رهای عزیز
امیدوارم این پست من را با دید مثبت بخونی و اذیت نشی.
متوجه شرایط شما هستم و برای همین فکر کردم باید بیشتر در موردتون احتیاط کرد و مواظب احساسات و شرایط شکننده ی یک خانم باردار که مدتیه از همسرش دوره و زندگیش ناآرام، بود.
علت این که این پست را می ذارم این نیست که به شما انتقاد کنم یا سرزنشتون کنم.
می خوام به یکی از علتهای احتمالی مشکلتون اشاره کنم.
البته که هر وقت زوجی به مشکل می خورن، هیچکدوم مقصر صددرصد نیست. منکر کارهایی که همسرتون کرده و رفتارهای اشتباهش و تاثیرش روی زندگیتون نیستم
اما
من فکر می کنم شما زیادی مستقل هستید و زیادتر از حد مردانه رفتار می کنید. شاید همین در پررنگ تر شدن مشکلات همسرتون موثر بوده.
یه مقدار هم حس طلبکار بودن از بقیه و انداختن مشکلات گردن دیگران را دارید ... ( ببخشید)
در کنار ایرادی که این رفتار یا ویژگی شخصیتی شما دار، محاسنی هم داره.
پستهای شما اصلا شبیه زنی که با یه بچه و یه جنین، چند ماه هست حتی نمی دونه شوهرش کجاست، نداره !!
غبطه خوردم به این همه محکم بودن و منسجم بودن روحی روانیتون که از پستهاتون برداشت کردم.
فکر می کردم من اگر در این شرایط بودم ...
واقعا محکم و قوی هستید و این را خیلی راحت می شه از پستهاتون فهمید. من فکر می کنم نه مهرطلبانه و منفعلانه (نمونه اش توی خانمهای تالار زیاده)، که مقتدرانه و کمی مردانه هست این همه فداکاریتون برای زندگیتون.
یک مثال می زنم از حرفهاتون که خیلی برای من جالب بود، از همون لحظه اول که این پست را خوندم با خودم گفتم چه جالب!! ما را مقصرتر از خودش می بینه در این قضیه
قصدم از نوشتن این تایپیک اینه که کاش وقتی میبینین مشکلاتی در زندگی افراد حل نشدنیه از جدایی و طلاق نترسونیمش به جای دعوت به صبر و ارامش به طلاق سوق بدیم
شما انتظار داشتی با تاپیکهای شما، بقیه تشویقتون کنن به طلاق و فکر می کنی کوتاهی کردن
راستش من شاخ درآوردم !!! وقتی خودت که در جریان این زندگی بودی، از روز اول هم مشکل داشتید و تاپیکهاتون هست، بچه ی اول را آوردید
و بعد بچه ی دوم
و به ما می گید شما چرا نفهمیدید من باید طلاق می گرفتم !!!!!!!
با چهار تا تاپیک نصف نیمه و مشاروه آنلاین که نمی شه گفت برو طلاق بگیر. مشاور حضوری که مدتها شما را می بینه و از نزدیک با هر دو نفرتون آشنا می شه، باز آخر سر با احتیاط ممکنه بگه شاید احتمالا طلاق براتون بهتر باشه.
هر کس خودش باید به این نتیجه برسه و واقعا نمی شه به جای کسی تصمیم گرفت. مثلا این که همسر شما شبیه پدرش هست و شاید این ویژگی کمی ارثی یا در اثر تربیت خانوادگی باشه، را ما از کجا می فهمیدیم؟ شما می تونستی به خانواده ی همسرت نگاه کنی و فکر کنی آیا این مرد را با این خانواده و پیش زمینه، می شه بهش امید داشت؟
به هر حال ......... امیدوارم راه حل درستی انتخاب کنی که به بچه ها و خودت آسیب کمتری برسه.
شاید شما هم زیاد از حد مرد زندگی بودین که همسرتون اینقد کم گذاشته.
امیدوارم کوچولوی تو راهیتون با خودش خیر و خوشبختی به خانواده تون بیاره
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 16 مرداد 96 در ساعت 14:45
علاقه مندی ها (Bookmarks)