به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 80
  1. #51
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی هم خوب. چقدر عالی که تمام تلاشت رو میکنی که روحیه ت رو ترمیم کنی. بهترین کار همین هست و من واقعا تحسینت میکنم. همین که مرثیه سرایی رو تموم کردی خیلی نشونه خوبیه.

  2. کاربر روبرو از پست مفید hana00200 تشکرکرده است .

    میس بیوتی (شنبه 10 تیر 96)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ماری 22 عزیز
    سلام. خبری از شما نیست. لطفا بیایید و ما رو بی خبر نگذارید

  4. کاربر روبرو از پست مفید مهربونی... تشکرکرده است .

    میس بیوتی (دوشنبه 19 تیر 96)

  5. #53
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 00 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    5,144
    سطح
    45
    Points: 5,144, Level: 45
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 76 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    ممنونم که به فکر هستید
    من جلسات مشاوره رو مرتب میرم و آقایی که مشاور هستند راهنمایی های خوبی کردند
    خودم هم سعی کردم شجاع تر و قویتر باشم
    هفته پیش به مطب همسرم رفتم اما چیزی پیدا نکردم ( منظورم مطبیه که با دوستشون شریکند نه مجتمع پزشکی)
    اما راستش جرات رفتن به محل کار فعلیش که اون خانم هم هست ندارم ...چند بار تصمیم گرفتم و پشیمون شدم
    همسرم سعی میکنند با من ارتباط عاطفی داشته باشند اما نمی دونم چرا اصلا و ابدا نمی تونم محبت هاشون رو باور کن...یه چیزی این وسط اشتباهه...مشکلی وجود داره ...یه مشکل در ابراز محبت ایشون وجود داره که من حس میکنم اما نمیفهمم جریان چیه
    مثلا گاهی اوقات ( گاهی ) سرم رو میبوسه ....یا مثلا منو در آغوشش میگیره ...اما یه حسی به من میگه باور نکن گول نخور ...نمی دونم آیا حسم درسته یا ناشی از بدبینیه
    همچنان فکر میکنم با اون خانم ارتباط دارند
    من این رو حس میکنم
    دیروز برای اولین بار موهاشون رو رنگ کردند خیلییی تعجب کردم چون نه در خانوده خودشون و نه در خانواده من اصلا مرسوم نیست که آقایون موهاشون رو رنگ کنند...اما چیزی نگفتم
    یا مثلا صبح ساعت هفت و نیم میرند بیرون و ظهر حدود دو میان خونه....برام تعجب آوره این رفتارها( روزهایی که مطب ندارند منظورمه)
    اما چیزی نمی گم
    خودم نسبت بهشون خیلی سرد شدم
    تقریبا باهاشون حرفی برای زدن ندارم
    میدونم که اشتباه میکنم اما الان روحیه ام خراب تر و داغون تر از اینه که فکر کنم و ببینم که مثلا ایشون نیاز جنسی دارند و اگر ارضا نشند چه پیش خواهد اومد
    با خودم فکر میکنم این همه رسیدن و محبت کردن به کجا ختم شد؟ و این که گاهی با خودم فکر میکنم تربیت بسیار اشتباهی داشته ام ...بها دادن بیش از اندازه به مردان...به نیازهاشون....همین الان هم خیلی میشنوم که اگر به مرد نرسی میره سراغ یکی دیگه ...
    و بعد با خودم فکر میکنم من چی؟ من کجای این داستان هستم؟...

  6. کاربر روبرو از پست مفید ماری22 تشکرکرده است .

    Hildaa (چهارشنبه 25 مرداد 96)

  7. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array

    سلام ماری عزیز ...راستش با چیزایی که گفتی حدس من اینه که به احتمال زیاد ایشون هنوز با اون خانم در ارتباطه و دلیل این روشهای محبت جدیدش برای شما اینه که خیلی خوشحاله دیگه قضیه رو به روش نیاوردین و به کسی هم نگفتین و وجهشو حفظ کردین...اونم داره با خیال راحت به رابطه اش ادامه میده...به نظرم با مشاورتون راجع به این قضیه صحبت کنین و ازشون راهکار بگیرین...

  8. #55
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 00 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    5,144
    سطح
    45
    Points: 5,144, Level: 45
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 76 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    خیلی به کمک شما احتیاج دارم
    یک شنبه این هفته مرخصی گرفتم و صبح مثل همیشه ساعت حدود شش و نیم از خونه بیرون اومدم و به یک آژانس بانوان زنگ زدم که ماشین در اختیار برام بفرستند. خانم میانسالی رو فرستادند و من و اون خانم نزدیک منزل ما طوری که من بتونم درب پارکینگ رو ببینم تو ماشین نشستیم ...حدود سه ساعت اونجا بودیم کم کم داشتم پشیمون میشدم و حتی با خودم فکر میکردم که شاید حدس و گمان من یا شواهدی که داشتم درست نبودند که همسرم با ماشین از پارکینگ خارج شدند دنبالش کردم و رفتند تو همون آپارتمانی که قبلا گرفته بود ...اون آپارتمان هنوزه که هنوزه خالیه اما گاهی همسرم به آپارتمان سر میزدند و گاهی تعمیراتی که لازم بود رو انجام می دادند ...ما هم همون نزدیک پارک کردیم و تو ماشین منتظر موندیم ...من منتظر بودم که اون دختر هم بیاد و داخل آپارتمان بشه اما فقط یک خانم مسن ...یک خانم جوان با کالسکه بچه ...چند نفر آقا وارد مجتمع آپارتمانی شدند ...بعد از تقریبا دو ساعت مطمئن شدم که داخل آپارتمان خبریه ...خانمی که راننده بود گفت شاید اون خانم قبل از ایشون وارد آپارتمان شدند ( یعنی کلید آپارتمان رو داره )...از ساعت حدود ده تا ساعت دو بعدازظهر ما داخل ماشین منتظر نشستیم و بعد همسرم با اون خانم از آپارتمان بیرون اومدند
    حالم خیلی بده
    با ایشون کلی دعوا و جر و بحث داشتیم به هیچ عنوان زیر بار نمی روند و میگند که من رابطه جنسی نداشتم و فقط با هم حرف میزدیم
    هیچ کدوم از شرایط من رو برای این که ضمانتی باشه که دوباره تکرار نشه نپذیرفتند
    فقط کارت بانکی من که دست ایشون بود رو ازشون گرفتم البته با دلخوری دادند
    از طرفی هم به من میگند که بمیری هم نمیذارم از من جدا شی
    من نمی تونم با کسی دیگه به غیر از تو زندگی کنم
    و...
    من باز هم مریض و سردرگم شده ام ...نمی دونم چه طور حرف هاشون رو باور کنم...آیا اصلا یک فرصت دوباره بدم یا خیر؟...از طرفی هم میترسم ...نمی تونم جدا بشم ...
    لطفا کمکم کنید ...راهی بهم نشون بدید

  9. کاربر روبرو از پست مفید ماری22 تشکرکرده است .

    Hildaa (چهارشنبه 25 مرداد 96)

  10. #56
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ماری 22 جان.
    ماه پشت ابر نمی مونه همیشه.
    چقدر حال سخت و بدی داری. یه لحظه خودمو جای تو گذاشتم . واقعا خیلی سخته.
    عزیزم چون نظرم کارشناسانه نیست، بهتره صبر کنی کارشناسان محترم سایت بیان و نظر بدن.
    یکم بیشتر توضیح بده.
    اون خانم هم شما رو دیدن؟
    کجا با همسرتون جر و بحث کردین؟
    شاهدی هم وجود داره؟
    واکنش همسرتون با دیدن شما چی بود؟
    از یکشنبه تا حالا برخوردشون با شما چطور بوده؟

    .
    .
    .
    ببخشید مرد ها فکر میکنن زنها نفهم هستن. مگه میشه؟ با یه زن غریبه. چند ساعت توی یه خونه. فقط حرف میزدن و رابطه جنسی نداشتند. این حرف غیر قابل باوره . هرگز باور نکنید.
    به نظرم موضع محکمی داشته باشید و از اون خانم شکایت کنید. با تهیه شواهد و . ....
    ویرایش توسط مهربونی... : چهارشنبه 04 مرداد 96 در ساعت 12:18

  11. 2 کاربر از پست مفید مهربونی... تشکرکرده اند .

    nasimmng (چهارشنبه 04 مرداد 96), میس بیوتی (جمعه 06 مرداد 96)

  12. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    42
    Array
    ماری جان اشتباه پشت اشتباه . عزیزم شما که قصد جدایی نداری پس چرا تجسس کردی حالا که تجسس کردی چرا قبل از اینکه بروش بیاری مشورت نگرفتی.
    توی همین سایت خوندم تجسس و مچ گیری بدرد طلاق میخوره نه کسی که بخواد زندگیشو درست کنه.
    الان از این تجسس چی نصیب شما شد غیر از اعصاب خوردی .اگر حرف همسرت را باور کنی که هیچ رابطه جنسی بینشون نبوده تصویر یه زن ساده لوح از خودت نشون دادی واگر باور کنی که واویلاست.

    میدونم که خیلی ناراحت و اشفته ای . ولی عزیزم همون زمان که گفتی شوهرم اون خانم را اورده خونمون مشخص بود که روابط ساده ای بینشون نیست.
    ماری جان زندگی فیلم سینمایی نیست که ما توش ارتیست بازی دربیاریم و با تعقیب و مچ گیری و تهدید به طلاق و شکایت و شکایت کشی دنبال درست کردن اوضاع باشیم. زندگی خیلی جدیه. مخصوصا توی این وضعیتی که شما هستید باید هر قدمی که برمیداری حساب شده باشه. وقتی یه شخص سومی نشسته منتظر تا بهر حیله و روشی شوهرت را سمت خودش بکشه تو باید خیلی با سیاست رفتار کنی.
    یه وقتهایی تو زندگی هست که فقط باید با منطق بری جلو بدون هیچ احساسی.

    معذرت میخوام که اینو میگم ولی تو این مدت خیلی از خودت ضعف نشون دادی این شوهرت را ازت بیشتر دور کرد. نمیگم چون سرد شده بودی نه. چون از خودت یه زن ضعیف نشون همسرت دادی.

    به عقیده من فعلا هیچ کاری نکن کاملا سر سنگین برخورد کن غمگین و افسرده نباش قوی و جدی باش بزار چند روز بگذره تا احساساتت فروکش کنه و بتونی منطقی تصمیم بگیری.
    ماری جان امیدوارم حرفام ناراحتت نکرده باشه.میدونم الان خیلی دلشکسته هستی.
    ویرایش توسط آنه ماری : چهارشنبه 04 مرداد 96 در ساعت 18:00

  13. کاربر روبرو از پست مفید آنه ماری تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 12 مرداد 96)

  14. #58
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    شرط ادامه زندگی با ایشون را رفتن به مشاوره بگذارید.

    اصلا از موضع خودتون کوتاه نیایید.

    اگر تهران هستید با آقای سنگتراشان در قم نوبت بگیرید همراه همسرتان.

    باید از قبل نوبت بگیرید .

  15. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (دوشنبه 09 مرداد 96), ستاره زیبا (پنجشنبه 12 مرداد 96)

  16. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 96 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1393-7-02
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    3,277
    سطح
    35
    Points: 3,277, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    102

    تشکرشده 144 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم داستان اون زنی رو شنیدی که شوهرش همسر دوم داشتو زنه به روی خودش نیاورد، به همین دلیل مرده همه جوره مجبور بود به زندگی با زنش برسه که زنش شک نکنه؟

    حالا شما که تابلو کردی اما بنظرم اگه گفت با اون زنه نیست، یجوری رفتار کن که انگار باورت شده و سعی کن امتیازاتی که نداشتی رو از شوهرت بگیری.
    کاری کن که تا جای ممکن بیشتر خرج تو و دخترت کنه تا حدی که لازم نباشه بری سرکار و بتونی توی خونه بمونی و به زندگیت برسی، اینطوری هم امتیازاتتو گرفتی هم با خونه موندنت و رسیدگیت به زندگی شوهرت به خودت جذب میشه و رابطش با اون زن کمتر و کمتر میشه .
    البته باید صادقانه برای زندگی سه نفرتون وقت و عشق بذاری

  17. کاربر روبرو از پست مفید mina-mina تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 12 مرداد 96)

  18. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 مرداد 97 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1396-5-08
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    751
    سطح
    14
    Points: 751, Level: 14
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ماری عزیز من همه پستاتون رو خوندم از اول تا آخر.و از اتفاقاتی که برات افتاده خیلی متاسف شدم.بخصوص این آخری.
    بنظر من این محبت های اواخری همسرت به دلیل عزت نفسی بوده که تو این اواخر برا خودت ایجاد کردی.با بالا بردن اعتماد به نفست.با پایین آوردن وابستگیت به ایشون.و اینکه ثابت کردی همسرت تو زندگی برات همه چیز نیست و تو شخصیت مستقلی داری.
    خوب این تصمیم آخریت عجولانه بوده و خوب غیر منطقی.
    اگر رویه ای رو که درپیش گرفته بودی ادامه می دادی به نتایج خوبی می رسیدی.البته نه اینکه به این زودی اون خانم رو ترک بکنه ولی میتونست کم کم اوضاع رو بهتر بکنه.
    مطمئنا تو الآن شرایط خوبی رو تجربه نمیکنی.سعی کن با همسرت راجب رابطش با اون خانم حرفی نزنی.بنظرم یه مدت سکوت میتونه تو رو از این اوضاع خارج بکنه.
    ویرایش توسط زمستان1 : یکشنبه 08 مرداد 96 در ساعت 11:14

  19. کاربر روبرو از پست مفید زمستان1 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 12 مرداد 96)


 
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.