به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عدم تفاهم بین من و همسرم

    سلام و خداقوت خدمت کاربران محترم

    من و خانمم حدود یکسال هست که عقد کرده ایم.قبل از این به مدت 9 ماه با همدیگه ارتباط داشتیم به صورت دوستانه با حفظ حد و مرزها که صرفا در نظرم بود که با ایشون ازدواج کنم و با دوستی دختر و پسر مخالفم. (قبلا هیچ تجربه ارتباط و دوستی با جنس مخالف نداشتم).
    از همون روزای اول ایشون اخلاق تندی داشتند و بر سرکوچکترین مسائل یا بددهنی میکردند و زود از کوره در میرفتند یا قهر میکردند مسائل بسیار کودکانه ای مثل دیر جواب دادن در تلگرام قهر میکردند یا تهمت میزدند که سرت جای دیگه ای گرمه از این دست حرفا.اوایل عقد کم کم از خانواده من ایراد گرفتن هاشون شروع شد و ایراداتی که میگرفتند همه به علت عدم آشنایی ایشان با خانواده من بود در صورتیکه من هم میتوانستم ایراد بگیرم ولی اینکار به نفع هردومون نبود.
    من هم بارها توضیح دادم که به خاطر این دلیل شما داری اشتباه فکر میکنی ولی ایشان خیلی مصمم روی اشتباهاتشان بودند. بنده بخاطر اینکه ایشان ناراحت نشوند دیگر با دوستان صمیمی ام که البته مجرد هستند ارتباطی ندارم.توی این مدت بارها بر سر مسایل ریز و درشت بحث و دعواهایی شده که من حتی فکرشم نمیکردم روزی برسه بخاطر مسایل ریز بخایم بحث کنیم. حتی یه روز مثل خیلی از اوقات که همسر بنده تصمیم های عجولانه میگیرند، تصمیم گرفتند پیش خانوادشون جلوی بنده اعلام طلاق کنن و از خانواده بنده بگن و اون روز بخاطر روحیه خاص خودشون و عدم شناختش از خانواده من هرچی تونستن جلوی پدر و مادرشان به پدر و مادر من بی احترامی کردن ولی بازهم در کمال متانت جوابشون رو دادم.
    همیشه بهشون میگم تو خودت رو نمیبینی و با اینکه ایرادات رو بهشون گوشزد کردم ولی فایده خاصی نداشته و همیشه مثل یک مدعی برخورد میکنن که اونم فکر نم برمیگرده به اینکه تک دختر خانواده و تهتقاری بودن برمیگرده. من هم پسر ارشد خانواده و روحیات خاص خودم رو دارم که با این اخلاقیات نمیتونم کنار بیام.
    همیشه از خانواده خودشون تعریف میکنن و با اینکه من شاهدم انچنان هم قابل تعریف نیستن ولی انکار دید بالا به پایین دارند و از تواضع و کمی فروتنی خبری نیست.
    یک روز که مثل خیلی از اوقات بحث راه انداخته بودند من دیگه از کوره دررفتم و با عصبانبت باهاشون صحبت کردم و اونوقت بود یکمی از موضع خودشون کناره گرفتن و ارومتر حرف زدن و حرف منو فهمیدن ولی اینهم تاثیرش برای چند روز بود. کتاب گرفتم با موضموع زوج درمانی که هردومون بخونیم و مهارت های زندگی رو بیاموزیم ولی ایشون میگن کتاب بدرد من و تو نمیخوره چون عمل نمیکنیم. ایشون چون نمیتونن عمل کنن من رو هم مثل خودشون میبینن.
    خیلی از اوقات شده از مادر من بد گفتند و از مادر خودشون تعریف میکنن. من هم پیش خودم میگم اگر مادر شما تعریف کردنی بود دخترشو برای زندگی مشترک اماده میکرد نه اینکه لوس بار بیای و دودش توی چشم هردومون بره.
    از همون روزای اول میگفتن طلاق میخام باز چن روز میگذشت یادشون میرفت. همیشه این کلمه منحصو توی دهنشون بود تا اینکه منم رفته رفته حس کردم طلاق به نفعمونه و همین چن وقت پیش خیلی مصمم بودم برای اینکار و وقتی رفتم برای اخرین بار باهاشون اتمام حجت کنم و ببینم اگر دزست از اخلاق بدش برمیداره که بگذریم وگرنه طلاق بگیریم و اونجا بود که گفتن نه من شوخی کردم.انگار ه این مسایل شوخی بردار هست. ضرب المثلی امل حال ایشونه که میگه بادست پس میزنه با پا پیش میکشه.

    واقعا ناراحتم و روز به روز ناراحتتر میشم و خودمو میخورم که چرا با این شخص ازدواج کردم. الانم که به فامیلام گیر میدن که عمت باد میکنه و خالت فلان کار میکنه. همین چن شب پیش بود میخاستیم بریم خونه عمم از شب قبلش اعصاب جفتمونو بهم ریخته بود که الان بریم عمت باد میکنه و حال ما رو میگیره در صورتیکه وقتی رفتیم اصلا از این خبرا نبود و همه چی خوب بود. یک اخلاق بدی که دارند اینه که همیشه دید منفی دارند و منی که عمهخودم رو بهتر میشناسم رو ایشون میگن که عمت قبلا باد داشته در صورتیکه من میم اینطور نبوده و شما اشنا نیستی غلط برداشت کردی ولی کو گوش شنوا.

    در دوران عقد انتظار رابطه جنسی دارند وقتی شرایط محیا نیست.بنده شب منزل پدرخانمم هستم تا شب بعد(چون اگر یوقتی بخام تا خونمون برم همسرم باز دعوا راه میندازن و میگن حق رفتن نداشتی و میخام کنارم باشی که میشه مبحث به چالش کشیدن استقلال مرد) و مجبور میشم تا یک روز کامل نمازم رو نخونم. موضوع مهمتر اینه که بخاطر رفتارهای ایشون من دلسرد شدم و حس رابطه جنسی هم ندارم و دلیل این رو هم گفتم بهشون که چرا دلسرد شدم ولی زیاد اهمیت نمیدن چون توی اخلاقشون نیست. چن روز پشی هم گفتن من نیاز دارم به رابطه جنسی و اگر رابطه کم داشته باشیم من فیلم .... از اینستاگرام مبینیم و اون لحظه فقط گفتم من راضی نیستم اینکارو بکنی و زندگیت خراب میشه اگر ادامه بدی.

    کلمات رکیک توی خانوادشون گفته میشه جلوی همدیگه ولی نه به همدگیه و همینطور همسرم بنده که عادت به گفتن این کلمات دارن و من به عنوان یک مرد بیزارم از این حرفا

    جدیدا هم که دائم میگن بریم سر خونه و زندگیمون این بحثا تموم میشه. من که مطمعن نیستم این حرفا تموم بشه و اینم یک حرف بدون تفکر از جانب ایشونه با توجه به شناختی که از اخلاقش دارم.

    در کل اینقدر بی احترامی به من و خانواده من از سمت همسرم شده و افعال بچگانه دیدم که حسی واسه ادامه این زندگی ندارم و وقتی یاد گذشته میفتم دلم برای دوران مجردی تنگ میشه که چرا اون ایام رو به این روزها فروختم و عمل عجولانه ای انجام دادم.

    ببخشید متنم طولانی شد هرچند که هنوز کامل نیست. نمیخام بیشتر از این سرتون رو بدرد بیارم.

    ممنون میشم کمک کنید که چاره چیه با این اخلاقی که از همسرم دیدم.
    ویرایش توسط wikiphp : یکشنبه 19 آذر 96 در ساعت 14:19

  2. کاربر روبرو از پست مفید wikiphp تشکرکرده است .

    mercedes62 (سه شنبه 21 آذر 96)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    برادر عزیزم سلام
    شما و همسرتون چند سالتونه و تحصیلاتتون چیه؟

    دوران عقد برای شناخته همین خصوصیات اخلاقیه
    شما که الان انقدر با ایشون اختلاف دارید فردا پس فردا که برای هم عادی بشید ( بعده ازدواج) چه زندگی خواهید داشت
    با وجود این همه اختلاف ( حالا چه از سمت شما و چه از سمت ایشون) اصلا زیر بار ازدواج نرید فعلا
    کسیکه دائم ورد زبانش باشه واژه طلاق ، مشخصه که قبحی نسبت به این امر نداره.و همین مورد بعدها خیلی مشکل زاست
    چیزی که مشخصه از حرف های شما اینه به شدت با ایشون اختلاف فرهنگی و اخلاقی دارید.
    حتما اول به یک مشاور مراجعه کنید و نظر قطعی و نهایی رو از مشاور بخواین.
    الان با این توصیفاتی که شما کردین خب اینده این ازدواج خوب نخواهد بود اما چون نمیشه یکطرفه به قاضی رفت
    و باید حرفهای همسرتون رو هم شنید میگم بهتره که به یک مشاور مراجعه کنید تا حرفهای هر دوتون رو بشنوه و یک تصمیم جدی بتونید بگیرید.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 25 آذر 96), Erica (یکشنبه 19 آذر 96), mercedes62 (سه شنبه 21 آذر 96), میس بیوتی (یکشنبه 19 آذر 96), wikiphp (یکشنبه 19 آذر 96), بی نهایت (یکشنبه 19 آذر 96), بارن (دوشنبه 20 آذر 96)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم محترم

    ممنونم از اینکه نظرتونو بیان کردین.

    بنده 25 ساله ام و کارشناسی کامپیوتر خوندم. همسرم فوق دیپلم کامپیوتر و 24 ساله هستن.

    من هم خیلی از کلمه طلاق بدم میاد ولی چه کنم که به زبان خیلی ها راحت میاد. از نظر اختلاف فرهنگی موافقم و متاسفانه این رو نمیشه کاریش کرد و بنا به اینکه جایگاهمون در خانواده هامون متفاوت بوده از نظر اول و آخر بودن فرزند اختلاف اخلاقی داریم.البته هیچ زوجی بدون اختلاف اخلاقی نیستن. ولی بعضی اوقات این اختلافات به قدری زیاد میشه که نمیشه دیگه به راحتی باهاش کنار اومد و نادیده گرفت.

    در نظرم هست که ابتدا نزد مشاور بریم و اگر به نتیجه نرسیدیم در این زمینه حتما اقدام جدی کنیم تا دیر نشده و ضربه بدتری نخوریم.

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    با سلام

    خصوصیات مثبت و منفی خانمتون دسته بندی کنید و امتیاز بندی کنید.

    همین طور خصوصیات مثبت و منفی خودتون از دید خانموتون رو هم بیان کنید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    wikiphp (یکشنبه 19 آذر 96)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خصوصات مثبت من: صبور، خویشتن دار، دیررنج، گرم گرفتن با خانواده همسرم، کمک کردن مالی و غیرمالی به خانواده و اقوام و دوستان، خانواده دوست، صادق بودن، شوخ طبع
    خصوصیات منفی: عصبانیت لحظه ای، کم رو بودن

    خصوصیات مثبت همسرم: موقعیت سنجی اقتصادی، روراست بودن
    خصوصیات منفی: کم صبر بودن، طعنه و کنایه مداوم، ناسزا و کلمات رکیک، عدم رعایت احترام، انتظارات بیجا داشتن، عدم قبول استقلال من

    اینا مواردی بود که حضور ذهن داشتم و بیان کردم. حالا از نظر امتیاز بندی نمیدونم باید چه کرد.

    ================================================== =============================

    همسر من حدود 6 7 سال پیش با یک آقایی دوست بودن از اقوام دورشون که خیلی به نظر علاقه داشتن به ایشون و آقا پسر هم چون بی بند و بار بودن ایشون رو ترک میکنن و بنده با دونستن این مسائل بازهم به فکر ازدواج با ایشن افتادم و نمیدونم چرا این مسایل رو نادید گرفتم و تاثیراتی که میتونه در دراز مدت روی خانم بنده بزاره و به طبع حالا روی زندگی ما و بنده هم تاثیر بزاره نادیده گرفتم. گهگاهی با خودم فکر میکنم اگر قبل از ازدواج با چند دختر ارتباط میداشتم میتونستم بهتر خانمم رو قبل ازدواج بشناسم و اینطور توی مخمصه نیفتم که هرروز آرزوی پایانش رو داشته باشم. ولی از اونجایی که هیچ شناختی نداشتم از خانم ها و خودمم خواهر نداشتم نمیدونستم یکسری پیام ها در دوران دوستی هشدار هستن و خودمو به ندونستن زدم. حالا فقط از خدا میخام از این گرداب ما رو نجات بده

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان نظری دیگه ندارن؟

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    با توجه به حساسیت مسئله تون حتما زودتر به یه مشاوره مراجعه کنید و نذارید انقدر زمان بگذره...مسئاه شما چیزی نیست که با چند تا پست به راحتی حل بشه.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 25 آذر 96), wikiphp (چهارشنبه 22 آذر 96)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 دی 97 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1396-9-19
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,001
    سطح
    17
    Points: 1,001, Level: 17
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از شما دوست گرامی. حتما همین کار رو میکنم انشالله ختم به خیر میشه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.