به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 23:01]
    تاریخ عضویت
    1396-2-14
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,803
    سطح
    25
    Points: 1,803, Level: 25
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 77 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بذار من هم یه خاطره از جونیهای خودم بگم ! تو 25سالگی من هم پسری بود که ادعا میکرد متولد نیس (شهری تو فرانسه) هست و پدر مادرش در نیس هستند و خودش مدال المپیاد جهانی گرفته و اومده ایران درس بخونه!! میگفت دو رشته ایست و برق و مکانیک میخونه... پولداره و .... من هیچوقت اون ادم رو ندیدم چون از طریق اینترنت باهاش فقط در ارتباط بودم و تلفن ! هیچوقت باهاش بیرون نرفتم و همیشه تو رویاهام فکر میکردم پسری بهتر از این ادم برای من نیستو عاشق منه و منم تو خیالات خودم برای خودم یه عالمه فانتزی درست کرده بودم!! حتی به من گفت که مادر بزرگش یه فرانسوی اصیل هست که با ایرانی ازدواج کرده!! خوب کی باور میکرد یک نفر دروغهایی به این بزرگی بسازه! میگن دروغ هرچی بزرگتره باورش اسونتره!!
    من دختری بودم که حتی جرات نمیکردم با این ادم بیرون برم ! فکر میکردم یه عشق پاک و بی منظور هست که اخرش به ازدواج ختم میشه! یکسال گذشت و حتی تو این یکسال یکبار هم بیرون نرفتیم! فقط چت و تلفن! اون قدیم ها یاهو مسنجر خیلی باب بود! بعد از یه مدت رابطه ما هم بی دلیل سرد شد و بدون هیچ دلیلی با بی محلی رابطه قطع شد. اخرین حرفش به من این بود که تو دختر خیلی خوبی هستی ولی اهل هیچ چی نیستی!! بگذریم که سر دل ساده من چه امد و چقدر گریه کردم و خودم رو زیر سوال بردم که چرا من اهل هیچ چی نیستم که به این خاطر پس زده میشم!!!
    بعد دوماه جواب امتحان ارشدم امد و من ارشد تو یه شهر دیگه قبول شدم و از تهران رفتم و شاید ارشد قبول شدنم تو یه شهر دیگه حکمت خدا بود! چون اگر تهران میماندم معلوم نبود چه اتفاقاتی بیفتد چون قضیه از سمت من تمام نشده بود. گذشت وبنا به تغییر شرایط من آن رابطه را فراموش کردم. بعد از دوسال بطور کاملا اتفاقی تو اینترنت متوجه شدم کل خاندان این ادم در یه شهر کوچیک اطراف مشهد زندگی میکنه و نه خودش نه خاندانش از شهرشون بیرون نرفتن.. این ادم حتی رشته تحصیلیش رو به من دروغ گفته بود و حتی رشته ش یه رشته خیلی سطح پایین بود. مدال المپیاد؟!!خنده داره که اینها رو باور کرده بودم! اصلا مدالی درکار نبود و حتی جز دانشجوهای درسخوان هم نبود ! اون پسر یه شیاد به تمام معنا بود!

    خلاصه اینکه از پشت تلفن و اینترنت ادمها خودشون رو اونطوری که هستن نشون نمیدن. شما هم بهتر هست فقط این موضوع را بگذاری و بگذری! چون از این همه حرفهایی که به شما زده شده ممکن هست حتی 1 درصدش هم راست نباشه.
    وقتی توی یه موضوعی هستیم به جزییات موضوع دقت نمیکنیم. راحت از کنارش رد میشیم. وقتی از بالا نگاه میکنیم میبینیم چقدر نقاط مبهم بوده که بهش توجه نکردیم. مثلا همین خاموش بودن تلفن پدر مادر این اقا! یا اینکه شما هیچ ادرسی ازش نداشتید و... خیلی درگیر روابط دورادور نشید.
    بعضی ها خیلی راحت فریب میدهند مثل آب خوردن هست براشون. راحت دروغ میگن یعنی در ذهنشون نهادینه شده و اونقد راحت دروغ میگن که اگر واقعیت را بفهمید تا مدتها باور نمیکنید. هیچوقت خودتون رو سرزنش نکنید برای اتفاقهایی که برای شما میفته.

  2. 2 کاربر از پست مفید hana00200 تشکرکرده اند .

    گل تنها (چهارشنبه 10 خرداد 96), نیکیا (چهارشنبه 10 خرداد 96)

  3. #12
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    همانطور که بعضی دوستان به خوبی اشاره داشتند ... ایشان از اول هم قصد ازدواج با شما را نداشته و هدفش یه رابطه و استفاده از شما بوده و در نظر داشته باش که بنا به نمونه های فراوان اخیراً راه جلب اعتماد پسرها این شده که به دختر بگند با خانواده ات راجع به من صحبت کن و ..... که نشان دهند واقعاً قصد ازدواج دارند و این بیشتر برای دخترهایی هست که محدود برخورد می کنند و به این شکل اعتماد سازی را در پی میگیرند و .....

    ناراحت باش اما از اینکه چرا سادگی کردی و به مرور به خودت آرامش بده و خدا را شکر کن و ببال به خودت کهه زیر نظر خانواده بودی .... که زیر بار نرفتی با او خلوت بری و جایی که او دعوت میکنه بری و .... شما خیلی خوب حریم و مسیر را حفظ کردی اما از نظر احساسی اشتباه کردی که میدان دادی و باید از همون اول می گفتی مسیر شناخت با خواستگاری و زیر نظر خانواده بدون دخالت احساسات ... در این صورت همون اول می رفت و درگیری احساسی برای شما پیش نمی آمد

    در جهت آرامش پیدا کردن و ترمیم احساساتت بر بیا و به این رابطه و امید به اومدن این فرد فکر نکن





  4. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Hildaa (چهارشنبه 10 خرداد 96), گل تنها (چهارشنبه 10 خرداد 96), نیکیا (چهارشنبه 10 خرداد 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 10 خرداد 96)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 خرداد 96 [ 09:33]
    تاریخ عضویت
    1396-3-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه ی دوستانی که برام حرفهای خوب و مفیدشونو نوشتن سپاسگذارم.
    فقط در جواب شیدا جان بگم ، من پولی برای اون پسر هزینه نکردم، تلفنشو قطع میکرد خودم تماس میگرفتم، دلم نمیخواست حرفمون قطع بشه.
    آدمایی مثل من هستن که همیشه از در صداقت و پاکی و خلوص نیت وارد میشن و همیشه زودتر ضربه میخورن.
    من خیلی ناامیدم،‌ هیچی برام قشنگ نیست.
    راستشو بگم؟؟؟
    دلم عشق میخواست.. یکی که دوستم داشته باشه منم جونمو براش فدا کنم.
    دلم محبت میخواست
    توجه میخواست
    دلم لک زده یکی واقعی بهم بگه خانوم نازم
    دلم زندگی متأهلی میخواست
    دلم میخواست نیاز طبیعیمو با پاکی جواب بدم نه با گناه
    دلم میخواست لباس عروس تنم کنم و رو سرم گل بذارن
    دلم میخواست مستقل بشم و ارزشمند باشم
    دلم میخواست همه ی احساس قلبمو برای یه نفر رو کنم
    دلم میخواست یه هدیه عاشقانه از دست یکی بگیرم
    من از تنهایی میترسم، از بی کسی میترسم
    من از روزای بی حوصلگی و بی حالی وحشت دارم....
    آرزوهای من رو باد برده...
    منو پای سفره هاتون دعا کنین....

  6. 4 کاربر از پست مفید گل تنها تشکرکرده اند .

    Hildaa (چهارشنبه 10 خرداد 96), Ramin231 (چهارشنبه 10 خرداد 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 خرداد 96), زن ایرانی (پنجشنبه 11 خرداد 96)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    عزیزم منم می خوام از یه دید دیگه راهنماییت کنم، پسر پیغمبرم بیاد طرفت و قصدش ازدواج باشه و خوشبخت کردن تو و واقعا عاشقت باشه، اگه مثل رفتاری که با اون آقا داشتی، با ایشونم رفتار کنی حتما دلزده میشه. چرا وقتی یه بار گفت دوستت دارم، شما ده بار بهش گفتی دوستت دارم؟! مهلک ترین اشتباه بین دخترای کم تجربه، ساده و عشق و عاشقی نکشیده همین اشتباهه که به عبارتی انقد ندید بدید بازی دربیاری که طرف حالش به هم بخوره! بلاخره یه قوانینی به ای نطبیعت حاکمه دیگه. دختر نازه و پسر نیاز. گیریم که اون آقا که رفتن بد بود و نیت خیری نداشت، بلاخره یه خوبش که میاد طرفت، نباید با قربون صدقه رفتنای بیش از حدخفه ش کنی، نباید با محبتای بیجا فراریش بدی، بذار نفس بکشه. کی گفته باید ملاحظه طرفو بکنی؟ دختر یکمکی بی ملاحظه باشه یادم بد نیس، بذار چند قدم بیاد طرفت، بعد شما یکی برو سمتش.

    دلت می خواست همه احساساتتو برا یه نفر رو کنی؟!......این ویژگی رو از سرت بنداز دور.
    درصورتی کسی بهت میگه خانوم نازم که واقعا ناز باشی و قر و قمیش بیای نه اینکه همون اول کار وا بدی!
    از تنهاییم نترس، اگه از چیزی بترسی سرت میاد. این احتمال رو بده که تا آخر عمرت (زبونم لال شه) تنها بمونی، لازم نیس به تنهایی فک کنی اما خودتو آماده کن. تنهایی تا حالا کسی رو نخورده! ببین! من هنوزم زنده م! جوری باش که اگه تنها شدی مثه یه دوس قبولش کنی....
    خوب شد نگفتی دلم می خواست هدیه عاشقانه به کسی بدم! اگه با کسی بودی، قشنگ دور هدیه خریدنم خط می کشی. حق نداری چیزی براش بخری
    خلوص نیت داشتن رو با سادگی و منفعل بودن اشتباه نگیر. عزت نفس و اعتماد به نفستو ببر بالا، اگه قرار باشه به هرکسی که میاد طرفت روی عاشقی نشون بدی کار به جایی نمی بری........
    خاکی باش ،زرنگ باش، حواست جمع باشه، اما یکمم خودتو بگیر......شاد باش.....

  8. 3 کاربر از پست مفید غبار غم تشکرکرده اند .

    Ramin231 (چهارشنبه 10 خرداد 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 خرداد 96), نجمه چ (جمعه 12 خرداد 96)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    اگر دوستان با شک گفتن ممکن و.... من با یقییییین 100000%میگم ایشون اصلا قصد ازدواج نداشته ایشون فقط اول اعتماد شما رو جلب کرده که اهل ازدواج و ....هستم بعد هی با شما خاسته تنها بره بیرون اما شما هی گفتی نه!!!سری اخر هم گفتی با خانوادم میریم رستوران و.....دیگه ایشون دستش رو از شما شسته و بنای سردی گذاشته تا کامل کات کنه
    اینکه ادرس نداده موبایل پدر مادر خاموش !!
    بیشترین هزینه ده دقیقه تلفن بقیه شما!!!
    این اتفاق دیقا چند سال پیش برای نزدیکانم اتفاق افتاد اما خانوم به زور ادرس خونه اش رو گرفته بود البته ایشون فکر نمیکرد اونورا بره اما رفته بودن دیدن خونه برادرشه و اونها همه ازش شاکین و میگن ادم شیاد و کلاه برداریهژ!!!
    خدا خیلی بهش رحم کرد هم به شما!!!!فقط خدات رو شکر کن همین !!!
    اگر باهات تنها میرفت معلوم نبود الان چی سر شما میومد!!!

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    میس بیوتی (پنجشنبه 11 خرداد 96), آنیتا123 (پنجشنبه 11 خرداد 96)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام...

    خانم گل تنها، میتونم حس کنم خوندن پاسخ های این تاپیک براتون تا حد زیادی دشوار بوده. اما زندگی در جریانه و توصیه میکنم به چندمورد مهم که میگم و در صحبت های دوستان هم بوده، توجه کنید:

    الف) درمورد اون آقا:
    1- ایشون در یک مکان عمومی از شما خوششون اومده اما جای پیدا کردن آدرس و خواستگاری رسمی، مستقیما با صحبت های قشنگ سراغ شما اومدن.
    2- شماره های خاموش والدین رو بهتون دادن! (اگه برای والدین بوده باشن)
    3- حرفاشون بیشتر جنبه اغواکننده داشته تا صحبت هایی مستند.(کارخونه، خارج و ...)
    4- نسبت به قدمهایی که براشون بر میداشتید (مکالمه، محبت و ..)، نسبتا بی تفاوت بودن.
    5- ناگهان به شکل محسوسی سرد شدن!

    ب) خود شما:
    1- اجازه دادید تخیل و احساستون از واقعیت جلو بزنه و این احساس ناراحتی فعلی، نتیجه همون تعهد به عشقیه که در ذهن ساختین.
    2- خودتون رو برای فرد مقابل خرج کردید! هیچ دختر خانومی که بیش از حد فداکاری کنه، به نظر مرد با معرفت نمیاد... درواقع تا قبل از ازدواج همونطور که بیرون رفتن با مرد برای دختر حدودی داره، باید محبت هم حد خودشو داشته باشه. پسر و دختر قبل از ازدواج نباید بیشتر از ظرفیت طرف مقابل محبت کنه.
    3- بقول دوستان، خودتون رو دوست ندارید! درسته که به هر دلیلی قبلا خواستگاری نبوده، اما نباید اینقدر زود تسلیم فرد مقابل یا اولین احساس بشید. همون ابتدا باید احتمال هر چیزی رو بدید.
    4- در ظاهر ازدواج نکردید اما در ذهنتون کاملا تعلق خاطر داشتید و همونطور که در مورد1 عرض کردم، خودتون رو زود در تخیلی قرار دادید که با واقعیت فعلی فاصله داشت.

    ===============================================
    این صحبت ها یک طرف قضیه بود که البته جنبه انتقاد داشت و باید بگم رفتارهای شایسته ای هم که انجام دادید و حفظ حرمت ها بسیار بسیار با ارزش بود. نه تنها من، بلکه تمام کاربران بخاطر این موضوعات شمارو تحسین میکنن.

    تا اینجا شرایط ضد اون آقا و این رابطه هست اما اگه خودتون مایلید، با حفظ آرامش و خونسردی یک فرصت بهش بدید که با خانواده بیاد و یادتون باشه بدون کوتاه اومدن و هیچ تبصره ای ، فقط و فقط همین یک فرصت رو داره... شما هم همین الان این احتمال که مسائل پیش اومده اتفاقی یا سوءتفاهم بوده رو ، روی 10 درصد بگذارید و 90درصد احتمال اتمام قضیه رو بدید تا بیخود امیدوار نشید.

    درمورد اینکه فرمودین خواستگار نداشتین، یک دلیلش میتونه همین کناره گیری از محیط دانشگاه باشه..من پیشنهاد میکنم هنر رو دنبال کنید یا باشگاه و محیط سالم و دوستانه ای انتخاب و وقتتون رو پر کنید.

    انشاءالله بهترین اتفاقات براتون بیفته و باز هم آفرین بخاطر رفتارهای درستی که داشتید و در شان یک بانوی ایرانی بود...

  12. 3 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    Forgotten (پنجشنبه 11 خرداد 96), نیلوفر:-) (پنجشنبه 11 خرداد 96), جوادیان (پنجشنبه 11 خرداد 96)

  13. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گل تنها نمایش پست ها


    آدمایی مثل من هستن که همیشه از در صداقت و پاکی و خلوص نیت وارد میشن و همیشه زودتر ضربه میخورن.
    من خیلی ناامیدم،‌ هیچی برام قشنگ نیست.
    راستشو بگم؟؟؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط گل تنها نمایش پست ها
    دلم عشق میخواست.. یکی که دوستم داشته باشه منم جونمو براش فدا کنم.
    دلم محبت میخواست
    توجه میخواست
    دلم لک زده یکی واقعی بهم بگه خانوم نازم
    دلم زندگی متأهلی میخواست
    دلم میخواست نیاز طبیعیمو با پاکی جواب بدم نه با گناه

    دلم میخواست لباس عروس تنم کنم و رو سرم گل بذارن
    دلم میخواست مستقل بشم و ارزشمند باشم
    دلم میخواست همه ی احساس قلبمو برای یه نفر رو کنم
    دلم میخواست یه هدیه عاشقانه از دست یکی بگیرم
    من از تنهایی میترسم، از بی کسی میترسم
    من از روزای بی حوصلگی و بی حالی وحشت دارم....
    آرزوهای من رو باد برده...
    منو پای سفره هاتون دعا کنین....




    باز هم سلام

    گل تنهای عزیزم

    احساساتت و نیازهات رو خیلی قشنگ بیان کردی و با تمام وجودم درکت می کنم و می فهمم..... این احساسات و این تمایلات پاک و قشنگ هستند و همینگونه پاک و قشنگ باید بمونه ... به عنوان یک ذخیره ، یک پتانسیل که به کمک آنها زنانگی را در خودت حفظ کنی و پرورش دهی و مهارتها را یاد بگیری ....

    خیلی خوبه در ترسیم های ذهنت زندگیتو به گونه ای ببینی که با همسری شایسته و هم سنخ هستی و این احساسات و زنانگی را تقدیمش می کنی و نیازهایت را از او تامین میگیری .... اینها بسیار زیبا و قشنگ هستند ...... میخواهم بهت بگم حیفه این پتانسیل را بخواهی هرجا و هرجور و با هرکسی به امید اینکه این همان است خرج کنی چون به مرور می بینی چقدر زخم خوردن این احساسات پاک و قشنگ و چقدر سرخورده شدی تو با این همه احساس زیبا و چقدر ناامید و بی اعتماد شدی ......

    عزیزم باور کن همیشه در کنار هر اصلی بدلهای فراوان وجود داره که اگر ما دقت نکنیم با غفلت از اصل غافل و اسیر بدل می شویم ...

    اصل این است که فردی که شایسته و مناسب هست برای درک این احساسات زیبا و دریافت آن و تامین نیازهای قشنگت سراغ تو بیاید و فکر نکن این فرد شایسته در هر کوی و برزن و هرجایی پیدایش می شود ... بدلها بیشتر جلوی چشم و در ویترین هستند لذا اینکه کمتر خواستگار داری نه از اینکه ارزشمند نیستی بلکه از این بدان که گوهر قابل داری و متاسفانه در این وانفسای روزگار گوهر شناس قابل کم شده

    اصل این است که از این پتانسیل به عنوان سربازان زیبایی و زنانگی و خوشبختی آفرین در همین مجردی لذت ببری که اگر بخواهی بهت خواهم گفت با وجود نیاز به همسر ی که بخواهی این پتانسیل را خرجش کنی و از نوازش و حمایت و پناه آغوش و مردانگی و اقتدار امنیت بخشش بهره ببری چگونه می توانی وقتی نیست یا یافت می نشود با همین داشته ها با همین ذخیره که پشت سد پاکدامنی و حیا و عفت محفوظ و ذخیره اش داشتی لذت بخش زندگی کنی و حتی همینها نیرویی آفریننده برای زندگی حتی در مجردی بهت ببخشه

    اصل این است که تو قدر خود و این داشته ها و این احساسات پاکت را بدانی
    و نگذاری دست حرامیهایی که پشت ریشخندهای پنهانشان
    فقط دنبال دستبرد آنند به آن برسد چنانکه نگذاشتی این فرد چنین دست درازی ای کند و به هدفی که مطمئنم در نظر داشته و غیر از ازدواج بوده برسد ...

    تو اکنون در وجود خودت یک اصل داری که محفوذش بدار و فقط مواظب باش با تصور اصلی که یافت شده ، آنها را تقدیم یک بدل نکنی .....

    نگران خواستگار نداشتن نباش مهم این است که به شکل درست و منطقی و انسانی و با حفظ حریم و پاکی شما در مسیر درست دیده شدن و شناخته شدن قرار بگیری و در کمال متانت آنچه از دست خودت برمیاد برای انتخابی مناسب را در پیش بگیری و مطمئن باش باقی را خدا بهتر می داند و بهتر آن بدانی که به او بسپاری و قدر و قیمتت را او بهتر از هر کسی می داند .... و فکر کن وقتی تو خود را محفوظ و بالغ و در کسب کمالات و در مسیر درست و .... نگه داشتی ... اگر نشد بدان یعنی کفو مناسب تو برایت نبوده ..... بد نیست داستان حضرت سکینه و خواستگاری پسر امام حسن علیه السلام از ایشان و پاسخ امام حسین علیه السلام را بخوانی ......

    اینجا جای آن نیست تا تجربیاتی را برایت بگویم که می دانم می تواند مفید باشد ....

    در نهایت بدان با همین احساسات زیبا اگر فقط مراقب باشی که راه صحیح زندگی را خوب بشناسی و تحت هر شرایطی پای بند به آن باشی چنان پاسخی از ماوارء دریافت می کنی که حیران می شوی و اگر رشد و تکامل و تعالی تو در ازدواج باشد امکان ندارد برایت پیش نیاید پس مهم این است که در هر برهه ای بدانیم راه درست چیست و درست کرداری در چیست آن هم مبتنی بر معیارهای متعالی و ماندنی و از نظر من الهی

    این پست مدیر همدردی را حتماً بخوان :


    گفتگوی صمیمانه مدیر همدردی با دخترانش


    Spoiler: سخن مدیر
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    دختران با شعورم سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    تصور می کنم که هر چه می گذرد وضع جامعه برای شما بدتر می شود.
    از یک طرف باید مواظب مردان هوسباز باشید،
    از یک طرف باید مواظب مردان سلطه گری باشید که با نام فرهنگ و اسلام ممکن است فردیت شما را از شما بگیرند.
    و از طرف دیگر باید مواظب فیمنیست هایی باشید که می خواهند به اسم برابری شما با مردان، زمینه عروسک شدن شما را در جامعه فراهم آورند،
    از یک طرف باید نگران قوانینی باشید که شما را ، رنجتان را و غم هایتان را نمی بینند، و در پشت آنها فداشدن شما، برای خانواده ای پنهان شده است که خود آن خانواده از قبل موریانه زده شده است.
    از یک طرف باید مواظب پسرانی باشید که به اسم دوستی، جز لذت گذران اوقات فراغت را از شما انتظار ندارند،
    و از طرفی باید مواظب خانواده ای باشید که می خواهند چشم و گوش بسته، شما را به پسری بیاویزند.
    از طرفی باید مواظب گروه دیگری دختر از جنس خودتان باشید که مانند ویروسی ناگهان در خانواده شما می خزند،
    و از طرفی باید نگران این باشید که هنوز حق انتخاب و حق خواستگاری برای شما تابو شمرده می شود.
    از طرفی باید مواظب باشید که هنوز بعضی ها دختر را بی ارزش می دانند که فقط وقتی با ارزش شمرده می شود که زود ازدواج کند و اسم پسری در شناسنامه اش وارد شود ، و فقط در این صورت ارشمند می گردد.
    و از طرفی باید حذر کنی از کسانی که به هزار بهانه مثل تحصیل و شغل و آزادی و ...، شما را از یک ازدواج مناسب دور می کنند.
    و باز هم از هزاران طرف باید مواظب باشید که خود دختری نشوید که بخواهید انتقام این وضعیت ناعادلانه را از کسان دیگری بگیرید. مثلا زن سالار شوید، سلطه جو شوید، بی وفا شوید ، بی تعهد شوید، تنها شوید و ....
    دختران عزیزم اگرچه سن شما کم است ولی من راه ساده ای را به شما می آموزم که از همه این تهدیدات نهراسید. و نگران و مضطراب آینده نشوید. و در ضمن خودتون هیچ رنجی را به کام دیگران نریزید. این راه ساده را مانند پزشک نگرانی به شما توصیه می کنم که در میان میلیون ها ویروس و میکروب ، نگران افراد نیست. چون راههای مطمئنی را یافته است. نه مانند قدیم است که نصف شهر به طاعونی از بین بروند و نصف شهری به ویروسی فلج گردند.

    دختران گلم، شما را چون وجود خویش دوست دارم و تجارب خود را در قالب چند جمله در وجودتان میریزم. ممکن است تلخ باشد، چون واکسن فلج اطفال ، ممکن است شما را بسوزاند چون نیشتر تزریقاتی واکسن سرخک.
    سیاهی ها را که گفته ام درست گفتم. اما هنوز بی نهایت نکته دیگر را نگفته ام. و آنها چیزی نیست جز الوان زیبای زندگی. هنوز هم مردانی هستند که قبل از ازدواج با شما ، خود را وفادار شما می بییند و تن به ارتباط ناصحیحی نمی دهند چراکه دوست دارند، لایق دختری باشند که خود را حفظ کرده است.هنوز هم مردانی هستند که حقوق همسرشان را حتی بیشتر از حقوق خود رعایت می کنند.دخترانم اگر دقت کنید، هنوز مردانی را خواهی دید که لایق شماهستند و شما لایق آنهائید. اقرار می کنم که کم هستند، اما مگر نه اینست که همیشه بهترین ها کم بوده اند.


    دخترانم شایستگی اتان به نوع لباس و ورژن موبایلتون و منزلتون نیست. اتفاقا همین ها آفت شما خواهند شد. و مردانی بسوی شما می آیند که حاشیه های شما بیشتر از خود شما براشون مهم است. و از همه بدتر وضعیت خود شماست. که رفاه زیادتون مانع از ازدواج با مردی می شود که خود شما را طالب است و سرمایه او هم جز خودش نیست. عادت به لذت و رفاه مانع انتخاب درست شما خواهد شد.
    پاره های وجودم، سرمایه اصلی شما وجود عزیزتان است. نمی گویم فقط اندیشه اتان. می گویم وجودتان، اعم از رفتار و احساس و اندیشه و روان و متعلقات شما.
    این سرمایه را چنان افزایش دهید. که حتی اگر یک روز هیچ مردلایقی را نیافتید باز هم احساس کمبود نکنید. و اما اگر یافتید، به اتفاق هم، والدینی شوید که جز زمزمه عشق را به فرزندانشان نمی آموزند.
    تحصیل و زبان انگلیسی و هنر و ....، بخشی از خودسازی های شماست. و شاید کم اهمیت ترین آنها. اگر علمتان به شما آرامش نمی دهد پس وبال گردن خودتان و دیگران خواهد شد.
    اگر هنرتان موجب غرورتان می شود رهایش کنید.

    اگر در 5 سالگی ، در 7 سالگی ، در 10 سالگی ، در 12 سالگی ، در 17 سالگی ، در 20 سالگی آرامش نداشته اید، احساس خودشکوفایی نداشته اید. و نگران آینده بوده اید یا افسرده گذشته بوده اید. باید بگویمتان که روی آرامش را هرگز نخواهید دید. آرامش چیزی نیست که در آینده و در لامکان به سراغ شما بیاید. آرامش حسی در تک تک سلولهایتان در پهنه زمان و مکان است. اگر تجربه آرامش واقعی را داشته و دارید، مطمئن باشید خواهید داشت و هیچ مردی نمی تواند آن را از شما بگیرد.
    اگر روش زندگی را آموخته اید و زندگی را فرصت می شمارید که منحصر به فرد است و لحظاتش غیر قابل برگشت و قابل تبدیل به احسن، پس اگر تا کنون این لحظات شما را لبریز از شوق کرده است ، پس از این هم همینطور خواهد شد.

    دختران نازنینم که لبخندتان برآرامشم می افزاید، اگر در این مرحله از زندگی، تمام سعی تان گذر صحیح از آن است، نگران مرحله بعد نباشید که خودش میوه و ثمره همین مرحله است.

    دختران شیرینم، هر در سبزی نشانه باغ سبز نیست. لذا یاد بگیرید که دور اندیش باشید و تا ته باغ را در همان نظر اول با ظرافت ببینید. و از طرفی هر در سبزی نشانه آن نیست که باغ آن خشکیده است. و اصولا "در باغ سبز" نه نشانه رد، و نه نشانه قبول آن باغ است. یاد بگیرید، دقیق و ژرف اندیش باشید و سریع تا ته باغ را بببیند و بر اساس واقعیات تصمیم بگیرید.
    فراموش نکنید، ارضاء نیازهای روانی به طور با ثبات و صحیح جز با ازدواج میسر نیست. اگر چنین اندیشه ای را بپذیرید از اکثر تهدیداتی که در اول این یادداشت برایتان برشمردم مصون خواهید ماند.
    اگر پسری طالب دوستی باشماست، به او بگوئید که از جنس خود دوست بگیرد، واگر به خاطر جنسیت تو خواست با تو دوست شود بدان که زمینه ساز مشکلات بعدی می شود. مسئله متفاوت بودن جنس شما ، بین شما جاذبه می آفریند که محورش نیازهای عاطفی ، روانی و جنسی است. پس به جای منطق ، احساسهای شما فرمان را در دست می گیرند و متاسفانه این رابطه را به صورت افراطی رشد می دهند. رابطه ای که بعضی وقتها به غلط ، در ذهنت گمان ازدواج است، و در ذهن او یک تفنن و در بهترین حالت یک آزمایش می پندارد. بگذریم از پسرانی که نیمه راه تو را رها می کنند و احساسات عزیزت را به بازی می گیرند( بازی که تو خود مسببش بودی یا در آن بازی شرکت کردی). از آن بدتر پسرانی که هر گونه تست ازدواج و هر نوعی هرزگی را قبل از پیوند مبارک ازدواج خواهانند و تقاضا ها و ....، را از شما انتظار می کشند که شما را مردد می کند. و اگر در احتمال کمی ازدواجی صورت بگیرد، تو همان دختری هستی که بدون هیچ پیوند و آدابی، خود را در اختیار مردی قرار داده ای. بدبین می شود.، حصر می شوی، و یا رها می شوی و او هم انتظار دارد رها شود تا باز هم تکرار دیگری داشته باشد. اگر تجربه های دیگری داشته باشد ، مدام ناخودآگاه تو را در ذهنش با آنها مقایسه می کند . و مطمئن باش همیشه تو بهترین نخواهی بود.
    تفنن طلبی یک مرد پیش از ازدواج (در مورد دلدادگی با یک دختر) غالبا پیش آگهی از یک فردی می دهد که عنان اختیار و وظایفش را در چارچوب های بهنجار رعایت نمی کند. معمولا پذیرفتن مسئولیت ها در آنها کمرنگ می شود. و حدود مشخصی را برای خود قائل نیست.
    دختران عزیزتر از جانم، شما آزادید که هر نوع که دوست دارید زندگی کنید و این حق شماست ، چون صرفا یکبار به دنیا می آئید و صاحب یک زندگی هستید. و این جفاست که به میل من یا دیگری رفتار کنید. اما به همین دلیل که فقط یکبار زندگی می کنید. فرصت زیادی ندارید که خود همه تجربه ها را بیازمائید. پس تیزبین و زیرک باشید تا شما از سوراخی گزیده نشوید که هر روز هزارها نفر گزیده می شوند.
    با سرعت مجاز حرکت کنید و از سرعت غیرمجاز دیگران عبرت بگیرید، کمربند ایمنی را نه از ترس پلیس، بلکه به خاطر درسی که از تصادف دیگران گرفته اید، ببندید. لذا من به رایگان تجاربی را که از صدها دختر و پسر، و صدها خانواده گرفته ام در اختیارتان قرار می دهم. تا شما در انتخابهایتان با آگاهی بیشتر تصمیم بگیرید و لازم نباشد بیراهه ای که دیگران رفته اند شما بروید.

    من راه کسانی را به شما پیشنهاد می کنم که خوشبختی خود را جار می زنند، نه با زبان که در عمل.هیچ چیز گویا تر از حال رفتار و روان آدمیان نیست. اگر فردی افسرده ، مضطرب، روان رنجور، وسواسی، بدبین، ترسیده، عصبی و ... می باشد یعنی روش او را نباید شما در پیش بگیرید.
    "اهدنا الصراط المسقیم، صراط الذین انعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم و والضالین"
    اما راه کسانی که وجودشان آرامش هست و خنکای بهشتی آنها در هر محفلی آرامبخش وجودهاست، و فرزندان و نزدیکانش جز به خوبی از آنها یاد نمی کنند و خودشان نیز دارای چنین اوصافی هستند.
    راه کسانی را پیشنهاد می دهم که همیشه غصه رنجهای دیگران را دارند، و خود آزادند از ترسهای خیالی ، اضطرابهای پوشالی، حرصهای کودکانه و خیالات روان رنجورانه،....

    و اما

    انتخاب گر باشید
    دخترانم شاید آمدن و رفتنتان از این دنیا در اختیار شما نبوده است، اما در این میان میلیاردها انتخاب ریز و درشت در دست شماست. چه تصمیم دارید و چگونه با انتخابهایتان رفتار می کنید؟ اگر جزء آندسته باشید که بگوئید دست خودم نیست؟! و ....؛ پس بدانید فاتحه مهمترین خصلت انسانی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات هست را به راحتی منکر شده اید. کسی که انتخابی ندارد، مردنش بهتر است. چون از قبل تن به این مردار صفت بودن و بی انتخابی داده است. مگر نه اینست که برای هر هدفی ، برنامه ای و ....، نیاز به انتخاب هست.

    مسئولیت پذیر باشید
    گلهای با طراوتم، هر انتخابی که شما داشته باشید، هزینه هایی دارد که باید بپذیرید. یعنی مسئولیت پذیر باشید. اگر مسئولیت پذیر نباشید ، لازمه اش اینست که انتخاب گر نباشید و این یعنی فاجعه!!!!
    مسئولیت ها را با توجه به سن، فکر ، احساس، نتایج، دلایل و انتخاب خود بپذیرید. نه از زیر مسئولیت شانه خالی کنید، نه مانند قربانیان، مسئولیت پذیری افراطی داشته باشید و عواقب اعمال دیگران را به گردن نگیرید. اگر هم اکنون که کوچکید نتوانید از پس مسئولیت انتخابهای کوچک خود برآئید هرگز تمرینی نکرده اید که پس از این بتوانید در زندگی خود مسئولیت پذیر باشید.

    منعطف باشید
    دختران با شعورم، این دنیا، محل سعی، محل تلاش و محل حل مسئله است. کسانی که لوس و ننر بار آمده اند و فقط دوست دارند که کله ملق بزنند، سرشان به دیوار می خورد ولی خیلی دیر است. این دنیا بخشی از زندگی شماست. و اگر محدوده زندگی انسان به همین دنیا بود. آن وقت می فهمیدید که هیچ چیز سرجایش نیست. چون برای چند دهه سال زندگی، این همه مصائب و ....، خیلی مسخره است.( بسیاری از افراد به پوچی می رسند چون به فهم این مشکلات می رسند، اما جهان بینی آنها محدود به این چند سال زندگی هست، پس آنها خودکشی را منطقی می بینند)
    آری گفتم که دنیا یعنی محل حل مسئله، همانطور که شما خوبان یادگرفته اید مسائل درسی خود را حل کنید و آزمون دهید و این را به فراست آموخته اید ، که گاهی 20 می شوید و گاهی 19 و گاهی هم ممکن است تک بیاورید، در دنیا هم به هنگام حل مسائل با این نمرات روبرو می شوید . اگر انتظار داشته باشید دنیا بر وفق مرداتان باشد. از همین حالا بگویمتان که افسرده و مضطرب خواهید شد. اما یک محصل خوب همیشه انتظار حل مسئله را می کشد و برای کسب نتیجه تلاش می کند، لیکن نگران نمره نیست. لذا لازم است که شما انعطاف پذیر باشید ، مخصوصا در مورد مسائلی که حل آنها از عهده شما خارج است و بهترین کار سازگاری است. داغ عزیزان نمونه بارز اینگونه مسائل است. اگر من یا مادرتان، دوستتان یا عزیزانتان ،سریعتر از میان شما پرکشیدیم، زیاد نگران نباشید، مسیر یکطرفه زندگی بزودی دیدارتان را با ما تازه می گرداند. قبلا بهتون گفته بودم که شاید مرگ مشخص ترین چیزی باشد که عدالت درموردش اجرا شده است و سهم هیچکس ضایع نخواهد شد. اگر شما بتوانید آنقدر منعطف باشید که مرگ را ضایعه نبینید ، بلکه قسمتی از مسیر زندگی دیده و با آن سازگار شوید ، پس این اطمینان را از هیمن جا به شما می دهم که خوشخبت خواهید زیست. چون افراد سازگار، خشک و تعصبی و شکننده نیستند و سعی در حل هر مسئله و گذر از هر حادثه ای دارند و در صورتیکه از توان آنها خارج باشد به راحتی و آسودگی آن مسئله را در خود فرو برده و سازگار می شوند. افراد منعطف مانند دریایی هستند که اگر تخته سنگهای بزرگ و کوهها نیز بر سطح آنها بخورد، به راحتی در خود هضم می کنند، بدون اینکه لبریزشوند. اما اگر نامنعطف باشید. در این کوران حوادث زمانه مانند استکان آبی می مانید که با سنگریزه ای ، وجودتان لبریز شده و طاقت از کف می دهید. و فریاد وا اسفا شما بلند می شود.

    سخت کوش باشید ولی افراط نکنید.
    دختران بابا، شما منحصر به فردید و قیمت شما بی نهایت هست. کائنات در عوض شما کم است.در روح شما آن رب العالمین دمیده است و آن رحمان و رحیمی به شما افتخار کرده است، که دهانها را همه بسته. پس بدون تلاش و کوشش هم ارزشمندید. اما برای اینکه انسان باقی بمانید، نیاز است که سعی کنید و کوشش کنید تا پتانسیل منحصر به فرد شما را که هیچ کس ندارد به فعلیت برسانید و این نیاز به تلاش و کوشش دارد.
    تلاش و کوشش فقط کسب مال و ثروت، تحصیل و همسر و .... نیست. ( اگرچه اینها هم هست )، کوشش برای انسان بودن ، کوشش سترگی است. و انسان بودن یعنی شکوفایی همه آن خصیصه هایی که منحصر به توست.
    شاید کوشش تو ، نشاندن لبخندی بر صورت دوستت باشد که نگران امتحانش هست.
    شاید تلاش تو تلفن زدن به مادربزرگ و خسته و تنهایت باشد که هم اکنون در خاطرات دلبری جوانیش فرو رفته است.
    شاید سعی تو ، پاسخ مثبت به خواسته مادرت، در نه گفتن به فردی باشد که خود نیز مردد صادق بودنش هستی.
    شاید تلاش تو ، مهار احساسی باشد که می دانی نا بجاست، و قطع رابطه با پسری که میدانی هرگز منجر به ازدواج نخواهد شد.
    و شاید تلاش تو ، مطالعه چند کتاب برای طی کردن بهتر همه زندگی باشه....
    شاید نیز کوشش در تغییر خودت، آنجا که مسیرت، تو را به ناراحتی می کشاند. تغییر روشها و عادتهایی که نه به تو لذت می دهد نه به دیگران رضایت.

    مشورت کنید:
    دخترانم، شاید دیگران از بخشیدن آنچه دارند به تو ، بترسند چون ممکن است که بیم کم شدن آنرا داشته باشند. اما در مورد علم و عقلشان چنین نیست. دیگران تجارب تلخ و شیرین خود را به رایگان به تو می بخشند. اما سعی کن بیشتر از کسی مشاوره بگیری که حداقل دو صفت داشته باشد. دلسوز و متخصص باشد. که اگر دلسوز نباشد ، ممکن است از تخصصش برای سودجویی خود بهره گیرد و اگر متخصص نباشد، ممکن است دوستی خاله خرس در حق تو داشته باشد.
    این را بدان بچه هایی که مطالعه می کنند مانند پیران با تجربه هستند و پیرانی که بی مطالعه هستند چون کودکان ، بچه صفت و بی تجربه اند. همین جا معلوم می شود که کتاب هم می تواند مشاوری قوی برایت باشد. کتابی که عصاره تفکر و مطالعه چندین ساله همنوعان توست. ( در انتخاب کتاب دقیق باش).
    اگر در امور مهم زندگی خود مشورت نکنی، پس بدان که مجبور خواهی شد که در مشکلاتی که برای خود ایجاد کرده ای (به لحاظ بی مشورتی برایت ایجاد شده است) از مشاور کمک بگیری. خودت بهتر می دانی که دنیا تخصص گرا شده است. پس برای هر کاری از فرد متخصص خودش مشورت بگیر.


    دوستان همدل :
    حضرت علی علیه السلام می فرماید، ناتوان کسی هست که نمی تواند دوست خوبی بیابد و ناتوانتر کسی هست که دوست خوبی را از دست بدهد. دوستان خوب تکیه گاهند، مشاورند، همراهند، همدلند. اگر می توانستی به تالار همدردی سری بزنی متوجه می شدی چه کسانی دوستان خوبی هستند. که در کنارشان به آرامش می رسیم. کسانی که راه به تو نشان می دهند بدون اینکه تحقیرت کنند. و دستت را می گیرند بدون اینکه خودشان را ببیند و مغرور گردند.
    دوستان خوب سعه صدر دارند. و خوبی هایت را به خاطر بدیهایت ندیده نمی گیرند. و دستان عسلی ات را در دهانشان دندان نمی گیرند. به خاطر کاهی از ضعفهایت ، کوه قوتت را فراموش نمی کنند. و در رنجهایت تنهایت نمی گذارند. آنها چراغهای برافروخته ای در مسیرت هستند که مانع گمراه شدنت می شوند و به گاه افتادن، دستانت را می گیرند. ( و البته چنین حقی هم برگردنت دارند)
    ولی هرگز در میان دوستان به دنبال گل به خار نباش. و دوستی را به خاطر نقطه ضعفی ترک نکن. سعی کن از نقاط قوت دوستت بهره بگیری و در رفع عیوبش کوشا باشی.

    پدرومادر
    دختران نازنینم ، بگذارید از این بند بگذرم، که فراوان و عمیق است و نمی خواهم به خاطرش ، برای بعضی این ذهنیت پیش بیاید که از این نوشته برای خود کیسه ای دوخته ام!!

    و اما

    باقی این غزل را ای مطرب ظریف
    زین سان شمار که زین سانم آرزوست
















    .




    برایت بهترینها را آرزو می کنم ای عزیز





  14. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (دوشنبه 15 خرداد 96), نیکیا (پنجشنبه 11 خرداد 96), نجمه چ (جمعه 12 خرداد 96), ستاره زیبا (جمعه 12 خرداد 96)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مدتی است از زندگی ام لذت نمیبرم و ناامید و بدون هدف شدم و.....
    توسط bichare22 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 94, 18:47
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 02 اردیبهشت 94, 20:15
  3. چگونه مشکلاتی که مربوط به گذشته است را حل و فراموش کنم ؟
    توسط نیلوفر 21 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 مرداد 90, 15:27
  4. چگونه مشکلاتی که مربوط به گذشته است را حل و فراموش کنم ؟
    توسط نیلوفر 21 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مرداد 90, 12:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.