به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام آقا سینا،
    خب عیب نداره منم 34 سالمه هنوز رابطه خاصی با هیچ دختری نداشتم ولی این لزوما به این معنا نیست که روحیات دختر ها رو نشناسم ، با مطالعه ، با صحبت با مادر یا خواهر ، و... هم میشه و هم باید اگر قصد ازدواج دارین با روحیات و طرز تفکر دختر خانوم ها ، نیازهاشون ، روحیات مختلف شون و ... آشنا بشید .

    دوما با یه مشاور خوب کاملا شدنی هست که هم کارتون رو داشته باشین و هم رابطه تون رو به شکل درست مدیریت کنین تا کمترین آسیب به هر کسی بخوره و شمایی که مذهبی هستین -و اصلا خیلی از مذهبی های دیگه که دیدم- نمیدونند دین اسلام چقدر به مدیریت روابط تاکید داره مخصوصا بین دو نامحرم ، اصلا نیازی به فرار کردن شاید نباشه ، این به شما و خودشناسی شما و مهارت های رفتاری شما بر میگرده و کاملا هم قابل اکتساب هست ولی بگم عمل کردن بهشون عموما سخت هست.

    و حرف آخر این که اصلاً دور و ور خودتون رو با انواع و اقسام مشاوره پر نکین ، مشاوره های پراکنده مطمئنا یکی از علل عمل نکردن های ما هستن ، مشاوره یه بخش پر کلام داره که موضوع خودشناسی شما و آموختن مواردی به شماست و یه بخش داره که باید حتی الامکان کوتاه و برش دار باشه و اون بخش عمل هست ، توضیح زیاد در مورد عمل آدم رو نسبت به عمل کردن سرد می کنه .

    مشاوره های خانم شیدا توی زمینه بخش عملی خیلی خوب و قابل توجه هستن (با احترام البته به ایشون نه این که من مرجع درستی کلام ایشون باشم ودرضمن نه این که در اون بخش ضعف دارن ولی توی این تاپیک و بر اساس نیاز شما که من هم همین بیشتر توقف در عمل رو می بینم به اون معطوف شدن).

    یه مشاور خوب و ترجیح خیلی بیشتر حضوری خیلی کمک کننده هست
    ویرایش توسط hamed-kr : شنبه 27 خرداد 96 در ساعت 00:26

  2. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 28 خرداد 96)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت همه دوستان عزیز
    خیلی ممنون بابت لطفی که به من داشتین و منو راهنمایی کردین. من در این مسایل کمی بی تجربه ام به همین خاطر سوالام شاید خنده دار به نطر بیان. آخه اون قدر به خودم مطمین بودم که فکر نمی کردم یه روزی این طوری تحت تاثیر قرار بگیرم. فکر می کردم این کارا مال فیلماست.
    اما در مورد این دختر خانم... بله ایشون دختر خوبی هستن... دختر معتقدی هستن و حجاب مناسبی هم دارند... البته از اون مدهبی های متعصب نیستن... مثل خودم هستن... خیلی وقت ها هم از معصومین برای من پیامک می فرستن...فقط نمی دونم با این همه اعتقادات چرا می خوان برن خارج...با این که وضع مالی خوبی دارن اما خیلی ساده لباس می پوشن و آرایش هم نمی کنن. بر عکس بقیه دخترا که هر روز با یه شکلی میان بیرون...به نظرم قدرشناس و خوش قول هستن...تا الانم هر درخواستی ازشون داشتم نه نگفتن...اما در مورد ازدواج چندتا مسیله خانوادگی هست...
    خانواده من خیلی مذهبی و در بعضی موارد متعصبن...از اونا بدتر خاله ها و بقیه فامیل هستن که خیلی دخالت می کنن و هنوز هیچی نشده هزارتا گزینه برای من در نظر گرفتن... با دخترای مانتویی هم نمی تونن کنار بیان...حالا هر چقدر هم که معتقد باشن...مادربزرگم هم که کلا دخترهای مانتویی رو بی حجاب میدونه! تا همین الانم هر پسری تو فامیل زن غیر چادری گرفته کلی پشت سرش حرف می زنن...حالا اگه به فرض من با یه همچین دختری ازدواج کنم معلوم نیست چی میگن... والدینم هم فکر نکم راضی شن با دختری ازدواج کنم که فرزند طلاق هست...
    از طرف دیگه نمی خوام خانوادم، فامیلم و به خصوص مادربزرگ و پدربزرگم ناراحت بشن...درسته رو مسایل مدهبی تعصب دارن. ولی در سایر موارد واقعا حمایتم کردن...همیشه هوامو داشتن و با من هم خیلی مهربونن...دلم نمی خواد دلشون بشکنه...از اون طرفم نمی خوام کسی برام تعیین تکلیف کنه....دلیل اصلی خودداری من از رویارویی همکلاسی سابقم همینه...شاید این ارتباط به وابستگی و درخواست ازدواج رسید...اون وقت اگه خانواده زیر بار نرفتن که نمیرن من چی کار کنم؟... گیریم اصلا کار به بحث ازدواج نرسید...اما همین که بفهمن من با دختری تا همین حد در ارتباط بودم فکرای ناجور در موردم می کنن...از زمانی که 20 سالم بود مادرم هیچ وقت منو با دخترای فامیل تنها نمی ذاشت! اگه یه وقت دختری ازم سوال درسی داشت بلافاصله به یه بهونه ای کنار ما می نشست تا من از راه به در نرم!!! یعنی به من شک داشت.... با گفتن این حرفا حتما می گین با 30 سال سن چقدر به خانواده وابستس... ولی من اصلا به خانواده وابسته نیستم... تا جایی که بتونم از خانواده درخواست کمک نمی کنم...همه کارهامو هم از دبیرستان تنهایی می کردم...الانم با این که درآمدم کمه (چندتا کلاس حق التدریس دارم) از خانواده پول نمی گیرم و بیشتر از یک ساله لباس جدید نخریدم... ولی خوب چون تک فرزندم و نوه بزرگ خانوادم همه روم حساسن...
    اگر به هر دلیلی من با دختر دیگری ازدواج کنم... همین که بفهمن من قبلا با دختر دیگه ای ارتباط داشتم کلی پشت سرم حرف می زنن...آخه فامیلامون در این زمینه خیلی متعصبن...ارتباطی رو که الان دارم در حد یک گناه نابخشودنی می دونن. از طرفه دیگه اگه با این دخترخانم به توافق نرسم شاید در آینده این مسایل رو به خانوادم منتقل کنه و برای من دردسر درست کنه....
    یعنی دارم احتمالات رد در نظر می گیرم.... اگه با ایشون به توافق نرسیدم، با توجه به تعصب خانوادم،بعدا مشکلی پیش نمی یاد؟ کافیه این دخترخانم بگه مدتی با من در همین حد در ارتباط بوده... با این خانواده و فامیل متعصبی که من دارم باید قید ازدواج رو تا آخر عمر بزنم...چون به من به چشم یک پسر خراب نگاه میکنن!... آخه چی کار کنم متعصبن دیگه... ولی به جز این تعصب بقیه رفتاراشون خوبه...
    خلاصه تو این ماجرا نمی خوام دل کسی بشکنه... نمی خوام کسی اذیت بشه... نه خانوادم، نه فامیلام و نه اون دختر خانم. چی کار کنم هیچ کس متضرر نشه؟
    ببخشید خیلی حرف زدم...اما تمام این تعصبات مذهبی و مشکلات تک فرزندی و تنهایی خودم با هم قاطی شده و امکان تصمیم گیری درست رو از من سلب کرده...

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
    با سلام خدمت همه دوستان عزیز
    خیلی ممنون بابت لطفی که به من داشتین و منو راهنمایی کردین. من در این مسایل کمی بی تجربه ام به همین خاطر سوالام شاید خنده دار به نطر بیان. آخه اون قدر به خودم مطمین بودم که فکر نمی کردم یه روزی این طوری تحت تاثیر قرار بگیرم. فکر می کردم این کارا مال فیلماست.
    اما در مورد این دختر خانم... بله ایشون دختر خوبی هستن... دختر معتقدی هستن و حجاب مناسبی هم دارند... البته از اون مدهبی های متعصب نیستن... مثل خودم هستن... خیلی وقت ها هم از معصومین برای من پیامک می فرستن...فقط نمی دونم با این همه اعتقادات چرا می خوان برن خارج...با این که وضع مالی خوبی دارن اما خیلی ساده لباس می پوشن و آرایش هم نمی کنن. بر عکس بقیه دخترا که هر روز با یه شکلی میان بیرون...به نظرم قدرشناس و خوش قول هستن...تا الانم هر درخواستی ازشون داشتم نه نگفتن...اما در مورد ازدواج چندتا مسیله خانوادگی هست...
    خانواده من خیلی مذهبی و در بعضی موارد متعصبن...از اونا بدتر خاله ها و بقیه فامیل هستن که خیلی دخالت می کنن و هنوز هیچی نشده هزارتا گزینه برای من در نظر گرفتن... با دخترای مانتویی هم نمی تونن کنار بیان...حالا هر چقدر هم که معتقد باشن...مادربزرگم هم که کلا دخترهای مانتویی رو بی حجاب میدونه! تا همین الانم هر پسری تو فامیل زن غیر چادری گرفته کلی پشت سرش حرف می زنن...حالا اگه به فرض من با یه همچین دختری ازدواج کنم معلوم نیست چی میگن... والدینم هم فکر نکم راضی شن با دختری ازدواج کنم که فرزند طلاق هست...
    از طرف دیگه نمی خوام خانوادم، فامیلم و به خصوص مادربزرگ و پدربزرگم ناراحت بشن...درسته رو مسایل مدهبی تعصب دارن. ولی در سایر موارد واقعا حمایتم کردن...همیشه هوامو داشتن و با من هم خیلی مهربونن...دلم نمی خواد دلشون بشکنه...از اون طرفم نمی خوام کسی برام تعیین تکلیف کنه....دلیل اصلی خودداری من از رویارویی همکلاسی سابقم همینه...شاید این ارتباط به وابستگی و درخواست ازدواج رسید...اون وقت اگه خانواده زیر بار نرفتن که نمیرن من چی کار کنم؟... گیریم اصلا کار به بحث ازدواج نرسید...اما همین که بفهمن من با دختری تا همین حد در ارتباط بودم فکرای ناجور در موردم می کنن...از زمانی که 20 سالم بود مادرم هیچ وقت منو با دخترای فامیل تنها نمی ذاشت! اگه یه وقت دختری ازم سوال درسی داشت بلافاصله به یه بهونه ای کنار ما می نشست تا من از راه به در نرم!!! یعنی به من شک داشت.... با گفتن این حرفا حتما می گین با 30 سال سن چقدر به خانواده وابستس... ولی من اصلا به خانواده وابسته نیستم... تا جایی که بتونم از خانواده درخواست کمک نمی کنم...همه کارهامو هم از دبیرستان تنهایی می کردم...الانم با این که درآمدم کمه (چندتا کلاس حق التدریس دارم) از خانواده پول نمی گیرم و بیشتر از یک ساله لباس جدید نخریدم... ولی خوب چون تک فرزندم و نوه بزرگ خانوادم همه روم حساسن...
    اگر به هر دلیلی من با دختر دیگری ازدواج کنم... همین که بفهمن من قبلا با دختر دیگه ای ارتباط داشتم کلی پشت سرم حرف می زنن...آخه فامیلامون در این زمینه خیلی متعصبن...ارتباطی رو که الان دارم در حد یک گناه نابخشودنی می دونن. از طرفه دیگه اگه با این دخترخانم به توافق نرسم شاید در آینده این مسایل رو به خانوادم منتقل کنه و برای من دردسر درست کنه....
    یعنی دارم احتمالات رد در نظر می گیرم.... اگه با ایشون به توافق نرسیدم، با توجه به تعصب خانوادم،بعدا مشکلی پیش نمی یاد؟ کافیه این دخترخانم بگه مدتی با من در همین حد در ارتباط بوده... با این خانواده و فامیل متعصبی که من دارم باید قید ازدواج رو تا آخر عمر بزنم...چون به من به چشم یک پسر خراب نگاه میکنن!... آخه چی کار کنم متعصبن دیگه... ولی به جز این تعصب بقیه رفتاراشون خوبه...
    خلاصه تو این ماجرا نمی خوام دل کسی بشکنه... نمی خوام کسی اذیت بشه... نه خانوادم، نه فامیلام و نه اون دختر خانم. چی کار کنم هیچ کس متضرر نشه؟
    ببخشید خیلی حرف زدم...اما تمام این تعصبات مذهبی و مشکلات تک فرزندی و تنهایی خودم با هم قاطی شده و امکان تصمیم گیری درست رو از من سلب کرده...
    سلام

    وای چقد فکرهای کاذب و الکی دارین شما..

    هیچ بندی از حرفاتون بجز مخالفت خونواده در مورد بچه طلاق بودنه ایشون به درد انتخاب همسر نمیخوره..

    اگه با این افکار بخواهید همسر انتخاب کنید به مشکل بر خواهید خورد.. شما قراره بپسندید و زندگی کنید

    ذهنتونو از راضی نگه داشتنه همه منحرف کنید.. حجاب فقط چادر نیست.. این فکرو پاک کنید

    هیچ کس رو شما حساس نیست.. همه این حساسیت هائی که فک میکنید بخشیش ساخته و پرداخته ذهنه شماس و بعد از ازدواج به کل فراموش خواهد شد

    شاید اقوام و نزدیکان بخوان برا شما دختر معرفی کنند , ولی هیچ وقت نمیان کارو زندگیشونو ول کنند و بچسبن به انتخاب های شما

    شما چون با جنس مخالف ارتباطی نداشتید فک میکنید اگه کسی بویی ببره چه علم شنگه ای به پا خواهد شد, ولی اینطوریا نیست.. هیچ اتفاقی نمیفته

    بعدشم مذهبی بودنو شما بد تعریف میکنید و برای شما چیزهائی القا شده که نگاهتون کلا باید عوض بشه ( .فقط نمی دونم با این همه اعتقادات چرا می خوان برن خارج..)


    به نظر من شما تو همین تالار میتونید خیلی از افکار تحمیل شده بهتونو با کمک دوستان عوض کنید و تا این افکارتون پاکسازی نشده هیچ حرفی در مورد ازدواج به دختر خانم نگید

  5. 4 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    saied66 (یکشنبه 28 خرداد 96), Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96), شیدا. (یکشنبه 28 خرداد 96), صبا_2009 (یکشنبه 28 خرداد 96)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام آقا سینا

    تایید طلبی و کمالگرایی توی حرف هاتون خیلی به چشم میاد . انگار تو تصمیم گیری عادت ندارید

    مستقل عمل کنید و حتی ریسک پیشنهاد دادن کسی رو به خانواده هم نمی پذیرید تا مبادا در فکرشون

    در مورد اون دختر و درنتیجه در مورد شما خللی ایجاد بشه!

    احتمالا از همسر آیندت هم توقع خواهی داشت که تاییدکامل خانوادت رو بدست بیاره . یه سوال:

    شما خودت برای انتخاب همسر چه معیارهایی داری ؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 29 خرداد 96)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    با این صحبت های شما بنظر میرسه شما علاقه ای به این خانم ندارید . و گذینه ازدواج شما محسوب نمیشه . و از طرفی با تعاریفی که از خانوادتون داشتین ، کار خوبی کردین که تا الان وابستگی ای ایجاد نکردید . در نتیجه توصیه من این هست که تکلیفتون رو با این خانوم روشن کنید ، و حالا مستقیم یا غیرمستقیم بهشون اعلام کنید که رابطه ای نمیتونه شکل بگیره . تا ایشون هم روی شما حسابی باز نکنن.
    اما شما هم بهتره کمی مستقل تر و به دور از حرف فامیل و خاله و عمه تصمیم بگیرید !! آمار دخترهای مانتویی الان خیلی زیاده و قشر زیادی از دخترهای خیلی خوب هستن که چادری نیستن !! دلیل نمیشه دختری که مانتویی هست پشت سرش حرف زده بشه ، کاری که فامیل های شما انجام میدن !! شما تحصیل کرده هستید ، شما با این ترستون از حرف فامیل در واقع دارید حرفاشون رو تایید میکنید ، خیلی بعید هست از شما ! ورود این دختر رو بهانه ای برای شناخت خودتون بدونید و لطفا تکلیف ایشون رو روشن کنید ! دخترها روحیه حساسی دارن ، مبادا درگیر این ماجرا بمونه !
    پیروز باشید

  9. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    Ye_Doost (پنجشنبه 30 شهریور 96)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام
    من از حرفاتون برداشت کرده بودم که ساکن تهران هستید ولی الان شک کردم!! اگر ساکن تهران نیستید بگید آیا تو شهر بزرگ یا کوچیک زندگی می کنید؟
    غیر از این تعصبات آیا از قومیت خاصی هستین و آداب و رسوم خاصی دارید؟

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    سلام آقا سینا

    تایید طلبی و کمالگرایی توی حرف هاتون خیلی به چشم میاد . انگار تو تصمیم گیری عادت ندارید

    مستقل عمل کنید و حتی ریسک پیشنهاد دادن کسی رو به خانواده هم نمی پذیرید تا مبادا در فکرشون

    در مورد اون دختر و درنتیجه در مورد شما خللی ایجاد بشه!

    احتمالا از همسر آیندت هم توقع خواهی داشت که تاییدکامل خانوادت رو بدست بیاره . یه سوال:

    شما خودت برای انتخاب همسر چه معیارهایی داری ؟
    با سلام خدمت تمام دوستان عزیزی که من رو تحمل کردن و جواب سوال های بعضا بچه گانه من رو دادن. ببخشید اگه اذیت شدین و خیلی وقت شما رو با سوالای الکی گرفتم.
    اما در مورد معیارهای خودم برای انتخاب همسر باید بگم چادری یا مانتویی بودن دختر اصلا برام مهم نیست. همین قدر که معتقد باشن و دنبال جلب توجه بقیه پسرها نباشن برای من کافی هست که این دخترخانم هم این شرایط رو دارند. اگر نداشتن من تا الان این رابطه رو ادامه نمی دادم. در پست های قبلی هم گفتم که در دانشگاه با دخترها رفت و آمدی نداشتم و اوایل هم به ایشون توجهی نمی کردم. وقتی دیدم ایشون به معصومین و مراسمی مانند عاشورا اعتقاد دارند و از نظر ظاهری دنبال خودنمایی و مدگرایی نیستن به ایشون متمایل شدم. من خودم به هیچ وجه تعصبات مذهبی ندارم و بر اساس طاهر افراد در مورد اعتقادات اونها قضاوت نمی کنم. به همین دلیل هم یک دختر چادری رو که خانواده می خواستن برن خواستگاریش رد کردم. بعدا هم با اتفاقاتی که برای خانواده ایشون افتاد معلوم شد که حق با من بوده و کار درستی کردیم که به خواستگاری ایشون نرفتیم. در مورد خارج رفتن هم اصلا فکر نمی کنم هر کی می خواد بره خارج خدای نکرده بی اعتقاد هست. حتی خودم هم بدم نمی یاد برم. اتفاقا دلم می خواد همسرم یه فرد تحصیل کرده و آگاه باشه که بشه در زندگی بهش اعتماد کرد نه یک دختر چشم و گوش بسته که از دنیا بی خبره. به همین خاطرم تا الان مجرد موندم. چون تمام کیس هایی که بهم معرفی کردن از شرایط جامعه کم اطلاعن و من نمی پسندم. شاید یه دختر چشم و گوش بسته در ابتدا با همه چیز کنار بیاد اما همین عدم آگاهی از شرایط روز باعث میشه از همه جا فریب بخوره. متاسفانه نمونه این دخترها در اقوام ما کم نیستن به طوری که بعد از اینکه رفتن تو جامعه و چشم و گوششون باز شد سر ناسازگاری گذاشتن و در نهایت هم از شوهرشون جدا شدن. نمونش یکی از فامیلا بود که زنش رو فرستاد دانشگاه و خانمش هم بعد از رفتن به دانشگاه گفت دیگه نمی تونم با تو زندگی کنم! تو دانشگاه هم کم نبودن دختر پسرایی که ترم اول ظاهر ساده ای داشتن اما بعد یه ترم رنگ عوض کردن. اما این دخترخانمی که من می گم این طوری نبود... تا آخر تحصیل همون طور ساده موند ... اما در عوض اعتماد به نفس بالایی هم دارن و از مردم گریزون نیستن...به همین خاطرم ازشون خوشم میاد...
    ولی خب خانواده و فامیلم متعصبن... شاید من سوالمو بد پرسیدم. می خوام بدونم چه طوری به خانواده بگم که کدورتی پیش نیاد؟ آخه همه فکر می کنن من بچه مثبت پاستوریزم که اصلا نمی دونه دختر چی هست؟! چه طوری بهشون بگم که جری تر نشن و مقابله به مثل نکن؟ یعنی منطقی برخورد کنن؟
    متاسفانه در فامیل ما اختلافات خانوادگی کم نیستن. یکیش عموی خودم که با دو تا بچه داره از همسرش جدا میشه... یا دایی خودم که همیشه درگیر دعواهای خانوادگی با کل فامیل بودن... در چند مورد هم چنان داد و فریادی میان زوجین رخ داد که حتی همسایه ها هم با خبر شدن...منم که اعصابم از این دعواهای بی پایان خورد بود تا مدت ها با فامیل ارتباطی نداشتم...به قدر کافی اعصابم از این دعواها خورد است...دیگه نمی خوام تو زندگی شخصی خودم هم شاهد این مسایل باشم....خوشبختانه من ساکن مشهدم و بقیه فامیل رو که شهرستانن سالی یکی دو بار بیشتر نمی بینم ولی همونم زهرمارم میشه... گاهی وقتا فکر می کنم شاید بهتر باشه با همین دختر خانم از ایران برم...
    در ضمن من انتظار ندارم همسرم خانوادمو کاملا تایید کنم...همون طور که خودم هم تمام افکار اونها را تایید نمی کنم...اما تا الان که یه جوری با این مسیله کنار اومدم... اما نمی دونم بعد ازدواج همسرم هم میتونه با این مسایل کنار بیاد یا نه.... درسته نمی خوام کسی در زندگیم دخالت کنه ولی بالاخره اونا هم خانوادمن... به گردنم حق دارن...خوشبختانه والدین خودم با تمام اختلافات معتقدن بچه ها بهتره مستقل از والدین زندگی کنن تا اختلافات کمتر بشه...حداقل در این یه مورد اشتراک نظر داریم! ولی خب نمیشه که اصلا با فامیل رفت و آمد نکرد...راستش وقتی به ایشون گفتم تک فرزندم و نمی تونم برم خارج خیلی منطقی برخود کرد و گفت:"حق دارین...درست نیست مادرتون رو تنها بذارین" بعدشم وقتی گفتم دیگه حرفی از مهاجرت نزنیم، دیگه چیزی نگفت. حلا نمی دونم همیشه این طوری با مسایل برخورد میکنه یا اون موقع یه چیزی گفت...
    البته این دختر خانم هم فکر کنم کمی با خانوادش اختلاف نظر داره...البته با توجه به جدایی والدینشون این مسیله عجیب نیست...خودش میگه ترجیح میده بیشتر وقتشو پشت کامپیوتر تو دنیای مجازی باشه تا دنیای واقعی...چون ایشون فرزند طلاق هستن احتمالا حساس ترن..
    خب ببخشید خیلی حرف زدم...سرتون رو درد آوردم...برای اینکه جمع بندی کنم تمام مسایل رو تیتروار خلاصه می کنم:
    - من کم کم داره از این دخترخانم خوشم میاد...
    -با توجه به تعصبات مذهبی خانواده و این که این دخترخانم فرزند طلاق هستن چه طوری به خانوادم بگم که شدت عمل به خرج ندن؟
    - به نظر شما تمام این مسایل خانوادگی رو همون اول به ایشون بگم؟ یا بذارم برای بعد؟ یعنی صحبت رو از کجا شروع کنم؟
    - با تعصبات فامیل یا خانواده چه طور کنار بیاییم؟ اصلا خونشون نریم؟ یا بریم ولی به غر زدن هاشون توجه نکنیم؟ راستش من که به غر زدن عادت دارم...یه گوشمو در کردم یه گوشمو دروازه...ولی خب خانم ها حساس ترن دیگه...
    با تشکر از تمام دوستانی که وقت میذارن و تفکرات وهم آلود من رو می خونن. امیدوارم در زندگی به هر خواسته ای دارین برسین.

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام آقا سینا

    به نظر من اینکه این خانم فرزند طلاق هستند به کسی مربوط نیست و اصلا اسرار زندگیشون هست که لازم نیست به فامیل اعلام کنید و در حدی که شما و خانوادت بدونی کفایت میکنه پس راز نگه دار باشید و از خانوادتون هم بخواین که اینطور باشند.
    در مورد ازدواج هم مقدمه چینی هارو شروع کن شوخی کن و بحث رو بکشون.مثلا بگو تو این دوره زمونه پیداکردن دختر خوب سخت شده بعد مادرشما احتمالا میگه خودم برات پیدا میکنم شما بگو خودم هم تلاشمو میکنم. یه مدت شوخی های ازدواجی رو زیاد کن و بعد یه مدت دیگه تیر خلاص رو بزن و گزینت رو به مادرت معرفی کن.
    حرف های دیگران همیشه بوده و هست مخصوصا اینکه شما جوان تحصیلکرده و سالمی هستید طبیعیه فامیل انتظار خاصی داشته باشند اما نباید اجلزه بدی این انتظارخاص اونها که زاییده طرز فکر و فرهنگ خودشون هست رو تصمیمات مهم زندگی شما اثربگذاره. خودت باش دیگران رو بیخیال شو.رضایت پدر و مادر شما فعلا شرط هست.
    اگر جلسه اول خواستگاری رو برای معارفه و آشنایی بگذارید خیال خانواده شما هم راحت تر میشه و پذیراتر میشن.

    انشالله موفق و خوشبخت باشید

    ویرایش توسط Eram : دوشنبه 29 خرداد 96 در ساعت 17:28

  13. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 29 خرداد 96), شیدا. (دوشنبه 29 خرداد 96)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آذر 02 [ 05:53]
    تاریخ عضویت
    1395-1-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,848
    سطح
    49
    Points: 5,848, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 29 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من چندین سال کوچیک ترم از شما ولی چون از نظر شخصیتی شبیه به شما هستم عرض می کنم .
    پسرایی که کلا کمتر ارتباط داشتن با دخترا همیشه در اثر رفتار دخترا دچار یه ابهامی میشن که منظور طرف از این رفتار چی بوده . آیا از من خوشش میاد یا نه ؟
    خب در خیلی از مواقع جوابش واضحه : وقتی خود ما از طرف مقابل خوشمون نمیاد ، (بدون تغییر در رفتارمون) اصلا نیازی نیست که بفهمیم رفتار اون دختر به چه منظوریه ، چون دونستن یا ندونستنش فقط حجم فکری مونو زیاد می کنه ، چون تا بخوای به معنی یه رفتار فکر کنی و به زعم خودت به ی نتیجه ای برسی ، سوال بعدی میاد تو ذهنت
    اما در موردِ شما ، علی الظاهر شما هم از ایشون بدتون نمی اد . طبق حرفایی که شما زدین ، اون دختر خانوم (لااقل ظاهرا) نباید بد باشه ، همین که مثلا از نظر اعتقادی شبیه هم هستید یا مثلا با وجود ثروتمند بودن ، اهل خودنمایی نیستن و مثلا خوش قول هستن یا موارد دیگه . اینا می تونه نشونه های خوبی باشه .
    اگه شما هم نظر خوبی دارین نسبت به ایشون ، به نظرم اقدام کنین . طبق نشونه هایی که شما دادین و صحبت های دوستان ایشون به احتمال زیاد به شما علاقه مند هستن . اما یه راه خوب که مطمئن بشید اینه که اولا توجه کنید آیا رفتارشون با همه مردا اینطوریه یا نه ؟ با همه رفتار صمیمی دارن یا نه (که با توجه به صحبت های شما فکر نمی کنم اینطوری باشه)
    بعد از این می مونه طریقه اقدام کردن . ببینید شما که دکترا دارید حتما متوجه هستید که پیدا کردن یه نفر که 100 % با معیار های شما و خانوادتون منطبق باشه خیلی غیر محتمله . تازه ممکنه اصلا معیار های شما با خانوادتون خیلی تطابق نداشته باشه ، یعنی برای شما با حجاب بودن (با مانتو و روسری ) کافی باشه ولی برای خانواده شما حتما طرف باید چادری باشه .
    ولی ، به نظر من ، مثلا مورد حجاب بیشتر یه کانسپته که به صورت های مختلف بروز می کنه . اگه اون دختر خانوم اعتقاد و پوشیدگی داشته باشن و آدم با حیایی هم باشن ، اصلا بعید نیست حاضر باشن به خاطر شما چادر سر کنن ( البته اگه حاضر نشدن هم دلیل نیست بر بی حیایی شون ، تا حدی هم سلیقه ایه)
    حجاب رو به صورت موردی عرض کردم ، در بقیه موارد هم تا حدودی طرفین قادر به تغییر هستن . ولی مهم اینه که مطمئن بشید اصول زندگیتون شبیه به همه . مثلا هر دو وفاداری رو ارزش می دونین ، سخت کار کردن رو ، یا همین حیا رو
    در مورد اینکه خانوادتون رو چطوری راضی کنید هم حرف های زیادی زده شده و دوستان نظرات زیادی دادن که من چون تجربه ندارم صحبتی نمی کنم .
    اما باز هم تکرار می کنم که صبر کردن برای پیدا شدن فردِ احتمالی که 100 درصد مطابق معیار های شما و خانوادتون باشه کار نامعقولیه (در همه جای زندگی رسیدن به بازده 100 درصد تقریبا غیر ممکنه) .
    در مورد گرفتن شغل هم ، اگه به این نتیجه رسیدین که علاقه ای به اون خانوم ندارین یا منطقا به درد شما نمی خوره ، از طریقی که ایشون واسطه نشن برید شغل رو بگیرید وقتی استعدادشو دارین . ولی از اون به بعد سطح روابتطون رو در حد همون همکار حفظ کنید.
    موفق باشین
    ویرایش توسط Lman : سه شنبه 30 خرداد 96 در ساعت 06:27

  15. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام . به نظر من نه این کار روقبول کنید و نه با اون دختر آشنایی بیشتر رو ادامه بدید. رفتن به این کار مساوی هست با آشنایی بیشتر. شما از یه شهرستان اومدید تهران و پشت سر هم پیشرفت هم کردید . مطمئنا کار بهتر از این هم می تونید پیدا کنید .
    دلیلم هم این هست که فرهنگ شما و این خانم اصلا شبیه هم نیست. و این در ازدواج یعنی فاجعه . خواهشا و لطفا وارد زندگی این خانم نشید و به خودتون و ایشون صدمه نزنید.
    چون شما دیگه توی این سن قرار نیست تفکراتتون و اخلاقتون عوض بشه . چون با وجود اینکه این همه درس خوندید و تجربه زندگی در یک جای شلوغ رو داشتید ، هنوز هم وابسته به افکار قدیمی هستید.
    شما اگه با این خانم هم آشنا بشید نهایت به خواستگاری میرید و بیشتر از اون جلو نمیرید. چون هنوز تحت تاثیر نه تنها پدر و مادر ، بلکه خواهر و خاله و عمه و مادربزرگ و زندایی و .... هستید. این یعنی یک زندگی قومیتی . این عروس هیچ وقت توی اون خانواده پذیرفته نمیشه. یا شما هم باید طرد بشید. یا ایشون باید مدام دور باشن از خانواده شما.
    ضمن اینکه جدای از نظر خانواده ، قطعا و یقینا خودتون هم با آشنایی بیشتر موارد زیادی از اختلاف رو بینتون خواهید دید. (حتی همین حالا تو پست اول شدیدا تاکید کردید که خودش شماره داد ، نه شما ، از همینجا ریشه اختلافات شما رو میشه دید. اینکار در فرهنگ و ذهن شما پذیرفته نیست) - لطفا به هیچ عنوان فکر نکنید عشق قرار هست همه مشکلات رو حل کنه . به قول معروف که عشق آسان نمود اول ، ولی افتاد مشکلها .....

  16. 2 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    maryam.mim (سه شنبه 20 تیر 96), نجمه چ (سه شنبه 30 خرداد 96)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور معیارام رو بهینه کنم از وضعیت سطحی به وضعیت عمقی
    توسط poorhashem در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 00:18
  2. حاشا كه از هستی كم بیاورم!!!
    توسط غریب آشنا در انجمن عیدانه های همدردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 15:37
  3. خودپرستی
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 00:06
  4. براستی س ک س چه فایده ای دارد ؟
    توسط همسفر در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 12:43
  5. +به نظر شما کار درستی کردم؟
    توسط محمد حسین در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 مهر 87, 00:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.