جست و جو:

نمیدونم مشکلتون چی هست.. ولی اگه اونی که حدس میزنم باشه راه داره.. اصلا هم سخت نیست. فقط باید بخوای و همین که اومدی اینجا یعنی خواستی.. یعنی خدا خواسته که پاک باشه.. یعنی پشتته..

یه مختصرس از تایپیک قبلیم میگم :(
5 سال با کسی دوست بودم بخاطر یه سری تغییرات منفی که تو ظاهرو برخورداش ایجاد شده بود دو دل شده بودم واسه ازدواج باهاش. خواستگاری هم اومدن.
الان مشکل اینجاست که...

مرسی مرضی جونم :-*


fm.mohajer گلم راستش منتظر اومدنت بودم.. شاید چون گفتی تو موقعیتم بودی..

سوالاتو یکی یکی جوابمیدم.. امیدوارم وقت کنی بخونی..

دوستم این آقا این لحاظای دیگه با خواسته های...

glare جان حرفای آقای SCI به من آرامش دادش.. فکر میکنم اگه بهشون عمل کنی حتما موفق میشی و خیلی زود اعتماد بنفست برمیگرده.. و فکر میکنم اگه خودت خودتو قبول کنی شوهرت هم حتما مثل قبل میشه واست.

...

فقط خواستم بگم کاملا با حرفای کبود عزیز موافقم.
و به قول بهار زندگی.. دل اون زن قشنگ جلوی چشممه..

شما پیشنهاد مسافرت دادین بنده خدا تندی قبول کرده.. بعد سر یه چیز بی اهمین زدین زیرش..
خب اوند...

آقای gold مرسی نظر دادین..
نگفتم که هر وقت میومد پیشم خوشپوش بود.. نه اون اولای کار با همون لباسای سر کارش که به قول شما تو اون محیط تناسبی با لباس خوب نداره هم میومد پیشم..
اصلا حتی واسش مهم نبود...

من فکر میکنم شما بیشتر مشکلت بخاطرطرز فکرته..
بنظرم از قبل ازدواجت رو سنش حساس بودی و میترسیدی که ایشون که الان سنش از من بالاتره.. این همه اینور اونور میگن دختر سنش کمتر باشه.. نکنه مثل یه دختر...

فکور عزیزم بحث فقط ظاهر نیستش آخه.
انتخاب لباس با من. ولی مرتب بودن که نمیتونه با من باشه..
اشغال نریختن که نیمتونه با من باشه..
رفتار مبادی آداب که نمیتونه با من باشه :( اینارو فقط میتونم باهاهش...

آره روزان جان بهت حق میدم..:302:
خیلی وقتا جلو این حساسیتام صبوری کرده..
قبول دارم منم مشکل دارم عیب دارم و اون همینجوری دوسم داره..
کاش منم میتونستم:302: واقعا دوس داشتم کاش منم میتونستم:302:
...

سلام دوست عزیز من همه پستها رو تقریبا خوندم. اولین نکته اینکه شما شدیدا دهن بین هستی و این برای آینده ات خیلی خطرناکه.شما اگر با خوش تیپ ترین مرد دنیا هم ازدواج کنی دخترخاله و دختر عمه و ...بیان بگن...

راما جان تردیدم واسه دلسوزی نیستش اصلا..:(
واسه خوبیاشه.. اینکه الان بگم نه و بعدا گیر یه آدم بدتر بیافتم ومجبور شم با چیزای بدترش بسازم..:302:
اینکه بعدا پشیمون شم..
اینکه مامان اینا میگن سنت...

rama جان حرفاتو تو پستای دیگه خوندم .. کاش اینجام بیای:302::325:

دارم فکر میکنم بیخیال همه چیزا شم و ازدواج کنم.. :( بعدش یه جوری کنار میام.فوقش تا یه مدت همه میگن تو سرتری و فوقش بعضی وقتا حسم...

نمیدونم از کجاش بگم که حوصلتون واسه خوندنش سر نره و سرزنشم نکنید:302:
همینقد بگم که 2 روزه مثل دیوونه ها شدم و کارم شده گریه..
همینقد بگم خودم میدونم اشتباه کردم پس بهم اینو نگین..
همینقد بگم با...