به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    توی قرآن گفته شده که در شراب فوایدی هست اما چون ضررهاش بیشتره به این خاطر حرامه...
    والا بخدا من دارم راجع به بعضی از مشاورها و حتی بعضی از تاپیکها هم به همین نتیجه میرسم... که توشون فوایدی هم هست اما...
    عزیزم خواستگار شما(هنوز که خواستگاری هم نیومده) قبلا دخترخاله اش رو دوست داشته!!!! الان هم باهاش پنهانی ارتباط داره و چتهاش رو با دخترخاله اش که همون دوست دختر سابقشه از شما مخفی میکنه و تحت هیییییییچ شرایطی هم حاضر نشده رابطه اش رو با اون خانوم کات کنه
    اونوقت مشاور شما بهتون گفته که اون خانوم هم انسانه و اشکالی نداره که خواستگارتون باهاش رابطه داشته باشه؟؟؟؟ !!!!!!

  2. 3 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (سه شنبه 31 مرداد 96), میس بیوتی (یکشنبه 29 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    ولی من نمیترسم کلا دوست ندارم با کسی صمیمی باشه حتی اگه فامیلش باشه
    و ایشون در دوران شناخت به شما ثابت کرده که اینطوری نیست.

    برای چی ادامه می دی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    afsa (دوشنبه 23 مرداد 96), نیکیا (دوشنبه 23 مرداد 96), نادیا-7777 (سه شنبه 31 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 02 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-5-20
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    5,111
    سطح
    45
    Points: 5,111, Level: 45
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    73

    تشکرشده 41 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام



    و ایشون در دوران شناخت به شما ثابت کرده که اینطوری نیست.

    برای چی ادامه می دی؟
    سلام
    چون مشاور میگه توملکه ذهن این اقایی و خیلیییییییی خیلیییییییییی دوست داره
    همیشه روی این موضوع تاکید میکنه هرچی که من میگم
    مشاور میپرسه چت هاشون تم عاشقانه داشت؟.وقتی میگم نه میگه پس هیچی دیگه
    میگه اونم یه انسانه مثلث رابطه که عشق و صمیمیت و کشش جنسی هست فقط صمیمیتش باشه که دلیل نمیشه چیزی جز رابطه فامیلی باشه
    و وقتی میگم ازاون خوشش میومده میگه فقط گفته که به عنوان یه انسان خوشم میاد از یه سری ویژگی هاش نه اینکه نگاه خاصی بهش داشته باشم
    نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
    استنباط من اینه به احتمال قوی رابطه شما درست شکل نگرفته یا با هم هم کفو نیستید مخصوصا از نظر باور ها و اعتقادات.
    در ضمن ایشون وقتی میگن شرایط خواستگاری ندارند یعنی بطور کامل شما سر کار هستید. چون یا ایشون باید بیاد خواستگاری و رسمیت بده به رابطه و سعی در ایجاد شرایط کنه و یا اگه شرایط نداره نباید اصلا کسیو به خودش وابسته کنه و بگه به قصد ازدواج و علاقه و اینحرفا.

    بنظرم اینجور وقتا علاقه کاذبه و احتمال آسیب مخصوصا برای شما بسیار زیاده.

    پس جدا از اون ارتباط شما مشکلات مهم دیگه ای هم دارید.

    و همین کافیه که شما ادامه ندی رابطرو مگر اینکه بیاد خواستگاری. هدفشو مخصش کنه عنوان کنه. حتی اگه شرایطم نداره بیاد عنوان کنه. خواستگاریه. عروسی نیست که. هدفشو مشخص کنه بعدم پیگیر شرایطش باشه. پس همین مورد دلیل محکمیه که ترمز کنی. حد اکثر یه هفته بهش وقت بدی برای خواستگاری.

    اگر این مورد حل شد میرسیم به مورد بعدی:

    یکبار شما خواسته هات و خط قرمزهات رو رو کاغذ بنویس و باهاش طی کن. ببین میتونه قبول کنه و ثابت کنه که حله و اگه نه ترمز کن و ادامش هم نده. عقلتو بکار بنداز.
    اگه خواستی راحت تر هم قضیرو تموم کنی از اون بخواه که آزادیهایی که میخواد و خواسته هاشو که حتما میخواد برات بنویسه و بهت دونه دونه عنوان کنه. تو هم خواهی دید که ممکن نیست.

    وابستگیتم برات میتونه مشکلساز بشه. در ضمن حس حسادت به اون خانوم هم میتونه برات مشکلساز بشه و تورو بندازه به ارتباط با این آقا که جای اون دختر باشی. بر خلاف میلت اونوقت اینکارو میکنی و بعدا پشیمون میشی. پس حواست به این موارد باشه که ممکنه بد ضربه ای بخوری.

    خدارو فراموش نکنید
    موفق باشید
    متاسفانه گاهی ، انگار اصلا دیدگاه منو درک نمیکنه و سعی میکنه با دلایل خودش منو متقاعد کنه که البته پای درک نکردن نمیزارم...حس میکنم فقط میخواد منو متفاعد کنه
    ممنون بابت صحبتاتون...لازمه بیشتر در موردشون فکر کنم
    ویرایش توسط afsa : دوشنبه 23 مرداد 96 در ساعت 12:02

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط afsa نمایش پست ها
    ممنون از توجهتون
    من به ایشون گفتم که باید آشنایی درست طی بشه اما متاسفانه ایشون فقط دلش میخواد همه چیو رمانتیک پیش ببره و من هم که میگم میگه عشق که این حرفارو نداره
    یکبار هم به ایشون خیلی جدی این مساله رو گفتم بازم ایشون گفت تو میخوای رابطرو تموم کنی و شاکی شد از من با کلی توضیح گفتم میخوام آشناییمون درست پیش بره که گفت باشه با مامانم صحبت کن
    یه بار صحبت کردیم مادرش بهم گفت پسر من شرایطش اینجوریه از اولم معلوم بوده شرایطش شمام هرجورراحتی ما نمیخوایم اذیت بشی
    بعدازاون صحبتم چندماه از مادرش خبری نبود تااینکه ایشون به من گفت مادرم خیلی دوستت داره من گفتم که پس چرا چندماهه خبری ازش نیست شروع کرد بهانه اوردن که سرش شلوغه مادرم
    من دیگه نمیتونم بگم برو مادرتو بیار بگم چرا هیچکاری نمیگنی اینجا دیگه اگه کاری ام کنه .....
    از طرفی ام احساساتی میشم وقتی اصرار میکنه به ادامه رابطه قبول میکنم
    درمورد اون خانوم هم من یکبار به ایشون گفتم که خوشم نمیاد اصلا ایشون نگفت که من باهاش چت میکنم وگرنه خیلی جدی بهش گفتم بخاطر این راحت بودنت من خیلی ناراحتم و میخوام رابطرو تموم کنم
    الان هم که بخاطر چت بهش میگم میگه که خب من نمیتونستم یکدفعه رابطرو تموم کنم کم کم میخواستم اینکارو کنم که چون فامیله ناراحت نشه ..وقت میخواستم خودم درستش میکردم
    من به ایشون گفتم که اگه دوستش داری چرااومدی دنبال من میخنده میگه دیوونه
    میگم هم که چرا به حرفم احترام نمیذاری میگه که خب فامیلمم ناراحت میشه مشاور هم میگه اره چون چت هاشون تم عاشقانه نداشته اشکال نداره اونم یه انسان هست ...البته یکبار هم میگه بگو رابطت باید قطع بشه ایشونم یا میگه آره یا نه کلا من نمیدونم این اقا هم خیلی حرفاشو عوض میکنه دیوونم کرده...خودش و مادرشم میگن چرا بی گذشتی از همه چی ....
    ممنون از پاسختون

    حرفای بچه گانه و فرار کردن از پاسخ به نگرانی های شما تو رفتار و حرفای ایشون مشهوده.. ایشون هنوز امادگیه ازدواجو ندارن و وابستگی زیادی به مادرشون دارن..

    شما بهش گفتین میخواهین رابطه تون درست پیش بره و ایشون شما رو سوق دادن به مادرشون و مادرشون شمارو لنگ گذاشتن..

    من فک میکنم فردا که بخوایین تو چیزی مشورت کنین ایشون نظر مادرشو معیار قرار خواهد داد و این کار باعث اختلاف بینتون خواهد شد..

    اگه بخواین با این اقا باشین باید انرژی زیادی بکار ببرین .. من با حرفای مشاور هم موافق نیستم .. حرف زدن با یه خانم دگ تو این مقطع هیچ توجیهی نداره ...

    خیلی زیاد فک کنین و منطقی تصمیم بگیرین و نذارین احساسات دخیل بشه.. مشاورتونو هم عوض کنین و سراغه مشاور خیلی جوان نرین

  7. 5 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    afsa (دوشنبه 23 مرداد 96), نیکیا (دوشنبه 23 مرداد 96), نادیا-7777 (سه شنبه 31 مرداد 96), میس بیوتی (یکشنبه 29 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,945 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام افسا خانوم ؛

    خوبین؟

    من نوشته های شما و راهنمایی های دوستان رو خوندم ،،، حرف اصلی رو به شما زدند.

    عزیزم ، ویژگی اخلاقی این آقا اینطوریه که راحته و ممکنه با هر کسی اینطور باشه امکان نداره فقط به دختر فامیلشون ختم بشه ،،، اینطور که از نوشته هاتون برداشت کردم شما بیشتر ایشون رو دوست دارید چون میخوای یه جواب خوبی از ما بشنوی تا به رابطه ادامه بدی چون وابسته شدی و دوستش داری ولی مطمئن باش اگر مردی دختری رو دوست داشته باشه واقعا زود میاد خواستگاری و اینقدر دست دست نمیکنه... اگر علاقه داشت رابطه با اون خانوم رو قطع میکرد .

    کاری به صحبت هاش نداشته باش باید در عملش دوست داشتنش رو نشون بده.
    شما باید با خودت کنار بیای و تا هنوز دیر نشده و بیشتر از این علاقت بیشتر نشده این رابطه رو رها چون این مورد ها زیاد دوباره پیش خواهد آمد و تو از نظر روحی بیشتر ضربه میخوری و اذیت میشی ... این آقا هم به نظرم آمادگی ازدواج کلا ندارن .

    درک میکنم شاید سخت باشه ولی هر چه زودتر جلوشو بگیری برای خودت بهتره

    امیدوارم دوست عزیزم بهترین تصمیمو با یاری خداوند بگیری

  9. 5 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    afsa (دوشنبه 30 مرداد 96), نیکیا (دوشنبه 23 مرداد 96), نادیا-7777 (سه شنبه 31 مرداد 96), جوادیان (سه شنبه 24 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    فقط امیدوارم این رابطرو تموم کنی
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  11. 4 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    afsa (سه شنبه 24 مرداد 96), نیکیا (چهارشنبه 25 مرداد 96), میس بیوتی (یکشنبه 29 مرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 24 مرداد 96)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 02 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-5-20
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    5,111
    سطح
    45
    Points: 5,111, Level: 45
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    73

    تشکرشده 41 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    ممنون از پاسختون

    حرفای بچه گانه و فرار کردن از پاسخ به نگرانی های شما تو رفتار و حرفای ایشون مشهوده.. ایشون هنوز امادگیه ازدواجو ندارن و وابستگی زیادی به مادرشون دارن..

    شما بهش گفتین میخواهین رابطه تون درست پیش بره و ایشون شما رو سوق دادن به مادرشون و مادرشون شمارو لنگ گذاشتن..

    من فک میکنم فردا که بخوایین تو چیزی مشورت کنین ایشون نظر مادرشو معیار قرار خواهد داد و این کار باعث اختلاف بینتون خواهد شد..

    اگه بخواین با این اقا باشین باید انرژی زیادی بکار ببرین .. من با حرفای مشاور هم موافق نیستم .. حرف زدن با یه خانم دگ تو این مقطع هیچ توجیهی نداره ...

    خیلی زیاد فک کنین و منطقی تصمیم بگیرین و نذارین احساسات دخیل بشه.. مشاورتونو هم عوض کنین و سراغه مشاور خیلی جوان نرین
    ������ ������ ������ ������:
    ممنون از توجهتون
    ایشون قصدش از صحبت کردن من با مادرش این بود که من ببینم مشکلی با درجریان قرار گرفتن خانواده ها نداره و نمیخواد رابطه دوستی باشه و مادرشم گفت من بامادرت صحبت میکنم تا فعلا شرایط خواستگاری نیست اما من همچین اشنایی برام تعریف شده نبود
    در مورداینکه تاچندماه بعدش از مادرشون خبری نبود مشاور میگه شاید مادرش صلاح ندونسته وارد این رابطه بشه تا اینکه همه چی جدی بشه و خود این اقام قبلا بهانه میاورد که مادرم نتونسته (مشاور میگفت من اگر بودم جای مادر ایشون اصلا با شما دیدار نمیکردم چون شان یه مادر اینجوری حفظ نمیشه)
    پیش مشاور گفت نمیدونم چرا مادرم صلاح ندونسته بعدازاون رابطه اشو ادامه بده
    اما مادرش اون موقع به من گفت رابطه اتو با من قطع نکن ...خودشم میگفت
    من وقتی بامادرش صحبت کردم و گفتم خواستگاری تا اون موقع پیش نیاد خیلی سخته مادرشون گفتن ما دوس داریم کنارمون باشی اما هرجور راحتی ما نمیخوایم اذیت بشی
    و من خامی کردم رابطه رو همونجا تموم نکردم
    ______
    حرف زدن با خانوم دیگه ام که متاسفانه تو خانوادشون هست
    چون فامیلن باهم چت میکنند.....
    ______
    انرژی تا به حالن خیلی زیادبکاربردم و خستم از اینکه چیزایی رو حل و فصل کنم که نباید اصلا وجود داشته باشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها
    سلام افسا خانوم ؛

    خوبین؟

    من نوشته های شما و راهنمایی های دوستان رو خوندم ،،، حرف اصلی رو به شما زدند.

    عزیزم ، ویژگی اخلاقی این آقا اینطوریه که راحته و ممکنه با هر کسی اینطور باشه امکان نداره فقط به دختر فامیلشون ختم بشه ،،، اینطور که از نوشته هاتون برداشت کردم شما بیشتر ایشون رو دوست دارید چون میخوای یه جواب خوبی از ما بشنوی تا به رابطه ادامه بدی چون وابسته شدی و دوستش داری ولی مطمئن باش اگر مردی دختری رو دوست داشته باشه واقعا زود میاد خواستگاری و اینقدر دست دست نمیکنه... اگر علاقه داشت رابطه با اون خانوم رو قطع میکرد .

    کاری به صحبت هاش نداشته باش باید در عملش دوست داشتنش رو نشون بده.
    شما باید با خودت کنار بیای و تا هنوز دیر نشده و بیشتر از این علاقت بیشتر نشده این رابطه رو رها چون این مورد ها زیاد دوباره پیش خواهد آمد و تو از نظر روحی بیشتر ضربه میخوری و اذیت میشی ... این آقا هم به نظرم آمادگی ازدواج کلا ندارن .

    درک میکنم شاید سخت باشه ولی هر چه زودتر جلوشو بگیری برای خودت بهتره

    امیدوارم دوست عزیزم بهترین تصمیمو با یاری خداوند بگیری
    :
    سلام ..ممنون از توجهتون
    من باایشون صحبت کردم درمورد راحت بودن
    درمورد روابط فامیلیشون هم پرسیدم متاسفانه گویا فقط همین خانم یه مقدار زیاد علاقه به حفظ روابط با همبازی های کودکیش داره
    و ایشون من اینطوری نیستم که بخوام باهردختری راحت باشم
    بااین خانومم بارعایت کردن حرمتا حرف میزدم و مثل خواهرم بود الان هم همه رابطه اشو قطع کرده
    مشاور هم به من میگه ایشون خیلی بهت علاقه داره ، درمورد این مساله اینقدر سخت گیری نکن وقتی همون رابطه فامیلی ام تموم شده
    منم حرف مشاورو پذیرفتم چون چت هارو خوندم و بالاخره ایشون متخصص هستن
    اینجا دوستانی هستند مثل جناب نیکیا که همچین نظرات تند و تیز و ناعادلانه ای در مورد طرف دیگر رابطه میدن
    خودشون چیزایی که مطرح نشده اضافه میکنند مثل علاقه داشتن و دوست دختر سابق و قطع رابطه نکردن و ....
    و فکر اعتبار این سایت در نظر مراجعه کننده نیستند
    من بعدازاین تاپیک دیگه فقط به مقالات سایت مراجعه میکنم همچین نظراتی بدجور ذهن رو منحرف میکنه از راهنمایی های صحیح
    جالبه که بعضی دوستان هم ازاین پاسخ تشکر میکنند

    دوست عزیز من واقعا میدونم که ایشون شرایط نداره و الکی نمیگه که الان شرایط ندارم...تلاششم دیدم
    اما اینکه در عمل علاقه اش رو نشون بده سعی میکنه که نشون بده از کادو خریدن و صبر و حوصله داشتن وتلاش کردن واسه فراهم کردن شرایط ایشون چیزی کم نذاشتن
    برای این چتی که دیگه تموم شده من به این سایت مراجعه کردم که همه گفتند این رابطه رو تموم کن چون ازدواج نکردید و چون خواستکاری نیومده بهت علاقه نداره و داره بهانه میاره
    ایشون گفتن اگر خواستی رابطه رو کم کنی که وابسته نشی کلا قطع نکن رابطه رو
    که گاهی بتونم ازت خبر بگیرم تازمان خواستگاری رسمی
    من خودم هم بنظرم ایشون امادگی کامل واسه ازدواج ندارند
    و نمیدونم آیا در آینده ارتباطی مشابه با شخص دیگه ای برقرار میکنه یا نه
    تاالان که بعدازاون ارتباط فامیلی من موردی ندیدم به جز اینکه ابتدای ورود به مقطع ارشد به من میگفتن یکی از همکلاسی هام هست ازش بدم میاد
    ولی با همون خانوم بگو بخند کردن که من فورا ابراز ناراحتی کردم و ایشون گفت باشه حق باتوعه فراموشش کن و دیگه اینکارو نکردن
    نمیدونم اگه ابراز ناراحتی نمیکردم میخواستن همینطوری باشن یا نه
    و نمیدونم چکار کنم
    باید بخاطر این اخلاق قیدشو بزنم یا نه بهش اعتماد کنم که میگه تموم شد ببین من اینجوری که تو فکر میگنی نیستم

  13. کاربر روبرو از پست مفید afsa تشکرکرده است .

    miss seven (سه شنبه 31 مرداد 96)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 02 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-5-20
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    5,111
    سطح
    45
    Points: 5,111, Level: 45
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    73

    تشکرشده 41 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Quality نمایش پست ها
    افسا جان در کل با توضیحاتی که دادی بنظرم مورد مناسبی نیست. حرفهای شما هم بازجویی نیست. گاهی هم ما خودمون خودمون رو سر کار میزاریم. اون شخص هم ممکنه خودش ندونه که داره شمارو سر کار میزاره.

    اینکه ایشون شمارو دوست داره و کلا دوست داشتن کافی نیست. برای زندگی خیلی چیزای دیگم لازمه. دوست داشتن حتی اگه حقیقی باشه کافی نیست و دلیل نمیشه. چه بسا دوست داشتن در عمل باید نمود پیدا کنه و شما در اولویت اون شخص باشید و ایشون برنامه و تلاش منظم و عزم جدی برای شما داشته باشه.

    مواظب باشید عمرتون رو طلف نکنید. کشیک دادن و توهین ایشون هم دلیل نمیشه که شما به رابطه تن بدید. بلکه هر شخص قبل عقد اختیار انتخاب داره. خط قرمز ها هم یک قسمت مهمیه که هر زوجی باید برای هم مشخص کنند و بدونن اصلا طرف مقابل خط قرمزاش چیه که بعدا نگه نمیدونستم. همفکر بودن چطوری مشخص میشه اینکه خط قرمزاتون یکی باشه و رعایت بشه. ولی در مورد تذکر بله همینطوره. رابطه ای که همش بخوای تذکر بدی اون رابطه نرمال نیست.

    این وضعیت شما یک ماکت کوچیک از زندگی آینده شماست. از حرفاتون حس کردم باور اینکه فکر کنید این رابطه و ایشون مناسب نیست برای شما ناراحت کننده هست. سعی کنید بعد عقلی رو رعایت کنید که بعدا پشیمون نشید. گاهی تنهایی بهتر از یه سری رابطه هاست.

    حرف آخر اینکه گفته های من نظر شخصیه و با توجه به گفته های شما حرف زدم و ممکنه نظر من هم بعنوان یک کاربر در مورد شما صدق نکنه ولی با توجه به توضیحات شما و تجربه 35 ساله خودم این برداشت من بود.

    توکل به خدا هم میتونه دل شمارو محکم کنه و راهگشای مشکلات زیادی باشه.
    ممنون میدونم که توهین هایی که توجیهش عصبانیت بود و کشیک دادنی که گفتن میخواستم ببینمت دلیل نمیشه به رابطه تن بدم
    این ماکت کوچیک مشکلی جز همین روابط این آقا نداره عرض کردم که اوایل فکر میکردم چقدررررر باهم تفاهم داریم اما متاسفانه گویا ایشون برای رابطه فامیلی خیلی ارزش قائل بودن خیلی فامیلاشون زود رنج هستن و مشاور هم با گفتن اینکه واسه فامیلش احترام قائل بوده حرف فامیلی زده منو متقاعد میکردو خود این اقا باشنیدن این حرفا حق به جانب میشد
    مشاور میگفت برای فامیلش بالاخره یه احترامی قائل بوده
    ____
    مشکل بزرگ این رابطه اینه که جدیتی که باید داشته باشه نداره
    فعلا که دوماه وقت خواستن تا خودشونو ثابت کنن
    ممنون بابت پاسختون
    ویرایش توسط afsa : دوشنبه 30 مرداد 96 در ساعت 23:20

  15. کاربر روبرو از پست مفید afsa تشکرکرده است .

    miss seven (سه شنبه 31 مرداد 96)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام افسا جان! شما محتوای چت ها رو با خانم فامیلشون خوندید؟ اگر محتوا واقعا در حد فامیلی و رابطه فامیلی بوده چرا این همه حساسیت نشون میدید؟
    در بعضی از خانواده ها روابط دختر و پسرها خیلی نزدیک و صمیمی هست و وقتی یکی ازدواج میکنه میتونه مشکل ساز بشه. به نظر من شما باید برای تصمیم گیری دو مورد رو بسنجید: اول نوع فرهنگ خانوادشون و نوع ارتباط زن و مرد در بین فامیلهاشون. و دوم محتوای چت هایی که با اون خانم داشتند.
    دوست عزیز اینجا هر کس بر اساس نوع فرهنگ و نگاه و تجربیات خودش براتون وقت میزاره و جواب میده شما باید خودتون از لابلای حرفها و بر اساس جزییات مشکل خودتون راه حل رو بکشید بیرون. موفق باشید.

    به عنوان پی نوشت این رو هم اضافه کنم که به نظر من شما کار خوبی نکردید رفتید با مادر ایشون در مورد ازدواج صحبت کردید!!! یعنی در اصل شما رفتید خواستگاری کردید؟ و مادر هم گفتند فعلا پسرم قصد یا شرایط ازدواج نداره میخواهی باش نمیخواهی نباش! شما خواهشا دیگه این کار رو نکنید اجازه بدید خودشون برای خواستگاری پیشقدم بشن.
    ویرایش توسط niloofar_aabi : دوشنبه 30 مرداد 96 در ساعت 23:47

  17. 3 کاربر از پست مفید niloofar_aabi تشکرکرده اند .

    afsa (دوشنبه 30 مرداد 96), miss seven (سه شنبه 31 مرداد 96), جوادیان (سه شنبه 31 مرداد 96)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام افسا جان
    خوبی؟
    من جناب نیکیا نیستم
    خانوم نیکیا هستم...
    یه دختر حساس مثل خودت...تاپیک اصلی من که با اون تاپیک وارد این سایت شدم منتقل شده به انجمن آزاد( در مورد روابط جاری هام با همسرم بود)...
    افسا جان من همسری داشتم که از روز اول با عقاید خانواده اش زاویه ی 180 درجه ای داشت... به من شبیه تر بود تا به خانواده اش( شاید هم از یکجایی توی زندگیش خواسته بود که شبیه آدمهایی مثل من زندگی کنه دقیقا نمیدونم)...
    اما علی رغم شرایط بسیار خوب همسرم(از لحاظ موقعیت اجتماعی و... داشتن شرایط ازدواج و حمایت همه جانبه اش از من)...
    چند سال طول کشید تا به سکون نسبی برسیم
    نمیخام وارد جزییات بشم اما انقدر اذیت شدم که هنوز هم گاهی کابوس میبینم...
    نمیدونم اگر قرار بود همسرم باهام همفکر نباشه و مثل خواستگار شما باهاتون هم عقیده هم نباشه چند سال قرار بود عذاب بکشم و کابوس ببینم؟؟
    افسا جان زندگی و ازدواج شوخی نیست... اشتباه توی ازدواج تاوان سخت و سنگینی داره...
    وقتی این همه آدم دارن بهت میگن این راه رو نرو باید به خودت بیای و کمی به درستی این راه شک کنی...
    من با لحن تند و تیز نوشتم چون نمیخام بعد ها هر بار که روابط صمیمی همسرت رو با خانومهای فامیل میبینی به خودت بلرزی و بگی که کاش اشتباه نمی کردم...
    به نظر من هر چیزی که ما از همسرمون راجع به روابط فعلیمون با جنس مخالف پنهان کنیم اسمش خیانته چون اگر نبود پنهانش نمیکردیم و پاش وای میستادیم...
    راستش اگر بخوام بیشتر بنویسم ممکنه بازم لحنم تند و تیز بشه...
    امیدوارم منظورمو رسونده باشم...

  19. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    afsa (سه شنبه 31 مرداد 96), miss seven (سه شنبه 31 مرداد 96)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم اعتماد کنم2
    توسط afsa در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 بهمن 96, 21:14
  2. در هیچ گونه رابطه ای هیچ حدی از اعتماد رو نمیتونم داشته باشم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 27 دی 93, 00:51
  3. عاشق شوهرم هستم ایا با خیانتی که کرد میتونم بهش اعتماد کنم کمک کنید تو روخدا
    توسط ملیسا در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 94
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 خرداد 93, 11:13
  4. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27
  5. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.