به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 85
  1. #71
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    حس من از نوشته های شما اینه ...


    این آقا از شما بدش نیومده. اما مهارت کافی را برای مدیریت موضوع نداره (شاید همونجایی که محمدرضا گفت اعتماد به نفسش چطوره) + از طرف شما هم جرات و جسارت کافی را دریافت نمی کنه.اعتماد به نفسش به نظرم بالاست اینجور که تا حالا برداشت کردم از رفتارش

    خودت خیلی مستاصل و درمانده ای. اگه اعتماد به نفس و مهارت بیشتری داشتی احتمال این که این رابطه به آشنایی بیشتر و ازدواج برسه بود.
    ایشون می گه دختری معرفی شده برای خواستگاری، شما مث بچه ی سه ساله قهر می کنید و دیگه پیامهاش را جواب نمی دین. واقعا اگه من گزینه ازدواجش بودم میمود در مورد دختر دیگه ای که جلوی چشم منه باهام حرف بزنه؟من واقعا نمیدونستم توی این موقعیت چه رفتار وبرخود مناسبی باید نشون میدادم چون خیلی ناراحت بودم عقلم کار نمیکرد به جز اینکه جوابش ندم دیروز هم زنگ زد جوابش ندادم بعد چند ساعت بهش پیام دادم شرمنده الان تماستون دیدم امری داشتین که جوابم نداد فکر کنم داره تلافی میکنه
    مهارت به نتیجه رسوندن این گفتگو را ندارید. حتی اینقد که برای خودت روشن کنی موضوع چیه. خوب بلد نیستم چیکار کنم اومدم اینجا کمک کنید ولی بدتر منو سردرگم میکنید یکی میگه ادامه بده یکی میگه ارتباطتت قط کن

    البته یه موضوع دیگه هم اینجا مطرح هست
    آیا مردی که در بیان خواسته اش ( اگه فرض کنیم خواستگار شماست) تا این حد ضعیف هست، می پسندی؟

    --------------------------
    مشابهت هایی به آقای این تاپیک دارن
    یک موقعیت شغلی خوب رو رد کردم چون نمی خوام با دختری مواجه بشم. کار درستی کردم؟
    من که تجربه ای ندارم به خاطر همین خراب میکنم همون اول میترسیدم این رابطه ادامه پیدا کنه به خاطر همچین روطی بود چون نمیتونم مدیریت کنم

    - - - Updated - - -

    میخوام بدون در این شرایط بهترین وعقلانه ترین رفتار وعکسالعمل من باید چی باشه؟
    توی این چند روز که جوابش ندادم خودم هم ناراحتم خراب کردم الان چجوری باید درستش کنم؟ یا اصلا اهمیتی ندم؟
    اگه در مورد جواب ندان سوال کرد چجوری توجیحش کنم؟


    - - - Updated - - -

    اما یه چیز دیگه هم بگم فکر کنم اون هم مثل من هیچ تجربه ای نداره چون از شخصیت ورفتار وحتی خانوادش معلومه با هیچ دختری در ارتباط نبود شاید رفتارهای ناشیانه اش نشونه همین بی تجربه بودنش باشه مثل خودم

    - - - Updated - - -

    شاید هم ادم خیلی زرنگی من خیلی ساده ام کلا پسرا موجودات مرموزین جزو عجایب المخلوقاتن
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  2. #72
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,581

    تشکرشده 2,289 در 742 پست

    Rep Power
    202
    Array
    با سلام

    چیزی ک به ذهن من میرسه اینه:

    وقتی بهتون گفته برو دخترو ببین خوبه و.........خوب بود اگر حرف و نمی بستین و سر صحبت رو باز میکردین..........البته جسارت نباشه سرزنش نمیکنم شاید اگه منم بودم ی رفتار هیجانی از خودم نشون میدادم .............نه چرا من ؟ نه نمیرم ........

    خوب بود اگه میشد ی احتمال ضعیف اون لحظه میدادید که اون میخواد عکس العمل منو ببینه ..........

    ولی سریع مغزتون الارم داد که اگه اگه با این دختره عروسی کنه... من تو محل کار ببینمش.... ..نمیتونم نمیشه .....تحمل نمیکنم.....
    از دنیای افکار منفی بیاید بیرون .باور کنید خیلی بهتون کمک میکنه

    کار خوبی کردین گفتین مبارکه و لی بعدش هم سر حرف و باز میکردین........

    من نمیدونم این دوستاتون که البته شما و شرایط شما رو از نزدیک دیدن چی فک کردن که گفتن قطع رابطه کن!!!!!!
    اخه به چه جرمی یهو بزاریش بری؟؟؟؟؟!!!!!!
    معذرت میخوام ولی به نظر من خیلی بچه گانه است. وقتی خوندم خیلی حرصم گرفت. چهار شاخ شدم.

    میگفتین من برم دنبال چی تو این ادم بگردم؟معیار شما برای انتخاب همسر چیه؟؟نظر خونوادتون چیه/؟

    صحبت از معیار ها فک میکنم سر نخ های خوبی بهتون بده
    ی خوبیش اینه که شاید دیدید اصلا به درد هم نمیخورید .وووو.......
    شما شناخت زیادی از ایشون ندارید درسته؟؟

    ی احتمال نگران کننده که هست اینه که اگه ایشون همین الان بیاد بگه خانم ابی منو به غلامیتون قبول میکنید؟

    شما درجا میگید با اجازه بزرگترها چرا که نه!!!

    عه عصبانی نشید گفتم احتمال داره .........میدونم خوب طرف و انالیز میکنید بعد....

    حالا دور از شوخی فرض کنید یکی اومده میپرسه

    به نظر شما اختلاف سنی معکوس مشکلی تو زندگی ایجاد میکنه ؟؟؟

    شما میگید اگه این شرایط و اون شرایط .....کنار هم باشن نه مشکلی پیش نمیاد (شرایطی ک خودتون دارید و ایشون میدونه) در عوض من فک میکنم فلان مسئله و فلان اتفاق زنو شوهر و به بن بست میرسونه و.....

    دغدغه بعضی پسرها مخالفت خانوادشونه
    این احتمال هم هست که ایشون الان خانوادش مخالف باشه در مورد شما ...شما اینطور فک نمیکنید؟؟؟

    حرف و ی جوری بپیچونید که حرفتونو بزنید

    بگید اقایون تو انتخاب چالش های زیادی دارن
    مثلا اینکه خانواده با دختری ک ه اونها انتخاب کرده مخالفن بعد سکوت تا ببینید چی میگه

    ممکنه بگه نه من تو انتخاب مستقلم
    یا بگه بله بله همینطوره

    بعد بگید پسر میتونه ی سری رفتارهایی داشته باشه تا خانوادش همراه کنه بالاخره اونهام حق دارن و .......و از طرفی دختر هم ی سری مدیریت هایی باید داشته باشه

    ازتون پرسید که چی کار کنه دختر دقیقا ؟

    با ی طنازی دخترونه بگید:نه دیگه نمیشه گفتنی نیست....خانمها اگه بخوان خوب بلدن
    هیچ دختری برنمیگرده بگه بیا منو بگیر(ولی چه بامزه میشه اگه بگه بیا منو بگیر )
    ولی ی کارهایی میکنه ی حرفایی میزنه که یعنی اگه بیای منو بگیری این جوری میشه اون جوری میشه .......
    اگه این احتمال درست باشه که ایشونم شما رو به عنوان مورد ازدواج نگاه میکنه..........اصلی ترین دغدغه ایشوم اختلاف سنی تونه و ی سری مسائل دیگه .......


    دباره این فرصت رو ایجاد کنید تا بدون اینکه تمایلتونو نشون بدید از نگرانی هایی که که بابت ازدواج با شما داره ی جورایی خیالش رو راحت کنبد.


    و حالا ی احتمال دیگه:

    این فرض که ایشون به شما فک میکنه باطله و ما داریم بیخودی خودمون میبریم و خودمون

    میدوزیم....پس نتیجه تین میشه که

    ایشون ی اشتباه بزرگی کرده تو این 6 ماه ی رفتارهایی کرده که دختر مردم و علی الخصوص ی همدردی رو معطل خودش کرده(مرده شورشو ببرن با این رفتار های مشکوکش)

    و با این اشتباه...پس بدرد زندگی نمیخوره !

    اونم تو این سن...بچه که نیست...نمیدونه با ی خانم مجرد .....


    فک کردن به ایراداتی که داره ی حس دافعه ایجاد میکنه
    پس میرید دنبال زندگیتون

    حالا زندگیتون:

    ایشون رو به عنوان کسی که میتونه از نظر پیشرفت کاری کمک کنه کنار خودتون داشته باشید
    قبلا گفتید ی وعده هایی میده ولی عمل نکرد
    ازش بخواهید که به وعده هاش عملی کنه........ شما هم بی تفاوت باشید خوب نیست شاید فک کنه دلتون نمیخواد.......... انگیزه بهش بدید

    و ی چیز دیگه:
    مطمئن نیستم درسته که اینو بگم یا نه اگه اشتباه میکنم شما به بزرگیتون منو عفو کنید

    من فک میکنم خدا تو زندگی شما کمرنگه...چرا حیف نیست؟؟


    ی وقت چیزی از حرفام به دل نگیرین فقط میخواستم کمکی کرده باشم ببخشید طولانی هم شد

    اگرم شوخی کردم به دل نگیرید گفتم شاید از این حال در بیاید دیگه نگید نمیکشم بچه ها اینجا دوستون دارن ی وقت ناراحت میشن ...
    ما میدونیم شما بانوی فهیمی هستید ولی همیشه خوبه
    ی نفر سومی که از بیرون نگاه میکنه رو حرفاش فک کنید حالا باز هر چی خودتون صلاح میدونید
    شاید قطع رابطه خوبی هایی هم داشته باشه....
    امیدوارم هر چی خیره براتون رقم بخوره

  3. 6 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 30 خرداد 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 30 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96), میس بیوتی (چهارشنبه 31 خرداد 96), باغبان (سه شنبه 30 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 30 خرداد 96)

  4. #73
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    شیدا میگی از طرف من جرات جسارت دریافت نمیکنه ؟ اخه من باید چیکار کنم؟مثلا جرات جسارتم چجوری ودر چه موردی نشون بدم
    من کلی سوال ودغدغه تو ذهنم دارم ولی واقعا کسی نیست درست راهنمایی کنه اقایون که از بس گنگ حرف میزنن نمیفهمم چی میگن
    من فکر میکردم اونا جنس خودشون بهتر بشناسن راحت بدونن چی به چیه وبهم بگن چیکار کنم ولی ...
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  5. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (سه شنبه 30 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96)

  6. #74
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 05:01]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,158
    امتیاز
    89,695
    سطح
    100
    Points: 89,695, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,757

    تشکرشده 6,793 در 2,394 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام


    واقعیتش شرایط خاصی دارید ،،،،،و این شرایط قابل درک هست ،،،،

    شرایط سخت را باید مدیریت کرد ،،،

    اگر شما می خواید آب را در دستتان داشته باشید ،،نباید آب را مشت کنید ،،،باید آب را کنترل کنی این جوری :





    اگر دستت را مشت کنی ،،،،آب را از دست دادی !



    به نظرم باید در سخت ترین شرایط هم آرامش خودمون را حفظ کنیم ،،،،و لازمه آن تقویت هوش احساسی ست .

    هجوم احساسات و هیجانات ،،،، باعث عدم آرامش درونی میشه ،،، و این عدم آرامش باعث میشه نتونید به ذهنتون تسلط کافی داشته باشید

    لذا شاید نتونید پست ها را خوب آنالیز کنید !

    تو فرمایشات خانم ها + آقایون :) ،،،،خیلی چیزها به شما گفته شد !

    خواهشا یک بار دیگر با دقت بیشتر ی مطالعه بفرمایید .

    وابستگی و احساسات تو شما موج میزنه و این خوب نیست .

    از طرفی شما نباید به فکر این باشید که بگید منظور او چه بود و چه نبود



    چون ما آدم ها نمی تونیم تسلطی به رفتار دیگران داشته باشیم




    .................................................. .




    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها

    چند روز پیش در حین صحبت گفتن که همسر برادرشون یه دختر بهش معرفی کرده واصرار داره بره ببینه دقیقا همون محلی که قرار منم برای کار برم اونجا با اینکه اون لحظه کلی بهم ریختم وحالم بد شد ولی بهش گفتم مبارکه خوب برین ببینید ،،،،،،،که گفتن حالا سر فرصت بعد


    اونجایی که پررنگ کردم را دقت کنید ،،،،،به نظرم از شما بدش نمی یاد ،،ولی شما را به عنوان یه گزینه داره نگاه میکنه ،،،،

    از طرفی داره به عروسشون هم احترام می ذاره،،،، و شاید می خواد گزینه دیگری هم بررسی کنه .

    از طرفی شاید داره به شما میگه که اگر شما اون ها را دیدید ،ناراحت نشید دراین وضع ،،،این هم نشانه خوبی میتونه باشه



    شما هم باید این جوری باشی ،،،،ایشون را یه گزینه در نظر بگیر ،،،،اگر اومد جلو که مبارکه ،،،،اگر نیامد جلو ،،،الخیر فی ماوقع



    .................................


    ببنید ذهن آقایون با خانم ها فرق میکنه :


    امکان داره یه آقایی به یه خانمی سلام بده ،،،

    در اینجا خانم ها به چند دسته تقسیم میشند :



    مدل اول : تو ذهنشون سلام را این جوری معنی می کنند : سلام

    مدل دوم : تو ذهنشون : سلام

    مدل سو م: تو ذهنشون


    برای همین شاید یه خانمی حرف را رسمی برداشت کنه ،،،و دیگری عشقولانه :)

    من نمی دونم ایشون چه حرف هایی به شما زدند و شما چطوری برداشت کردید و یا برعکس !

    برای همین همیچین انتظاری نداشته باشید که آقایون بیان کامل بگن چه خبره


    امکان داره اون آقا شیاد باشه !
    امکان داره شما بد برداشت کرده باشی
    امکان داره به شما علاقه داشته باشه و از طرفی داره گزینه های دیگری را هم بررسی مکنه ( در بالا گفتم دلیلش را )


    اعتماد به نفس و عزت نفس شما ( گوهر درونی و بیرونی ) + صحبت در مورد آرمان های هم ،،،صحبت غیر مستقیم،،،وظیفه شما بود !

    اگر اتفاقی نیافتاد اون سه موردی که در پست قبل به شما گفتم را در شما پیدا نکرده ،،،،و یا آدم تنوع طلب بوده،،،،و یا لیاقت شما را نداشته .

    لذا وابسته نشیم ،،،طلبکار و بدهکار نباشیم ،،،





    وقتی دریا می ریم ،،،باید حداقل شنا کردن را یاد بگیریم ،،،تا عرق نشیم !





    موفق باشی.


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 30 خرداد 96 در ساعت 13:54

  7. 8 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 خرداد 96), Eram (سه شنبه 30 خرداد 96), mohamad.reza164 (سه شنبه 30 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96), فرشته مهربان (شنبه 03 تیر 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 01 تیر 96), شیدا. (سه شنبه 30 خرداد 96), صبا_2009 (سه شنبه 30 خرداد 96)

  8. #75
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام آبی بیکران عزیزم

    شما تمرکزت رو گذاشتی روی "عاشق نشدن" و با تمام توان میخوای که در جهت عاشق نشدن حرکت کنی اما نه تنها موفق نشدی که برعکس رفتارت داره میره سمت "عاشق و وابسته

    شدن" . این وسط چی شده؟

    علت این هست که ذهن انسان کل نگرش و مفهوم رو دریافت میکنه . الان تمرکز شدید شما روی موضوع "عشق و عاشقی هست" حالا اینکه مخالف این عشق و عاشقی

    هستی یا موافق رو ذهنت کار نداره ،مغز شما الان روی این مساله متمرکز هست.

    برات یه مثالی میزنم . شما تصمیم میگیری که از امروز به مدت 24 ساعت اصلا به کلمه " قوری گل قرمزی " فکر نکنی و عزمت رو جزم میکنی . مطمئنا در طول روز 10 ها بار یا شاید بیشتر

    این کلمه میاد توی ذهنت ،اصلا شاید در طول کل عمرت 5بار هم این کلمه تو ذهنت نیومده اما شما در طول یک روز بارها و بارها به ذهنت میاد. چون متمرکز شدی روی این کلمه .

    شما هم در اصل بیش از حد روی این موضوعی که به راحتی میتونی مدیریتش کنی تمرکز کردی برای همین هست که دائم درگیرشی.

    شما با عشق و عاشقی در صلح قراربگیر اصلا کاری بهش نداشته باش و اگر تلاشی میخوای انجام بدی بطور غیر مستقیم باشه و به ذهنت هم راه نده که قصدومنظوری داری.

    مثال میزنم برات: شما یه نگاه 2ثانیه ای روی همکارت میندازی بعد ذهنت بهت میگه "ای آبی بیکران چیه؟ عاشق شدی؟ اه بسه دیگه شورشو دراوردی! عشق یعنی حقارت

    اونم عشق زن به مرد که چه بهتر کاملا مخفی باشه و اصلا زشته اگر آشکار بشه . اما تو داری لو میدی خودتو!تمومش کن .

    حالا در نتیجه ی این فکر ،رفتار شما چه خواهد بود؟ دستپاچگی ،پاسخ های عجولانه ،هل شدن و .. . یعنی دقیقا چیزی که نخواستی اشکاربشه کم کم آشکار میشه .

    راه چاره چیه؟

    راه اینه که از فکرت شروع کنی ،از نگرش و باورت در خلوت خودت آغاز کنی. راه اینه که وقتی یه نگاه 2ثانیه ای انداختی ...ذهنت بهت گفت : آبی بیکران چیه؟ تو بهش بگی :این

    همکارم بسیار پرتلاشه و آینده درخشانی داره تو فکر اینم که چه خوب میشه اگر باهم همکاری های بیشتری کنیم.

    این کار چه فایده داره؟ گول زدن خوده؟

    نه اصلا . بلکه شما این احساس خوبی که به طرف مقابلت داری رو یه جوری بروزش میدی و در مغزت به نتیجه میرسونیش و سبک میشی. در عین حال مواظبی که این تخلیه هیجانات

    مخرب نباشه و با منطقی تر کردنش از شدتش کم میکنی و احساس خوبی هم بهت میده .اما اگر جلوی این احساسات ساده رو بگیری و باهاش مقابله کنی هیجاناتت رو مسدود کنی

    طغیان میکنه اما به چه صورت ؟ به صورت توقع های نابجا به صورت قهر کردن جواب تلفن ندادن یه جور تخلیه احساسات هست اما به گونه ی منفی چون این احساسات اجازه نداشته به

    صورت مثبت خودش رو بروز بده.

    نتیجه ؟

    با خودت رو راست باش و فکرت رو سبک کن،اگر در فکرت نسبت به خودت دید خوبی داشته باشی،اگر دیدت به خودت این باشه که "من حق دارم مردی رو تحسین کنم" پس به سادگی

    تحسینش میکنی . وقتی در ذهنت تحسین کردن رو مساوی عاشق شدن بدونی پس حتی از تحسین کردن ساده هم دست میکشی . اول از فکرت شروع کن ،راجع به خودت مثبت و

    سطح بالا فکر کن،افکار بزرگ نسبت به خودت داشته باش تا کم کم این افکار رشدت بده . افکار بزرگ رو تمرین کن تا باورش کنی تا بهش عمل کنی.

    و اما در عمل :

    در عمل از فکرت باید شروع کنی .

    به جای اینکه فکر کنی که آیا اون آقا منو انتخاب میکنه یا نه ؟ مقداری نوع نگاهت رو وسعت بده و از خودت بپرس ایا ما به درد هم میخوریم یا نه؟ (این همون گام تغییر افکار

    هست که خیلی به افزایش اعتماد به نفست کمک میکنه،سعی کن افکارت رو بنویسی و بعد جمله مناسب تر و بهتر جایگزین کنی).میبینی که سوال دوم آدم رو به فکر

    فرومیبره و به بررسی و تحلیل بیشتری نیاز هست اما تو جمله ی اول ، فرد عملا هیچکاره هست و منتظر قدم های دیگری هست.زندگیش و خوشحالیش در گرو انتخاب دیگری هست!

    رفته رفته که نوع نگاهت رو به مسائل عوض کنی میبینی که در عمل هم رفتارهایی ازت سرمیزنه که مطابق میلت هست .

    راستی یک هوشمندی شما میتونه در این باشه که یه اشتباه رو دوبار تکرار نکنی . برای همین الان دست به کار شو و دیالوگ های نامناسبی که از نظر خودت بین شما رخ داد و دوست

    داشتی جور دیگری پیش بره رو برای خودت بنویس بعد روی دیالوگ خودت خط بزن و دیالوگ بهتر رو جایگزین کن تا در موقعیت بعدی دیالوگ درست رو جایگزین کنی. مثلا:

    آقا : میخوام بدونم نظر شما در مورد اون خانم چیه؟

    من : نمیدونم شما خودت باید نظر بدی .

    اصلاح دیالوگ من :حتما
    توی انتخابتون هم مثل کارتون خوب هستید.امیدوارم خوشبخت بشین.




    ویرایش توسط Eram : سه شنبه 30 خرداد 96 در ساعت 14:49

  9. 6 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96), فرشته مهربان (شنبه 03 تیر 96), باغبان (سه شنبه 30 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 30 خرداد 96), صبا_2009 (سه شنبه 30 خرداد 96)

  10. #76
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اون چیزی که من از پستهای دوستان دستگیرم شد و به نظرم بد نیست امتحان کنی این هست که با ایشون سر صحبت را در مورد ملاک و معیارهای ازدواج باز کنی.
    هم ایشون را بهتر می شناسی ( شاید اصلا بعد این حرفها خودت منصرف بشی)
    هم ایشون شما را می شناسن و یک کم جرات می کنه جلوتر بیاد.


    اونجایی که به شما گفته برو دختر مورد نظر را ببین و نظرت را بهم بگو ... وقتش بوده که بپرسی خب من که ملاکهای شما را نمی دونم ...
    نه که قهر کنی سه روز جوابش را ندی

    البته خیلی ناامید نشو. اگه درست فهمیده باشم، ایشونم دست کمی از شما نداره در این بی مهارتی

    آبی اینقد سخت نگیر
    یه امتحان کن. حداقلش اینه که تمرین می کنی واسه دفعه ی بعدت ...

    سر صحبت را باز کن و به قول آقای باغبان حرفهای خاله زنکی نزن !!

    از طرفی وقتی یه خانم داره با یه مرد حرف میزنه ،،،نباید حرف های خاله زنکی بزنند به قول خاله قزی :)
    باید از آرمان های هم حرف بزنند ،،باید از رویاهای هم حرف بزنند ،،،،
    اگر اون می خواد یه فرد استثنایی برای اون آقا باشه باید با رویاهایش شریک بشه و رویاهای اون را توسعه بده
    وقتی به رویاهای هم امید دهند ،،،،شاید معجزه عشق ظاهر بشه
    یا موردی که الهه زیبایی گفتن را مطرح کن که بدونه شما می تونی در مساله اختلاف سن معکوس یا راضی کردن خانواده و ... همراهش باشی. کمکش باشی.

    بگید اقایون تو انتخاب چالش های زیادی دارن
    مثلا اینکه خانواده با دختری ک ه اونها انتخاب کرده مخالفن بعد سکوت تا ببینید چی میگه

    ممکنه بگه نه من تو انتخاب مستقلم
    یا بگه بله بله همینطوره


    بعد بگید پسر میتونه ی سری رفتارهایی داشته باشه تا خانوادش همراه کنه بالاخره اونهام حق دارن و .......و از طرفی دختر هم ی سری مدیریت هایی باید داشته باشه

    ازتون پرسید که چی کار کنه دختر دقیقا ؟

    با ی طنازی دخترونه بگید:نه دیگه نمیشه گفتنی نیست....خانمها اگه بخوان خوب بلدن
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 خرداد 96), ashegh2 (سه شنبه 30 خرداد 96), Eram (چهارشنبه 31 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96), فرشته مهربان (شنبه 03 تیر 96), باغبان (سه شنبه 30 خرداد 96), صبا_2009 (سه شنبه 30 خرداد 96)

  12. #77
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    214
    Array
    سلام خانم آبی

    من نظرات اکثر دوستان رو خوندم. اگر جمع بندی کنید همه یک نظری رو داشتند.
    حالا نمی دونم چرا می گید آقایون گنگ حرف میزنند.

    ---------------

    نگاه کنید اگر من تو شرایط مشابه شما باشم، اصلا نمی تونم مستقیم تو این زمینه با خانوم وارد صحبت بشم. از طرفی هم برای معرفی به خانواده به چندتا اطلاعات کوچک نیاز دارم. این اطلاعات رو یا باید از خانوم مستقیم بگیرم، یا باید تحقیق کنم و یا باید تو زمان بلند مدت و ارتباط آرام آرام خودم بفهمم.

    به خاطر اینکه فکر کنم این خانوم ممکنه از حرف مستقیم من، شرایط کاری براش سخت بشه و تو زندگی شخصی اش دچار ضربه بشه ( بر فرض اینکه جواب خانم نه هست و باید کارش رو برای رویارو نشدن با من از دست بده) و یا اینکه از ترش اینکه جوابش نه باشه و من از لحاظ نه شنیدن ضایع بشم، هیچ وقت مستقیم نظرم رو نمی گم.
    اصلا هم دوست ندارم خود خانم مستقیم بیاد جلو در این باره حرف بزنه، چون تو نگاه اول یه حس غریب دوست داشتنی در وجود من به نفرت تبدیل میشه. ولی اگر غیر مستقیم در باره این مسائل حرف بزنه و از حس متقابل متوجه منظورش بشم، برام کافی و سعی میکنم خودم ادامه مسیر رو عهده دار بشم.

    چندتا مثال میزنم:

    یه خانومی که برای من خیلی قابل احترام بود، یه روز مستقیم به من گفت که اگر دختر هم از شما خواستگاری کنه، من بهش حق میدم. تو نگاه اول که متوجه شدم منظورش خودش بوده، از چشمم نا خودآگاه افتاد. ولی من هم سعی کردم غیر مستقیم از اثرات اختلاف سنی معکوس حرف برنم و مثلا قضبه تموم شد.

    یه خانوم دیگه تو محل کارم از واسطه استفاده کرد و واسطه اومد گفت چرا ازدواج نمی کنی و اگر بخوایی همین اطرافت موارد خوب زیاد هست و اگر بخوای معرفی کنم.

    یه خانوم دیگه که خیلی به خاطر موارد کاری با هم ارتباط داشتیم، غیر مستقیم تو این زمینه ها حرف میزد و مثلا می گفت جامعه خیلی بد شده، ملاک های انتخاب عوض شده، پول حرف اول رو میزنه، به نظر من جوان ها باید چنین کنند و چنان کنند و اخر جمله اش رو یه جور باز میگذاشت که منم مجبور بشم نظرم رو بگم.

    خوب مورد دو و سه برای من از مورد 1 خیلی بهتر بود. چون چرایی رفتار های اون دو دختر رو همون روز نفهمیدم، بعد از مدت ها و آنالیز و فکر کردن فهمیدم ما پسر ها چقدر ساده هستیم.

    ---------------------------

    راه دوستان رو پی بگیرید که من دلم روشنه.

    این آقا از من ساده تر و بی مهارت تره که احتمالا باید بهش کمک کنید تا به مرادش برسه.

    باهاش تو این زمینه وارد صحبت بشید و به بهانه اون دختر از ملاک های انتخاب و چالش های پیش رو تو بحث ازدواج بشید. نظرات خودتون رو بیان کنید و چند توصیه خواهرانه بهش بکنید. لابلای حرف هاتون بگید به نظر من پول تو زندگی مهم نیست یا اختلاف سنی مهم نیست و از این جور چیز ها

    -----------------------

    فقط قبلش با خودتون کنار بیاید که اگر اون آقا واقعا دلش باشما نباشه ( که من نمی تونم با توجه به صحبت های شما از ایشون بگم که دلش با شما نیست) خواهرانه اگر نیاز داشت بهش راهنمایی بدید و خودتون هم در نظر بگیرید که اگر هم نشد، نشده و وابسته شرایط نشید.

    -----------


  13. 7 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 خرداد 96), paiize (چهارشنبه 31 خرداد 96), فرشته مهربان (شنبه 03 تیر 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 01 تیر 96), باغبان (سه شنبه 30 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 30 خرداد 96), صبا_2009 (سه شنبه 30 خرداد 96)

  14. #78
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    ازاینکه مدام میگی من بایدالان چکارکنم مشخصه که اصلا ذهنت جمع وجورنیست واسه همین هم پستهاروخوب نمیتونی درک کنی...دوست داری عینا واست دیکته بشه که فلان کاروکن که اتفاقا بچه هاهم اینکاروکردن امابازهم نمیتونی چون هیجانت زیاده...بایدکنترلش کنی تابتونی کاری بکنی
    واسه جواب ندادنهات دلیلی نمیخوادبگی فقط بگو مشکلی پیش اومدنتونستم اگه هم پرسیدچه مشکلی بگیدبرطرفرشد...راست هم میگیددیگه...اگه آروم بشیدبرطرف میشه
    پس توروخدااول آرامشتو به دست بیاروحفظش کن...اگه اینحوری پیش بری حتی بدونی هم چکاربایدبکنی وچی بایدبگی فایده نداره چون جلوش به تته پته میفتی
    موفق باشی
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  15. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 31 خرداد 96), باغبان (چهارشنبه 31 خرداد 96), شیدا. (چهارشنبه 31 خرداد 96)

  16. #79
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    ممنون از همه دوستان که نظر وپیشنهادات خودشون دادن مرسی از همتون
    از دیروز هر پستی را دارم چند بار میخونم واقعا از بس ذهنم اشفته است ممکنه هر خطر چند بار بخونم بعد متوجه بشم منظور چی بوده
    فعلا که ارتباطم سعی میکنم تا اونجایی که میتونم کم کنم مگه در مواقع ضروری وکاری دوروز پیش که تماس گرفته بودن جواب ندادم تا شب بهشون پیام دادم وعذر خواهی کردم گفتم کار داشتم تماستون ندیدم جواب ندادن تا فرداش توی تلگرام گفتن نه کاری نداشتم فقط یه نفر برای اموزش میخواست شمارتون
    منم اصلا تلگرام باز نکردم وجواب ندادم بعد ظهرش بابت کار بهش پیام دادم که دیدم خیلی دیر جواب داد وقتی هم جواب داد دوکلمه بود سلام نه
    گفتم این داره تلافی میکنه معلومه واقعا بهش برخوده که چند روز جواب ندادم ولی من هیچی نگفتم توی دلم حس کردم خودش از این جواب سردی که داده حتما پشیمون میشه ودوباره پیام میده
    دیدم بعد چند ساعت دوتا پیام داد در مورد کارم چیکار کردم سوال پرسید مثلا لحنش اروم کرد که من یکیش فقط جواب دادم دیدم سریع زنگ زد بعد سلام واحوالپرسی منم خیلی رسمی جواب دادم گفت چرا جواب پیام نمیدی گفتم الان براتون فرستادم گفت نه تلگرام گفت تلگرام نمیرم بعد یه سفارش کاری دیگه قط کردم
    بعد رفتم تلگرام دیدم چند تا پیام داده از همون روزی که من دیگه جوابش نمیدادم باز کردم نوشتم شرمنده من به خاطر چندتا سفارش کاری خیلی درگیرم وتلگرام نمیتونم بیام چون وقتم میگرفت اگه جواب پیام ندام حمل بر بی ادبی وبی احترامی نزارین
    اومدم بیرون دیگه هم نرفتم میخوام تا میتونم فاصله حفظ کنم ببینم خودش میخواد چکار کنه نه به خاطر اون بیشتر به خاطر خودم که هر اتفاقی بخواد بیوفته خودم کمتر صدمه ببینم
    دوستان میگید در مورد معیارهاباهاش صحبت کنم واقعا سخته یهو من بخوام بحث بکشم سر همچین موضوعی تا مقدمه پیش نیاد من نمیتونم این کار بکنم بخصوص اینکه بخوام خودم سرصحبت باز کنم باید منتظر بمونم خودش فرصتش پیش بیاره واگر نه از عهده من خارجه سخته یهو چی بگم فقط یه بار سر تحصیلات ومدرک بود دوستش مثال زد که خانمش تحصیل کرده بود وشوهرش مجبور کرده بود بره دانشگاه که من نظرم گفتم که خانمه اشتباه کرده مدرک وتحصیلات دانشگاهی اونقدر اهمیت نداره در ضمن اگه براش اهمیت داشت خوب با یه ادم تحصیلکرده ازدواج میکرد که الان شوهرش مجبور نکنه از کارش وزندگیش بزنه به خاطر کلاس وپز دادن زنش جلو همکاراش بخواد بره مدرک بگیره خلاصه غیر مستقیم بهش فهموندم من مدرک دانشگاهی برام مهم نیست مهم شخصیت وشعور طرف که گاهی خیلیا با مدرک بالای دانشگاهی هم فاقداین دو هستن





    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها
    سلام
    ازاینکه مدام میگی من بایدالان چکارکنم مشخصه که اصلا ذهنت جمع وجورنیست واسه همین هم پستهاروخوب نمیتونی درک کنی...دوست داری عینا واست دیکته بشه که فلان کاروکن که اتفاقا بچه هاهم اینکاروکردن امابازهم نمیتونی چون هیجانت زیاده...بایدکنترلش کنی تابتونی کاری بکنی
    واسه جواب ندادنهات دلیلی نمیخوادبگی فقط بگو مشکلی پیش اومدنتونستم اگه هم پرسیدچه مشکلی بگیدبرطرفرشد...راست هم میگیددیگه...اگه آروم بشیدبرطرف میشه
    پس توروخدااول آرامشتو به دست بیاروحفظش کن...اگه اینحوری پیش بری حتی بدونی هم چکاربایدبکنی وچی بایدبگی فایده نداره چون جلوش به تته پته میفتی
    موفق باشی
    پاییزه جان دقیقا حرف دلم زدی
    نمیدونم چرا از گرفتن هر تصمیم کوچیکی هم واهمه وترس دارم دوست دارم هر رفتار وهر حرف وعکس العملی بخوام نشون بدم یکی بهم بگه چیکار کنم میترسم خراب کنم اون لحظه ذهنم خوب کار نمیکنه همش میگم خدایا به کی بگم الان باید چی بگم چیکار کنم چطوری بگم این بزرگترین مشکل منه خودم هم از دست خودم خسته شدم
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  17. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 31 خرداد 96)

  18. #80
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    وقتی ایشون پیام می دن، شما جواب نمی دی و ساعتهااااااااااا بهش فکر می کنی.
    بعد می گی گذاشتم ببینم خودش چیکار می کنه و به خاطر خودم دارم فاصله را حفظ می کنم !!

    وقتی همه حواست اونجاست چی به خاطر خودم؟
    به خاطر خودت باید مثل یک خانم بالغ و عاقل رفتار کنی، نه یه دختر بچه ی بی دست و پا.

    دو تا نکته که الان به ذهنم می رسه

    1- از آقایون شنیدم، چندجا هم خوندم، وقتی ایشون می آد به سمتت، مودب و متین و مهربان ( نه ذوق زده ها ) جواب می دی و اجازه می دی از جراتی که به خرج داده خوشش بیاد و بیشتر جرات پیدا کنه واسه قدمهای بعدی.
    نه این که پیام می ده سه روز جوابش را نمی دی و تو دل و ذهنت عذاب می کشی و ثانیه های جواب ندادنت را می شمری و با خودت خیلی حال می کنی که عجب توانا شدم !!

    در ارتباط حتی الامکان شروع کننده نباش. ولی در جواب شروعهای ایشون استقبال گرمی داشته باش لطفا

    2- برای این که خراب نکنی (چون میگی کنترل مکالمه برات سخته) باید کوتاه صحبت کنی. چند تا جمله برای بستن مکالمه باید داشته باشی که هر وقت کم آوردی یا مث اون موضوع خواستگاری حالت بد شد، ازش استفاده کنی.
    در اکثر موارد مکالمه را خودت خاتمه بده.

    این همه قلب شکسته و تیر خورده و گل خورده و ... گذاشتی تو متنت، بعد می گی دارم فاصله را حفظ می کنم.

    این آقا هم سنش از شما کمتره
    هم الان متوجه شدم تحصیلاتش ...
    حتما تردید داره. خودت باید این تردید را رفع کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 31 خرداد 96 در ساعت 15:30

  19. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 01 تیر 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 01 تیر 96), میس بیوتی (یکشنبه 04 تیر 96), باغبان (چهارشنبه 31 خرداد 96), صبا_2009 (چهارشنبه 31 خرداد 96)


 
صفحه 8 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شیوه خواستگاری از همکلاسی
    توسط .saber. در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 16:52
  2. استرس و تپش شدید قلب تو جمع - چرا؟؟ چکار کنم؟
    توسط **سهیل ** در انجمن مشکلات ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 اردیبهشت 93, 19:35
  3. کمبود میل جنسی درآقایون وعوامل آن
    توسط پدربزرگ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آذر 91, 12:51
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 اسفند 90, 23:36
  5. تپش قلب و استرس................
    توسط دانا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 23 شهریور 87, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.