به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array

    نحوه ایجاد ارتباط صمیمانه با برادر نوجوان و متوجه ساختن وظایفش در مقابل مسئولیت ها

    سلام. وقتتون بخیر دوستان. من یه برادر نوجوان که در سن رشد و بلوغ هست دارم. چنتا سوال داشتم خدمتتون ممنون میشم راهنمایی بفرمایین (خیلی ممنون میشم در کنار بانوان عزیز تالار، آقایون هم در زاهنمایی مشارکت داشته باشن چون به نوع دید یک جنس مذکر نیاز دارم....با تشکر از لطف همگی)

    ۱. چطوری می تونم به عنوان یک خواهر رابطم رو با برادرم بهبود بدم؟ رابطه ما خوب هست (شایدم من خودمو گول میزنم که خوبه). می خوام این رابطه بهتر بشه. حرفاش رو بهم بزنه، حرفایی که واقعا براش مفیده و من میزنم رو گوش کنه. مثلا شستن پاها و جوراب. مرتب کردن تخت خواب. درس خوندن (نه به حد خودکشی ولی در سطح حداقل).
    در کل چجوری و با چه لحن و برخوردی می تونم وظایفش رو بهش یادآوری کنم و ایشونم قبول کنه؟ ما همیشه سر انجام وظایفش بگو مگو داریم چون کاراش رو انجام نمیده و اگه انجام بده تا اونجایی که بتونه سرسری انجام میده یا پشت گوش میندازه (مثل امروز که بگو مگو به بحث و جدل با صدای بلند کشید. اگه بخوام صادق باشم کتک کاری شد تقریبا. اصلا من حق دارم چنین کارایی رو ازش بخوام یا نه؟

    ۲. چجوری می تونم با خودم همراهش کنم؟ متاسفانه تو خونه ما پشتیبانی از جنس زن معنایی برای پسرا نداره. مثلا یه کاری پیش میاد مجبور میشم ساعت ۹ برم عابر بانک، انتظار دارم برادرم با من بیاد و همراهیم کنه (مادرم میگه من میام باهات ولی من نمی خوام. به نظرم این وظیفه به عهده برادرم هست که باهام بیاد). اگرم راضی بشه با من بیاد میگه نزدیکم نشو و از من فاصله میگیره و یه جوری راه میره انگاری همراهی با من تو خیابون براش ننگه! (پدرمم کلا اینجوریه اگه هزار سال یه بار قرار باشه بریم بیرون از من و مادرم ۲۰ متر فاصله میگیره. یا جلو جلو میره یا عقب میفته).
    من نمی خوام برادرم اینجوری باشه
    یا وقتی میبینم پدرم همراهیش نمیکنه و چن روزی میشه که از خونه بیرون نرفته بهش میگم پاشو بریم بیرون، پارک، کافی شاپ، سینما و ...(می خوام از تنهایی و منزوی بودن درش بیارم) اما اصلا زیر بار نمیره و حتی وقتی بهش قول خرید وسایل یا غذای دلخواهشو میدم باز قبول نمیکنه و میگه شما برین برا منم بخرین اینجا بخورم!

    احساس می کنم این حرکات من کاملا یک طرفه س. مثلا کسی ازش نمیپرسه مدرسه چجور بود و وقتی فقط من ازش میپرسم اصلا حوصله جواب دادن نداره و به دو سه کلمه بسنده می کنه. یا وقتی مثلا ازش میپرسم زنگ اول چی داشتین میگه یادم نیس (که ینی شرتو از سرم کم کن!)

    دوس دارم میونم با برادرام خوب باشه اما حرکتی از طرف اونا نمیبینم و همیشه براشون تو اولویت دوم و سوم قرار دارم. من 90 درصد باهاشون مهربونم (۱۰ درصدم برای اینه که تو بحثای مهم جدی میشم) تصمیم گرفتم دیگه خودم و اینجوری کوچیک نکنم و ارتباطم رو با بزرگتراشون به حداقل رسوندم (چون اصلا حمایتی ازشون نمیبینم) و با این برادرمم نمی دونم چیکار کنم، رابطم رو سنگین رنگین کنم و کاراش اصلا به من مربوط نباشه یا اینکه فکر چاره باشم؟.....ممنون از لطف همگی

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام
    چه خوبه یه همچین خواهری هستین؛ آفرین.
    پسرا تو این سن بیشتر دوست دارند بهشون اعتماد بشه، مسئولیت داده بشه(نه دستور). خیلی نیازی به همدلی و همراهی نیست! در واقع همراهی کردن باهاشون همون قبول کردن اینه که بزرگ شدن.
    در خصوص فاصله گرفتن تو خیابون؛ بالاخره رفتار پدرتون بی تاثیر نیست.همین طور تا حدی میخواد بگه من دیگه بچه نیستم که با بزرگنرم اونم از نوع زن (طیق الگوی فکری پدرش؛ این نظر من نیست) بخوام بیرون برم که مواظبم باشه.
    نشون ندید که نگرانشید؛ بلکه اینقدر قبولش دارید که نگرانش نمیشید.
    یه مقدار که به غرورش احترام بذارید و اجازه بدین بزرگ شدنو احساس کنه اونوقت نیازی نداره که تو خیابون ازتون فاصله بگیره که ثابت کنه بزرگ شده.
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  3. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 26 مهر 96), nazaninIT (جمعه 28 مهر 96), غبار غم (پنجشنبه 27 مهر 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط m.reza91 نمایش پست ها
    سلام
    چه خوبه یه همچین خواهری هستین؛ آفرین.
    پسرا تو این سن بیشتر دوست دارند بهشون اعتماد بشه، مسئولیت داده بشه(نه دستور). خیلی نیازی به همدلی و همراهی نیست! در واقع همراهی کردن باهاشون همون قبول کردن اینه که بزرگ شدن.
    در خصوص فاصله گرفتن تو خیابون؛ بالاخره رفتار پدرتون بی تاثیر نیست.همین طور تا حدی میخواد بگه من دیگه بچه نیستم که با بزرگنرم اونم از نوع زن (طیق الگوی فکری پدرش؛ این نظر من نیست) بخوام بیرون برم که مواظبم باشه.
    نشون ندید که نگرانشید؛ بلکه اینقدر قبولش دارید که نگرانش نمیشید.
    یه مقدار که به غرورش احترام بذارید و اجازه بدین بزرگ شدنو احساس کنه اونوقت نیازی نداره که تو خیابون ازتون فاصله بگیره که ثابت کنه بزرگ شده.
    سلام. لطف دارین و ممنونم که پیام دادین
    من خیلی بهش اعتماد دارم (به شخصه). حتی برادرامم که بلاخره بیشتر از من متوجه موضوع هستن میگن نسبت به شیطونی هاییی که پسرا میکنن خیلی عاقلانه رفتار می کنه.
    ببخشید من متوجه منظورتون شدم به جز یه مورد. این تفاوت مسئولیت دادن و دستور دادن رو من واقعا متوجه نمیشم. اصولا وظایفش رو با لحن آروم میگم ولی متاسفانه اصلا محل نمیذاره و باید چندین بار تکرار بشه. به حالت دستوری هم بگم یا بگو مگو میشه یا من میشم دیو دو سر!
    اینکه تاثیر پدرم روش زیاده رو کاملا قبول دارم.
    یه مورد دیگه اینکه چجوری از خونه بکشمش بیرون؟ به نظرتون چه ترفندی جواب میده؟

    خیلی خیلی ممنون

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    1- به نظر من تاثیر کودکی و رفتار پدر و مادر خیلی بیشتر از این هست که خواهر بزرگتر بتونه در نوجوانی یک پسر را کنترل یا تربیت کنه (این کار حتی برای پدر و مادر هم خیلی سخته، نوجوانی دوره ی سختی هست)

    و فکر می کنم نگرانی شما بیشتر از حد توانایی و نفوذتونه
    حتی ممکنه نتیجه عکس بده

    پس مورد اول تقریبا به شما ربطی نداره. براش امر و نهی و دخالت محسوب می شه و طبیعیه که واکنش بد نشون می ده.
    ایشون باید در بچگی از طرف مادرتون بهداشت شخصی را یاد می گرفت. نه الان با امر و نهی شما!
    رفتار پدرتون که می گید بهداشت شخصیش خیلی پایین هست و یه سری مسائل از این قبیل بی تاثیر نیست.

    به نظرم این که از صبح تا شب به همه کارش گیر بدین، درست نیست. بهتره از مهمترینها شروع کنید. وقتی عادتش شد، قدم بعدی.
    تحمل تخت نامرتب، از تحمل جوراب و پای بدبو راحت تره. پس به تختش کاری نداشته باشید. فقط تمرکز کنید روی اولی. وقتی بعد از چند ماه نتیجه گرفتید، برید سر مورد بعدی.

    2- برای مورد دوم، بهش نگید انتظار دارم باهام بیایی. دستور نباشه. انتظار نباشه. کافیه مردانگی و غیرتش را تحریک کنید.
    بگو می ترسم برم. مامانت می گه من می آم. بگو ما دو تا زن، اگه یه مرد مزاحممون بشه کاری نمی تونیم بکنیم. یه مرد باید باهامون باشه. شاید اینطوری بهتر همراهی کنه.

    پارک و سینما هم همینطور. وقتی مث یه بچه کوچیک بهش می گی بیا ببرمت پارک !! خب معلومه نمی آد.
    بگو می خوام برم پارک. فضای پارکها خوب نیست یا دوست دارم یه مرد همراهم باشه احساس آرامش و امنیت بیشتر دارم. اینطوری شاید راحت تر بیاد.

    3- نمی تونی اثر ژن و تربیت و خانواده ات را یه نفری از بین ببری. در حد معقول تلاش کن که ناامیدی کمتر اذیتت کنه.
    موفق باشی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    nazaninIT (جمعه 28 مهر 96), میس بیوتی (دوشنبه 01 آبان 96), جوادیان (پنجشنبه 27 مهر 96), غبار غم (یکشنبه 30 مهر 96)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 خرداد 97 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1396-6-31
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,324
    سطح
    20
    Points: 1,324, Level: 20
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    221

    تشکرشده 40 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من هم این که خواهر بزرگترش اونم در حالی که مادر و پدرش هم هستن و کاری به این مسائل ندارن، بخواد بهش زیادی به خیال خودش «گیر» بده و تو همه کارش دخالت کنه خیلی آزارش میده.
    والا من که خواهر کوچیکه هستم هم همیشه حسرت این که داداشم یه بار غیرتی شه بخواد دنبالم بیاد شب که تنها نرم تا سر کوچه و از این قبیل مسائل، رو دلم مونده
    با حرفهای شیدا کاملا موافقم.
    اصلا سن بلوغ سنیه که ادم حس میکنه داره بزرگ میشه و دیگه به بالاسر احتیاج نداره. یه غروری داره الکی نباید این غرور رو له کنی. الان بیشتر از این که خواهرش باشی، سعی میکنی مادرش باشی (یا حداقل اون اینطوری برداشت میکنه). اینم که وقتی از مدرسه میپرسی سعی میکنه جواب نده برا همینه. نمیخواد کنترل شه. حس میکنه بازخواستش میکنی. در حالی که واقعا برای باز کردن سر صحبت اینا رو میگی.
    شاید صحبت کردن در مورد مسائل مختلف و کوچیک خودت باهاش بتونه کمک کنه که باهاش دوست شی. مثلا در مورد لباست نظر بخوای ازش، باهاش دردودل کنی، یه بازی دو نفره خوب پیدا کنی که با هم بازی کنین !
    من خودم با داداشم خیلی وجه مشترکی برای تفاهم نداریم، ولی بازی کردن و فیلم دیدن تفریح مشترکمونه و برای نزدیک تر شدن بهش حتی اگر وقت یا حوصله نداشته باشم این کار رو میکنم. هیچوقتم بیرون نرفتیم با هم.
    اصلا شاید با دوستای خودش بخواد بره بیرون . نمیخواد مجبورش کنی با شماها بیاد بیرون. شاید حس میکنه با شماها بهش خوش نمیگذره و هم سن و سالاش رو برای تفریح میخواد
    و.. و.. و ...

  8. کاربر روبرو از پست مفید nazaninIT تشکرکرده است .

    غبار غم (یکشنبه 30 مهر 96)

  9. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شاید شرایطت باعث شده اینطوری باشی

    ولی احساس کردم "کنترلگری"

    این ویژگی تو روابط دو نفره خیلی آسیب زاست. روی خودت کار کن وگرنه در آینده هم می شی مادر کنترلگر همسرت.
    چون الان هم مادر کنترلگر پدرت و مادر کنترلگر برادرتی ...
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    غبار غم (یکشنبه 30 مهر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قابل توجه تمام مدیران و مسئولین سایت
    توسط sadlord در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 30 بهمن 94, 19:28
  2. چگونه به اذیت کردنش بی توجهی کنم؟
    توسط N1991 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 16:24
  3. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  4. من مرد زنی را حمایت می کنم که:(قابل توجه خانم ها)
    توسط حسین پور در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 89, 03:14
  5. از توجه سایت همدردی متشکرم
    توسط آرزو در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 اسفند 86, 11:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.