به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: قهر با همسر

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 96 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1396-7-29
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 21.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy قهر با همسر

    سلام دوستان،
    من و همسرم یک سال و نیمه که ازدواج کردیم. حدود یکماه پیش تو خونه پدر و مادرش بحثمون شد. تو راه برگشت میخواستم برم خونه باهاش، ولی چون میخواست من رو تنها بذاره خونه و خودش برگرده پیش خانواده اش، به اصرار خودم منو گذاشت خونه مادرم و رفت. از اون موقع هم هیچ خبری ازم نگرفته، خودشم میره خونه مادرش. من این مدت با نظر مشاور یکی دوتا پیام بهش دادم که بیا صحبت کنیم، ولی اینقدر غرور داره هیچ جوابی نداده، نمیدونم الان چکار کنم بنظرتون بازم باید بمونم خونه مادرم تا خودش بیاد دنبالم ؟؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام دوست عزیز

    چند سالتونه؟
    تحصیلاتتون چیه؟
    شغلتون چیه؟

    سر چه مسئله ای بحثتون شد ؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    پدرتون با ایشون تماس بگیرن و قضیه را پادر میانی کنن و به منزلتون هر چه سریع تر برگردید.

    این دوری ، روز به روز هر چه بیشتر بینتون فاصله می اندازد.

    اگر هم مشکلی بین شما و همسرتون هست زمانی که کنار همدیگر هستید مشکلاتتون رو بررسی وحل کنید.

    توی دعوا و مشاجره حلوا خیرات نمی کنند و خالی کردن سنگر تون بدترین کار ممکنی بوده که انجام داده اید . حتی الان هم که برگردید به علت این فاصله زمانی که به وجود آمده باید خیلی از خودتون مایه بذارید تا اوضاع را به حالت نرمال در بیارید.

    فعلا اولین کارتون این هست حتی اگر شده سکوت کنید و تقصیر ها را گردن بگیرید این کار را بکنید و به خانه خود برگردید.

    خیلی مراقب باشید که حریم ها بیشتر از این شکسته نشه. حتی اگر بشه پدرتون جوری پا درمیونی کند که هیچ حرفی از بحث پیش آمده زده نشود و فقط اینکه این شمایل خوبی ندارد و بیان دنبال شما برید سر خونه زندگی تون و هر مشکلی دارید خودتون با هم بنشینید حل کنید.

  4. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    جوادیان (یکشنبه 30 مهر 96), شیدا. (شنبه 29 مهر 96)

  5. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    سلام خانمی

    لطفاً برگرد خونه .... ( چون شما صرار کرده بودی که شما را منزل پدرتان ببرد که اشتباه هم بوده ) در موقعیتی که می دانی همسرت منزل نیست خونه برو و خونه را حسابی تمیز کن و حتی شده کمی دکور ها را تغییر ده ...
    شیرینی بخر و غدای مورد علاقه همسرت را بپز و منتظر اومدنش باش ... وقتی اومد انگار اتفاقی نیافتاده بوده .... چند لحظه ای بهش زل بزن و بعد بگو خیلی دلم تنگ شده بود .... دیگه نتونستم طاقت بیارم و .... اشتباه کردم گفتم منو ببری خونه بابام... هیچ خونه خود آدم و کنار همسرش نمیشه


    اگر همسرتون خونه نیومد .... بهش یه پیام بدید و بگید یه سر بزن خونه اونجا یه چیزی گذاشتم ببین ...... شما در دسترس نباش ....لباسی که همسرت دوست دارد را بپوش و در اتاق منتظر باش بیاید و بگردد تا با شما مواجه شود و ....


    نکته :
    احتمالا در بحثی که بین شما و خانواده همسرت پیش اومده بوده صعه صدر نداشتی و یک برخورد هیجانی و تند و نامناسب داشتی که غرور همسرت را نزد خانواده اش جریحه دار نموده و او هم برای حفظ غرور و جایگاه مردانه اش ، هم دلجویی از خانواده اش ترا رها کرده اما مطمئن باش تحت فشار روحی هست ( به خاطر این وضعیت و دوری از شما ) و از پیش قدم شدن شما استقبال می کند .... هیچ اشکال نداره که برای بازسازی غرور همسرت جلوی روی او از خانواده عذر خواهی کنید ... حتی اگر محق باشید امااز نوع برخوردتون عذر خواهی کنید ... احساسی که بهتون دست داده بوده را بیان کنید و بگید همین باعث شد درست برخورد نکنم ... این روحیه و غرور همسرتون را ترمیم و مسئله را حل می کند

    مغرور نباشید و اعتماد به نفس داشته باشید





  6. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 29 مهر 96), شیدا. (شنبه 29 مهر 96)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 96 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1396-7-29
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 21.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مریم جون. ما هر دومون فوق لیسانسیم، کار همسرم جنوبه و بخاطر همین همدیگه رو خیلی کم میبینیم، هنوز اونقدر خوب خصوصیات همدیگه رو نشناختیم بخاطر همین هر چیز کوچیکی بینمون به اختلاف نظر و بحث میکشه. این دفعه متاسفانه سر رفتن خونه خواهرشون که بدون اینکه به من بگه با مادرش برنامه ریختن که منو بکشونن شهرستان که بریم خونه خواهرش بدون اینکه قبلش به من بگن. با این خواهرش سر یه چیزایی که دیدم زیاد جور نیستم، با وجود این چندبار هم خونش رفتیم ولی اونا خونه ما نیومدن ولی اینا اصرار دارن تو باید بری خونه اش تا اون جلو شوهرش خجالت نکشه خلاصه این موضوع الکی الکی شد یه دعوای حسابی..

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 96 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1396-7-29
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 21.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام فرشته مهربان
    راستش من هربار غرورم رو زیر پا گذاشتم و پیشقدم شدم (چون همسرم خیلی مغروره ). این دفعه هم درسته من عصبانی شدم و جوش آوردم، ولی ایشون هم هرچی دلش خواست جلو خانواده اش به من گفت، حتی نسبت بد هم بهم داد، جلو خانواده اش بهم کم هم توهین نکرد، ولی با وجود این من امروز با نظر مشاور خانواده بهش پیام محبت آمیز دادم که شاید بعد یکماه از خر شیطون بیاد پایین، ولی جوابمو با عصبانیت و بی ادبی داد که برو تکلیفتو روشن کن و تو به درد زندگی با من و اصلا جامعه نمیخوری و از این چیزا. اینم بگم چند دفعه است تا بحثمون میشه وسایل شو جمع میکنه پا میشه میره خونه مامانش شهرستان. هر دفعه هم من باهاش صحبت کردم برش گردوندم، هیچوقت نشده بود من قهر کنم برم خونه مامانم!

  9. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سرویلا جان توجه داشته باش در یک روز سه پست بیشتر نمیتونی بذاری....

    اتفاقا زن و شوهرهایی که همدیگرو کمتر میبینن تنش بینشون کمتره و بیشتر دلشون برای هم تنگ میشه...بگرد ببین ایراد کار کجاست.....اختلاف نظر چیزیه که در هر خونه ای دیده میشه.حتی زن و شوهرهایی 60 ساله هم اختلاف نظر دارن.اما اینکه چطور مدیریت بشه که این اختلاف نظر به یک جنگ تبدیل نشه مهمه...ازد
    واج بدین معنی نیست که دو نفر انسان که 100 درصد باهم مچ هستن زندگی شون رو شروع کنن.
    انقدر خودت رو درگیر جزییات نکن....میتونستی در یک موقیعت بهتر به همسرت بگی دوست دارم وقتی تصمیمی برای رفتن به جایی گرفته میشه منم باخبر باشم.اینجوری بهتر میتونم همراهیت کنم...اینکه خواستن شما رو بکشونن شهرستان و ...!!!! غریبه که نیست.شوهرته و مادر شوهرت.پس این رفتار بالغانه نیست.

    چه جالب ! انقدر شما رو قبول دارن که اگر بری خونه خواهر شوهرت باعث سربلندیش میشی و اگر نری باعث سرافکندگیش جلوی شوهرش .چرا از این دید نگاه نکردی ؟!

    یک چیزی در نوشته هایت گمه...چیزی که به شدت همسرت رو ناراحت کرده و به این حد رسونده....این مسئله چیه از نظر خودت؟!

    نسبت به اینکه همسرت وسایلش رو جمع میکنه و میره اصلا واکنش نشون نده.چون اگر بفهمه حساسی بعد از اون در هر دعوایی این کار رو میکنه.اصطلاحا تقویت نکن رفتارش رو تا به مرور به سمت خاموشی بره.چطور تقویت نکنی؟حساسیت نشون ندی....و حتی مانع رفتنش نشی.با زور نمیشه.خودش باید به این نتیجه برسه.

    منم پیشنهادم اینه برگردی منزل .دور بودن چیزی رو درست نمیکنه و روز به روز کینه ها رو بیشتر میکنه.ممکنه اولش سخت باشه اما کم کم همسرت هم نرم میشه.شما باید مهارته های زیادی رو در رابطه با همسر داری یاد بگیری.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 96 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1396-7-29
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 21.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام،
    متاسفانه پدرم چند سال پیش فوت شدن، اگه بود خیلی اوضاع بهتر میشد... خسته شدم اینقدر همه بحثهامون رو میره به خانواده اش میگه هرچی من آبروداری میکنم این میره همه چی رو برا خانواده اش تعریف میکنه، خانواده اش رو میاره وسط و همه چی رو همچین میریزه بهم که دیگه نمیشه جمعش کرد. حتی یکی دوبار به خواهرهاش گفته منو بلاک کنن، جالبه که اونا هم گوش میدن! تازگی هم که تا یه بحث معمولی میکنیم جمع میکنه میره خونه پدرش. اونا هم بجای اینکه پا در میونی کنن و پسرشون رو بفرستن سر زندگیش، به من میگن حتما یه کاری کردی که پسرمون ناراحت شده اومده اینجا :(

  11. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام.
    من احساس میکنم مشکل چیز دیگس.
    همسرتان از شما سیر شده اند.
    اگر سریع به فکر راه چاره نباشید فاتحه زندگی تان را بخوانید.

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اسفند 99 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1396-7-23
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    5,177
    سطح
    46
    Points: 5,177, Level: 46
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 99 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سرویلای عزیز.بابت اتفاقی که افتاده واقعا متاسفم.به نظر میاد باتوجه به مدت زمان کمی که از زندگی مشترکتون گذشته وهمینطور شرایط کاری همسرتون شما هنوز زیاد نتونستین باهم مچ بشین.متاسفانه هیچ کدومتون مهارت ارتباط خوب وموثرباهم رو ندارید.در مورد اصل دعواتون بهتر بود در خلوت خودتون حتی بعد از اینکه مطلع شدین اونها تصمیم گرفتن شمارو به شهرستان ببرند درواقع یه جور دعوت اجباری،به توافق میرسیدین.بحث کردن زن وشوهر در حضور خانواده ها اوضاع رو خرابتر میکنه.چون شما خودتون دارید به دیگران راهی رونشون میدین که در روابطتون دخالت کنند.باید این مهارت رو کسب کنید که احساساتتون رو کنترل کنید ونزد خانوادهءهمسرتون احترامش رو نگه دارید وحتی المقدور حرفش رو زمین نندازین.چون اینجوری هم احساسات همسرتون وهم خانوادش رو جریحه دار میکنید.باید این رو باور داشته باشید برای ایجاد روابط صمیمانه وایجاد اعتماد در .روابطتون یک سری هزینه پرداخت کنید.احتمالا چون همسرتون پیش بینی میکردن که شما حرفشون رو بابت رفتن به شهرستان قبول نمیکنید میخواستن شمارو در عمل انجام شده قرار بدن که شما این رو هم قبول نکردید.مطمئن باشید شما هر کم محلی یابداخلاقی که مقابل دیگران علی الخصوص خانوادهءهمسرتون باشوهرتون داشته باشید فاصلهءخیلی زیادی بینتون ایجاد میکنه.میتونستین بایه تذکر کوچیک بهش قائله رو ختم کنید.در مورد ترک منزل هیچ کدومتون تصمیم درستی نگرفتین.چه ایشون که برای بار چندم منزل رو ترک کردن چه شما که بار اولتون بوده.واین برمیگرده به عدم کنترل احساساتتون.بهتره تمرین کنید با حرف زدن به شکل سازنده ومسالمت امیز بحثتون رو هدایت کنید نه قهر ولجبازی.در شرایط فعلی فکر میکنم بهتر این باشه که به منزلتون برگردین وایشون رو از حضورتون مطلع کنید.اجازه ندین قهر ودوریتون بیشتر از این طول بکشه.همین قهر ۱ماهه در ایندهءزندگیتون میشه ۱نقطهء سیاه ویه خاطرهءتلخ.
    با ارزوی خوشبختی برای شما


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.