به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 74
  1. #61
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 بهمن 96 [ 08:52]
    تاریخ عضویت
    1396-6-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    404
    سطح
    8
    Points: 404, Level: 8
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقدر بد و چقدر وابسته است به خانوادش این وحشتناکههههه فکر نمی کنم بشه تجدید نظر کرد راجع به بی ارزگی شوهرش تا وقتی که عکس العمل خاصی از خودش نشون نده به نظر منم بمون خونه پدر محترمت اصلا اصرار نکن تا یه بازه زمانی 6 ماهه تا عید نوروز بعد حداقل بعد اگر تغییری ندیدی درخواست مهریه و نفقه کن حتماااااااا موفق باشی

  2. #62
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آبان 96 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-07
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    675
    سطح
    13
    Points: 675, Level: 13
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و سپاسگزارم از همه دوستان که وقت میزارن و منو هدایت میکنن ....خانم بالهای صداقت دقیقا متوجه تک تک کلمات و جملاتی که فرمودید میشم ...
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    کاربر گرامی khadijeh

    این تحلیل به این معنی نیست که دلسرد شوید بلکه به این خاطر هست که شما از الان بدانید در آینده چگونه پیش خواهید رفت و نکته بسیار مهم دیگر اینکه از همه تلاش های کوچک همسرت قدردانی کنی .. هرچقدر قدردانی شما از همسرتان بیشتر باشد ، همسرتان انگیزه اش برای پیشرفت و بهبود زندگی تان بیشتر خواهد شد ... این نکته رو خیلی خوب درکش کن ، چون کلید موفقیتت در همین قضیه هست ...
    همیشه این کار رو انجام میدادم البته باید بگم همیشه تمام سعیم رو میکردم نهایت ذوق خود رو بابت هرکاری که انجام میدادن حتی کوچکترین کار نشون بدم و حسابی تشکر کنم حداقلش تشکر لفظی چون متوجه شده بودم ایشون نیازمند به این تشکرات هستن
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    همسرت احساس می کنه از شما کمتر هست به علت تفاوت میزان تحصیلات
    همسرت احساس می کنه از نظر اجتماعی از شما پایین تر هست به علت موقعیت کار دانشگاهی شما
    همسرت احساس می کنه از نظر فرهنگی از شما پایین تر هست ، به علت نحوه برخورد و منش خانواده شما و خانواده خودش
    منم چنین حسی دارم البته دوبار یکبار از سر عصبانیت و یکبار برای نشان دادن علاقم بهشون گفتم که من حتی فکرشم نمیکردم با یه لیسانس ازدواج کنم چه برسه به فوق دیپلم و البته سریعا و بلافاصله ادامه دادم اما چون ترو مرد شایسته ای دیدم و خیلی مردی فهمیدم زندگی به تحصیلات نیست و خوشحالم کنارتم....دیگه هیچوقت یادم نمیاد حتی برای خودم یعنی تو ذهنم هم به تفاوت تحصیلیمون فکر کرده باشم چون برام مهم نبود توی روند زندگی....

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    به هر حال اگر شما طلاق بگیری ، یه دوران سختی را در پیش رو خواهی داشت ..احساسات بدی رو تجربه خواهی کرد ، که مهم ترینش چراهای بی جواب زیادی خواهد بود و چون ذهن تحلیل گری داری ، مدام تمام دوران زندگی مشترکتان را از ریز تا درشت مرور می کنی تا همش ریشه یابی و علت یابی کنی و ، شاید با خودت بگویی اگر چنین می کردم ، فلان می شد و بهتر می شد و غیره ..
    من از همین حالا درگیر این تفکرات هستم چراهای بی جواب و بی پایان که روز و شب منو درگیر کرده هیچ کار دیگه ای نمیتونم بکنم استادم خیلی وقته فرستاده دنبالم بابت پروپوزال اصلا نمیتونم برم چون کاری نکردم چون فکرم درگیر جای دیگه ای هست و همش به خودم میگم حواسم باشه کاری نکنم که حسرت بخورم چرا انجام دادم یا چرا انجام ندادم و فکر میکنم باید نهایت تلاشم رو به این شکل بکنم و همش به طرق مختلف در حال واسطه فرستادن هستم ....که گویا کار اشتباهی هست....
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    منتها همان طور که ادامه این زندگی یک سری مشکلات داره ، طلاق هم یکسری مشکلات خودش داره ==== شما می خواهی چی کار کنی؟
    بله میدانم ادامه این زندگی مشکلاتی را در پی خواهد داشت و باید زیر نظر یک مشاور خوب و معتمد گام بگام سعی در اصلاح امور نمایم و بر مشکلات احتمالی غلبه کنم و سیاست و مطالعه و درایت خود رو بالاتر ببرم و البته تفکر بر کار و حرف قبل از انجامشان....



    ================
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    خودمونی بهت بگم ، شوهرت خیلی تایید می خواد ، خیلی نوازش می خواد ، دوست داره خودش رو روشنفکر و هم تراز شما نشان بده ، اما از طرف دیگر با خانواده سنتی و مردسالارش مواجه هست که مردانگی را در آنچه که بر سر شما داره میاره می داند ، واسه همین دچار تعارض شده است ...اگر هم ایشون پشیمان بشه توانایی ابراز پشیمانی اش رو نداره ... یعنی خودش و آینده اش رو قربانی میکنه تا جلوی خانواده اش کم نیاره
    احسنت احسنت احسنت تنها فردی که بلاخره از صحبتهای من متوجه این موضوع شد ..همسرم فردی بسیار عاطفی هستن که به نوازش و تایید بسیار نیازمنده و اینکه خودشو روشنفکر و همتراز من نشون بدن و دقیقا رفتار خانوادش باعث تعارض های زیادی برایشان شده است ...من یقین دارم اگر ایشان پشیمان بشن اصلا ابراز نخواهند کرد دقیقا برای نشان دادن مردانگیش به خانوادش ...همون حرفی که قبلا بهم گفته بود ...انفجار انتحاری میکنم هم خودم هم خودت رو نابود میکنم....و این درخواست طلاقش به نظر من برای رهایی از فشار زیاد خانوادش است که نه میتونه منو برگردونه نه میتونه برگرده چون تو برگشتنش تنهاست و کسی از خانوادش حمایتش نخواهد کرد و طردش خواهند کرد....با گریه به مسئولش در محیط کار گفته حاج اقا خانوادم ،پدرم ،پدربزرگم و عموزاده هام میگن تو هیچ کاره ای تو حرف نزدن و کنار بکش ما میدونیم چکار کنیم ....که نتیجش شده طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    اون اقا می خواسته با امر و نهی کردن به شما به بقیه حالی کنه که درسته این خانوم دکترا داره و استاد دانشگاه هست ولی هرچی باشه زن هست و زیر دست ما مردها هست .. متاسفانه شما اونجا سیاست نداشتی و نتونستی دستشون رو بخونی ... مثلا اینکه رفتی اونجا با اون روحانی کاروان تون صحبت کردی ، مشکلی نداشته ، ولی از نظر اونها یعنی اینکه رفتی بهشون دهن کجی کنی که من شما رو تحویل نمی گیرم ولی برای این روحانی احترام قائلم ...
    دقیقا اونا حس کردن صحبت کردن من با روحانی کاروان دهن کجی کردن به انهاست ....بله درست میفرمایید و اینکه انها میخواستن با امر و نهی کردن باه اصطلاح مردانگی خودشون رو نشون بدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    الان هم اگر می خواهی زندگی ت رو ادامه دهی نباید از در منطق بلکه از در عاطفه و احساسات و تایید کردن همسرت وارد بشی تا اول بری توی سنگرت بعد با بقیه مشکلات بجنگی
    نمیدونم من در هر دو دیدار با محبت باهاش برخورد کردم حتی اجازه نداد دستشو بگیرم هر چی گفت گفتم بله درست میگی اما این مشکلات قبلا بینمون حل شده بود و هر چی حرف زد و با غرور و تکبر باهام حرف زد من فقط با ارامش نگاهش میکردم ...تو دیدار اخر م هم باز نذاشت دستشو بگیرم اما بعد دستش رو تو دستم گذاشت و با ماشین رسوندم خونه تو ماشین چون صندلی عقب نشسته بودیم و سه تا مسافر پشت بودیم طوری نشسته بود که تنش بهم نخوره انگار نامحرمم اصلا معلوم نبود فازش چیه ...بعد شب بهش پیام دادم و گفتم شرط کار رو میپذیرم اما درس فقط 2 اسل مونده و قول بهت میدم هذارم اب تو دلت تکون بخوره ...از خاطرات شیرینمون براش گفتم و.....اما ایشون هفته بعد رفتن درخواست طلاق دادن ....
    نمیدونم باید چطور حرف بزنم شاید نباید واسطه میفرستادم بنا به فرمایش اقای امیر مسعود بعضیا خودشون واسطه شدن و من فقط تا حالا دو نفر رو واسطه کرده بودم یکی مسئولش تو محیط کار که متاسفانه اشتباه کردن و بهشون فشار اوردن و تهدید به اخراجشون کردن و دومی هم مدیر کاروان کربلا که من دوست دخترشم و با پدر همسرم دورادور دوست هستن که الان قصد دارن تلاش کوچکی انجام بدن وگرنه دیگه فقط اون خانم متعهد امین که دوستم هستن و خود همسرم باهاش تماس گرفتن دیگه کسی واسطه نشده و اون چندتا پیامی که من بهش دادم .......
    ببخشید باز سرتون رو بدرد اوردم
    ویرایش توسط بالهای صداقت : سه شنبه 28 شهریور 96 در ساعت 11:18 دلیل: اصلاح کد نوشتاری php

  3. #63
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آبان 96 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-07
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    675
    سطح
    13
    Points: 675, Level: 13
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بالهای صداقت عزیز یه مطلب مهمی رو در یکی از تاپیکهاتون دیدم و اون این بود که : اینکه مرد هنوز اقدام به طلاق نکرده خیلی امیدوار کننده هست ...اما متاسفانه همسر من اقدام کرده

    از طرفی منشا همه این مشکلات را در رفتار خانوادش میدانم و میدانم که اونها ایشون را در این مسیر قرار دادن چون همسرم آه در بساط نداره که بخواد مهریه منو بده و باز مثل قبل حتما پدرش که مخارج زندگی ما رو میداد الان پول مهریه رو میده .....
    چند روز پیش همسر یکی از دوستانم که با همسرم نیز اشنایی محدودی دارد قرار بود واسطه بشن و با همسرم صحبت کرده و ایشون رو ببرن پیش یک سید محترمی از اساتید حوزه علمیه .....همسر دوستم قبلش (چون خودشون هم طلبه هستن) میرن پیش یکی از اساتید حوزشون تا ببینن چطور میتونن با همسر من صحبت کرده و قانعشون کنن که اون اقا به همسر دوستم میگن :چون اینا هردوشون عرب زبانند باید بزرگ خانواده دختر بره پیش بزرگ خانواده پسر و بهشون بگه این چه رفتاریه؟و واسطه گری شما کار رو خراب میکنه، من دوستم گفتم:
    1- پدر من همان هفته سوم که من رفتم خونه کتابها مو بیارم و قفل در خونه عوض شده بود پدرم با پدر همسرم تماس گرفتن تا دلیل این برخوردها رو بپرسن ،پدر همسرم اول رد تماس دادن بعد جواب ندادن و در بار سوم تلفن رو قطع کردن.....پدرم با منزل تماس گرفتن وباز پاسخ ندادن....
    2- با وجود بیاحترامی پدرهمسرم باز واسطه قرار دادیم که باز پدر همسرم راضی به صحبت نشدن...و گفتن باید خانواده و بزرگای دختر بیان خونمون از ما معذرت بخوان....
    3- ببخشید این حرف رو میزنم منم عربم هم از طرف پدری هم مادری...اما ایا اسلام هنوز نتونسته عربها رو ادم کنه .....فقط ظاهر اسلام و کربلا رفتن و روضه گذاشتن و ریش گذاشتن رو یاد گرفتن....پس اسلام کجاست ...چرا باید مانند عرب جاهلیت برخورد کنند ....من گنهکارم باشه چشم من معذرت خواهی میکنم اما خانوادم چه گناهی دارن که باید تحقیر بشن...
    4 -الان بعد گذشت 5 ماه و خورده ای رفتن پدر من آنهم بعد از رسیدن درخواست طلاق از طرف همسرم یعنی ترس من و خانوادم از طلاق...
    بله درسته من دوست ندارم زندگیم خراب بشه چون :
    ازدواج یه امر مقدسه
    تمام تلاشتون رو بکنید تا زندگی از هم نپاشه و طرف مقابل متوجه بشه داره چه چیزهایی رو از دست میده
    زندگی بچه بازی و دوست دختر و دوست پسر بازی نیست که یه نفر بخواد الکی ول کنه بره ....اخه ما با خودمون و خدا عهد بستیم این ظلمه که یه نفر رو بخاطر غرورمون لگد مال کنیم و کنار بکشیم ....
    بله ایها العالم من اشتباه کردم در نحوه برخوردم با خانواده همسرم عذر خواستم بازم یخوام بهشون گفتم به همسرم گفتم اما اونا فقط گویا یه چیز میخوان عذر خوانوادم
    من خدا شاهده اگر یک قدم مثبت فقط یک قدم مثبت از طرف همسرم میدیدم برای بقای این زندگی شرط درس رو هم میپذیرفتم هر چند میدانم این شروط بهانه است و پشت پرده ماجرا بدگویی و وسواس خناس و تبلیغات خانواده همسرم هست که اطراف همسرم رو احاطه کرده و نمیزاره صدام به گوشش برسه
    خانواده همسری که همیشه بینمون احترام بوده و این اولین برخورد بین ما بوده اونم بواسطه دخالت فامیل دورشون و من پذیرفتم اشتباهم رو اما انها گویا شمشیر رو از رو بستن ....
    پناه برخدا...
    التماس دعای بسیار برای ارامش برای صبر برای خودسازی برای ادم تر شدن برای انسانیت برای باور کردن وجود رحمان رحیم در تمام این لحظات سخت و جانکاه
    میدانم او هست که در اوج ناراحتی و نا امیدی ها باز منو بلند میکنه
    هربار که امید میبندم میخندم به یک روز نمیکشه حتی برخی اوقات به ساعتی نمیکشه که این امید ناامید میشه و لبخند جاشو به غصه میده
    همش به خودم میگم برمیگرده چون میخوام برگرده تا زندگیمو درست کنم پایه هاشو استوارتر کنم تا......
    التماس دعا

  4. 2 کاربر از پست مفید khadijeh تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (سه شنبه 28 شهریور 96), بالهای صداقت (سه شنبه 28 شهریور 96)

  5. #64
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 09:51]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    8,913
    سطح
    63
    Points: 8,913, Level: 63
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    597

    تشکرشده 274 در 108 پست

    Rep Power
    31
    Array
    مردها وقتی بفهمند همسرشون با مرد دیگری نزدیک شد تمام ارزش و اعتماد اون دختر براشون نابود خواهد شد و این چیزی هست که برگشت پذیر نخواهد بود. اون زن مهره سوخته بحساب خواهد آمد و این تفکر هم تفکر بی منطقی نیست. چرا که قانون شکن و تعهد شکن اول زن بوده و نمیتواند انتظاری از آن مرد داشته باشد برای تعهد.

    مگرنه مردی که خرج میکنه و تهعدی بنام عقد نامه رو امضاء میکنه که نمیاد یه دفه تموم کنه. مطمئن باشید اون مرد سوگواریهاشو کرده و دل از شما بریده و ازتون نا امید شده. بحث خانواده هم فقط نیست.

    مطمئنا مساله مهمی در کار هست که من از اول تاپیکتون جویا بودم و متوجه شدم چیزی در موردش نگفتید البته اشاره هایی داشتید. ولی این مورد با واسطه درست نمیشه. خیلی راه باید طی کنید تا به ایشون ثابت بشه که زندگی سالم براتون اولویت هست. مطمئنا عدم اجازه کار و تحصیل هم چیزیست که برای حال شما و شاید تنبیه در نظر گرفتند مگر نه از اول مشکل چندانی با کار و تحصیل شما نداشتند.

    نکته: گفته های من بر اساس گفته های شماست و احتمالات. بهر حال بعنوان یک مرد و دید مردانه که سعی کردم افکار همسرتون رو شبیه سازی کنم و خودمو جاش بزارم این نکات بعید به نظر نمیرسد.

    خدا یارو یاورتون هست. امیدوار باشید

  6. #65
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اصلا حواستون هست چی میگید؟ مگه ایشون خدای نکرده خیانت کردن که این حرفو میزنید؟
    دقیقا خوندید که چه اتفاقی افتاده؟ اون اقا درگیر یه غرور احمقانه شده و داره بزرگترین شانس زندگیشو هدر میده.
    خدیجه خانم یه چیز میگم و تموم .... عزیزم طرف جو گرفتتش خیال میکنه خیلی ماله... ببین خانم دکتر تو به یه ادم که هیچی نبوده تاج پادشاهی دادی بایدم رم کنه جفتک بندازه. خواهرم شوهرت تازه به دوران رسیده است نه از لحاظ مالی که از نظر روابط اجتماعی... این بشر خودشو گم کرده و تمام میخای برگرده؟ ببین عزیزدلم یه راه حل داره اونم اینه که این بشر و ولش کن بذار بتازه بندازش بین خانواده خودش اون لیاقتش هموناست... اخی دلم خنک شد

  7. #66
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khadijeh نمایش پست ها
    بالهای صداقت عزیز یه مطلب مهمی رو در یکی از تاپیکهاتون دیدم و اون این بود که : اینکه مرد هنوز اقدام به طلاق نکرده خیلی امیدوار کننده هست ...اما متاسفانه همسر من اقدام کرده
    خاونمی ، نسخه هر زندگی مخصوص به همون زندگی است ، امیدت رو از دست نده

    من توی اون پست کامل برای شما توضیح دادم .... اگر واقعا زندگی ات رو می خواهی خیلی سختی ها رو باید تحمل کنی ، یه چیزی توی مایه های " در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم ، سرزنش ها گر کند خوار مغیلان غم مخور "

    با همسرت صحبت کن ، خیلی با آرامش ، خیلی مهربان ، فوق العاده ، فوق العاده ، فوق العاده عاطفی
    سهم خودت رو از اشتباهاتت به گردن به گیر ، و بگو که می خواهی جبران کنی ،
    بهش بگو ، زندگی را در کنار او می خواهی

    بهش بگو، نمی دانستی و بلد نبودی در کنارش چگونه، زن باشی
    بهش بگو ، واقعا نیازمند یک فرصت هستی تا بتوانی اشتباهاتت رو جبران کنی ، بهش بگو ، تو (یعنی همسرت) ارزش این رو داره که به خاطرش تلاش کنی
    در مورد ادامه تحصیلت مستقیم نگو که می خواهی ادامه دهی ، بهش بگو ، بهم فرصت بده تا خودم رو پیدا کنم ، بهش بگو نیاز دارم زمان داشته باشم ، تا خودم رو بازسازی کنم ، تا بهترین همسر برایت باشم ، بهترین آرامش دهنده ...
    اگر از پدر و مادرت گفت و چیزی خواست ، بگو من از بابت خودم این توانایی رو دارم که به تو تعهد و قول بدهم ، با پدر و مادرم صحبت می کنم و لی نمی دونم تصمیم آنها چی خواهد بود
    .... یه جورایی همه جوره از خودت مایه بذار که همسرت نرمش نشون بده برای یه فرصت دوباره ، هیچ قولی هم از بابت پدر و مادرت نده ...

    درس ات رو هم زمان بگیر و سعی کن توی این زمان ، سریع تر تمومش کنی و دکترا بگیری

    باز هم می گویم ، اگر اقعا خواهان هستی ....باید خیلی تحمل و صبرت رو در برابر همسرت بالا ببری ، خیلی جا ها هم باید رفتار ایشونو خانواده اش رو به ندیدن بگیری

    گفتنی ها گفته شده ، شما بخون، بسنج ، بررسی کن و سپس آنچه را که به صلاح زندگی ات می دانی را به مرحله عمل برسان
    خدا همراهت

  8. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    khadijeh (چهارشنبه 29 شهریور 96)

  9. #67
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 309 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    خدیجه جان چه خبر ؟ اوضاع و احوال بهتر شده ایشالا؟

  10. #68
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آبان 96 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1396-4-07
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    675
    سطح
    13
    Points: 675, Level: 13
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میس بیوتی نمایش پست ها
    خدیجه جان چه خبر ؟ اوضاع و احوال بهتر شده ایشالا؟
    سلام دوستان گرامی
    ممنون بابت صحبتهای مهمتان
    متاسفانه متوجه مسائلی شدم که تو این مدت خیلی منو ازار داد ....از جمله اینکه من قبلتر ها فکر میکردم همسر ادم امین ادم هست فکر میکرد همانطور که من با او صادقم و اعتماد دارم اوهم همینگونه باشد....به طور مثال اگر من گوشه ای از مسکلات خانوادگی کسی را از سر تجربه برای زندگی خودمان برای همسرم بارگو کرده بودم اکنون بعد گذشت 2 اسل از بیان او مطالب امده و انها را بازگو یکند و میگوید چرا خدیجه این حرفها رو پیش من گفته...یا اینکه مثلا پسر یکی از دوستانی که باهاشون کار میکردم در جایی بعد مراسم شام اصرار کردن من و همسرم رو منزل برسونن توی راه با خانم ایشون صحبت میکردیم و ایشون گفتن که همسرشون عاطفین و اگر برخلاف میلشون برخورد کنید خیلی زود ناراحت میشه یه جور رفتار بچگانه داره در برخی مسائل ....بعد رسیدن به منزل همسرم گفت میدونی این پسره کیه من اینو میشناسم قبلا توی فلان مسجد میدیدمش مسخرش میکردم روش یه اسم گذاشته بود با رفقا بهش میخندیدیم ..منم گفتم خانمش میگه یکم رفتارهاش بچه گانه است حالا شما حساب کنید توی این ماجرا همسرم رفته به اون طرف گفته خانممم درباره شما اینجوری بهم گفته ....اخه بهنظر شما این رفتار صحیح هست....حتی از ریز مسائل جنسی هم رفته برای این اقا وی حرف زده ...حتی نحوه لباس پ.شیدنم در منزل ....مثلا رفته گفته که همسرم خواسته با لباس نامتعارف جلوی بابام بیاد این در حالی هست که من وقتی خونه پدر شوهرم بودم و پدر شوهرم وارد منزل میشدن سریع از جام میپریدم تا یه روسری سرم کنم و یه دامن بپوشم و همسرم میگفت نمیخواد لباست خوبه یا بزار موهات بیرون باشه میگفتم بابات دوست نداره اگه من روسری سرم نکنم نمیاد بشینه پیشمون زشته ........حالا دقیق رفته برعکس حرف زده .... به خانوادم کلی حرف زده
    فعلا سکوت کردم چون خیلی تهمتها ایشون بهم زدن و متاسفانه رفتن همه جا بیان کردن این مسائل رو و خیلی خیلی ابروی منو بردن حالا شما بگید پیش چه کسانی پیش مردهای غریبه ....
    اصلا راضی به گذاشتن یک حکم یا رفتن به مشاوره نمیشن
    پیام عاطفی فرستادم شعرهایی که براش گفته بودم ...اما جوابی نداد
    حقیقت به نظر منم دیگه خیری در ادامه این زندگی نیست ...ایشون چطور میتونن ابرویی که از من با زبانشون بردن رو بازسازی کنن
    اره باید بجنگم اگر زندگیم رو با ایشون بخوام اما من دیگه حقیقت به ایشون اعتمادی ندارم چون ایشون نمیتونه همنشین خوبی باشه چون زندگی پر از سربالایی و سرپایینی هست ایشون این مسیر رو با اعتماد به نفس طی کرده و به همه میگه من با وجدان راضی دارم این کار رو انجام میدم پس در صورت برگشت و بروز کوچکترین مشکل باز این مسیر رو خیلی راحت تر طی خواهد کرد و چه بسا برگرده بگه باید همان زمان طلاقت میدادم ..اینقد که از زندگی مبهم با ایشون میترسم از طلاق نمیترسم ....یعنی ابرو بردن و تهمت زدن برای اثبات خودشون میشه رضایت وجدان
    حقیقت برگشت به زندگی مشترک با ایشون تضمین های قوی از جانب ایشون رو میطلبه ....
    همش میگم اخه این نوع رفتار رفتار یک مسلمانه رفتار کسیه که دم از شهادت و امام حسین و امام زمان میزنه هست اخه فقط در حد شعار پیرو انها هستیم و در عمل نه ؟ ایا ابرو بردن یک فرد درسته با اینکارشون میخوان زندگی اینده من رو هدف بگیره ایا نمیدونه خدایی هست که شاهد همه چیز هست حلیمه صبوره و یه جایی یه جوری پاسخ این رفتارها رو خواهد داد
    فعلا فقط به خدا توکل کردم و از ایشون مدد میطلبم چون همسرم به هیچ شکلی راضی به گفتگو نیستن البته گفتگوی دو نفره به نظرم ثمره ای نداره گفتگو در حضور یک شخص ثالث که امین باشه باید انجام بشه
    حسبنا الله و نعم الوکیل

  11. کاربر روبرو از پست مفید khadijeh تشکرکرده است .

    میس بیوتی (چهارشنبه 29 شهریور 96)

  12. #69
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    متاسفانه به دلیل محدودیت ارسال ها نتونستم زودتر چیزی بگم تا الان. با اجازه تون نظر خودم رو میگم شاید مفید باشه.

    اولا شما باید یصورت حضوری یا حداقل پرسش و پاسخ آنلاین مشورت بگیرید. با کلی و پراکنده گویی آهم با فاصله های زمانی به جائی نمی رسید.
    دوما با فرض صحیح بودن گفته های شما
    1. شما تاحدی در روابط تان مشکل دارید. عصبانی شدن، ... شاید در حد نرمال مثل بقیه یا مقداری بیشتر. منظور اینکه به کلی خودتون رو مبرا از اشتباه ندونید.
    2. شما با فرد و خانواده ای وصلت کرده اید که تناسب های لازم رو با شما ندارند. همان یک مورد اختلاف سطح تحصیلات رو گفته اید که خودش به تنهائی برای شکست خوردن این نوع ازدواج ها کافی است. (تا آخر بخوانید، قضاوت و نتیجه گیری با خودتان)
    مشاهده نظرات ازدواج با دختر تحصیل کرده
    درمورد سایر تناسب های اعتقادی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و غیره اطلاعاتی ندیدم.
    3. شرایط ایشون برای کار نکردن و ادمه ندادن تحصیل شما بهانه است. آنها رو هم بپذیرید مطمئن باشید شرایط دیگری مطرح می کنند تا زمانی که به خیال خودشان شما رو کاملا مطیع کنند. حتی بعد از آن هم باید زخم زبان ها و تحقیرها رو تحمل کنید. مشکل جای دیگری است.
    4. به هیجوجه با آقایان دیگری که معرفی می کنند همراه نشید. با مشخصات روحی و سخت گیرانه ای که این خانواده دارند خیلی مشکوک است. احتمال داره همین موضوع رو علیه خودتون دست آویز کنند. هرچی هم بگوئید خودتان گفتید یا حاشا می کنند یا میگند خودت مقید نیستی یا ... بهانه دست کسی ندید.
    5. فاصله محل زندگی شما با خانواده این آقا چقدر است؟ دفعات معاشرت شما چگونه است. به نظرم هرچی کمتر باشه ایشون کمتر تاثیر میگیره. البته اگر فرض رو بر این بگذاریم که خودشون نقش چندانی ندارند و خانواده شان هلشون میدند (اطلاعات ناکافی)
    6. متاسفانه مهریه تان کم است و اهرم فشاری برای متعادل کردن رفتار این آقا و خانواده اش نمیشه. نه چندان.
    7. اینکه ایشون گفته اند شما باید در مسافرت به حرف اون آقای نامحرم گوش کنید باید همونجا محکم و قاطع برخورد می کردید. هم از جایگاه یک زن تحصیل کرده بالغ و هم از جایگاه یک زن شوهردار و مذهبی. عقب نشینی های بیجای شما کار رو به جائی رسونده که باهاتون مانند یه انسان صغیر و محتاج راهنمائی برخورد کنند. شما فرهنگ خانواده ایشون رو در مورد خودتون پذیرفته و تقویت کرده اید. الان هم راهی ندارید یا باید این نوع زندگی رو بپذیرید یا درهم بشکنیدش یا جدا بشید. راه آسان و مسالمت آمیزی رو نمی تونم براتون تصور کنم.
    8. آقا بهزاد اشتباه می کنند. مشکل این زوج فقط شروط اون آقا نیست . اولا که آن ها مهم هستند و این خانم عمرشون رو برای کسب این مدارج و کار گذاشته اند. دوما آقا هم دانسته و با قبول این شرایط ازدواج کرده اند. سوما هدف آن ها درهم شکستن شخصیت خانم و خانواده اش است.
    9. آقا بهزاد اگر مردی اگر با ادامه تحصیل یا کار یا محل سکونت همسرش مشکل داره باید قبل از ازدواج شرطهاش رو بگذاره. بعد از ازدواج چنانچه شرایط زن رو چه صریح و چه ضمنی پذیرفته باشه بعد از عقد قانونا و شرعا موظف به رعایت آن ها است. درواقع هر حقی رو از خودش ساقط کرده. مرد مرد کردن این مواقع جائی نداره. مرد اونه که غیرت داشته باشه نذاره به زنش توهین کنند. اینور و اونور نره به زنش توهین کنه ... (اجازه بدید بنزین رو آتش نریزیم)
    "به آقائی گفتند شنیدیم میخوهی زنت رو طلاق بدی. دلیلش چیه؟ گفت: به شما چه مربوطه به زن من چیکار دارید؟ بعد از مدتی آمدند گفتند: شنیدیم زنت رو طلاق دادی. مشکل تون چی بود؟ گفت: به شما چه؟ به زن و دختر مردم چیکار دارید."

    10. معتقدم راهکار دلسوزانهبالهای صداقت جواب معکوس خواهد داد. در واقع دارید اون ها رو تائید می کنید که خانم مقصر و اون ها کاملا محق هستند. چرا این خانم باید خودش به دست خودش خود و خانواده اش رو تحقیر کنه؟ که نادانه؟ بلد نیست زن باشه؟ طلب بخشش کنه؟ ایشون همین کارها رو کرده که به وضعیت فعلی دچار شده. نمیگم شمشیر ببنده و با همه بجنگه. با یه بیت خیلی مختصر میگم و میدونم منظورم رو به خوبی متوجه میشید.

    تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد


    نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد




    11. پیشنهاد می کنم شما به جای منفعل و واکنشی عمل کردن فعال و کنشگر باشید.
    با فرض اینکه ایشون تحت تاثیر خانواده شان این رفتارها رو نشون میدهند و شما رو قلبا و هنوز دوست دارند
    * سعی کنید همسرتان رو جذب کنید. ولی لازم است او را بین داشتن یا ازدست دادن تان مخیر کنید. این کار ریسک دارد. ممکنه طرف خانواده اش رو بگیره و بره دنبال طلاق. ازطرفی هم چاره دیگری (حداقل به ذهن من نمیرسه) ندارید چون اگر نتوانید دخالت های خانواده وی رو قطع کنید الان باید همه نوع تحقیر رو تحمل کنید و هم با روحیات و وضعیت اجتماعی و خانوادگی تان احتمالا این شما خواهید بود که در آینده با وجود داشتن بچه اقدام احتمالا طغیان و اقدام به طلاق خواهید کرد.
    * خیلی قاطع شرایط خودتون رو بگذارید که هم قصد ادامه تحصیل دارید و هم ادامه کار
    * محل سکونت تان رو به نوع منصفانه ای تعیین کنید. به گونه ایکه رفت و آمدها و تاثیرگذاری خانواده ایشان عملا به حداقل برسد
    * اگر بدبینی داشته باشند کارتون یه مقدار سخت میشه. بدبینی مشکل بسیار بزرگی است که خیلی سخت درمان میشه. اگر اگر اگر گمان می کنید که بدبین هستند حتما شرط کنید که باید "هر دو" به روان شناس مراجعه کنید.
    * اگر شرایط اجازه داد مهریه تان رو افزایش بدید (شرط بگذارید)
    * هر خواسته و انتظاری که به عنوان زن و همسر دارید رو بدون ترس بیان کنید و بدست بیاورید
    * بدون اینکه تکبر کنید یا تحصیلات ... خودتون رو به رخ بکشید برای آقا و خانواده اش روشن کنید باید به شما و خانواده تان احترام متقابل بگذارند. درحد معقول.

    اگر تونستید این ها رو انجام بدید و ایشون هم پذیرفتند میشه به آینده این زندگی امیدوار بود وگرنه همانطور که گفتم چه الان شما شرایط ایشون رو قبول کنید. خانواده تان هم دست بوسی خانواده ایشان رو بکنند و چه با هم لج بازی کنید نتیجه ای نخواهد داشت.
    الان قضیه رو قطعی بین خودتون حل کنید. یا اینوری یا اونوری. مرگ یک بار شیون هم یکبار.

    *******************
    درنهایت برای این نوع اختلافات و مشاجرات ریشه دار خانوادگی، پیدا کردن یک راه حل مسالت آمیز و صلح دادن طرفین باید صحبت های هر دو طرف رو شنید و معمولا هر دو طرف رو تشویق به تغییر رفتار نمود. شاید طرف مقابل هم انتقادات درستی داشته باشه. دراینصورت یک طرفه به قاضی رفتن، محکوم کردن طرف مقابل و راه حل دادن به یک طرف قضیه بدون ایجاد تغییر در رفتار طرف به قاضی رفته صلحی بین طرفین ایجاد نمی کنه.

    موفق باشید

  13. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    khadijeh (چهارشنبه 29 شهریور 96), آنیتا123 (چهارشنبه 29 شهریور 96), آرام 10 (یکشنبه 02 مهر 96)

  14. #70
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز کاربر
    Ye_Doost


    شما وقت زیادی گذاشتید و تلاش کردید که به تاپیک کمک کنید

    در موردنقطه نظری که روی حرف های من گذاشتید ، تمایل ندارم مثل گذشته وقت بزارم و مساله رو باز کنم . در سایر تاپیک ها هم مشارکت نخواهم کرد . دلیل هم روشنه . اگر مثل گذشته وقت بزارم ، مدیران تمایل ندارن در مسائل عمیق بشیم . در همین تاپیک و دیگر تاپیک هایی که در جریان بود ، تعداد زیادی از مطالب من رو حذف کردن یا تاپیک ها رو بعد از ورود بنده به عمق مشکل ، مسدود می کردن .

    در همین تاپیک هم که زحمت کشیدن و بعد از حذف 2 پست از بنده ، حساب کاربری رو 10 روز مسدود کردن و دلیل کارشون هم «یک توضیح یک خطی» بود که بنده چالش ایجاد می کنم . خوب با هدف پرهیز از ناراحت کردن افرادی که این مکان متعلق به اونهاست ، بنده مطالبی رو که شما نوشتید بررسی نمی کنم تا چالش نشه!

    در بقیه تاپیک ها هم من احساس نمی کنم که مسئولیتی داشته باشم که بخام به افراد کمک کنم و وقت بزارم . دلیلش هم اینه که دوستان این مسئولیت رو از بنده گرفتن و دست شون هم درد نکنه.

    موفق باشید


 
صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.