پوی عزیز سلام مجدد
حالا کمی مطلبت باز تر و قابل فهم تر شد....اگر منظورت همسر هست یادت باشه ازدواج امری هست که اگر زمین و زمان هم دست بهم بدن برای رخ دادنش، تا خدا نخواد نمیشه.برای هرکسی در این مورد موعدی در نظر گرفته شده.یکی تو 18 سالگی ازدواج میکنه و یکی در 40 سالگی .
از طرفی من به این نتیجه رسیدم دنبال چیزی رو که خیلی میگیری (در این مواردی که خدا مستقیم باید برات بخواد) انگار باعث دور شدن اون موضوع از خودت میشی.به نظرم کاملا این امر رو واگذار کن به خدا.اصلا پافشاری نکن چون ممکنه از چاله بیفتی خدایی نکرده تو چاه.
ذکرهایی هست که مداومت بر گفتشنون داشته باش.مثل ذکر یا ودود و ذکرهایی دیگه که سرج کنی پیدا میکنی.و اصل قضیه رو بسپر به خدا و با ارامش بشین و تماشا کن که چطور برات مهره ها رو جا به جا میکنه و کاری میکنه که از اعتمادی که بهش کردی ذره ای پشیمون نشی.
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)