به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,405 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    از خدا خیلی گله دارم چرا یه ادم درست نباید سر راهت قرار بده بدون واما واگر این توهمات و این همه بلاتکلیفی زندگیت سروسامون بده این همه التماسش کردم صدام نشنید هر روز ذلیل تر وحقیرترم میکنه
    ولی یه حسی بهم میگه اون خوب متوجه شده بهش علاقه دارم خودش پس کشیده از رفتار این چندروزش متوجه شدم خیلی سرد شده یا داره واسه من ناز میاره جای ما مثل اینکه عوض شده
    به درک وقتی خدا میزنه بندش چرا نزنه
    آخه خدا بیکاره شما رو آزار بده عزیز من؟

    - - - Updated - - -

    خدا از تو برای تو دلسوزتر و مهربان تره..... .

    - - - Updated - - -

    آبی عزیزم، برات خوشبختی و عافیت از خدا میخوام.

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  2. 2 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), المای (پنجشنبه 05 مرداد 96)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array
    آبی عزیز

    دوستان اینقدر کامل و همه جانبه راهنمایت کردند که شاید حرفهای من مفید نباشه ولی دلم نیومد برات چیزی ننویسم

    ببین عزیز گرچه خیلی از افراد با همکارشون ازدواج میکنند و خوشبخت هم میشند ولی به هر جهت ایجاد رابطه عاطفی با

    همکار چه با قصد ازدواج چه بدون قصد ازدواج ریسکش بالا است چون به احتمال 50 درصد ختم به خیر میشه و به احتمال 50

    درصد نمیشه که متاسفانه کار که بخش مهمی از زندگی مااست را نیز تحت تاثیر خودش قرار میده.

    به نظر من شما نباید اینقدر احساسات را در مورد این آقا آبیاری می کردی و از این احساسات طناب بدور خودت می پیچیدی

    که جنبه کاریت را هم تحت شعاع خودش قرار بده.

    اگه یادت باشه قبلا خیلی نگران کار بودی و دوست داشتی مستقل بشی و از کنار مادر و برادرت بودن ناراحت بودی

    حالا که به لطف خدا و تلاش و پشتکار خودت آب باریکه ایی ایجاد شده با این هیجانات و احساسات مهار نشده ات داری تیشه به

    ریشه این نهال نورسیده استقلال و خود کفایی خودت میزنی واقعا چرا؟!

    به نظر من شما همیشه خیلی به احساسات پرو بال میدی بد نیست بعضی مواقع ترمز احساسات را بکشی.

    گرچه میدونم که کار سختی است و گاهی غیر ممکنه مخصوصا اگر قبلا خیلی به احساسات جولان داده باشی.

    به نظر من از الان تمرین کن که اصلا به این فکر کنی که این آقا ازدواج کرده و یک بچه هم داره و فقط شما در حد یک همکار که قرار است

    کمک کار شما باشد برای عرضه کار هنریتان و کمک به استقلال شما و نجات از مشکلاتی که قبلا در زمینه با عدم

    استقلالتون داشتید در همین حد.

    خیلی محترمانه و خوشرو و با حفظ حدود و خطوط قرمزتون باشون برخورد کنید همین.

    دیگه بیشتر از این احساساتتون را پرو بال ندید در اینصورت هم کارتون که براتون حیاتی است را حفظ کردید

    هم کم تر آسیب دیدید و هم در صورت پیشنهاد ازدواج یا عدم پیشنهاد ایشون منطقی تر میتونید ایشون را قضاوت یا احتمالا

    تحمل کنید. مواظب خودتون باشید و اینقدر روح و روانتون را بخاطر شخص دیگه اسیب نزنید.

    موفق باشید

  4. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 مرداد 96), المای (پنجشنبه 05 مرداد 96)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    ممنون از همه دوستانی که وقت گذاشتن وراهنمایی کردن فکر نمکیردم کسی به تایپیک خسته کننده من بیاد ونظر بده شرمنده نمیتونم به همه جواب بدم
    تصمیم قطعیم اینه که واقعا قط ارتباط کامل در این شرایط برام مقدور نیست به خاطر کارم که الان از همچی برام مهمتره
    همینجوری هم من زیاد حضوری نمیرم پیشش الان فکر کنم یه ماهی میشه من ندیدمش فقط ارتباط تلفنی یا تلگرامیه که همش هم از طرف اون بوده
    میدونم مشکل خودم هستم که احساسم نمیتونم کنترل کنم ولی وقتی حضوری نرم حالم بهتره ولی ذهنم درگیر وهمش انتظار میکشم که الان میاد از اینجا رد میشه
    چند روزی سر خودم شلوغتر کردم از نظر کاری که کمتر فکر کنم ولی باز یه غم بزرگی روی دلم سنگینی میکنه حوصله هیچ کس ندارم حتی مادرم هر چند وقت یه بار میاد پیشم چند روز میمونه دوست دارم زود بره تنهاییم دوست دارم
    میخوام از نظر کاری خیلی پیشرفت کنم تو این محیطی که هستم فعلا به گفته دیگران بهترین هستم ولی همش بی حس وحالم اگه روحیه ام بزاره اعتماد به نفس پایینم بزاره
    فکر کنم هر چی میکشم از همین اعتماد به نفس پایینمه خودم دیگه اصلا دوست ندارم جلو اینه میرم به خودم بد بیراه میگم دیگه ظاهرم دوست ندارم همش از خودم ایرادمیگیرم
    از اینکه سنم داره میره بالا وظاهرم شکسته میشه خیلی میترسم همین بدتر افسرده ام کرده ومیگم حتما ظاهرم عیب وایرادی داره که حتی یه نفر هم تا حالا نتونستم جذب خودم کنم
    کاش راهی بود یهو روحیه ام خوب میشد یه قرصی بود میخوردی یهو بیخیال میشدی نسبت به همچی وهمه کس فقط روی چیزی که میخواستی تمرکز میکردی دیگه بقیه مهم نبودن
    من ضعیف شدم هم روحی هم جسمی ونمیتونم زیاد خودم تغییر بدم هر چی به ظاهر خودم میرسم هیچ تغییری تو خودم حس نمیکنم فکر کنم چون از درون خراب شدم
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  6. 4 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 03 مرداد 96), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 02 مرداد 96), نیلوفر:-) (سه شنبه 03 مرداد 96), المای (سه شنبه 03 مرداد 96)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    درکت میکنم

    الان در مرحله سوگواری هستی چون تو خودت به این نتیجه رسیدی که نیست ،نشد و...
    و خیلی هم دردناکه ...

    به زودی خوب میشی

  8. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 03 مرداد 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 03 مرداد 96), المای (سه شنبه 03 مرداد 96)

  9. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,289 در 742 پست

    Rep Power
    202
    Array

    Icon200

    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام
    ممنون از همه دوستانی که وقت گذاشتن وراهنمایی کردن فکر نمکیردم کسی به تایپیک خسته کننده من بیاد ونظر بده شرمنده نمیتونم به همه جواب بدم
    تصمیم قطعیم اینه که واقعا قط ارتباط کامل در این شرایط برام مقدور نیست به خاطر کارم که الان از همچی برام مهمتره
    همینجوری هم من زیاد حضوری نمیرم پیشش الان فکر کنم یه ماهی میشه من ندیدمش فقط ارتباط تلفنی یا تلگرامیه که همش هم از طرف اون بوده
    میدونم مشکل خودم هستم که احساسم نمیتونم کنترل کنم ولی وقتی حضوری نرم حالم بهتره ولی ذهنم درگیر وهمش انتظار میکشم که الان میاد از اینجا رد میشه
    چند روزی سر خودم شلوغتر کردم از نظر کاری که کمتر فکر کنم ولی باز یه غم بزرگی روی دلم سنگینی میکنه حوصله هیچ کس ندارم حتی مادرم هر چند وقت یه بار میاد پیشم چند روز میمونه دوست دارم زود بره تنهاییم دوست دارم
    میخوام از نظر کاری خیلی پیشرفت کنم تو این محیطی که هستم فعلا به گفته دیگران بهترین هستم ولی همش بی حس وحالم اگه روحیه ام بزاره اعتماد به نفس پایینم بزاره
    فکر کنم هر چی میکشم از همین اعتماد به نفس پایینمه خودم دیگه اصلا دوست ندارم جلو اینه میرم به خودم بد بیراه میگم دیگه ظاهرم دوست ندارم همش از خودم ایرادمیگیرم
    از اینکه سنم داره میره بالا وظاهرم شکسته میشه خیلی میترسم همین بدتر افسرده ام کرده ومیگم حتما ظاهرم عیب وایرادی داره که حتی یه نفر هم تا حالا نتونستم جذب خودم کنم
    کاش راهی بود یهو روحیه ام خوب میشد یه قرصی بود میخوردی یهو بیخیال میشدی نسبت به همچی وهمه کس فقط روی چیزی که میخواستی تمرکز میکردی دیگه بقیه مهم نبودن
    من ضعیف شدم هم روحی هم جسمی ونمیتونم زیاد خودم تغییر بدم هر چی به ظاهر خودم میرسم هیچ تغییری تو خودم حس نمیکنم فکر کنم چون از درون خراب شدم

    افرین خانم ابی خیلی تصمیم خوبی گرفتین

    به قول پسرا دمت گرم

    خط دو رو داشنم می خوندم نوشته بودی قطع ارتباط کامل ......جون به لب شدم

    گفتم وای خدا می خواد قطع ارتباط کامل کنه

    خوبه که به کارت بیشتر وقت می ذاری در کنارش ی برنامه شاد و مفرح هم می ذاشتی خیلی کمک میکرد

    کلاس شنا زبان هر برنامه گروهی با دوستات.....

    البته میدونم گفتین مسئله مالی دارین...من خودمم اینطوریم

    ولی حتما برنامه های کم خرج هم هست دوستان کسی پیشنهادی داره؟؟

    .................................................. ............

    اهان اینم بگم برم

    روز ت مبارک گل دختر

    دختر سرامد آفرینشه....دست خدا درد نکنه

    چه موجود نازنینیه این دختر

    به به ادم حظ میکنه دخترو میبینه

    ناز

    عسل

    جیگر

    طلا

    تودل برو

    بیا بغلم

    ی چیزی می دونستن که گفتن

    دختر کوه نمک....دختر عزیزه....چشماشو میبنده می خنده ریزه ریزه

    کوه نمک دختر....بلا کلک دختر...وقتی که غم داره دلت مبمونه باهات دختر

    درود به تمام گل دختران تالار

  10. 4 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 03 مرداد 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 03 مرداد 96), نیلوفر:-) (سه شنبه 03 مرداد 96), المای (سه شنبه 03 مرداد 96)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    273
    Array
    آبی جان ورزش؛ ورزش؛ ورزش

    ورزش بی هزینه مثلا اگر نزدیکتون کوه و تپه هست هر روز یه سر برو.
    صبح زود یا هر موقع که هوا خوبه پیاده روی کن.
    تو خونه ورزش های کششی رو انجام بده.
    یک ماه این کار رو بکن من بهت قول میدم روحیه ت خوب میشه و اعتماد به نفست خیلی خیلی افزایش پیدا می کنه.

  12. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 04 مرداد 96), نیلوفر:-) (سه شنبه 03 مرداد 96), المای (سه شنبه 03 مرداد 96), رهگذر آسمان (سه شنبه 03 مرداد 96)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 21:41]
    تاریخ عضویت
    1396-4-04
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    7,380
    سطح
    57
    Points: 7,380, Level: 57
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 170
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 290 در 93 پست

    Rep Power
    31
    Array
    (از اینکه سنم داره میره بالا وظاهرم شکسته میشه خیلی میترسم همین بدتر افسرده ام کرده ومیگم حتما ظاهرم عیب وایرادی داره که حتی یه نفر هم تا حالا نتونستم جذب خودم کنم
    کاش راهی بود یهو روحیه ام خوب میشد یه قرصی بود میخوردی یهو بیخیال میشدی نسبت به همچی وهمه کس فقط روی چیزی که میخواستی تمرکز میکردی دیگه بقیه مهم نبودن
    من ضعیف شدم هم روحی هم جسمی ونمیتونم زیاد خودم تغییر بدم هر چی به ظاهر خودم میرسم هیچ تغییری تو خودم حس نمیکنم فکر کنم چون از درون خراب شدم)
    آبی عزیزم.. بدون تنها نیستی... این جمله هات رو که اینجا کپی کردم حرف دل منم بود.. عمیقاا درکت میکنم.. منم روزهای خوبی ندارم.. اما اینها روزای بد هست نه زندگی بد... میگذره عزیز دلم.. فقط باید ناامید نشیم که خدا انوقت خیلی ناراحت میشه از ما.. خیلی خیلی دوستت دارم مثل خواهرم.
    . تایپکت رو دنبال میکردم و میکنم چون خیلی می فهممت... خیلی دلم میخواد خبرای خوبی ازت بشنوم.. برات دعا میکنم
    .. تو هم برای من دعا کن.. ورزش خیلی کمک میکنه .. کلاس های هنری و گروهی .. توکل به خدااا ..

  14. 2 کاربر از پست مفید المای تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 03 مرداد 96), نیلوفر:-) (سه شنبه 03 مرداد 96)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام صبای عزیز من ورزش میکنم کلا ورزش دوست دارم اگه نتونم هر روز ولی یه روز درمیون حتما صبحها ورزش میکنم شنا هم یه زمانی میرفتم ولی الان برام مقدور نیست
    امکان رفتن کوه وتپه واین چیزا رو هم اصلا ندارم توی این شهر هیچ دوستی ندارم که مثلا گه گاهی بخوام باهاش برم بیرون وتفریح واین برنامه ها.
    همه کارام تنهایی انجام میدم بیرون وخرید گه گاهی مثلا جاهای تفریحی ومذهبی شهرمون اونم خیلی کم چون ادم تنهایی هر جایی بهش خوش نمیگذره بدتر دلش به حال خودش میسوزه
    واحساس تنهایی بیشتری میاد سراغش.
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  16. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 03 مرداد 96)

  17. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,289 در 742 پست

    Rep Power
    202
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام صبای عزیز من ورزش میکنم کلا ورزش دوست دارم اگه نتونم هر روز ولی یه روز درمیون حتما صبحها ورزش میکنم شنا هم یه زمانی میرفتم ولی الان برام مقدور نیست
    امکان رفتن کوه وتپه واین چیزا رو هم اصلا ندارم توی این شهر هیچ دوستی ندارم که مثلا گه گاهی بخوام باهاش برم بیرون وتفریح واین برنامه ها.
    همه کارام تنهایی انجام میدم بیرون وخرید گه گاهی مثلا جاهای تفریحی ومذهبی شهرمون اونم خیلی کم چون ادم تنهایی هر جایی بهش خوش نمیگذره بدتر دلش به حال خودش میسوزه
    واحساس تنهایی بیشتری میاد سراغش.
    خانم ابی داشتم فک میکردم چجوری بگم که حرفم و قبول کنید

    ولی...

    پس همینجوری تیری در تاریکی میندازم چشم اب نمیخوره بخواهید تغییر کنید

    ی تاپیک بزنید چطوری از افکار منفی بیام بیرون

    کاش خانم شیدا یا میشل .....از کی حرف شنوی دارید؟؟



    شما رو به هر کی که دوست دارید اول از همه فکری برای اون حالت من تون بکنید نگید اگه عوضش

    کنم جی میشه باور کنید خیلی فرق میکنه امتحان کنید ی ماه ی سری کارهای ک می کردید

    تغییر بدید حالت شاد بذارید

    یا اون امضاتون ک خیلی حرف پشتشه

    از نظر شما زندگی ی چیز تلخیه و شما اونو می خوایید... تر جیح میدید....پس دیگه این گله نداره

    از وضعیتتون تعجب نکنید

    اواتارتون خوبه بمونه

    کتاب فیلم موسیقی به چی علاقه دارید؟؟

    خوندن بعضی کتابهای روانشناسی کمک میکنه خودتون و روانکاوی کنید

    از دست دادن پدرتون.... شرایطی ک با بقیه اعضای خانوادتون داشتید همه ایتها تو وضعیت الانتون

    دخیل بوده

    ذهنتون به طور ناخوداگاه از احساساتی ک تو بچگی اسیب دیده داره محافظت میکنه

    اونم اینطوری که دل به محبت کسی نده وگرنه از دستش میدی اون وقت دوباره تنها میشی

    و خیلی چیزهای دیگه....



    میشه وضعیتو عوض کرد ولی بعید میدونم بخواهید چون شما به این زندگی خو گرفتید

    شما اگرم بخواهید شاد بشید یا امید داشته باشید ذهنتون زود اونو پس میزنه


    خدا شاهده (من چی بشه قسم بخورم) نمیخوام از حرفام ذره ای ناراحت بشید

    فقط می خوام زندگیتونو عوض کنید بدونید از کجا میخورید

    اینم ی مرضه ک من دارم به زور می خوام مردمو تغییر بدم............میدونم

    فوقش ی دقیقه وقتتون هدر میشه تا پستم و بخونید...

  18. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 04 مرداد 96), نیلوفر:-) (چهارشنبه 04 مرداد 96), المای (پنجشنبه 05 مرداد 96)

  19. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    خانم ابی داشتم فک میکردم چجوری بگم که حرفم و قبول کنید

    ولی...

    پس همینجوری تیری در تاریکی میندازم چشم اب نمیخوره بخواهید تغییر کنید

    ی تاپیک بزنید چطوری از افکار منفی بیام بیرون

    کاش خانم شیدا یا میشل .....از کی حرف شنوی دارید؟؟



    شما رو به هر کی که دوست دارید اول از همه فکری برای اون حالت من تون بکنید نگید اگه عوضش

    کنم جی میشه باور کنید خیلی فرق میکنه امتحان کنید ی ماه ی سری کارهای ک می کردید

    تغییر بدید حالت شاد بذارید

    یا اون امضاتون ک خیلی حرف پشتشه

    از نظر شما زندگی ی چیز تلخیه و شما اونو می خوایید... تر جیح میدید....پس دیگه این گله نداره از وضعیتتون تعجب نکنید منم دوست دارم مثل خیلیا زندگی اروم بی دغدغه و شادی داشته باشم ولی انگار خدا برای من نمیخواد واقعا نمخیواد همش تو زندگی من یه گره کور میزاره اون از بچگیم بود این همه بزرگسالیم وسطش هم بماند که چه سختیهایی کشیدم
    من دیگه نمیدونم چیکار کنم


    اواتارتون خوبه بمونه

    کتاب فیلم موسیقی به چی علاقه دارید؟؟ فیلم میبینم

    خوندن بعضی کتابهای روانشناسی کمک میکنه خودتون و روانکاوی کنید دوست ندارم اصلا کتاب روانشناسی بخونم هیچ تاثیری نداره

    از دست دادن پدرتون.... شرایطی ک با بقیه اعضای خانوادتون داشتید همه ایتها تو وضعیت الانتون

    دخیل بوده خودم میدونم تمام مشکلات روحی و روانی وشخصیتی که الان دارم همش بر میگرده به کودکی ولی گذشته تموم شده رفته من نمیتونم کاری انجام بدم چون آسیبش بهم رسیده همه دوره های زندگیم تحت تاثیر قرار داده

    ذهنتون به طور ناخوداگاه از احساساتی ک تو بچگی اسیب دیده داره محافظت میکنه

    اونم اینطوری که دل به محبت کسی نده وگرنه از دستش میدی اون وقت دوباره تنها میشی

    و خیلی چیزهای دیگه.... وقتی کسی منو نمیخواد چیکار کنم توی همین موردی که الان تو زندگیم هست چه کاری از دست من برمیاد چرا فکر میکنید مقصر خودمم یا خودم نمیخوام




    میشه وضعیتو عوض کرد ولی بعید میدونم بخواهید چون شما به این زندگی خو گرفتید

    شما اگرم بخواهید شاد بشید یا امید داشته باشید ذهنتون زود اونو پس میزنه
    من برای رهایی از این زندگی و همه اون سختیها دارم سعی میکنم عشق وشادی بیارم به زندگیم ولی جور نمیشه دست من نیست چقدر یه طرفه تلاش بیهوده انجام بدم

    خدا شاهده (من چی بشه قسم بخورم) نمیخوام از حرفام ذره ای ناراحت بشید

    فقط می خوام زندگیتونو عوض کنید بدونید از کجا میخورید

    اینم ی مرضه ک من دارم به زور می خوام مردمو تغییر بدم............میدونم

    فوقش ی دقیقه وقتتون هدر میشه تا پستم و بخونید...
    من واقعا دیگه خسته شدم انرژی جنگیدن وندارم دیگه تغییر کنم برای چی بزار زندگیم توی همین مردابی که گیر کرده بمونه تا غرق بشه وقتی خدا نمیخواد نمیخواد دیگه کاری هم از دست من برنمیاد به درک هر بلایی میخواد سر من بیاره زورش میرسه دیگه
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  20. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 04 مرداد 96)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.