موضوع: پیشنهاد آشنایی که باعث ناراحتی من شده

سلام دوستان
من 30 سالمه ، کار مستقل دارم ، مجردم و متاسفانه شرایط ازدواجم فراهم نمیشه ، به دلایلی که بعضا توی تالار مطرح کردم .
اخیرا با یکی از دوستان صمیمی و همکار که خیلی وقت بود ندیدمش ، بصورت پیام احوالپرسی کردیم ، ایشون همسن خودم هستن و چند سالی هست که ازدواج کرده ، ازم پرسید از شرایطم و من هم با لحن شوخی گفتم که شما دوستای متاهل یه کمکی بکنید بلکه ماهم از مجردی در بیایم ! ایشونم گفت که والا کسی که لایقت باشه پیدا نمیشه و ...
همون شب بهم پیام داد که امکان داره عکست و بدی ، یکی از دوستای شوهرم قصد ازدواج داره و میخوام عکس تورو بهش نشون بدم ، من هم عکس براش فرستادم ، و خواستم اون هم عکس اون آقا رو برای من بفرسته ، ولی ایشون عکس برای من نفرستادن و در جواب گفت که حالا بذار ببینم طرف بهانه ای چیزی نمیاره و عجله نکن !!!!!! این حرف ایشون به من خیلی برخورد و من فکر کردم که این خانم باید نظر من رو هم جویا میشد ، و دو طرف باید قبول کنن برای معرفی شدن ! و در نهایت گفتم که اگر این آقا دنبال بهانه هستن ، اصلا بیخیال بشید ! بعد عکس اون آقا رو فرستاد و گفت دوست شوهرم هم هست و شوهرم باید باهاش صحبت کنه و اگر موافق بود باهم آشناتون کنیم !
حالا سوال من اینه بنظر شما حرکت این خانم حالت توهین نداشته !؟ من احساس میکنم با من مثل کسی برخورد کرد که به التماس این زن و شوهر رفتم تا برای من کیس پیدا کنن ! درصورتی که من با حالت شوخی اون حرف زدم !
و اینکه من عکسمو فرستادم کار اشتباهی نبوده ؟
ممنونم دوستان

سلام.

چرا توهین یا تحقیر؟

شما جای دوستت بودی چی کار می کردی؟

نجمه جان


دلیل نداره همه متخصص و کارشناس خواستگاری و مراحل اون باشن. شاید دوستتون بلد نبوده رفتار درست چیه یا فکر می کرده به خاطر صمیمیت بین شما، گفتن این حرف ایرادی نداره.

این حرف از طرف آقای خواستگار احتمالی که نیست، از طرف یه واسطه است. شما اگه بخوای به همه چی اینقد سخت بگیری که نمی شه.

بی خیال ... صبر کن ببین چی می شه. به این خاطر درست نیست عقب بکشی. شما باید خواستگارت را بسنجی، نه واسطه ها را !!

اوووووه تا کجا رفتی شما.

دوست شما از شما اجازه گرفته که شما رو به آقایی پیشنهاد بده و برای این پیشنهاد قطعا به عکس شما نیاز داشته.

اون آقا از دید دوست شما ممکنه گزینه لایقی برای شما باشه و با حرف شما دوست شما به فکر فرو رفته.
می خوان به اون بگن که یه خانمی هست با این مشخصات تمایل داری باهاش آشنا بشی و اون آقا به هر دلیلی یا میگه آره یا نه!
اگه گفت آره که شما هم بررسیش می کنی و اگر هم نه. اصلا دلیلی نداره بدونی کی بود چی بود چه شکلی بود چرا نخواست و ...
حالا این وسط توهین کجای قضیه هست؟؟

گناه دوستت چیه؟
,
لازم به ذکره که اینجا ایرانه و آقا اول باید ببینه و بپسنده و ابراز تمایل کنه برای آشنایی و بعد وقتی این مرحله رد شد نظر شما مهم میشه.

چون شما شرایط اون آقا رو بدونی و بپسندی ولی اوشون نخواد فقط درگیری ذهنی واست ایجاد میشه.
از نظر من کار دوستت کاملا صحیح بوده.

دوستتون باید هماهنگ کنه همه چیو ولی شمارو یه مرحله عقب تر نگه داره نه اینکه اول عکس شمارو بگیره بعد تازه بگه میخوام حالا صحبت کنم عجله نکن
حداقل اول از شرایط شما میگفتن اگر ایشون تمایل نشون داد که شمارو ببینه
به ایشون میگفتن باید بااجازه اشون عکسشونو نشون بدم
یااینکه نمیگفتن عکس گرفتن به این منظور و میگفتن ازقبل داشتم..شاید دوستتونم همچین قصدی داشته که گفته فعلا صبر کن
من جای شما باشم ازاین به بعدش خودم این نکته رو رعایت میکنم
مخصوصا اگر اون آقا مطلع شد از وجود همچین گزینه ای

سلام عزیزم...باور کن من این شرایط رو تجربه کردم و میدونم چه حسی داری اما میگذره و بعدا که انشالله همونی که خدا برات در نظر داره سر راهت قرار بگیره و ازدواج کنی اصلاا یادتم نمیاد این حس رو تجربه کردی..من هم همیشه دوست داشتم همسر اینده خودش من رو ببینه و بعد بیاد جلو که خب تا حالا قسمت نشده معلوم نیست کجا هست الان ولی قبول کن وقتی دو نفر بهم معرفی میشن و تازه میخوان هم رو ببینند خب خیلی خیلی طبعیه که یکی یا هر دو خوشش نیاد..تازه با عکس دیدن که دیگه خیلی درصد خطا بیشتره..چون تصویر زنده با عکس خیلی توفیر داره..اگه اون اقا صرفا با یه عکس منصرف شده باشه که شما نباید حتی ذره ای ناراحت بشی چون دیدش خیلی کوتاه و نا پخته بوده..تو ارتباط فیس تو فیس میشه فقط متوجه شد طرف به دلت میشینه یا نه...عزیز دلم اصلاا از این فکرهای ازاردهنده نکن و به جاش خودت رو سرگرم کارهای مثبت کن..دعا و نماز یا خوندن یه کتاب خوب..و فقط ناظر باش تا ببینی از طرف اقا اقدام جدی میشه یا نه..تا اون موقع کلا فکرت ازاد کن..فکر کن خبری نیست .میدونم سخته اما خودت توی همین تالار سرچ کن چه قد هستن پسر و دخترهایی که کلی مراحل ازدواج رو پیش رفتن ولی در نهایت به مشکل خوردن و کارشون به سرانجام نرسیده..یا چه قدر هستن زن و شوهرهایی که کارشون به جدایی کشیده..منظورم اینه باور کن این قد همه چی فانی و غیر ثابته که خدایی ارزش غصه و نگرانی نداره.. این هارو خطاب به خودم هم نوشتم چون کاملاا میفهمتت ..برات از خدای بزرگ عاقبت به خیری ارزو میکنم