به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اسفند 98 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,160
    سطح
    34
    Points: 3,160, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy اختلاف دوران نامزدی

    سلام همه دوستان
    حدود یک سال نیم که عقد کردیم دقیقا 1 ماه قبل به دعوت خونواده خانم حاضر شدیم تا زمان عروسیمون مشخص کنیم اما مشکل ازاینجا شروع که خانمم خیلی حساسه زودرنج و پرخاشگر
    تو جلسه صحبت دو خونواده انقد باهم بد صحبت میکردن انگار که باهم لجن توقعات خونواده خانمم خیلی زیاده بیشتر حرفاشون با تیکه س که این خیلی برا من خونوادم آزار دهنده س مشکل ما از زمانی حاد تر شد که خواهرم نمیسازه با خانمم تحویلش نمیگیره تیکه میندازه خانم که سریع بهش برمیخوره یا گریه میکنه یا جنگ دعوا راه میندازه جدیدا هم که اگه خواسته ش براورده نشه جنگ دعوا بد بیراه بهم میگه کلا خسته شدم از کارش هرروز دعوا برا کوچکترین چیز همه چیزای خوب فراموش میکنه میچسبه به کوچکترین اشتباچن بارم با خونواده همسرم درمیون گذاشتم اوناهم به جای کمک میگن طلاق بگیرین تا جایکه خاننم هرچی شد خدافظ باید جدا بشیم موندم دیگه چیکار کنم از یه طرف رفتیم دنبال تالار از یه طرف خانمم بهونه گیری میکنه شدیدااز اینده باهاش میترسم بلد نیست درس صحبت کنه حرفاش همش تند زهر داره از طلاق میترسم خواهرم یه بار بخاطره اشتبا تو انتخابش خیلی لطمه دید
    از نظر مالی درحد خوبم خونه دارم کارم مناسبه من فوق لیسانسم خانم تازه گی لیسانسشو گرفته من 26 و خانمم 23سالشه
    کلا من هرچقدر فعالم اون تنبل بی حوصله همش فاز منفی به کوچکترین حرکت واکنشش شدیده خیلی راحت طرف مقابل قضاوت میکنه همیشه سعی کردم بهترین چیزا براش محیا کنم تو دعوا کوتاه اومدم خیلی باهاش صحبت کردم ولی باز اشتباهشو تکرار میکنه بهم میگه دوست دارم ولی کارش عکس چیزی که میگه س تا چن وقت قبل رابطه زناشویی راضی کننده داشتیم ولی این قضیه باعث شد خیلی کم میلی میکنه بهم کلا نمیتونم دیگه کنترلش کنم دوستان کمکم کنین راه حلی چیزی جلو پام بزارین
    دیگه بریدم
    ویرایش توسط پیمان.م : یکشنبه 22 مرداد 96 در ساعت 06:17

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    این تاپیک شما این خاصیت رو داره که تمااااام اعضای روشن و خاموش این سایت رو فعال کنه خواهر شوهرایی که به حق یا به ناحق چشم دیدن زنداداششون رو ندارن...
    عروسهایی که از دست خونواده ی شوهر چه ها کشیدن و فکر میکنن هر جوری که شده باید نگذارن یه زن دیگه رنجی که اونها متحمل شدن رو تجربه کنه...

    و بالعکس عروسهایی که فکر میکنن چون خودشون هر روز دارن رفتارهای غیر انسانی خانواده ی شوهرشون رو تحمل میکنن و فکر میکنن حالا که اونا باید تحمل کنن چرا خانوم شما تحمل نکنه... (منظورم این نیست که خانواده ی شما لزوما رفتار غیر انسانی دارن...
    منظورم دیدگاه بعضی از کاربران هست توی تاپیک های این چنینی...)


    عروسهای صبور و محترمی که قدرت درک بالایی دارن و فکر میکنن همه ی زنها همون اول زندگی باید همون درک بالا رو داشته باشن و اگر نداشته باشن غول بی شاخ و دم هستن و باید شاخشون شکسته بشه...

    خلاصه اینکه این تاپیک تبدیل میشه به جنگ بین کاربرها و آخرش هم عده ای!!! از کاربرها موضوع شما رو رها کرده میرن سابقه ی همدیگه رو سرچ میکنن و با لایک کردن نظرات مخالف توی اون سرچها کمی خودشون رو خالی میکنن...

    عضو انجمن خصوصی بشید (هزینه اش زیاد نیست) و از مدیریت تالار مشاوره بگیرید...
    تاپیک آقای شهروز رو هم مطالعه کنید لینکش رو من الان یادم نیست. پیدا کردم براتون میزارم...
    از صمیم قلبم دعا میکنم مشکلتون حل بشه...
    ویرایش توسط نیکیا : یکشنبه 22 مرداد 96 در ساعت 09:30

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 02 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-5-20
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    5,111
    سطح
    45
    Points: 5,111, Level: 45
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    73

    تشکرشده 41 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ان شاالله که مشکلتون حل میشه
    کاش انقدر دوران نامزدی طول نمیکشید
    اینطوری برخوردهای همسر و خانوادتون و همچنین خانواده ها باهم خیلی کمتر میشد
    اینکه باهم خوب صحبت نمیکنند دودش چشم شما و همسرتون میره و خیلی بده که از ابتدا این رفتار رو باهم داشته باشند
    این جلسات باید درنهایت احترام و مراعات برگزار بشه
    اگر خدای نکرده این اختلاف به شما و همسرتون برسه خانواده 2 نفره شما به مشکل میخوره
    درضمن خواهرتون نباید با کنایه صحبت کنه اگر هم از خانم شما خوشش نمیاد بهتره رابطشو محدود کنه حتی شده درحد سلام و احوال پرسی
    اینکه شما از ارتباط باخانومتون بخاطر عصبانیت هاش میترسید میتونه متقابل باشه شاید ایشون هم از خانواده شما میترسه ازاینکه باشما ازدواج کنه و شما همچنان به خانوادتون اجازه بدید که براتون مشکل ایجاد کنند..تا به حال در مقابل خواهرتون چه رفتاری داشتید؟
    تازمانیکه شما اجازه بدید دیگران حتی خواهر و مادرتون برای زندگی و رابطه 2نفره شما مشکل ایجاد کنند همسرتون به عنوان همسر و حامی به شما تکیه نمییکنه و حتی شاید اینکه میگه میخواد از شما جدا بشه بخاطر همین موضوع باشه..البته مشکل دیگری اگر هست توی تاپیک مطرح نکردید

  4. 3 کاربر از پست مفید afsa تشکرکرده اند .

    پیمان.م (یکشنبه 22 مرداد 96), بارن (یکشنبه 22 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پیمان.م نمایش پست ها
    سلام همه دوستان
    حدود یک سال نیم که عقد کردیم دقیقا 1 ماه قبل به دعوت خونواده خانم حاضر شدیم تا زمان عروسیمون مشخص کنیم اما مشکل ازاینجا شروع که خانمم خیلی حساسه زودرنج و پرخاشگر
    تو جلسه صحبت دو خونواده انقد باهم بد صحبت میکردن انگار که باهم لجن توقعات خونواده خانمم خیلی زیاده بیشتر حرفاشون با تیکه س که این خیلی برا من خونوادم آزار دهنده س مشکل ما از زمانی حاد تر شد که خواهرم نمیسازه با خانمم تحویلش نمیگیره تیکه میندازه خانم که سریع بهش برمیخوره یا گریه میکنه یا جنگ دعوا راه میندازه جدیدا هم که اگه خواسته ش براورده نشه جنگ دعوا بد بیراه بهم میگه کلا خسته شدم از کارش هرروز دعوا برا کوچکترین چیز همه چیزای خوب فراموش میکنه میچسبه به کوچکترین اشتباچن بارم با خونواده همسرم درمیون گذاشتم اوناهم به جای کمک میگن طلاق بگیرین تا جایکه خاننم هرچی شد خدافظ باید جدا بشیم موندم دیگه چیکار کنم از یه طرف رفتیم دنبال تالار از یه طرف خانمم بهونه گیری میکنه شدیدااز اینده باهاش میترسم بلد نیست درس صحبت کنه حرفاش همش تند زهر داره از طلاق میترسم خواهرم یه بار بخاطره اشتبا تو انتخابش خیلی لطمه دید
    از نظر مالی درحد خوبم خونه دارم کارم مناسبه من فوق لیسانسم خانم تازه گی لیسانسشو گرفته من 26 و خانمم 23سالشه
    کلا من هرچقدر فعالم اون تنبل بی حوصله همش فاز منفی به کوچکترین حرکت واکنشش شدیده خیلی راحت طرف مقابل قضاوت میکنه همیشه سعی کردم بهترین چیزا براش محیا کنم تو دعوا کوتاه اومدم خیلی باهاش صحبت کردم ولی باز اشتباهشو تکرار میکنه بهم میگه دوست دارم ولی کارش عکس چیزی که میگه س تا چن وقت قبل رابطه زناشویی راضی کننده داشتیم ولی این قضیه باعث شد خیلی کم میلی میکنه بهم کلا نمیتونم دیگه کنترلش کنم دوستان کمکم کنین راه حلی چیزی جلو پام بزارین
    دیگه بریدم������
    سلام

    مشکلات خانومتون به کمک روانشناس (کاربلد و ماهر) حل می شه.
    تنبلی، منفی بافی، پرخاشگری، با تیکه حرف زدن و زبان تلخ داشتن ... اگه می خوای درست بشه، به فکر درمانش باشید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 24 مرداد 96), پیمان.م (یکشنبه 22 مرداد 96), بارن (دوشنبه 23 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اسفند 98 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,160
    سطح
    34
    Points: 3,160, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط afsa نمایش پست ها
    سلام
    ان شاالله که مشکلتون حل میشه
    کاش انقدر دوران نامزدی طول نمیکشید
    اینطوری برخوردهای همسر و خانوادتون و همچنین خانواده ها باهم خیلی کمتر میشد
    اینکه باهم خوب صحبت نمیکنند دودش چشم شما و همسرتون میره و خیلی بده که از ابتدا این رفتار رو باهم داشته باشند
    این جلسات باید درنهایت احترام و مراعات برگزار بشه
    اگر خدای نکرده این اختلاف به شما و همسرتون برسه خانواده 2 نفره شما به مشکل میخوره
    درضمن خواهرتون نباید با کنایه صحبت کنه اگر هم از خانم شما خوشش نمیاد بهتره رابطشو محدود کنه حتی شده درحد سلام و احوال پرسی
    اینکه شما از ارتباط باخانومتون بخاطر عصبانیت هاش میترسید میتونه متقابل باشه شاید ایشون هم از خانواده شما میترسه ازاینکه باشما ازدواج کنه و شما همچنان به خانوادتون اجازه بدید که براتون مشکل ایجاد کنند..تا به حال در مقابل خواهرتون چه رفتاری داشتید؟
    تازمانیکه شما اجازه بدید دیگران حتی خواهر و مادرتون برای زندگی و رابطه 2نفره شما مشکل ایجاد کنند همسرتون به عنوان همسر و حامی به شما تکیه نمییکنه و حتی شاید اینکه میگه میخواد از شما جدا بشه بخاطر همین موضوع باشه..البته مشکل دیگری اگر هست توی تاپیک مطرح نکردید
    ممنون از اینکه به موضوع دقت کردین جواب دادین اینو یادم رفت بگم که همون بار اولی که خواهربنده این مشکل پیش اورد روابط خیلی محدود کردم کلا رابطه رو با خواهرم و همسرم خیلی کمه در حد اینکه چن ماه حتی همو نمیبنن مادرهم همین طوررفت امد بین خواهر و همسرم در حد صفره ولی باز مشکلات بالا که ذکر کردم داریم کلا خیلی خانمم تندخوشده منم صبرم داره لبریز میشه خیلی مراعات میکنن
    متاسفانه اینو بگم که قرار بود یه جشن عقد بعدازچن ماه گرفته بشه که به دلیل مشکل مالی نتونسم انجامش بدم عذرم خواستم ولی خب برداشت خونواده همسرم ازاین قضیه بی نهایت منفی و اینو عمل نکردن به قول وعده وعید میدونندرصورتی که خودش شرح دادم علت مشکل

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام

    مشکلات خانومتون به کمک روانشناس (کاربلد و ماهر) حل می شه.
    تنبلی، منفی بافی، پرخاشگری، با تیکه حرف زدن و زبان تلخ داشتن ... اگه می خوای درست بشه، به فکر درمانش باشید.
    ممنون از جواب بله به فکر ش هستم

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آقای پیمان،

    ما حق داریم ناراحت بشیم، حق داریم به کسی که به عهدش وفا نکرده، بدقولی کرده، معترض بشیم ... مشکل شما الان این قسمت نیست.
    مشکل اینه که خانواده ی همسرت و همسرت ( به خاطر نوع فضا و خانواده ای که توش تربیت شده) ناراحتی و اعتراضشون را درست بیان نمی کنن.

    با کنایه حرف زدن، پرخاش کردن، توهین کردن، دعوا کردن ... روش بیان ناراحتی یا اعتراض نیست.

    همونطور که خودتون هم بیان کردید و متوجه شدید، محدود کردن رابطه و کنار گذاشتن خواهر و مادرتون هم راه حل مشکل نیست و کمکی به شما نمی کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 10 بهمن 98), پیمان.م (یکشنبه 22 مرداد 96), الهه زیبایی ها (یکشنبه 22 مرداد 96)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اسفند 98 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,160
    سطح
    34
    Points: 3,160, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    آقای پیمان،

    ما حق داریم ناراحت بشیم، حق داریم به کسی که به عهدش وفا نکرده، بدقولی کرده، معترض بشیم ... مشکل شما الان این قسمت نیست.
    مشکل اینه که خانواده ی همسرت و همسرت ( به خاطر نوع فضا و خانواده ای که توش تربیت شده) ناراحتی و اعتراضشون را درست بیان نمی کنن.

    با کنایه حرف زدن، پرخاش کردن، توهین کردن، دعوا کردن ... روش بیان ناراحتی یا اعتراض نیست.

    همونطور که خودتون هم بیان کردید و متوجه شدید، محدود کردن رابطه و کنار گذاشتن خواهر و مادرتون هم راه حل مشکل نیست و کمکی به شما نمی کنه.
    ادم تو یه سری موقعیتای میفته امکانش نیست خواسته براورده شه
    محدود کردن روابط که ناسازگاری پیش میاره بهتراز روابطه البته مادر بنده تا حدی میبینه خانممو ولی خیلی کم خوده بنده هم خیلی کم معاشرت میکنم باهاش تااذیت نشه ولی دامن زدن به حاشیه تکرار مکررات چی عاید کسی میکنه؟
    مگه نباید دونفرتلاش کن که بدست بیارن
    خانم بنده همرو به بنده ترجیح میده حتی پسرخاله دخترخاله هاش با همشون میگه میخنده به من که میرسه سریع حوصله ندارم ول کن جای نمیام باهات من خیلی سعی میکنم رفتارم خوب باشه ولی رفتار پرخاشگرانه یه حدی رو میگذرونه
    متاسافانه هیچ احترامی برا بنده قائل نمیشه
    ببینید ایشون یه انتظارش برطرف نشد این همه ماجرا پیش اومده من حتی کوچکترین انتظارم ببرطرف نشده چی بگم بیام اسمون ریسمون ببافم که ای مردم ببینید این اینجوری اونجوریه
    ویرایش توسط پیمان.م : یکشنبه 22 مرداد 96 در ساعت 11:43

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز جو الان حاکم بر زندگیه شما و خونواده تون و همچنین همسر و خونواده اش مسمومه.. اصلا نه احترامی وجود داره و نه خوشی و رغبتی..

    این فضا باید قبل از برگزاری عروسی عوض بشه و الا بعد رفتن زیر سقف معلوم نیست چه اتفاقائی بیفته..

    بهتره یک جلسه مشاوره تشریف ببرین تا با راهنمائی مشاور ادامه مسیر رو به سمت بهتر شدن عوض کنین..

  12. 9 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    afsa (یکشنبه 22 مرداد 96), mercedes62 (یکشنبه 22 مرداد 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 24 مرداد 96), پیمان.م (یکشنبه 22 مرداد 96), نیکیا (دوشنبه 23 مرداد 96), الهه زیبایی ها (یکشنبه 22 مرداد 96), بارن (دوشنبه 23 مرداد 96), خواهان خوشبختی (چهارشنبه 15 فروردین 97), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  13. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام اقای پیمان

    اگر میتونستم رو یه تابلوی بزززززرگ با رنگ قرمز اتشین ! مینوشتم براتون " ایست".

    دوران نامزدی دورانی هستش که در اون تنش ها و اختلافات به دلیل شرایط روحی و احساسی حاکم به صفر میرسه.بعد از شروع زندگی مشترک و فروکش کردن هیجانات و احساسات تازه زوجین شروع به کنکاش اخلاق همدیگه میکنن .در واقع اون زمان تازه شروع به شناخت اخلاق همدیگه میکنن.حالا تصور کنید شما دارید مسیر رو از عقب به جلو میاین و این نشونه خوبی نیست.
    کسی به شما نمیگه و نبایدم بگه طلاق مناسبه و کسی هم نمیگه موندن و ساختن با این شرایط کار درستیه.
    قبل از هر تصمیمی ( به خصوص تصمیم گیری برای شروع زندگی مشترک) به یک مشارو حاذق مراجعه کنید تا تشخیص بدن ایا و شما و همسرتون به درد هم میخورید یا خیر(هرچند این کارها مال قبل از محرم شدن و عقد و ..هست).اما الانم دیر نشده.الان اقدام کنید برای حل مشکل خیلی بهتره فردا روزی با یک بچه بخواین اقدام کنید.

    برای شروع زندگی مشترک با این تفاسیر اصلا و ابدا عجله نکنید.با وجود این همه تنش دنبال تالار رفتن و مراسم عروسی و .. صد در صد کاری غلط و اشتباهه.به خصوص اینکه خانواده ایشون هم راهکار طلاق رو پیشنهاد میکنن...پس عجله نکنید.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  14. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 10 بهمن 98), پیمان.م (سه شنبه 24 مرداد 96), بارن (سه شنبه 24 مرداد 96), خواهان خوشبختی (چهارشنبه 15 فروردین 97), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.