به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 47
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array

    عدم امنيت زن و نداشتن حس قدرت مرد

    سلام به همگي
    خيلي ممنونم از سايت خوبتون
    خيلي خستم و كلافه
    قبلا در مورد مشكلاتم تاپيك هاي زيادي گذاشتم
    امروز همسرم براي چند روز رفت ماموريت و من اومدم خونه مادرم
    رفتم پيش مشاور ميگه تو "وابستگي ناايمن" داري. دقيقا همينطوري. وقتي خونه ي خودمم دلم ميخاد پيش خونواده ام باشم و وقتي پيش خونواده ام هستم خوشحال نيستم
    من دلم ميخاد خونواده و همسرم رو باهم داشته باشم ولي نميشه
    از اول همسرم از خونواده ام بدش ميومد و با اتفاقات اخير متنفر شده و ميگه تا آخر عمر نميخام ببينمشون
    مشاورم ميگه تا تو كار پيدا نكني و مستقل نشي نميتوني قاطعانه تصميم بگيري
    خيلي حس هاي بدي دارم
    همسرم ديگه خرجي بهم نميده چون ميگه مامانت بهت پول ميده
    من چطور مستقل شم تا اعتماد به نفس پيدا كنم؟
    بهگفتن راحته ولي زمان هاي زيادي ميخاد
    امروز داشتم با خودم فكر ميكردم ديدم داره ميشه ٢٩سالم و هنوز هيچ كاري نكردم از بابام پول ميگيرم و از اينكه شوهرم بهم پول نميده ناراحتم
    مشاورم ميگه تو احساس امنيت نميكني و شوهرت احساس قدرت نميكنه
    من چطور به شوهرم احساس قدرت بدم؟
    سياست زنانه چيه كه من اصلا ندارم؟
    به راهنمايي هاي خوبتون واقعا نيازمندم

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    دوست هاي مهربون ممنون ميشم بگين چطور وضعم رو سروسامون بدم
    بي نهايت عزيز، بالهاي صداقت، شيدا جان، نيكيتا جان، آقاي جواديان، خاله قزي، مهارت جو، مهربوني،ميشل جان، نازنين2010، فرشته ارديبهشتnegad، tavalode arezoo, dona,
    من اومدم خونه مادرم ولي همسرم مخالفت ظاهري نداشت(گرچه كه دوست نداشت بيام ولي شايد باخودش ترجيح ميداد تنها نمونم)
    واقعا خونه مادرم راحتترم. دلم ميخاد اينجا ساعت ها درس بخونم و انگار نه انگار اين چندسال تو زندگيم وجود داشته
    ولي ميترسم از طلاق
    همسرم اون چند روز فكرميكرد من پشيمونم و موندم تو اون خونه كه مثلا جبران كنم ولي واقعا من شك دارم كه اين زندگي رو بخام ( ياده كارها و حرف هاي زشت خودش و مامانش ميوفتم واقعا ازش متنفر ميشم)
    از من خواست با مادرش بريم مسافرت ولي من گفتم صبر كن
    من واقعا از مادرش متنفرم( نميدونين چه بدوبيراه هايي به من و مامانم پشت تلفن گفت)
    اصلا دوست ندارم باشون روبرو بشم
    ولي همسرم همش ميگه من هدفم خوشحالي مادرمه تو اصلا مهم نيستي
    اگه بخاد تنها بره چه كار كنم؟ اگه من بخام برم و اونا هم با منت قبول كنم واقعا بهم سخت ميگذره. چطور رفتار كنم؟
    من اصلا دلم براش تنگ نميشه( قبلا اگه يك روز بي خبر بودم ميخاستم ديوونه بشم ولي الان ده روزم نبينمش اصلا برام مهم نيست)

  3. کاربر روبرو از پست مفید nasimmng تشکرکرده است .

    نیکیا (سه شنبه 03 مرداد 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نسيم عزيز همونطور كه قبلا هم گفتم منم مشكلي شبيه مشكل شما دارم و الان ن خودم سر دو راهي هستم البته با اين تفاوت كه من يه دختر هم دارم ولي نمي خوام دخترم عذيت بشه واي اينم ميدونم با موندن تو اين زندگي باز هم عذيت بشه
    ولي واقعيت اينكه اگه فكر ميكني شوهرت و خانوادت به اين زودي با هم صميمي ميشن همه چي درست ميشه متاسفانه اونجوري نيست و بستگي به شوهرت داره و الان تو بهتر ميشناسي كه آيا حق با همسرت يا همش بهونه گيري ولي اين بدون رابطشون به اين زودي خوب نميشه و اين مدت شايد ١٠ سال شايد ١٠ ماه باشه به نظر من كمي بيخيال شون باش زمان بگذره ممكن از حساسيت بيافته و در مقابل سعي كن خانوادت بزرگي خودشون نشون بدن من خودم مشكلم اين بود كه تا اتفاقي بين من و شوهرم ميافتاد و شوهرم به خانوادم انتقال ميداد مادرم هم عكس العمل بدي نشون ميداد ولي نسيم واقعيت اين كه با باشه چشم بيخودي طرف مقابلت فكر ميكنه حق با اونه سعي كن بيخيال باش خداروشكر با تو كاري نداره تو ميري مياي پس به شوهرت زياد گير نده بعضي وقتا بگو مامانم ميگفت شام بياين خونه ما منم چيزي نگفتم ببين چي ميگه اگه گفت نه يا رفتار شديدتر بگو باشه من خودم فردا ميرم سر ميزنم مثلا نه خودت باهاش موافق نشون بده نه مخالف
    نكته دوم اينكه نبايد شرايط و گفتگوتون به جايي برسوني كه حرفايي كه نبايد گفته بشه رو بزنين مثلا همين كه ميگي گفت به خاطر مامانم ميرم تو مهم نيستي حتما در مقابل شما يه حرفايي زدي كه اونم اين گفته. تو شوهرت بهتر ميشناسي اولا اگه شوهرت بخاطر مادرش بخواد بره ميره طارفي نداره اينجا دو راهه اگه نميخواي با خانوادش تنهاش بزاري پس از قبل پيشبيني كن با كمي اكراه قبول كن كمي اخه فلان كار دارم اخه كاش فلان كارو ميكرديم بعد ميرفتيم اگه هم برات مهم نيست تنها رفتنش بزار بره مگه چي ميشه مادرش خوب تو كه نميتوني جلوش بگي ري منم تا چند ماه طرز فكرم ايو بود كه با خانوادش تنها نره ولي الان نه اصلا اتفاقا مثلا ميخوان برن باغ به من ميگه منم ميگم نميرم دخترم حاضر ميكنم ميدم بهش ميگم برين مطمئن باش يه مرد متعهل بدون زنش خوش نميگذره مگر اينكه واقعا بخواد ساعتهايي از دست زنش فرار كنه تا نفس راحت بكشه اون موقع خودت از خودت بپرس اشكال كارم چيه

    الان شما قبل از سياست رفتاري نياز داري اوضاع زندگيت اروم كني اونم با كشيدن حرف خانوادت وسط يا عيب جويي و گيراي الكي نميشه يه مدت مثلا يك ماه دو ماه در مورد خانوادت لام تا كام حرف نزن اصلاااااااااا بهش گير نده ميخواد با مامانش بره مسافرت يا برو يا هم بگو نه عزيزم دوست دارم خونه بمونم تو برو من كميم خوشحالم به فكر مادرتي خودت بهتر ميدوني شوهرت اخلاقش چطوريه.

    ولي سياست كلي در زندگي زناشويي با توجه به تمام اشتباهات كه تو ٤ سال زندگيم كردم ميگم اينه كه:
    ١- تو زندگي عادي كم باش.
    يعني ديدي مردها يا پسرها بيشتر دنبال كسي هستن كه بهشون رو نميدن يا هم رو ميدن ولي اشوه و ناز دارن هميشه جورين كه انگار طرف قبول ندارن ولي بهش لطف ميكنن كه با هاشن. سعي كن تو هم اينجوري باشي و اونم لازمش اينه : ١- به تيپ و قيافت ٢- به سلامتيت و غذات ٣- به دانشت وقت بزار هر روز به خودت برس لباساي خوب شامپوي خوب استفاده كن بعدشم هميشه كتاب بخون شايد بگي بابام پول ميده منم مثل توهم منم مامانم پول ميده ولي باورت ميشه ديروز كمد لباسم ريختم تمام لباسهاي كهنم ريختم بيرون اگه قرار فقط دو دست لباس تو كمدم باشه بزار اونا هم شيك و مناسب من باشه. هميشه كتاب بخون رمان بخر رمانهاي ايراني هم آموزنده هستن هم سرگرم كننده كه از موبايل و تلگرام خيليييييي بهتره
    به غذات برس غذاهات ديزاين كن يه چيزي بپز كه در شان تو باشه از صبحانه گرفته تا عصرانه انقدر تو اينستا يا تلگراى تزيين غذا هست ميتوني استفاده كني همه همه همه اين كارا رو نسيم فقط فقط بخاط خودت بكن فقط بخاطر خودت نه بخاطر شوهرت چون مطمئن باش با حوفها و حركتهاش شايد ناراحتت كنه ولي اگه بگي برا شوهرم نكدوم كه ارزشش بدونه يا نه بخاطر خودم كردم پس منم ارزشش دارم

    ٢- تو رابطه جنسيت خيلي باش اينم يعني اينكنه رابطه جنسي علاوه بر اينكه مال عشق و محبت و... هست برا سلامتيت هم مفيد تو اينترنت سرچ كني ميبيني من شخصا بخاطر دلشكستگي هام و ناراحتي هام اصلا رابطه جنسي خوبي ندارم ولي مريم ميم تو تايپيك من پيشنهاد داده كه تو رابطه جنسي يك ساعت فكر كن هيچ اتفاقي نيافتاده باز نه بخاطر شوهرت اصلا بخاطر اينكه خودت ميخواي يك ساعت لذت ببري اون موقع لذت هم ميدي وقتي ميگم خيلي باش نه به اين معني كه هر روز رابطه داشته باش امار نشون داده دو بار در هفته نرمال ولي تو اين دو بار هم سنگ تموم بزار فهميدي مثلا اتاقت با شمع تزيين كن با يه كيك كوچيك كه سوپر ماركت ميفروشه روش شمع بزار با نوشيدني هاي تو ليوانهاي خوشگل يا با آهنگ ملايم لا مسب رابطه جنسي خيلي اثر گذاره خيلييييي ولي وقتي اين كارارو بكن كه اونم ميدوني ميخواد نه اينكه تو تمام اين كارارو بكني بعدش اون نخواد و بزنه تو ذوقت
    كل زندگي همين.
    البته اينا نظر من بودن بر اساس تجربياتم

    ولي هميشه سعي كن حرفت بهش بزني سعي كن يه جوري رابطتون صميمي كن ولي زيادي مطيع هم نباش كه هر بلايي سر من اومد از مطيع شدنم شد.
    تايپيكهاي قبلي منم بخون شايد بهت كمك كنه.

  5. 3 کاربر از پست مفید negad تشکرکرده اند .

    maryam.mim (دوشنبه 02 مرداد 96), nasimmng (یکشنبه 01 مرداد 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 مرداد 96)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    کاری رو که دوست ندارید انجام ندید. با این وضیت و دعوایی که پیش اومده درست نیست با مادرشوهر برید مسافرت . حتما هم در طی مسافرت بازهم بین شما و تیم مقابل درگیری پیش میاد . دقت کنید که گفتم تیم چون با این تعریفی که کردید ایشون با مادرشون یک تیم شدند. در ضمن یعنی چی من میخوام مادرم خوشحال بشه و تو مهم نیستی خوب هر زنی این حرف رو بشنوه معلومه که از مادرشوهرش نفرت پیدامیکنه. نمیدونم شما هم از این جملات برای شوهرتون استفاده میکنید یا نه؟ شما دارید چی کار میکنید با زندگی تون؟ اولویت اول هر فردی باید همسرش باشه. این طور که معلومه فقط هم سوییتی بودید.شما و همسرتون متاسفانه نتونستید خانواده بشید .شما که شوهرتون یک نامزدی به هم زده اصلا درمورد علت به هم خوردن تحقیق کردید ؟ ایا بخاطر همین مشکلات بوده ؟ در ضمن اینکه اموال شوهرتون به نام مادرش هست نشانه بدی هست؟ بوی طلاق میاد. مطمین هستید که شوهرتون عمدا با شما بدرفتاری نمیکنه تا خودتون برید طلاق بگیرید؟ معمولا بخاطر ندادن مهریه و نصف اموال مردها از این کارها زیاد میکنند.

    صبور باشید. شما چرا انقدر ناارام هستید؟ خیلی مضطرب هستید. یک جایی بالاخره بند بشید حالا هرجا که راحت ترید خونه پدر یا خونه خودتون با این شرایط شما فکر نکنم زیاد هم تفاوتی داشته باشه یک خورده به خودتون فرصت بدید عمیق به مشکلات و واقعیتها فکر کنید . خیلی سردرگم هستید.
    اگر واقعیت این هست که شوهرتون میخواد طلاق بده همون جا بمونید خونه پدرتون تا تکلیف مشخص بشه بالاخره اگر نخواست برگردید که طلاق میگیرید اگر هم خواست برگردید که میشینید صحبت میکنید مشکلاتتون رو حل میکنید این طور که نمیشه اون برای خودش زندگی کنه شماهم مثل یک بار اضافی تو خونه بگردید این ور اون ور یک خورده برای خودتون احترام بزارید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید maadar تشکرکرده است .

    nasimmng (یکشنبه 01 مرداد 96)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    Maadar و negad عزيز ممنون از راهنمايي هاتون
    راستش من اول نمي دونستم نامزد داشته بعد از چندوقت كه ما نامزد كرديم عمه ام بهمون گفت كه نامزد داشته. خودشون ميگفتن اينا سنشون اون موقع كم بوده و تاكييد داشتن كه ميخاستن پسرشون رو از مادرش جدا كنن
    هميشه از روز اول به من گفته اول مادرم بعد برادارام بعد تو
    ولي من هميشه مثل احمق ها بهش ميگفتم كه دوست دارم و برام از همه مهمتري
    اون روز بهم گفت تو با كفش دمه در فرقي نداري
    واقعا من دارم به كجا ميرم؟!!!
    چند ماه ديگه سالگرد فوت باباشه اصلا دوست ندارم برم
    پارسال عيد مامانش نذاشت ما با هم باشيم. سال تحويل كه هشت صبح بود رفت خونه خودشون منم موندم خونه مادرم(شهرستان بوديم نه خونه خودمون)
    امسال هم كه عذادار بودن و سال تحويل سره خاك
    واقعا چه زندگي مزخرفي دارم
    مثل يك عروسك خيمه شب بازي تو دست خودش و مامانش بودم
    اينا براي دادخواست طلاق اقدام نميكنن دقيقا بخاطر مسايل مالي
    منم مشاورم بهم ميگه تو آمادگي نداري. بايد خودت رو مجهز كني. بايد بري سره كار
    آخه من تو اين اوضاع كار از كجا پيدا كنم
    اصلا قبول نداره كه مشكلي هست. هميشه ميگه تو رابطه من و مامانم دخالت نكن مامانم خط قرمزمه و اون بگه نه يعني نه. بهش ميگم حالا كه مامانت ميگه نه چرا ادامه ميدي. ميگه تو برو خونه بابات يه ماه ديگه دادخواست بده تو دادگاه ميبينمت. خودش هم تكليفش با خودش مشخص نيست. تا من خودمو ميگيرم مياد سمتم بعد كه ميرم سمتش خودش رو ميگيره
    موندن من تو خونه خودمو نشونه پشيمون شدنم ميدونستن و فكر ميكردن ادب شدم
    واقعا حالم از همشون بهم ميخوره
    بهم پول نميده زور بهم داره براش آشپزي كنم و خونه تمييز كنم و نيازهاش رو برطرف كنم و خودمو بخاطر اون خسته كنم از طرفي ميگم آخه نسيم تو چرا اينطوري شده مگه تو بي پول موندي
    خيلي آشتفه ام از خودم بدم مياد
    اصلا در برابرشون قدرتي ندارم
    كاش همون پارسال تموم شده بود

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    كارشناس هاي خوب چرا هيچ كمكي نميكنين
    من اومدم خونه مادرم ولي ميخام چهارشنبه برگردم( سه شنبه شب قرار بود بياد تهران). خيلي مضطربم. اصلا تماس نميگيره منم دوست ندارم بهش زنگ بزنم
    واقعا من اصلا هيچ مهارتي ندارم و همسرم هم اصلا قبول نداره مشكلي هست
    خواهشا بگين چه كار كنم

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الان که اشتراک ویژه داری، از مدیر همدردی راهنمایی گرفتی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 02 مرداد 96)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام نسیم جان

    میشه یکم اروم باشی و با ارامش بخوایی زندگی رو دنبال کنی؟

    چرا اینقدر مضطربی ؟

    پست هات نشونه عجول بودنت هست انگار دارم تو رو پشت صفحه مانیتورت میبینم یه چهره نگران اشفته که همش عجله داره!

    ایست بده به خودت

    نظرت چیه یکم صبورتر باشی ؟

    خیلی دوست دارم بنویسم ولی الان باید برم ...

    فقط چند تا سوالی برام پیش اومد لطفا جواب بده

    همسرت مشکل خاصی داره ؟ مثلا رفیق بازی - اعتیاد- افسردگی - روان پریشی و یا هرچیز مهم دیگه ای؟

    یا فقط باهم کنار نمیایین ؟

    نسیم جان من یه نگاه به تاپیکات انداختم همش حرف از طلاق زدی ولی وقت نداشتم نشد بخونم .

    الان واقعا دوست داری که بسازی یا نه بین طلاق و موندن گیر کردی؟

    نسیم همسرت رو دوست داری؟

    قبول داری که زندگی به این سادگی ها نیست و نمیشه فرار کرد باید موند ومهارت یاد گرفت و ساخت ؟

    فکر میکنی مشاورت راه حل خوبی بهت داده که گفته باید شاغل باشی و مستقل بعد تصمیم بگیری؟

    فکر میکنی چرا شوهرت بهت پول نمیده؟ خسیسه ؟ پول نداره؟ بی مسوولیته؟ یا تو نتونستی ازش مرد بسازی تا حمایتت کنه؟




    چطور راهنمايي بگيرم از مدير؟
    پيغام خصوصي دادم ولي جوابي نگرفتم
    واقعا در عذابم. عقلم به هيچ جايي نميرسه
    خواهشا بگين كمكم كنين
    دختر گل باید تو انجمن ازاد تاپیک بزنی و مشکلت رو بنویسی تا مدیر بیان و جواب بدن نه اینکه پیام خصوصی بدی .
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : دوشنبه 02 مرداد 96 در ساعت 14:54

  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    nasimmng (دوشنبه 02 مرداد 96), tavalode arezoo (دوشنبه 02 مرداد 96), شیدا. (دوشنبه 02 مرداد 96)

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 99 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-9-13
    نوشته ها
    282
    امتیاز
    9,239
    سطح
    64
    Points: 9,239, Level: 64
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    454

    تشکرشده 159 در 63 پست

    Rep Power
    46
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    الان که اشتراک ویژه داری، از مدیر همدردی راهنمایی گرفتی؟
    چطور راهنمايي بگيرم از مدير؟
    پيغام خصوصي دادم ولي جوابي نگرفتم
    واقعا در عذابم. عقلم به هيچ جايي نميرسه
    خواهشا بگين كمكم كنين

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    سلام نسیم جان

    میشه یکم اروم باشی و با ارامش بخوایی زندگی رو دنبال کنی؟

    چرا اینقدر مضطربی ؟

    خیلی دوست دارم بنویسم ولی الان عجله دارم

    فقط چند تا سوالی برام پیش اومد لطفا جواب بده

    همسرت مشکل خاصی داره ؟ مثلا رفیق بازی - اعتیاد- افسردگی - روان پریشی و یا هرچیز مهم دیگه ای؟

    یا فقط باهم کنار نمیایین ؟

    نسیم جان من یه نگاه به تاپیکات انداختم همش حرف از طلاق زدی ولی وقت نداشتم نشد بخونم .

    الان واقعا دوست داری که بسازی یا نه بین طلاق و موندن گیر کردی؟

    نسیم همسرت رو دوست داری؟

    قبول داری که زندگی به این سادگی ها نیست و نمیشه فرار کرد باید موند ومهارت یاد گرفت و ساخت ؟

    فکر میکنی مشاورت راه حل خوبی بهت داده که گفته باید شاغل باشی و مستقل بعد تصمیم بگیری؟

    فکر میکنی چرا شوهرت بهت پول نمیده؟ خسیسه ؟ پول نداره؟ بی مسوولیته؟ یا تو نتونستی ازش مرد بسازی تا حمایتت کنه؟
    مرسي عزيزم
    نمي دونم دليل اضطرابم چيه. دلتنگش ميشم ولي غرورم و رفتارهاي قبلش بهم اجازه نميده كه بهش زنگ بزنم
    همسرم نه معتاده نه رفيق باز. قبلا اصلا خسيس نبود و اين چندوقت بخاطر حرف مامانم كه گفته ما بهش پول ميديم بهم پول نميده ميگه تو خودت داري
    ولي زياد نرمال نيست حس ميكنم خودشيفتگي داره
    فقط تنها ميشم حس ميكنم واقعا دوستش دارم و نميخام جدا شم
    فقط خيلي عصبي و كاملا گوش به فرمان مامانش و واضح نميگه كه از من چي ميخاد
    مشاورم بهم ميگه تو بايد وابستگي هاتو كم كني منم ديگه خسته شدم انقدر مشاوره عوض كردم
    ولي من واقعا دلم ميخاد زندگيمو حفظ كنم
    كاربر maadar كاملا درست گفتن كه ما خانواده نشديم

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نسیم جان وقتی میگی حس میکنم دوسش دارم و نمیخوام جدا بشم پس فکر طلاق را برای همیشه از سرت بیرون کن. اصلا فکر کن همچین راه حلی وجود نداره.
    عزیزم بر گرد خونت و اینبار متفاوت از همیشه رفتار کن. برای عصبیت گوش بفرمان مادر بودن و قهر همسر کلی راه حل توی این سایت هست همه را استفاده کن و اینبار تلاش کن یکجانبه زندگیتو درست کنی. اصلا فکر کن با یه مرد جدید داری زندگی میکنی. نمیگم برو بهش محبت کن اتفاقا اصلا همچین کاری نکن. عادی رفتار کن و روشهای اصلاح همسرت و همچنین خودت را بکار ببر.
    اگر حس میکنی کارای بد گذشته شوهرت عذابت میده بخودت بگو فقط اینبار چشمامو روی بدیهاش میبندم و بخاطر خودم تلاش میکنم زندگیم درست بشه.
    دوستان خیلی خوب راهنماییت کردن همه را یکبار دیگه بخون.
    عزیزم اینو مطمعن باش تا ما تغییر نکنیم همسرامون تغییر نمیکنن.

  16. کاربر روبرو از پست مفید آنه ماری تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 02 مرداد 96)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه كار كنم كه اينقدر حساس نباشم و مادرم رو اذيت نكنم.
    توسط haleh10 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مهر 91, 17:07
  2. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 00:29
  3. اسرار موفقيت در زندگی
    توسط elina در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 87, 14:13
  4. براي موفقيت بيشتر در امتحانات چه بخورید؟
    توسط sade begham... در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 آذر 87, 06:07
  5. رازهاي صميميت بين همسران
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 آذر 87, 20:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.