به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 23 از 70 نخستنخست ... 3131415161718192021222324252627282930313233435363 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 691
  1. #221
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام به دوستان خوب تالار همدردی.
    حال همگی رو به راهه انشاءالله ؟

    دلم تنگ شده بود بیام اینجا صحبت کنم.

    من که حالم خیلی خوبه. از چند سال پیش که اومدم همدردی برای چنین روزی برنامه ریختم. چقدر تاپیک زدم و وقتتون گرفتم، از روزهایی که نا امید بودم، روزهای سردرگمیم، شک و تردید هام، عصبیت ها و بالا پایین شدن های احساسیم تا امروز که از برنامه تدریجی که یک سال و نیم پیش شروع کردم، حدودا یک ساله به ثبات رسیدم و کنترل احساسم دارم و البته "این از لطف پروردگارم است". لذا بر خودم دیدم از همگی شما تشکر و قدردانی کنم. هم دوستانی که زحمت کشیدند مستقیما پاسخگوی خودم بودن، هم افرادی که با پست هاشون در تالار الهام بخش بودند و هم مدیریت که مجال و موقعیتی برای آموزش و بهره مندی از آن فراهم آوردند. سپاسگزارم.

    اما باز می آید بوی ماه مدرسه. واقعا خیلی دلم می خواست یونی فرم مدرسه تنم بود و بی تاب رفتن پیش دوستام بودم. کتاب جلد می گرفتم، دفتر هامو نگاه می کردم. خوب و بد ، چقدر زود میگذره. من که درس نخوندم هیچ وقت ولی خیلی لذت بردم. الان که فکرش میکنم من تو مدرسه وقت کشی نکردم، مستقیما شاغل شدم. کلا فکر اقتصادیم خوب بود. :))) امروز برام تداعی می شد و خنده ام گرفته بود:

    وقتی پنجم ابتدایی بودم پدرم پودر ژله و شربت می فرستاد اون موقع تو ایران زیاد نبود، منم از خونه کش می رفتم، می بردم مدرسه به بچه ها می فروختم مثقالی 50 تومان.

    راهنمایی بودم روزنامه هایی بود می خریدم میانش پوستر تمام قد هنرمندا و فوتبالیست ها بود، دیدم تو مدرسه دخترونه خوب استقبال میشه، اون پوستر هاشو به قیمت خود روزنامه می فروختم، روزنامه اش هم خودم می خوندم. هزینه مطالعاتم رو جور می کردم.

    بعد عینک شب مد شده بود و بعضی هم الکی عینک طبی میزدن. من دیدم بازار مدرسه بهش احتیاج داره، یه اسباب بازی فروشی مقابل خونه مون بود عینک داشت، ارزون می فروخت، من ازش میخریدم 500 تومن، میفروختم 1500 تومن :| خدایا من رو ببخش

    دیگه پا رو از این فراتر گذاشتم سال بعد رمال شدم. کف بینی می کردم، فال می گرفتم واسه بچه ها ، خیلی هم بهم اعتقاد داشتن. اونم دیدم استقبال میشه، هر کی می خواست می گفتم برو واسم ساندویچ یا چیپس و ماست موسیر بخر تا فال ات رو بگیرم.

    سال بعد پیتزا لقمه ای میفروختم بهشون!

    بعد ها متوجه شدم بچه ها هیکلشون رو فرم نیست، از پیتزا فروشی دست کشیدم واسشون کلاس رقص (بخوانید فیتنس بادی) گذاشتم. اونم در قبالش می خواستم واسم خوراکی بخرن و تمرین هامو حل کنن و مشخامو بنویسن.
    حالا هی بگید کار نیست. من خودم تعبیر اقتصاد مقاومتی بودم
    خلاصه جا داره اول مهر از همه دوستای دوران مدرسه ام عذرخواهی کنم ، اون موقع حلال حروم و 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده و اینا سرم نمیشد دیگه، متاسفم.

    به هر حال بازم پاییزه و محصلین میرن مدرسه، متاهلین هم که هوای دو نفره ... منم که شامل هیچکدوم نیستم، همینجا مدرسه همدردی میمونم واسه متاهلی ادامه تحصیل میدم. قبل ماه محرم ضربتی همه دارن ازدواج می کنن ، خودم کم مشکلات دارم دختر های فامیل هم یکی یکی دارن می پرن. انگار بعد محرم تموم میشه.

    خلاصه اینکه حالم خوبه و انشاءالله شما هم حالتون خوب باشه. ایام محرم ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید. مانا باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. 9 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), Aram_577 (سه شنبه 28 شهریور 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 28 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), zolal (سه شنبه 28 شهریور 96), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 29 شهریور 96), باغبان (سه شنبه 28 شهریور 96), شمیم الزهرا (یکشنبه 02 مهر 96), صبا_2009 (سه شنبه 28 شهریور 96)

  3. #222
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,405 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام. آقای سرشار امیدوارم که حالتون خوب باشه. من امروز پست شما رو دیدم. خواستم لایک کنم به خاطر تمام تلاشی که کردی و اینکه حالا به قول خودت میخوای بدهیاتو صاف کنی و اینکه به قول خودت کی گفته مرد گریه نمی کنه و اینکه میخوای علاقه ات رو دنبال کنی.
    اما وقتی نوشتی سیگار بکشم منصرف شدم.
    میخوام بهت بگم گاهی اوقات بعضی رنج ها شاید در ظاهر سخت باشن اما چشم ما رو باز میکنن. کاری میکنن که اتفاقا بیشتر حواسمون به خودمون و زندگیمون باشه.
    خونه و ماشین وسیله قدرت نمایی و فخر فروشی نیست که میخواستی اون فرد از این طریق حس خوبی داشته باشه. بعدم که میگی کلی بدهی و وام. آخه به چه قیمتی. البته این امکانات خوبه اما در صورتی که اینقدر با بدهی بالا آوردن و به هم خوردن آرامش و .. همراه نباشه.
    خداروشکر کن که هر چه شده مطمئنا خیر است.
    تصمیم خوبی گرفتید که در دنیای مجازی نباشید. خیلی هم عالی است.آفرین. امیدوارم هر چه بیشتر و روز به روز حالتون بهتر و بهتر بشه و میدونم که روزی از ته دل خدا رو شکر میکنید. فقط یادت باشه راه به آرامش رسیدن و حال خوب، سیگار کشیدن و ... نیست.
    شاید فکر کنی شعاره، اشکال نداره اما ارتباط با خدا و کمک خواستن از اون بهترین و درست ترینه. آخه ما غیر از خدا چه کسی رو داریم که اینقدر درکمون میکنه و به احوالمون آگاهه؟ به اون پناه نبریم دیگه کی هست که اینقدر همه جوره هوامونو داشته باشه؟ اون بیشتر از خودت دوستت داره. خودت رو به خدا بسپار و به خودش توکل داشته باش.

    ان شاالله که موفق باشی.

    - - - Updated - - -

    پ.ن :هزار لایک به خاطر همت و شجاعت و صداقت.

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  4. 6 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96), بی نهایت (سه شنبه 28 شهریور 96), سرشار (جمعه 07 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  5. #223
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام دوستان عزيز
    من دوباره آمدم همدردي فكر كنم معتادش شدم(البته بخاطر اين ميام كه درس ها عبرت آموزي داره برام)
    تو اين چند مدت اخير بدجور درگير كار بودم اصلا متوجه نشدم كي شد آخر ماهميخاستم ي سفر با دوستان بريم مسافرت خارجي و خوش گذروني كه محرم شد و كنسل شد ....(البته اهل هيچ برنامه اي نيستيم)
    خوب برنامه عوض شد ميريم كربلا اربعين هم ورزش و هم زيارت وهم تفريح همه باهم....انجام ميشه.
    بلاخره مادرم موفق شد راضيم كنه به ازدواج البته هنوز مورد مناسبي كه بتونم خوشبختش كنم بهم معرفي نشده خودم هم عرضه ندارم كسي را پيدا كنم .
    تصميم گرفتم كار دوم را تعطيلش كنم(البته خودم كنار ميكشم و مسوليت كارها +مشتري هام را به يكي از اقوام ميسپارم.)
    بهتره تو اوقات بيكاري برم كمك پدرم و سكان دار امورش بشوم البته با پدرم اختلاف نظر دارم و فكر نميكنم بتونيم با هم كار كنيم ...برام دعا كنيد

  6. 6 کاربر از پست مفید sia518 تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96), میس بیوتی (چهارشنبه 29 شهریور 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96), صبا_2009 (سه شنبه 28 شهریور 96)

  7. #224
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    [quote=سرشار;435323]سلام دوستای گلم... حالتون خوبه ؟

    خب دیگه وقت رفتنه ....

    من دیگه مدیون خودم نیستم.چون میدونم با تمام دل و جونم تلاش کردم و تلاش کردم و تلاش کردم.ولی نشد که نشد که نشد یا شایدم خدا نخواست.

    من به اندازه خودم پول جمع کردم.پس دیگه حرص و طمع زیادی موقوف.قصد دارم ماشین و خونمو بفروشم و این بدهیا و وامای لعنتی رو صاف کنم.آخه من اپارتمان ۱۲۰ متری و ماشین شاسی بلند میخوام چه کار؟
    نزدیک به ۱۸۰ میلیون قرض و وام و بدهی دارم.اصلا اسمشم که میاد سرم سوت میکشه.این دفعه که ضرر کردم یاد میگیرم لقمه گنده تر از دهانم بر ندارم.

    اصلا مگه به غیر از این بود که من اینا رو فقط به خاطر اون میخواستم؟! حالا هم به درک ضرر.فقط از زیر این استرس و فشار که بیام بیرون ، کافیه.بقیشم مفت چنگ دلال و دزد و مشاور املاکی.

    قصد دارم از کار فعلیم استعفا بدم.دیگه نا ندارم از خروس خون صبح تا بوق سگ واسه چندرغاز بیشتر جون بکنم و اخرشم هشتم گروی نه باشه.همین که دو سه ساعت در طول روز کار کنم ، جوابگوی مخارج من خواهد بود.البته اگه دوباره هوس خونه بزرگ و ماشین شاسی بلند نزنه به سرم.

    والا من توی آرایشگاه فقط از صبح تا ظهر قیچی میزدم و آخر ماه شیرین سه تومن کاسب بودم.ولی الان چی؟ تا ساعت پنج شیش بعد از ظهر سرکارم و هیچی به هیچی.به این میگن خر حمالی.من کار میکنم یکی دیگه میخوره.البته کارم اسم و رسم داره.همه صدام میکنن آقای مهندس!!!

    الان که دیگه واسم فرقی نمیکنه.اون موقع آره بحثش جدا بود.دلم میخواست اون ، موقعیت اجتماعیمو چوب کنه و بزنه تو سر ننه باباش یا فک و فامیلش.وگرنه آرایشگری علاقه شخصی منه و یه تار موی مشتری رو با هزار از این شغلای با کلاس عوض نمیکنم.به خدا!!!

    اصلا حالا که اون نیست دوس دارم به سبک خودم زندگی کنم.هر کسی هم که خوشش نیومد، از همین تریبون اعلام میکنم گور باباش.

    همین فردا صبح از شغلم استعفا میدم و بعد از اینکه آپارتمان و ماشینمو فروختم، برمیگردم شهر خودمون.آدم توی این هوا نفسش میگیره به خدا

    دو سه ماهی توی شهر خودمون ول میچرخم و هوا میخورم ، تا ببینم بعدش چی پیش میاد.شاید بار و بندلیمو جمع کردم واسه دو سه سالی رفتم پیش داییم استانبول.خیلی تعریف میکنه ، برم ببینم تعریفی هم هست واقعا یا نه !!!

    اصلا حالا که فکر میکنم ، خوب شد که رفت... والا!!!...من چقدر برنامه با حال داشتم و نمیدونستم.

    دیشب نزدیک به پنج ساعت(از هفت تا دوازده) توی خیابون پرسه میزدم و زار زار اشک می ریختم.زخمای دلم بدجوری تازه شده بودن و اگه گریه نمیکردم حتما الان کنج بیمارستان دراز به دراز افتاده بودم.پدرم اگه کنارم بود حتما بهم میگفت که قوی باش. مرد که گریه نمیکنه و ... . خدا رو شکر که اینجا نیس.اصلا کی گفته مرد گریه نمیکنه؟! بگین کی بوده تا خودم برم پدرشو در بیارم!!!

    میخوام یه چند وقتی از دنیای مجازی فاصله بگیرم و سرم به بدبختی واقعی خودم گرم باشه.اصلا نسل من هر چی بدبختی میکشه از همین دنیای مجازیه.به هر حال اگه ما رو دیگه ندیدین به بزرگواری خودتون حلال کنین و ببخشین.البته شاید یکی دو سال دیگه برگشتم ، یه سری بهتون زدم.ولی قول نمیدم!!!

    دیشب یه بسته سیگار گرفتم و الان مرددم بکشم یا نکشم !!! بی خیال بابا ،میکشم.دنیا دو روز که بیشتر نیس !!! هست؟!

    البته الان بدجوری خوابم گرفته. خیلی خوبه که دیگه نباید صبح زود برم سر کار.همون ساعت دوازده میرم استعفا میدم و بعدشم میرم یه پرس چلو کباب میزنم تو رگ.

    من نمیدونم چرا دنیای به این سادگی رو این همه سخت میگیریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خب مگه کرم

    اقای سرشار
    به نظرم ماجرای کشتی نوح و طوفان یه ثمتیل از کل زندگی این دنیاست...هر کسی توی این دنیا گرفتار یه طوفانی میشه..ولی خدا نجات دهنده و دستگیر بی همتای همه هست..امیدوارم کم نیارین و به سلامت از این طوفان عبور کنید..شاید باید نوح و کشتی ایش رو جستجو کنید و سوار بشید.‌.شما یار تایپیک امنین هستی..ده هفته همراهی کردین..لطفا رفیق نیم راه نشین...من خیلی دلم روشنه...چون قران کلام خداست و مقدس و پر از برکت...دلم روشنه که همگی حاجت روا میشن و هیچ کس دست خالی بر نمیگرده..شاید اون جور که بخواهیم نشه ولی صد در صد دلمون رو اروم میکنه خالق دلها‌‌‌...از صمیم قلب براتون دعا میکنم..توکل به خدا...مراقب خودتون باشین

  8. 7 کاربر از پست مفید المای تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), sia518 (چهارشنبه 29 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96), باغبان (سه شنبه 28 شهریور 96), سرشار (جمعه 07 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  9. #225
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    چقد این تاپیک نوستالژی و بامزه شده
    عشق آفرین شواهد نشون میدن اگر اون زمان نبودی ، چرخه اقتصادی شهرت فلج میشد ، پدر علم بازرگانی شهرتون بودیا

    در قطار تهران مشهد هستم ، صداش و تکون هاش حس جالبیه،
    بچه بودیم صداش بیشتر بود .

    خیلی وقت بود با قطار سفر نداشتم همچنین با ماشین و هواپیما و کشتی و...خوب میدونید فکر کنم آخرین سفرام با الاغ بوده ؛)

    این تکون ها ، صداها و تاریکیه خاصش .. تکون تکون تکون
    حسمو نمیفهمم ، فقط اونجاش برام ملموسه که انگار دارم دوور میشم ازین دنیا

    تویه گهواره ام دارن لالایی میخونن ولی یکم گریه دار
    خیلی وقته گریه نکردم این گهواره چه خوش لالایی میخونه با حال دلم کوکه .
    علتش ، مسیرش ، توشه اش ، مقصدش

  10. 9 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), sia518 (چهارشنبه 29 شهریور 96), میس بیوتی (چهارشنبه 29 شهریور 96), المای (سه شنبه 28 شهریور 96), شمیم الزهرا (یکشنبه 02 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96), صبا_2009 (سه شنبه 28 شهریور 96)

  11. #226
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    گیسو کمند جان
    سلام..‌من گریه ام گرفت.خوش به حالت که داری میری زیارت امام رضا..‌چه قدر قشنگ نوشتی که فرق داره برات: علتش ..مسیرش،
    توشه اش، مقصدش..‌صفحه گوشی ایم خیس شد خوندم پست ات رو...خیلی التماس دعا..امام رضا غم زایرش رو برطرف میکنه..من اخرین باری که قسمتم شد ...وقتی روبروی ضریح اش بودم هیچی نمیاونستم بگم..فقط نگاه میکردم هر چی تلاش کردم حرف بزنم نشد..انگار هیچ غمی نبود...فقط برای بقیه زبونم میچرخید دعا میکنم..برای خودم هیچی نمیخواستم..خیلیی عجیب و قشنگ بود‌..دلم خواست باز اون حس رو....خوش به حالت عزیزم..التماس دعا

  12. 5 کاربر از پست مفید المای تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 29 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 11 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  13. #227
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها

    در قطار تهران مشهد هستم ، صداش و تکون هاش حس جالبیه،
    سلام
    ببخشيد ميشه منم دعا كنيد خيلي خيلي به دعا احتياج دارم.
    با تشكر

  14. 5 کاربر از پست مفید sia518 تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 30 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), paiize (پنجشنبه 30 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 11 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  15. #228
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    شال گردنی برای پائیز

    تو اما معشوقه اى مى خواهى
    که برایت پاییز را،شالِ گردن ببافد...
    یا از آن هایى که ناز کردنشان،
    انصافاً آنقدر مرغوب است که فقط باید بخرى!
    من اما واژه ها را زیر و رو میکنم تا چیزى براى گرم کردن دلت بنویسم
    و تو که مى دانم آنقدر بى حوصله هستى که میل خواندن ندارى !
    و من هنوز،
    وقتى دلت هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز نمى خواهد،
    خوب بلدم
    خودم را امیدوار کنم به مُرَدَّد شدنت!

    سالهاست یه عشق زمینی دارم که هنوزواسم نابه!
    پائیزتون پرازعشق
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  16. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 30 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 11 مهر 96), شمیم الزهرا (یکشنبه 02 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  17. #229
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    202
    امتیاز
    10,223
    سطح
    67
    Points: 10,223, Level: 67
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 227
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 260 در 112 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نه تلخم ، نه شیرین ، مزه ی بی تفاوتی میدهم این روزا ، جنس حالم زیاد مرغوب نیست

    شاید برایت عجیبست این همه آرامشم!
    خودمانی بگویم؛
    به آخر خط که برسی فقط نگاه می کنی...

  18. 5 کاربر از پست مفید دلسا تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 30 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 11 مهر 96), شمیم الزهرا (یکشنبه 02 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96)

  19. #230
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    بازهم پاییز و اون حسای عجیب غریبش

    اول مهر ،شنبه ،اوایل محرم +رفتن همسر
    قضاوت نمی کنم خوب یا بد
    دلم برای خلوت با خودم هم تنگ شده

    من درهمه حال دلم برای کسی یا وجودی تنگه حتی وقتی همه اون کسایی که باید باشن هستن هم دلم تنگه...

    اون دلیل بهانه جویی های دلم در دسترس هست هر لحظه شب وروز منم که جفا میکنم منم که وقت نمیذارم و به دلم زجر می دم منم که شب ها رو با غفلت تمام میخوابم...

    امروز اول محرم وقتشه به خودمون برسیم

    وقت خوبیه برای چله گرفتن چله برای ترک گناه برای تصفیه روح ...تا این روح زنگار گرفته نوری به خودش بگیره و بتابه

    فقط یه مداد و دفتر لازمه و یه کیف پر اراده...

    گیسو کمند عزیزم با تمام وجودم به حالت غبطه میخورم رفتی بهشون بگو که چقدر دلم میخواست بیام ولی اخر شهریور شد و من دل تنگ ماندم...

    التماس دعا عزیزان

  20. 9 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 30 شهریور 96), m.reza91 (جمعه 31 شهریور 96), miss seven (پنجشنبه 30 شهریور 96), paiize (شنبه 01 مهر 96), گیسو کمند (سه شنبه 11 مهر 96), zolal (جمعه 31 شهریور 96), شمیم الزهرا (یکشنبه 02 مهر 96), عشق آفرین (یکشنبه 02 مهر 96), صبا_2009 (جمعه 31 شهریور 96)


 
صفحه 23 از 70 نخستنخست ... 3131415161718192021222324252627282930313233435363 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.