به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1396-5-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    شوهرمو دوس دارم چطور برگردونمش به زندگی

    سلام من و شوهرم یکساله عقدکردیم.اما الان 9ماهه قهریم یعنی کلا 3ماه با هم بودیم ازدواجمونم سنتی بود پسرخالم واسطمون بود.خودم25سالمه شوهرم29.بدلیل دخالتهای دوخانواده توزندگیمون ازدواجمون منجربه عروسی نشد.دعوای اصلیمون از جایی شروع شد که مادرش بهم گفت ساعت 8شب تنهابیرون دیدنت که هول بودی مانتوی کوتاه تنت بوده منم بهم برخورد گفتم چرا هول باشم مگ ازخلاف برگشتم.بهم گفت به پسرموخانوادت چیزی نگی اما من دلیلی ندیدم پنهان کنم .شوهرم با شنیدن موضوع گفت حتما دیدنت که میگن .من بدون اجازه شوهرم آب هم نمیخوردم.سر همین موضوع رفتن پشت سرشونم نگاه نکردن من چندین بار معذرت خواهی کردم چندنفرو واسطه کردم اما اونا تمایلی برا اشتی نداشتن بعد از 5ماه رفتم مهریه اجرا گذاشتم که بیاد تکلیفمو روشن کنه اما مهریه اجرا گذاشتنم بهش زور داشت وبهگ گفت تو اگه میلادو میخواسی تو اگه دوسم داشتی مهریه اجرا نمیذاشتی .اما من مهریه فقط اجرا گذاشتم که پیداش بشه .چندماه خطش و عوض کرد خیلی بهش اصرار کردم بیا رابطه رو درست کنیم اما نیومد.مادرش هم از مادرم شکایت کرده بخاطر مزاحمت تلفتی.چون مادرم چندتا پیام به مادرش داده بود اما بهشون بی احترامی نکرده بود .شوهرم میگه حرمتها از بین رفته .تروخدا کمکم کنید من عاشق شوهرمم نمیتونم ازش جدا بشم چکاکنم برگرده

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1396-5-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست جواب منو بده

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    دوست عزیز شما بهتره از فکر ایشون خارج بشین..

    شان و منزلت شما پیش نامزد و خونواده اش از بین رفته و از رفتارهاشون معلومه قید شمارو زدن..

    پس هر چقد اصرار بیشتری بکنید بیشتر کوچیکتر خواهید شد.. حتی اگه وصلتی هم رخ بده , فردا با کوچکترین جرقه ای دعوا و تنش ایجاد خواهد شد و هزار جور اتفاق دیگه..

    شما تو اون مقطع خیلی ناپخته رفتار کردین و همین امر باعث عصبانیت مادرشوهرتون شده .. حتی اگه نامزدتونم بخواد مادرش نخواهد گذاشت..

    فعلا بهتر هیچ واکنش دیگه ای انجام ندین و از زنگ زدن و فرستادن واسطه خودداری کنین تا خونواده ایشون پیش قدم بشن واسه تعیین تکلیف..

  4. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    nasimmng (پنجشنبه 05 مرداد 96), نادیا-7777 (دوشنبه 09 مرداد 96), میس بیوتی (سه شنبه 14 شهریور 96)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1396-5-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    پس به نظر شما به فکر جدایی باشم؟؟؟چون بهم گفت من دیگه نمیخوامت اگه طلاق میخوای مهریتو ببخش اگه هم مهریه میخوای هیچ وقت طلاقت نمیدم بشین خونه بابات .منم میرم زن میگیرم.ایشون از من برای تمکین شکایت کردن رفتیم دادگاه گفتم من هنوز عقدم چرا تمکین کنم .من راضی به تمکین هستم اول برام عروسی بگیره و خونه مستقل اون موقع تمکین میکنم .اصلا از فکرم نمیره بیرون پیش چندین مشاور هم رفتم اما نتیجه نداشت.

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    تاپيك شما رو خوندم و ياد خاطرات سابق خودم افتادم و.....
    برا منم دقيقا همين اتفاق افتاد و نهايتا منم مجبور شدم طوري رفتار كنم كه نهايتا به طلاق ختم بشه....
    به نظر من همسرتون ديگه برنميگرده و شما بيخود داريد تلاش ميكنيد...در صورت برگشت همسر شما فكر نميكنم ديگه مثل اول آشناييتون عاشق شما باشه و با كوچكترين اختلاف نظر دعوا تون بشه و زندگي را هم به خودتون هم به همسرتون تلخ كنيد...
    با مشورت خانوادتون براي تلاق توافقي اقدام كنيد تا كمتر اذيت بشويد...

    پ ن: من نظر خودم را گفتم اما شما حداكثر سعي تون بكنيد انشالله همسرتون برگشت و زندگي خوبي شروع كرديد...
    موفق باشيد

  7. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    برای یک زندگی دو طرف باید همدیگه رو دوست داشته باشند
    تحقیق کنید ببینید ایشون شما رو دوست دارن
    تا عقدید بیشتر فکر کنید و تصمیم فقط احساسی نگرید

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1396-5-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من تمام تلاشمو کردم از دوست و عمو و وکیل ومشاور گرفته همه رو فرستادم که باهاش حرف بزنن اما نامزدم فقط حرفش یکلمس میگه حرمتها شکسته شده
    بیشتر از اینکه من حرمت بشکنم اون حرمت من و خانوادمو شکست هرچی از دهنش دراومد بار خودمو خونوادم کرد.مگه میشه وقتی میگفت به اندازه خدا میپرستمت اگه نباشی میمیرم انقد راحت دوست داشتنشو کنار بذاره و بره به نظرم که فقط داره لجبازی میکنه و غرورشو به درست کردن رابطه ترجیح داده .چون فوق العاده مغرور بود .حالا من از همه نظر از اون سرتر هستم

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 97 [ 14:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-13
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,418
    سطح
    21
    Points: 1,418, Level: 21
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    معصومه جان من خیلی رک و صادقانه میخوام باهات صحبت کنم، پس اگر ناراحت شدی جایی، فقط صحبتم رو حمل بر تلاشم برای اگاه کردنت بزار!

    در اولین مرحله مشکل خیلی از دختر خانم ها اینه که توی حرف و روی کاغذ با 2، 2 تا 4 تا کردن متوجه میشن که مثلا از اقای فلانی که دوست پسر/خواستگار/نامزد/همسرشونه سرترن ولی در عمل خودشونو به اون اقا حتی در سطح پایین تری هم نشون میدن! تو که میدونی از این اقا سرتری چرا تصممی گرفتی به همسری این اقا دربیای؟ عقل سالم و روانشناس متبحر میگه پسر باید از دختر تو هر چیزی سرتر باشه، پسر باید تحصیلات کلیش به لحاظ مقطع و دانشگاه و رشته از دختر تاپ تر باشه و ثروت کلیش شامل حقوق و پس انداز و داراییش از دختر بیشتر باشه و به لحاظ ظاهر هم زیبایی و جذابیت مردانه رو داشته باشه. چون چیزی که مرد از زن زندگیش میخواد یه زن زیباس که خانه ی گرم و سکس خوبی رو براش فراهم کنه و ارامش رو بهش هدیه کنه و اگر مردی سراغ زنی تاپ تر از خودش رفت به خاطر زیاده خواهی و منفعت طلبی و راحت طلبی خودشه که نهایتا 2 حالت به وجود میاد یا مطیع کامل زن و خانواده ش میشه که این حالت تو ایران کم اتفاق میافته و یا برای سرپوش گذاشتن روی نقایص و ضعف هاش مدام سعی میکنه زن و خانواده ش رو سرکوب کنه و کوچکترین رفتارهای اشتباهشون رو بزرگ کنه و تو سرشون بزنه تا به این صورت یه هویت کذایی برای خودش و خانواده ش ایجاد کنه. که از روی گفته ی شما من این استنباط رو کردم که نامزدتون چون از شما پایین ترن از این شگرد برای بالا بردن خودش و خانواده ش در نزد شما استفاده کردن.
    دومین مورد مربوط به صبر و عزت نفس میشه. چرا صبور نیستی؟ چرا عجولی؟ چرا برای خودت عزت نفسی قائل نیستی؟ وقتی قهر کرده و رفته پیش خودت بگو به درک و زندگیتو بکن. انگار اصلا نیست! باور کن باور کن باور کن اگر مدتی کامل بیخیالش بشی و غرورتو حفظ کنی و برای خودت زندگی کنی نهایتا برمیگرده. چرا غرور و شخصیت خودتو خراب میکنی و واسطه میفرستی و عذر خواهی و التماس میکنی؟ کاملا از فکرش دربیا و طوری زندگی کن که اصلا وجود خارجی نداره این بشر!

    سومین مورد سیاست زنانه س! هرگز به همسرت تند جواب نده! همیشه خودتو کنارش ظریف و طناز و حساس نشون بده! با بقیه هر مدلی خواستی باش ولی با همسرت خیلی رمانتیک باش!!!!

  10. 3 کاربر از پست مفید niazzz تشکرکرده اند .

    masomeh7167 (شنبه 07 مرداد 96), nasimmng (جمعه 06 مرداد 96), بارن (شنبه 07 مرداد 96)

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1396-5-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 38.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.صحبتهای شما واقعا درسته .این اقا قبل از من هم دوتا نامزدی و به هم زده الانکه فکرشو میکنم میبینم کارشه وباید خودشو به یه روانپزشک نشون بده .من تا همین الانم اصلا نزدم تو سرش که بگم تو قبل من نامزد داشتی .خیلی خانواده تودادی بودن من اصلا راجبشون هیچی نمیدونستم بهم هیچی نمیگفتن حتی از حساب بانکی شوهرمم خبر نداشتم شوهرم یه زمین داره که من اصلا نمیدونستم مادرش داشت برا داییش میگفت من شنیدم .همیشه اصرار داشت عقدو عروسی و یکی کنیم میگفت من عقد کنم زنمو میبرم بابام نذاشت گفت شما هنوز ازهم شناختی ندارین از همون موقع از بابام کینه گرفت پیش من به بابام بی احترامی میکرد هم خودش هم مادرش با شوخی حرفاشون و میزدن .دیگه نمیگفتن شاید من ناراحت بشم .مادرش تو همه چیزم دخالت میکرد خرید عقدم هیچ کدوم باب میل وسلیقه خودم نبودحتی مادرش بدون اینکه نظر منو بخواد رفته بود برام لباس عروس کرایه کرده بود کاش میشد عکس لباس و بفرستم .یعنی دهاتی ترین دخترم اون لباس و نمیپوشید.منم نپوشیدم یه کت دامن تنم کردم اما بزور اومدن لباس و از تنم دراوردن و اون لباس عروس زشت و تنم کردن .تو خونشون تونیک میپوشیدم میگفتن تونیک نپوش دامن بپوش انگار عهدقاجاره من تو خونه بابامم دامن نپوشیدم .از همه چیزم ایراد میگرفت مادرش .شوهرم خودش نبود محل کارش یه شهر دیگس که حدود2000کیلومتر ازهم دوریم از دوری شوهرم استفاده میکردن .مادرشم رو شوهرم خیلی تاثیرداره.حق هم داره که حرفای مادرشو گوش بده تا من .چون با هم 2 3ماه بیشتر نبودیم .امه اون موقع که تو شهر خودمون بود خیلی باهم خوب بودیم تا دور شد دعواهامون بیشترشد.من بدون اون میمیرم .نمیتونم فراموشش کنم.اما اون رو جدایی اصرارداره.تو دادگاه هایی که رفتم همه پروند

    - - - Updated - - -

    وکیل گرفتم و وکیلمم بهم گفت بهتره توافقی جدا بشی اما با دوس داشتنم چکار کنم همه فکرو ذکرم پر شده از اون .امسال هم کنکور ارشد دارم هیچ تمرکزی ندارم رو درسام.فقط فکر میلاد میاد تو سرم .دارم دیوونه میشم

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 96 [ 11:50]
    تاریخ عضویت
    1396-3-13
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    398
    سطح
    7
    Points: 398, Level: 7
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا خوش به سعادت میلاد جون.
    با این اخلاق بچه گونه و با این نامردیش و با همه کودک صفت بودنش و ۲ بار سابقه بهم زدن نامزدی و بازی با سرنوشت دخترای مردم و .... هنوز میگید عاششششقتتتتم میلاد. تماممممم ذهنم پر از توئه.
    خوشا به سعادت میلاد و میلادها که واقعا اینجوری دلبری میکنن از شما دخترخانما، عاشق یه ظاهر قشنگ میشید و تمام نامردیشو نادیده میگیرید.
    واقعا به میلاد جوووون و میلاد جووووونها حسودیم میشه.
    بخدا اگر یه مرد واقعی و زندگی کن به تور بعضی از شما خانما بخوره، با ذره بین میگردید و با کوچکترین ایرادی از حرف از طلاق میزنید. اما وقتی یه نامرد بچه صفتی مثل میلاد به تورتون میخوره و با سرنوشت و آبرو و احترام خودتون و خانوادتون بازی میکنه میشید عاشق و شیفته و....
    البته که آدما خواه ناخواه میرن دنبال اونی که لیاقتشو دارن.
    وارد بد وضعیتی شدید متاسفانه، به درستی طرفتون رو نشناختید. اگر واقعا شما مورد خاصی نداشته باشید و حق با شما باشه، این آقا میلاد با این اخلاق که به درد زندگی نمیخوره. اگذ هم برگردید و طلاق بگیرید، برچسب مطلقه بودن بهتون میخوره و معلوم نیست بعدش وضعیت بهتر بشه.
    ویرایش توسط saied66 : یکشنبه 08 مرداد 96 در ساعت 09:06


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.