به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 97 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,545
    سطح
    30
    Points: 2,545, Level: 30
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف با همسرم در مورد مسایل مالی و مهریه

    سلام دوستان من 28 ساله و همسرم 30 ساله، چند مورد تاپیک داشتم که متاسفانه مشکلات زیادی با همسرم داشتیم که بعد از کشمش فراوان باهم عروسی کردیم . موضوعی که الان بینمون درگیری ایجاد کرده در مورد مسائل مالیهست ، که ایشون روی حقوق من حساب میکنه ، به طور مثال میگه میگه انقدر رو کرایهبذار ، انقدر هم برای خرج خونه که منم گفتم باشه ، با این اوصاف امروز رفته پرینت بانکی گرفته که ببینه حقوقمو چیکار کردم ( کارمند بانکه ). واقعا خیلی مستاصل شدم، زنگ زده فلان موقع انقدر برداشت کردی چیکار کردی واقعا حالم از کاراش بهم میخوره ، اصلا به من اعتماد نداره ،رهن خونه رو به اسم پدرش گرفته که مبادا به مشکل بخوریم که برم تقاضای مهریه کنم ،چطور من اصلا از حقوق ایشون خبر ندارم ولی ایشون باید بره پرینت حساب منو چک کنه ؟همش هم میگه تا مهریه رو کم نکنی هیچی به اسم خودم نمیخرم. مدیران سایت تورو خدا کمکم کنید ، هیچ انگیزه ای ندارم ،واقعا احساس بدی دارم تو این زندگی ، واقعا از ازدواجم پشیمونم.
    ویرایش توسط Elmira sh : شنبه 25 شهریور 96 در ساعت 16:10

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    خب شما هم یه راهی پیدا کن که حقوقت را ندی به ایشون.

    بگو می خوام پول جمع کنم خونه بخریم. هر ماه حقوقت را بده سکه یا طلا یا پس انداز بانک ... کلش را بذار کنار.

    شما الان اجاره خونه را بدی که ایشون پس انداز کنه، خونه به اسم پدرش بخره و پول شما هم این وسط از بین بره؟

    زیرکانه از زیرش در برو.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96), بارن (یکشنبه 26 شهریور 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 97 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,545
    سطح
    30
    Points: 2,545, Level: 30
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا جان
    یادمه قبلا تاپیکی که میزدم همه منو سرزنش می کردن می گفتن خدا شوهر به این خوبی داده تو قدرشو نمیدونی ، همون موقع می دونستم چه سرنوشتی در انتظارمه
    وای خدا که چقدر دلم گرفته ، واقعا من باید به چیه این زندگی دل خوش باشم
    اینکه خونه رو به اسم پدرش گرفته واقعا بدجور دلم گرفته اصلا دلم نمیخواد برم خونم ، خونمو تمیز کنم با خودم میگم این مردی که اینجوری راحت داره میگه خونه رو بخاطر این به نام پدرم گرفتم چطوری باهاش رابطه داشته باشم
    از رابطه جنسی به شدت بدم اومده باهاش، با اینکه عروسی کردیم ولی به زور و اجبار همسرم هفته ای یک بار تن به رابطه میدم. دو سه بار سر این قضیه که به من میگفت سردی دعوای شدید کردیم ، بهش گفتم چرا خوشم نمیاد از رابطه ولی میگه تا مهریه رو کم نکنی وضع همینه چیزی رو به نامم نمیکنم

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 97 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,545
    سطح
    30
    Points: 2,545, Level: 30
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم سردرگمم،
    ترسش از مهریه اینکه قبل عروسی دعوای بدی کردیم که کار داشت به جدایی میکشید که باگریه و التماس همسرم و یه سری شرط و شروط منصرف شدم ، از اون موقع همش میگهتو مهریه تو میخواستی ، همش قسم میخورم میگم نه بخدا میگه باورم نمیشه تو پشتموخالی کردی اون موقع ، واقعا نمیدونم چجوری بهش ثابت کنم ، میگه مهریه تو بکن140 تا تا من باور کن منو دوست داری ، منم میگم هر موقع در اینده خونه گرفتی سهدانگشو به نام من کن منم .مهریمو کم کنم
    الانم که گیر داده به حقوق ، البته خودش تا الان اجاره داده و خرج خونه روداده ، وای مستقیم و غیر مستقیم میگه توام کمک کن، اینجور که من همه هزینه هارو بدم اصلا نمیتونم پس انداز کنم ، میگه 1/3 حقوقتو بده برای کرایه و خرج خونه فمابقیشو کاری ندارم،
    برای لباسایی که خودش دوست داره بپوشم هرچقدر بگم خرج میکنه ، ارایشگاه هم همینطوربا لوازم ارایش و ... ولی بابت چیزای دیگه نه ، مثلا میگه مانتو رو خودت بخر دیگه
    نمیدونم چیکار کنم ....،
    واقعا کم کردن مهریه کار درستیه ؟ من دلم میخواد حقوقم برای خودم باشه ، واقعااشتباه بزرگی کردم تو انتخاب همسرم،
    با این وجود دلش میخواد باهاش گرم باشم ، محبت مبکنه ولی چه فایده ، وای که چقدرخسته شدم از این زندگی

    یه چیز دیگه اینکه تو اون دعوا من حاضر شدم همه مهریمو با طلاهام ببخشم که طلاقمبده ولی گفت عمرا طلاقت بدم و چقدر گریه و زاری و التماس که ازش جدا نشم ، ولینمیدونم حالا که میدونه پول برای من مهم نیست چرا اینطور میکنه؟؟؟؟؟؟؟
    وای که چقدر ارزوی یه لحظه احساس خوب دارمم.

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیزم

    می فهمم چی می گی منم همسری شبیه همسر شما دارم منم از حقوقم نصفشو می دم ایشون خرج کنن و ... حسایی که می گی رو منم داشتم و دارم. ولی نمی گم خودتون گول بزن فکر کن همسرت با خودت یکیه اونو تو تیم خودت بدون و هر وقت حقوق گرفتی همه پولت رو بردار بریز به یه حساب دیگه اگه می گه کمک کن 1/3 حقوقت رو کمک کن بگو بیشتر نمیدم . اگه قدرتش رو داری بگو اصلا نمی دم وظیفه توئه بدی .

    نمی گم جنگ و دعوا راه بندازی اما هم مهریه حقته و هم نفقه . بگو مهریه رو هم کم کنم نفقه رو چیکار می کنی. بعدشم نگران نباش هیچی هم نداشته باشه مهریه رو باید قسطی بده. پس لطفا زیربار کم کردنش نرو

    منم خیلی به شوهرم که مادیه سرویس دادم و اینجا دوستان راهنماییم کردن سرم به سنگ خورد هنوز جرات ندارم بگم هیچی نمی دم از دعوا می ترسم اما دارم تلاش میکنم حقوقم زیاد می شه بهش نمی دم در صورتی که ازخداشه دودستی همه رو تقدیم کنم. توام اول ازهمهیه حساب دیگه باز کن و به محض اینکه اس ام اس حقوقت اومد کارت به کارت کن به اون حساب به هیچ وجه مهریه ات رو کم نکن . می خواست قبول نکنه باهات ازدواج کنه.

    می فهمم چی می گی ببین انقدر به من این قضیه فشار میاره که می خوام از کارم استعفا بدم بشینم تو خونه . من ماشینم رو ازخونه بابام اوردم زیر پای شوهرم بعد بابام ماشین لازم داره بهش می گم اخمش میاد رو سیبیلش. هر چی بیشتر راه بیای بد عادت ترشون می کنی.

    با سیاست بگو این ماه مامانم فلان چیز خریده قرض دادم بهش. یا بگو وام گرفتم ماهی انقدر قسط می دم حتی اگه نگرفتی قسطش رو بردار بده مامانت برات پس انداز کنه. با آدمای اینجوری باید مثل خودشون باشی.


    امیدوارم بتونی خودت رو آروم کنی می فهممت ولی سعی کن به جزئیاتش فکر نکنی اصلا . هدف داشته باش اعتماد به نفس داشته باش و به فکر آیندت باش.

  7. کاربر روبرو از پست مفید maryam.mim تشکرکرده است .

    Ye_Doost (شنبه 25 شهریور 96)

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پست اول گفتی

    به طور مثال میگه میگه انقدر رو کرایهبذار ، انقدر هم برای خرج خونه که منم گفتم باشه
    پست چهارم گفتی

    الانم که گیر داده به حقوق ، البته خودش تا الان اجاره داده و خرج خونه روداده ، وای مستقیم و غیر مستقیم میگه توام کمک کن، اینجور که من همه هزینه هارو بدم اصلا نمیتونم پس انداز کنم ، میگه 1/3 حقوقتو بده برای کرایه و خرج خونه فمابقیشو کاری ندارم،
    برای لباسایی که خودش دوست داره بپوشم هرچقدر بگم خرج میکنه ، ارایشگاه هم همینطوربا لوازم ارایش و ... ولی بابت چیزای دیگه نه ، مثلا میگه مانتو رو خودت بخر دیگه
    نمیدونم چیکار کنم ....،
    این دو تا پست با هم فرق دارنا ...

    ************

    تاپیکهات را یادمه. همیشه هم برداشت من این بود که تو بیشتر سرناسازگاری داری تا شوهرت.
    ولی پست اولت برام عجیب بود که خدا را شکر حل شد ...
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 25 شهریور 96 در ساعت 19:06

  9. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فرنوشم (یکشنبه 26 شهریور 96), گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96), آوای بهشت (یکشنبه 06 خرداد 97), صبا_2009 (شنبه 25 شهریور 96)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 دی 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1396-6-14
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانومی
    ببینید من پول پیش خونه رو دادم ولی شوهرم به اسم خودش خونه رو رهن کرد تو خرید طلا وکالاهای که باید همسرم میخرید بهش کمک کردم تازه خقوق من بیشتر ازهمسرمه کلا وقتی حقوق مون واریز میشه کرایه وخرج وقسط هارو روجدا میکنیم بقیه اش اکه چیزی بمونه نصف نصف تقسیم میذارم بانک نگاه نمیکنم حقوقش کمتره منه سعی میکنم نگم حقوق منه یاتو از اول هم قرار گذاشتیم هرچی میخریم نصف نصف نمیدونم شاید من ساده ام ولی ازاول اگه دست دست هم بدید به هم اعتماد کنید این مشکلات ایجاد نمیشه ما ازدواج میکنیم که باهم باشیم من تو ادتره مون همه همکارم اینطورین مگه همکارای با سابقه دیگه همه چی دارن الان حقوقشون مال خودشونه منم به شوهرم گفتم بعد خرید خونه دیگه حقوقمو نمیدم ولی باز بستگی به طرفم داره اگه ازش صداقت ببینم بازم باهاش شریک میشم بیاید از روی صداقت باهم زندگی کنید تازه اون که همه حقوقتو نخواست منم دیگه تموم شد شدید ما تو زندگی مشترک اما در مورد مهریه اول مشکل اعتمادبیتون حل کنید اونم خودش حل میشه

  11. کاربر روبرو از پست مفید دلارا تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 28 شهریور 96)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام المیرا

    ببین تو چند ساله اینجایی ولی اگر ناراحت نمیشی و این صراحت کلام منو به حساب درک نکردن نگذاری ، بزاری روی حساب صرفه جویی در وقت و انرژی خودت ؛) ، پس ناراحت نشو
    المیرا جان تغییر مثبتت از روزی که اینجا دیدیمت و مهارتی که یاد گرفتی و مهمتر ازون به کار بستن این مهارتها در زندگی و رفتارت 5درصد بوده با ارفاق .

    المیرا کدوم مهارتی رو تمرین کردی که واکنش درخوری از همسرت ببینی ؟

    موضوع اینه که تو حتی ازین مرحله هم چندین پله عقب تری ، چون اشتباهات زیادی داشتی با خودت و ابعاد نگاهت ، رفتارت با همسرت و خانودش===»»» ساختن رابطه =//=//=
    و بازم از ساختن رابطه چند پله عقب تر ===»»» رابطه و علاقه قشنگی که بینتون بود و پتانسیل بالایی در داشتن یه زندگی با آرامش و دلبستگی درست داشت رو خرابش کردی .

    المیرا توی اون تاپیکای اولیه ای که زدی چی یاد گرفتی ؟ به کار بستی ؟
    المیرا چقدر خودشو شناخته ؟ میتونی در مورد تیپ شخصیتیت صحبت کنی؟
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  13. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    آنیتا123 (سه شنبه 28 شهریور 96)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    گیسو کمند اسفند 94

    رابطه اتون میتونست خیلی زیاد عمیق و درست باشه ، ولی خودت خرابش کردی :
    بگم 3 سال با هم دوست بودیم تو اون مدت هم دعوا زیاد میکردیم. اما اصلا عصبانی نمیشد کوتاه میومد.خودش خیلی مایل به ازدواج با من بود. اما بعد عقد عصبی شد
    فکرکنم خیلی بی انصافی کردم نسبت به همسرم.اخلاقای خوبش خیلی زیاده.کلا میگه طرف حقم .به من میگه میای خونمون اخم نکن.با پدر و مادرم به حالت خصومت و دشمنی حرف نزن.ساکت یه جا نشین.خداییش میاد خونه ما خیلی خوب رفتار میکنه
    با ویژگیهایی که از همسرت گفتی میتونستی خیلی راحت و فقط با درایت یه رابطه محکم بسازی که مادرش و مادرت و هیچ کس دیگه ای نتونه بهش خدشه ای وارد کنه ،

    وقتی میری با اخم میشینی یعنی مشکل داری ، خانواده همسرت که نمیگن مشکل از ماست بلکه میگن عروسمون با پسرمون مشکل داره .

    وقتی میبینن بعد از عقد پسرشون عصبی شده یا عصبی تر شده ، توقع داری چهطور فکر کنن؟ اینکه پسرشون از ازدواجش خیلی انرژی مثبت گرفته ؟
    المیرا ببین میتونی خودت همینطور که اینجا خیلی واضحه ، برای خودت مرور کنی چی شده همسرت خانه رو به نام پدرش میزنه ؟
    چرا از مهریه میترسه ؟
    المیرا خودت رو که قطعا وقت نگذاشتی بشناسی ، ولی همسرت رو حتما انقدری میشناسی که بدونی ایشون درگیر این مسائل نبود ، حالا چی شده بهش وسواس پیدا کرده ؟!


    المیرا جان ، الان واقعا وقتشه که این وسواسش رو حساسیتهاشو کمک کنی که حل کنه ، خودتو بهش اثبات کنی و بهش اطمینان خاطر بده .

    همسرت بهت میگه کی میشه از این خونه برم و راحت بشم ،
    یعنی اینکه تحت فشاره ، یعنی صبرش لبریز شده .
    از طرفی زن بیشترین تامین کننده آرامشه ، ولی تو بهش اینو ندادی
    برعکس اون آرامشی هم که داشته با گیردادن هات و بهانه هات ازش گرفتی

    میخوام بگم رفتار همسرت طبیعیه .
    هرچند تایید نمیکنم.

    تو به خاطر غرورت و تحقیری که شدی حاضر نیستی برگردی به زندگیت. حتی نمیتونی فراموش کنی .
    همسرت با وجود اینکه پیش مادرش تحقیر شد . پیش خانوادش زیر سوال رفت ، بازم با اینکه پدر شما هم حسابی جلوش دراومد ، برادرت جوابشو نداد (اونم تحقیر شد)، سعی کرد مشکلش رو مطرح کنه و حل کنه .

    میخوام بگم ، منصفانه نگاه کن که چه کسی منعطف تر هست؟

    دنبال آرامشی باش که سطحی و کاذب نباشه . بعدها عذاب وجدان بیشتر اذیتت نکنه.
    تلاشی که میخواهی بعدها در ازدواج دوم یا ترمیم روحیه یا... کنی ، الان بکن.
    و حالا : بیشتر تاکید میکنم که این هیجان کنترل نشده داره به شدت به خودت و روابطتت آسیب میزنه ، زودتر بشناس و کنترل کن.
    چرا قسمت من باید اینطور شه؟؟؟؟
    چرا قسمت من باید اینطور شه؟؟؟؟
    قسمت ؟ کدوم قسمت ؟ مگه توی جاده تصادف کردی و دست و پاهات قطع شده که پای قسمت رو میاری وسط؟
    اینکه خودت با احساسات کنترل نشده و خارج از منطق بخواهی به زندگیت لطمه بزنی اسمش قسمت نیست بلکه بی ارادگی و به دست باد سپردنه.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : سه شنبه 28 شهریور 96 در ساعت 05:34

  15. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (سه شنبه 28 شهریور 96), Ye_Doost (سه شنبه 28 شهریور 96)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 97 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,545
    سطح
    30
    Points: 2,545, Level: 30
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلیممنون از صحبت های دوستان خوبم اونروزی که گفت پریت حسابتو چک کردم 1 ساعت بعدش زنگ زد گفت که اصلا به من مربوطنمیشه حقوقت و یک قربون صدقم رفت و گفت فقط اومدی خونه بحث و پیش نکش .منم رفتم خونه اصلا حرف نزدم باهاش که گفتم میخوام حرف بزنیم که گفت من کاری ندارمپولاتو پیکار می کنی فقط ماهی 3/1 بزار که وسط برای منم فشار نیاد ، بعد منم کلیگفتم مگه من میدونم تو حقوقتو چرکار میکنی که تو میری حساب منو چک می کنی ؟ که گفتاشتباه کردم و منم دیگه باهاش حرف نزدم ولی خودش همش میمومد بغلم می کرد ، بوسممیکرد حتی بچه ها اومدم بخوابم گفتم پیش من نخواب ، من عصبانی اون حالا قربون صدقممیره ، شاید باور کردنش سخت باشه ولی انقدر از پاهام و دستم بوس کرد و گفت پولاینا بهت بدم ( شاید باور کردنش سخت باشه ) وای شوهرم من این شکلیه( یکم تواشپزخونه وایمیسم به زور منو میشونه رو مبل و پاهامو ماساژ میده و همش میگه خودتو زیاد زحمت نندازهمش ناراحته که من میرم سرکار ولی خودشم میدونه از پس هزینه هایی که من برای خودم خرج میکنم برنمیاد. بعد منم چون پولمونیاز دارم باید برم سرکار ( قسط دارم) از طرفی هم میگه اگه وضعم خوب بشه محاله بزارم بری منم گفتم بهش یک بار دیگه حساب منو چک کنی منم دیگه باهات نمیمونم.
    شیداکجای حرفم تناقض داره ( بخدا یه مدت نمیومدم تاپیک بزنم چون اکثراً فکر می کنندارم قصه میگم یا نمیدونم هر چی ) من گفتم گفته 1/3 حقوقتو بزاری برای اجاره که هنوزم رو حرفش هست یعنی اون روز گفت من فقط همینو میخوام مابقیش برای خودت. ممنوناز حرفای دلگرم کننده مریم و دلارام عزیزنمیدونممن چرا دلم نمیاد حتی یه کمک کوچیک به همسرم کنم . بعضی خانوما رو میبینم که چجوریبخاطر همسرشون از همه چی می گذرن بعد خودمو میبینم پیش خودم میگم من کجا ، اوناکجا
    گیسوکمند عزیزم شما رو میشناسم و تاپیک هاتوخوندم ، ممنون از نظراتت عزیزم واقعاخیلی احساسات من نوسان داره ، همش احساس میکنم لیاقت من خیلی بیشتر از ایناست ، بااینکه همسرم کار خوب ، تحصیلات عالیه و قیافه خوبی داره ولی نمیدونم چرا پیششم زیاد دوسش ندارم ولی نمیخوامم از دستش بدم ، به قول شوهرم میگه تو یه ادم مطیع میخوای که فقط بهت بگه چشم ، میگه تو اصلا ارزشی برام نمیزاری ، یه روز خوبم ده روز بد ، همش توخونه غر میزنم، اونم اوایل سکوت میکرد بعد عین خودم جواب یده فحش میده خودشو میزنه میگه ازت راضی نیستم زندگیرو بهم حروم کردی ، واقعااحتیاج به مشاوره دارم، احساس خوشبختی ندارم ، همش دلم میخواد برمیگشتم به بچگیم وتو اون حال و هوا میموندم، هرجا میرم دلم میگیره ،
    البته ایینکه خونه رو به اسم پدرش گرفته اعصابمو خورد کرده ، البته رهن خونه پولش خیلی زیاده، اجارشم پولش زیاده که پدرشم خیلی کمک کرده تو رهن، ولی ماشین به اسم خودشه که تازه گرفته ولی رهن خونه نه ، بعضی موقع ها با خودم میگم بیخیال فکر کنم تو خونه پدرش نشستم مثلا مث اینایی که با خانواده شوهرشون یه جا زندگی می کنن. ولی بازم فکرش میاد سراغم
    اینم بگم که شوهرم بخاطر من یه عروسی برای فامیلای من گرفت ، یه عروسی هم که خودشون توشهرستان برای فامیلای خودشون گرفته بودند که عروسی که برایم من گرفت کلی خرجش شد ، کمکم کنید بچه ها ، چیکار کنم احساس خوب داشته باشم دلم بیاد برای زندگیم خرج کنم ،
    ویرایش توسط Elmira sh : سه شنبه 28 شهریور 96 در ساعت 10:57 دلیل: غلط املایی


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.