ممنون از دوستان عزیز
آقای جوادیان ممنون از پاسخگوییتون
اگه واقعا بچه نمیخوان که زودتر متوجه بشین ولی نه اگه میخوان سر قضایایی عوض دربیارن , بهتره فعلا کاری به کارشون نداشته باشید تا حرصشو خالی کنه..
عذر می خوام اما چرا جازه بدم ایشون با به خطر انداختن سلامتیه من بخوان حرصشون رو خالی بکنن؟
یه راه دیگه ای هم هست که اگه پسانداز دارین که هیچ ولی اگه ندارین تا اون موقع پولاتونو جمع کنین و بهشون بگین بقیه خرجشو خودتون میدیدید.. و یا میتونین موقع زایمان
وظیفه ایشونه که هزینه ها رو تقبل کنن نه من.فکر نمی کنید اینجوری بدعادت میشن؟و اینکه عادت می کنن هرجا کم بذارن خودم جبران کنم؟
شیدای عزیز ممنون از پاسخگوییت
از الان از همسرت می خوای اسم دکتری که قراره واکسنهای یکسالگی بچه تون را بزنه مشخص کنه و توی قرارداد برای شما امضا کنه که یا این دکتر یا بچه دار نمی شیم
نه اصلا اینطور نیست و دقیقا برعکسه .من
اصلا در مورد این چیزا حرف نمیزنم ایشون می خواد من اول قول بدم که به چیزهایی که می خواد عمل می کنم و چیزایی که میگن روو گوش می کنم برا زایمان و هزینه ها و بعد میگن بچه دار شیم و گرنه نه.منم ناراحت میشم که چرا اینجوری می کنن با اینکه مشکل مالی نداره .انگار اومده مغازه داره با من سر هزینه ها چونه میزنه من اصلا به این چیزا فک نمی کردم ولی وقتی ایشون می گه و همش خواهرش و دختر خواهرش رو با من مقایسه می کنه و می گه اونا چون اینجورن تو هم باید همین طور باشی ناراحت میشم.و اعتمادمو از دست میدم با خودم میگم خدایا ایشون که من هنوز مادر بچش نشدم برام هر چی بخوام تهیه می کنه از نظر لباس و چیزای دیگه (البته پول دستی بهم زیاد نمیده) برام توی خرج کردن کم نمیذاره پس چرا اینجوری می گه؟نکنه موقع بارداری برای اینجور چیزا اعصابمو خورد کنه و روی روحیه بچمون تاثیر بذاره.نکنه منو وادار به زایمان طبیعی کنه جوری که داره می گه و به قول آقای جوادیان همه حرصاشو اون موقع سرم در بیاره.کلا خیلی وقتا سرم تلافی کرده برا همینم می ترسم.
صبای عزیز ممنون از پاسخگوییت
خیلی ها بودن جدی و مصرانه قصد زایمان طبیعی داشتن ولی نشده. همه اینا رو می خوای تک تک با همسرت طی کنی؟؟
عزیزم ایشون دارن با من طی می کنن و من هم از همینه که ناراحتم.مثلا یه بار بهش گفتم من یه مطلب خوندم توش نوشته بود که بهتره قبل بارداری سه ماه قبل اسید فولیک بخورم میگه نه لازم نکرده همه مگه همیچین کاری می کنن.من مشکلم اینه برای هر چیزی که می گم می ره به مامانش و خواهراش مراجعه می کنه ببینه اونا چی می گن اگه تایید کردن قبول می کنه انگاری اونا شدن مرجع.
در کل من این زمینه رو در همسرم می بینم که بتونم با حرف زدن متقاعدش کنم که انقدر از مامان و خواهراش تاثیر نگیره ولی نمیدونم چی بهش بگم تا حساس ترش نکنم لطفا بهم بگین
علاقه مندی ها (Bookmarks)