اگر بخوای روز شماری بکنی سر ماه نشده با پای خودت بر می گردی پیشش.
گفتی20 سالشه.شغلشم چند مرحله استخدام داره.برای همچین شغلی حداقل لیسانس لازمه یه پسر 20 ساله چطور
می تونه لیسانس داشته باشه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
اگر بخوای روز شماری بکنی سر ماه نشده با پای خودت بر می گردی پیشش.
گفتی20 سالشه.شغلشم چند مرحله استخدام داره.برای همچین شغلی حداقل لیسانس لازمه یه پسر 20 ساله چطور
می تونه لیسانس داشته باشه؟
نه شغلش ربطی به لیسانس و اینا نداره... گفتم که خیلی خاصه! نمیخوام هم بیشتر از این توضیح بدم چون مشخص میشه!
وای خدایا چطوری بگم؟! ببینید یه چیزیه مثه کلاس های آزاد! مثلا کلاس زبان که هرکسی میتونه بره!
...........................
روزشماری نکردم! اومدم تو سایت دیدم اه همهش سه روزه! آخه خیلی بهم سخت گذشته بود بارم نمیشد سه روز باشه
وای وای وای دارم می میرم! ایمیلم باز بوده و اون فک کرده من آنلاینم اما جوابشو نمیدم.همین الان رفتم چک کردم! اینم حرفاشه:
--------------------------نقل قول:
"بهم گفتن انحراف بینایی داری! دارم منفجر میشم(یعنی تو تست پزشکیشون رد شده! و استخدام فعلا منتفیه!)
من که میدونم آنلاینی! به مامانم گفتم!باید بابام از سفر بیاد تا با هم صحبت کنن(باباش شغلش جوریه که تو سفره--قبلا گفته بود این هفته میره سفر)
باشه!جواب نده! به هم میرسیم!فقط بدون خیلی اوضاع روحیم خرابه!داغونم!
اوکی! فراموش کن اصن!
خدانگهدارت"
-------------------------نقل قول:
اینا رو هم بعد از اینکه اس.ام.اس تبریک داده بود نوشته:
"سلام دمت گرم!حتا انقد معرفت نداشتی که لااقل جواب تبریک ولنتاینو بگی!اوکی! اوکی! به هم میرسیم!فک میکنی با یه اس.ام.اسِ تشکر وابسته بشی؟خیلی نامردی!نامرد! اقلا جواب سلاممو میدادی(منظورش تو یاهو هستش) خدافظ!"
خانم ها! آقایون! دوستان! جونِ من یکی پیدا شه بگه چیکار کنم!
همچنان سر موضعت بایست .
اگر خواهانت باشد ، همین محکم بودنت بیشتر او را ترغیب می کند که زودتر خواستگاری بیاد . اگر هم نه که اینجوری محک خورده و معلوم میشه که علاقه و خواستنش احساساتی بیش نبوده .
به هم می رسیم اگر نشونه ای از خواهان بودنش باشد ، یعنی ازدواج . پس محکم باش و همینجوری ادامه بده که بیش از پیش ارزشمند می شوی . شما برایش دقیق روشن کرده ای چرا رابطه نباشه ( می بینی که گفته ترسیدی وابسته بشی >>> یعنی برداشتش اینه که وابسته نشدی تا حالا و نمیخواهی وابسته شوی و این اگر ترا خواهان باشد او را در بدست آوردنت مصمم می کند وگرنه میره و پشت سرشم نگاه نمی کنه و اینجوری شما در یافتی عشقی در کار نبوده و بهتر برای شما ).
می دونم الآن می ترسی که ای وای از دستش میدهی ، باید جواب می دادی و ...... اینها همه از احساس و هیجانه ، اما عقل حکمش چیز دیگری هست اونم اینکه همینجوری محکم و بی پاسخ ادامه بده . چون اگر خواهان است او تا یک سال اینگونه را طاقت نیاورده و اقدام رسمی خواهد کرد .
موفق باشی
.
من فکر میکردم ممکنه چونکه جوابش ندادم فکرکنه دیگه دوسش ندارم :(
تازه تست پزشکی هم رد شده یعنی باید دنبال یه کار دیگه بگرده... من اما فک میکنم اینا همهش مصلحته خداس چون هم اون سنش بیشتر میشه تا موقعی که کار جدید پیدا کنه و هم من به آرزوهام میرسم تا اون موقه....
چقد جالبه که درست وقتی من برای خدا نامه نوشتم(عادتمه در اینجور مواقع نامه مینویسم) و گفتم خدایا همه چیو به تو میسپارم یهویی اینجوری کن فیکون شد!
بازم میگم...خدا من راضی ام به رضای تو! هرچی به صلاحمه پیش بیار...
راستی دوستان من روحیهم خیلی خوب شده از دیشب که نامه دادم به خدا! خیلی خیلی خوب! درسته که به فکر محمد هستم و دوسشم دارم و به آینده فک میکنم اما دیگه انتظارش مخرب نیست! بلکه دارم سعی میکنم خوب و خوب تر بشم و زندگیمو قشنگ و قشنگ تر کنم و به وظایفم برسم تا خدا هم آیندهمو رقم بزنه....
حرفای بهار خیلی خیلی روم تاثیر داشت(تو تاپیک خیلی وقت پیشش) الان فک میکنم پروسه ای رو که اون در طول 4-5 ماه طی کرده، من دارم در طول 4-5 روز طی میکنم! من فهمیدم که جای خودمو با خدا عوض کرده بودم تو زندگیم!خودم میخواستم کارگردانی کنم و نویسنده باشم! خودم هم بازی کنم! و خدا اون وسط فقط تماشاچی بود!اما حالا فهمیدم اشتباه کردم! حالا همه چیو سپردم دست خودش! میخوام خدا بهم نقش بده تا بازی کنم! هرچقدرم سخت باشه! من سعی میکنم به بهترین وجه بازی کنم! میگن کارگردان نقش های سخت رو به بازیگرای خوب میسپاره! خدایا بنویس...من آماده-م!
دوستان! اون داره بیشتر و بیشتر بی تابی میکنه! توی انجمنی که عضو هستیم، من یه جستار دارم که عکسهای مورد علاقهمو از یه پرنده توش میذارم و مدام از اون تعریف و تمجید میکنم. اومده پست داده و توش نوشته:
نقل قول:
"عشق به پرواز قابل توجیهه اما عشق به یه پرنده....نمیدونم!!!چیزای مهم تری هم هست......................"
از این فکر ها نکن لطفا! تو بهترین کار رو کردی! خودش میدونه که شما به خاطر خودش این کار رونقل قول:
نوشته اصلی توسط عشق پرواز
کردی! باید ازت ممنون هم باشه!
خوبه که مطالعه می کنی!!! روزهای سختیه اما قول میدم نه میمیری و نه طوریت میشه!!!
انسان رو خدا در رنج آفریده تا بتونه مصائب رو تحمل کنه!!!
پروسه من چندین ماه طول کشید چون عمق احساسات و داستان من از شما ریشه ای تر بود!
اگر الان متوقفش نکنی احساساتت رو ، حال گذشته من رو ای بسا بدترش رو تجربه کنی!
پس برای اینکه آینه عبرت نشی از تجربیات دیگران که این راه رو رفتن استفاده کن!
همیشه پیشگیری بهتر از درمان هست!!!
سخته ولی میگذره!!
فقط توکل ، توکل ، توکل!
:72:
اوهوم میدونم. اتفاقا صب داشتم به همین فک میکردم. با خودم گفتم بهار اگه براش 4-5 ماه طول کشید به خاطر این بود که رابطهشون جدی تر(نامزدی) و رسمی تر(زیرنظر خانواده) و طولانی تر(یک سال) بود. من قرار نیس اونقد طولش بدم!
گفتم که...راجع به توکل یه عالمه مطلب پیدا کردم و خوندم . الان دقیقا احساس میکنم که کاملا سبکم...مثل همون پرنده ای که دوسش دارم....کتابهای "تو، تویی؟!" رو که قبلا برای خودم به مناسبت تولدهام خریده بودم(من هر هفته دوشنبه براخودم کادوی تولد میگیرم) دوباره خوندم. داستانهای خیلی قشنگی توش هس که آدمو از این رو به اون رو میکنه...
من تمام ناراحتیها و غصه هامو تو وجودِ مطلق و بیکرانِ خدا ذوب کردم...
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان؟!
دوستان همدردی...
بازم اس.ام.اس داده
این بار فک میکنم لازمه که جوابش بدم
فقط بهم بگید چه جوابی عاقلانه و منطقیه و چطوری میتونم با حفظ موضعم بهش جواب بدم. چندتا جواب رو هم خودم انتخاب کردم.
گفته که اگه به این اس.ام.اسش جواب ندم دیگه هیچوقت انتظار نداره جواب بدم بهش.گفته بهم نیاز داره و گفته الان که به مامانش گفته فقط انتظار داره کنارش باشم چون داره زیر فشار له میشه. قسم خورده که هیچ ابراز علاقه ای نمیکنه و ازم خواسته کنارش باشم و میخواد کمکش کنم تا آینده رو باهم بسازیم اما بدون ابراز علاقه.گفته داره خفه میشه و اگه هنوز برام ارزش داره میخواد که جوابشو بدم. گفته الان جوابشو بدم تا یه عمر جوابم بده...و گفته منتظر جوابمه!
من میخوام بهش بگم من نمیتونم بدون هیچ تعهدی کنارش باشم و اگه منو میخواد باید همون کاری رو انجام بده که ازش خواستم(بیاد خواستگاری) اونوقت میتونیم آینده رو با هم بسازیم.
خوبه؟
تو رو خدا سریع بهم بگید باید چیکار کنم...میترسم خراب بشه همه چی!
دیدین چی شد؟؟؟!!!:302: :((جوابش ندادم و یه اس.ام.اس خیلی نوستالژیک نوشته:
گفته مغرور و خودخواهم و باید بدونم خیلی دوسم داره و این روزا یه چشش اشکه یکی خون.لحظه های سختی که کنارم بوده رو یادم آورده و گفته الان میبینه معرفتشو خرجِ بی معرفتا کرده(یعنی من) گفته که بهترین غمخوار خداست و بازم مثل همیشه تهنا خدا رو داره. گفته حلالش کنم و....(بقیه پیامش نیومده SOME TEXT MISSING!)
منم خیلی ناراحت شدم. منو ببخشید دوستان. منو ببخش بهار! منو ببخش فرشته مهربون! من جوابش دادم. به خاطر اینم از همهتون معذرت میخوام اما فک میکنم لازم بود جوابش بدم...منو ببخشید! فقط دو جمله نوشتم. ازش خواستم بهم فرصت بده و گفتم تا آخر شب جوابشو میدم.
نمیدونم کار درستی کردم یا نه. نمیدونم باید چه جوابی هم بهش بدم...فقط خدا باید کمکم کنه.... و بعدم شماها...بهم راهنمایی بدید...میشه؟!!! میشه کمکم کنین؟
اون داره از پله اول میفته بزارید بیفته نزارید بیاد روی پله های بعدی افتادنش شکستن های شدیدی داره
دختر جان،دیدی؟گفتم یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست.کسی امروز سر یه موضوعی بهت خودخواده می گه فرداش می گه
حرفت منطقیه حتمن یه ریگی تو کفشش هست.به این امید که چند روز بعد خودت بر می گردی و پیشت عزیزتر بشه
خواستتو قبول کرد ولی وقتی دید رو حرف وایستادی می خواد با قلقلک احساساتت به برگشتن تحریکت کنه.
نمی دونم فرشته به شما گفته بود پیام هاشو نه بخون نه جواب بده یا کسی دیگه.در هر صورت پیام هاشو نه بخون نه جواب
بده.اگر می تونی خطتو عوض کن.