جست و جو:

امروز اولین روز از بقیه عمرته با خودت بجنگ تو هستی:43: که تحویلش نمی گیری اونم یه مدت دنبالت میاد بعد ببینه تو تحویلش نمیگیری اونم بیخیال میشه امروز روز دیگه ایه تو می خوای خانومیتو به خودت ثابت کنی...

اردیبهشت عزیزکاملا احساستو درک می کنم چون در موقعیت مشابه بودم می دونم صحبت کردن با اون فرد چه احساس ارامشو خوشایندی بهت دست می ده می گی عاشق شدی چون می دونم وقتی میبینیش قلبت تند تند می زنه همش دوست...

دوست عزیز پستتو که خوندم خیلی حرصم گرفته اخه دانشجوی موفقی مثل تو بخاطر ریزش مو اینقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققدر باید داغون بشه تو اینهمه محسنات دیگه داری به نظر من فقط یه خورده کتک می...

ممنون که به حرفام گوش می کنین بنظرتون توقع زیادی از همسرم می خوام که واضح وروشن نیازامو بهش می گم اما اون هیچ واکنش فعالی نداره یعنی تا اخر زندگیمون همینطوری خشک وبیروح پیش بره من روی خودم دارم کار...

مدتهاست دارم با بیماری سرطانم کنار میام دوستانی که منو می شناسن می دونن چقدر دارم تلاش می کنم روحی وروانی وجسمی عالی باشم اما هر چقدر من تلاش می کنم همسرم بی تفاوت تر میشه جدیدا دیگه برای دارو گرفتن...

اینم بگم هنوزم لحظاتی میشه که کم میارم ولی باز به خودم میگم خوب که چی مثلا با یکی دیگه حرف بزنی که چی بشه اخرش جز اسیب دیدن خودم چیزی نمیمونه کار غلط غلطه حالا با هر بهانه ای بخواد انجام بشه مطمئن...

اقاحمید عزیز چند روز هست که تاپیکتو دنبال می کنم از وقتی یکی از دوستان در مورد بیماری دوقطبی گفته شدیدا روش تمرکز کردی دوست خوبم بیش از اندازه به این موضوع فکر نکن که دغدغه جدید میشه برات من در یک...

اقا حمید عزیز گرفتن همدم عاطفی خیلی خوبه باهاش دردودل می کنی بدون اینکه در جریان ریز مشکلات هم باشین می تونین با حرفای قشنگ و پر انرزی کنار هم ساعات خوبیو بگذرونین اما اما واما..............بعد یه...

حستو کاملا درک می کنم چون تجربه ی مشابه داشتم مثل یک معتادی میشی که می خواد ترک کنه اما خلا بزرگی داره وابستگی عاطفی رو حذف کردن خیلی سخته ارامشو حس خوب اون موقع رو نمیشه براحتی از یاد برد اما دوست...

عزیزم من در شرایط تو نیستم و موندن یا نموندن رو توصیه نمی کنم اما تجربه شخصیه خودمو بهت می گم من با همسرم دوست بودیم بعد ازدواج کردیم همه چی اروم داشت پیش می رفت وقتی مریض شدم تازه شوهرمو شناختم اون...

ممنون amminعزیز:72:

من دوران سختیو پشت سر گذاشتم اگه بخوام خلاصشو بگم اینه که بیماریه سرطان گرفتم در همون زمان با اقایی ارتباط اینترنتی برقرار کردم همسرم هیچ توجه عاطفی بهم نداشت خلاصه روزای بدی بود درد -بیماری -عذاب...

دوباره دارم میام سر خط اینهمه تلاش کردم ارتباطمو با دوست اینترنتیم کم کنم از اون وراز شوهرم خواستم بهم نزدیک بشه اما نمیشه بهش میگم الان تو زندگی چی خوشحالت می کنه میگه این که کسی باهام کاری نداشته...

من باردام وخیلی خوشحال از این که قدرت زنانگی من زندگیمو نجات داد البته بخاطر بیماریم باید سقط کنم اما خوشحالم که به خودم به زندگیم به اغوش همسرم برگشتم:43:

سلام به همه دوستان خوبم
امروز اومدم براتون بگم که حالم خیلی خوبه روش زندگیمو عوض کردم دیگه ساعت خالی برای خودم نمی ذارم که به اون اقا فکر کنم دائم در حال فعالیتم طوری که ساعت 10 شب ار فرط خستگی می...

:47:من یه ادم بودم با اعتقادات معمولی اما همونم الان کمرنگ شده چطوری خودمو بالا بکشم حتی برای شفای خودمم دعا نمیکنم سرگردونم خیلی سرگردون

دلم برای خودم خیلی تنگ شدهههههههههههههههههههههههههه:47:

الان چند وقتی هست که ارتباطمو کم کردم و چون روابط فامیلی وجود داره گاهی حالو احوال می کنیم ودر مورد کارو مسائل دیگه حرف می زنیم با روانشناسم هماهنگ می کنم تا زیاد بهش نزدیک نشم ولی چیزی که ازارم میده...

من پیش روانشناس هم میرم داره کمکم میکنه بدون وابستگی به اون عاشق خودم باشم

قبل بیماریم یه ادم معمولی بودم یه زندگیه نرمال اما الان از خدا دور شدم برخلاف اکثر مریضا برای خودم دعا نمیکنم لج کردم با اون حرف می زنم اروم میگیرم مثل نوشیدن 1لیوان اب سرد بعد تشنگی اون منو به...