به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 88
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    خودتو خسته نکن شما خانوما درست نمیشین اکثرتون همینطوری هستین خخخخخخخخ بابا ما اگه جذاب بودیم که نمیومدیم شماهارو بگیریم خخخخ

    اینچیزا الان عادیه بخودت سخت نگیر خودتم اذیت نکن لطفا هم خودت هم آقات نیاز به زمان دارید برای بهتر شدن ترمیم پیدا کردن ی زندگی طول میکشه زمانبر هستش.اینجوری بگم من خودم کاشی فروشم وقتی جنس تحویل میدم دو تا سه بار میشمرم خودمم ذله میشما ولی عادته یا شیر گاز در خونه رو میبندم باز کفشمو در میارم میرم ببینم قطع کردم یا نه تر این حدش ایرادی نداره.
    گوشی نرو طرفش شوهرت رو نمیگم اگه بر حسب یه سلام علیک خودمونی باشه تا جایی که من میبینم خیلی از زندگی باید کلا جدا بشن خانوماشون خدایی الان آقات پشر خوبی شده.

    واسه کربلا تشکر کن.میگن خونه داییذعلتش اونه که با داییشون راحتتر هستند عاطفیه آقات بعدشم خواهرزاده و دایی مثل خاله و خواهرزاده میمونن من یکی واقعا خواهرزاده هام رو دوست دارم.
    اصفهان حتما برو کنار شوهرت لذت ببر شهر به این زیبایی واقعا خوش به حالت من تا حالا یکبارم نرفتم!!
    یچیزی میگم سخته خودم خیلی بهتر از شما میدونم ولی رابطت با خانواده آقات بهتر بشه تاثیر خیلی زیاتی تاره توی بهبودی و بهتر شدن کیفیت زندگی متاهلی تان.

    پ.ن:پنج سالی میشه ازدواج کردم وقتی یه مدتی همین مقدار میگذره خیلی چیزا عوض میشه به حساسیت ها تفکرات نگرانی غی قدیمت که فکر میکنی خندت میگیره خیلی هاش غلو آمیزه.
    من با گوشی ام نمیتونم لینک بدم برو بخش مقالات سایت فقط بخون بخون و بازهم بخون تاثیرش توی شخصیتت و زندگیت فوق العاده ست.

    یاعلی
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    بارن (پنجشنبه 18 آبان 96)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام روناک جان

    من مشاوره نمیدم فقط نظرم رو میگم. ممکنه بیان بگن افتهای مشاوره رو بخون ولی باز هم میخوام انچه که به نظرم واقعیت هست رو بگم.

    این راههایی که شما رفتید راه نبوده . چاه بوده. سه تا چاه تو زندگیتون تجربه کردید.

    1. چاه پدر معتاد
    2 چاه همسر معتاد و خیانتکار
    3 چاه اقای وکیل

    از چاه پدر معتادفرار کردید چشم بسته افتادید تو چاه همسر معتاد ز چاه همسر معتاد پناه بردید به چاه اقای وکیل دوباره از چاه اقای وکیل برگشتید یک مرحله قبل.

    این دنیا پراز چاله و چوله است. اونهایی که باچشم باز و تو راه درست حرکت میکنند هم گه گداری پاشون تو چاله و چوله گیر میکنه حالا وای به حال وقتی که چشمت و ببندی و راه رو نشناسی و به هر راه زنی اعتماد کنی و راه بلد رو سرزنش کنی.

    تا وقتی راه درست رو پیدانکردی حداقل بچه دار نشو. این رو هم بدون تو این دنیا هیچکس به تو کمک نخواهد کرد جز خودت.

    بعنوان کسی که از همسر معتاد طلاق گرفته میگم اگر صدبار دیگه ازدواج کنم و همسرم معتاد از اب در بیاد صد بار طلاق میگیرم. هیچ وقت زندگی با یک معتاد رو به هیچکس توصیه نکردم و نمیکنم و نخواهم کرد. این نظر و عقیده من هست پس تو راه فعلیتون من نمیتونم به شما کمک کنم ولی حتما دوستان به شما کمک خواهند کرد.

    فقط یک توصیه براتون دارم سعی کنید از امکانات فعلیتون نهایت استفاده برای استقلال شغلی و مالی بکنید . حتما یک حرفه ای یاد بگیرید و شغلی داشته باشید. اگر به حسابداری علاقه دارید برید دوره هاش رو ببینید خیلی خوب هست و بازار کار هم زیاد داره.

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 03:27]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    4,003
    سطح
    40
    Points: 4,003, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 58 در 44 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوباره به همگیخاله قزی جان حرفاتون درسته من بفد مدت طولانی برگشتم به زمان نیاز داره این زندگی ولی دوست داشتن خواهرزاده و رفت و آمد هم اصول داره من زندگیم حس میکنم هیج تریم خصوصی نداره و بی در و پیکر چندین بار هم هم من هم همسرموتذکر دادیم ولی انگار ن انگار حتی لباس با استرس عوض میکنم میپوشم من واقعا تو شزایط درمانش تحمل این چیزارو ندارم
    من ازشون تشکر کردم و همیشه بابت کارایی که برامون انجام میدن تشکر مبکنم
    من رابطم رو محدود کردم اما اینا اصلا رعایت نمیکنن الان خیلی عصبیم نمیدونید امروز چه اتفاقی افتاد که شاید درست نباشه بگم
    من تو اتاقمون بودم با همسرم لباسمم مناسب نبود یهو دیدم بچه خواهر بزرگش بالاسرمونه دوتامون پریدیم بعد همسرم بهش گفت در میزدی یا لااقل صدا میکردی من کارد بم مبزدی خونم نمبومد ازم بعدشم بهش گفتم بگو نیاد تو اتاق تا لباسمو عوض کنم اونم از رو نررررفت و تا همین الانشم اینجاس و تو اتاق کنارمه
    شرایط سخت و خسته کننده ایه
    یا اینکه دیروز بچه ها خواهرش و خواهر مجردش بالا بودن همسرم منو گذاشت با اونا رفت از عصر تا شب پایین بازم سکوت کردم
    اما اصلا نمیتونم تحمل کنم این اوضاع که همه چی درهمه و هیج حریم خصوصی ندارم منم یه زنم حقمه ولی انگار تو این خونه و خانواده هیچ حقی ندارم و وظایف زنانم رو باید انجام بدم
    مادر جان شما درست میگی ولی هیجکس جای کسی نیست که بتونه قضاوت کنه و جاش تصمیم بگیره من خونه پدرم جوش غیر قابل تحمله و مریض شده بودم وگرنه منم با وجود علاقم اما دلم نمیخواست برگردم تو جهنم و پیش یه مصرف کننده از سر ناچاری بود خیلی مسائل خونه پدریم رو نمیشه بازگو کنم جون خودم خجالت میکشم
    تو کل فامیل بخاطر اعتباد عمو و پدرم و شوهر عمم و برادر و....که شناسنامه طولانی تو این زمینه داریم هیجکدوم از دخترامون خوشبخت نشدن دخار عموی خودم از همسر اول بخاطر مصرف شیشه جدا شد با دومی ازدواج کرد سالمه اما دلش خونه از دستش و تا طلاقم رفتن بارها خواهر خودمم همینطور مطمئنن کسی بخواد با ما ازدواج کنه آدم مورد داری هست وگرنه کسی نمیاد از یه خانواده داغون و بهم ریخته دختر بگیره حالا یه مشکلم رو نبینه بقیه چی؟؟اونقدر هم ایندم روشن نیست بگم میمونم تا اخر مجرد ولی کار میکنم
    اون اقای وکیل رو هم بله کاملا اشتباه کردم اما ما متاسفانه تمام دخارامون بخاطر خلا ها و سختی های منزل پدرشون با ازدواج فرار میکنن و زود هم به طرف مقابل وابسته میشن
    الان نسبت به بقیه خواهرام زنرگی من و همسرم خیلییییی خووووبه
    خودمم اگر بودم میدونستم طرف اعتیاد داره میگفتم جدا بشه اما تمام دردها توی مواد خلاصه میشن؟؟کاش مشکل پدر و برادرم اعنیاد بود یه برادر سالم دارم اونم باز به شکل دیگه اذیت میکنه و مشکل داره و منطقش صفره....
    وگرنه من حرفای شمارو کاملا قبول دارم
    الانم بهش فرصت دادم اما وقتی یاد شرایط خونه پدرم میفتم تو بدترین حالتمم دلم نمیخواد دیگه اونجا برگردم و طلاق واسم کابوس شده چون مبدونم باید اونجا زندگی کنم
    واسه پدر و برادر و عموهای من اعتیاد اصلا مشکل نیست و حمایت نمیکنن
    مادرمم که بیجاره کاره ای نیست و پدرم ظلمه تو خونه
    اشک تو چشمامه اینارو مینویسم دلم میخواست اینده روشن تر و بهتری داشتم منم حق زندگی نرمال و طبیعی دارم....از اینور درمان همسرم از اینور رفت و امد ها و فشارهای دیگه خیلی بهم ریختم از طرفی تو کار همسرم دچار مشکل شده و همش دعا میکنم بعد اتمام پروژه دکل دوباره فرار ببندن باهاشون تا الان شرکتشون ۱۶نفر رو اخراج کرده دعا کنید اسم همسرم نباشه دارم دیوونه میشم حتی کسی رو ندارم دستمو بگیره تنهای تنهام فقط خدارو دارم و بس لطفا دعا کنید دوستان

    از همتونم ممنونم که همراهیم میکنید

  5. 2 کاربر از پست مفید روناک محمدی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 18 آبان 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 18 آبان 96)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    حالا من یه روشی ارائه میدم :| ببین شاید به درد بخوره
    از این به بعد تو خونه لباسای پوشیده تر بپوش ، بعد یکم مثلا اظهار ناراحتی کن (خیلی ظریف باید این کارو کنی که شوهرت ناراحت نشه ولی به فکر بره برای یه اقدام جدی تر)
    مثلا بگو چقد دلم میخواست فلان تاپ یا مثلا شلوارکمو میپوشیدم ولی حیف ...... (تا همینجا حرفتو کات کن و بقیشو نگو)
    شب هم با همون لباسا بخواب :|
    اگه شوهرت چیزی پرسید ، بگو مجبورم چون هر وقت لباسای دلخواهمو پوشیدم غافلگیر شدم.
    یه بار نگی چون اینطوری راحت ترم ، (چون بعد پیش خودش فکر میکنه خب روناک اینطوری دیگه راحت تره و دیگه دلیلی نداره به خواهرزاده هام سخت بگیرم)
    یا مثلا یه لباس خیلی خفن بگیر ولی نپوش ، یه چند روز جلو چشم بزار و با حسرت بگو کاش میتونستم اینو بپوشم و .....

    خودم میدونم روشم کاملا پست فطرتانه هاست ولی خب چیکار میشه کرد.
    من دیگه فقط همین به ذهنم اومد.
    یا مثلا میتونی یه مسافرت دو سه روزه با شوهرت ردیف کنی و بری ، بعد تو هتل یا هرجایی که هستی ، از اون لباس راحتا بپوشی و هی اظهار خوشحالی کنی از حس خوبی که داری ، از حریم دو نفرتون و .......
    عمیقا از ته دلم برات دعا میکنم که این یکی مشکلت خیلی زوده زود حل بشه ،چون احساس میکنم خیلی داره بهم میریزتت.
    خودم آدمی هستم که به حریم خصوصی خیلی خیلی خیلی خیلی اعتقاد دارم و به خاطر همینه که این مشکلت واسه من خیلی پررنگ جلوه کرده تو این تاپیکت.

  7. 3 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    Erica (پنجشنبه 18 آبان 96), میس بیوتی (پنجشنبه 18 آبان 96), بارن (پنجشنبه 18 آبان 96)

  8. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ایشالله که خیره و قرارداد میبندن با آقاتون به حق آقامون حسین(ع)

    قفل در رو عوض کن این مسئله یادت باشه آرامش خودت و زندگی مشترکت اولویت اولت باشه مهم نیست اعتراض و گریه زاری هم شد مهم نیست ولی شما بجاش یک کاری انجام بده همزمان هم توی رفتار مقداری با سیاست تر رفتار کن و توضیح بده کامل برای ما در شوهرت روی حرفت و کارت وایسا رفت و آمدت یکم بیشتر کن احساس نکنن میخوای ازشون فاصله بگیری ولی کوتاه نیا کامل توضیه بده رفتار جراتمندانه مقاله اش توی سایت هست بخون چگونه رفتار کردن و بیان کردن را به شما آووزش میدهد.

    فکر برگشتن رو از سرت بنداز بیرون چیزی که من یاد گرفتن توی سایت همدردی ساختن سخت هست ولی نه به اندازه طلاق و جدایی اون مرحله آخره.
    دلت رو صاف کن صلوات بفرست ایشالله کار آقات درست میشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 مهر 97 [ 03:27]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    4,003
    سطح
    40
    Points: 4,003, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 58 در 44 پست

    Rep Power
    28
    Array
    از همتون ممنونم
    باید بگم که Happy جان همسرمم خیلی دوست داره از اینجا بریم خودش بارها گفته دلم‌مبخواد با خیال راحت برام لباس بپوشی و بگردی کسی تو زندگیت سرک نباشه و راحت باشیم ....حالا این روشی که شما گفتید هم میرم البته رفته بودم‌یبار اما نه به اینصورت مثلا سر کار که بود میگفتم وااای فک کن خونه خودمون بودیم حدا بودیم زودتر میومدی پیشم چون تحمل دوریت رو ندارم و....
    الانم خودم حس میکنم همسرم بین من و خانوادش قرار گرفته دلم نمیخواد بهش فشار بیارم از طرفی خودمم خیلی اذیتم از این شرایط گاهی میشینم فقط گریه میکنم تو خلوت اما به اون چیزی نمیگم دیشب بهش غر زدم سکوت کرد دلم سوخت اخه خیلی عصبی بودم دیگه نتونستم سکوت کنم
    سفر ۲نفره هم فعلا پیش نیومده و قراره با خانوادش بریم فاتحه شهرستان اونحا هم بگردیم که هر چند بازم میگم دلم نمیخواد برم باشون.ممنونم عزیزم بابت دعات خودمم خیلییییی این مسئله واسم حائز اهمیته
    خاله قزی جان قفل رو دوبار عوض کردیم مشکل رفت و امدشونه اونم بدون در نظر گرفتن شرایطه که ما زن و شوهر جوونیم بعد اینهمه مدت برگشتم پیش همسرم و نیاز داریم تنها باشیم وگرنه کلید ندارن
    بعد همسرم انگار رابطش با خانوادش خوب شده من ناراحت میشم که انقدر احترام‌میزاره بهشون وقتی اونا انفدر بی حرمتم کردن مثلا امشب خواهرش سفارش غذا واسه دانشگاه گرفته بود همسرم بدون هماهنگی با من جلو اونا بهم میگه ما میریم کمکش زن من هست من بم برخورد بعدشم‌مادرش تلفن زد به خواهرش بهش گفت زن برادرت میگه کاری داری بیام کمک بعد همسرم هی بهم میگه برو خودت تلفنی بهش بگو منم نرفتم گفتم وا عزیزم خو مامان داره بهش میگه ....
    بگید چکار کنم واسه این مسئله؟؟چجور روابطش رو یکم محدودتر کنم؟صمیمیتش و....چون دوباره میترسم به زندگیم لطمه بخوره نمیدونم شاید بکید من زیادی حساسم اما بخاطر تجربیات تلخ گذشته احتیاط میکنم

  10. کاربر روبرو از پست مفید روناک محمدی تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 19 آبان 96)

  11. #17
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام روناک جان
    در مورد اصفهان رفتنت حتما با همسرت و خانوادش برو.هم تنوعیه براتون و هم اینکه کنار همسرت باشی بهتره.ضمن اینکه یادت باشه داری برای زندگیت تلاش میکنی و باید
    سعه صدرت رو بالا ببری....به نظرم سیاست خیلی ضعیفی داری.
    یک نکته جالب امشب بهش رسیدم و خیلی برام اموزنده بود....من یک دوست انگلیسی دارم که پدرش انگلیسی و مادرش ایراینه.هرچند وقت یکبار میاد ایران و ما باهمیم.برام واقعا رفتاراشون جالبه.ریز که میشم تو رفتاراشون میبینم اینا همون دین اسلام رو دارن رعایت میکنن منهای حجاب و نماز و روزه!! مثلا به هیچ عنوان دروغ نمیگن.وقتی ناراحتن میگن ناراحتیم.وقتی شرایط مهمانداری ندارن حتی نصفه شب هم باشه داخل دعوتت نمیکنن...اگر بگن از چیزی خوششون اومده یعنی واقعا اون رو پسندیدن...و اما چیزی که به تایپک تو مربوط میشه...خی
    لی زندگی رو ساده میگیرن.مثل ما ایرانی ها انقدر یک رفتاری که مورد رضایتشون نبوده رو بزرگ نمیکنن....مثلا همین دوست انگلیسی من بهم گفت یک شب شام بریم بیرون.به دلایلی صلاح نبود برم اما طبق رفتار غلط ایرانی ها امروز و فردا کردم.امشب که اخرین شب حضورش بود و منزل ما بود پرسیدم ناراحت شدی بابت اون قضیه و گفت نه اصلا.من بهت احترام گذاشتم و دعوتت کردم و حتما تو شرایط مساعدی نداشتی که بیای.
    باور کن من اگر خودم بودم کلی عصبانی میشدم و میگفتم دختره پر رو !!! دعوتشم کردم ببین چه کلاس میذاره واسه من.اصلا نیاد ! به جهنم !! حالا بذار این دفعه دیدمش حالشو اگر نگرفتم !!!

    من میگم کاش ما هم اینجوری بودیم.کاش انقدر رفتار اطرافیانمون برامون ازار دهنده نبود.کاش راحت میگرفتیم زندگی رو..مثلا اگر همسرت از طرفت میگه زن من هم کمک میکنه چرا بدترین حالشتو نگاه میکنی ؟! به نظرم اینو در نظر بگیر که همسرم انقدر به خانومی من ایمان داره که اینو میگه.
    حساسیت رو بذار کنار.یکمی با دید بازتر به زندگی نگاه کن.قرار نیست یکروز دو روز تو این زندگی باشی.من با خودم میگفتم کاش اون روزایی که اون همه خون دل خوردم به خاطر رفتارای غلط خانواده همسر سابقم ، انقدر خودمو داغون نمیکردم.کاش میفهمیدم هر ادمی با رفتارش شعور خودشو نشون میده و من مسئول رفتار غلط دیگران نیستم...

    پ.ن :
    چیزی برایم بسیار عجیبه مطالبیه که بعضی از کاربران میذارن.با علم به این قضیه که میدانم شامل افتهای مشاوره است ولی....! حرف خودشون میزنن و میرن و ناغافل از تاثیرات حرفاشون....مثلا من بگم من میدونم این غذا رو بخورم میمیرم و سمیه اما بازم میخورم !! ما
    نباید کسی رو قضاوت کنیم و ندانسته در موردش حرفی بزنیم.اینجا باید همه رو تشویق به ساخت زندگی کنیم.باید در راه مثبت هدایت کنیم.راهای منفی همیشه هستن و خورده مراجع باید انتخابش کنه.
    کسی که داره سعی در ساخت زندگیش میکنه رو نا امید نکنیم...هیچوقت.
    ضمنا هیچوقت یک نسخه برای همه نپیچیم.موردهایی بودن که همسر معتاد بوده و ترک کرده و زندگیشون بسیار خوب شده.انشالله روناک یکی از همون موردها خواهد بود.بشرطیکه تمرکزش رو از روی مسائل کوچک برداره و روی مسائل مهم و جدی تر زوم کنه
    .
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  12. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Erica (جمعه 19 آبان 96), khaleghezey (جمعه 19 آبان 96), صبا_2009 (جمعه 19 آبان 96)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    مریم 123 عزیز.
    احتمالا منظورتون به پست من هست.
    نظر شما محترم هست ، نظر من هم برای خودم خیلی محترمه و اگه اشکالی توش باش حتما مدیران پاکش میکنن و اگه دیگه خیلی مشکل ساز باشه از طرف مدیران ، حساب کاربریم بن خواهد شد.
    من کاملا با علم به همین موضوع اون پست رو گذاشتم.

    نیازی هم نمیبینم بیشتر از این توضیح بدم.

    روناک عزیز و همسرشون شدیدا پتانسیل این رو دارن که یه زندگی فوق العاده کنار هم داشته باشن و باز هم نیازی نمیبینم بیش از این توضیح بدم که چقدررر دلم میخواد زندگیشون به روال عادی باشه و ............

    الان باز دوباره یه کاربر دیگه میاد ایراد میگیره که تو پست مراجع ، جواب همدیگرو ندید.
    مهم نیست واسم ، پاک کنین ، بن کنید ، انقد مسائل مهمتری تو زندگی هست که این چیزا نخواد برام اهمیتی داشته باشه ، منم ترجیح میدم از پشت صحنه برای روناک و دوستانی مثل ایشون دعا کنم فقط که بتونن زندگی قشنگ تری رو تجربه کنن.

    خداروشکر که میتونم مثل یه انگلیسی به نماز و روزه اعتقادی نداشته باشم و کسی رو هم قضاوت نکنم.

  14. #19
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    یا ابوالفضل خانومهای سایت دعواشون شد خخخخخخ

    بانو روناک یادت باشه خودت رو دپست داشته باش بخودت احترام بزار در رو قفل کن قانون بزار سخته برای شما این میشه تفاوت فرهنگی دوتا خانواده بعضی خانواده ها راحتتر هستند باهمدیگه و بعضی ها کم رفت و آمد تر لزوما این مسئله خوب یا بد نیست ولی وقتی بهم میرسن میشه واویلا بیا جمعش کن خخخخ الان بهت بگم منم جای شوهرت بودم اون حرف رو میزدم شاید خندتون بگیره!!! کلا همان موضوع روابط عاطفی و احساسی بودن آقای شماست بدون برنامه ریزی بقول خودم یهویی هرچی به ذهنمون میرسه میگیم یا انجام میدیم مشکل اینجوری هم پیش میادها ولی درست نمیشیم!!! این توی ذاتمونه بهتره در این مورد باحوصله و با سیاست و مهربونی رفتار کنی منطقی باهاش حرف بزن ولی سعی کن غرغر تبدیل نشه با ناز و عشوه های زنانه نتیجه بهتری میده.البته بعضی وقتها سختت نیست یکم با دلش راه بیا انصافا آقات آدم خوبیه مثل بقیه یکسری ضعف ها داره ولی سرجمع کنیم خوبه.

    اصفهان برو و فقط سعی کن لذت ببری.بخش رفتار جراتمندانه مهارت های ارتباطی تاپیک های مثل خودت مشکل دارن به اضافه مقالات و نوشته های دوستان در مورد سیاست های رفتاری با خانواده همسر را بخوان.

    بازم میگم فقط مقالات سایت را بخوان اینقدر که ملکه ذهنت بشه. بیکارم نباش برو ورزش یا کلاس حتما ثبت نام کن ذهنت خیلی پریشان هستش یکم ارامش کن.
    یکم حساسیت خودت را کمتر کن.مقاله خطاهای شناختی نوشته جناب مدیر عالیه بخوان واقعا مفیده.

    ایشالله حل میشه توکلت به خدا باشه بانو صلوات یادت نره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 19 آبان 96), بارن (شنبه 20 آبان 96)

  16. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    دوست عزیزم happy.girl.96 چه سریع بریدی و دوختی و پوشیدی و رفتی !!! توجه ات رو به چند نکته جلب میکنم خواهر عزیزم :

    1.اولا اینکه
    اصلا و ابدا منظورم شما نبودی و کاربر دیگه ای بود (خیلی واضحه پستش و عجیب توجه منو جلب کرد)و دلیل این همه برافروختگی شما رو هم نفهمیدم راستش !!! چون اون بنده خدا نا امید کرده بود روناک رو منم وظیفه خودم دونستم تذکر بدم.فکر کنم وقتی پست منو میخوندی از جایی دیگه خیلی عصبانی بودی ! و روی یک احتمالی که دادی چقدر از کوره در رفتی و باره ما کردی !! و اتفاقا بر خلاف نوشته انتهای پستت من رو از روی احتمال مورد قضاوت قرار دادی ها !! پست اون کاربر رو هم گزارش کردم.حالا اگر صلاح بدونن پاکش میکنن.اگرم نه که میمونه سر جاش.




    2.
    وظیفه همه ماست اگر میبنیم کسی داره ته دل مراجع رو خالی میکنه ( و انرژی منفی وارد زندگی مراجع میکنه)تذکر دریافت کنه.حالا هر که میخواد باشه.حتی کاربرهای قدیمی هم باشن ممکنه بعضی وقتها خطا کنن.از جمله خوده من و یا کاربرهایی بهتر از من مثل بی نهایت و فکور و باغبان و یک دوست و .....پس دلخوری نداره اگر کسی به کسی نقدی کنه.حالا یا اون نقد درسته و یا نیست دیگه.اتفاقی نمیفته که بخوایم باهمدیگه اینطوری صحبت کنیم.

    همه ما در این تاپیک ارزومون اینه که روناک زندگیش روز به روز در کنار همسرش بهتر بشه انشالله.

    اما روناک جان طبق قولی که بهت داده بودم چند تا فیلم(چون چند جا نوشته بودی با همسرت فیلم میبینی و معلومه اهل فیلم هستین هر دو ) برای تشویق به ترک اعتیاد و یا افرادی که ترک کردن و زندگی های خوبی دارن پیدا کردم برات.


    1.فیلم 28 روز
    ساندرا بولاک در این كمدی تاریك درخشید. این فیلم در مورد زنی با نام گوِن كامینگز است كه بعد از خراب كردن مراسم
    عروسی خواهرش به دلیل اعتیاد به الكل، مجبور به حضور در یك مركز بازپروری شد. او از زاویه دیگری به زندگی خود نگاه می كند و معتقد است اگرچه این راه ساده ای نیست، اما وی خواهان پایان دادن به آن است

    2.فیلم ترین اسپاتینگTrainspotting

    این فیلم زیبا بر روی بازی مارك رنتون متمركز بود، وی فردی است كه تلاش می كند تا خود را از اعتیاد به هروئین نجات دهد. با پیشرفت فیلم ما شاهد تلاش او برای تغییر دشواری هایی كه به دلیل استفاده از مواد مخدر برای او پیش آمده است هستیم.

    این دو تا فیلم رو اگر میتونی دانلود کن و اول
    حتما خودت ببین و بررسی کن که برای روحیات همسرت خوبه یا نه و ایا منجر به تشویقش میشه یا خیر.بعد باهم ببینید اگر اوکی بود.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  17. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 20 آبان 96), بی نهایت (جمعه 19 آبان 96), بارن (شنبه 20 آبان 96), صبا_2009 (جمعه 19 آبان 96)


 
صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فقط یک هفته فرصت دارم یه رابطه یکساله رو فراموش کنم.اما ...
    توسط خوشبختی در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 آبان 92, 19:44
  2. بافرصت کم چطوردرس بخونم
    توسط roseflower در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 14:05
  3. شوهرم فرصت جبران اشتباه به من نمی دهد!
    توسط nazanin_60 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 بهمن 90, 10:52
  4. اگر امسال آخرین فرصت باشه؟
    توسط یک زن امیدوار در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 03 دی 90, 12:02
  5. فرصت
    توسط zeinab در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 27 بهمن 86, 23:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.