نوشته اصلی توسط
افسونگر
خدایا انقدر حرفام زیاده و قدرتم کم که فقط میتونم نگاهت کنم,,..فقط!!!بدون هیچ حرفی.......
نه حتی چشمانم هم سو ندارد......
آخر این کابوسها مرا میکشد.....همینی که باعث شد الان نصفه شب از شدت ترس از خواب بیدار بشم و باز فقط نگاه کنم..مثل آخرین نگاه آدمی که داره از بلندای کوه خودشو پرت میکنه زمین.....
زندگیم سالهاس با کابوسهاس....همشون با من قد کشیدن...فقط فرقمون اینه که اونا قویتر میشن..
دیگه سعی نمیکنم امید داشته باشم.....
ندارم....البته قبلتر هم نداشتم.....من زودتر از مردن فشار قبر رو تحمل میکنم....سالهاس مردم ولی خبرم ندادن!
علاقه مندی ها (Bookmarks)