سپاس دوست خوبم.
من به ایشونم گفتم که نمیخوام بعد دو ماه تشریف بیارید خواستگاری.... ولی به نظرم بعد از آذر ماه طبیعی باشه .
تشکرشده 3 در 3 پست
سپاس دوست خوبم.
من به ایشونم گفتم که نمیخوام بعد دو ماه تشریف بیارید خواستگاری.... ولی به نظرم بعد از آذر ماه طبیعی باشه .
ویرایش توسط hale222 : سه شنبه 02 آبان 96 در ساعت 15:54
تشکرشده 4,954 در 1,249 پست
سلام
راستش من فرصت نکردم پستهای کاربران محترم رو بخونم و امیدوارم تکراری نظر ندم
یک سوال اینکه ایشون معتقده صداقت داره قطعا دلیل بر این نمیشه که واقعا صداقت داشته باشه و حالا سوال اینه که شما اصلا از کجا میدونی ایشون متاهل نیست هنوزم، شاید ایشون یه بخشی از واقعیت رو گفته باشه و یه چند وقت دیگه بیاد بگه راستش تو ذهنم بود همسرمو طلاق بدم ولی بعدا یه جورایی کنسل شد و ببخشید که این چند وقت با شما بودم و یه قولایی دادم (دقیقا بعد از اینکه هوسش برآورده شد)
نمیگم صد در صد اینجوریه ولی احتمالش اصلا کم نیست
این آدم یه گیری توی کارش هست گیری فراتر از درس دکترا و ...
چون به محض اینکه بیاد خواستگاری شما رسما میرید در موردش تحقیق می کنید و این ممکن هست حقیقت رو آشکار کنه
پس نمیاد رسما
خوب نظر من اینه که اگه شما فکر می کنی مورد مناسبی هست بهش بگو فعلا در حد صحبت غیر حضوری در حد حرفهای رسمی میتونم ارتباط داشته باشم و به ایشون بگو که میخوام با اجازه شما خانوادم رو در جریان قرار بدم
حالا تا شما هر وقت شرایطت جور بود بیای خواستگاری
تحت هیچ شرایطی ملاقات حضوری نداشته باش مخصوصا در ساعت یا مکان خلوت
زیاد در ذهنت این آدمو بزرگ نکن چون هر لحظه احتمال رفتنش هست موندن و رفتنش به مویی بنده و اینکه فکر نکن با روابط خارج از عرف میتونی به خودت جذبش کنی اصلا اینطور نیست اگر واقعا قصد ازدواج داشته باشه اتفاقا با رعایت کردن شما، به این ازدواج خوش بین تر میشه و اگر قصد هوسرانی داشته باشه با رعایت حریمها توسط شما خیلی زود نا امید میشه و کاری که آخر سر میخواد بکنه از همون اول می کنه
ناپدید میشه
این نظر شخصی من هست
این آدم مشکوکه لطفا به شدت احتیاط کن
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
تشکرشده 8,207 در 1,574 پست
در همین یک پست با کمی تامل در همین چند خطی که بولد شده اند متوجه می شوید که درجه احساسات وهیجانات کاربر در چه حد است. البته مخاطبم هم هاله جان خود شما هم هستید.
اما از آنجایی که شیدا جان اشاره مستقیم به پست بنده داشتند چند نکته هست که شاید به درد دوستان بخوره.
به یاد ندارم جایی گفته باشم به طرف بدو بیراه بگو وبرو. چنین القائ هایی بیشتر این حس رو به کاربر می ده که با یک سری آدم دگم مربوط به عصر حجر در ارتباطه.(یعنی من نوعی که پیشنهاد دادم کات کنند).
من پیشنهاد دادم که یه خواستگاری ساده داشته باشد تا صداقت واقعی ایشون مشخص بشه و بعد پروسه آشنایی حتی شده 8 ماه هم طول بکشه . در غیر این صورت بگن هر موقع شرایطشون جور شد و هاله هم ازدواج نکرده بودند تشریف بیاورند .
که البته جای بررسی داره که چرا این آقا همین حرف رو "گفت حق طبیعی خودته که تو این مدت اگه بهتر از من اومد سر رات باهاش ازدواج کنی و من برات آرزوی خوشبختی خواهم کرد"
باید همون اول بزنه . مگر ایشون فصد ازدواج ندارند؟ مگر درسته هم زمان با ایشون باشه وبعد این خانم کیس های دیر را برای ازدواج بررسی کند؟
همه این ها سر نخ هایی است که باید به آن توجه کرد.
مورد بعدی سن و سال است که به آن اشاره کردیداگر قرار بود هر کس از سن 30 می گذرد بتواند احساساتش را کنترل کند و خودش را جمع و جور کند پس این همه تاپیک در اینجا و پرونده در دادگاههای خانواده و حتی دادگاه های جنایی وحتی حقوقی مربوط به افراد 30 به بالا، چرا وجود دارد؟
سن و سال 30 به بالا تضمینی برای این نیست که خودمان را در شرایط نامطئن قرار بدهیم. شرایطی که با توجه به روحیات وشخصیت متفاوت افراد ممکن است در معرض آسیب های متفاوتی قرار بگیرند.
هاله عزیز یک ضرب المثلی هست که می گویند مراقب باش از هول حلیم نیفتید توی دیگ.
مراقب باش به خاطر اینکه سنت رسیده به 30 و خواستگار نداشتی ، با این کیسی که براتون پیش اومده از از روی ترس از دست دادن این مورد به شتابزده به خودتون آسیب نرسونید.
hale222 (سه شنبه 02 آبان 96), tavalode arezoo (سه شنبه 02 آبان 96), فرشته مهربان (سه شنبه 02 آبان 96), Ye_Doost (سه شنبه 02 آبان 96), المای (چهارشنبه 03 آبان 96)
تشکرشده 951 در 409 پست
سلام
اینقدر قضیه رو پیچیده نکنید.
شما دو نفر چند جلسه به سبک غیر سنتی ملاقات داشته اید. قیافه و ظاهر همدیگر رو دیده اید. هم صحبتی داشته اید. شناخت اولیه از همدیگه و انتظارات متقابل دارید. وقتشه از اشون بخواهید یه دسته گل بگیرند و رسما با خانواده بیان خواستگاری ببینید اصلا امکان ازدواج بین شما وجود داره؟ شاید خانواده ها کلا موافقت نکنند. شاید خودتون به نتیجه دیگری برسی. شاید وقتی خانواده تان درباره گذشته ایشون سوال کنند مسائل جدیدی مطرح بشه. 2 حالت که بیشتر نیست.
1. ازدواج نشدنی است. دراینصورت ماه ها علافی، وابستگی عاطفی بعد جدا شدن چه دلیلی داره؟
2. امکان ازدواج وجود داره (نه اینکه قطعی باشه). اگر توافقات اولیه حاصل شد تازه نامزد میشید. در مدت زمان چند ماه که اون آقا نیاز دارند هم بهتر همدیگر رو می شناسید و هم شما رسما می تونید درباره گذشته آقا تحقیق کنید.
درضمن خواستگاری و نامزدی به معنی تعهد حتمی نیست که آقا بترسه . هر دو طرف می تونند ادامه بدند یا اعلام انصراف کنند. پس نه هزینه مالی داره و نه نگرانی.
با سن شما و آقا و موقعیت گذشته و حال ایشون اگر برای خواستگاری بهانه بیاورند حتما قطع رابطه کنید. بروند هر وقت شرایط شون مناسب بود و اگر شما هنوز ازدواج نکرده بودید تشریف بیاورند. نه اینکه از شما تعهد اخلاقی و احساسی بگیرند و خودشون هیچ تعهدی نداشته باشند.
hale222 (سه شنبه 02 آبان 96), فرشته مهربان (سه شنبه 02 آبان 96), گیسو کمند (پنجشنبه 04 آبان 96), میس بیوتی (چهارشنبه 03 آبان 96), مدیرهمدردی (چهارشنبه 03 آبان 96), المای (چهارشنبه 03 آبان 96), بارن (چهارشنبه 03 آبان 96)
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام دوستای خوبم...ممنونم از همتون که زحمت کشیدین و برام وقت گذاشتین..من جواب تک تک شما عزیزانو دادم ولی نمیدونم چرا چیزی مشخص نیست.احتمالا نت من ایراد داره.
شیدای عزیز منم میدونم که خواستمو بد مطرح کردم ولی واقعا تجربه حرف زدن با خواستگارو ندارم.شما جای من بودین چیکار میکردین؟چه جوری مطرح میکردین؟؟؟؟ میگی با زرنگی 8 ماه و کمش کن ولی آخه چه جوری؟؟؟
بینهایت و مریم عزیزم بخدا باید جای من باشید تا بدونید ترس از دست دادن چیه.این آقا تنها امیدو و شایدم آخرین امید من باشه.وقتی تو اوج جوانی و طراوت خواستگار نداشتم به نظرتون بعد از این خواهم داشت؟؟؟برای همین نمیخوام راحت ایشونو از دست بدم.
فکور عزیزم تا این حد هم ساده نیستم و یواشکی یه سری تحقیقات ریزکردم و میدونم جدا شدن و به خودشم گفتم که غیر مستقیم از یکی در مورد طلاقت پرسیدم.
یعنی واقعا تو این سایت یا حتی محیط پیرامون شما کسی نیست که رابظه داشته باشه و به نتیجه ی مثبت ختم شده باشه؟؟؟
مشکل من 8 ماه نیست بخدا...30 سال تنها بودم 8 ماهم روش... مشکل من نیت ایشون هستش.اگه بدونم نیتش واقعیه صبر میکنم براش ولی میترسم نیتش این نباشه و من درگیر یه رابطه ی غلط شده باشم.
لطفا خودتونو جای من بزارید و کمکم کنید.
آقای یه دوست عزیز میترسم اگه از الان گیر بدم که بیا با یه تصمیم عجولانه از دستش بدم.میگم شاید اگه یه کم زمان بگذره بیشتر بهم علاقمند بشه و اونوقت بگم بیا اقدام کن.
المای (چهارشنبه 03 آبان 96)
تشکرشده 37,050 در 6,993 پست
با سلام
من این تاپیک را مطالعه کردم.
جملات بالا را به این صورت که شما رد کردید در آنها ندیدم.
هیچ کس عقیده ندارد همه پسرها لولو هستند.
یا اینکه ارتباط را سریعا نمی گوییم قطع کنید.
اما یک مکانیسمی با توجه به فرهنگ و عرف جامعه که البته با شرع هم ناسازگار نیست، برای انتخاب بهتر پیشنهاد می دهیم.
1 - رسمی باشد. هر کجای دنیا هم اگر یک دختر و پسری هم دیگر را دوست داشته باشند. یواشکی و مخفی ارتباط نمی گیرند.
2 - قول و وعده و روشهای غیر منطقی و بهانه جویانه در کار نباشد. اگر فرایند شناخت هست. باید بر اساس شناخت خانوادگی طرفین پیش برود. ازدواج بین دو نفر نیست. بلکه تعامل و پیوند دوخانواده در این فرهنگ و این کشور هست. شاید در یک کشور دیگر دو نفر همدیگر را ببینند ، ازدواج کنند بچه دار شوند و حتی پدر و مادر همسرشان را نبینند. اما در این مملکت با ازدواج همین پسر انتظار دارد خانواده دختر لوازم زندگی اش را بدهد.(جهیزیه) برای دخترش چشن بگیرد. برای فرزندش سیسمونی تهیه کند. برای عیدو وعده های مختلف عیدی به داماد بدهد. برای مهریه نظر بدهد. اجازه دختر منوط به اجازه پدر هست. و هزارتا چیز دیگر که در کشورهای دیگر ممکن است چنین نباشد و وضعیت دیگری حاکم باشد.
پس ما مشاوران با توجه به بافت فرهنگی این جامعه پیشنهاد می دهیم . که خواستگاری رسمی باشد.، چون ارتباطهای تک بعدی دختر و پسر برای مدت طولانی و بدون سرانجام ، معمولا فقط وابستگی به ارمغان می آورد. و این سم هست.
معمولا دخترانی هم تن به رابطه های طولانی بی سرانجام می دهند که شانس کمتری برای ازدواج خود تصور می کنند (که این تصور هم منطقی نیست.)
پس چارچوب حاکم بر شناخت همسر مهم هست. البته جزئیات را خود طرفین مشخص می کنند.
بنده مجموعه ای از لینکهای مرتبط به شناخت و خواستگاری را در بالای صفحات تالار به خاطر اهمیت گذاشته ام.
تشکرشده 290 در 93 پست
سلام هاله جان
دوستان خیلی خوب شما رو راهنمایی کردن و من حرف جدیدی ندارم..ولی نکته ای که به ذهن من میرسه عجله شما و ترس از دست دادن تو ذهن شماست...شما ۳۱ ساله هستن دور از جون رو به قبله که نیستی دخمل گل....اینکه خواستگار نداشتی دلیل بر این نیست که دیگه هم نخواهی داشت اونم الان که سن ازدواج هم پسر هم دختر هر دو بالا رفته..لطفا برای افکارات و احساساتت فیلتر بذار و همزمان به همه چی فکر نکن..چون ترس عامل اشتباه کردنه...ریلکس باش و ایمان داشته باش که خیر برات پیش میاد حالا یا همین اقا اگه مناسبته یا این نشد یکی بهتر.. خیلی معقول و کنترل شده و به دور از وابستگی احساسی باهاش در ارتباط بمون و اصلا اجازه نده صمیمی بشین..کاملا معقول و کنترل شده و همون طور که شیدا هم برات نوشت سعی کن تو حرفهات بهش بگی ۸ ماه زیاده و شده سه ماهش رو کم کن، و اینکه خودت رو مشتاق و پیگیر نشون نده..اگه این طوری سختت نیست و از پسش برمیایی ادامه بده و خودت محکم اوضاع رابطه اتون رو مدیریت کن..اگه نمیتونی مسولیت این رابطه رو تا به رسمی شدن به عهده بگیری هم باید رابطه را قطع کنی و به اون اقا بگی هر وقت مایل بود و شرایط اش اوکی بود رسمی بیاد..اما توصیه من به شما اینه ترس از دست دادن این اقا رو رها کنی ..موفق باشی
ویرایش توسط المای : چهارشنبه 03 آبان 96 در ساعت 00:36
تشکرشده 44 در 25 پست
توصیه من به شما اینه که برای انجام هیچ کاری وقت نخرید.چون نهایتا به شکست می انجامد.
به نظر می رسه که این آقا تمایلی به ازدواج با شما نداره و این به طرز محسوسی در رفتار و برخورد ایشون مشخصه.به احتمال زیاد بعد از هشت ماه ، فرصت خواسته شده رو تمدید خواهند کرد.
این نمونه از خواستگاری تعهدی ایجاد نمیکنه و هر کدوم از طرفین به راحتی میتونن از رابطه خارج شوند.
وابستگی به این آقا برای شما سمه و اگه همین امروز از این رابطه خارج نشین ، مطمئنا آینده خوشایندی در انتظارتون نخواهد.
شما با چنگ و دندون نمیتونین کسی رو برای خودتون حفظ کنین.تنها راه رسیدن شما به هدفتون پاره کردن ریسمان این رابطه غلطه . اون آقا اگه به شما علاقه داشته باشه صد در صد اقدام خواهد کرد و اگه نداشته باشه هشت ماه دیگه که هیچ صد دیگه هم محاله اقدام کنه.
نادیا-7777 (چهارشنبه 03 آبان 96)
تشکرشده 115 در 65 پست
سلام هاله جان
امیدوارم حالت خوب باشه
وقتی پستتونو خوندم خیلی خیلی به تاپیک من نزدیک بود
منم درگیر یه رابطه ی پنج ماهه بودم و البته تا حدودی تقریبا هستم
دوستان اومدن گفتن رک بگو اقدام رسمی کنه و منم این روشو در پیش گرفتم
به نظر منم شما خواسته تونو بگین
اما طوری نه که انگاری مشتاقین
و فرصتشو کم کنین
مطمئن باشین پسری که تو یه مدت مشخص اقدام نکنه تا صد سال سیاهم اقدام نمیکنه
این وسط کسی که بیشترین ضربه میخوره احتمالا شما باشین
امیدوارم هر چی خیره واستون پیش بیاد
گیسو کمند (پنجشنبه 04 آبان 96), نادیا-7777 (چهارشنبه 03 آبان 96), Ye_Doost (چهارشنبه 03 آبان 96)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
این جمله ای که قرمز کردی، حتما خودت می دونی که یه علامت خطره. یعنی هشت ماه بعد ... تا ببینیم چی میشه.
شاید بگیم نخواسته قولی بده و بعد نتونه عملی کنه
اما می تونیم بگیم آدمی هست که از تعهد دادن می ترسه. حتی مطمئن نیست که واقعا شما را می خواد یا نه.
با توجه به این جمله و حرفتون در مورد درخواستهای احتمالی ایشون، باهاشون رابطه صمیمی و دوستانه نداشته باشید. گردش و کافی شاپ و تفریح نرید. فقط به عنوان یه گزینه بذارید اون گوشه بمونه تا هشت ماه بعد ببینید چیکار می کنه، چون خودش هم به شما گفته اگه خواستی ازدواج کن منتظر من نباش.
-----------------------------------------------------------------
آقای مدیر من از عرف همین جامعه حرف زدم. عرف این جامعه با عرف صد سال پیش این جامعه فرق کرده.
وقتی اون آقا صراحتا داره می گه نمی تونم بیام خواستگاری و درگیر هستم
می شه به این خانم گفت راه مدبرانه برخورد با این موضوع چیه ... می تونی اینطوری و اینطوری منتظر باشی، اما گول نخور. صمیمی نشو، پارک و سینما نرو .... ولی ردش هم نکن. صبر کن ببین چی می شه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط مدیرهمدردی : چهارشنبه 03 آبان 96 در ساعت 20:49 دلیل: مطالب حاشیه ای ذیل پست مراجع حذف گردید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)