با سلام و احترام
من گاهی از اطرافیان دلخور میشم برای مثال هفته پیش ما و مامانمشون و خانواده داییم خونه خواهرم شام دعوت بودیم و یه سری رفتارها میشد که اصلا خوشایند نبود.خواهرم ماه دوم بارداریشه و با اینکه برای مهمونی دادنش مامانم رفته و همه کار کرده و خودش با اینکه خداروشکر اصلا مشکلی نداره و حالش از منم بهتره توقع داشت بشینه و من پذیرایی کنم. همسرش داخل آشپزخونه بود و من به خواهرم گفتم قند نیاوردین که همسرش متوجه بشه و بیاره و آورد بنده خدا ولی خواهرم میگه مثلا الان مونا مهمونه پا نمیشه خودش بره قند بیاره.کلا حرفاش رو در قالب شوخی میزنه.یا اینکه سر سفره بودیم مامانم میگه موقع شام حرف نزنید مثله ایشون( اسم همسر من) همیشه سر سفره رعایت سکوت رو می کنن.بعد همسرم گفت حدیث داریم که سکوت سر سفره خوبه بعد شوهر خواهرم با لحنه نا مناسبی به همسرم میگه خوبه همین حدیث رو بلدی.
کلا همسر من با اینکه از نظر تحصیلات خیلی بالا تر از شوهر خواهرم هست اما هیچ وقت خودشو بهتر جلوه نداده و همیشه خودش رو خاکی نشون میده.و به نظر من خیلی در افتاده بودن زیاده روی داره تا جایی که شوهر خواهرم به خودش اجازه میده به همسرم دستور بده و من اصلا خوشم نمیاد.مثلا داشتن یه بازی انجام میدادن و شوهر خواهرم مثله بچه ها می خواست بهتر بودن خودش رو نشون بده تا بازی رو برد برگشته با خنده به همسرم میگه مایه ننگه انقدر گل خوردی.
یا خواهرم به همسرم میگه اگه مونا جای شما بازی می کرد انقدر گل نمی خورد مایه خجالته.البته هردوشون به شوخی می گفتن اما شوخی شوخی هر چیزی بخوان میگن و توهین می کنن.که همسر من برای همین خواهرم مقاله ترجمه می کرد شب تا صبح و خود خواهرم راحت می خوابید. حالا برای یه بازی باختن باید به همسر من خجالت بده. منم گفتم این اولین باره که همسرم داره این بازی رو انجام میده ولی بازم عالی بازی می کنه و ازش طی بازی کردنش تعریف می کردم.بعد خواهرم میگه حالا من تعریف کنم از شوهرم یه چیزی آخه تو به چیه شوهرت می خوای ازش تعریف کنی. البته به قول خودش شوخی می کردن هردو.
کلا از این ناراحت شدم که چرا یه بازی که فقط جهت سرگرمیه رو چرا دلیلی برا خودبرتر دیدن نشون میدن و طی اون دیگران رو تحقیر می کنند.
اصلا خوشم نمیاد که آدم برای برتر نشون دادن خودش دیگران رو سکو قرار بده.
علاقه مندی ها (Bookmarks)