به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.

    میشه مثال بزنید؟

    میشه بگید چرا دنبال ریشه اید؟؟؟؟ می دونید دنبال ریشه گشتن بیش از حد خطرناکه؟؟؟؟؟ میدونید نباید تنهایی خیلی برید تو ریشه؟؟؟ در ضمن این دنبال ریشه گشتن فقط یه بازیه برای

    شما متاسفانه. تو ریشه خبری نیست. به عمل کار برآید خانم مهندس

    عزیزم مگه نمیگی میترسی. اوکی عزیزم. به جای ریشه یابی که اصلا به دردت نمیخوره برو رفتار درمانی کار کن. شناخت درمانی، طرحواره درمانی. کلا درمانی!!! در عمل!!!!

    نه درمان 1000 ساله با کتاب. این که هزار سال کتاب بخونی عمل نکنی یعنی اینکه شما مشکلت جای دیگه اس. ریشه یابی درمانی خوبه در واقع عالیه اما درمانی!!!! درمان هم باید

    فشرده باشه. ریشه یابی هم اندازه داره.

    حالا شما که دنبال ریشه میگردید بذارید منم یه دونه بگم: فرض کنیم اطرافیان شما سالم هستند. با گفته های شما اونها همواره در نقش ستم گرن!!!!

    ببین عزیزم یه عده آدم تحقیر شدن رو دوست دارن. اونا همیشه کاری رو انجام میدن که تحقیر بشن.

    به اصطلاح یه عده آدم پیش نویس قربانی دارن. به قربانی بودن(مورد تحقیر واقع شدن) عادت دارن خلق و خوی بنیادی شونه. این عده عزیزان همواره کاری میکنن که دیگران بهشون توهین

    کنن. دقت کنید همواره کاری میکنن که دیگران بهشون توهین کنن.

    شما که با این بغض و با این جواب ندارن و با این ترس در نقش قربانی قرار داری بنابراین میشه گفت شما علاقه ی زیادی به تحقیر شدن از طرف دیگران دارید.

    این ریشه واقعیه. دوست داشتن تحقیر. چون یک نوع توجه هست.

    این که جواب بهشون نمیدی هم دلیل واقعی ایش اینه که از نظر شما توجه بد بهتر از بی توجهیه. شما فکر میکنی یک موجود بی ارزشی که دیگران باید بهت توهین کنن. چون چیزی به اسم

    ارزشمندی تو خودت نمیبینی. بنابراین احترام حق شما نیست.

    به نظر من با توصیفی که کردید و همه ی اطرافیانتون رو گودزیلا توصیف کردین (ستمگر) باید بگم لطفا پست دوستمون m.reza در مورد خطاهای شناختی بخونید و بهش عمل کنید.

    ممنونم. امیدوارم درک کنید ریشه یابی همیشه خوب نیست. ریشه یابی بیش از حد بدون حضور متخصص فقط مشکل رو عمیق و عمیق تر میکنه.

  2. 3 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 07 شهریور 96), m.reza91 (سه شنبه 07 شهریور 96), خانم مهندس (چهارشنبه 08 شهریور 96)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام به همه دوستان عزیزی که لطف کردن اینجا نظرات خودشون رو نوشتن.
    ارم عزیز، مثالی که بخوام بزنم اینه: توی یه جمع سه نفره با رابطه نسبتا رسمی بودیم که بحث در مورد یه سری تغییرات ظاهری من بود. نفر اول کلی از این تغییر تعریف کرد و گفت نسبت به قبل خیلی بهتر شدم. نفر دوم هم اول کمی تعریف کرد و بعد با لحن بدی گفت قبلش قیافت شهرستانی بود ولی الان اروپایی شدی. و بعد خندید. جوری که هم من هم نفر اول جا خوردیم. من چیزی نگفتم و فقط سکوت کردم. بعد که ایشون از جمع خارج شدن نفر اول گفت قبلش هم زیبا بودی ولی الان زیباتر شدی. خب حرف اون نفر دوم خیلی بهم برخورد، باید بهش میگفتم مگه شهرستانیا قیافه خاصی دارن؟ اصلا مگه تهرانیا قیافشون متفاوته؟ اصلا مگه تهرانی اصیل هم وجود داره که قیافش قابل تمییز باشه؟ منظورت چیه قیافت شهرستانی بوده!؟...اما من سکوت کردم وفقط دلخوریش موند واسم. اینم بگم اون دو نفر هر دو از نظر سنی جای پدر و مادر من بودن و نفر اول توی دیدار های قبلی هم توی زمینه های مختلف منو تحسین کرده بود، اما نفر دوم یه جور حس حسادت داشت نسبت به این ماجرا. مثلا وقتی نفر اول از نظر تحصیلی منو تحسین کرد، بعد که با نفر دوم تنها شدم با شوخی و خنده و لحن دوستانه شروع کرد از دختر خودش تعریف کردن، که دختر من خیلی باهوشه من همون 18 سالگی فرستادمش خارج از کشور. اما کسایی که اینجا تو ایران درس میخونن همه بیسوادن!!! باز هم من جوابی بهش ندادم. در صورتی که باید بهش میگفتم از کی تا حالا هر کی با پول پدر و مادرش میره خارج باهوشه و هر کی با تلاش و استعداد خودش دانشگاه دولتی توی تهران قبول میشه بیسواده؟؟!
    این یه مثال بود از اتفاقی کع بارها و بارها برام تکرار شده و نمیدونم چرا هیچ وقت از این سکوت نابه جا دست برنمیداره!!
    آقای m.reza متشکرم. صحبتاتون کاملا درسته و قبول دارم. راستش من توی موقعیتش که قرار میگیرم همون آشه و همون کاسه با اینکه قبلش کلی در مورد مشکلم اطلاعات کسب کردم.
    زندگی خوب عزیز من دنبال ریشه میگردم چون میخوام مشکلم رو از ریشه حل کنم. منم دنبال همون راه درمانی و همون راه عملی هستم اما پیداش نمیکنم!
    صحبتهاتون در مورد قربانی واقع شدن، خب راستش فکر نکنم در مورد من صدق کنه. من همیشه توجهم به اینه که حرفی نزنم با کاری نکنم که یه موقع آتو دست ديگران بدم بخوان سو استفاده کنن و اینکه از ترحم متنفرم. فکر نکنم کسی که ذهنیت قربانی داشته باشه اینجوری باشه. اما قبول دارم گاهی اوقات زیادی سعی میکنم متواضع باشم و طرف مقابلمو زیادی بزرگش میکنم. شاید هم تاحد کمی صدق کنه در موردم.
    دوست عزیزم من اطرافیانم رو ستمگر نمیدونم. اتفاقا همیشه به طرف مقابلم با یه دید مثبت نگاه میکنم و پیش زمینه فکریم مثبته شاید همین خودش باعث میشه نسبت به رفتار منفیشون عكس العمل نشون ندم یا دیر نشون بدم.
    در مورد ارزشمند دونستن خودم، خب قبلا خیلی نسبت به خودم سخت گیر بودم و با کوچیک ترین اشتباهی کلی خودمو سرزنش میکردم اما الان دارم رو خودم کار میکنم و واقعا خودمو یه فرد با ارزش میبینم.
    ___________________________
    دوستان عزیزم با توجه به این شرایط اگر راه حلی به ذهنتون میرسه با گوش جان پذیرا هستم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده است .

    عشق آفرین (شنبه 04 آذر 96)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام. خانم مهندس نازنين، به نظر من مشكل شما بازى خوردن از حرف طرف مقابله. يعنى سريع تحت تاثير حرف طرف مقابل كه سعى داره احساسات منفى خودش رو (مثل حسادت) تخليه كنه قرار مى گيريد و مى رنجيد، اين باعث ميشه تحت تاثير اون رنجش پاسخ مناسبى به ذهنتون نياد كه البته در اين شرايط پاسخ نگفتن ميتونه گزينه بهترى باشه. چون در ناراحتى، احساسى حرفى ميزنيد كه ممكنه پشيمانيش براتون بمونه.

    اما بهترين راه از نظر من اينه كه به جاى مقابله به مثل و گارد گيرى، احساستون رو بروز بدين ، به عنوان مثال:
    - اين حرف شما من رو ناراحت كرد
    - حس كردم اين جمله رو مغرضانه گفتيد
    - من به مانند شما فكر نميكنم. از نظر من تمامى انسان ها ارزشمند و محترمند
    - منصفانه نيست. دانشگاه هاى ايران در سطح بالايى آموزش ميدن....

    اينجورى اگر كسى شما رو تحقير كرد يا رنجوند اون رو مقابل رفتار خودش قرار ميدين . يا متوجه اشتباهش ميشه و توضيح ميده ، ازتون معذرت خواهى و دلجويى ميكنه، يا اون افكار آزار دهنده براى شما به ذهن خودش منتقل ميشه.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
    ویرایش توسط عشق آفرین : شنبه 04 آذر 96 در ساعت 04:38

  6. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 16 آذر 96), خانم مهندس (چهارشنبه 15 آذر 96)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    فکر نمی کنید یه مقدار دچار وسواس هستید؟ زیاد به تجریه و تحلیل حرف مردم نپردازید. سعی کنید بهترین و مثبت ترین برداشت رو از صحبت ها داشته باشید.

    درنهایت اگر هم کسی نیش و کنایه میزنه شما اهمیت ندید. حیف وقت و زندگی. همنشین هاتون رو ازبین افراد اهل و باکمال انتخاب کنید.

    موفق باشید

  8. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    میشل (شنبه 11 آذر 96), خانم مهندس (چهارشنبه 15 آذر 96)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    عشق آفرین عزیز، کاملا درسته. من از کسایی میرنجم و نمیتونم فی البداهه رنجشم رو ابراز کنم و بعد خودخوری میکنم به خاطرش. البته تا به حال خیلیا بهم گفتن بهتره کمی حاضر جواب باشم.
    اینکه میگید جواب ندم بهتره چون ممکنه احساساتی برخورد کنم وزیاده روی بشه منم قبلا همین دیدگاه رو داشتم اما باور کنید کسایی که حاضر جوابن و سریع احساساتشون رو بروز میدن توی روابطشون موفق ترن حتی اگر زیاده روی کنن!
    مثالی که زدید خوب بود اما مشکل اینجاست که من همینا رو هم نمیگم و سکوت میکنم....
    جناب یه دوست عزیز
    من چند بار از دیگران هم مورد انتقاد قرار گرفتم که اصلا حاضر جواب نیستم و بارها ديگران به خاطر همین موضوع به عنوان یه آدم ساده و کم رو روی من حساب کردن. مثلا یه بار پیش اومد که جایی نوبت منو دادن به کس دیگه ای و بعد که من متوجه شدم و اعتراض کردم و از حقم کوتاه نیومدم، خانم مسئول که از اعتراض من ترسید که موقعیت شغلیش به خطر نیفته هم زمان که پذیرفت و عذرخواهی کرد گفت آخه شما دختر به این آرومی هستى من فکر نمیکردم اینجوری ناراحت شی و عكس العمل نشون بدی. یعنی به خودش اجازه داد حق منو ضایع کنه چون فکر میکرد من از کنار همه چی ساده میگذرم!
    نمیدونم، شایدم اگر حساسیتم رو کمتر کنم به مرور اوضاعم بهتر شه... به هر حال مدتی هم اینو امتحان میکنم و توجهم رو از این موضوع بر میدارم. امیدوارم نتیجه بده.
    متشکرم از راهنمایی همه دوستان بزرگوار

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 دی 96 [ 16:30]
    تاریخ عضویت
    1396-9-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام فکر نکنم مشکل شما رو بشه با خواندن چند کناب و مقاله خواند.بعنوان کسی که یک زمانی این مشکلات رو داشت میخوام تجربه ی خودمو به مرور و مرحله به مرحله خدمتتون عرض کنم.قبل از هر چیزی چند سوال از شما دارم که تمایل دارم قبل از پاسخ دادن به آن بیشتر فکر کنید.
    1-شما چقدر از زندگی شخصی و خصوصی افراد که شما را تحقیر یا شما در برابر آن ها سکوت میکنید اطلاع دارید؟ 2_تا بحال به این موضوع فکر کردین که از دوران کودکی تا به امروز اعتماد به نفس شما سرکوب شده؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید REZABAGHE تشکرکرده است .

    خانم مهندس (یکشنبه 19 آذر 96)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط REZABAGHE نمایش پست ها
    با سلام فکر نکنم مشکل شما رو بشه با خواندن چند کناب و مقاله خواند.بعنوان کسی که یک زمانی این مشکلات رو داشت میخوام تجربه ی خودمو به مرور و مرحله به مرحله خدمتتون عرض کنم.قبل از هر چیزی چند سوال از شما دارم که تمایل دارم قبل از پاسخ دادن به آن بیشتر فکر کنید.
    1-شما چقدر از زندگی شخصی و خصوصی افراد که شما را تحقیر یا شما در برابر آن ها سکوت میکنید اطلاع دارید؟ 2_تا بحال به این موضوع فکر کردین که از دوران کودکی تا به امروز اعتماد به نفس شما سرکوب شده؟
    سلام
    بله من هم به همین نتیجه رسیدم که با افزایش آگاهی کاری از پیش نمیبرم و باید یه راه بهتری پیدا کنم!
    اگر این لطف رو بکنید و از تجربه تون بگید که عالی میشه! آخه هیچکس نمیتونه شرایط کسی رو کامل درک کنه مگه اینکه تو موقعيت مشابهش بوده باشه.
    در جواب سوالاتتون:
    1- به طور کلی اطلاعات زیادی ندارم و از جزئیات زندگیشون خبر ندارم. البته موارد مختلفی اتفاق افتاده که با یکی بیشتر آشنایی داشتم و با یکی کمتر.
    2- بله مدتی هست روی مقوله عزت نفس خیلی تمرکز دارم و به این موضوع هم فکر کردم. بله مواردی بوده که باعث شده عزت نفسم پایین بیاد. مثلا نوع برخورد والدینم توی یه سری موارد که خودشون فکر میکردن به نفع منه ولی ناخواسته باعث از دست رفتن اعتماد به نفسم میشدن.

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 دی 96 [ 16:30]
    تاریخ عضویت
    1396-9-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    123
    سطح
    2
    Points: 123, Level: 2
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1- به طور کلی اطلاعات زیادی ندارم و از جزئیات زندگیشون خبر ندارم. البته موارد مختلفی اتفاق افتاده که با یکی بیشتر آشنایی داشتم و با یکی کمتر.
    هدفم این بود که نشون بدم هیچ فردی کامل نیست و وقتی کمی بیشتر در موردشون تحقیق کنین به نکات جالبی میرسین.به طور مثال یادمه از دوران ابتدایی تا دبیرستان خودم کلا آدم شدیدا مظلومی بودم و هر تازه واردی برای خودنمایی میومد رو من قدرتشو نشون میداد من هم که کلا هیچی نمیگفتم. ولی بعد از سالها وقتی متوجه شدم اون ها هم یک نقطه حقارت دارن متوجه اشتباهاتم شدم.
    2- بله مدتی هست روی مقوله عزت نفس خیلی تمرکز دارم و به این موضوع هم فکر کردم. بله مواردی بوده که باعث شده عزت نفسم پایین بیاد. مثلا نوع برخورد والدینم توی یه سری موارد که خودشون فکر میکردن به نفع منه ولی ناخواسته باعث از دست رفتن اعتماد به نفسم میشدن. خب بنظرم من عزت نفس شما از دوران از دوران بچگی ناخواسته سرکوب شده ولی اصل ماجرا بعد از سن نوجوانی به بعد این مورد نمیتونسته زیاد باقی بمونه.من اطمینال دارم موردی در خودتان باعث شده عزت نفس شما باز هم کم بشه حالا این مورد چیه که همچنان اذیتتون میکنه بهتر بود بیان میکردید.






  14. کاربر روبرو از پست مفید REZABAGHE تشکرکرده است .

    خانم مهندس (شنبه 02 دی 96)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتین. صحبتاتون رو قبول دارم و خصوصا موافقم که پدر و مادر تا یه سنی تاثیر گذارن و از یه جایی به بعد خود آدمه که تصمیم میگیره چه طور باشه. من هم پدر و مادرم رو کامل بخشیده م و فقط به خیرخواهی ای که برام داشتن فکر میکنم نه چیز دیگه ای. اما چیزی که الان در خود من هست و فکر میکنم عامل اصلی سرکوب اعتماد به نفسم میشه اینه که خیلی به اشتباهات کوچیک و بزرگی که از اول زندگیم داشتم فکر میکنم و همیشه حسرت میخورم کاش زودتر از اینا به آگاهی الانم میرسیدم و اون اشتباهات رو در حق خودم نمیکردم. البته خیلی وقتا متوجه میشم دارم خودمو سرزنش میکنم و جلوش رو میگیرم اما انگار این سخت گیری نسبت به خودم پیش زمینه فکرمه و اگر یه لحظه غافل بشم توش غرق میشم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده است .

    REZABAGHE (دوشنبه 04 دی 96)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.