سلام
خوب هستید؟
منم بیکارم . تازه شما رشته تون مهندسی هست. علوم انسانی بند پ هم جواب نمیده!
اول از همه آرامش خودتون رو حفظ کنید. هر چی بیشتر استرس را تقویت کنید، تنها نتیجه اش نا آرامی و در جا زدن بیشتر هست.
یک لیست از کلیه شغل های موجود تهیه کنید، دونه دونه به همه سر بزنید،بالاخره یکی اش نصیب شما خواهد شد.
کاش یه نفر غیر از خداوند:-) ما بیکارها رو میدید و یه آستینی برامون بالا میزد.
اما نادیده گرفتن برخی افراد، دلیل نمیشه که آدم دست از تلاش برداره. شما تلاشتون رو بکنید. یکی از دوستان من مهندس بودن ایشون هم ، فارغ التحصیل از دو دانشگاه دولتی (با رتبه های ممتاز) . چنان درمانده شده بود از عدم کاریابی که داشت واقعا نابود میشد.تازه ازدواج هم کرده بود و بیکار بود! بالاخره با کلی پافشاری و تلاش تو یه شرکت کار پیدا کرد و الان اوضاع احوالش خوبه. تازه تصمیم داره دکتری هم نخونه دیگه. :-)
به هر حال خدا خودش هم گفته : فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا.دوبار هم تاکید کرده.
به هر حال شما تنها نیستید. اصلا مسابقه بذاریم ... ببینیم کی زودتر کار پیدا میکنه؟
کارهای کوچیک رو هم قبول کنید، مثلا ترجمه ، نمیدونم حالا تو رشته شما چه جوری هست؟ برای کارآموزی هم هزینه بکنید. ضرر نمیکنید. خیلی ها کارشون رو تو همین کارآموزی ها پیدا کردن. برای کارآموزی شده از دوستان قرض کنید یا وام بگیریدارزشش رو داره،
موفق باشید،
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
علاقه مندی ها (Bookmarks)