به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 51 از 78 نخستنخست ... 11213141424344454647484950515253545556575859606171 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 501 تا 510 , از مجموع 774
  1. #501
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    با تشکر از زحمات تان

    1. ظاهرا در پست "تصویر ذهنی" این امکان برای بنده نیست که پاسخی عرضه کنم (عدم دسترسی برای نوشتن مطلب). لذا همینجا از همگی دوستان عزیز که محبت کردند و نظرات شون رو ابرار نمودند عذرخواهی می کنم.
    2. پس از ارسال پاسخ سریع، گزینه ای برای ویرایش مجدد اون حتی بلافاصله پس از ارسال دیده نمیشه !؟

    موفق باشید

  2. #502
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,405 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام ببخشید دوباره از من 4 امتیاز کم شده. توی قسمت پروفایل یه قسمت داره به اسم تجربه و اونجا نشون میده که امروز 12 شهریور، منفی 4 امتیاز برای کاربر به من داده شده.

    هیچ اهمیتی نداره و قرار نیست با این امتیازا به جایی برسم اما فقط خیلی کنجکاو شدم ببینم چرا کم شده؟ خود کاربران سایت امتیاز کم می کنند؟ چه جوریاست.

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.
    ویرایش توسط zolal : یکشنبه 12 شهریور 96 در ساعت 20:53

  3. #503
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zolal نمایش پست ها
    سلام ببخشید دوباره از من 4 امتیاز کم شده. توی قسمت پروفایل یه قسمت داره به اسم تجربه و اونجا نشون میده که امروز 12 شهریور، منفی 4 امتیاز برای کاربر به من داده شده.

    هیچ اهمیتی نداره و قرار نیست با این امتیازا به جایی برسم اما فقط خیلی کنجکاو شدم ببینم چرا کم شده؟ خود کاربران سایت امتیاز کم می کنند؟ چه جوریاست.
    با سلام
    امتیازها دستی نیست.
    اینها معمولا بر اساس برنامه پیشفرض تالار می باشد.

    ممکن است کاربری یک تشکر داشته باشد یا لایک داشته باشد که امتیاز شما اضافه شده. و ممکن است کاربری لایکی را یا تشکری را بردارد
    همچنین گاهی کاربران به تاپیکی امتیاز می دهند یا بر می دارند.
    با تشکر

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  4. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    zolal (دوشنبه 13 شهریور 96)

  5. #504
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    30 فروردین 96 Ye_Doost
    با سلام


    ای کاش بعضی ها مخصوصا خانم ها از شما درس بگیرند. هم از جهت قاطع بودن و هم عبرت بگیرند ازجهت اینکه درک کنند چه وقتی میشه به تغییر مثبت در افراد و زندگی امید داشت و چه وقت امیدی نیست یا اینقدر کم است که ضرر حتمی اون بر منافع احتمال غالب میشه. (بحث سود و ضرر به معنی معمول آن نیست. ابدا).

    همین الان چندین نفر دیگه تو همین سایت دارند همین مسیر زندگی شما رو طی می کنند منتهی در مراحل ابتدائی تری هستند. شوهرانی که به شدت دچار مشکل روحی-روانی هستند. فحاشی می کنند. کتک می زندد. خرجی نمی دهند. همسرانی که شرابخوار و... هستند و الی آخر.

    یک جا مطلبی گفته بودید تقزیبا به این معنی که اگر سال ها قبل اقدام به جدائی می کردید شاید افسوس کار، زندگی و ... رو می خوردید و شاید فکر می کردید اگر تلاش می کردید زندگی اصلاح میشد. نه دقیقا این کلمات ولی به گمانم همین رو می خواستید بگید. از یه جهتی حق دارید. الان اطمینان دارید همه راه ها رو رفته اید و حجت رو خود و همسر و اطرافیان تمام کرده اید.

    ولی این هم هست که چند سال از زندگی تان رو از دست داده اید. زندگی پول نیست که بره و بیاد. فقط می گذره و برای هیچ فردی بر نمی گرده. البته شاید 3 سال اونقدر هم زیاد نباشه و بشه تحمل کرد ولی 10 یا 15 سال رو چطور؟ سنی که زیادی برای تشکیل یک خانواده جدید بالا بره چی؟ اگر فشارهای وارد شده در مدت زندگی نابسامان عوارضی بر شخص ایجاد کنند که به سختی قابل جبران باشه یا اصلا نشه جبرانش کرد؟ ...

    اینجا آدم هائی هستند که برای ما که مطالب شون رو می خونیم و به قضاوت شون (به اجبار) اعتماد می کنیم (و تا حدی)، تنها راه حل فشار بر همسر تا آستانه طلاق به امید برگشتن از راه ناصواب و طلاق درصورت اصرار شخص به نظر میرسه. فشار زن بر مرد معمولا از راه های کمی ممکن هستش. مسلما نمیشه و نباید خواست که در رفتارها مقابله مثل کنند. اینکه نقض غرض میشه. می مونه فشار خانواده خانم و شاید خانواده آقا اگر منصف باشند و فشار مالی. این آخری هم موقعی امکان عملی داره که نسبت بین مطالبات خانم و آقا در حدی باشه که به راحتی پرداخت نشه.
    برای امثال ما که از دور میخونیم (حتی نظاره گر هم نیستیم) اگرکمی احساس مسئولیت کنیم بسیار سخته توصیه به این راه ها کنیم و اگر هم توصیه نکنیم بازهم خطا کرده ایم. ترس از احتمال قضاوت غلط چه به ذهن و تشخیص خودمان نتونیم 100% مطمئن باشیم و چه احتمال بدیم اطلاعات داده شده اشتباه یا ناقص باشند، ترس اینکه شاید با صبر و یا روش دیگری بشه کار رو درست کرد در حالیکه ته دل مون امیدی بهش نداریم، و الی آخر
    اگر الان به خانم "گیسو کمند" چند سال پیش بگیم شما بهتره خانواده تون رو "کامل" در جریان مشکلات تان بگذارید. اگر خودشون رو اصلاح کردند چه بهتر و اگر زیر فشار خانواده ها بازهم حاضر به اصلاح نشدند، قسمتی (نه همه که دست آقا برای طلاق به کلی باز ببشه) از مهریه تون رو به اجرا بگذارید. بلکه به دلیل ترس از دادن مادیات یا ناتوانی، ایشون رو به اجبار برگردونه - درسته که اصلاح نشده ولی زندگی قابل تحمل تر شاید بشه، مخصوصا برای اون هائی که بچه هم داشته باشند و نخواهند بچه هاشون با طلاق پدر و مادرشون مواجه بشند - و اگر بازهم نتیجه نداد بروید طلاق بگیرید.
    فکر می کنید خانم چند سال پیش چه می کردند؟ خانم "گسیو کمند" که تجربه اون چند سال رو گذرونده چه توصیه ای به اون خانم اولی می کنند؟
    اگر 3 سال نبود و مثلا 10 سال بود چطور؟
    اگر بخواهم به صراحت به اون خانم ها (در ارسال هام مشخص هستند) صریح بگم به اصلاح زندگش شما امیدی نیست یا در حالت عالی امیدواری بسیار کمی هست، چطور؟ شما می تونید قانع شون کنید مشکلات شون رو از پدر و مادرهای خودشون مخفی نکنند؟ به اشتباه تصور نکنند دارند آبروداری می کنند درحالیکه دارند فرصت تباهی بیشتری به زندگی شان میدند؟ یا توصیه های سخت تر رو؟
    به خانمی که جوان و بی تجربه است و میگه با شرابخواری شوهرش مشکلی نداره ولی از اینکه با دوستاش جلسه مشروب می گذاره و شب خونه نمیاد گله گذاری میکنه، چی بگم؟ وقتی از بین مطالبش متوجه مشم آقا نه تنها خودش مشروب میخوره بلکه عامل فساد دیگران هم است و برای مقاصدش مدیران و روساش رو دعوت می کنه و براشون مشروب سرو می کنه و خدا می دونه چه کارهای دیگه... به این خانم چی بگم؟ مذهبی هم که نیستند. از خدا و دین هم که بگیم خودشون و بعضی دیگران موضع گیری می کنند. اگر فایده ای داشته باشه اهمیتی به گفته ها نمیدم ولی به نظرم میاد برای عده ای صحبت از مذهب فایده ای نداره. کی می دونه؟ اون یکی خانم با مشکلی تقریبا مشابه؟ و ...

    بهشون بگم اگر بخواهند حداقل خودشون رو نجات بدند طلاق بگیرند؟ قبل از اینکه باقی جوانی، روحیه و شاید خیلی چیزهای دیگه رو ازدست بدند؟ قبول می کنند یا برعکس واکنش منفی نشون میدند و در آینده هم براشون بدتر میشه؟ همچین حقی رو دارم؟ من نه مشاور متخصص هستم نه چیز دیگه.
    این رو می دونم که آدم ها در شرایط حتی مشابه لزوما واکنش یکسانی نشون نمیدند. ولی قبول ریسک تحمل و سازش با این افراد به نظرم بسیار بیشتر از مقابله مثبت باهاشون است.


    سلام
    این پست آقای یه دوست در تاپیکم بی پاسخ بود چون نمیتونستم حرفهای دلم رو به خاطر یکسری قوانین همدردی بگم ،
    و اینکه چون تازه وارد بحران طلاق شده بودم احساس میکردم شاید صحبتهام از یه فکر و شخصیت با ثبات نباشه از یه افکار آشفته و آسیب دیده باشه
    اما امروز پیرو همین پست میخوام با کمال احترام به آقای سنگتراشان و کارشناسان زیرمجموعه ، نقدی داشته باشم به سایت وزین همدردی که نه، به کارشناسان محترمش.

    آقای مدیر من چند ساله در این سایت فعالیت دارم و بیشتر خواننده بودم تا نویسنده ، من از دوران نوجوانیم در جلسات مشاوره حضوری شرکت میکنم ولی آشنایی با اینجا راه چندساله و پر تلاش رو برای من خیلی کوتاه تر و خلاصه و مفید کرد . تاپیک خانم she و صحبتهای آقای sci ، تاپیک سوده ، تاپیک جان سخت و خیلیها پر از تجربه های طلایی بود که توی هیچ جلسه مشاوره ای تا بحال ندیده بودم.

    خیلی زیاد در جهت مثبت تغییر داشتم و آشنایی با این سایت اتفاق خیلی خوبی بود ، من از شما ممنونم


    آقای مدیر من هروقت به شما چه خصوصی و چه عمومی انتقاد کردم محکوم شدم به هیجان زدگی ، امیدوارم این نقد رو بی طرفانه بپذیرید یا حداقل بهش فکر کنید :

    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  6. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    سرشار (یکشنبه 19 شهریور 96), صبا_2009 (یکشنبه 19 شهریور 96)

  7. #505
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    اواخر سال 90 که مراجعه کردم به یک روانشناس معروف و در مورد خودم و همسر سابقم توضیح دادم
    ایشون همسر سابقم رو ملاقات کرد و بعد پدرم رو و بعد بهم گفتن جدا بشید و اگر خواستید جدا بشید من میتونم کمکتون کنم که آسیب نبینید

    من دیگه هرگز جلساتم با اون مشاور رو ادامه ندادم ، رفتم پیش مشاور دیگه ای و ایشون بعد از کلی تعریف و تمجید از بنده و تحسین اینکه تو خوبی گفتن باید صبور باشی ، همون راهنماییهایی که کارشناسان اینجا به همه مراجع مشکلات زن و شوهری میگن ، منو با چهره ای از طلاق آشنا کردند که در اون یک شکست بزرگ بود که کمرم رو میشکوند ، من با طلاق آشنا شدم ، شبیه یه غول بود .
    خیلی ازش ترسیدم .

    اون مشاور انقدر شخصیت همسر سابقم رو با تمام نقاط ضعف و قوتش یرای من تشریح کرد که منه عاشق عاشقترم شدم و حتی شرمنده شدم و خیلی مصمم تر به ادامه زندگی .
    2-3 سالی گذشت و شرایط بدتر شد ، و باز هم اون مشاور منو به صبر دعوت کرد ، با همدردی آشنا شدم و من با همون غول طلاق بیشتر آشنا شدم ترسناک تر بود
    من هیچ راهنمایی از کارشناسان همدردی نمیگرفتم ، یکی دوباری هم که اشتراک آزاد گرفتم بهم قول کمک داده شد ولی بعدش خبری نشد ! فقط همون دعوت به صبر و اینکه ما میاییم برات مینویسیم و صبور باش ...

    من سال 93 سکته کردم ، بعدش متوجه شدم افسردگی شدید داشتم ، تحمل شرایط همسر سابقم و دروغها و بی انصافی هاش و آینده ای که نمیدیدم ، طلاق وحشتناک و همسر وحشتناک
    چه چیزی ازین ناامیدتر که هر دو راه به هیچستان است ؟ هر دو راه سخت و بد است ، هر دو راه طرد شدن دارد هر دو راه من محکوم میشم ....

    هیچ کس نمی گفت تو میتونی بعد از طلاق زندگی خوبی داشته باشی ، حرف مردم مهم نیست ، میتونی همسرتو فراموش کنی ،
    میتونی این سختیهای طلاق رو به فلان شکل مدیریت کنی ، و در کنارش هم میتونی به فلان شکل زندگیتو در کنار همین همسرت بسازی ، حالا بشین فکر کن ببین تصمیمت چیه .
    تصمیمی در آرامش خاطر ، بدون ناامیدی ، بدون ترس

    حتی بعد از 6سال تلاش و گندکاری های همسرسابقم ،در همین سایت هیچ کارشناسی نبود بگه ادامه این زندگی ازون طلاق خطرناک تره ،
    کاری نداشتن که تحصیلات چیه ، استقلال مالی چیه ، حمایت خانواده به چه صورته ، زندگی در منزل پدر به چه شکلیه و صرفا اینکه طلاق یه غول هست که تو رو حتما میکشه

    آقای مدیر حتی اینجا کسی نمیگفت که من بعد از 6سال وقتشه پدرمو در جریان بزارم ، پدری که داماد دوسته و ممکنه بعدا بخاطر همین مخفی کاری خودم توی دردسر بیوافتم ، 6سال آبروداری کرده بودم وقتش بود پدرم رو به عنوان سرپرست احتمالیه آیندم در جریان بزارم ولی هیچ مشاوری اینو به من نمیگفت ، من اونقدری عاقل و پخته نبودم و به کارشناسای اینجا اعتماد داشتم و اون مشاور مومنی که بهشون مراجعه میکردم ،

    نهایتا این تصمیم خودم بود که امروز میبینم چقدر خدا بهم رحم کرد و این تصمیمات درست بود ، فروش خونه ام در جریان قرار دادن پدرم و حتی طلاق.
    امروز میفهمم اون مشاوری که 6سال پیش منو درست راهنمایی میکرد چقدر پخته و باسواد بود چقدر درست راهنماییم کرده بود.

    امروز بعد از طلاق عده ای در مورد زندگی من و شایعاتی که شنیدن با پدرم صحبت میکنن اگر پدرم در جریان نبود چقدر براش سوال پیش میومد چهطوری میتونست الان منو حمایت کنه ؟
    شما به من قول راهنمایی دادید و حضور در تاپیکم ولی من راهنمایی کاربردی ای ندیدم ، هیچ کارشناسی اینجا در اون تاپیک حساس و خیلی تاپیکهای حساس دیگه حضور نداشت
    نقدم اینه :
    1- از کارشناسای همدردی 10پست آخرشون برای چه زمانهایی هست ؟ چند ماه گذشته ؟ در چه پستهایی و راهنمایی بوده یا صرفا ادغام حذف پست ؟
    از هر 60پست ارسالی کارشناسها در چند تاپیک حضور دارند و مراجع رو راهنمایی میکنن؟

    2- چرا با در نظر گرفتن شرایط استقلال مالی و حمایت خانواده ، و میزان تلاش برای بهبود زندگی زناشویی و پتانسیل همسر مراجع در تلاش و بهبود روابط ، برای موضوع طلاق راهنمایی درستی نمیشه ؟ چرا انقدر مراجع رو از طلاق میترسونید ؟ همه طلاق ها اشتباه هستند ؟ همه مراجع باید با ترس و ناامیدی از اینکه در هر صورت توی این زندگی گیر افتادم و همینی که هست رو درستش کنم ادامه بدند؟
    همسری که نمیتونه نه تامین مالی کنه نه تامین عاطفی و فقط تشنه نوازش هست ، باید به دست ما بزرگ بشه ؟ پس نیازهای ما چی ؟
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : یکشنبه 19 شهریور 96 در ساعت 10:28

  8. 6 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    Eram (جمعه 31 شهریور 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 19 شهریور 96), میس بیوتی (یکشنبه 19 شهریور 96), اثر راشومون (یکشنبه 19 شهریور 96), سرشار (یکشنبه 19 شهریور 96), صبا_2009 (یکشنبه 19 شهریور 96)

  9. #506
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    سلام خانوم گیسو کمند گرامی این تاپیک بیشتر در خصوص مشکلات کابران در دسترسی به تالار و مشکلات فنی و نرم افزاری هست و چه بهتر می بود که این درخواستتون رو با شخص خود مدیر همدردی مطرح می کردید
    من با خانم فرشته مهربان که سرپرست سایت هستند مشورت کردم و به نظر ایشون بهتر هست که این پست ها در قالب یک تاپیک جداگانه مطرح شود که زحمتش رو هم خودشون خواهند کشید


    و اما در خصوص اون قسمت از صحبتتون که روی سخن تون با کارشناسان سایت بود:
    من از همون کارشناس هایی هستم که از آخرین پست هایم شش ماه که چه عرض کنم ، شاید بیشتر از یک سال هم گذشته باشه
    هر از گاهی جسته و گریخته می اومدم تالار و چند تا پست می گذاشتم ولی آخرین موردی که بهش راهکار دادم و نهایت سعی ام رو کردم و پا به پایش می اومد تالار و پست مشاوره ای می گذاشتم تاپیک کاربری به نام سوده بود با تاپیکی با عنوان" شوهرم من و دخترم رو ترک کرد و رفت ، لطفا کمکم کنید ..
    عملکرد اعضای تالار را من توی چند روش دیدم

    روش اول ) یکی از اعضا که چندین سال هم توی تالار هست و اکثرا هم میاد و تاپیک میزنه و پست می گذاره و راهنمایی می خواد ، منتها بیشتر پست هایش صرفا درد و دل کردن و گرفتن نوازش هست و اصلا به راهکار ها توجهی نداره و برای هر راهکاری یه اما ، و اگر و نه نمی تونم و نه نمیشه میاره

    روش دوم) یکی از اعضا کلا میاد و میره سراغ مقاله ها خوندن مطالب و افزایش آگاهی اش و به کار بستن راهکارها و در نهایت راهش رو پیدا میکنه و تغییرات مثبتی در زندگی اش ایجاد میکنه

    حالا خود من بیشتر پست هایم مقاله هست ... گلچین کردن راهکارهای مدیر است ...دسته بندی کردن مشاوره هاست .... و تا اونجایی که تونستم از تجربیاتم برای دیگری گفته ام تا شاید برای او راهکاری پیدا بشود ... لذا کیفیت حضور یک کارشناس مدت زمان حضور فیزیکی اش نیست بلکه بسته به آثار و نوشته هایی هست که می تونه کمک کننده و راهنمایی کننده برای دیگران باشه

    روش سوم ) گاهی وقت ها هم یه مراجع میاد یه پست میزنه و میره ،کاربران میان بهش راهکار هم میدن ولی خود مراجع دیگه نمیاد به تاپیکش سر بزنه ... میره بعد از یه مدت طولانی میاد دوباره یه پست دیگه میزنه و دوباره حاجی حاجی میره مکه

    ====
    من وقتی پست شما را در این تاپیک خوندم و اینکه نوشته بودید در شرایط بحرانی کسی به شما کمک نکرده ، رفتم تمام سه تاپیک تان رو از ابتدا خوندم
    بی انصافی هست اگر بگویی که مدیر به شما وعده داد و نیامد
    ایشون سه تا پست برای شما در تاپیک زد و پست دومشون بسیار برای شما کاربردی بود و همچنین در ادامه پست سوم از ایشون
    و شما در جواب تمایلی به انجام راهکارهای ارائه شده نشان ندادید
    خوب وقتی مراجعه ای نخواد همکاری کنه و به مشاوره ها عمل کنه ، چه میشه کرد؟
    بعد از آن هم تاپیک تون روند گزارش دهی از سوی شما گرفت


    =======
    شما پست های من رو توی تاپیک سوده بخون .. من با پستی بسیار تند مشاوره ام رو شروع کردم .. اصلا هم تاییدش نکردم ...( به تاپیکش سر میزدم ، پست هاش رو می خوندم ، از دستش حرص می خوردم ، نگرانش هم می شدم ..اما سکوت می کردم و منتظر بودم تا سوده اون مشاوره ای رو که بهش دادم رو عمقش رو متوجه بشه و بهش عمل کنه تا برم مرحله بعدی .... طبق تاپیک آفت های احتمالی در مشاوره ، مشاور نباید احساسات خودش را با مراجعش درگیر کند )
    اگر ایشون کاربری بود که در فاز احساسات می خواست گیر کنه و نمی خواست به راهنمایی ها عمل کنه ، پست های مشاوره ای چندان کاربردی نداشت

    سوده کاربری بود که می خواست تغییر کنه ، می خواست خودش رو اصلاح کنه .. و این کار رو هم کرد
    یعنی سوده خودش برای خودش و زندگی اش تصمیم گرفت


    یه مشاور به مراجع کمک می کند که رفتار دست و راه تصمیم گرفتن رو یاد بگیرد و با توجه به تبعاتش تصمیمش را خودش بگیرد و پای تصمیمش بایستد
    به نظر من
    >>>>> اگر مشاوری به مراجعش بگوید بمان و زندگی کن ، زندگی ات درست می شود === صد درصد اون مشاور خطا کرده
    >>>>>اگر مشاوری بگوید برو و طلاق بگیر زندگی ات درست می شود===صد درصد اون مشاور خطا کرده


    در حالیکه یک مراجع به علت اینکه در بحران به سر می برد و فاز احساساتش خیلی بالا هست دنبال این هست که مشاور برایش تصمیم بگیرد ...خود من اون زمانی که تازه اومده بودم به تالار فقط دنبال این بودم که برم یا نرم ، بگم یا نگم ، بشینم یا پاشم ... یعنی دنبال این بودم که مشاور چون مشاور هست باید دقیقا و مو به مو به من بگه چی کار بکنم و چی کار نکنم تا اون نتیجه ای رو که خودم می خوام رو بگیرم ولو اینکه اون نتیجه غلط باشه
    درحالیکه مشاوره کمک می کنه که شخص از تمام ابعاد مشکل زندگی اش را ببیند و راه و روش تصمیم درست را بیاموزد و درنهایت وقتی تصمیمی گرفت آن را عملی کند و پای تبعات آن نیز بایستد
    هیچ تصمیمی بدون هزینه نیست چه طلاق و چه ادامه زندگی .. در این راه مشاور هزینه های هر انتخاب را با توجه به شرایط مراجع مطرح می کند و در نهایت خود مراجع با توان خودش تصمیم یه ادامه یا جدایی می گیرد و هزینه اش را نیز می پردازد

    و در همه این احوالات مراجع خودش هم باید بخواهد که تغییر کند

    و اینکه شما پرسیده بودی اینجا به طلاق توصیه نمیشه و آقای راشمون هم بیان کردند چون سایت مذهبی هست .. نمیشه اینقدر با قطعیت نظر داد

    ببینید انرژی و تلاشی که شخص برای بهبود زندگی اش مصرف می کند از انرژی و تلاشی که بعد از طلاق متحمل می شود بیشتر است لذا شخصی وقتی تصمیم به طلاق می گیرد باید خیلی زیاد قوی باشد .....مطلبی هم در این خصوص از مدیر همدردی بود که متاسفانه الان نتوانستم پیدا کنم
    ویرایش توسط بالهای صداقت : یکشنبه 19 شهریور 96 در ساعت 21:07

  10. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 24 شهریور 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 19 شهریور 96), گیسو کمند (یکشنبه 19 شهریور 96)

  11. #507
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    1 - همانطور که اشاره کردید، طلاق همیشه به عنوان یک راه پر هزینه در کنار راه حلهای کم هزینه تر مطرح هست. اما اگر راههای دیگر هزینه اش از هزینه طلاق بیشتر شود آنجا جای پیشنهاد راه طلاق هست.

    بنده به عنوان یک مشاور که تجارب زیادی در این زمینه دارم، بارها شاهد این مسئله بوده ام که خوشبختانه یا متاسفانه خانمها اگرچه در بحث تئوری گاهی از طلاق به عنوان یک راه حل بحث می کنند، اما وقتی پای عمل پیش می آید. آسیبش بسیار بسیار بییشتر از آنچه که در بدو امر به نظر می رسد به آنها می رسد.

    بارها با مراجعان خانمی مواجه شده ام که پس از بررسی و انجام راهکارهای متعدد به قطعیت رسیده اند که طلاق کم هزینه ترین روش در برابر سایر هزینه هاست. اما فشار احساس درونی نسبت به همسرشان (توجه کنید درونی نه فشار جامعه)، باعث شده است که این راه حل را بی خیال شوند.
    بدیهی هست که طلاق مسیری برای حل مشکلات ازدواج نیست، بلکه پاک کردن کل صورت مسئله و مشکلات و ... می باشد.
    همچنین مراجعان خانمی داشته ام که علیرغم مشکلات جدی همسرشان، سایر مشاوران را ترک کرده اند و به بنده مراجعه کرده اند. چرا که طلاق را (احساسا)، قبول نداشته اند.
    البته همانطور که می دانید این کلیت ندارد، و موارد استثناء همیشه وجود دارد.

    طلاق همانطور که گفتید حداقل در مشاوره های تلفنی و اینترنتی به خاطر اینکه احاطه همه جانبه به زندگی مراجع امکان پذیر نیست توصیه نمی شود. و اکثر افرادی که در این تالار و تالارهای مشابه طرح مشکل می کنند ، بیشتر به یک کلیتی از مشکلشون و راهنمایی هایی در آن خصوص دست پیدا می کنند. در حالیکه بررسی طلاق صرفا در جلسات حضوری و صورت به صورت مشاوره امکان پذیر است.

    ==================================


    2 - همچنین در مشاوره با آقایان و خانمهایی مواجه می شویم که پس از طلاق مراجعه کرده اند و تصور می کنند در تصمیم خود همه جانبه نبوده اند و بسیاری از مهارتها را نداشته اند، یا انجام نداده اند و یا راه حلهایی را نرفته اند. و همچنین متوجه می شوند پس از طلاق هم با مشکلاتی بیشتر همراه هستند، مخصوصا اگر فرزندی هم داشته اند.

    ==================================


    3 - ببینید وقتی یک نفر از زوجین قربانی هست، همین به عنوان یک تقصیر هست. لذا ما همیشه در خانواده فردی که صرفا تعدی می کند یا بی مسئولیت هست را مقصر نمی دانیم، بلکه کسی هم که روشی در زندگی پیش می گیرد که منجر به انحراف بیشتر همسرش می شود نیز تا حدودی مقصر هست. (اطلاعات تکمیلی: مقصر من هستم یا شوهرم )

    ==================================


    4 - در کل با این موافق هستم که گاهی باید خانمها یا آقایان را توانمند کرد تا طلاق را نیز به عنوان آخرین روش بپذیرند. و البته گاهی چندین جلسه مشاوره نیاز دارد، تا فرد اول برای طلاق آمادگی پیدا کند، تمرین کند، بعد اقدام کند. و بدیهی هست همه اینها فقط در جلسات حضوری مشاوره مطرح هست و چنین تالارهایی به خاطر طبیعت کارشان، هرگز نمی تواند تاچنین عمقهایی پیش بروند.

  12. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 24 شهریور 96), گیسو کمند (یکشنبه 19 شهریور 96)

  13. #508
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    خانم بالهای صداقت خیلی وقت گذاشتید ، ممنونم دستتون درد نکنه

    برای اینکه کلا از بحث خوشم نمیاد و همینکه اشاره فرمودین جای مناسبی برای این صحبتها نیست و فرشته مهربان زحمت تاپیک با همین مضمون رو میکشند ، لذا من این بحث رو اینجا قیچی اش میکنم تا فرشته خانم بیان و تحلیلاشونو بخونیم ، اگر لازم بود و فایده هم داشت اونجا ادامه میدیم .

    من کاملا پست قبلیتونو که صحبتهای مدیر هست قبول دارم ، اما با این تبصره خیلی مهم که همیشه برای طلاق انرژی بیشتری نسبت به بازسازی زندگی زناشویی نیاز نیست ، و گاهی ادامه زندگی آسیب های جدی تری به شخص وارد میکنه .
    من به شدت به این تبصره معتقدم به همون اندازه ای که به پست قبلی یعنی صحبتهای مدیر معتقدم ، پس با اجازتون ازین تبصره هه کوتاه نمیام بایدم اینجا جوابمو بگیرم

    در مورد حضور کمرنگ کارشناسهام صحبتهاتون در مورد دسته بندی مراجع و در مورد مقالات و اهمیتش قبول دارم ، اما باز هم نیاز هست کارشناس ها در تاپیک های خاصی (حداقل 2ماهی یک تاپیک) حضور پررنگ داشته باشند ، یه حقوقدان که همه ماده تبصره هارو حفظه ، گاهی نمیدونه پرونده اش از چه راهی نتیجه میگیره .

    ممنون .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  14. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (یکشنبه 19 شهریور 96)

  15. #509
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    ببخشید یه تیکه از پست قبلیم جا موند ، برای دوستای خوبم که توی خصوصی بهم پیام دادن و فهمیدم یکم شاید درست ننوشتم میخوام یه خط دیگه اینجا بگم و مجلس و ترک کنم :)
    قول میدم دیگه این طرفا پیدام نشه :\

    اصلا نقدم این نیست که بگیم استارتر عزیز شما بیا طلاق بگیر یا نگیر ، پدر و مادر و خانواده ها هم نمیتونن به بچه ها و عزیزاشون بگن دقیقا چیکار کنه ، چه برسه به مشاور.

    صحبت دقیقا این کلمه است : "ترسوندن"
    نباید اینقدر از طلاق بترسونیم ، اینقدر طلاق رو غول نشون بدیم چرا :

    1- تصمیم گیری با اختیار نه با اجبار :یعنی استارتر جان ، شما بعد از طلاق هم میتونی زندگی خوبی داشته باشی اگه یاد بگیری چیکار کنی ،
    اما الانم در زندگیه زناشویی ات میتونی Nدرصد تلاش کنی تا زندگیت حدود nدرصد بهبود پیدا کنه . اگر میتونی انقدر تلاش کنی واسه اون بهبود nدرصدی بشین تلاش کن اگر نشد طلاق وحشتناک نیست .

    مسلما تصمیم گیری با اختیار و به دور از ترس آرامش خاطر داره و حتی به تلاش واسه نگه داشتن زندگیه زناشویی هم کمک میکنه چون مراجع میدونه گیر نیوافتاده اگر نشد بعدش مرگ نیست .

    2- استفاده از نعمت ها و امکانات : باید مراجع بدونه حالا که گیر یه همسر منفی (از هر نظر) افتاده ولی یه پدر دلسوز و حامی داره ، تحصیلات و استقلال مالی داره ، معاشرت هایی داره(دوست ، همکار ، خواهر برادران فهمیده ) که میتونه برای شادی و تفریح و رشدش استفاده کنه ، و...

    ولی وقتی ما میترسونیم انگار داریم میگیم شما دیگه زندگیت حول محور این همسر هستش (آش کشک خاله است بخوری پاته نخوری پاته پس چه بهتر که با اشتها و لذت بخوری)
    دیگه هیچ جوره نمیتونی خوشبخت باشی فقط باید همین زندگی رو حفظ کنی (اون بحث که تعریف پذیرش هست و میگه بدون غصه خوردن بدون احساس شکست تلاش کنیم ، در اینجا بی ربط هست چون واسه یه زندگی هستش که قراره درست شه و مراجع هم به نیاز هاش برسه ، نه یه زندگیه بی سر و ته که اصلا هدف صحبت من نیست)

    خوب ، فکر کنم بیشتر از یه خط شد ولی عیبی نداره شما سریع بخونید به روتونم نیارید
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  16. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (جمعه 24 شهریور 96), صبا_2009 (دوشنبه 20 شهریور 96)

  17. #510
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    گیسو کمند عزیز،


    ضمن موافقت همراه با مخالفت با پست های اخیرتون در این تاپیک، یه نکته هم من می خواستم اضافه کنم
    به عنوان یکی از اعضای تالار دوست داشتم نظرم را بگم.

    1- می گیم زندگی مشترک ...
    مشکلاتش هم مشترکه. دو طرفه است. مسئول این مشکلات هم هر دو طرف هستند. هیچکدوم صددرصد مقصر نیست. حتی اگر این سهم 90 به 10 باشه. بازم یه درصدی برمی گرده به طرف مقابل.

    تصمیم گیری برای طلاق یا ادامه هم به شدت به شخصیت و ویژگیهای این دو طرف بستگی داره. نسخه ای که در مورد گیسو کمند و آقای x صدق می کنه، ممکنه در مورد گیسو کمند و آقای y کاربردی نباشه.
    کسی که اینجا مشاوره می گیره گیسو کمنده، بدون این که ما x یا y زندگیش را بشناسیم و حرفی از زبونش شنیده باشیم.

    2- تصمیم گیری برای طلاق به شخصیت گیسو کمند هم بستگی داره. شاید برای گیسو کمند زندگی با x به صلاح نیست، گیسو کمند اینقدر قوی و مستقل ( شخصیتی منظورمه، نه مدرک تحصیلی یا موقعیت اقتصادی و ... ) هست که جدا شدن از x به نفعش باشه، اما گیسو کوتاهی هم باشه که زندگی با همون x براش بهتر از جدایی هست. یا حداقل این که لازمه یه مسیری را بره تا به این جدایی برسه.


    3- در نهایت این که فکر می کنم تالار می تونه کمک باشه ولی زندگی مشترک و زندگی آدمها اینقد پیچیده هست که با مشاوره ی حضوری هم تصمیم گیری در موردش آسون نیست.
    چه برسه به تالار عمومی اینترنتی.

    البته این حرفتون را قبول دارم که اینجا در مورد مشکلات زن و شوهر تاکید زیادی روی بساز و زندگی کن هست
    و در مورد مشکلات دختر و پسر بی برو برگرد جداشو و تمومش کن.

    علتش هم شاید اینه که تالار عمومیه و مجازی. نهایت احتیاط می شه. وگرنه همه ی دختر و پسرها نباید جدا بشن و همه ی زن و شوهرها هم نباید تا آخر عمر بزنن تو سر هم و زندگی کنن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 20 شهریور 96 در ساعت 14:16

  18. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (دوشنبه 27 شهریور 96), گیسو کمند (دوشنبه 27 شهریور 96), بالهای صداقت (جمعه 24 شهریور 96), صبا_2009 (دوشنبه 20 شهریور 96)


 
صفحه 51 از 78 نخستنخست ... 11213141424344454647484950515253545556575859606171 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.