به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array

    مشکلات من با اطرافیان

    با سلام و احترام

    من گاهی از اطرافیان دلخور میشم برای مثال هفته پیش ما و مامانمشون و خانواده داییم خونه خواهرم شام دعوت بودیم و یه سری رفتارها میشد که اصلا خوشایند نبود.خواهرم ماه دوم بارداریشه و با اینکه برای مهمونی دادنش مامانم رفته و همه کار کرده و خودش با اینکه خداروشکر اصلا مشکلی نداره و حالش از منم بهتره توقع داشت بشینه و من پذیرایی کنم. همسرش داخل آشپزخونه بود و من به خواهرم گفتم قند نیاوردین که همسرش متوجه بشه و بیاره و آورد بنده خدا ولی خواهرم میگه مثلا الان مونا مهمونه پا نمیشه خودش بره قند بیاره.کلا حرفاش رو در قالب شوخی میزنه.یا اینکه سر سفره بودیم مامانم میگه موقع شام حرف نزنید مثله ایشون( اسم همسر من) همیشه سر سفره رعایت سکوت رو می کنن.بعد همسرم گفت حدیث داریم که سکوت سر سفره خوبه بعد شوهر خواهرم با لحنه نا مناسبی به همسرم میگه خوبه همین حدیث رو بلدی.
    کلا همسر من با اینکه از نظر تحصیلات خیلی بالا تر از شوهر خواهرم هست اما هیچ وقت خودشو بهتر جلوه نداده و همیشه خودش رو خاکی نشون میده.و به نظر من خیلی در افتاده بودن زیاده روی داره تا جایی که شوهر خواهرم به خودش اجازه میده به همسرم دستور بده و من اصلا خوشم نمیاد.مثلا داشتن یه بازی انجام میدادن و شوهر خواهرم مثله بچه ها می خواست بهتر بودن خودش رو نشون بده تا بازی رو برد برگشته با خنده به همسرم میگه مایه ننگه انقدر گل خوردی.
    یا خواهرم به همسرم میگه اگه مونا جای شما بازی می کرد انقدر گل نمی خورد مایه خجالته.البته هردوشون به شوخی می گفتن اما شوخی شوخی هر چیزی بخوان میگن و توهین می کنن.که همسر من برای همین خواهرم مقاله ترجمه می کرد شب تا صبح و خود خواهرم راحت می خوابید. حالا برای یه بازی باختن باید به همسر من خجالت بده. منم گفتم این اولین باره که همسرم داره این بازی رو انجام میده ولی بازم عالی بازی می کنه و ازش طی بازی کردنش تعریف می کردم.بعد خواهرم میگه حالا من تعریف کنم از شوهرم یه چیزی آخه تو به چیه شوهرت می خوای ازش تعریف کنی. البته به قول خودش شوخی می کردن هردو.
    کلا از این ناراحت شدم که چرا یه بازی که فقط جهت سرگرمیه رو چرا دلیلی برا خودبرتر دیدن نشون میدن و طی اون دیگران رو تحقیر می کنند.
    اصلا خوشم نمیاد که آدم برای برتر نشون دادن خودش دیگران رو سکو قرار بده.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    من از خوندن اینهمه جملات خاله زنکی و بچه گانه فقط یک چیز متوجه شدم و اون هم حسادت کودکانه شما به خواهرتون و رقیب دیدن ایشون هست. ممکن هست این مشکل ریشه در اسیبهای دوران کودکی شما داشته باشه. بهرحال اگر این مسیله رو حل کنید قطعا روابط بهتری با خواهرتون خواهید داشت .
    ای کاش من هم خواهر یا برادری داشتم که شام میرفتم خونه اش مهمونی و شوهرم باهاشون بازی میکرد و کرکری میخوندند .

    چرا ما ادمها قدر داشته هامون رو نمیدونیم؟

  3. 5 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    *مونا* (شنبه 27 آبان 96), نیکیا (یکشنبه 10 دی 96), نیلوفر:-) (شنبه 27 آبان 96), آنیتا123 (شنبه 27 آبان 96), آناهید. (شنبه 27 آبان 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 آذر 96 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1393-11-20
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    2,083
    سطح
    27
    Points: 2,083, Level: 27
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    منم برم خونه خواهرم و باردار باشه خودم پا میشم و قند میارم.

    من حس میکنم شما با موضوعات خیلی جدی و رسمی برخورد میکنید.

  5. 4 کاربر از پست مفید فروردین تشکرکرده اند .

    *مونا* (شنبه 27 آبان 96), نیکیا (یکشنبه 10 دی 96), نیلوفر:-) (شنبه 27 آبان 96), آناهید. (شنبه 27 آبان 96)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مو نا جان

    همونطور که در تایپکهای قبلی بهت گفتیم شما دچار نوعی حساسیت عجیب و غریب به اطرافیان و حس حسادت بدی به خواهرت هستی.شما هنوز با قضیه بارداری خواهرت کنار نیومدی و داری کار رو به جاهای باریک میکشونی .شما که تصمیم داری مادر بشی بهتره یکمی رفتارات رو تعدیل بدی .چون خودت هنوز در عالم بچه گی غوطه وری.

    اینکه شما نشستی و دونه دونه حرفهای یک مهمونی رو که از نظر من(که نه طرف شمام و نه طرف اقوامت) هیچکدومش اصلا نباید مایه رنج و عذاب شما بشه اصلا نشونه خوبی نیست.ما قبلا هم به شما گفتیم که برای حل مشکلت قبل از بچه دار شدنت حتما به روانپزشک مراجعه کن تا حالت های وسواس و حساسیتت رو برطرف کنی تا حدودی.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. 6 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    *مونا* (شنبه 27 آبان 96), نیکیا (یکشنبه 10 دی 96), نیلوفر:-) (شنبه 27 آبان 96), میس بیوتی (یکشنبه 19 آذر 96), آنیتا123 (شنبه 27 آبان 96), آناهید. (شنبه 27 آبان 96)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 96 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1396-4-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    723
    سطح
    14
    Points: 723, Level: 14
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 36 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من برعکس شما فکر میکنم خواهرتون فقط و فقط هدفشون شوخی بوده و قصد تحقیر شما و همسرتونو نداشتن..شما هم این حرفا رو جدی نگیرید و از کنارشون بگذرید.چه اشکالی داره که اگر قندون نیست خودتون برید و بیارید؟خونه یه دونه خواهرتون هستید منزل غریبه که نرفتید..چرا فکر میکنید حرفهایی که سر بازی زده شده همه با قصد و غرض بوده و برای کوچک کردن همسر شما؟اصلا مگه با یه بازی میشه کسی رو کوچک کرد که حالا خواهر شما بخوان این کارو بکنند یا نخوان؟

    شما حساسیت بلایی نسبت به خواهرتون پیدا کردید که فقط باعث ناراحتی خودتون میشه.از این به بعد هر وقت خواهرتونو دیدید سعی کنید از بودن باهاش لذت ببرید..واقعا خواهر داشتن یک نعمت بزرگه قدرشو بدونید.

  9. 3 کاربر از پست مفید آناهید. تشکرکرده اند .

    *مونا* (شنبه 27 آبان 96), نیکیا (یکشنبه 10 دی 96), نیلوفر:-) (شنبه 27 آبان 96)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام وقت بخیر
    تسلیت میگم شب شهادت امام رضا (ع) رو به همه دوستان عزیز.

    تشکر از دوستان عزیز که پاسخ دادین

    درموردم کمی قضاوت نادرست کردید.من مسئله باردار شدن خواهرم برام کاملا حل شده و اصلا ربطی نداره به اون موضوع.
    اتفاقا من و خواهرم روابطمون بسیار عالی هست و ما همیشه با هم خوب بوده و هستیم.

    این مسائلی که ذکر کردم هم بیشتر به خاطر همسرم بود و من دوست ندارم کوچک ترین بی احترامی ای بهشون بشه.
    در تایپیک های گذشتم هم من در این موارد نوشتم که برا سال پیش هست و اونجا خواهرم هنوز باردار نشده بود که دوستان فک می کنن شاید تحت تاثیر اون موضوع دارم اینا رو می گم.

    البته مقصر اصلی به نظر من همسرم هست که منفعله و در مقابل همه این رفتار ها رو داره و همه ازش سواستفاده می کنن.
    اگه بیرون رفته باشیم و شوهر خواهر من از داخل ماشینش چیزی بخواد خودش نمیره بیاره و سویچش رو میده همسر من براش بیاره با اینکه همسرم بزرگتره ازش.وقتایی که بیرن میریم به خودش نمیاره بره هزینه ها رو پرداخت کنه و همسرم هم به خاطر اینکه به همه خوش بگذره همیشه خودش میره.

    اگه در جمع همسرم حرف بزنه با تمسخر باهاش رفتار می کنه و همش حرفاش رو نادرست نشون میده.این موضوع رو همسرم متوجه شده و یه بار بهم گفت نشد من یه بار یه چیزی بگم ایشون ایراد نگیره.با اینهمه جوابش در مقابل شوهر خواهرم همیشه انفعاله از ترس اینکه ناراحتی پیش نیاد همه رفتارهای بدش رو تحمل می کنه و من خیلی ناراحت میشم.

    نمیدونم شایدم به قول دوستان دچار حسادت شدم.اما ته دلم رو خودم خبر دارم که فقط خواهان احترام برا خانواده دونفرمونم و خوشم نمیاد بهمون توهین بشه حتی به شوخی.

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام مونا جان

    من فکر میکنم گاهی ما یا دیگران حرف های جدیمون رو در قالب شوخی میزنیم تا به این صورت احساساتمون رو بروز بدیم. پس اینکه هر حرفی رو حتی در قالب شوخی بخوایم مجاز بدونیم درست نیست اما...

    این کار شما نیست که بخوای واقعا تشخیص بدی در ذهن طرف مقابل چی میگذره و اصلا وقت تلف کردن بیهوده هم هست.اگر تشخیص دادی که از نوع شوخی خوشت نیومد و یا حتی مورد بدتر اینکه تیکه و کنایه مستقیمی از کسی شنیدی میتونی چنتا کار انجام بدی:
    ـ تمرین کن تا تمرکز و توجهت رو از دیگران برداری و روی خودت و زندگیت بگذاری.میتونی در طی بازی رو حرف دیگران حساس باشی هم میتونی کنار همسرت باشی و بدون توجه به حرف های دیگران از بازی فرصتی برای حمایت و عشق ورزی به همسرت بسازی. مثل اینکه بعد حرکتش بگی " مثل همیشه عالی" و در جواب خواهرت سکوت کنی و بعد لبخند بزنی توجهت رو متوجه همسرت و بازیش کنی.
    _ عزت نفست رو تقویت کن تا به راحتی هر حرف دیگران رو حتی اگر مستقیما به خودت بگه و حتی اگر کنایه آمیز هم باشه به خودت نگیری.
    مردی به حضرت عیسی دشنام میداد اما حضرت عیسی سکوت کردند.همراهش ازش پرسید چرا سکوت میکنی درحالیکه او داره بهت فحش میده؟ پیامبر گفتند که او حرف زشتی را تقدیم من کرده و من آن را نپذیرفتم.حالا این دشنام متعلق به چه کسی است؟
    در چنین مواقعی با یادآوری ویژگی های مثبت خودت و همسرت عزت ات رو بازیابی کن و آروم باش.
    ـ همسرت مرد بالغی هست که قطعا خودش میتونه از خودش دفاع کنه.شما نقش همسری خودت رو داشته باش یعنی در کنارش باش نه اینکه محافظش باشی تا مبادا گزندی از زبان کسی به او نرسه. این تفکر اشتباهه و بگذار همسرت تصمیم بگیره که چه برخوردی داشته باشه.شما به فکر اصلاح نگرش خودت باش و سعی کن با تقویت عزت نفست محوریت زندگی ات را خودت و همسرت قرار بدی.

    موفق باشی

  12. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    Erica (یکشنبه 28 آبان 96), آناهید. (سه شنبه 30 آبان 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.