به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها

    با سلام و احترام



    امیدوارم خوب باشی آقای جوادیان ،،،،

    انشا الله مادر گرامیتان هم از بستر بیماری هر چه زودتر بهبود یابند .


    خب ،،، خدمت بزرگوار شما بگم که انگار ما آدم ها همیشه باید در یه جریانی قرار بگیریم ،،

    جریانی از سختی ها و خوشی ها ،،،اختلاف ها و کدورت ها – خنده ها و تفاهم ها و ....

    بعضی از آدها این جریان ها را گذز روزگار می دونند ،،،اون را لازم می دونند تا همیشه فعال و سرزنده باشند ،،،و از اون یاد بگیرند برای توسعه خودشون و خانواده شون .( مشکلات زندگی )



    به نظرم شما از اون دسته از آدم هایی هستید که همیشه برای مسائل زندگیتون دنبال راه حل هستید و با این جریان ها ( سختی ها – خوشی ها و ...) نشست و برخاست دارید

    ممنون که در همدردی قابل دونستید و در این مورد درد و دل کردید .




    ...................................





    به نظرم وقتی ازدواجی صورت می گیره ،، دو خانواده به هم پیوند می خورنند ،،،،

    لذا هر چی ارتباط خوب و سالم بین این دو پیوند، صورت گیرد ،،،زن و شوهر ها ، عاشقانه تر و زیباتر و بادوام تر زندگی میکنند ،،،

    چون فضا سالم و دوستانه ست و این کمکی هست برای زوجین ! ،،،

    چون یه جورایی حمایت اجتماعی را دارند ( اقوام و ....)



    آقای جوادیان میدونی برا چی ژاپنی ها اینقدر در کارشون موفق هستند ؟

    ژاپنی در مفهوم " جمع " هستند ،،،،تا " من " !


    ژاپنی ها تلاش می کنند در محیط کارشون ،،گردش پولی شرکت بیشتر بشه ،،،

    لذا کمک می کنند مدیرشون قوی تر بشه ،،،وقتی گردش پولی شرکت بهتر شد ،،،مدیر هم شرکت را توسعه میده ،،،و هم راستا با اون ، کارمندان ارتقا درجه می گیرند.

    یعنی کمک می کنند تا شرکت رشد پیدا کند ،،،اگر شرکت رشد پیدا کرد ،،امنیت شغلی ایجاد مییشه ،،،وقتی امنیت شغلی ایجاد بشه ،،ارتقا پست می گیرند .،،،



    لذا به نظرم در خانواده ها هم همین جوریه ،،،،اگر افراد ( زن وشوهر ها + اقوام ) سعی کنند محیط خوب و سالم در خانواده ها ایجاد کنند ،، به نظرم پایداری و استحکام اسکلت خانواده ها بیشتر میشه !!

    لذا از شما می خوام با خواهر گرامی تان ، با همسر محترمتان ،،،،در این راستا جداگانه صحبت کنید ،،،


    ..................................




    مساله بعدی آقای جوادیان اینکه شما نباید سعی کنید که همسرتون عاشق خواهرتون بشه ( و یا برعکس ) و قربون صدقه هم برنند ،،،

    به جاش سعی کنید اونها، مرز احترام عروس و خواهر شوهری را حفظ کنند ،،،

    این مرز احترام از مرز صمیمت مهمتره ،،چون اگر احترام ها باشه،،خود به خود صمیمیت هم شکل میگیره ،،،و لذا اگر هم شکل نگیره،، مهم اینکه احترام جای خودش هست !!

    احترام به : سلیقه ها – نظرها – عقاید و ....

    در این زمینه باز باهاشون صحبت کنید ،،جداگانه

    قدیمی ها رسم خوبی داشتند آقا ی جوادیان ،،،،خوش به حالشون .




    .......................................





    مسئله بعدی اینکه همسر محترم شما و خواهر بزرگوارتون مرز بین دخالت و حمایت را سخت برای خودشون تفسیر کردند،،،

    بعضی موقع ها ، نظرها دخالت نیست و کمک هست ،،،

    لذا باید یه خورده به فکر و ذهن و قلبمان سفر کنیم و خیلی چیزها را از نو بنوسیم و یا بازنگری کنیم !!!

    در این رابطه باز صحبت کنید به صورت جداگانه .




    از طرفی اگر موردی از طرفین دیدید که واقعا مرزبندی را رعایت نکردند و یا زیاد روی داشتند ،،،،،قاطع و مودبانه تذکر بدید به دو طرف ،،،و بهشون بگید فضای سالم در خانواده براتون مهمه

    بهشون بگید هر دوی اونها برای شما عزیز هستند و مشکل بین اونها،،، شما را ناراحت میکنه

    از خودتون باهاشون حرف بزنید ،،،بذارید اونها از احساسات شما هم آگاه باشند در این مورد .


    ........................................




    احساس می کنم خانم شما خیلی شما را دوست داره ،،،لذا شاید این حس به شکل حسودی هم نمایان بشه ( شوهر دوستی )

    خواهر گرامی تان هم همین طور ،،،

    لذا محبت را بیشتر از قبل نثار همسرتان کنید و با خواهرتان هم گونه ای رفتار کنید،،، به مانند مهربانی پروانه ها



    موفق باشی.
    ممنون از شما باغبان عزیز که لطف کردین و مثل دوستای دیگه برام نظر گذاشتین..

    من با خانمم کلی حرف زدم و بهش گفتم چیزی در زندگی وجود داره به نام ارامش که هیچ جوره نمیشه اونو با چیزی خرید و بسیار ارزشمنده و برای حفظ اون باید از کنار خیلی مسائل عبور کرد..

    اما ایشون انگار اهل قدرت گرفتن و مبارزه هستند و بی پروا جلوی من حرفای نامناسبی میزنن.. مثلا میگن من خواهرهاتو سرجاش میشونم و این جور حرفا..

    و من بازم تحمل میکنم و دلیله این حجم از کدورتو نمیفهمم..

    بازم به سفارش شما با هر دو طرف حرف میزنم ..

    سوال دوم بنده رو هم دوستان جواب بدن.و( آیا این جور گذشت و کوتاه اومدن جلوی کارهای خانمم به صلاحه یا نه؟؟ )

  2. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 15 مهر 96)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 97 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1396-7-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,524
    سطح
    22
    Points: 1,524, Level: 22
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    31

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.آقای محترم من مطلب شما رو خوندم و خیلی برام جالب بود عنوان مشکل شما و اینکه دیدم یک آقا انقدر به جزئیات توجه نشون میده واقعا از آقایون بعید هست.
    و همین باعث شد کنجکاو شم و بقیه مطالب ارسالی شما رو هم ببینم.راستش خودم رو در جایگاهی نمی بینم که بتونم راهنمایی و مشاوره بدم بهتون.فقط نظر شخصی خودم رو میگم‌.شما روحیه و شخصیت مردونه ندارید و احتمالااین باعث خشم خانم شما میشه
    مثلا وسواس شما در مورد قد کوتاه خیلی عجیب و غیرواقعی بود و بیشتر این در ذهن من تداعی شد که نویسنده این موضوع داستان وار یک خانم هست.چون آقایان با قوه منطق قوی تر خیلی راحت می تونن کسی رو که باب میل شون نیست و تا این حد ظاهرش آزار دهنده هست رو تحمل نمی کنند. و اصولا تا این حد درگیر ظاهر نمیشن و کلیات رو می بینن.
    برای همین میگم شما شخصیتا اون حس مردونگی لازم رو به خانم تون نمی دید که براتون تعیین تکلیف می کنه و هر زنی در مقابل مرد ضعیف اعصابش به هم می ریزه.برادر عزیز امید وارم ناراحتتون نکرده باشم ولی بدونید قصدم واقعا کمک به شماست.سعی کنید رفتار ها و طرز فکر مردونه رو در خودتون تقویت کنید‌.من همسرم بهم خیانت کرد و هزار بدی دیگه ولی فقط به خاطر اینکه من حس مردونگی رو ازش می گیرم باعث شده برام همچنان جذابیت داشته باشه.

  4. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:29]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,158
    امتیاز
    89,769
    سطح
    100
    Points: 89,769, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,763

    تشکرشده 6,795 در 2,395 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام


    ممنون از پاسختون آقای جوادیان

    ببخشید ،،،خانم شما در ارتباط با پدر و مادر خودشون ، خواهر - برادر - دختر دایی - خاله - عمه و ..... ( اقوام نزدیک خودشون ) چگونه هست ؟

    طرز برخورد ایشان با عموم مردم چگونه هست ( مثلا موقعی که با هم فروشگاه خرید می کنید و .....)؟

    اضطراب اجتماعی ندارنند ؟

    کمال گرایی ایشون ( نوع منفی ) چگونه هست ؟


    ممنون .



  5. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    جوادیان (یکشنبه 16 مهر 96)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    با سلام و احترام

    ان شاالله هر چه سریع تر خداوند مهربان مادر عزیزشما را شفا بدهند و سلامتی کامل رو پیدا کنند.

    من رسیدگی به پدر و مادر رو وظیفه هر فرزندی میدونم و از خدا می خوام این توفیق رو به همه بده که انجام چنین وظیفه ای به شیرینی عسل باشه در نظرمون.

    من نظر خودم رو می گم و شاید کارشناسانه نباشه ولی امیدوارم کمکتون کنه.

    در وقت بیماری یا مواقع دیگر که پدر و مادر احتیاج به کمک دارند باید بین فرزندان تقسیم کار صورت گیرد و همه نه نحو احسنت به وظایفشون عمل کنند چه دختر چه پسر.شاید همسر شما شاهد این بودند که شما بیش از حد و بیشتر از دیگران این کار رو انجام میدین و اعتراض کردند و باعث شده درگیری بین ایشون و خواهر گرامی شما پیش بیاد.کاش قبل از اینکه چنین چیزی پیش میومد شما با سایر خواهر و برادراتون تقسیم کار می کردین .(البته طوری که مادر عزیز متوجه نشوند و خاطر عزیزشان مکدر نشود)

    حالا چیزی که پیش آمده و باید دید که از این به بعد باید چه کرد:
    1-وقتی همسرتون حرف میزنن و گله می کنندجبهه نگیرین صبر داشته باشین بذارید حرفاش رو بزنه و باهاش همدلی کنید وقتی که حرفش و گلایش تموم شد بهش بگین که من درکت می کنم و میدونم نبود من برات سخت بوده و چقدر خوشحالم که انقدر نسبت به من محبت داری و منم خیلی دلتنگ تو و دخترمون بودم.مادرم همش یاد تو بود و می گفت طفلک عروسم در نبود تو دست تنهاست(حتی اگه نگفته مادرتون چنین چیزی رو دروغ مصلحتی بگین.دروغ مصلحتی وقتی می خواین بین دو نفر دوستی ایجاد کنید مشکلی نداره)

    2-بهش بگین که حق داره از نبود شما گله مند باشه چون شما هم براتون این دوری سخت بوده ولی مادرتون به کمک احتیاج داشته و شما باید بهش کمک می کردین و اگه یه روز خدایی نکرده این مشکل برای والدین همسرتونم پیش بیاد بهشون کمک می کنید. اگه گفتن مادرتون فرزندان دیگه ای هم دارند بگین حق با شماست و من حتما در آینده این موضوع رو در نظر خواهم گرفت و تقسیم کار می کنیم. تا هر کسی به وظایفش برسه.

    3-وقتی از خواهرتون گله می کنند و بد می گند بهش بگین ناراحتی تو درک می کنم اما چون هر دو برام عزیزید و تو برام عزیز تر دوست ندارم اعصابت رو با این مسائل خورد کنی و اون هم از رفتارش پشیمونه و گفته دلم برا زن داداش تنگ شده(بازم اگه نگفتن دروغ مصلحتی)

    4-هنگامی که کنار خواهرتونید و ایشون بدگویی از همسرتون می کنن هم بهش بگین من ناراحتی تو درک می کنم ولی اینم در نظر بگیر که نبود من برای همسرم سخت بوده و بارها و بارها قبل این قضیه از همسرم شنیدم که چقدر تورو دوست داره و الانم همش جویای احوال تویه ازم.در هر خانواده ای این چیزها ممکنه پیش بیاد من ازت می خوام به خاطر من فراموش کنیو دیدین همو انگار نه انگار و طبیعی برخورد کنید.

    به هیچ وجه حرفایی که پشت سر هم میزنن رو به طرف مقابل انتقال ندین که باعث میشه کدورت بیشتر بشه.
    امیدوارم هر چه زودتر شادی و سلامتی به خانواده عزیزتون برگرده

  7. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    جوادیان (یکشنبه 16 مهر 96)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 20 اردیبهشت 98 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1393-1-28
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    4,725
    سطح
    43
    Points: 4,725, Level: 43
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    81

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    من تا حدودی در شرایط همسرتون بودم. همه ی این مشکل تو چند خط زیر خلاصه شده منتها همسرتون نتونستن صمیمانه این رو مطرح کنن و در حال اعتراض حرف دلشون رو به شما زدن.

    "اما الان خانمم میگه حق نداری کاری براشون انجام بدی.. حق نداری باهاشون صمیمی بشی.. یه جور رفتار میکنه که انگار مدتها با هم دشمنی داشتن ..و این تعیین تکلیف کردن برای من واقعا زجر آوره..تو تاپیک قبلیمم نسبت به عصبانیت و فوران یکباره خانمم مطلب گذاشته بودم"

    اما به طور قطع راه حل این مسئله این نیست که شما کاری برای خانواده تون انجام ندین، باهاشون صمیمی نشین و یا اینکه براتون تعیین تکلیف کنن.
    مسئله انحصارطلبی همسر شما و احتمالا کمی هم خستگی ناشی از اداره ی منزل و فرزندتون به تنهایی هست.

    ببیند بالاخره شما به خاطر بیماری مادرتون حتما وقت بیشتری برای ایشون گذاشتین و خب طبیعیه که حتی بابت این مسئله نگران باشین. حتی میتونم حدس بزنم که همسرتون ممکنه اوایل شما رو تو این قضیه دلداری داده باشه اما وقتی مسئله ادامه دار شده از این بابت خسته شده. چون همسرتون عادت داشته که شما رو فقط برای خودش داشته باشه، شما فقط برای خودش وقت بذارین و به خاطر این مشکل، مجبور شده شما، وقتتون، محبت و توجهتون رو با خانواده تون قسمت کنه ...

    راه حل اینه که شما نشون بدین تحت هر شرایطی به فکرش هستین، حتی وقتی تو بیمارستان هستین باهاش تماس بگیرین، از اوضاع خودش و دخترتون بپرسین و اینکه آیا چیزی لازم دارن یا نه ... این به همسرتون نشون میده که تحت هر شرایطی فراموشش نکردین و یه جور قوت قلبه براش. حتی اگه می خواید به مادرتون سر بزنین ازش بپرسین اگه تمایل داشت با هم برین ... نه با زور و اجبار، منظورم اینه تو این روند درمان همسرتون رو با خودتون همراه کنین. من برادر شوهرم بیمار بود و همسرم به تنهایی به عیادتش میرفت، من به قیمت اینکه بتونم با همسرم باشم حتی حاضر بودم باهاش برم اما ایشون بدون هیچ دلیلی منو با خودش نمیبرد و این واقعا منو ناراحت و عصبی می کرد.

    باید همسرتون رو در آغوش بگیرین، نوازشش کنین و باهاش از نگرانی هاتون بگین و اینکه خودتون هم دوست دارین براش و دخترتون بیشتر وقت بذارین اما فعلا باید شما رو درک کنه و ازش بخواید که همراهیتون کنه. اون وقت از همسرتون بخواید برای شما صحبت کنه، بهش نشون بدین که میدونین تو این چند روزی که تنها بوده حتما سختیهای زیادی زو به تنهایی تو اداره ی منزل و بچه داشته و بابت این قضیه قدردانش هستین. قطعا برای همسر شما قابل درکه که مادرتون بیماره و شما به عنوان فرزند این خونواده وظایفی دارین. اون وقت حتی اگه همسرتون تمایلی نداشته باشه که با شما به عیادت مادرتون بیاد یا کار دیگه ای در این راستا انجام بده خودش بهتون پیشنهاد میده که دنبال کارای مادرتون باشین. چون خیالش از جانب شما راحته که همچنان به خودش تعلق دارین.


    در مورد مشکلی که با خواهرتون هم پیدا کردن فرمودین: "
    یه جور رفتار میکنه که انگار مدتها با هم دشمنی داشتن". چه بسا واقعا همینطور باشه!!!! ببینید هر کسی بنا به گفته دکتر حبشی یه ظرفیت روانی داره. در طی ارتباطاتی که بین همسر و خواهرتون شکل گرفته ممکنه رفتارهایی از سوی خواهرتون، همسرتون رو ناراحت کرده باشه که حالا یا ایشون این ناراحتی را به طور خفیف تر با اعتراض به شما بروز داده یا اینکه تو خودش ریخته (متقابلا برای خواهرتون هم همینطور ...). به مرور زمان این ظرف روانی پر میشه، یعنی این دلخوری ها حل نشده باقی میمونن. نتیجه چیه؟ اینکه با کوچکترین بهانه یا حرکت مشکوکی، فرد خودش رو تخلیه می کنه. درست مثل صحبت هایی که همسر شما مطرح کرده که "حق نداری کاری براشون انجام بدی.. حق نداری باهاشون صمیمی بشی". به شدت توصیه می کنم به این حرف های همسرتون توجه کنین. خشم از روی ضعفه ... همسر شما تو فضای صمیمانه ای که داشته نتونسته درددلش رو باهاتون مطرح کنه پس در نتیجه در حالت عصبانیت که تا حدودی حرمت ها زیر پا گذاشته میشه اعتراض خودش رو نشون داده. حتی اگه پای صحبت های همسرتون بشینین ممکنه دلخوریهاش از دوران نامزدی و عقد و عروسی و .... تا بحال رو براتون ردیف کنه ...

    برای حل مشکل بین همسر و خواهرتون پیشنهاد آقای باغبان خیلی خوبه. خودم پیر شدم تا اینا رو به همسرم بفهمونم. کاش همه ی آقایون این آگاهی رو داشته باشن!



  9. کاربر روبرو از پست مفید مهندس خانوم تشکرکرده است .

    جوادیان (یکشنبه 16 مهر 96)

  10. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام و تشکر از نظراتتون..

    اول از اون دوست عزیزم که برام نظر گذاشتن سپاسگذاری میکنم و میگم که به هیچ وجه ناراحت نشدم ولی توصیه میکنم حتما به مشاور سربزنن (
    من همسرم بهم خیانت کرد و هزار بدی دیگه ولی فقط به خاطر اینکه من حس مردونگی رو ازش می گیرم باعث شده برام همچنان جذابیت داشته باشه.)..

    در جواب سوال باغبان عزیز عرض کنم که ایشون و خونوادشون در اون حد با خاله و عمه و دایی رفت و امد زیادی ندارن و چون رفت و امد کمه چه بسا اختلافی در بینشون دیده نشده ..

    اگر هم از قبل اختلافی بوده باشه من خبر ندارم ..ولی در ظاهر که مشکلی نیست.. و همچنین در بین خواهر و برادراشونم مشکلی نیست و صمیمی هستن ..اضطراب مشهودی در ایشون ندیدم

    اما یه جور رفتار تجسس گر و کنترل کننده نسبت به من در ایشون وجود داره و حسادت شدید و عصبانیت به یکباره هم که جزو اخلاقشه..






  11. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها

    در وقت بیماری یا مواقع دیگر که پدر و مادر احتیاج به کمک دارند باید بین فرزندان تقسیم کار صورت گیرد و همه نه نحو احسنت به وظایفشون عمل کنند چه دختر چه پسر.شاید همسر شما شاهد این بودند که شما بیش از حد و بیشتر از دیگران این کار رو انجام میدین و اعتراض کردند و باعث شده درگیری بین ایشون و خواهر گرامی شما پیش بیاد.کاش قبل از اینکه چنین چیزی پیش میومد شما با سایر خواهر و برادراتون تقسیم کار می کردین .(البته طوری که مادر عزیز متوجه نشوند و خاطر عزیزشان مکدر نشود)
    ممنون از همدردیتون و من هم دعا میکنم انشالله خدا هر چه زودتر تمام مریضهارو شفا بدن و مادر منم در بینشون..

    این بند از صحبتاتون در من صدق میکنه و من بیشتر هوای مادرمو دارم.. چون محل کارم نزدیک خونه مادرمه واسه این بیشتر کارهارو به من میگن و من بیشتر به مادرم رسیدگی میکنم..

    و خانمم میگه برادرهای دیگه ات هم باید مثله تو وظیفه شونو انجام بدن.. من هم میگم اونا باید خودشون احساس وظیفه کنن و بیان , من نمیتونم که زورکی بگم ..هم سنشون از من بیشتره و هم من نمیتونم بخاطر اونها بشینمو ببینم مادرم زجر میکشه

    در جواب خانم مهندس هم بگم که من دیشب نشستم کنار خانمم و گفتم سیر تا پیاز قضیه رو برام بگه..

    هر دو طرف مقصر بودن و جاهائیکه من میدیدم خانمم مقصره و بهش میگفتم که اینجاها باعث شروع دعوا شده..بجای پذیرفتن میگفت خوب کاری کردم و این جور حرفا..

    و همش میگفت من دیگه با اونا نشست و برخاست نمیکنم.. چن روز قبل هم با خواهرم سر این قضیه یکی بدو کردیم و اونم میخواست همش خودشونو بی مقصر جلوه بدن

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    با سلام و احترام

    این بند از صحبتاتون در من صدق میکنه و من بیشتر هوای مادرمو دارم.. چون محل کارم نزدیک خونه مادرمه واسه این بیشتر کارهارو به من میگن و من بیشتر به مادرم رسیدگی میکنم..

    و خانمم میگه برادرهای دیگه ات هم باید مثله تو وظیفه شونو انجام بدن.. من هم میگم اونا باید خودشون احساس وظیفه کنن و بیان , من نمیتونم که زورکی بگم ..هم سنشون از من بیشتره و هم من نمیتونم بخاطر اونها بشینمو ببینم مادرم زجر میکشه

    آقای جوادیان من به شما حق میدم که به فکر والدینتون هستین و خانمتون هم حق میدم که اعتراض داشته باشن به نظر من شما هم در کدورت به وجود اومده بیشتر از خانمت و خواهراتون نقش دارین.

    برادران و خواهراتون خیالشون راحته که شما به کارهای مادر می رسین برا همینم خیالشون راحته.
    درسته شما کوچک تری ولی دلیل نمیشه همه مسئولیت ها رو شما به عهده بگیری.

    خب خانمتون هم ناراحته و حق داره چون نبود شما در خونه مسئولیتهای ایشون رو با وجور یه بچه سخت تر می کنه و از همه مهم تر دلتنگی برای شماست.

    به نظر من رودربایستی رو کنار بذارین و با خواهر و برادراتون صحبت کنید و بگین که شما هم مثله اونها در زندگی و کارتون مشکلاتی دارین و نمی تونید همیشه این مسئولیت رو انجام بدین و بگین که وظیفه همه ما هست که همونطور که مادر برامون زحمت کشیدن الانم ماها عصای دستشون باشیم.

  13. 2 کاربر از پست مفید *مونا* تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 17 مهر 96), جوادیان (دوشنبه 17 مهر 96)

  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    من ازش راضی هستم ولی اینگونه رفتارهاش بعضا منو تا مرز فکر کردن به سمت اتخاذ تصمیمات دیگری میکشونه..
    سلام اقای جوادیان
    فکر کردن به سمت چه تصمیماتی؟!


    درمورد دوران نامزدی بگم که خانمتون فیلم بازی نکردن موقعیت نامزدی با رفتن سر خونه خودتون خیلی فرق داره .

  15. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 17 مهر 96), جوادیان (دوشنبه 17 مهر 96)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام مجدد و آرزوی بهبود و سلامتی برای مادر محترمتون.
    اینکه دلتنگ همدیگه میشید و برای هم کادو میگیرید نشون دهنده اینه که خانواده سالمی هستىد و بنیان ازدواجتون سست نیست. اما منظورم از رابطه عاطفی عمیق یه چیزی فراتر از اینهاست. همه ما یک نقاط ضعف و یک نقاط قوتی داریم، وقتی شما با همسرتون رابطه عاطفی عمیقی داشته باشید با آگاهی کامل به ضعف ها و قوت ها همدیگه رو دوست دارید و می پذیرید و درک می کنید. چه بسا روح همدیگه رو مداوا کرده و باعث میشید خوبیهای طرف مقابل پررنگ تر و تقویت بشه و ضعف هاش رو کمتر بروز بده و کمرنگ تر بشن. اینکه با خانومتون صحبت کردید خوبه، اما کاش فقط گوش میدادید و سرزنشش نمیکردید. درسته که رفتارتون منطقی بوده و ایشون اشتباهاتی داشتن اما بهتر بود کمی بهش حس اعتماد و درک شدن میدادید. خانومتون نباید احساس کنه شما و خونوادتون توی یه تیم هستید و مقابل ایشون، باید بهش این حس رو بدید که در هر شرایطی اولویت اولتون ایشونه و درکش میکنید و البته هیچ کدوم از اینا به این معنا نیست که اشتباهاتش رو تایید کنید! واقعا هم همین طوره و شما و همسرتون باید اولویت اول همدیگه باشید چون قابل انکار نیست که یه روزی پدر و مادر ها به رحمت خدا میرن و سایه لطف و محبتشون از فرزندانشون دریغ میشه، خواهر و برادر هم هر کدوم پی زندگی خودش میره و فرزندان هم یه روز بالاخره بزرگ میشن و ازدواج میکنن و میرن دنبال زندگی خودشون و این بین فقط شما و همسرتون هستید که تا آخر عمر کنار همید و شریک غم و شادی و خوشی و دلتنگی همدیگه هستید و جسم و روح و زندگیتون رو با هم شریک هستید.
    در مورد اختلافی که پیش اومده هم من فکر میکنم هم خانومتون تا حدی حق دارن هم خواهر محترمتون. خانومتون وقتی میبینه تنها کسی که بار مسئولیت روی دوششه شما هستی و بقیه مبرا هستن طبیعی هست که دلخور بشه. به هر حال شما الان متعلق به همسر و فرزندتون هم هستید و حتی اگر خودتون داوطلبانه فداکاری کنید از حق اونها نمیتونید بزنید. خواهر و برادرهای محترمتون هم وقتی میبینن شما مسئولیت رو داوطلبانه به عهده میگیرید خیالشون از این بابت راحته و اعتراض نمیکنن که هیچ، استقبال هم میکنن (منم باشم همین کارو میکنم و تقصیری ندارن) خانومتون هم وقتی میبینه شما دلسوزانه خودتون رو وقف میکنید و اونها استقبال میکنن نسبت بهشون خشم میگیره ( هرچند کارش اشتباهه و در مدیریت خشمشون ضعف دارند ولی رابطه علت و معلولی رو بیان کردم) پس مشکل اصلی اینجا منفعل بودن شما و نامعلوم بودن یک سری حد و مرزها و اولویت هاتون هست که به شکل این کدورت بین خانوم و خواهرهاتون بروز پیدا کرده.
    البته این مشکل رو خیلی از آقایون دارند و اونهایی که مثل شما منعطف هستند و به دنبال تغییر و بهتر شدنند بالاخره اصلاحش میکنن اما مردای لجوج و سرسخت به خاطر این موضوع ساده چیزهای بزرگی رو توی زندگیشون از دست میدن.
    به نظرم همسر و خواهرها رو به حال خودشون بگذارید، و یه کمی روی رفتار جراتمندانه خودتون تمرکز کنید. خواهر و برادراتون اگر صحبت یک امتیاز یا مزیتی بود هم اینجوری کناره میگرفتند که الان برای انجام وظیفه کناره گیری کردن؟ مسلما خیر. پس خیلی محترمانه و قاطعانه ازشون بخواید تقسیم وظایف صورت بگیره که شما هم کمی به کار و زندگی خودتون برسید و وظایفتون در قبال مادر محترم هم به نحو احسن توسط همه فرزندانش انجام بشه. برای زندگی خانوادگیتونم یک سری حد و مرزهایی که مورد قبول خودتون و همسرتون هست تعریف کنید و اجازه ندید شکسته بشن.
    ضمنا، حساسیتتون در مورد اینکه دختر کوچولوتون شاهد دعوای پدر و مادرش نباشه به نظرم خیلی قشنگ و ستودنی بود!
    امیدوارم زيباترين آرامش رو در کنار همسرتون تجربه کنید.

  17. 5 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (دوشنبه 17 مهر 96), آنیتا123 (دوشنبه 17 مهر 96), بارن (دوشنبه 17 مهر 96), ترنم بهاری (دوشنبه 17 مهر 96), جوادیان (دوشنبه 17 مهر 96)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.