به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 122
  1. #71
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان من هم اون زمان که برگشته بودم خونه با اینکه خیلی خانوادم حمایتم میکردن اما سر کوچکرتین مسئله ای تنش ایجاد میشد.حتی یادمه مایی که صدامون از در خونه بیرون نمیرفت در اون دوره چندین بار کار به دعواهای بدی رسید.این بین همه خانواده ها مرسومه.خاص خانواده تو نیست.میدونی انگار ناراحتن از وضعیت تو اما راه همدردی کردن رو بلد نیستن.من یک شب خانوادم رو نشوندم و گفتم اگر این کنایه ها و اعصاب خوردی ها ادامه پیدا کنه من میرم یه هتل.چون به ارامش نیاز دارم و شما دارید ارامش منو بهم میزنین.حتی این تنش ها باعث شد من چند تا دادگاه رو نتونم برم و ضرر کردم و سایر مشکلات...
    در این شرایط تو هم کمی زود رنج تر شدی (طبیعیه) و ممکنه حتی یک نصیحت رو هم به عنوان کنایه در نظر بگیری.بهت حق میدم اما نه در حدی که در سایر مسائل خللی ایجاد کنی.و بدون که این چیزها در خانواده هایی که درگیر این مسائلن طبیعیه....
    نسیم جان
    حرف پدرت با ارزش و احترامه...اما در نهایت این تویی که باید تصمیم بگیری.با پدرت صحبت کن.باید تصمیمی بگیری که نه سیخ بسوزه و نه کباب....احترام پدرت هم حفظ بشه...تو هم در این ماجرا بی تقصیر نبودی و باید اول به خانوادت سهم خودت رو از این اشتباه بگی...تا بتونی یکم شرایط خونه رو بهتر کنی....دیگه باید یکم تو کوتاه بیای و یکم همسرت.این راه و رسم زندگی مشترکه....البته تاکید میکنم از تجربه بزرگا استفاده کن تا جاییکه فکر میکنی احساسات دخیل نیست.از اونجا به بعد رو منطقی تصمیم بگیر.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Erica (چهارشنبه 01 آذر 96), nasimmng (سه شنبه 23 آبان 96)

  3. #72
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    نسیم جان من هم اون زمان که برگشته بودم خونه با اینکه خیلی خانوادم حمایتم میکردن اما سر کوچکرتین مسئله ای تنش ایجاد میشد.حتی یادمه مایی که صدامون از در خونه بیرون نمیرفت در اون دوره چندین بار کار به دعواهای بدی رسید.این بین همه خانواده ها مرسومه.خاص خانواده تو نیست.میدونی انگار ناراحتن از وضعیت تو اما راه همدردی کردن رو بلد نیستن.من یک شب خانوادم رو نشوندم و گفتم اگر این کنایه ها و اعصاب خوردی ها ادامه پیدا کنه من میرم یه هتل.چون به ارامش نیاز دارم و شما دارید ارامش منو بهم میزنین.حتی این تنش ها باعث شد من چند تا دادگاه رو نتونم برم و ضرر کردم و سایر مشکلات...
    در این شرایط تو هم کمی زود رنج تر شدی (طبیعیه) و ممکنه حتی یک نصیحت رو هم به عنوان کنایه در نظر بگیری.بهت حق میدم اما نه در حدی که در سایر مسائل خللی ایجاد کنی.و بدون که این چیزها در خانواده هایی که درگیر این مسائلن طبیعیه....
    نسیم جان
    حرف پدرت با ارزش و احترامه...اما در نهایت این تویی که باید تصمیم بگیری.با پدرت صحبت کن.باید تصمیمی بگیری که نه سیخ بسوزه و نه کباب....احترام پدرت هم حفظ بشه...تو هم در این ماجرا بی تقصیر نبودی و باید اول به خانوادت سهم خودت رو از این اشتباه بگی...تا بتونی یکم شرایط خونه رو بهتر کنی....دیگه باید یکم تو کوتاه بیای و یکم همسرت.این راه و رسم زندگی مشترکه....البته تاکید میکنم از تجربه بزرگا استفاده کن تا جاییکه فکر میکنی احساسات دخیل نیست.از اونجا به بعد رو منطقی تصمیم بگیر.
    ممنون مريم جان
    امروز خانوادم رفتن شهرستان. براي چند روز تنهام. هنوز چند ساعت نگذشته خيلي احسال خلاء مي كنم دلم ميخاست يه همسر خوب داشتم
    نمي دونم گفتم يا نه؟ كه دارم ميرم يه جا جنوب شهر زبان درس ميدم. پولي نداره ولي براي سرگرمي چند روز ميرم. امروز بهم گفتن ميخان استعلام بگيرن. نمي دونم استعلام چي. كلي نگران شدم اگه بفهمن دارم جدا ميشم بيرونم ميكنن
    از همسرم هم هيچ خبري نيست نمي دونم چي ميكنه
    دوشنبه ٢٩ام دادگاه عدم تمكين و اعتراض به مهريه است
    يه دنيا دلم غم داره

  4. #73
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان سلام

    بهتره در این شرایط تنها نمونی...خودتو حسابی مشغول کن.اگر ساکن تهران هستی برو کهریزک و بگو میخوام اونجا در شست و شوی خانمهای پیر و بیمارای ام اسی کمک کنم و یا کارهایی از این قبیل.حتما برو جایی خودت رو مشغول کن.همه مراکز بهزیستی هم استقبال میکنن.یه سرچ کنی قسمت کمکهای مردمی شون رو پیدا کنی میتونی وارد این کار بشی.
    اگر به زبان مسلط هستی و داری تدریس میکنی چرا پولی دریافت نمیکنی؟من خودم هم در کار تدریس زبان هستم و میدونم الان اموزشگاه هابه شدت به معلم زبان احتیاج دارن.شده با ساعتی 5 هزار تومنم شروع کن ولی حتما درامد داشته باش.
    اما در مورد استعلام....
    خب بگیرن.یعنی چی؟این مسئله شخصی شماست.به کسی هم ربطی نداره.کی میاد بگه فلانی داره میره دادگاه و میاد و ...به کسی مربوط نیست.در هر صورت تو الان یک زن متاهلی.حالا یکسری مشکلات برات پیش امده و این به این معنی نیست که گناهی مرتکب شدی و یا کارت غلط بوده و ....اینا به هیچکس جز خودت ربط نداره.بعدش داری جدا میشی فرضا.ایا دزدی کردی خدایی نکرده؟حق و مال کسی رو خوردی؟خلاف شرع کردی ؟چرا با این فکرهای اشتباه خودتو داغون میکنی؟؟؟؟
    داری مفت و مجانی درس میدی از خداشونم باشه شما رو نگه دارن....همسرتو رها کن.انقدر مشغول باش که کمتر بهش فکر کنی.
    به خدا توکل کن....دو رکعت نماز بخون و قران رو باز کن و ببین چقدر خدا قشنگ باهات حرف میزنه و ارومت میکنه....اما حتما فکرترو مشغول کن.برو استخر برو تو سونا بشین و تمرکز کن.پیاده روی با هدف بکن....حتما حتما
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    nasimmng (جمعه 26 آبان 96)

  6. #74
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنونم خيلي زياد مريم جان كه برام نوشتين
    درمورد آموزشگاه پول كمي ميدن كه معادل هزينه رفت وامدم ميشه ولي نگفتم دارم جدا ميشم نمي دونم چي پيش بياد.
    ديروز كه پنجشنبه بود چون قول داده بودم جواب پيشنهادهاي همسرم رو بدم بهش زنگ زدم هي مثل هميشه اول خواهش و بعد تهديد همينطوري از آخر گفتم ما قبلا گفتيم حق طلاق بده بدون مهريه كه زندگي كنيم كه تو گفتي نه بياين توافقي جدا شيم مهريه اش رو ببخشه بريم جدا شيم الان ديگه تو قابل اعتماد نيستي اگه مهريه نداشته باشم تو طلاقم ميدي كه هي ميگفت نه و از اين حرف ها
    تهديد ميكرد اگه دوشنبه پول مهريه بره حسابت ديگه حتي نميام طلاقت بدم تا ده سال ديگه

    اميدوارم اين روزهاي عزيز به همه كمك كنه مشكلات حل شن

    - - - Updated - - -

    ميدونين اون استعلام درمورد چيه؟ اصلا از كجا استعلام ميكنن؟
    چون من گفتم سابقه كار ندارم

    - - - Updated - - -

    اينم بگم كه تا فهميد تنهام همش ميگفت ميام اونجا كه ميگفتم نه اصلا درست نيست تو اين شرايط بياي و هي ميگفت الان راه ميافتم كه گفتم اگه بياي شب رو با اتوبوس ميرم شهرستان. گفتم پشيمونم كردي كه راستش رو بهت گفتم كه تنهام

  7. #75
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان بازم میگم به کسی ربطی نداره.حتی اگر جدا هم شده باشی به کسی ربط نداره و این زندگی شخصی شماست.تا وقتی در شرایط کسی قرار نگیریم نباید قضاوتش کنیم و اگرم قضاوت کردیم ناشی از فهم و درک پایین ماست.پس انقدر این مسئله رو بزرگ نکن.نمیدونم استعلام برای چی میگیرن .ولی ممکنه برای سقم و صحت مدارک تحصیلی و اگر جای دولتی باشه برای اینکه ببینن شما سو پیشینه ای چیزی داری یا نه.و اگر گزینش باشه منظوروشون براشون مسائل اعتقادی و چادر و ...مهمه.اینا اطلاعات منه که مطمئن هستم ناقصه و همینقدر میدونم.بازم بستگی به اون ارگان و هدفش از اون استعلام داره.ازشون دقیق بپرس.حق شماست.

    همسرت نمیتونه تهدیدت کنه که اگر فلان اتفاق بیفته تا ده سال ! دیگه طلاقت نمیدم.قانون درسته در مورد طلاق سخت گیره اما انقدرا هم اوضاع قانون خراب نیست.طرف منم بهم میگفت تا 40 سالگی میخوام طلاقت ندم و ...اما به 6 ماه نرسید دادگاه رای طلاق رو به نفع من صادر کرد ( با اینکه حق طلاق نداشتم و همه حق و حقوقم رو هم دریافت کردم).درسته دوندگی قبلش زیاد کردم و تقریبا کاملا ناامید شده بودم اما الکی نیست که طرف بخواد ادمو عذاب بده.
    مشکل تو هم حل میشه شک نکن....این روزها رو خیلیا گذروندن مثل من و تو و خیلی از کاربرهای دیگه اینجا...

    یه سوال ؟
    چرا انقدر از همسرت
    دوری میکنی؟چرا نمیذاری در خلوت دو نفره تون فکر کنین ؟شاید این اختلافات همش به خاطر این دوری کردن هاست.به نظرم این کارت کاملا غلطه.شما زن و شوهرید.هیچ ایرادی هم نداره یکساعت کنار هم باشین.هیچکسم بهتون نمیگه چرا.به نظرم در این مورد واقعا داری اشتباه میکنی.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    nasimmng (جمعه 26 آبان 96), بی نهایت (جمعه 26 آبان 96)

  9. #76
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    سلام

    الان که تنهایی وایشون هم مشتاقه که بیاد پیشت اجازه بده بیاد، حتی اگرفقط برای رفع نیاز جنسی باشه.

    بذار دریک فضایی جدید با همدیگر خلوت داشته باشید شاید اثر گذار باشه.

    ببین دعوا ومشاجرات شما سر جای خودش ، اما اگر آمد در آن قرار ملاقات کوتاه بگذار آرامش را در کنارت احساس کنه.

    وقتی ایشون آرامش را احساس کند احتمال اینکه ایشون در رویه اش انعطاف و تغییری بده هست
    ویرایش توسط بی نهایت : جمعه 26 آبان 96 در ساعت 13:24

  10. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    nasimmng (جمعه 26 آبان 96)

  11. #77
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون مريم جان و بي نهايت عزيز
    اصلا دلم نميخاد باهاش رابطه از نزديك داشته باشم چون احساس ميكردم ميخاد گولم بزنه
    خانواده ام هم اصلا قبول نداشتن با اينكه ما زن و شوهريم
    ديروز كه گذشت و من قبول نكردم
    ولي امروز عصري تلگرام همش ميداد و تهديد ميكرد كه اگه مهريه ات رو تا دادگاه دوشنبه نبخشي ديگه كار تمومه و من ديگه نميام دنبالت كه من گفتم تو تا حالا هم دنبال من نبودي ميخاستي پولات رو زنده كني
    يكي ناشناس به داييم زنگ زده گفته اين قبلا زن داشته هرچي داييم گفته خودت رو معرفي كن نكرده گفته دوباره تماس ميگيرم

  12. کاربر روبرو از پست مفید nasimmng تشکرکرده است .

    Erica (چهارشنبه 01 آذر 96)

  13. #78
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوستان
    دادگاه حكم داده كه خونه و وسايل اماده كنه(خونه مادرش با وسايله ولي كسي نيست توش و خونه ايي كه قبلا توش بوديم وسيله نداره) منم ظرف بيست روز بايد تمكين كنم. حالا چي كار كنم؟ آخه من نميخام برگردم
    اعسارش هم بطور موقت قبول شده با اينكه اموالش توقيفه و حساب بانكيش معادل مهريه ام پول داشته
    دوستان ممنون ميشم راهنماييم كنين
    آخه اين چه وضعيه بزور ميخان منو برگردونن

  14. #79
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    نسیم جان من رو حساب تجربه تلخی که داشتم بهت گفتم خودت در دادگاه حاضر شو.متاسفانه گوش نکردی.از کجا مطمئنی وکیلت خوب دفاع کرده ازت ؟خیلی وقتا قاضی وقتی میبینه یه زن انقدر داشته که رفته وکیل گرفته رای رو به ضررش میده.متاسفانه روال دادگاههای ما همینه.تهیه منزل و اسباب و اثاثیه اش طول میکشه و بعد از دادگاه یک نفر میاد و بررسی میکنه ایا اون خونه در شان شماست یا خیر.شما هم فعلا با شرایط پیش امده چاره ای جز تمکین نداری.و اگر تمکین نکنی نفقه ات رو از دست میدی و همسرت هم میتونه ازدواج مجدد کنه بدون اینکه طلاقت بده.اگر تو دادگاه تمکینت شرکت میکردی میتونستی به قاضی بگی تعهد بگیره از همسرت که دیگه رفتارهای قبلش رو ادامه نده.این کار رو وکیل هرگز نمیکنه.وکیل فقط میخواد یه دادگاه تموم بشه و بره به دادگاه بعدیش برسه .به نظرم وکیلت اگر خبره بود خیلی راحت میتونست نذاره رای اینجوری صادر بشه.باور کن اگر دادگاه بدون حضور تو و وکیلت هم انجام میشد همین رای صادر میشد و من حس میکنم وکیل محترمت هیچ دفاعی ازت نکرده.
    نسیم جان
    منم مثل تو این روزا رو گدروندم.خواهش میکنم گوش کن.منم تحت فشار بودم.رفتم به خانوادم گفتم وکیل میخوام بگیرم و دیگه نمیتونم برم دادگاه.(بعده دو سال هر روز دادگاه رفتن) و همون گرفتن وکیل لعنتی هم منو دو سال انداخت عقب و هم ضرر مالی بهم زد و کلی هم حق و حقوقمو از دست دادم.دوباره همت کردم.و با حال افتضاحم خودم رفتم دنبال کارام.حتی از فشار روحی زیاد و غصه قوز دراورده بودم و موهام سفید شده بود در سن 22 سالگی!!.اما فهمیدم این راه رو باید تا ته برم.و چاره ای ندارم.وکلیم رو عزل کردم و خودم رو قوی کردم و افتادم دنبال کارام.من حتی خانوادم رو هم یکبار نبردم دادگاه چون میدونستم درگیری پیش میاد .( به خصوص که پدرم قند داشت و براش حرص و جوش قدغن بود و مادرم هم شاغل و برادرم هم عصبی از دست همسر سابقم).حتی خیلی وقتا اونا خبردار نمیشدن از دادگاهام تا روزیکه رای میامد دم درخونه.به پستچی محلمون هم پول دادم و گفتم هر بار رای اوردی بیار بده به خودم وو نه کسی دیگه.کلا خانواده من فکر میکردن من دیگه دادگاه ندارم و من تقریبا یکروز در میون دادگاه بودم.
    یهو قوی نشدم.یه شبه نبود.کلی زحمت کشیدم و قوی شدم.

    وقتی میدیدم همه دخترا با پدر مادراشون میان و چطور دورشون میگردن و اب به دخترشون میدن و ...داغون میشدم.اما میدونستم با شرایط خانواده من امکانش نیست.

    روزیکه تو دادگاه طلاق محکم وایستادم و دلایلم رو گفتم قاضیه گفت خانم وکیل پروانه وکالتت رو نزدی داخل پرونده !! وقتی بهش گفتم من خواهانم باورش نمیشد.اون مریم قوز کرده و شکسته که حتی توان بالا اومدن از پله های دادگاه رو نداشت و با دیدن خیابون دادگاه حالت تهوع عجیبی میامد سراغم، حالا محکم وایستاده بود تا از حقش دفاع کنه.
    من وقتی اوایل دادگاه میرفتم با سر و وضع داغون میرفتم.اما کم کم شروع کردن به لباس شیک پوشیدن تو دادگاه.بهترین لباسامو میپوشیدم.درسته حفظ ظاهر بود اما کم کم من رو قوی کرد و کلا باعث شد تیپ و ظاهر من عوض بشه.
    کم کم باید خودتو قوی کنی و خودت بیفتی دنبال کارات.این راه طولانی و سخته.اما شدنیه.وکیلا هیچ کمکی نمیکنن.دستت رو به زانو بگیر و بلند شو.به خدا توکل کن و برو جلو.اطلاعاتت رو ببر بالا در زمینه حقوقی.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.

    ویرایش توسط maryam123 : سه شنبه 30 آبان 96 در ساعت 23:56

  15. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maadar (چهارشنبه 01 آذر 96), nasimmng (چهارشنبه 01 آذر 96), نیلوفر:-) (چهارشنبه 01 آذر 96), نادیا-7777 (چهارشنبه 01 آذر 96)

  16. #80
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام نسیم جان

    به نظر خود من اگر مطمینی شوهرت هم قصدش طلاق هست ولی بخاطر مهریه طلاق نمیده .اگر شرایط مالیت اجازه داد کمی مهریه رو تخفیف بده و طلاق توافقی بگیر. البته باز هم با اهلش مشورت کن . واقعا این کارهای دادگاه خیلی اعصاب خوردی داره. نمیدونم مهریه ات چقدره ولی یک مقدار که بتونی چند وقتی سرپا باشی و کاری پیدا کنی از نظر من کافیه و به دردسرش نمی ارزه. من خودم کل مهرم رو برای طلاق بخشیدم و کل پروسه چند ماه بیشتر طول نکشیدو فقط دوبار دادگاه رفتم. یکی برای اقدام و درخواست طلاق توافقی و دومی هم برای گرفتن حکم. البته من شاغل بودم و لی ثروتمند هم نبودم و تقریبا هیچ پس اندازی نداشتم.

  17. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    nasimmng (چهارشنبه 01 آذر 96)


 
صفحه 8 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ،،اخلاق و عادات بد روزمره من ،،یه روزمرگی بیخود
    توسط ARAM-ESH در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 16 مرداد 93, 16:33
  2. مشخص نمودن میزان اضافه وزن یا کمبود وزن(bmi)
    توسط keyvan در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 تیر 91, 14:02
  3. همسرم روزه نمیگیرد چه برخوردی با او داشته باشم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 09 مهر 90, 14:57
  4. نظر در مورد وزن همسر
    توسط sina.sina11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 04:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.