به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 42 از 44 نخستنخست ... 2122232333435363738394041424344 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 411 تا 420 , از مجموع 439
  1. #411
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    خداروشکرکه تفریحی این کارومیکردین...البته همه ازاول میگن تفریحی بوده امابعد....

    مطمئنین کلاغه؟؟؟قصدتون کلاغ بوده یا ابرها...شایدکلاغه خودش اومدتوکادر...
    تصورکنین کله بعضی ها رووقتی اززیرآب بادوربینشون اومدن بیرون تاازکلاغ عکس بگیرن...آخه بیکاری تاچه حد...

    مگه زیردریاهم آبگرمکن میخواد...آب دریاهم که گرمه خودش...فقط یه وقت کوسه ها بادوربینتون قورتتون ندن...بعدچندوقت میبینی یه عکس لومیره ازاحشاء کوسه...بعدمیگن هنرمندیه...باباکوسه خوردتتون...به خودتون بیاین


    آقاامین چه مرغهای خجسته دلی دارین شماها...آدرس بدیدماهم تهیه کنیم...والا
    مرغ به این چست وچابکی ندیدیم تاحالا...
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...
    ویرایش توسط paiize : سه شنبه 13 تیر 96 در ساعت 15:41

  2. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 15 تیر 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 تیر 96)

  3. #412
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها

    آقاامین چه مرغهای خجسته دلی دارین شماها...آدرس بدیدماهم تهیه کنیم...والا
    مرغ به این چست وچابکی ندیدیم تاحالا...
    اگه خجسته دل نبودن که گرون نمیشدنقدرشونو ندونستید... جدیدا کبک و بلدرچین هم به جمع این موجودات مظلوم اضافه شده
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    m.reza91 (دوشنبه 09 مرداد 96)

  5. #413
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    190
    Array
    اولين شليك رو خودم ميكنم:

    1- فكر ميكنم محمد رضا جان كمي از خود راضي باشه.

    2- فكر مي كنم بيشتر از سنش مي فهمه.

    3- از درك بالايي برخورداره.
    محمدرضا این شلیک بود !؟
    موشک بالستیکی چیزی بزن اینا چیه!؟

    هیچ آدابی و ترتیبی مجو

    هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو


    من فضای باز تصویر ذهنی اعلام می کنم!
    از دوستان تشکر میکنم برای حضورشون در تصویر ذهنی . بعضی نظرات خیلی فکرمو فعال کرده ؛ اگر چیز دیگه ایم هست لطفا بنویسید. تمام قد تشکر میکنم.

    پ.ن.: به خاطر اینکه نظم اون تاپیک به هم نخوره اینجا زدم.

    ====
    یه سوال، این مرغ که امین میگه چیه!؟ یه جور دایناسوره!؟
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود




  6. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 10 مرداد 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 10 مرداد 96)

  7. #414
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هر چی میگم از رانندگی این جماعت میترسم همه یهویی میان میگن باز حرف تکراری زدی خب واقعا ترس داره چند روز پیش هر چی صدای کوبیده شدن ماشینها رو میشنیدم یک خانم راننده یکی از ماشینها بود اینقددددر که توی اتوبان آزادگان وفرعی هاش توی آیینه نگاه کردم که منم مشمول این الطاف نشم َجلوم نگاه نمیکردم که یه دفعه اشتباهی از قسمت عوارض الکترونیک رد شدم و یک پیامک با لحنی مهربان برام اومد مالک محترم جریمه شدی دیگه اینقدددر آینه رو نگاه نکنهیچ وقت خیر این جماعت به ما نرسید
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    m.reza91 (شنبه 21 مرداد 96)

  9. #415
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    190
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    من هر چی میگم از رانندگی این جماعت میترسم همه یهویی میان میگن باز حرف تکراری زدی خب واقعا ترس داره چند روز پیش هر چی صدای کوبیده شدن ماشینها رو میشنیدم یک خانم راننده یکی از ماشینها بود اینقددددر که توی اتوبان آزادگان وفرعی هاش توی آیینه نگاه کردم که منم مشمول این الطاف نشم َجلوم نگاه نمیکردم که یه دفعه اشتباهی از قسمت عوارض الکترونیک رد شدم و یک پیامک با لحنی مهربان برام اومد مالک محترم جریمه شدی دیگه اینقدددر آینه رو نگاه نکنهیچ وقت خیر این جماعت به ما نرسید
    جریمه شدن که خوبه من امشب داشتم جونمو میدادم
    ماجرا اینجوری بود که من پشت چراغ قرمز بودم که یهو سبز شد مثه خارجیا راهنما زدم و پیچیدم خیابون سمت چپ بعد یه آن نگاه کردم تو اینه دیدم یکیشون به صورت مارپیچ میخواد خودشو بکوبونه بهم! ماشینام دوبله پارک بودند دیگه تا اونجا که میشد خودمو چسبوندم بهشون که راه براش باز بشه و خوشبختانه اینبارم جون سالم به در بردم حالا تا دفعه بعدم خدا بزرگه.
    خوبه یه کمپین راه بندازیم مثلا کمپین نه به رانندگی خانمها :)
    QUOTE=ammin;433217]سلام

    منم اومدم اما دیرتر

    آقای ام رضا

    شوخ طبع وحساس که کسی از دستش ناراحت نشه حتی توی شوخی به خاطر همین ممکنه اون لحظه خودش رو یک پله پایینتر بگیره که کلا طرف مقابلش بیخیال ناراحت شدن بشه
    :[/QUOTE]
    از مظلومیت و بی گناهی من همین قدر بس که کسی نفهمید چقدر مظلومم. هی. ای کاش نمیگفتی نکنه یوقت شرمنده بشند از فکرایی که در مورد من کردند نکنه عذاب بکشن :) اگه عذاب وجدان پیدا کردند چی ؟!
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : شنبه 21 مرداد 96 در ساعت 19:15

  10. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 21 مرداد 96)

  11. #416
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    شوخ طبع وحساس که کسی از دستش ناراحت نشه حتی توی شوخی به خاطر همین ممکنه اون لحظه خودش رو یک پله پایینتر بگیره که کلا طرف مقابلش بیخیال ناراحت شدن بشه
    این تصویر خیلی خش خشیه و باید لامپ تصویرشونو عوض کنند احتمالا سوخته

    ما که پله ی پایین تر ندیدیم همش طاقچه بالا بوده

    کشتین مارو با این بحث تکراری رانندگی


    اما شنيدين که از قديم ميگند گذر لاک پشت به سينک ميافته :)
    ...خب که چی ... حالا هی بیا گذر کن سینک ما از کرگی دم نداشت ...
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : شنبه 21 مرداد 96 در ساعت 19:30

  12. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 22 مرداد 96), m.reza91 (یکشنبه 22 مرداد 96), paiize (یکشنبه 22 مرداد 96)

  13. #417
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها

    کشتین مارو با این بحث تکراری رانندگی



    .
    خب دیدم‌که میگم

    تکراری نمیشه هر لحظه گلی از این باغ میرسد


    الان این جمله ایهام‌تناسب داشت
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  14. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 22 مرداد 96), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 24 مرداد 96)

  15. #418
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    190
    Array
    برام جالب شد ببینم این "خر ما از کرگی دم نداشت" از کجا اومده

    گویا ماجرا واقعیه و مربوط به زمان سلطان محمود غضنوی هست ؛ شرح کامل و طولانیش اینجا هست : خر ما از کرگی دم نداشت

    ولی یه نسخه ی کوتاهتر شُدشم پیدا کردم ؛ خنده داره:

    مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .
    مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ) . دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”

    مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت. خود را به خانه ایی درافکند. زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت ( حامله بود ). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت ( سِقط کرد ). خانه خدا ( صاحبِ خانه ) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
    مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.

    جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست !

    مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.
    پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !
    مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ” دخیلم! “. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند .

    نخست از یهودی پرسید .
    گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .

    قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
    و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !
    جوانِ پدر مرده را پیش خواند .

    گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام .
    قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !

    و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد !
    چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت :
    قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !

    مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید .
    قاضی آواز داد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !

    صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :
    مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کرگی دُم نبوده است.
    ماجراي "خر ما از کرگی دم نداشت" چيست؟
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : یکشنبه 22 مرداد 96 در ساعت 19:40

  16. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 24 مرداد 96)

  17. #419
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    190
    Array
    سلام پس چراکسی نمیاد تصویربگه؟؟؟؟
    من بگم !؟
    به این دلیل که مدیر تاپیک مربوطه گفتند؟:

    بچه هاي آلاچيق كل كل ، چهارشنبه نوبت شماست كه از خجالت آقاي امين در بيايد. ( البته منظور فقط خانم هاي كل كل و انحصارا اونهايي كه رانندگي اشون خوبه)
    انحصارا اونایی که رانندگیشون خوبه
    خود امین که نمیتونه برا خودش تصویر بنویسه
    میمونه من فقط؛ که منم نوشتم. البته بماند که من چقدر با مدیر تاپیک مذاکره کردم تا بالاخره عدول کردند از نظرشون:)

    ما که پله ی پایین تر ندیدیم همش طاقچه بالا بوده
    به قول همایون شجریان:
    همچو خامشان
    بسته ام زبان
    حرف من بخوان از اشاره ها
    ما ز اسب و اصل افتاده ایم
    ما پیاده ایم ای سواره ها
    :)
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : یکشنبه 29 مرداد 96 در ساعت 23:55

  18. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 30 مرداد 96), mohamad.reza164 (دوشنبه 30 مرداد 96)

  19. #420
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام

    نقل قول:

    استاد نازنینی داشتیم در دوران دانشجویی. تلاش
    می‌کرد حرف‌های درشت اجتماعی را به گونه‌ای با شوخی و خنده بیان کند که آدم لذت ببرد.

    روز اول کلاس، آمد روی صندلی نشست و بی‌مقدمه و بدون حال‌و‌احوال‌پرسی رو به یکی از پسرهای کلاس کرد و گفت:
    "اگه امروز که از خونه اومدی بیرون، اولین نفر تو خیابون بهت می‌گفت زیپت بازه، چی کار می‌کردی؟"
    پسره گفت: "زود چک‌اش می‌کردم."
    استاد گفت:
    "اگر نفر دوم هم می‌گفت زیپت بازه، چطور؟"
    پسره گفت: "با شک، دوباره زیپم رو چک می‌کردم."
    استاد پرسید: "اگر تا نفر دهمی که می‌دیدی، می‌گفت زیپت بازه، چطور؟"
    پسره گفت: "شاید دیگه محل نمی‌ذاشتم."
    استاد ادامه داد‌: "فرض کن از یه جا به بعد، دیگه هرکی از جلوت رد می‌شد، یه نگاه به زیپت می‌انداخت و می‌خندید. اون موقع چی‌کار می‌کردی؟"
    پسره هاج و واج گفت‌:
    "شاید لباسم رو می‌انداختم روی شلوارم."
    استاد با پرسش بعدی، تیر خلاص رو زد :
    "حالا اگر شب، عروسی دعوت باشی، حاضری بری؟"
    پسره گفت: "نه! ترجیح می‌دم جایی نرم تا بفهمم چه مرگمه."


    استاد یهو برگشت با حالتی خنده‌دار گفت:
    "دِ لامصبا! انسان این‌جوریه که اگر هی بهش بگن داری گند می‌زنی، حالا هرچی باشه، باورش می‌شه داره گند می‌زنه.
    امروز صبح سوار تاکسی شدم، راننده از کنار هر زن راننده ای رد می‌شد، کلی بوق و چراغ می‌زد. آخر سر هم با صدای بلند داد می‌زد که: "بتمرگ تو خونه‌ات با این دست فرمونت."
    خب این زن بدبخت روزی ده بار این رو از این و اون بشنوه، دست‌فرمونش خوب هم که باشه، اعتماد به نفسش به فنا می‌ره!
    پس‌فردا می‌خواین ازدواج کنین، دوست دارین شریک زندگی‌تون یه دختر بی‌اعتماد‌به‌نفس باشه یا یکی که اعتمادبه‌نفسش به شما انرژی بده؟"

    بعد برگشت رو به همه کلاس و گفت:
    "حواس‌تون باشه! اگر امنیت هر آدمی رو از میون ببرین، نه تنها خدا طعم شیرین زندگی رو بهتون حروم می‌کنه، جهانی رو که توش قراره زندگی کنین رو هم خراب می‌کنید."

    دو سال بود دانشجو بودیم، هیچ‌وقت نشده‌ بود این‌جوری به قضیه نگاه کنیم.
    یادم میاد بهترین تعاملات دانشجویی زندگی‌مون، بعد از کلاس اون استاد شروع شد؛ تعاملاتی با بیش‌ترین تلاش برای ساختن و نگهداری امنیت آدمای دور و برمون.

    جهانی که برای زنان جای بهتری باشد، آن جهان برای مردان نیز جای بهتری خواهد بود.


    اصلاح جامعه از من و تو آغاز می‌شود.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  20. 7 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    donya. (دوشنبه 30 مرداد 96), m.reza91 (دوشنبه 30 مرداد 96), mohamad.reza164 (دوشنبه 30 مرداد 96), paiize (دوشنبه 30 مرداد 96), zolal (دوشنبه 30 مرداد 96), زندگی خوب (شنبه 04 شهریور 96), شیدا. (دوشنبه 30 مرداد 96)


 
صفحه 42 از 44 نخستنخست ... 2122232333435363738394041424344 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستان راهنمایی بفرمایید این ازدواج به صلاح من است یا نه؟
    توسط سرشار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 آذر 94, 23:26
  2. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 4>>> بفرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 511
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 دی 93, 09:51
  3. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و آلاچیق کل کل 3>>> بفرمایید
    توسط فرشته مهربان در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1245
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 آبان 93, 01:17
  4. باغ همدردی >>> بوستان آرامش و تلطیف روح >>> بفرمایید
    توسط فرشته مهربان در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 595
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 فروردین 92, 03:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.