به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام. ممنون از پاسخ دوستان.

    خودم هم فکر میکنم 70 درصد کار درستی کردم. ولی 30 درصد دیگشو شک دارم. این احتمتال رو میدم که شاید واقعا از روی علاقه بوده. آخه چه دلیلی داره برای این چیزا نره دنبال دوستی های خیابونی؟ .
    سلام

    کار شما صددرصد درست بوده.

    وقتی پسری به دختری علاقه مند باشه بخصوص در ساختار خواستگاری،بسیار بیشتر از حالت طبیعی مواظب رفتارهاش هست.

    کسی که در جریان خواستگاری چنین کارهای عجیبی ازش سر بزنه علی الرغم اعتراض شما ،نباید ازش انتظار رفتارهای طبیعی دیگه داشت.

    چنین گذشتها و چشم پوشی ها و فرصت دادنهایی برای کسانی هست که ازدواج میکنند و از همسرشان اشتباهی میبینند زمان خواستگاری قضیه کاملا عکس اینه.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : پنجشنبه 30 شهریور 96 در ساعت 03:50

  2. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 02 مهر 96), Pooh (یکشنبه 02 مهر 96), میس بیوتی (پنجشنبه 30 شهریور 96), Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96), شیدا. (سه شنبه 04 مهر 96)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام


    چنین گذشتها و چشم پوشی ها و فرصت دادنهایی برای کسانی هست که ازدواج میکنند و از همسرشان اشتباهی میبینند زمان خواستگاری قضیه کاملا عکس اینه.
    سلام. ممنونم از پاسختون جناب امین.
    ایشون که بعد از اینکه فهمیده بود من به معرف کفتم به من گفت: "رفتید چی گفتید؟ با این کارتون خودتونو ثابت کردید. اعتماد به شما اشتباه بود. تا الان برام مهم بود ثابت کنم اشتباه برداشت کردید ولی الان دیگه مهم نیست. دو رویی و دو رنگی خیلی بده. بازی با آبروی دیگران اصلا درست نیست. کارتون خیلی زشت بود. شما خودتونم دلتون میخواست من دستتون رو بگیرم. ولی چون من گفتم شک دارم زورتون گرفت و رفتید واقعیت رو یه جور دیگه جلوه دادید"
    من هم برای اینکه مطمئن بشم گفتم :" شما به من علاقه داشتید؟"
    گفت :" فکر نمیکنم به مرحله علاقه رسیده بود."
    من هم گفتم:" پس واقعا هیچ توجیهی برای کارتون نیست."
    گفت :" من شخصیت خودمو دارم خانم. مگه من عقده دست گرفتن دارم؟ "
    گفتم خب پس دلیلش چی بود؟
    گفت :" شما خودتونو بهتر میشناسید. من لازم نیست چیزی بگم. من با اون آدمهایی که شما توی عمرتون دیدید و توی ذهنتون دارید فرق میکنم. یه فکری به حال ذهن خرابتون بکنید."
    گفتم:" نگفتید پس دلیل کار شما چی بود؟"
    گفت :"شما هم به خودتون شک دارید هم به دیگران. برید بگید ازش بچه دارم. من اونقدر اعتبار دارم و بهم اعتماد دارن که با این حرفای شما خراب نمیشم. دیگه هم هر چی بین ما بود تموم شد. ادامه ندید به این بحث وگرنه زنگ میزنم به معرف و میگم دارید مزاحمم میشید. خخخخخ "

    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    واقعا دیگه حرفی ندارم!


  4. #23
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها


    این احتمتال رو میدم که شاید واقعا از روی علاقه بوده.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    سعی میکردم دنبال یه حرفی ازش باشم که توجیهم کنه از رفتارش واقعا قصدی نداشته و فقط برای ابراز خواستن من بوده


    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    من هم برای اینکه مطمئن بشم گفتم :" شما به من علاقه داشتید؟"

    سلام.

    این قضیه تقریبا تمام شده هست.

    اما به نظرم آنچه که شما نیاز دارید روی اون بیشتر کار کنید قسمت علاقه و دوست داشته شدن هست.مطمئنا هر دختری تمایل داره خواستگارش بهش علاقه مند باشه واین براش خیلی مهم هست بخصوص توی زندگی مشترک یک خانم انرژی خیلی زیادی رو از این قسمت دوست داشته شدن میگیره بنابراین تا اینجا بحثی نیست.

    ولی آنجایی که میل به مورد علاقه بودن باعث میشه دچار تردید بشی و باورها وآگاهی های که در مورد خواستگاری وانتخاب میدونی رو متزلزل کنه بسیار مهم هست.

    بنابراین مهم هست روی نفس دوست داشته شدن بیشتر کار کنی و اون رو به مرحله پخته تری برسونی.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  5. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 02 مهر 96), Pooh (یکشنبه 02 مهر 96), میس بیوتی (یکشنبه 02 مهر 96), شیدا. (سه شنبه 04 مهر 96)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    ایشون مثل اینکه دو قورت و نیمشم باقیه هنوز!اقا چه طلبکارم هست!!! به معرف میگم دارید مزاحمم میشید !!!

  7. #25
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میس بیوتی نمایش پست ها
    ایشون مثل اینکه دو قورت و نیمشم باقیه هنوز!اقا چه طلبکارم هست!!! به معرف میگم دارید مزاحمم میشید !!!

    اگر pooh تماس گرفته باشه و پیگیر این ماجرا باشه ( توی پست مشخص نکردن کی تماس گرفته ) حرفشون درسته. می تونه بگه مزاحمم نشو.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    اگر pooh تماس گرفته باشه و پیگیر این ماجرا باشه ( توی پست مشخص نکردن کی تماس گرفته ) حرفشون درسته. می تونه بگه مزاحمم نشو.
    همون فردای ملاقات آخر که هنوز هم بحث داشتیم و من گیر داده بودم چرا دستمو گرفتید و ... من به معرف زنگ زدم و نه به عنوان شکایت، بلکه به عنوان یه تحقیق در مورد فرهنگ خانوادگی ایشون در مورد چگونگی ارتباط خانم و آقا سوال کردم. معرف گفت خانواده بسته ای نیستن ولی بی بند و بار هم نیستن. من گفتم آخه ایشون علیرغم مخالفت من دست منو گرفتن و من هم خیلی بد برخورد کردم و گویا ناراحت شدن. میخواستمم ببینم کلا فضای بین خانم و آقا در فرهنگشون در چه حدیه؟ معرف هم گویا یکم شوکه شد و گفت من نمیدونم چرا چنین جسارتی کرده و شما حق داشتی ناراحت بشی و حالا باهاشون صحبت میکنم.( من اصلا به عنوان شکایت نگفته بودم. در حدی که فکر کنم معرف حتی اینجوری فکر کرد که من ناراحتم که ایشون ناراحت شده ازم)
    من همون روز، هنوز داشتم با خود آقا بحث میکردم. که ایشون اون حرفا رو زدن.(حرفههای پست قبل)

    بله خانم شیدا، شاید بشه گفت من پیگیر ماجرا بودم. چون همونطور که قبلا هم گفتم شرایط کلی ایشون رو دوست داشتم و واقعا هم مطمئن نبودم که برداشتم از کار ایشون درست بوده و به دنبال فرصت دادن به خودم و ایشون برای حل سوتفاهم احتمالی بودم. که ایشون بعد از اینکه فهمیده بود من به معرف گفتم اون حرف رو زد و کلا کنار کشید.

    ضمنا فکر میکنم شما اگر درس قضاوت میخوندید یا کاراگاه می شدید هم خیلی موفق بودید.

    ویرایش توسط Pooh : یکشنبه 02 مهر 96 در ساعت 21:20

  9. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 04 مهر 96)

  10. #27
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    یکی از حرفهای ایشون به من،که بعدش بهش خیلی فکر کردم این بود که قاتی همون حرفهایی که ازش نقل کردم، بهم گفت :" یکم ثبات شخصیت داشته باشید. شما حتی ثبات شخصیت هم ندارید"
    بعدا که خودم فکر کردم دیدم شاید راست میگه. من باید تکلیف خودم رو با اینکه دقیقا با این رفتارش مشکل داشتم یا نه مشخص و قطعا میدونستم. اگر مشکل داشتم که باید کلا میرفتم و پشت سرم رو هم نگاه نمی کردم و دنبال اینکه اصلا منظورش چی بوده و چرا چنین کاری کرده و یه توجیهی براش پیدا کنم نمی گشتم. یا باید مشخص میکردم که با چنین رفتاری مشکلی ندارم.
    شاید از این نظر راست میگه که ثبات شخصیت ندارم.

    گرچه... به نظر من، نمیشه خیلی سخت و محکم روی حرف و نظر خود اصرار داشتن رو هم اسمش رو گذاشت ثبات شخصیت.
    به هر حال من فکر نمیکتنم حتی اینکه من به معرف گفته باشم این حق رو برای ایشون ایجاد کنه که اینجوری حرف بزنن. اینجوری حرف زدن، مناسب کسی بود که توی خیابون آویزون ایشون شده باشه. نه دختری که مادر خود ایشون تماس گرفتم و دختر با پدرش رفته سر قرار.
    ولی گویا به نظر ایشون این استحکام در تمام کردن این قضیه و اون برداشتها رو نسبت به من کردن و حکم قطعی دادن، اسمش ثبات شخصیته.


  11. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    میس بیوتی (یکشنبه 02 مهر 96)

  12. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    قدیمی ها یه گفتاری داشتند به این مضمون که اگر به زنی متلک انداختی و و ایستاد شروع کرد به فخش دادن یعنی خوش اومده و ...
    بلانسبت همه خانم ها خوبمون. غرض اینکه با این جمله بالا بهتر می تونم طرز فکر و دیدگاه آقایان رو نسبت به بعضی رفتارهای خانم ها توضیح بدم. شاید این دختر خانم محترم ما هم بهتر متوجه بشند چرا اون آقا گفته اند ثبات ندارید.

    "دستمو گرفت. من مودبانه!!!??? (1) گفتم میشه لطفا دست منو ول کنید؟ ولی ول نکرد. گفتم من اینجوری معذبم لطفا دست منو ول کنید. ولی دستمو ول کرد و دس انداخت گردنم. من هم عصبانی شدم و خیلی بد حرف زدم و گفتم من اونی که شما دنبالشی نیستم و ...."
    وقتی مرد که هیچ آشنائی قبلی محرحی یا نامزدی با دختری نداره دست دختر رو بگیره اون دختر قطعا از این رفتار یکه میخوره و معمولا پرخاش میکنه و واکنش عملی هم نشون میده. یعنی بلافاصله محل رو ترک می کنه (احتمالا توی گوش اون آقا هم بزنه، اینجا مودب بودن محلی نداره. در ادامه ایشون به نظر خودشون چون اعتراض جدی و "واقعی" ندیده اند به خودشون جرات دادند و مزاحمت بیشتری اعمال کردند. حتی اگر دختری خیلی محجوب باشه و در مرحله قبل نتونسته باشه واکنش جدی نشون بده قطعا تحمل نمیکنه باهاش دست بهگردن بشند و خیلی شدید واکنش نشون "عملی" نشون میده. برای این دختر کل ماجرای خواستگاری همونجا تمام شده است.

    "شروع به عذرخواهی کرد و گفت فکر نمیکردم ناراحت بشید و جبران می کنم و .....
    من هم فرصت دادم. و رفتیم شام خوردیم(2)."

    خطای دختر که باعث ایجاد ذهنیت در طرف مقابل میشه. (قبول عذرخواهی و رفتن برای شام)

    "باز منو رسوند خونه. توی مسیر همش بحث داشتیم که چرا به زور دست منو گرفته؟ در واقع من گیر داده بودم. ولی اون جواب مشخصی نمیداد و میگفت میخواستم راحت تر حرف بزنیم."
    اصرار و اعتراض صرفا لفظی دختر که چرا اینکار رو کردید ایجاد ذهنیتی شبیه جمله ابتدای مطلب رو میکنه.

    "من ذهنم سمت این رفته بود که قصد بازی دادن من رو داره و قصدش ازدواج نیست. اینکه برداشت و قضاوتم درست بود یا نه رو نمیدونم. ولی چون هم ملاکهامو داشت هم بهش بی احساس هم نبودم سعی میکردم دنبال یه حرفی ازش باشم که توجیهم کنه از رفتارش واقعا قصدی نداشته و فقط برای ابراز خواستن من بوده."
    خب ایشون هم اینو فهمیده که دختر بهش احساس داره. ولی شاید با یه کم اشتباه ناشی از رفتار غلط دختر.

    "تا دم خونه هم که رسیدیم بهش گفتم بیاید بریم حرف بزنیم(3). ام باز بی فایده بود. وسط حرف زدن پیشونی من رو بوسید(4)"
    وقتی بعد از اون همه اعترض توهین کردن میگه بیا داخل منزل حرف بزنیم آقاهه چه برداشتی میکنه؟
    بعدش هم دختر رو بوسیده بدون اینکه اینبار اعتراضی به دنبال داشته باشه.

    "من هم بلند شدم و کلی بد و بیراه گفتم و اومدم خونه."
    چرا دوباره شروع به توهین کرد؟ چون آقا تو نیامده؟ چون قبلا دستش رو گرفته بوده؟ چون ...

    "شبش هم تا صبح بهش تهمت زدم و گفتم تو دنبال سواستفاده هستی و ...."
    ایشون که همچین ذهنیتی رو حتی اگر گوشه ذهنش داشته چرا شام خوردن؟ چرا دعوت به منزل آمدن و صحبت بیشتر؟

    "فرداش هم از بس اعصابم خرد بود زن زدم به معرف و گفتم این آقا هذفش ازدواج نیست و کسی رو بهش معرفی نکنید.
    ولی نمیدونم چرا الان پشیمونم. حس میکنم شاید واقعا از روی محبت و برای ابراز علاقش بوده و من د برداشت کردم. راستش با دل خودم نمیتونم کنار بیام. حس میکنم کار بدی هم کردم که پیش معرف خرابش کردم. حس میکنم این کارم باعث شد اگر هم قصد جبران داشت کلا دیگه به من اعتناد نکنه."
    "کلا حس میکنم زیادی قضیه رو خراب کردم."

    کلی داد و بیداد که آقا عوضیه ولی هنوز امیدوار بودن که شاید گربه است. (اگر نخوانده اید داستان "انشاا... گربه است" رو جستجو کنید و بخوانید"

    **********************

    یکبار دیگه اینبار با دقت مطلبی رو که براتون در صفحه دوم همین پست نوشتم رو بخونید. جواب خودتون رو هم بخونید. (بگذریم از اینکه وقتی پست میگذارید و بهتون جواب میدند اگر تشکر نمی کنید پرخاش هم نباید بکنید) اگر تمام شده بود چرا هنوز پیگیر قضیه هستید؟
    شما همه رفتارها و گفتارهاتون متناقض است و پیام های اشتباه به مخاطب ارسال میکنه.
    شما دختر خانم نجیبی هستید ولی واکنش هاتون نسبت به رفتارهای زشت اون آقا این فکر رو ایجاد کرده که چندان هم بی میل نیستید. حداقل در 4 جائی که شماره گذاشتم.

    وقتی میگند ثبات شخصیت داشته باشید یعنی اگر واقعا از افرادی مثل من (اون آقا) خوشتون نمیاد چرا کلا قیدم رو نمی زنید؟ چرا دنبال این هستید که یه جوری برم گردونید؟ اگر هم من و رفتارهام رو می پسندید خب ثبات داشته باشید، دیگه فحش دادن و به این و اون شکایت کردن نداره؟ ...

    فکر کنم بطور مختصر ماجرا را از دید آقایان به طور عام و اون آقا به طور خاص نشان داده باشم. و امیدوارم خیلی اشتباه نکرده باشم (متاسفانه یا خوشبختانه خودم تجربه عملی ندارم )

  13. 5 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 03 مهر 96), tavalode arezoo (دوشنبه 03 مهر 96), میس بیوتی (چهارشنبه 05 مهر 96), آوای بهشت (سه شنبه 04 مهر 96), شیدا. (سه شنبه 04 مهر 96)

  14. #29
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام

    چنین گذشتها و چشم پوشی ها و فرصت دادنهایی برای کسانی هست که ازدواج میکنند و از همسرشان اشتباهی میبینند زمان خواستگاری قضیه کاملا عکس اینه.
    حرفتون درسته. اما خب من طی این سی سال عمرم و فراز و نشیبهایی که گذروندم در مسایل عاطفیم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کس و هیچ موردی نه صد در صد خوبه، نه صد در صد بد. وقتی در مرحله شناخت هستی، به نظرم درست نیست با یک یا دو خطا و مورد منفی دیدن از کسی روش قضاوت کلی کنی. حداقل توی سن من قضاوت ناگهانی و حکم صادر کردن، برای خودم هم ریسک محسوب میشه. به نظر من حتی همین که مثلا با این اختلاف نظر و مشکلی که پیش اومد آیا قادر بودیم حلش کنیم و ادامه بدیم و چطور باهاش برخورد میکردیم هم بخشی از شناخت بود. توی دوره آشنایی زمان اونقدر طولانی نیست. میشه توش نقش بازی کرد. اگر قرار باشه دو نفر خیلی هم بخوان با مراقبت رفتار کنن و خود واقعیشون رو نشون ندن و نقش بازی کنن، شناخت مستند و واقعی حاصل نمیشه.

    بعد از حرفهای آخر ایشون، من به این نکته ای در مورد ایشون پی بردم که برام بیشتر از اینکه دستم رو گرفت جلوه کرد. این نکته که ایشون حتی حاضر به قبول اشتباه و خطای خودش نشد، احتمال سوتفاهمی که من در نظر گرفته بودم و فرصتی که برای حلش قایل شدم رو نقطه ضعفی در من دونست و باهاش تحقیرم هم کرد. و تصمیمش رو هم نه بر اساس دیدن ایرادی واقعی در من، بلکه بی انصافانه و برای کم نیاوردن و تلافی گرفت.

    من خودم آدم مدهبی و بسته ای نیستم. اصلا هم ادعای دین و ایمانم نمیشه. من چی بشه چهار پنج ماه یک بار یه نماز دست و پا شکسته ای بخونم.خودمو بکشم چهار پنج تا روزه توی ماه رمضون بگیرم. خودم هم شاید در گذشتم دختر صد در صد پاکی نبوده ام که توقع هم داشته باشم یک پسر صد در صد پاک نصیبم بشه. اگر مطمین میشدم قصد ایشون بازی دادن نیست و برای ابراز محبت قلبی به من بوده ( هر چند همونطور که گفتم فقط 30 درصد چنین احتمالی می دادم) میتونستم از این قضیه بگذرم. در واقع این حرکت ایشون به خاطر وجود تردیدشون و قبل از ملاقات خانواده ها و رسمی تر شدن ماجرا، باعث ناراحتی من بود. نه صرفا اینکه به من دست زده. اگر باز تا حدودی چیزهای اصلی قطعیت پیدا کرده بود و ایشون قطعا فهمیده بود که منو میخواد ومیخواد این رو بروز بده، اینقدر ناراحت نمی شدم و برام قابل گذشت بود.اما مطمینم که نمیتونم با آدمی که برخوردش مثل حرف های آخر ایشون باشه زندگی کنم.

    البته واقعا نمیدونم. این جزو مشکلات شخصیت و رفتار منه شاید. و اگر هست ممنون میشم بهم بگید. و صحیحش رو هم بهم بگید. چون واقعا دوست دارم اشکالاتم رو بتونم تصحیح کنم. خودم فکر میکنم آدمی هستم که اول دیگران رو در نظر میگیرم بعد خودم رو. بیشتر، سیستمم روی سازگار شدنه تا اینکه محیط رو به نفع خودم تغییر بدم. و دل رحمم زیادی. در کل وقتی نسبت به کسی اعتراضی میکنم یا ابراز ناراحتی میکنم، همزمان توی دلم، دلم برای کسی که دارم بهش اعتراض میکنم هم ریش ریش میشه. و ناخوداگاه اول خودمو جای طرف مقابل میذارم و سعی میکنم درکش کنم. در مورد مسایلی که کاملا منطقی باشند و احساسات براش مطرح نباشه میتونم کاملا خوب و منطقی و محکم تصمیم بگیرم. ولی وقتی جنبه ی عقلانی و احساسی با هم مطرح باشه، با اینکه سعی میکنم طبق منطقم پیش برم ولی درونا اروم و قانع کردن احساسم برام سخته. مثلا شده که کسی ازم کاری بخواد و قادر به انجامش نباشم ولی نمیتونم راحت بگم نه. میگم نه ولی بعد از کلی کلنجار رفتن با احساسم و زیر و رو کردن فکرم که چجوری بگم که ناراحت نشه. یعنی با اینکه در نهایت بیشتر منطق رو انتخاب میکنم اما پوستم کنده میشه و درد میکشم تا بیام احساسم رو با منطقم هم جهت کنم. خیلی وقتها هم باز با اینکه خروجی نهاییم در عمل منطقه، ولی تا مدتها عواطفم ازم شاکیه و درد میکشه. به طور کلی اینجوریم. و چون درد برام ایجاد میکنه میدونم که حتما یک ضعفه. ولی نمی دونم چجوری باید این ضعف رو برطرف کنم و عواطف و منطقم رو هم جهت کنم. همیشه انگار زاویه بین دلرحمی و عواطفم با منطقم بزرگه. و این منو توی تصمیم گیری هام و روابطم با اطرافیانم خیلی آزار میده. واقعا دردم میگیره. و وقت و انرژی زیادی هم ازم میگیره. در حدی گاهی در تضاد هم هستند احساسات و منطقم، که در کشاکش بین این دو تا واقعا گاهی حس میکنم دو تا هستم و خودم درون خودم درگیر و عصبی میشم. لبته خوشبختانه توی هیچ کدومش ادم بد جنسی نیستم. عموما بخش احساسم قوی تره و زورش بیشتره ولی در نهایت خودمو مجبور میکنم به زور و حتی بدون رضایت درونیم خودمو مجبور میکنم به منطق عمل کنم. همیشه احساسم خیلی رنجیده میشه.خیلی شاکی میشه. خیلی درونم اشک میریزه و من همش خفش میکنم.. فکر میکنم چیزی که به صورت شاید نداشتن ثبات شخصیتی بهنظر میاد ریشش همین باشه. البته شاید هم این مدل که من هستم خودش یک تیپ شخصیتی مشخص باشه. شخصیتی که مدلش اینجوریه. نه شخصیتی که ثبات نداره و بین دو نوع تیپ شخصیتی در گذار باشه.
    ممنون میشم برای رفع این ضعف، اگر واقعا ضعفه راهنماییم کنید.


    راستی یه سوال از خانم شیدا داشتم. شما فرض کنید یه خواستگار براتون بیاد و شما بهش به دلایل محکمی جواب منفی بدید. اگر اون خواستگار پیگیر بشه شما بهش میگید مزاحمم نشو؟؟؟ با همین جمله و لحن؟؟
    بشین و بفرما و بتمرگ واقعا یکیه به نظر شما؟!!!
    ایشون میتونستن مودبانه بگن به نظر من به درد هم نمیخوریم. انشالله که شما هم خوشبخت و موفق باشید. نه؟

    سلام جناب یک دوست.
    ممنون از پاسخ مفصل و زمان و دقتی که در تایپش صرف کردید.
    اینجا دادگاه نیست و من نیومدم که مدرک علیه ایشون جور کنم.شما هم اینجا نیستید که مقصر رو پیدا کنید. یک مساله ای در مورد یک خواستگار که شرایط ایده آلی برای من داشت و طی صحبتهایی که داشتیم مورد منفی از ایشون ندیده بودم تا اون فقط یک رفتارشون، پیش اومده بود که نیاز به راهنمایی داشتم.
    اگر شما علاقمندید به اینکه در تک تک جملات من به دنبال مدرکی برای حکم دادن و محکوم کردن من بگردید، بگردید. اشکالی نداره. اصلا نظر شما کاملا درست و صد در صد من مقصر.ولی هدف من از ایجاد این تاپیک کاملا مشخصه. نیازی هم واقعا نمیبینم در این دادگاه محاکمه ای که شما بر اون اصرار دارید از خودم دفاع کنم. اما از اونجایی که در پستتون مطالبی دکر کردید که ممکنه واقعیت رو در ذهن سایر اعضا دچار تحریف کنه و تاپیک رو بیهوده به حاشیه و یا مسیر غلطی ببره، لازم میدونم اشتباهات برداشتی شما رو تصحیح کنم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    وقتی بعد از اون همه اعترض توهین کردن میگه بیا داخل منزل حرف بزنیم آقاهه چه برداشتی میکنه؟
    الان شما از کجا چنین برداشت کردید که من گفتم بیا منزل؟!!!
    لطفا در نظر داشته باشید فضای نوشتاری و محدودیت زمانی و حد حوصله ی یک کاربر در این سایت و هر سایت دیگه ای به اون اندازه نیست که من بخواهم ریز به ریز فضا و محیط و جغرافیا و همه چیز را رمان مانند توصیف کنم و به تصویر بکشم. بنابراین لازم هست خلاصه کل مااججرا رو بگم و بیشتر تاکیدم رو بذارم روی موضوع مورد سوالم در عنوان تاپیک. و پست اولم هم دقیق چنین حالتی داشته.پس اینکه شما از جمله من در پست اولم که گفتم:" من گفتم بیاید بریم حرف بزنیم" محل حرف زدن رو بخواهید با قطعیت و تاکید حدس بزنید اشکال از من نیست. اشکال از شماست که در ذهنتون می برید و میدوزید. به عنوان یک کابر این سایت، ازتون خواهش دارم سعی کنید روی موضوع اصلی تاپیکها متمرکز بشید نه روی جزییات نامعلومی که هم موضوع تاپیک رو به حاشیه و انحراف میبره و هم خدایی نکرده واقعیات رو تحریف کنه و چه بسا جنبه تهمت پیدا کنه.
    لذا صرفا محض اطلاعتون و تصحیح تخیلاتتون، عرض کنم که من حتی تعارفی هم به ایشون برای اینکه تشریف بیارن منزل نکردم. یک پارک محلی نزدیک خونه ما هست من گفتم بریم اونجا حرف بزنیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    بعدش هم دختر رو بوسیده بدون اینکه اینبار اعتراضی به دنبال داشته باشه.
    این رو هم نمیدونم از کجا آوردید. ولی در نقلی که بعد از این خودتون از من نقل کردید جوابتون هست. در پست اولم هم مشهود هست . من ارجاع میدم به پست خودتون:

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    "من هم بلند شدم و کلی بد و بیراه گفتم و اومدم خونه."
    حالا در مورد یک سری حرفهای دیگتون:
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    چرا دوباره شروع به توهین کرد؟ چون آقا تو نیامده؟ چون قبلا دستش رو گرفته بوده؟ چون ...
    کدوم تو؟؟؟!!! برام جالبه بدونم این منزلی که شما در تخیلاتتون ساختید، آپارتمانیه یا ویلایی؟ شمالیه یا جنوبی؟ چند متریه؟.....!!!!! پناه بر خدا......
    و اما در مورد جمله اولتون توی این نقل قول باید بگم چون به جای اینکه با دیدن اعتراض های قبلی من و قبول عذرخواهیش و فرصت دادن بهش، در صدد جبران بربیاد، پا رو فراتر گذاشت.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    شما دختر خانم نجیبی هستید ولی واکنش هاتون نسبت به رفتارهای زشت اون آقا این فکر رو ایجاد کرده که چندان هم بی میل نیستید. حداقل در 4 جائی که شماره گذاشتم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    "شبش هم تا صبح بهش تهمت زدم و گفتم تو دنبال سواستفاده هستی و ...."
    ایشون که همچین ذهنیتی رو حتی اگر گوشه ذهنش داشته چرا شام خوردن؟ چرا دعوت به منزل آمدن و صحبت بیشتر؟
    واقعا این منزل رو از کجا در آوردید که اینقدر هم روش تاکید دارید؟ !!!
    ضمن اینکه در مورد این دو نقل قول اخیر شما، فکر میکنم در پست قبلی توضیح دادم که درست نمیدونم ادمها رو با یک رفتار خطاشون یا یک رفتار درستشون قضاوت کنم. من این فرصت رو به خودم دادم که بذارم اگه منظوری نداشته ثابت کنه. که متاسفانه نکرد. ضمن اینکه برای انتخاب باید یک جمع بندی و سبک سنگین نهایی از طرف مقابل کرد. نه صرفا با یک رفتار تصمیم گرفت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    کلی داد و بیداد که آقا عوضیه ولی هنوز امیدوار بودن که شاید گربه است. (اگر نخوانده اید داستان "انشاا... گربه است" رو جستجو کنید و بخوانید"
    متاسفانه هنوز این کتاب رو نخوندم. حتما پیداش میکنم و مطالعه می کنم.
    بله.هنوز شک داشتم 30 درصد که شاید گربه است. و اگر شک نداشتم نیازی به خواستن راهنمایی و ایجاد این تاپیک هم نبود.
    البته الان که همه چیز تموم شده. اما وقتی تاپیک رو ایجاد کردم بله. هنوز شک داشتم.
    **********************

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    (بگذریم از اینکه وقتی پست میگذارید و بهتون جواب میدند اگر تشکر نمی کنید پرخاش هم نباید بکنید)
    اگر منظورتون تشکر پاپپین پست هاست، فکر میکنم مختص بشه به پستهایی که راهکار و تحلیل متناسب با موضوع و مساله مطرح در تاپیک رو ارایه بده. و گرنه من در متن پستم از شما تشکر کرده ام بابت پاسخ و وقتی که گذاشتید و باز هم تشکر میکنم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    اگر تمام شده بود چرا هنوز پیگیر قضیه هستید؟
    جناب امین که یکی از مدیران سایت هستند و نظراتشون طبق شناختی که ازشون دارم بسیار معتبر هست، بعد از 5 روز از اخرین پست من نظرشون رو اعلام کرده اند. و از اونجایی که نکات خوبی مطرح کرده بودند و به جایگاه مناسب و نامناسب گذشت و چشمپوشی اشاره کرده بودند، من حداقل برای اینکه از این اتفاقات تجربه درستی بگیرم و اشکالات خودم رو پیدا کنم ادامه دادم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    شما همه رفتارها و گفتارهاتون متناقض است و پیام های اشتباه به مخاطب ارسال میکنه.
    منظورتون از مخاطب اعضای سایته یا اون آقای نوعی؟
    اگر منظورتون اون آقاست، من با فرصت دادن به ایشون و خودم میخواستم هم به خودم زمان بدم برای قضاوت کردن، هم به ایشون بگم که نمیخوام این خطاشون رو به کل شخصیت ایشون تعمیم بدم و ازش بخوام و بهش فرصت بدم که بپذیره اشتباه کرده و ثابت کنه منظوری نداشته و با تکرار نکردن بهم ثابت کنه که این فقط یک خطای رفتاری بوده نه شخصیت ایشون.
    و اگر منظورتون کاربران این سایته، عذرخواهی میکنم از اینکه محدودیت فضای نوشتاری، زمان و حوصله ی هم شخص من و هم خود کاربران ، مانع از این میشه که همه چیز رو ریز به ریز توصیف کنم و احتمال تناقضاتی که ذهن های جورواجور انسان ها می تونه از جمله های من دچارش بشه رو پیش بینی کنم. معذرت میخوام.

    ضمن اینکه در خود همین پست اخر شما هم تناقضاتی هست. مثل چهار تا نقلی که از شما در زیر آوردم:
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    قدیمی ها یه گفتاری داشتند به این مضمون که اگر به زنی متلک انداختی و و ایستاد شروع کرد به فخش دادن یعنی خوش اومده و ...
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    من [/COLOR]مودبانه!!!??? (1) گفتم میشه لطفا دست منو ول کنید؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    یعنی بلافاصله محل رو ترک می کنه (احتمالا توی گوش اون آقا هم بزنه، اینجا مودب بودن محلی نداره.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    حتی اگر دختری خیلی محجوب باشه و در مرحله قبل نتونسته باشه واکنش جدی نشون بده قطعا تحمل نمیکنه باهاش دست بهگردن بشند
    آخرش من نفهمیدم اگه مودبانه میگفتم دستمو ول کن درست بود؟ یا اینکه فحش میدادم درست بود؟ یا اینکه بزنم تو گوشش درست بود؟
    اینجوری که شما گفتید من اگه فحش میدادم که فکر میکرده خوشم اومده. باز اینجوری که شما میگید من مودبانه هم که گفتم باز یعنی خوشم اومده. آخرش کدوم درسته؟
    در مورد دست به گردن شدن هم به پست اولم مراجعه کنید. میبینید تحمل نکردم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    وقتی میگند ثبات شخصیت داشته باشید یعنی اگر واقعا از افرادی مثل من (اون آقا) خوشتون نمیاد چرا کلا قیدم رو نمی زنید؟ چرا دنبال این هستید که یه جوری برم گردونید؟ اگر هم من و رفتارهام رو می پسندید خب ثبات داشته باشید، دیگه فحش دادن و به این و اون شکایت کردن نداره؟ ...
    بله. در پست قبلیم هم گفتم که خودم هم چنین حدسی زدم.
    من اصلا منکر این نیستم که شاید رفتارهای اشتباهی هم از من سر زده. اما شیوه تحلیل و مدرک جور کردن و قضاوت شما رو هم درست نمیدونم. باز هم ممنون از نظرات و پستهاتون. نیتتون مشفقانه است. اما شیوه بیانتون اصلا.


    من واقعاهنوز هم خیلی متاسفم که این اتفاق افتاد. میتونم بگم از معدود مواردی بود که از نظر ملاکهای اولیه خیلی خوب بود. و به خاطر همین هم نمیدونستم واقعا سود کردم یا ضرر. و این آزارم میداد.
    و با اینکه تموم شد، هنوز هم ته دلم یک عذابی دارم که نکنه تهمت زدم و اون دنیا جوابی براش نداشته باشم. و گذشته از این، ته دلم اصلا دوست ندارم فکر کنم پسری با این خانواده و این تحصیلات و اینقدر فعالیتهای مثبت، بی بند و بار بوده. این قضیه تموم شد. ولی ترجیح میدم فقط اینجوری فکر کنم که قسمت نبوده، نه اینکه اون آدم بدی بوده باشه. و براش هم واقعا از ته دلم آرزوی خوشبختی و موفقیت دارم و امیدوارم اگر من تهمتی زدم یا ضربه ناروایی به آبروش زدم منو حلال کنه و اون دنیا جلو راهمو نگیره.
    از دوستان عذرخواهی میکنم طولانی شد.

    ویرایش توسط Pooh : دوشنبه 03 مهر 96 در ساعت 14:07

  15. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    sahar202 (سه شنبه 04 مهر 96)

  16. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام.

    بنابراین مهم هست روی نفس دوست داشته شدن بیشتر کار کنی و اون رو به مرحله پخته تری برسونی.
    سلام. جناب امین ممکنه لطفا این رو بیشتر توضیح بدید؟ منظورتون رو درست در مورد نفس دوست داشته شدن نفهمیدم. و اگه ممکنه برام اشکالم رو باز کنید.



 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سکوت من جایی که باید صحبت میکردم
    توسط hanie_66 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 19 خرداد 97, 22:01
  2. پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 96, 13:09
  3. تفاوت در ذائقه غذایی
    توسط bgr.mostafa در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 92, 01:50
  4. مخالفت پدر با انتخاب به دلیل تفاوت اعتقادی ( به راهنمایی نیاز دارم!
    توسط mhassanr7 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 23:42
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 آذر 91, 01:48

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.