به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 27 از 70 نخستنخست ... 7171819202122232425262728293031323334353637475767 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 691
  1. #261
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    من هم امروز پرم از انرژی منفی و سردرد
    توی محل کارم برای احداث یک بخش همه همکاران موافق بودن همشون به جز یک نفر که البته اصلا نظری ازش پرسیده نشده بود
    تابستان همه مرخصی بودن و رییس دانشکده هم داشت بودجه تجهیزات رو خرج می کرد من هم برای اینکه سر گروه بی کلاه نمونه فاکتور گرفتم برای تجهیزاتی که برای احداث اون بخش نیاز بود و حتی فرد مربوطه آمد و قرارداد بست و رفت

    رییس دانشکده عوض شد و مکان احداث رو تغییر داد و تجهیزات کمی تغییر کرد
    امروز توی جلسه مطرح شد و همه اعضای گروه به جز من و یک نفر دیگه با این موضوع و کلا با احداث اون بخش مخالفت کردند

    در حالیکه همشون موافق بودن و تازه اینکه می گفتن چرا بدون نظر ما میخواستید راه اندازی کنید
    بماند که به تک تکشون ثابت کردم که یه روزی موافق بودن و الان حق طلبکار بودن ندارن

    ولی در کل خیلی ناراحتم آخر جلسه هم بهشون گفتم گروه ما تشکیل شده از یک عده افراد منافق که خارج از این اتاق نظر دیگه ای دارن و داخل این اتاق نظرشون عوض میشه

    از طرفی می گفتن که از حرف من ناراحتن و از طرفی هم به من راهکار میدادن که به جای احداث این بخش مثلا فلان کارو بکنیم

    من کاری به عدم احداث اون مکان ندارم ولی دلگیرم از عدم ثبات فکری و بدتر از اون از طلبکار بودن یک عده

    چرا برخی افراد پای حرفی که میزنن و پای خواسته خودشون نمی ایستند و با یک نسیم مخالف نظرشون عوض میشه و ...

    خوب البته نوبت من هم میرسه


    شاید حرفهای من به نظر شما بی اهمیت بیاد ولی ذهن من خیلی درگیره
    من هم قطعا استراتژی هایی باید در نظر بگیرم
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  2. 8 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 08 آبان 96), Erica (سه شنبه 09 آبان 96), miss seven (سه شنبه 09 آبان 96), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 08 آبان 96), میس بیوتی (دوشنبه 08 آبان 96), میشل (سه شنبه 09 آبان 96), بی نهایت (دوشنبه 08 آبان 96), صبا_2009 (دوشنبه 08 آبان 96)

  3. #262
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با عرض سلام مجدد
    امروز صبح که بیدار شدم دیدم شرایط روحیم خیلی بهتر شده. واقعا گذر زمان چقدر معجزه می کنه و البته خدا رو شکر کردم که دیروز بعد از جلسه واکنش هیجانی نشون ندادم و نرفتم پیش رییس دانشکده شکایت
    هرچند قصد دارم پیش رییس برم ولی وقتی که از نظر روحی کاملا عادی باشم و بتونم منطقی صحبت کنم

    امروز همه همکارام باهام تک تک صحبت کردن و خودشون هم براشون عجیب بود که چرا جلسه دیروز اون نتیجه رو داشته و میگفتن نظر واقعیمون اون نبود فقط چون دکتر ... گفته مسئولیتش زیاده ما هم ترسیدیم گفتیم اصلا احداث نشه

    من هم بهشون گفتم من اصلا کاری به احداث اون مکان ندارم فقط چرا به من گفتید که چرا میخواین اون مکان رو با تصمیم خودتون راه بندازید در حالیکه همتون در جریان بودید
    که گفتن منظورمون اون نبوده فقط جملات اشتباه بیان شده

    و البته گله داشتن که چرا واژه منافق رو به کار بردم میگفتن که حداقل می گفتید شما آدمهای صادقی نیستید یعنی خودشون تا این حدش رو قبول داشتن
    من هم گفتم من از قبل که واژه آماده نکرده بودم وقتی می بینم چند نفر که همگی در جریان بودن برمیگردن میگن ما نمی دونستیم، اولین واژه ای که به ذهنم اومد همین بود

    خلاصه که همشون گفتن که از دیروز سردرد دارن
    فعلا یه جورایی همه از هم معذرت خواستن و ظاهر روابط به حالت عادی برگشت
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  4. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    miss seven (سه شنبه 09 آبان 96), mohamad.reza164 (پنجشنبه 11 آبان 96), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 10 آبان 96), میشل (سه شنبه 09 آبان 96), صبا_2009 (سه شنبه 09 آبان 96)

  5. #263
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,945 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام دوستان خوب و عزیز تالار

    از خداوند براتون حالی عالی و لحظات سرشار از آرامش و شادی رو خواهانم

    من در هر لحظه ای که باشم دوست ندارم شکوه و شکایت کنم به خدا ،،، خیلی دوست دارم خدا رو ،،، احساس میکنم هوامو خیلی داره ولی مدتیه حالم زیاد روبراه نیست ،،، حال دل خوبی ندارم ،،، حالت تهوع دارم ،، بغض هایی که بار ها شکسته شدن و انگار هنوز هم هستن ،،، بچه ها من خیلی خسته هستم ،،، خیلی احساس درموندگی میکنم ،،، به پای سنم خیلی پیرتر هست روحیه ام.
    ان شاءالله خداوند بزرگ هیچ وقت ما آدما رو حتی لحظه ای به حال خودمون رها نکنه.

    خیلی محتاج رحمتش هستم ...

    تشکر میکنم هر کس این پست رو میخونه برای گشایش خواسته قلبی من یه صلوات بفرسته

  6. 7 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), mohamad.reza164 (پنجشنبه 11 آبان 96), tavalode arezoo (سه شنبه 09 آبان 96), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 10 آبان 96), میشل (سه شنبه 09 آبان 96), المای (جمعه 12 آبان 96), صبا_2009 (سه شنبه 09 آبان 96)

  7. #264
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 اسفند 97 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1396-3-09
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,825
    سطح
    25
    Points: 1,825, Level: 25
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 27 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاش ادم ها یاد بگیرند هیچ کسی رو به خاطر موقعیت فعلیش تحقیر نکنند

  8. 4 کاربر از پست مفید behnam1 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), mohamad.reza164 (پنجشنبه 11 آبان 96), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 10 آبان 96), میشل (چهارشنبه 10 آبان 96)

  9. #265
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,289 در 742 پست

    Rep Power
    202
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط قلب تپنده زندگی نمایش پست ها
    سلام دوستان خوب و عزیز تالار

    از خداوند براتون حالی عالی و لحظات سرشار از آرامش و شادی رو خواهانم

    من در هر لحظه ای که باشم دوست ندارم شکوه و شکایت کنم به خدا ،،، خیلی دوست دارم خدا رو ،،، احساس میکنم هوامو خیلی داره ولی مدتیه حالم زیاد روبراه نیست ،،، حال دل خوبی ندارم ،،، حالت تهوع دارم ،، بغض هایی که بار ها شکسته شدن و انگار هنوز هم هستن ،،، بچه ها من خیلی خسته هستم ،،، خیلی احساس درموندگی میکنم ،،، به پای سنم خیلی پیرتر هست روحیه ام.
    ان شاءالله خداوند بزرگ هیچ وقت ما آدما رو حتی لحظه ای به حال خودمون رها نکنه.

    خیلی محتاج رحمتش هستم ...

    تشکر میکنم هر کس این پست رو میخونه برای گشایش خواسته قلبی من یه صلوات بفرسته
    سون جان ناراحت شدم از پستت....چی شده اخه...

    ببین هیچ کس تمیتونه بهت کمک کنه فقط خودت و خدای خودت.... بلند شو خودتو از این حال در بیار ...کتاب بخون ....ی مشاور خوب پیدا کن روانکاویت کنه

    با دوست ....خانواده یا اینجا ازبچه ها مشورت بگیر

    خلاصه ی کاری بکن ک از این حال دربیای

    ببین من این ها رو ی بار اینجا گفتم ببین به دردت می خوره

    راستی من میتونم همچنان سون خطابت کنم؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها



    و ی درد و دل دوستانه:

    گفتید ارامش ندارید منم گاهی اینجوری میشم گاهی هم خود ارامشم ؛)

    وای که دلم می خواد همه عمرم فقط از اون لحظه ها باشه

    ی حس خیلی خوبی با خدا داری.... سختی نگرانی ناراحتی هست ولی رنگ باخته

    برعکس ی روزهایی هم انقدر دلت میگیره انقدر تو فشاری که نفس کشیدن هم سخت میشه

    ارزو میکنی کاش این نمیشد کاش از بعدش نمیترسیدی کاش زمان به عقب برگرده یا نه

    اصلا کاش زمان از حرکت بایسته!!


    ولی همه این روزها میگذره.... و حتما باز هم....... ی جای دیگه....... ی شکل دیگه......... بازهم تکرار میشه

    می خوام بگم ارامش سختی بغض کردنمون ....همه باهم اند میان و میرن بخشی از زندگیمونن

    اشکالی نداره اینا برای اینکه خیلی پاسوز دنیا نشیم و یادمون باشه که ی خدای مهربونی هست

    که همه اینا رو جبران میکنه و ما باید به شکرانه این خدا ی خوب زندگی رو تو مسیر درستش پیش ببریم

    شما همه تلاشتون و دارید می کنید پس اروم باشید و به دستاتون بگید

    ای جزئئ از منو با من

    ارام گیر با تو خواهم ماند تا زمان رسیدن به ارامش زیبای یقین



  10. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 10 آبان 96), mohamad.reza164 (پنجشنبه 11 آبان 96), گیسو کمند (یکشنبه 28 آبان 96)

  11. #266
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,945 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سون جان ناراحت شدم از پستت....چی شده اخه...

    ببین هیچ کس تمیتونه بهت کمک کنه فقط خودت و خدای خودت.... بلند شو خودتو از این حال در بیار ...کتاب بخون ....ی مشاور خوب پیدا کن روانکاویت کنه

    با دوست ....خانواده یا اینجا ازبچه ها مشورت بگیر

    خلاصه ی کاری بکن ک از این حال دربیای

    ببین من این ها رو ی بار اینجا گفتم ببین به دردت می خوره

    راستی من میتونم همچنان سون خطابت کنم؟
    سلام الهه زیبایی های عزیزم

    البته که میتونی هنوز منو سون خطاب کنی ،،، اتفاقا بیشتر دوست دارم ...

    اون روز که این پست رو گذاشتم واقعا حالم بد بود و وقتی داشتم این پست رو میزاشتم دیدم بغض توی گلومه و معذرت میخوام حالت تهوع من بخاطر اون بود.

    الهه جان من دیگه یه جورایی همه چیزو رها کردم و نا امید شدم ،،، نا امید ،،، بی انگیزه و کسی که هیچ کاری نمیکنه.
    دیگه خسته شدم تا کی میتونم پیوسته برای خواستم تلاش کنم و نتیجه نبینم؟
    البته هنوز امیدی هست حتی اگه خیلی کمرنگ باشه ...
    من دکتر میرم عزیزم و قرص میخورم و این قرصا با وجود خوبی هاشون ولی منو بی تفاوت و بی انگیزه کردن نسبت به همه چی .
    ممنونم دوست خوبم از اینکه به فکرم هستی

  12. 4 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (پنجشنبه 11 آبان 96), گیسو کمند (یکشنبه 28 آبان 96), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 11 آبان 96), المای (جمعه 12 آبان 96)

  13. #267
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام سون عزیزم...اسم دوم اتم خیلی قشنگه
    منم دقیقاا این روزها همین حال و روز تو رو دارم ...میفهمم چی میگی.... میدونی من یه مدت از همه ادم ها بیزار شدم..چون فکر میکنم اطرافیان کاملاا بی اعتنا هستن با اینکه میتونند کاری کنند و این بدتر حالم رو بد می کرد..میدونی این خیلی بدتره ها..من از ادم ها بیشتر ناراحت بودم و یادم میرفت که گره گشایی اصلی فقط خداست..من از ادم هایی که مثل خودم ناتوان بودن انتظار داشتم ..‌‌.. به نظرم دچار کفر شده بودم..با شروع سیمرغ امنین و شرکت کردنم که تو دختر گل داری هدایتش میکنی حال دلم بهتر شد چون حضور خدا رو بیشتر درک میکنم تو لحظاتم..‌ هر چند هنوز مشکلم پابرجاست..از خدا میخوام خودش رحمت و لطف و محبت اش رو شامل حال همه امون کنه و حاجت قلبی ما رو براورده به خیر کنه ...دوستت دارم..‌توکل به خدا..وقتی نوشته هات رو خوندم انگار از زبون خودم بود.. توکل به عظمت خودش

  14. کاربر روبرو از پست مفید المای تشکرکرده است .

    miss seven (جمعه 12 آبان 96)

  15. #268
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,945 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام المای عزیزم

    تو خیلی مهربونی و نسبت به من خیلی لطف داری

    حاجت من تنها به اراده خداوند بستگی داره و از دست هیچ بشری کاری برنمیاد ،،، توکل به قدرت لایتناهی خداوند متعال

    یه ختم بزرگ به جا اوردم و متظر نتیجه هستم ،،، ان شاءالله خدا نظر لطف و رحمتی کنه و به خیر و خوبی حاجتروا بشیم

    منم خیلی دوستت دارم عزیزم نوشته هات موجب دلگرمی ما در این تالاره و ارامش میگیریم

    سلامت باشی دوست خوبم

    در پناه حق

  16. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 16 آبان 96), میشل (یکشنبه 14 آبان 96)

  17. #269
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    آقای خاله قزی سلام
    دیدم که اسمتون اون پایین اومده
    ولی پست هاتون رو فرصت نکردم بخونم ، در این تاپیک که خبری نبود از شما.

    دوست دارم بیایید از مغازتون (یا رستورانتون یا شاید دیگه الان هتل شده باشه :) ) تعریف کنید.

    آقای خاله قزی خیلی کم پیدا شدید معلومه سرتون شلوغه ، پس یعنی خداروشکر کارو کاسبیتون گرفته (خدا بده شانس :) مزاح نمودم وگرنه شما که زحمت کشیدید)
    حدسم اینه چند سال دیگه شما و مهدیه سادات خانوم و همسرتون رو دعوت کنن برنامه "پایش" "همون حکایت 10 تا بلال خریدم با پولاش رفتم یه گونی بلال خریدمو تعریف کنید )

    شیدا جان حالت خوبه ؟ نمیشه یه بارم شما افتخار بدید بیایید اینجا و از احوالاتتون هرچند مختصر و طبق عادتت بسیار زیرپوستی ، بنویسی
    برای دل دوستان مجازی ات که کمرنگ شدن ، نمیدونم چرا دلم برات تنگ شد :)

    دوستای خوب همدردی خوبید ؟
    انشاالله که هر جا که هستید کیفتون کوک باشه ، حتی اگه با خودتون خلوت کردید.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  18. 9 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 17 آبان 96), miss seven (چهارشنبه 17 آبان 96), mohamad.reza164 (چهارشنبه 17 آبان 96), فکور (پنجشنبه 18 آبان 96), میشل (پنجشنبه 18 آبان 96), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 17 آبان 96), باغبان (چهارشنبه 17 آبان 96), شیدا. (چهارشنبه 17 آبان 96), صبا_2009 (چهارشنبه 17 آبان 96)

  19. #270
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر دوستان گل و فرهیخته همدری

    چقدر خوبهدآشناهای قدیم رو دوباره ببینی. با گوشی ام وگرنه خیلی بیشترمیام.
    مغازه رو که جمع کردم جگری مشتری های خاص داشت پولش بدرد ما نمیخورد ضرر کردم ولی بهتر از این بود که پول مشکلدار ببرم برای خانومم و دخترم.
    الان کاشی سرامیک دارم کلا خوبه ولی فعلا محرمی نه واقعا خرابه مخصوصا برای قشری که کارشون آزاده و فصلی.ولی درکل خداروشکر راضی ام خانومم درآمدش بهتر شد ایشالله فکر کنم برای دفعه دوم نه ماه دیگه دوباره بابا میشم خخخخخخخخ
    ولی انصافا واقعا اوضاع سختیه چهار سال قبل یک میلیون و دویست شد الان خرجش نزدیک چهارونیم میلیون!!! ولی باز خوبه یارانه بهش تعلق میگیره اگه تا اون موقع قعطش نکنن

    پ.ن: قبلا گفتم بازم میگم قبلا استاد پژوهشگر بود یه روحانی توی قم عالی بود هم معلوماتش خیلی خوب بود هم باشخصیت.خنده رو و واقعا بسیار صبور.بعدشم همدردی شما دوستان فرشته مهربان بالهای صداقت استادsci توی زندگیم تاثیر فوق العاده گذاشتن.هرکسی مثل من خوش شانس نیست.زندگی متاهلی الان واقعا سخته مالی مشکلات خودشو داره روزمرگی های خاص خودش.بقول ایتالیایی ها،عشق ترس از دست دادنه. خوشم میاد واقعا هم همینطوریه همیشه تفاوت دلخوری ناراحتی گذشته ای که اذیتت کنه و...... هست ولی بودن کنارش دلنشینتره حس بهتری داره مدیون همدردی و استاداش هست درست زندگی کردن رو یادم دادن خیلی خوبین خدایی

    پ.ن:دوست دارم از نظر مالی قویتر بشم علاوهذبر خودم از کسایی که دوسشون دارم و برام مهم هستند حمایت کنم حس خوبیه.
    اربعین یادتون نره ماروهم دعا کنیم دوستان.

    بانو گیسو کمند تقصیر شما بود مجبورم کردید بنویسم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  20. 11 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Aram_577 (سه شنبه 23 آبان 96), Erica (پنجشنبه 18 آبان 96), miss seven (چهارشنبه 17 آبان 96), mohamad.reza164 (چهارشنبه 17 آبان 96), tavalode arezoo (جمعه 19 آبان 96), فکور (پنجشنبه 18 آبان 96), گیسو کمند (یکشنبه 12 آذر 96), میشل (پنجشنبه 18 آبان 96), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 17 آبان 96), باغبان (چهارشنبه 17 آبان 96), صبا_2009 (پنجشنبه 18 آبان 96)


 
صفحه 27 از 70 نخستنخست ... 7171819202122232425262728293031323334353637475767 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.