به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 37
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فکور نمایش پست ها
    سلام
    شما که نوشتی همسرت زمان زیادی مشغول به کار هست
    درآمد ایشون صرف چی میشه که ماشین و خونه رو شما تامین می کنید؟
    باید عرضتون برسونم دوست گرامی که همسر من اوایل زندگی اصرار داشت برای خودش کار کنه و چندین یار شغل عوض کرد و به خاطر اینکه همت و پشتکار نداره و فقط از دیگرات توقع داره هر بار با شکست مواجه شد و کلی بدهکار شد بعد مجبور شدیم وام های زیادی بگیریم برای جبران بدهکاری ها و بعد از اون هر چی کار کرد اقساط وام ها رو پرداخت کرد و گاها دست به کارهای شگفت انگیز میزد مثلا ماشینی که به نامش بود رو فروخت با پولش یک ساعت گرون قیمت یک عینک و کفش و گوشی مارک خرید . پول ماشین هم از خواهرش قرض گرفته بود بعد که خواهرش اعتراض کرد مجبور شد پول اون رو برگردونه . البته هیچ وقت کار بادرامد بالا نداشت و با همین کارگری و رانندگی و ... بدهکاریهاش رو داد البته منم خیلی کمک کردم و بیشتر خرج و مخارج خونه با من بود تا ایشان قرض هاشون رو پرداخت کنه . در کل ادم بسیار ول خرج و بد خرجی است و به هیچ عنوان به پس انداز اعتقادی نداره اگه پولی دستش باشه همدن لحظه باید خرجش کنه به خاطر همین برای خرید ماشین و اجاره خونه هیچ وقت نمی تونه پول جمع کنه

  2. کاربر روبرو از پست مفید rahaaaaaaa تشکرکرده است .

    فکور (دوشنبه 16 مرداد 96)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با همه چیزهایی که تعریف کردی باز هم نمیشه نسخه طلاق پیچید چون شما دو تا بچه داری

    فعلا که توی بارداری شما قانونا نمیتونی طلاق بگیری بذار بعد زایمان ببین چه برخوردهایی همسرت داره
    اگر اطمینانی به این زندگی نداشتید نباید اقدام به بچه دار شدن می کردید و حالا که دو بار بچه دار شدید خیلی باید با احتیاط قدم بردارید

    نمیدونم دعواهای شما دقیقا سر چه چیزهایی هست ولی شاید بتونید به نحوی اون دعواها رو کاهش بدید
    شاید گاهی لازم باشه سکوت کنید
    شاید لازم باشه از اولش زیادی خدمتگزاری نکنید که بعدش طلبکار نباشید
    شاید لازم باشه حداقل بخشی از مسئولیتهای مالی زندگی رو به دوش ایشون بذارید

    به هرحال شما دو تا بچه داری و حتی اگر طلاق بگیری احتمال اینکه یه زندگی مشترک جدید نرمال داشته باشی خیلی کم هست از طرفی اون دو تا بچه رو شما به این دنیا دعوت کردی به این راحتی نمیتونی تبدیلشون کنی به بچه طلاق، شما الان قبل از اینکه به فکر خوشحالی و آرامش خودت باشی باید به فکر آرامش و خحوشبختی اون دو تا طفل معصوم باشی

    شاید لازم باشه نحوه سازگاری کجدار مریض با همین زندگی رو تمرین کنی و در این زمینه راهنمایی بگیری

    البته مواضع همسرت هم در این زمینه اهمیت داره شاید واقعا دیگه اونم نخواد به زندگی مشترک برگرده اونم یه بحثیه

    - - - Updated - - -

    من بعد گذاشتن پست بالا رفتم عناوین تاپیکهای شما رو دیدم
    آیا همسر شما اهل خیانت و اعتیاد به سیگار و قلیان هم هست؟
    آیا خانوادش در همه این زمینه ها ازش حمایت می کنن؟
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  4. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 16 مرداد 96)

  5. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    رهای عزیز


    امیدوارم این پست من را با دید مثبت بخونی و اذیت نشی.
    متوجه شرایط شما هستم و برای همین فکر کردم باید بیشتر در موردتون احتیاط کرد و مواظب احساسات و شرایط شکننده ی یک خانم باردار که مدتیه از همسرش دوره و زندگیش ناآرام، بود.

    علت این که این پست را می ذارم این نیست که به شما انتقاد کنم یا سرزنشتون کنم.
    می خوام به یکی از علتهای احتمالی مشکلتون اشاره کنم.

    البته که هر وقت زوجی به مشکل می خورن، هیچکدوم مقصر صددرصد نیست. منکر کارهایی که همسرتون کرده و رفتارهای اشتباهش و تاثیرش روی زندگیتون نیستم

    اما

    من فکر می کنم شما زیادی مستقل هستید و زیادتر از حد مردانه رفتار می کنید. شاید همین در پررنگ تر شدن مشکلات همسرتون موثر بوده.
    یه مقدار هم حس طلبکار بودن از بقیه و انداختن مشکلات گردن دیگران را دارید ... ( ببخشید)

    در کنار ایرادی که این رفتار یا ویژگی شخصیتی شما دار، محاسنی هم داره.
    پستهای شما اصلا شبیه زنی که با یه بچه و یه جنین، چند ماه هست حتی نمی دونه شوهرش کجاست، نداره !!
    غبطه خوردم به این همه محکم بودن و منسجم بودن روحی روانیتون که از پستهاتون برداشت کردم.
    فکر می کردم من اگر در این شرایط بودم ...
    واقعا محکم و قوی هستید و این را خیلی راحت می شه از پستهاتون فهمید. من فکر می کنم نه مهرطلبانه و منفعلانه (نمونه اش توی خانمهای تالار زیاده)، که مقتدرانه و کمی مردانه هست این همه فداکاریتون برای زندگیتون.

    یک مثال می زنم از حرفهاتون که خیلی برای من جالب بود، از همون لحظه اول که این پست را خوندم با خودم گفتم چه جالب!! ما را مقصرتر از خودش می بینه در این قضیه

    قصدم از نوشتن این تایپیک اینه که کاش وقتی میبینین مشکلاتی در زندگی افراد حل نشدنیه از جدایی و طلاق نترسونیمش به جای دعوت به صبر و ارامش به طلاق سوق بدیم
    شما انتظار داشتی با تاپیکهای شما، بقیه تشویقتون کنن به طلاق و فکر می کنی کوتاهی کردن

    راستش من شاخ درآوردم !!! وقتی خودت که در جریان این زندگی بودی، از روز اول هم مشکل داشتید و تاپیکهاتون هست، بچه ی اول را آوردید
    و بعد بچه ی دوم
    و به ما می گید شما چرا نفهمیدید من باید طلاق می گرفتم !!!!!!!

    با چهار تا تاپیک نصف نیمه و مشاروه آنلاین که نمی شه گفت برو طلاق بگیر. مشاور حضوری که مدتها شما را می بینه و از نزدیک با هر دو نفرتون آشنا می شه، باز آخر سر با احتیاط ممکنه بگه شاید احتمالا طلاق براتون بهتر باشه.
    هر کس خودش باید به این نتیجه برسه و واقعا نمی شه به جای کسی تصمیم گرفت. مثلا این که همسر شما شبیه پدرش هست و شاید این ویژگی کمی ارثی یا در اثر تربیت خانوادگی باشه، را ما از کجا می فهمیدیم؟ شما می تونستی به خانواده ی همسرت نگاه کنی و فکر کنی آیا این مرد را با این خانواده و پیش زمینه، می شه بهش امید داشت؟

    به هر حال ......... امیدوارم راه حل درستی انتخاب کنی که به بچه ها و خودت آسیب کمتری برسه.
    شاید شما هم زیاد از حد مرد زندگی بودین که همسرتون اینقد کم گذاشته.

    امیدوارم کوچولوی تو راهیتون با خودش خیر و خوشبختی به خانواده تون بیاره
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 16 مرداد 96 در ساعت 14:45

  6. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    فکور (دوشنبه 16 مرداد 96), نادیا-7777 (سه شنبه 17 مرداد 96), میس بیوتی (یکشنبه 22 مرداد 96), جوادیان (دوشنبه 16 مرداد 96), زن ایرانی (سه شنبه 17 مرداد 96), صبا_2009 (دوشنبه 16 مرداد 96)

  7. #14
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم شوهرتون از ندونم کاری های خودش در حوزه ی مسائل مالی به اندازه کافی تنبیه شده و سیلی روزگار رو خورده . نمونه اش اینه که توسط زنش از زندگی ( و احتمالا از خونه) بیرون شده و حس تحقیر شدن به خاطر نداری رو تجربه کرده . بنابراین اگر معتاد و خائن و غیره نباشه ، شاید این بار عاقلانه تر با مسائل مالی برخورد بکنه و کم کم بتونه خودش رو جمع و جور کنه .

    اما به نظر من باید کمی هم در روابط بین فردی هر دوی شما بیشتر مراعات حال همدیگه رو بکنید و نزارید دعواهاتون زیاد بالا بگیره . نقش زن به نظر من در اینجا مهم و اساسی هست . به هر حال توصیه می کنم دوباره با کمک هم زندگی تون رو بسازید چرا که همونطور که دوستان گفتن ، طلاق مشکل شما رو حل نمیکنه و با داشتن 2 بچه ، بسیار دشوار خواهد بود اگر بخواهید باز هم با فرد دیگری ازدواج کنید . بهتره مشکلات و مسائل موجود در تاپیک های مشابه رو که زنان با وجود فرزند ، ازدواج مجدد داشتن رو حتما بخونید . شاید با طلاق از چاله در بیایید و به چاه بیوفتید . با احتمال اندکی هم ممکنه طلاق براتون خوب بشه . به هر حال بنده بیشتر توصیه به سازش می کنم . به قول مادر بزرگ های 700 سال پیش : «برای زن ، بخت همون بخت اول» !!

    امیدوارم شرایط سخت رو به خوبی از سر بگذرونید . این مشکلات شاید سخت ترین آزمون هایی باشن که ما در اون قرار می گیریم
    ویرایش توسط behzzad : دوشنبه 16 مرداد 96 در ساعت 18:27

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    ممنون از دوستانی که صفحه من رو مورد عنایت قرار دادین و راهنمایی کردین . دوست داشتم مدیرهای سایت هم نظرشون رو میگفتن اما انگار سرشون شلوغه و شاید هم مشکلات من رو قابل مشاوره ندونستند . به هر حال هدف درد و دلی بود و در کنارش نظرات دوستان رو خواندن برام بسیار با ارزش بود . دوستان راهنمایی کردند به طلاق فکر نکنم منم همین کارو میکنم اما هر چه با خودم کلنجار میرم به ادامه زندگی هم نمی تونم فکر کنم . در اعماق قلبم شوقی برای ادامه زندگی با این همسر پیدا نمی کنم . هر چند از طرف او هم اصراری ندیدم فقط مدتیه که هفته ای که تعطیلی داره (دو هفته در میون ) میاد دنبال دخترم و شب برام میارتش . بعد از حدود چهار ماه که اصلا سراغش رو هم نمی گرفت . منم بچه رو اماده میکنم میدم دست بابام که اومد دنبالش بهش بده خودم حتی تمایلی به دیدنش هم ندارم . یکبار هم تماس گرفته تاریخ زایمان ر پرسیده که بیاد بیمارستان!!!!
    دوستان میگن نباید از لحاظ مالی ساپورتش کنی تا غرورش جریحه دار نشه . خوب وقتی هزار تومنم پس انداز نداره باید چیکار کنم ؟الانم اگر بخوام زندگی کنم بگم کجا بیاد ؟خونه پدرم که در حال حاضر هستیم ؟ بارها و بارها بدترین فحش ها رو نثارشون کرده که اصلا دلم نمی خواد . بگم برو خونه بگیر واسه من و بچه ها که میدونم هیچ پولی پس انداز نداره و خانواده اش هم هیچ توان مالی برای کمک کردن بهش ندارن پس مجبور میشم خودم خونه بگیرم . خلاصه این گوشه ای از برزخ زندگیه منه ازتون میخوام برام دعا کنید

  9. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما عزیزم من فکر میکنم زندگی شما با یادگیری مهارتهای شما خیلی خیلی بهتر خاهد شد بنظر من در این برهه که طلاق شدنی نیست اما شما یکم مهارت یاد بگیری همینجا کلی میتونی زندگیت رو تغییر بدی
    ازونجا که ادم صبوری هستی پس تواناییش رو داری شک نکن یه روز به خودت میبالی فقط کافیه یکم روش برخوردبا مرد صفر کیلومتر رو یادبگیری
    ببین همسر منم چون تک پسر بود دقیقا منم اوایل حرص میخوردم ایشون فقط کار کار خودشبراش مهم بودنه خرید خونه حتی یک نون خریدن هم بلد نبود
    مادرش با اون پیری خودش میرفت خرید پسرش تو خونه .........
    من سخنرانی های دکتر حبشی بخصوص کلید مرد و اقتدار مرد ایشون خیلی بدردم خورد که نحوه در خاستم چطور باشه تا ایشون انجام بده
    یادمه قبلا فقط و فقط خودم خرید میکردم امایه بار نتونستم برم بیرون گوجه بخرم از ناچاری به همسرم زنگ زدم عزیزززززززم میشه سر راهت اومدنی برام یه کیلو گوجه بخری ایشونم اومدنی از سر کوچمون خریده بود اما وقتی اوررررد کلییییییطط ذوق از خودم نشون دادم واااااای چه گوجهای خوبی خریدی اکثرا مردا بللللد نیستن چیز خوب بخرن و........یه ده کیلو هندونه زیر بغلش گذاشتم ازون به بعد تک و توک خرید کرد و بعدگوش دادن سخنرانیهای دکتر حبشی فهمیدم اتفاقا باید ازهمسر درخاست کرد چون در راستای ذاتش هست !!!!!!! اما نحوه بیان مهمه
    حالا عزیزم خودش خیلی از خریدها رو میکنه حتی شده تنها رفته فروشگاه و خرید ماهانه کرده !!!!!!!!!!
    پس همسر شما هم تغییر خاهد کرد اما زمان میخاد و با صبوری شما انشاالله میشه
    فکر کنم تاپیک سوده هم بدرت بخوره برا برگردوندن همسرت
    وقتی حس مردونگبش قلقلک بیاد خودش تلاش خاهد کرد خونه تهیه کنه
    فعلا شما باید این حس قلقلک بدی یعنی دورادور زن باش براش کم کم خودش دوباره جذبت میشه فکر کن میخای از اول شروع کنی میدونم سخته اما از توان شما برمیاد
    همینکه میاد و ذوق داره دخترت رو ببینه و زمان زایمان پرسده نشونهای تحریک شدنش برای ادامه هست
    فعلابا ناز و عشوه از لونش بکش بیرون خودش در ادامه خاهد دوید

  10. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    behzzad (شنبه 21 مرداد 96)

  11. #17
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باید به طریقی با همسرتون صحبت کنید و همین مشکلات رو به ایشون انتقال بدید و بخواهید که اینها رو حل بکنه . ممکنه نتونه در مدت زمان کوتاهی مسائل مالی رو حل کنه و خونه بگیره . در اینجا شما 2 تا راه داری : 1- صبر کنی تا هر وقت که تونست زندگی رو تامین کنه ، شما برگردی یا 2- یه جورایی به ایشون وام بدی!

    اگر به نظر شما صبر کردن شدنی نیست و بهتره زودتر به زندگی برگردید ، میتونید یک پولی رو به شوهرتون قرض بدید و روش بازپرداخت رو هم با همدیگه طی کنید . اینکه باید حتماً پول رو پس بده رو باید براش روشن کنید . اگر هم میخاید صبر کنید تا بعداً خودش زندگی رو تامین کنه و مثلا یکسال دیگه برگردید ، این رو حتما باید به ایشون بگید و مثلا ایشون بدونه که قراره زنش منتظرش بمونه و قصدش چی هست.

    اگر ایشون ندونه که شما دیر یا زود قصد بازگشت دارید و مساله اصلی تامین مسائل مالی توسط ایشون هست ، اونوقت 100 جور فکر دیگه میکنه و مشکلات دیگری پیش میاد . پس در هر صورت باید مسائل رو بین خودتون روشن کنید و برای هر تصمیمی که میگیرد بتونید دلایل منطقی به شوهرتون بگید تا ایشون هم با شما متقابلا رفتار درستی بکنه

  12. کاربر روبرو از پست مفید behzzad تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (شنبه 21 مرداد 96)

  13. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rahaaaaaaa نمایش پست ها
    ممنون از دوستانی که صفحه من رو مورد عنایت قرار دادین و راهنمایی کردین . دوست داشتم مدیرهای سایت هم نظرشون رو میگفتن اما انگار سرشون شلوغه و شاید هم مشکلات من رو قابل مشاوره ندونستند . به هر حال هدف درد و دلی بود و در کنارش نظرات دوستان رو خواندن برام بسیار با ارزش بود . دوستان راهنمایی کردند به طلاق فکر نکنم منم همین کارو میکنم اما هر چه با خودم کلنجار میرم به ادامه زندگی هم نمی تونم فکر کنم . در اعماق قلبم شوقی برای ادامه زندگی با این همسر پیدا نمی کنم . هر چند از طرف او هم اصراری ندیدم فقط مدتیه که هفته ای که تعطیلی داره (دو هفته در میون ) میاد دنبال دخترم و شب برام میارتش . بعد از حدود چهار ماه که اصلا سراغش رو هم نمی گرفت . منم بچه رو اماده میکنم میدم دست بابام که اومد دنبالش بهش بده خودم حتی تمایلی به دیدنش هم ندارم . یکبار هم تماس گرفته تاریخ زایمان ر پرسیده که بیاد بیمارستان!!!!
    دوستان میگن نباید از لحاظ مالی ساپورتش کنی تا غرورش جریحه دار نشه . خوب وقتی هزار تومنم پس انداز نداره باید چیکار کنم ؟الانم اگر بخوام زندگی کنم بگم کجا بیاد ؟خونه پدرم که در حال حاضر هستیم ؟ بارها و بارها بدترین فحش ها رو نثارشون کرده که اصلا دلم نمی خواد . بگم برو خونه بگیر واسه من و بچه ها که میدونم هیچ پولی پس انداز نداره و خانواده اش هم هیچ توان مالی برای کمک کردن بهش ندارن پس مجبور میشم خودم خونه بگیرم . خلاصه این گوشه ای از برزخ زندگیه منه ازتون میخوام برام دعا کنید
    بله. برای شروع رفع اشکالات رفتاریتون با ایشون، از همین جا استارت بزنید. بگید برو خونه بگیر برای من و بچه ها.

    که میدونم نمی تونه و نداره و ... به شما مربوط نیست. اصلا وارد اون قسمت نشید. شما اجازه بدید ایشون تلاشش را بکنه. نه که از اول بگید می دونم که نمی تونه. باید برم خونه بگیرم براش !
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (یکشنبه 22 مرداد 96), ملودی 94 (شنبه 21 مرداد 96), آنیتا123 (یکشنبه 22 مرداد 96), ستاره زیبا (شنبه 21 مرداد 96)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 فروردین 97 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1396-4-23
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    241

    تشکرشده 277 در 110 پست

    Rep Power
    36
    Array
    رهای عزیز

    من این تاپیک شما رو از روز اول دنبال کردم ... اول باید بگم این حس محبت مادری و مسئولیت پذیری شما به عنوان یک مادر را تحسین می کنم ... شما وقتی دیدی همسرت مسئولیت پذیر نیست حتی از مهریه ت گذشتی که حضانت فرزندت رو بگیری ... از نظر من این تحسین برانگیزه ...

    ولی در کل این مساله که چون یک نفر مسئولیت پذیره اون یکی خیلی راحت از زیر بار مسئولیت هاش شونه خالی کنه خیلی آزار دهنده هست ... و من چون مشکلم شبیه شماست کاملا درک می کنم که چقدر سخته ... در این مورد من با نظر شیدا جان موافقم ... به نظر من هم از همین الان استارت بزن و بذار به عهده اش تا یاد بگیره باید وظایفش رو در قبال خانواده اش انجام بده ... خود من هم تصمیم دارم دقیقا همین کار رو انجام بدم ...

    إن شاءاللّه خدا بهت کمک می کنه و مشکت حل میشه
    امیدوارم کوچولوی تو راهیت با قدمش شادی و آرامش بیاره براتون

  16. کاربر روبرو از پست مفید ملودی 94 تشکرکرده است .

    آنیتا123 (یکشنبه 22 مرداد 96)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز بخصوص عزیزانی که این صفحه رو مورد عنایت قرار دادن و وقت باارزششون رو برام گذاشتند و مطالبی دز خصوص مشکلاتم بیان کردند که بسیار برام مفید بود و جهت فکریمو از طلاق به سمت زندگی تغییر داد. دوستان درست میفرمایند من در زندگی به خاطر مشکلات زندگی و پدر و مادرم و بعد از همان دوران کودکی سعی کردم مستقل باشم و بی نیاز به کمک اطرافیانم و باهمین حس هم ازدواج کردم و متاسفانه همسرم بر خلاف من بسیار وابسته و کودک صفت بود و همین باعث شد من تو هیچ زمینه ای روش حساب نکنم اما اون در تمام زمینه ها رو من حساب کنه و تکیه کنه . الان مساله اصلی دو تا بچه است بزرگ کردن دو تا بچه بد ن هیچ حمایت روحی و مالی برای من واقعا سخته .(البته غیر ممکن هم نیست من خودم رو برلی هر شرایطی اماده کردم) و اما در خصوص درامد ایشون باید بگم که بعد از مدتها قسط و قرض دادن تازه یکی دوماهه که تمام اقساط و بدهکاری هاش تموم شده و ازین به بعد حقوقی که دریافت میکنه (حدود ماهی دو تومن یا کمتر)برای خودش میشه . اما هیچ پس اندازی نداره.
    امروز بهم پیام داده که میخواد ماشین بخره . میدونم شدیدن بدون ماشین بهش فشار اومده ماشینی که مدتها زیر پاش بود برای من بود که ازش گرفتم و فروختم .در پیامش ازم درخواست کرده ده ملیون ررای خرید ماشین بهش قرض بدم و اون تا ده ماه بهم ماهی یک ملیون و ششصد بده که یک و سیصد برای پول و سودش . سیصد هم برای خرج بچه ها .
    فکرم خیلی مشغول شده هنوز جوابی ندادم . نمی دونم چه جوابی بدم میشه ازین فرصت استفاده کنم و ازش بخوام به زندگی برگرده و خرج بچه ها رو بده در عوض منم ده تومن رو براش وام بگیرم که ماشین بتونه بخره ؟ اگه حس کنه من یه قدم اومدم جلو دوباره جو گیر میشه و طلبکار و .... چون در این مدت من هیچ تمایلی بهش نشون ندادم و قدمی جلو نگذاشتم .
    یا بگم ندارم و نمی تونم جور کنم نیازی هم به تو خرجی دادنت واسه بچه ها ندارم ؟؟؟( چون من ادم ولخرجی نیستم و در این مدت با ماهی تقریبا هفتصد تومن که هز حقوقم میمونه امورات خودم و دخترم و مراقبتهای بارداری رو گذروندم .)
    این طوری شاید بیشتر به خودش بیاد و باورش بشه که جز من هیچ کس و کاری نداره و هیچ کس حتی نزدیک ترین دوستاش یا خانواده اش حاضر نیستند یک هزار تومنی بهش قرض بدن به خاطر بد حسابی های زیادش .
    بی صبرانه منتظر راهنماییهاتون هستم که چه جوابی بهش بدم

    نمی دونم باید چیکار کنم کاش دوستان راهنماییم کنن .


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیدونم میخاد طلاقم بده یا نه؟؟؟؟؟
    توسط maryam 020 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 آبان 93, 12:14
  2. ایا حالا که برگشته بگم برای همیشه بره؟؟؟؟؟
    توسط setare sorbi در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 23:08
  3. نمی دونم قصدش از این حرفها و رفتارها چیه ؟؟؟؟؟
    توسط ilm در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 آذر 90, 13:26
  4. +واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 اردیبهشت 87, 09:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.