به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    ممنون از همه.
    سلام، خانم آبي در نهايت چه تصميمي گرفتيد؟



  2. کاربر روبرو از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده است .

    abi.bikaran (شنبه 31 تیر 96)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها

    پ.ن............................................. .................................................. .................................................. .................................................. ......................

    آبی عزیز من متوجه شدم در واقع میشل عزیز من رو متوجه یک مشکل جدی در خودم کردن. میخواستم اگه میشه به طور واضح به من بگید که آیا برداشت من از شما درسته؟ وقت شما رو

    نمیگیرم عزیزم فقط بله یا نه بگید.

    من فکر میکنم شما عذاب وجدان دارید و احساس شرمساری وگناه میکنید. گناهی مرتکب نشدید اما خودتون رو مجازات میکنید.

    ممنون میشم که به من بگید این شمایید یا منم؟ در واقع میخوام بدونم من شما رو درک کردم یا نه صرفا خودمم که پر از حس گناهم.
    زندگی خوب شما همیشه در مورد شخصیت من درست حدس میزدید
    من الان واقعا احساس تحقیر شدن دارم که این همه انرژی واحساسم گذاشتم برای یه ادم خیلی معمولیکه فقط وفقط به خاطر خودش وشخصیتش میخواستمش واگر نه هیچی دیگه نداشت نه شغل ودارمد انچنانی نه تحصیلات دانشگاهی از همه نظر یه ادم معمولی بود ولی برای من جذاب و ارزشمند بود
    احتمالا از احساس من نسبت به خودش مطمئن شده بوده وپیش خودش فکر کرده اگه دختری با این شرایط من رو بخواد حتما یه چیزی دارم که این خوشش اومده پس لابد منتظر بمونم از این بهترش هم پیدا میشه
    اینقدر از این فکرا به سرم میزنه که دیگه داارم باهاش غریبه میشم یه حس تنفر داره جای علاقه رو میگیره هم از خودم بدم میاد هم از اون
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  4. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    Hildaa (شنبه 31 تیر 96), زندگی خوب (یکشنبه 01 مرداد 96)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad.reza164 نمایش پست ها
    سلام، خانم آبي در نهايت چه تصميمي گرفتيد؟

    اما چه تصمیمی گرفتم
    اگه همینجوری ادامه بدم هم کارم هم رابطه وهیچ اتفاقی نیوفته که صددر صد نابود میشم
    اگه قط ارتباط کنم اون قسمتی از کارم که این انجام میده کسی تو شهر ما نیست انجام بده به خوبی ومهارت اون واینکه قط ارتباط کامل ویهویی یعنی حتی جواب تماس وپیامش هم نباید بدم واین منو خیلی اذیت میکنه که اون پیش خودش فکر میکنه چه دختر بی جنبه ای بوده دوست ندارم شخصیت محکم وقوی ومستقلی که از من توی ذهنش ساخته خراب بشه اون برای من خیلی احترام قائله از من زیاد تعریف میکنه پیش اونایی که رفتن پیشش وبه گوش من رسوندن یکیشون گفت اینقدر از شما تعریف میکنه فکر کردم خواستگارت وتو رو میخواد همش از شما میگه
    اینا منو اذیت میکنه ارتباط کلا کات کنم همه اینا تو ذهنش فرو میریزه حتی اگه یه درصد ممکن بود در اینده در مورد من فکری بکنه هم خرابش میکنم
    اگه بخوام به خاطر کارم باهاش در ارتباط باشم برام سخته بلاخره احساسم نمیتونم کاریش کنم سرد و رسمی شدن هم بلد نیستم اونم بعد این مدت یهو بخوام یه ادم دیگه بشم
    اقا محمد رضا اینا یعنی بلاتکلیفی هر چی فکر میکنم باز به بمب بست میرسم
    از خدا خیلی گله دارم چرا یه ادم درست نباید سر راهت قرار بده بدون واما واگر این توهمات و این همه بلاتکلیفی زندگیت سروسامون بده این همه التماسش کردم صدام نشنید هر روز ذلیل تر وحقیرترم میکنه
    ولی یه حسی بهم میگه اون خوب متوجه شده بهش علاقه دارم خودش پس کشیده از رفتار این چندروزش متوجه شدم خیلی سرد شده یا داره واسه من ناز میاره جای ما مثل اینکه عوض شده
    به درک وقتی خدا میزنه بندش چرا نزنه
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  6. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (یکشنبه 01 مرداد 96)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام آبی جان

    جسارتا ایراد اصلی شما به نظر من اینه که منفعل هستین.
    چه در مقابل خودتون و افکارتون و چه در مقابل دیگران.

    شما وقتی قدرت کنترل ذهن و احساس خودت رو نداری و اجازه میدی افسار گسیخته عمل کنه. دیگه نباید از خدا و بنده های خدا انتظار داشته باشی که کار خاصی واست انجام بدن.

    شما باید اینجا کار کنی و به مهارت این آقا نیاز داری. حتی اگر همسر مرد دیگری باشی.

    تمرین کن که کنترل ذهن و احساست رو دست بگیری و اینقدر بنده احساست نباشی. از بودن در کنار این آقا به عنوان یه چالش برای خودت استفاده کن و قدرت خودت رو افزایش بده.

    بودن هر آدمی در زندگی ما یه حکمتی داره. حکمت بودن ایشون رو قوی شدن خودت قرار بده.
    هی نیا بگو من با احساسم به این آقا نابود میشم. با کنترل احساست و ذهنت قوی بشو. به خودت نشون بده که می تونی و اینقدر وادادن و ضعف و قهر کردن رو تمرین نکن.

  8. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), Eram (شنبه 31 تیر 96), Hildaa (شنبه 31 تیر 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 01 مرداد 96), فرشته اردیبهشت (شنبه 31 تیر 96)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    اتفاقا قطع ارتباط نکن

    محکم باش و فقط در همون حدی که باهم همکارین با لبخند و اعتماد به نفس ارتباط داشته باش.
    صاف راه برو و بخودت برس.
    اما لبخند ملایم یادت نره

    انقدر هم منفی نباف

  10. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 01 مرداد 96), Hildaa (شنبه 31 تیر 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 01 مرداد 96), آنیتا123 (یکشنبه 01 مرداد 96), بارن (سه شنبه 03 مرداد 96)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    خودشما خودتو ن را در این بن بست وبلاتکلیفی قرار دادین .راه ها برای خروج از این وضعیت روشن است.همان هایی که از تعریف وتمجیدهای ایشان به شما می گویند می توانند واسطه شوند وقتی یکیشون خرفهای ایشان رامیگه بگویید خب همینکه تصور کردی خواستگاره را بهش بگید ببینید چی میگه منم بدم نمیاد انگیزه اش را بدانم. البته با عزت نفس که در صورت هر جواب هیچ اثر منفی روی شما نمی گذارد نه با ترس وخجالت .


    این از واسطه پس دستتون از این بابت بسته نیست وفقط ممکنه غرورتون اجازه نده که این غرور هم منطقی نیست ونشانه ترس از قضاوت منفی شدن وهمینجا در صحنه عمل باید روی این بخش از خلقیاتتون کار کنید.

    اشتباه است که فکر کنیم اول باید روی خودمون کار کنیم بعد دست به عمل بزنیم . تغییر خودمون در صحنه عمل که تمرین هست ممکنه واین برای شما یک فرصت است.

    راه دیگر این است که شما خودت وارد عمل شوی با ظرافت .یعنی شما خواستگاری کنی.ما الگویی مثل حضرت خدیجه برای این وقتها داریم که خودش با ظرافت وزیبایی خواستگار شد.

    البته برای شکل خواستگاری باید تاپیکی باز کنید "به عنوان یک دختر چطور از فرد مورد نظر خواستگاری کنم" تا راهنمایی درست را بگیرید.

    این تاپیک خیلی مهم می باشد چه بسا کارشناسان بیایند ، راهکارهای کارشناسی شده بدهند که برای شرایط خاص یک دختر چگونه می تواند خواستگاری کند که آسیبی متوجه ایشان نشود.

    شما هم می توانید وارد عمل شوید ونهایتش با جواب منفی روبرو می شوید که گرچه برایتان سخت است ومدتی ناراحتید و باید تحمل کنید اما عوضش تکلیفتون روشن می شود واینم فرصتی می شود که روی خودتون کار کنید وشهامت واعتماد به نفستون را در بوته عمل قراردهید وبعد در مقابل ناراحتی از پاسخ منفی شنیدن هم فرصت قوی ترکردن خودتون را پیدا می کنید.

    اگرهم پاسخ مثبت دریافت کردید که تازه از طرف هردوی شما اول بررسی جدی است وحتی به اتفاق هم به مشاوره بروید .

    ممکنه بترسید که از چشم طرف بیافتید ....این هم نباید اذیتتون کند چون اگر او با این کار ، شما را بی ارزش ببیند ظرفیت خودش رابه شما شناسانده چه بسا در نظرتون ادمی منطقی بیاد اما در عمل چنین نباشد اینجوری شناختی که براتون مفیده پیدا میکنید و ارزش شما با نگاه غیر ارزشی شما از دست نمی رود واگر چنین احساسی پیدا کنید یعنی عزت نفستون پایین است واعتبارتون وابسته به نگاه دیگریست.

    وضعیت کنونی وبلاتکلیفی از نظر روحی وشخصیتی براتون یه تهدیده که اینگونه می توانید به یک فرصت در مسیر رشد تبدیلش کنید.

  12. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 01 مرداد 96), mohamad.reza164 (یکشنبه 01 مرداد 96)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آبی بیکران عزیز سلام.
    من مدتیه تاپیکت رو دنبال می کنم و از اونجا که تصویر ذهنی من از شما یه خانوم خودساخته و نجیب و بسیار محترمه، دوست ندارم اینطور مستاصل و سرگردان باشید.
    یه چیزی که از نوشته های شما برداشت کردم ، کمبود اعتماد به نفس در شماست و این باعث میشه از اینکه اون آقا بفهمه شما بهش علاقه ی یکطرفه دارید، احساس سرافکندگی، شرمساری و خودکم بینی به شما دست بده... به نظرم تا همینجای کار که به طور غیر مستقیم؛ به اون آقا گفتید خودتون باید تصمیم گیرنده باشید و اجازه ندید دیگران در امر ازدواجتون دخالت کنند؛ قدم خیلی مهمی برداشتی و قابل تحسینه
    من خودم،‌ کمی رگه های فمنیستی دارم و با بعضی چیز ها که جامعه به اسم حیا و شرم، برای دختران تابو میدونه رو قبول ندارم. یکیش مسائل فیزیولوژیک زنانه که خیلی وقت ها به اسم شرم، خانوم ها مخفیش میکنن و باعث صدمات روحی و جسمی زیادی به خودشون+ شناخت پیدا نکردن آقایون میشن و تو این سیکل معیوب هم زن هم مرد ضرر میکنن. از طرفی به عقیده من اگه چیزی بده برای انسان بده! زن و مرد نداره! مثلا سیگار کشیدن... خیلی تفکر خنده داریه برام که مردم جامعه ما فکر میکنن سیگار کشیدن برای مرد عیبی نداره اما برای خانوم ها نشونه ی ناپاک بودنه!
    از طرفی اینکه پیشنهاد ازدواج از طرف زن، در جامعه ی ما یک جور خودشکنی از جانب زن به شمار میره خیلی بده
    من اگه جای شما بودم؛ در درجه اول سعی میکردم به خودم و احساساتم غالب و چیره بشم؛ قرار نیست با هربار دیدن یا شنیدن صدای اون آقا،‌دست و پا و دلتون بلرزه و ایشون متوجه ضعف شما شن( این ضعف نشون دادن با ابراز علاقه و ابراز تمایل به ازدواج متفاوته. من با نفس ِتمایل نشون دادن موافقم اما ضعف نشون دادن هرگز...)
    با خودتون هرروز به زبان ِ یک فرد سلطه و چیره حرف بزنید.‌احساساتتون رو بنویسید. نوشتن معجزه میکنه. به خودتون تلقین کنید به اون آقا علاقمند نیستید یا ،‌بگید من احساساتمو عالی کنترل میکنم! حتی میتونید گاهی روی نقاط ضعف اون آقا فکر کنید... به خودتون بگید: از این ویژگیش،‌از این اخلاقش، از این تفکرش یا اون طرز حرف زدن و استایل ایستادن خوشم نمیاد! باور کنید این روش خیلی موثره برای کاهش و کنترل علاقه. لااقل برای من یکی،‌خیلی خوب جواب داده. نکات منفی آدمی که می خواستم دیگه دوستش نداشته باشم‌رو توی ذهنم میاوردم... بولد می کردم. بزرگ می کردم و بهش پر و بال می دادم. الان میتونم بگم‌ بیشتر از هفتاد درصد موفق بودم:))
    از طرفی به نظر من اون اقا حتما مشکلی داره که برای ازدواج قدم پیش نمی ذاره. شاید فکرم درست نباشه ها... کاملا یه حدس شخصیه. اما به نظرم دلیلی نداره یه مرد سی و چند ساله( سنشونو درست تخمین زدم؟‌یادم نمیاد جایی گفته باشین سن ایشون رو ...) که مجرده و وضعیت کاریش به ثبات خاصی رسیده؛ وقتی از دختری این همه تعریف میکنه؛ بازم‌‌‌ بگه از من گذشته!!! پیرمرد شصت ساله مجرد هم به ازدواج فکر میکنه این آقا گه جای خود داره با عرض معذرت از آقایون سایت:))

    از طرفی، از کجا معلوم شما واقعا با ازدواج با ایشون خوشبخت بشین؟ از زیر و بم وجودش که خبر ندارین‌. والا آدم با یه نفر چند سال نشست و برخاست داره باز یه اتفاقی می افته می بینه این آدمو درست نشناخته و عکس العملاش خارج از انتظاره. اگه اون آقا،‌یکپارچه خوبی و معرفت و اخلاص باشه هم باز دلیل نمیشه شما در آینده با ازدواج با ایشون خوشبخت بشید! اومدیم و به هر دلیلی با هم نساختید
    به نظر من در درجه اول احساس خودتون رو کنترل کنید. رو خودتون کار کنید و مسلط بشید. در درجه دوم؛ توکل به خدا کنید و همه چیز رو کامل بهش بسپارید و اعتماد کنید. خدا خبره تربن وکیل عالمه و عاشق اینه که آدمیزاد پرونده های مشکلات زندگیشو به دست اون بسپاره. خودش تو قران گفته توکل کننده ها رو دوست داره. کی از خدا راستگوتر؟ از طرفی خدا بزرگتر از اونه که پرونده مون رو دستش بدیم و اهمال کنه. نعوذبالله از وکیل پایه یک که کمتر‌نیست! آدم به وکیل کارکشته اش؛ اعتماد تام داره. بگو خدایا،‌ من این کارم رو به خودت می سپرم. به زور و ضرب هم ازت نمی خواما! اون آدم ، غلمان بهشتی هم که باشه، از خواسته تو برام بالاتر نیست! اگه صلاحه،‌ راهش رو هموار کن اگر هم نه، کمک کن مهرش از دلم بیرون بره و جای مهرش رو خودت پر کن!
    ایشالا خدا بهمون صبر،‌ و بینش بده و کمک کنه جز چیزی که اون برامون میخواد نخوایم
    مطمئنم شما خانوم مومن و فهمیده ای هستید و از پس این ماجرا برمیاد خانوم آبی بی کران

  14. 2 کاربر از پست مفید Hildaa تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 01 مرداد 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 مرداد 96)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.

    ممنونم آبی عزیز که من رو راهنمایی کردی

    از نظر من اونچه که بسیار مهمه اینه که شما به این آقا از نظر کار احتیاج دارید. من نظر شخصی مو میگم جای شما بودم ارتباط کاریم رو با این آقا قطع نمیکردم. نمیدونم شرایط شما دقیقا

    چیه ولی اصلا توصیه نمیکنم که قطع ارتباط کاری بکنید. مگه اینکه پای آبرو وسط باشه. به نظر من تنها خط قرمز یک دختر اینه. اگه دیدی پشت سر شما و این آقا حرف و حدیث داره ایجاد

    میشه سریعا به حرف و حدیث ایجاد کننده تذکر بده. بگو ایشون اگه علاقه ای به من دارن بیان خواستگاری مطمئن باشن من ناراحت نمیشم وگرنه اگه قصدشون تعریفه خیلی لطف دارن من

    کارم این قدرها هم خوب نیست .این جوری اگه حرف و حدیث ایجاد کننده فضول باشه دهنش بسته میشه و اگه واسطه ای از طرف اون پسره باشه جوابش رو میگیره.

    ببین هر موقع خواستی میتونی قطع ارتباط کنی کافیه یه جمله بگی طرف میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه. هدف از این تایپیک و تایپیک قبلی تو این بوده که چه طور این آقا رو جذب خودت

    کنی نه فراری!!!

    مثلا الان تصمیم گرفتی که ارتباط حسی رو با این آقا کمتر کنی. به جای اینکه شخصیت خودت رو خراب کنی و تلفن جواب ندی و بری قایم بشی و ... بهشون بگید من شنیدم که شما خیلی

    از من تعریف میکنید و فلان همکارم میگفتن. (حتی اسم همکارت رو هم بگو) بین خودمون بمونه اما ایشون لا به لای حرفشون چیزی گفتن که انگار رابطه ی بین من و شما بیشتر از رابطه ی

    کاریه و ما قرار ازدواج هم گذاشتیم حرف خانم فلانی بهم برخورد و من شما رو مقصر میدونم البته من میدونم شما هیچ منظوری نداشتین و فقط از من تعریف کردین من دوست ندارم

    دیگران در مورد من فکر نامربوط بکنن. به هر حال من یه دخترم و آبرو دارم. شما یکی از بهترین همکارای من هستید لطفا کمی بیشتر دقت کنید.

    این جوری هم دلت خنک میشه و هم خیالت راحت!!!! پسره اگه خواستگار نباشه قشنگ دو سه قدم میره عقب. این طوری نگی بهش یه وقت!!!!

    هر وقت مطمئن شدی علاقه ای نیست و هیچ اتفاقی قرار نیست بینتون بیوفته خیلی راحت از اونچه که فکر میکنی همه چی تموم میشه. خیلی رااااحت.... یه جمله بیا من یادت بدم.

    در مورد معمولی یودن این آقا باید عرض کنم خدمت شما که همه معمولی ان!!!! آدم معمولی نسبت به آدم معمولی علاقه مند میشه اصولا.

    من حرفای دوستان رو خوندم فکر نمیکنم بتونی خودت خواستگاری کنی. نمیدونم واقعا.

    راستی عزیز من مطمئنی طرف آدم سالمی هست؟ ایراد روحی روانی جسمی؟ همه چیز رو در موردش میدونی؟

    اما در مورد عذاب وجدان و حس تحقیر شدنت باید بدونی که تو برای خودت یه نظام ارزشی تعریف کردی و چون اون نظام ارزشی رو شکستی حالا حس گناه داری.

    از نظر آدمی مثل شما آدم باید از گشنگی بمیره ولی به کسی ابراز نیاز نکنه. این اخلاق شما خیلی خوبه اما در مورد ازدواج این طور نیست.

    بهتون گفتم حتی اگه بهشون پیشنهاد ازدواج هم میدادی و ایشون مثل دستمال کاغذی پرتت میکرد تو سطل آشغال باز هم ازدواج ارزششو داشت.

    بنابراین به هیچ عنوان حس تحقیر نداشته باش. خودت رو بابت چی مجازات میکنی عزیزم. زندگی خوب حق شماست. این همه خودت رو عذاب نده.درست ترین تلاشی که برای زندگیت انجام

    دادی همینه. همه ی دخترا و پسرا همین طورین. همه همین کارا رو میکنن ولی عذاب وجدان ندارن. پس حست اشتباهه و کارت درست. بهتره برای شروع کنترل احساساتت یاد بگیری چی

    درسته چی غلط. تلاش کردن برای بهبود و پیشرفت زندگی آدم در هر شرایطی حق همه ی آدماست. حس گناه در این مورد کاملا اشتباهه. دیگه حس تحقیر نداشته باش.

    بابت تلاش برای بهبود زندگیت به خودت افتخار کن و حس تحقیر رو با حس رضایت از کارت جایگزین کن چون کارت درست بوده.

    من متاسفانه بابت امتحانی که دارم دیگه نمیتونم تالار بیام. امیدوارم بعدها خبرای خوشی ازت بشنوم.

  16. 2 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), Eram (یکشنبه 01 مرداد 96)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام خانم آبي

    بعضي وقتها بهتون حسوديم ميشه! اين همه دوستاي خوب تو اين همدردي دارين و بهتون راهنمايي هاي خوب ميدند.

    -------------------

    خانم آبي شرايط تون رو درك ميكنم، ميدونم كه خيلي اوضاع سختي رو در پيش داريد.

    ولي ما انسانها آزاد آفريده شديم. خداوند براي انسان والاترين ارزش ها رو مقرر كرده. حالا ما خودمون با دست هاي خودمون احساسات، روح و روان خودمون رو در غل و زنجير در مي آوريم.

    چرا خودتون رو آزاد نمي كنيد! لذت و آرامش رهايي خيلي مي چسبه. رهايي كه جنسش خالصانه باشه، هدفش پاك باشه.

    به هيچ عنوان دلمون نمي خواد شما از لحاظ رواني محصور باشيد.

    -----------------------

    خانم آبي لطفا افكار مخرب رو از خودتون دور كنيد، مثل هميشه سعي كنيد قوي باشيد و خوشحال باشيد. حالا اين وسط هر اتفاقي افتاد، كه افتاد.

    تو جامعه دوختراني رو ميبينم كه قاپ پسر هارو همچين ميدزدند، كه تا هفت جد و آباد پسر فكر ميكنند پسره كشته مرده دختره بوده و پاشنه در خونه دختر رو درآورده. اينكه شما تو اين قضه نميتونيد قدمي برداريد، براي من خيلي باارزش هست كه دختران با حيايي مثل شما در جامعه وجود دارند.

    ولي اگر از بحث ازدواج بيايم بيرون، شما نياز داريد به راحتي خواسته هاتون رو مطرح كنيد و هيچ عبايي از رد پيشنهاد هاتون نداشته باشيد. اعتماد به نفس خودتون رو بالا ببريد و سعي كنيد به خودتون و اهدافتون فكر كنيد. اعتماد به نفس پايين باعث ميشه كه شخصيت انسان متزلزل بشه، ترس از نه شنيدن داشته باشه، دوست داره هميشه ازش تعريف بشه، با كوچكترين ملامتي از سوي ديگران داغون بشه.

    احساسات شما خيلي ارزشمند هستند. ولي نبايد بگذاريد احساسات شما محور زندگي تون رو در دست بگيرند. احساس محوري و احساسات داشتن دو بحث جدايي هست. همون طور كه خودتون اشاره داشتين اين آقا نقاط ضعفي هم داشته، ولي احساس محوري اجازه نميده به اين نقاط توجه بشه. احساس محوري دنياي ما رو از يه دنياي واقعي به سمت يه دنياي خيالي مي بره. و هر جايي كه دنياي خيالي ما در واقعيت دچار مشكل بشه، احساس شكست ميكنيم.

    همانطور كه خانم بي نهايت فرمودن، دين ما مثال هاي خوبي براي دختران با حيايي زده كه در زمينه ازدواج مي خواهند قدمي بردارند. يكي از نمونه هاش ازادواج حضرت موسي است.

    ولي اول بايد به عواقبش فكر كنيد. چون شما با دير جواب دادن اون آقا در مكاتبابتتون عقب نشيني كردين و عذر خواهي كرديد، اين يعني ذهنتون آمادگي اين كار رو نداره.

    به نظرم يكم فاصله بگيريد، ذهنتون رو منسجم كنيد، تو يه فرصت مناسب به هدف شليك ميكنيد. نه مثل همون موقع كه واسطه با شما حرف زده و از شما تعريف كرده و شما از اون آقا پيش واسطه تعريف نكردين.
    --------------------------
    خانم آبي مهم نيست چي پيش مياد، اين وسط مهم فقط خود شما هستن. افكارتون رو به سمت هدف هاي پايدار تر سوق بدين. محكم و پر انرژي باشيد و مهمتر از همه هيچ وقت از خدا فاصله نگيريد. ما از حكمت او بي خبريم. اين دنيا با همه زرق و برقش چشم به هم زدني ميره.


    ------------------------------

    پ ن : خانم بي نهايت متاسفانه كم رنگ شدم و نتونستم براي تصوير ذهني پاسخگو باشم.


  18. 2 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), Eram (یکشنبه 01 مرداد 96)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام آبی نازنین. من جای تو نیستم اما چیزی که میبینم اینه که خیلی داری خودتو اذیت میکنی. خیلی وقته داری انرژی صرف این موضوع میکنی. نتیجه ای هم گرفتی؟
    تا کی میخوای هی منتظر باشی و به خودت امید بدی و بعد دوباره ناامید بشی و ....

    این آقا فرض میکنیم خود خود فرشته. به نظر من الان برای تو شده یه هیولا در قالب فرشته. البته خودت هیولاش کردی. چون روز و شبت رو گرفته. داری میگی اگه فلان بشه نابود میشم و هی رفتارا و کارهاشو توضیح و توجیه و تفسیر میکنی. بعدم میگی خدایا چرا اذیتم میکنی.
    واقعا آدمی که برای احساس و عشق پاک خودش ارزش قائل نباشه معلومه که روز به روز بیشتر عذاب میشه. (دور از جون).
    ببخش که اینجور میگم آخه این آقا اگر تاحالا اقدامی نکرده، درسته که ما بیایم هی توجیه مثبت و منفی توی ذهنمون درست کنیم؟ یه نفر یه کاریو نمی کنه حالا هی بیایم برا خودمون توجیه و تفسیر کنیم؟
    اگر میگی به خاطر کارت مجبوری باهاش کار کنی.... پس یا باید ذهنت رو از این علاقه آتشین خالی کنی یا اگه میشه تعدیلش کنی که اذیت نشی یا هی مدام همین فکرا یا ..... . راهی که زندگی خوب گفت هم جالب بود. ببین برای تو مناسبه؟ اونم امتحان کن.
    یا اینکه کلا دیگه باهاش کار نکنی.... که نبینیش. بعدم نگران اینکه از این فرد برای کارت مناسبتر پیدا نشه هم نباش.

    هر کدوم از این راه ها رو که انتخاب میکنی، نه با قهر و کین و .... بلکه با قدرت و احترام رفتار کن. بهر حال اون فرد قبل از هر چیز همکار شماست. شاید ندونه اصلا تو برای چی دیگه باهاش همکاری نمیکنی، من هم باشم ببینم کسی یهو کات میکنه ناراحت میشم. اما تو مسئول احساسات خودت هم هستی. پس به نظرم طوری رفتار کن که از عدالت به دور نباشه.(یعنی نه به خودت ظلم بشه و نه به دیگری). اگرم خواستی ادامه بدی صمیمیت نباشه بهتره. اصلا فکر نمیکنم روابط صمیمی دو نامحرم در کار صحیح باشه.
    تلاش چیز خوبیه اما یادت باشه در عین حال اگر چیزی متعلق به تو باشه، بهت می رسه. اینقدر اعصاب خوردی و تحلیل و ... نمیخواد.

    با قدرت و امید به خدا تصمیم بگیر. ما به صلاح خودمون گاهی وقتا اصلا آگاه نیستیم. خودت رو به خدا بسپار و زندگی کن.

    - - - Updated - - -

    ببخش اگر صریح صحبت کردم...

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  20. 2 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 02 مرداد 96), tavalode arezoo (یکشنبه 01 مرداد 96)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.