به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array

    زندگی در بلاتکلیفی با دو تا بچه یا طلاق؟؟؟؟؟

    با سلام یکی دو روزه که بعد از حدود سه سال دوباره وارد این سایت شدم و از مطالب اموزنده ان بهره میبرم . حدود 6 سال است که ازدواج کردم و و از همون سال اول زندگی فکر و حرف طلاق با من همراه بود چرا که انتخابم بسیار اشتباه بود در لین مدت زندگیم خلاصه میشه در چند ماه صبر و تحمل و بعد رسیدن جان بر لب و دعوا و جدایی چند ماهه از همسر و یا به عبارتی هر کی برای خودش زندگی میکنه من خونه خودم و او خونه مادر یا خونه مجردی تنها یا پیش دوستان و بعد از چند ماه که هر بار به مدتش افزوده میشه دوباره زندگی و دوباره دعوا و دوباره تحمل و ... . قصدم از نوشتن این تایپیک اینه که کاش وقتی میبینین مشکلاتی در زندگی افراد حل نشدنیه از جدایی و طلاق نترسونیمش به جای دعوت به صبر و ارامش به طلاق سوق بدیم بخصوص اگر بچه ای در کار نباشه جدایی بهتزرین راه حله چون خیلی از این اشتی ها بسیار موقت و گذراست و دوباره بر میگردن به خانه اول با این تفاوت که ممکنه در این مدت پای یک یا چند بچه هم به ازندگی اشفته باز بشه ..
    من یک دختر سه ساله دارم و باردارم و یک ماه دیگه پسرم بدنیا میاد . همسرم به شدت بی مسعولیت و بی خیال اند نسبت به تمام مسایل زندگی به خصوص من و دخترم .توجیهش اینه که نباید زیاد :97به بچه رو بدی که بچه ازت متوقع بشه و یا مزاحمتی برات ایجاد کنه توی یکسال اخیر به خاطر شرایط کاریش صبح رفته شب اومده و اگر هم در منزل بوده فقط یا خواب بوده یا مشغ ل استراحت به خاطر همین دخترم هیچ علاقه و وابستگی به پدرش نداره و بیشترین محبت رو از پدر خودم دریافت میکنه .روز چهارم عید با همسر دعوای شدیدی کردیم و در ان موقع من و دخترم هر دو اسهال استفراق شدید داشتیم و اون به خاطر اینکه چرا من خوابیدم یا بلند نمیشم بچه رو بگیرم که مزاحمش نشه دعوا رو شروع کرد . من بعد از یکسال تحمل رفتارهاش ماشینم رو ازش گرفتم و به خانه پدرم رفتم و بهش پیام دادم که دیگه تحملش رو ندارم و از خونه بره بیرون . بعد از چند روز که برگشتم دیدم نصف وسایل خونه رو جمع کرده و رفته . منم با وجود بارداری و دخترم ترجیح دادم پیش پدر مادرم باشم دو ماه گذشت در این مدت هیچ پیامی یا تلفنی نه از خودش نه خونواده اش شد منم خانه رو پس دادم و به طبقه بالای منزل پدرم اسباب کشی کردم .
    ببخشید از طولانی شدن مطلب . الان حدود پنج ماه گذشته که ما جدا از هم هستیم و هیچ کدام هم رغبتی به اشتی نداریم من با دخترم هستم و یه بچه تو راهی که تمام خرج و مخارجشون بر عهده خودمه . سه سال پیش برای گرفتن حضانت دخترم مهریه و نفقه خودم و دخترما رو بخشیدم . و او هم ازین لحاظ خیالش راحته . طی چند پیامی که داشتیم نه قدمی برای زندگی بر میداره نه برای طلاق همکاری میکنه .

    الان معضل اصلی من بچه تو راهی ام هست نمی دونم میتونم از پس کلیه مسولیتهای دو تا بچه بر بیام یا نه ؟ یه وقتها به سرم میزنه بچه که بدنیا اومد نگهش ندارم و تحویل پدرش بدم تا کمی روی خودش و خانواده اش فشار بیاد چون به من میگه هفت سال نوکری پسرم رو بکن بعد میام ازت میگیرمش .منم میگم اگه قراره بعد از هفت سال بگیرتش از همین الان مسولیتش رو بعهده بگیره . در مورد دخترم که هیچ کاری نکرد .از طرفی میگم بچه بی گناه چه جرمی کرده که به خاطر تنبیه یا بی لیاقتی پدرش باید از خودم شیر مادر یا محبت و اغوش مادرانه محرومش کنم ؟
    دل مشغولی بعدیم اینه که همینطوری بلاتکلیف با بچه هام زندگی کنم یا برای طلاق اقدام کنم و وکیل بگیرم تا دا گاه مجبورش نفقه بچه ها رو بده این ظلم نیست که من تنهایی بار مسولیت دو تا بچه رو بدوش بکشم هم سرکار برم ب ای مخارجشون و اون اقا راست راست واسه خودش بی هیچ مسولیت و باری بچرخه و زندگی کنه ؟

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسف شدم از وضعیت بدی که دارید و قطعا این شرایط برای هر فردی مشقت بار هست

    چرا شوهرتون بی مسئولیت بازی در میاره؟ آیا ذاتا فردی هست که مسئولیت هایی رو که داره ادا نمیکنه و به نوعی به خانوادش ظلم می کنه یا داره از این فشارها به عنوان اهرمی استفاده می کنه که تغییراتی در شما به وجود بیاره؟

    بیشترین احتمالی که به نظرم میرسه اینه که شوهرتون هم از وضعیتی که شما دارید و به خصوص وضعیتی که بچه هاش دارن ، در عذاب باشه . به نظرم میرسه این بی مسئولتی هم که پیش گرفته برای اعمال فشار به شما برای تغییر برخی چیزها در زندگی تون باشه . لطفا توضیح بدید که دقیقا خواسته های شوهرتون چی هست یا دقیقا چه انتقاداتی به شما داشته یا داره؟ دلیل اصلی دعواهای بی پایان شما چی بوده؟ چرا روز چهارم عید دعوای شما بجای یک دعوای ساده به یک دعوای شدید تبدیل شد؟ در دعوا خود شما چه نقشی دارید و در شدت گرفتن اون چه تاثیری میزارید؟

    آیا شوهرتون پولی برای خرج کردن نداره که خونه رو شما گرفتید و ماشین هم مال شما بوده؟ خلاصه یکم بیشتر توضیح بدید بد نیست

    اینکه بچه تون رو شیر ندید و رها کنید در بلند مدت عذاب وجدان بزرگی داره و به نظرم تا میتونید اگر شده فداکاری هم بکنید ولی بچه ها کمتر آسیب ببینن. فرمودید
    به من میگه هفت سال نوکری پسرم رو بکن بعد میام ازت میگیرمش

    بدونید که این وضعیت برای شوهرتون هم بسیار دشوار هست و این حرفا بیشتر برای سوزوندن شما زده میشه و خودش هم حال و روز خوبی نداره. حتی اگر این تهدیدها رو هم عملی بکنه ، خودش هم در درونش میدونه که هم خودش بازنده خواهد بود و هم بچه ها رو بیچاره کرده با این روش زندگی . . .

    فعلا اگر ممکنه به سوالات جواب بدید تا ببینیم ابعاد مساله چی هست
    ویرایش توسط behzzad : شنبه 14 مرداد 96 در ساعت 12:52

  3. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط rahaaaaaaa نمایش پست ها
    الان معضل اصلی من بچه تو راهی ام هست نمی دونم میتونم از پس کلیه مسولیتهای دو تا بچه بر بیام یا نه ؟ یه وقتها به سرم میزنه بچه که بدنیا اومد نگهش ندارم و تحویل پدرش بدم تا کمی روی خودش و خانواده اش فشار بیاد چون به من میگه هفت سال نوکری پسرم رو بکن بعد میام ازت میگیرمش .منم میگم اگه قراره بعد از هفت سال بگیرتش از همین الان مسولیتش رو بعهده بگیره . در مورد دخترم که هیچ کاری نکرد .از طرفی میگم بچه بی گناه چه جرمی کرده که به خاطر تنبیه یا بی لیاقتی پدرش باید از خودم شیر مادر یا محبت و اغوش مادرانه محرومش کنم ؟
    دل مشغولی بعدیم اینه که همینطوری بلاتکلیف با بچه هام زندگی کنم یا برای طلاق اقدام کنم و وکیل بگیرم تا دا گاه مجبورش نفقه بچه ها رو بده این ظلم نیست که من تنهایی بار مسولیت دو تا بچه رو بدوش بکشم هم سرکار برم ب ای مخارجشون و اون اقا راست راست واسه خودش بی هیچ مسولیت و باری بچرخه و زندگی کنه ؟
    سلام

    در مورد دلمشغولی اولتون، نظر من این هست که دادن نوزاد به پدرش کاملا اشتباه هست. شما مسئول این بچه هستید و نباید برای اهداف یا مشکلات خودتون از اون به عنوان ابزار استفاده کنید. تا جایی که می تونید و می شه فقط باید به سلامتی و خوشبختی این کودک فکر کنید و براش تلاش کنید. آیا دادنش به پدرش به نفع نوزاد هست؟ پس انجام ندید. تمام !

    این که همسرتون هم به سهم خودش مسئول این بچه هست، درست. اما نوزاد، به محبت و آغوش و مهر مادری خیلی بیشتر از پدر نیاز داره. ضمن این که خودتون هم می دونید همسرتون در این کار کوتاهی خواهد کرد و تواناییش را نداره. پس

    در مورد دلمشغولی بعدیتون، بستگی به شرایطتون داره. دوست دارید در آرامش و بی سرو صدا زندگیتون را بکنید؟ فکر می کنید همسرت هم با این شرایط کنار بیاد؟ می تونی دنبال طلاق نباشی و فعلا صبر کنی.
    آیا همسرت توانایی مالی پرداخت نفقه را داره؟ نفقه ای که به فرزندتون تعلق می گیره، ارزش دادگاه و اعصاب خوردی و غیره را داره؟
    تصمیم صددرصدت طلاق هست؟
    هیچ راهی برای زندگیتون وجود نداره؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (شنبه 14 مرداد 96), جوادیان (شنبه 14 مرداد 96)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دوست عزیز همسر من بی تعهدی بی خیالی و بی مسولیتی تو ذاتشه دقیقا پدرش هم که الان هفتاد سالشه همینطوره و نوع تربیتی که از مادرش دریافت کرده این رو تشدید کرده مثلا اگر در منزل ساعت ده یازده شب نون بخواد به پسرش نمی گه خودش میره یا دختراش رو میفرسته . همسرم هم همچین توقعی رو از من داره که مثل مادرش باهاش رفتار کنم . الان تنها چیزی که اون میخواد من اونقدر تحت فشار باشم که التماسش کنم تروخدا بیا زندگی کنیم بعدش براش ماشین بخرم خونه خوب اجاره کنم و اون با منت سر من گذاشتن بیاد سر زندگیش بدون اینکه هیچ تغییری به خودش بده که من همچین قصدی رو دیگه ندارم . تا تغییر اساسی درونش نبینم حاضر نیستم باهاش ادامه بدم .دخترم گاهی سراغش رو میگیره که روانم بهم میریزه و دودل میشم . اما باز ترجیح می دم صبر کنم تا خودش بخواد درباره زندگی حرف بزنه ولی تاحالا پیش قدم نشده . گاهی هم باخودم میگم اگر فقط و فقط پدر خوبی بر ای بچه هام باشه من راضی ام . اما باز هم نمی تونم تصمیم درستی بگیرم اصلا نمی دونم باید چیکار کنم ؟ فقط صبر رو توشه راهم کردم و دارم ادامه میدم سرم با دخترم گرمه و انتظار پسرم رو میکشم شاید با دنیا اومدن اون همه چی تغییر کنه شایدم بدتر بشه . خلاصه مستاصل و درمانده ام و به کمک و همدلی شما نیاز دارم

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    شیدای عزیز
    در مورد دلمشغولی اول کاملا حق باشماست خودم میدونم هیچ وقت راضی نمیشم فقط زمانی که خیلی بهم فشار میاد و از دست همسرم کلافه میشم این افکار میاد سراغم .
    من هنوز نرفتم پیش وکیل ولی گذری که تحقیق که کردم گفتن نفقه هر دو تا بچه به عهده پدرشه و شما حق بخشیدن ندارین . و این که نفقه ام رو بخشیدم
    گفتن تا سه سال پیش بخشیدی و الان که زندگی جریان داره بهت نفقه تعلق میگیره . مطمعن نیستم چیزایی که شنیدم . در ضمن اگر طلاق بگیرم محل کارم حق سرپرست خانواری بهم تعلق میگیره و حداقل سیصد چهارصد تومن تو ماه به حقوقم اضافه میشه .
    فقط اگه ازین بابت مطمعن باشم باید هزینه وکیل بدم .همسر از خودش هیچ چیزی نداره فقط حقوق ماهیانه اش است .

  7. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حتما دوستان در تلاش هستند که بعد از همدردی اگر بتونن به شما کمکی بکنن. به بعضی از سوالات جواب ندادید :

    لطفا توضیح بدید که دقیقا خواسته های شوهرتون چی هست یا دقیقا چه انتقاداتی به شما داشته یا داره؟
    دلیل اصلی دعواهای بی پایان شما چی بوده؟ چرا روز چهارم عید دعوای شما بجای یک دعوای ساده به یک دعوای شدید تبدیل شد؟
    در دعوا خود شما چه نقشی دارید و در شدت گرفتن اون چه تاثیری میزارید؟


    علاوه بر موارد فوق آیا رابطه جنسی موفقی داشتید؟ الان شما یا شوهرتون اگر قبلا در این زمینه موفق بودید ، حتما دچار مشکل هستید ، آیا شوهرتون دنبال روابط فراخانوداگی هم هست؟

    اگر از این سوالات چندان خوش تون نمیاد ، ولی متاسفانه یا خوشبختانه مهم هستن و در تصمیم گیری شما و شوهرتون بسیار اثرگذار هستن . . .

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    من از این قانونهای دادگاه و کلا چیزی نمیدونم

    ولی نظرم اینه که همینجوری ادامه بدین و طلاق نگیرین ..اما هزینه نگهداری و سرپرستی بچه هاتونو ازش بگیرین ماهیانه ..

    ولی بچه دار شدنه شما تو این مقطع که خودتون مشکلات و قشنگ لمس میکردین کار اشتباهی بوده..

    و کار اشتباهه دوم شما این بوده که با وجود بی مسئولیت بودن ایشون شما به این خصلت ایشون بیشتر دامن زدین و براشون ماشین خریدین ..خونه اجاره کردین و خیلی کارهای دیگه که برا ما پوشیده هستش

    و این خصلت به قول خودتون از پدر براشون ارث رسیده و چون این مدلی بزرگ شده سخت بشه عوضش کرد .. پس به فکر تغییر ایشون نباشید.. فقط یک مسیر برای آینده خودتون ترسیم کنین و بدون ایشون

    این مسیر و ادامه بدین..

    ترسیم این مسیر به کمک و راهنمایی نیاز داره .. پس از اهل فنش بپرسین تا در اینده مادر موفق و فرزندان خوبی به بار بیاد..

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دوست گرامی باید عرض کنم همسر به شدت از من طلبکاره توقع داره تمام سرویس های ممکن رو بهش بدم ولی هیچ توقعی ازش در قبال خود و فرزند و زندگی به هیچ عنوان ازش نداشته باشم و به قول خودش فکر کن من نیستم !!!الان بزرگترین دلخوریش از من اینه که چزا هر بار از زندگی بیرونش میکنم اما اصلا به رفتارهاش توجهی نداره . من ادم صبوری ام تا جای ممکن صبر میکنم و تحمل و ایشان اصلا متوجه نیست که من در حال تحملم . نمی تونمم چیزی بهش بگم چون ابدا انتقاد پذیر نیست و تحمل شنیدن حرف رو نداره و مواقعی که بخوام لب به شکوه باز کنم شروع میکنه به فریاد زدن و فحاشی که من ادامه ندم . به شدت انسان خودخواهی است و فقط به منافع خودش فکر میکنه .
    _روز چهارم عید دعوا اگر چه به ظاهر کم اهمیت بود اما صبر من لبریز شده بود . گفتم چرا با وجود این فداکاری هایی که در حقش کزدم نباید حتی انتظار یک لیوات اب ازش داشته باشم ان هم در شرایط بارداری و بیماری . من چه امیدی با این ادم باید زندگی کنم که ذره ای نسبت به من رحم و دلسوزی نداره چه برسه به عشق یا دوست داشتن .
    در مورد مسایل جنسی مشکل خاصی نداشتیم . من به این دوری های چندین ماهه عادت دارم . و در مورد ایشان اصلا نمی تواتم به اطمینان حرف بزنم چون بسیار انسان غیدگر قابل پیش بینی است . برای ضربه زدن به من هر کاری میکنه . دفعه های قبل که جدا زندگی میکردیم خانه مادرش بود ولی الان اصلا نمی دونم کجا زندگی میکنه چون خونه مادرش هم نیست . و اصلا هم نپرسیدم .
    میدونم بچه دار شدن مجدد بسیار کار اشتباهی بود اما دیگه کار از کار گذشته من حتی تد چهار ماهگی قصد سقط داشتم اما چون بچم تکون میخورد دلم نیومد . وقتی فهمیدم پسره دلم کمی قرص شد گفتم مثله یه مرد واقعی تربیتش میکنم و میشه مرد زندگی من و دختزم .
    تقریبا دو هفته مونده به زایمانم روزهای سختی رو میگذروتم البته خدارو شکر پدر مادرم کنارم هستند . امید دارم با فارغ شدنم احساس خیلی بهتری داشته باشم و اونقدر وقتم با بچه هام پر بشه که دیگه به همسرم فکر نکنم و مثله تمام سالهای گذشته هیچ انتظاری ازش نداشته باشم و فکر کنم که دیگه وجود نداره . فقط خودمم و بچه هام . ببینم خودش تا کجا میخواد پیش بره

  10. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 09 اسفند 98 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    3,016
    سطح
    33
    Points: 3,016, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 134 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با توجه به توضیحاتی که داید به نظر میرسه که زندگی شما وارد یک چرخه ی منفی شده :

    شوهرتون وظایفش رو انجام نداده پس شما آزرده شدید و تحمل کردید و در نتیجه با بعضی رفتارها و واکنش ها ایشون رو يا غرورش رو تحریک کردید و بعد ایشون بدتر کرده تا تلافی کنه و نهایتا کار بیخ پیدا کرده.

    به نظر می رسه اگر قرار بر بازگشت باشه حتما باید شوهرتون خونه و ماشین بگیره و شما نباید این مسائل رو خودت انجام بدی. این رو به خاطر شوهرتون میگم. چون مردی که وظایفش رو انجام نده خودش رو در بدترین موقعیت قرار داده و خودش رو بی اعتبار کرده . پس ازش بخاهید هر وقت خواست وظایفش رو انجام بده ، همون موقع بیاد و زن و بچه اش رو ببره . باش صحبت کنید و نزارید با لج و لج بازی یا با انفعال کردن ، مسائل جلو بره . همین حرفا رو که اینجا می زنیم به ایشون بگید و یادآوری کنید که برای خودش هم اینا بهتره و باعث میشه زندگی تون دوباره در کانال منفی نباشه .

    در مجموع نباید شما به شوهرتون لطف بکنید و نباید سرویس اضافه تر از عرف بدید . نه تنها این به ضرر شماست بلکه به شدت به ضرر شوهرتون هست . اگر شما یک صبر منطقی توام با گفتگوی سازنده با ایشون داشته باشید ، فکر کنم که بعد از چند ماه رفتارهای بهتری بکنه و به خودش بیاد . شما هم بش بگید که از اتفاقات بد گذشته و برخوردهای بدی که شد متاسف هستید و به نوعی کاری کنید که غرورش التیام پیدا کنه و از فاز منفی خارج بشید . بعد بش بگید برای جلوگیری از دعواهای آینده و از بین رفتن دوباره ی حرمت ها ، حتما باید هر کسی وظایف خودش رو به نحو احسنت انجام بده . اگر قبول نکرد بعد از چند ماه دوباره باید ببینیم که چه کاری میشه کرد . ولی فعلا شما باید رفتار منطقی و صبورانه رو نشون بدید تا وقتی که شوهرتون پا پیش بزاره وبخاد که وظایف طبیعی اش رو انجام بده . . .

    امیدوارم کارها در این شرایط سختی که دارید برای شما آسان بشه و نهایتاً هم شما و هم شوهرتون به روش و سبک درست تری از زنگی برگردید
    ویرایش توسط behzzad : یکشنبه 15 مرداد 96 در ساعت 12:58

  11. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    شما که نوشتی همسرت زمان زیادی مشغول به کار هست
    درآمد ایشون صرف چی میشه که ماشین و خونه رو شما تامین می کنید؟
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  12. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 15 مرداد 96)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیدونم میخاد طلاقم بده یا نه؟؟؟؟؟
    توسط maryam 020 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 آبان 93, 12:14
  2. ایا حالا که برگشته بگم برای همیشه بره؟؟؟؟؟
    توسط setare sorbi در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 23:08
  3. نمی دونم قصدش از این حرفها و رفتارها چیه ؟؟؟؟؟
    توسط ilm در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 آذر 90, 13:26
  4. +واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 اردیبهشت 87, 09:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.