ممنونم از همدردیتون و اینکه واقعا شاید حال روز های من بود،چون هم خیلی سخت بود و هم بقول شما باید در سکوت سپری میشدن و بقیه روز با لبخند مصنوعی میگذشت...
مادرم نه میدونه و نه شک کرده ، و در مورد...
ممنونم از همدردیتون و اینکه واقعا شاید حال روز های من بود،چون هم خیلی سخت بود و هم بقول شما باید در سکوت سپری میشدن و بقیه روز با لبخند مصنوعی میگذشت...
مادرم نه میدونه و نه شک کرده ، و در مورد...
بنظر خودتون این حرفتون منتطقی هست؟ ما آدم ها وسیله هستیم که اگر به کارمون نیومدن عوض کنیم همدیگرا و یا بریزیم دور؟
و یا اگر کسی ارزش ذاتی داشته باشه برای فرد دیگه با هر محدودیت و سختی زندگی میبینیم...