مرسی...آره حق با شماست.....فقط خوب خیلی سختم شده...امیدوارم واقعا تموم شه فقط..برام دعا کنید.
- - - Updated - - -
مرسی...آره حق با شماست.....فقط خوب خیلی سختم شده...امیدوارم واقعا تموم شه...
مرسی...آره حق با شماست.....فقط خوب خیلی سختم شده...امیدوارم واقعا تموم شه فقط..برام دعا کنید.
- - - Updated - - -
مرسی...آره حق با شماست.....فقط خوب خیلی سختم شده...امیدوارم واقعا تموم شه...
دیروز تولدم بود....
سر یه موضوع بیخود که زنگ زدن مریم دوستم واسه تبریک تولد بود
گند زد به روزه تولدم...
دوباره فحش داد...زد...
با اینکه قسم خورده بود...
و...
روز تولدم بود...!!!!!
وای..ممنونم khaleghezey ...!الان رفتم راجبش خوندم...آره منم انگاری رفتار منفعلانه دارم...ولی اصلا نمیشناختمش...فکر میکردم دارم گذشت میکنم..!!!!
ولی خب حس کرده بودم رویه ام رو باید عوض میکردم و همین...
آره...کاملا همینطوره...خیلی دوسش دارم ولی واقعا دیگه تو رابطه کم کم دارم احساس خفگی میکنم...منم داره از لحاظ روحی بهم میریزه..
دیگه زدنشم که نو علی نور بود..
راستش خصوصیات مثبت ایشون و نوشتم قبلا...صفحات قبلو ببین..
علاوه بر اونا مهربونه خیلی...خیلی دوسم داره..واقعا از لحاظ خیانتی و این داستانا از چشام بیشتر اعتماد دارم...اهل هیچ بدی ای نیست..رفیق بازیو...
مرسی از همتون..
ولی شمایی که منو متهم میکنید بذارید یه چیزی بگم...
اینکه دوست شدن یا نشدن چقدر بده یا خوب به فرهنگ خانواده ربط داره...
ما توی خانوادهمون این مساله ی عجیبی نیست..
یکی از دایی...
پونه جان مرسی..
خودمم ترسم اینه که یه موقع الان احساسم غلبه کنه و بعدا
پشیمون شم...
حالا ایشالا که درست بشه..
مام نامزدیم..محرم نیستیم..آره.
مرسی...راستش خودمم نظرم مثل آویژه است...
شاید ارزش یه فرصت دیگه رو داشته باشه...
فکر کنم باید ببینم تا وقت مشاوره میتونه تغییری توی خودش بده یا نه...!!!
خودش که اینجوری میگه...
انشاالله...
مرسی از همتون...
راستش زنگ زدم به یکی از آشناهام نگفتم برای چی ولی گفتم یه روانشناس خوب بهم معرفی کنه دارم برنامه میریزم که برم باهاش ولی
زنگ که زدم مشاور گفت تا بعد تعطیلات عید پذیرش...
مرسی..حتما.
ممنون..
من 22 . ایشون 27 سالشه...
نه ... از اول همینطور بود ولی رفته رفته بیشتر شد..
تا به حال کوچکترین چیزی از من ندیده..
با دوستایی که نخواسته قطع رابطه کردم..جاهایی که نخواسته نرفتم..همه چیز و...
بعد 1 سال دوستی و 4 ماه نامزدی تازه متوجه بیماری نامزدم شدم...
اوایل فکر میکردم شکاکیتش طبیعیه بالاخره اعتماد میکنه ولی اینجوری نشد...
هرروز که گذشت بدتر شد..میدونم دیوونهوار دوسم داره .. هیچی کم...