به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array

    چه جوري از شوهرم پول بگيرم. راهكار بگيد لطفا

    با سلام من ٤-٥ سال ازدواج كردم و يه دختر ٣ ساله دارم شوهرم به ظاهر از نظر مادي هيچ مشكلي نداره و وقتي اومدن خواستگاري اولين چيزي كه مطرح كردن اين بود كه اصلا هيچ مشكل مادي ندارن. درسته معيارم برا ازدواج اين نبود ولي خوب خودشون اين اول مطرح كرده بودن ولي من از وقتي با اين اقا عقد كردم هميشه مشكل مادي داره هر وقت ميگم پول بده ميگه ندارم هر بار يه بهونه واقعا ديگه خسته شدم من قبل ازدواج كار ميكردم بعد ازدواج نزاشت كار كنم كه تو خسته ميشي من خودم پول ميدم ولي اصلا نميدهباورتون نميشه حتي پول شارژ پول اينترنت پول تلفن كلا تمامي مخارجي كه به من ربط داره ميگه پول ندارم ديگه خسته شدم نميدونم چي كار كنم. من از خانواده اي نيومدم كه همش پول بخوام همش بگم پول بده نميدونم چي كار كنم بهم كمك كنين. مشكل مادي من باعث شده حتي از زندگي با شوهرم بدم بياد احساس ميكنم با اين پول ندادناش من دوست نداره به من ارزشي قائل نيست تمام مخارج من برا اون زياديه دارم كم كم افسرده ميشم. تا الان ميتونم بگم ٨٠٪‏ مسايل مادي من خانوادم تامين كردن. اونم من اصلا راضي نيستم ولي وقتي ميبينن پول نميده لباس نميخره و هزار تا مورد ديگه دوست ندارن من عذاب بكشم. ولي واقعا اين مشكل من داره از پا ميندازه. به هيچ شرايطي هم حاضر نيست با من راه بياد. نه ماه به ماه ميده نه هفتگي نه.... تمام راه هارو امتحان كردم نميشه كه نميشه. كمكم كنين.

  2. 2 کاربر از پست مفید negad تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 خرداد 96), غبار غم (پنجشنبه 04 خرداد 96)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 تیر 96 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1396-3-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    اخ گفتی ،منم مشکل دارم،نمیدونم چرا وقتی میگم پول میخوام،فقط بلده بگه ندارم،خدارو شکر وضع مالیش هم خوبه،ولی ندارم تکیه کلامشه،فکر کنم یه سری مردا عادتشونه،شوهر من که از بس طمعش زیاد شده فقط جمع میکنه،پول رو پول میزاره و وقتی یه پول گنده شد میره یه خرید گنده میکنه(دستگاه هایی که مربوط به شغلش هستن )نیازی هم نیست که هی دستگاه بخره،ولی طمعش خیلی زیاده،با همکارا چشم و هم چشمی و رقابت میکنن،ولی خب چه فایده پول رو پول گذاشتن وقتی نتونی ازش استفاده کنی و دل خانوادتو شاد کنی،این مسئله واسه منم خیلی آزار دهندست،گاهی وقتا میگم آخه پس نقش من تو زندگی این آدم چیه؟؟؟کافیه ظهر برسه خونه و 2 دقیقه غذا دیر آماده بشه قیامت به پا مبشه،مگه من کلفتم؟والا کلفت هم حقوق میگیره بابت کارش،ما اصلا واسه چی داریم زندگی میکنیم؟وقتی تو زندگیشون کاره ای نیستیم؟من یه دختر عمه دارم انقدر شوهرش بهش پول میده الان 300 ملیون تو یه حسابش پول هست،حالا اون یکی حساباش چقدره خدا میدونه،اونوقت من چی؟نه کادوی روز زن نه تولد نه عیدی،هیچی خبری نیست،تازه عیدی هایی که خانوادم بهم میدن ازم میگیره و به زور پس میده،پس ماها دردمونو به کی باید بگیم؟چرا زنا انقدر بدبخت و تو سری خورن آخه؟چرا مردا انقدر قلدرن؟کاش یکی بیاد یه راهی نشون بده ،منکه واقعا خسته شدم،البته من نمیخوام اقدام قانونی کنم

  4. 2 کاربر از پست مفید Papatiya تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 خرداد 96), غبار غم (پنجشنبه 04 خرداد 96)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array

    سلام خانومای عزیز
    از هر دوتون سؤال دارم ، با دقت پاسخ بدین؛

    ۱.
    در یک هفته چند بار مهمون دعوت میکنین؟ چه کسانی هستن و ناهار یا شام میمونن؟
    ۲. چند وقت یکبار لباس میخرین ، یا روسری و مانتو، شلوار؟
    ۳.
    خرج شخصی خودتون برای لوازم آرایشی و بهداشتی چقدر هست؟
    ۴. در ماه هزینه خوراکتون چند در میاد و چه خرجهایی برای یخچال دارین؟ مثلا سس ها...
    ۵.
    ماهی چند بار خانواده همسرتون به خونه ی شما میان؟
    ۶.
    از نظر رابطه عاطفی و زناشویی در چه سطحی هستین؟ سرد مزاج یا گرم مزاج؟
    ۷. در برابر دیگران رفتار و گفتار شما با همسرتون چطور هست؟آخرین باری که تعریفشو کردین کی بود؟
    ۸.
    آخرین باری که براش هدیه خریدین کی بود؟
    ۹. اگر همسرتون یک روسری بد رنگ و بد ترکیب براتون بخره واکنش شما چی هست؟
    ۱۰. خرج خانه شما بدون آب و برق و تلفن و کرایه و قسط چقدر میشه در یک ماه؟
    ۱۱. پول آب و برق و تلفن و اینترنتتون چند میشه؟
    متشکرم

  6. کاربر روبرو از پست مفید yarmehrban تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 14 خرداد 96)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اردیبهشت 98 [ 17:06]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    3,969
    سطح
    40
    Points: 3,969, Level: 40
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    165

    تشکرشده 137 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم . علاوه بر سوالای یارمهربان به این سوالام جواب بدی بد نیست :

    + فقط درباره ی شما خرج نمیکنن یا کلا هیچ خرجی نمیکنن ؟؟

    + خانوادشون سابقه ی خساست دارن ؟

    + تا چه حد از وضع مالی ایشون خبر دارین ؟ به نظر خودتون واقعا مشکل مالی دارن یا خساست به خرج میدن ؟

  8. 2 کاربر از پست مفید آوای بهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 خرداد 96), غبار غم (پنجشنبه 04 خرداد 96)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    پدر منم شورشو درآورده.....یه عمره نمی گه فلانی! (دخترم که نمی گه!) میری بیرون پول داری؟ سی سالته خرجتو کی میده از کجا میاری؟!......چیزی لازم نداری؟.....همه دندونام پوسیده، از یه شرکت اومدم بیرون فقط به خاطر دندونام! یه بار پول ضروریات رو نداده.....حالا به نظرم یار مهربان عزیز فک می کنه که مثلا خرجی من و امثال من بالاس، نه، اتفاقا اینجوری نیس هیچ! خرجیمونم خیلی کمه و همراه با صرفه جویی بوده و هست. شده دو سال با کتونی که سوراخ بوده رفتم دبیرستان، شده سه سال تو سوز سرما بدون کاپشن رفتم مدرسه....

    نکته جالب قضیه: جالب ترین نکته داستان اینجاشه که پدر من برخلاف اینکه ما رو به چشم لاشخورایی که چشم طمع به مال و اموالش داریم میبینه اما بیرون، پولشو مشت مشت خرج می کنه! شده پول آرایشگاه، خیاطی و طلای زن عموهام رو داده!!!!!!!!!!!!! شده به دخترعم هام بگه پول کم و کسری ندارین!!!! شده زمین 50 ملیونی خریده، برا اینکه به دستش بیاره برا دلال 3 تومن داده و برای اینکه همون زمینو بفروشه باز برا دلاله 5 تومن داده!!!!!!!!!!!
    شده ما شبا گشنه خوابیدیم اما پدرم رفته رستوران! ای خدا.....بیرون که میره غذا می خوره، میاد (ببخشید میگم) دندوناشو تمییز می کنه و بوی کباب و برنج و پیاز همه جا رو بر میداره! میدونین من سی سالمه و عزت نفسم بالاس ولی آدم بلاخره دلش می خواد دیگه، من هیچی، اون بچه های کوچیکتر از من که تو خونه نگام می کنن دلم و کباب می کنه.....پسرعموهام به پدرشون دستور میدن از بیرون برامون غذا سفارش بده، عموم که غذارو میاره ببینن رستورانش سطحش پایینه یا غذا شوره و اینا غذارو از پنجره پرت می کنن بیرون تا عموم بدو بدو بره غذای دلخواهشون رو تهیه کنه، اون وقت مام که کلی رعایت حال پدرمم رو می کنیم تا دهنمون رو باز می کنیم مثلا بگیم پدر من این فرشه دیگه تار و پودش از هم جدا شده می گه من پول ندارم، ندارم، ندارم......
    بعضی از آدما فقط فک می کنن زندگی تو همین دنیا خلاصه میشه، ولی من به شخصه دنیا رو خیلی بزرگتر از اینا میبینم........

    (قرار شده پول رنگ خونه رو من تهیه کنم بدم، همیشه اینطوری فک کردم که به به زندگیمون خوب میشه، خونمون خوشگل میشه واینا، چن روز پیش عموم اومده بود خونه ما، اتفاقی شنیدم پدرم به عموم میگه من همه مال و اموالمو می فروشم و خرج می کنم تا برای اینا (مارو می گفت) ارث و میراث نذارم!، راستش خیلی دلم گرفت، من نمیگم به اموال پدرم چشم دارم که البته تاکید می کنم به لطف مادرم این مال و ...رو برا خودش دست و پا کرده و مادرمم به جرات می تونم بگم تو 90 درصدش سهم داره، ولی بلاخره مثلا اون پول رنگ و میتونم برا خودم پس انداز کنم، یا حتی برم دندونامو باهاشون درست کنم دیگه. اما این کار و نمی کنم....آخرشم حرف بابامم این میشه که من واسه اینا چیزی نمی ذارم.....)
    ویرایش توسط غبار غم : پنجشنبه 04 خرداد 96 در ساعت 21:48

  10. کاربر روبرو از پست مفید غبار غم تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 14 خرداد 96)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام به همه مرسي دوستان از وقتي كه گذاشتين يار مهربان جواب سوالاتت مينويسم:
    ١-من هر هفته مهمون ندارم در ماه يكي يا دو بار مادرم مياد و ناهار ميمونه ميره چون با دوستام رفت امد ندارم به خاطر شوهرم چون اون دوست نداره.
    ٢- آخرين بار عيد خريد كردم هول هوش ٤٠٠ هزار تومان شد خريدم اكثرا عيد به عيد ميشه خريده اونم جزيي نه كلي سعي ميكنم مناسب بخرم تا بتونم نيازم بخرم مثلا همين تازگي مهمون بودم لباس ميخواستم چندبار گفتم گفت ندارم آخر سر مامانم خريد خيلي از لباسهاي من مامانم ميخره چون خيلي بهش ميگم ميبينم نميخره مجبور ميشم از مامانم بگيرم كه خيلي اين قضيه ناراحتم ميكنه و شوهرم جوري بر خورد ميكنن كه انگار وظيفه مامانم لطف خاصي نكرده حتي لباسهاي بچه ام رو هم مامانم اكثر وقتها ميخره چون واقعا ميمونم چيكار كنم.
    ٣- لوازم اريش هم عيد به عيد ميخرم اونم خيلي زياد باشه با ٥٠٠٠٠ تمومش ميكنم.
    ٤- خرج يخچالمون ميون٦٠٠ الي ٨٠٠باشه فكر كنم چون خرج خونه با من نيست و اصلا كاري با خرج خونه ندارم. ماهي يه بار بيرون غذا ميخوريم بعد عيد تا الان دوبا بيرون غذا خورديم كه هر بار ١٠٠ هزار تومان پول غذاي ما دو نفر شده چون بچم كوچيك با هم ميخوريم ولي همين ١٠٠ هزار من ازش بخوام كه برم بوليز بخرم همش ناله ميكنه ميگه پول ندارم ميخواي چيكار كمد پر اباس و هزارتا از اين حرفاااا
    ٥- ما با خانواده همسرم يه جا هستم يعني يه اپارتمان هستيم واسه همين زود زود نميان فرقش دوماه شايدم سه ماه يه بار دعوت كنيم اونم فقط پدر مادرش. كل خانوادش همه خواهراش برادراش سالي دو بار ميان فوقش.
    ٦-رابطه عاطفي مون اوايل بد بود اين اواسط بهتر شده بود باز تازگي ها خراب چون تمام اين مشكلا مادي و سختگيري هاي همسرم باعث ميشه از زندگيم سر بشم و هيچ حسي نمونه از نظر زناشويي رفته رفته داره افتضاح ميشه اونم از طرف من چون واقعا روحا خيلي عذاب ميكشم و اينم به صورت خودكار تو رابطه اثر ميزاره.
    ٧-هميشه بهش احترام ميزارم و سعي ميكنم بهش ارزش بدم ولي شوهر من بر عكس هميشه پيش اين اون من تحويل نميگيره مخصوصا خانواده خودش اصلا همش انگار ميخواد به من دستور بده يا من ضايع كنه در حالي كه تو خونه اينجوري نيست. تعريفش نكردم پيش اين اون، اخه خودم ازش دلخورم چه جوري تعريفش كنم خوووب
    ٨-اخرين بار روز مرد امسال تمام عيدي هاي دخترم و خودم جمع كرديم براش كادو خريديم نميتونم براش زياد كادو بخرم چون واقعا پول نميده كه منم بتونم كادو بخرم از عيد تا الان كلا ١٠٠ هزار تومان اونم خورد خورد پول داده باور كنين اونم همش خرج بچه ام شده.
    ٩-هيچ وقت به روش نميارم اصلاااا اتفاقا تعريفش ميكنم.
    ١٠- خرج خونمون نميدونم فكر كنم هول هوش ٨٠٠ تومان اينا باشه نميدونم چون اصلا از خرج خونه هيچ اطلاعي ندارم
    ١١-پول اب و برق و گاز ما اشتراكي واسه همين هميشه پدر شوهرم پرداخت ميكنه ولي تلفن مابين ١٥٠٠٠-٢٠٠٠ مياد ماهي يه بار هم بسته ١٢٠٠٠ توماني ميزنم ١٠٠٠٠ تومانم شارژ تلفن ام ميشه كه از عيد تا الان يه بار داده بقيش مامانم داده الانم تلفن قطع ميگه پول ندارم.

    آواي بهشتي جواب سوالاات شماهم:
    ١- من احساس ميكنم فقط به من خرج نميكنه نميدونم قصدش چيه چون هر بار ميگم پول بده هميشه ميگه ندارم ولي يه هويي يه پول غلمبه خرج ميكنه مثلا بعد عيد رفت خونمون فرش دستبافت خريد ولي هميشه به من ميگه پول ندارم.
    ٢- انگار كلا عادت دارن هميشه بگن پول ندارم فكر ميكنه بگه پول دارم من از خودم در ميام پر رو ميشم نميدونم كه چه فكري داره ولي ميدونم وقتي داره هم ميگه ندارم.
    ٣- از در امدش اصلا خبر ندارم چون شغل ازاده ولي مثلا يه خونه ديگه تو پايين شهر داره ميگم بده اجاره حداقل ماهي ٢٠٠-٣٠٠ تومان ماهانه ميشه اون بده به من هر بار يه بهونه مياره مشكل مادي داره ولي وقتي ام پول داره بازم ميگه ندارم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید negad تشکرکرده است .

    آوای بهشت (جمعه 05 خرداد 96)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط غبار غم نمایش پست ها
    پدر منم شورشو درآورده.....
    سلام عزیرم
    اگر میشه اسمی مستعار برای خودت بذار، شکوفه ی گیلاس چطوره؟ ایندفعه بهت بگیم شکوفه گیلاس تا غبار غم، موافقی؟
    خب شکوفه ی گیلاس ..
    من تموم حرفای تو رو خوندم، گلم ما آدمها در زندگی رنج رو تجربه میکنیم و باهاش رشد میکنیم.
    یکی با مریضی، یکی با خانواده، یکی با همسر، یکی با فرزند، یکی با مال و ....
    برای تو شدن مشکلات پدرت که دامن گیر شما هم شده و بخاطر تأثیرات منفی رفتار و گفتارش زندگی و افکار شما درگیر شده.
    عزیزم؛
    خدارو شکر که از نوجونی در اومدی و الان دیگه انقدر بزرگی که میتونی فکر کنی و تصمیم بگیری.
    دنیا برای تو هنوز در ابتدای خودشه کی میدونه یک سال دیگه این موقع ها کجایی؟
    ما در دنیای احتمالات زندگی میکنیم، فردا شاید روز تو باشه . نه من میدونم و نه تو
    زندگی رو همین جوری بپذیر و هرگز زانو نزن.
    تو آفریده شدی اما نه بیهوده و نه برای رنج... امکان نداره کسی برای رنج آفریده بشه، خداوند از مادر مهربان تره
    دعا کن و در کنارش تلاش کن.
    تو که میدونی چقدر خداوند مهربانه...
    در مهربانی خدا بذار یه داستان برات بگم
    روزی عارفی ازجایی میگذشت، بعد دید کودکی درون گل و لای افتاد و تموم بدنش و صورتش گِلی شد. همه ازش دوری کردن و مادر کودک بطرفش دوید و گِل از صورت فرزندش پاک کرد. عارف بر زمین افتاد و بیهوش شد.
    وقتی بهوش اومد گفتن بنده ی خدا چرا از حال رفتی؟ گفت به یاد خدا افتادم که مثل همین مادر گناهان رو از بندگانش پاک میکنه و به سوی اونها همیشه عطوفت داره... خدا از مادر مهربان تر بود...
    عزیزم زندگی اینجوری نمیمونه ، تو هم یه روزی ازدواج میکنی و میری، اون روز مادر و خواهر برادرت در کنار خوشحالی تو خوشحالن. تو شادی خودت رو با اونها سهیم میشی.‌ همسرت دوستت خواهد داشت و با هم با مهر رفتار میکنین. این غم ها و غبارها رو هم کم کم باد روزگار میبره و شیرینی یک آینده ی خوب در کامت پابرجا میمونه.
    به تاپیک دعای امن یجیب سر بزن، برای دیگران دعا کن تا اونها هم برای تو دعا کنن . امسال شب قدر رو احیا بگیر و خدا رو به اسمهاش قسم بده، همون دعای جوشن کبیر... خدا رو با نامهاش بخون ... تو خونه ذکر یا رئوف رو بخون .



    نقل قول نوشته اصلی توسط negad نمایش پست ها
    سلام به همه مرسي دوستان از وقتي كه گذاشتين
    سلام عزیزم
    تاپیک های شما رو خوندم و همچنین دیدم که چه زن مقاومی هستی
    عزیزم در ذهن همسرت یک بدبینی و بی مهری شکل گرفته، که تو باید به همه ی این ماجراها پایان بدی.کارگردان شو!
    به همسرت بگو بی هوا کنار مادرم اومدم، دیدم با پدرم صحبت میکنن. وقتی بحرفشون گوش دادم ازت تعریف میکردن و میگفتن خدارو شکر که همسر دخترمون هم مهربان و هم یه مرد واقعیه، کسی که میشه بهش تکیه کرد.
    میگفتن اونها امید ما هستن برای آینده و دل خرسندیم به بودن دومادی که مثل یک پسر میتونیم به بودنش دلگرم باشیم .
    خداروشکر که فرزند دارن و در کنار هم آرامش دارن.
    مدام از این حرفا بزن...
    رفتی خونه ی پدر و مادرت بگو مامان و بابا همسرم خیلی دوستتون داره و خیلی برای شما ارزش قائله و واقعا پشت سر احترامتون رو میگیره. ازش بدل نگیرین اگر گاهی چیزی میگه خسته ی کار و مشغله ی روزانس.
    گاهی که همسرت از خونه بیرون میره برو دم در و ببوسش و بهش یک لقمه نون و پنیرو گردو بده . بگو عزیزم منتظرم و ظهر چی درست کنم برات؟
    هر وقت دلت برای خانوادت تنگ میشه بگو عزیزم امروز دلم برای همه تنگه هم مامان بابای تو و هم هم والدین خودم. اول یه سر بزنیم به مامان و بابای تو ، بعدم یه سر به مادر و پدر من نظرت چیه؟
    یه وقتی اگر میگه نه بگو چشم عزیزم ، میدونم خسته ای... بعد ماساژش بده و ببوسش و بگو من با تو همه جا میرم و میام، پس منو خودت ببر خونه ی پدر و مادرم...تو نبری کی ببره؟
    وقتی پدر و مادر و همسرت یه جا هستن مجلسو بدست بگیر،،، بلند بگو مامان همسر من بهترین مرد دنیاس... واسم همه کار میکنه و خدارو شکر هیچی کم ندارم.(تحریک کردن برای رسیدگی)
    به پدرت بگو بابا جون وجودتون برکت هست ، مامان جون بودنتون نعمت هست.
    وقتی همسرت سر کار میره بگو عزیزم وقتی نیستی خونه خالیه ، زودی برگرد پیشم که دلم برات تنگ شده.
    بگو عزیزم فلان غذا رو میخوام بپزم مثلا آبگوشت سیب زمینی و سبزی بخر. وقتی خرید بگو بابا عالیه این سبزی ، واقعا خریدت بهتر از منه، چه سبزی خوبی .. دستت درد نکنه(تحریک برای خرید بیشتر)
    بگو عزیزم دوست دارم یه روسری داشته باشم که فقط سلیقه تو باشه رنگ و طرحش ... وقتی خرید حتی بد هم بود بگو این عالیه ، چه سلیقه ی خوبی داری .نمیدونستم انقدر با سلیقه ای آفرین(تحریک برای هزینه لباس)
    خانواده همسرت رو شام دعوت کن و ازشون پذیرایی کن و جلو همسرت بگو شما برای ما نعمت و برکت هستین.
    یک مدت اینکارو انجام بده و همه ی ناراحتیا و عصبانیتت رو دور بریز و به چهره فرزنت نگاه کن تا احساست بهتری داشته باشی.علت هزینه نکردن همسرت این مشکلات هست که به مرور زمان برطرف میشه.
    ویرایش توسط yarmehrban : جمعه 05 خرداد 96 در ساعت 18:54

  14. 4 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 06 خرداد 96), نیلوفر:-) (جمعه 05 خرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 09 خرداد 96), غبار غم (شنبه 06 خرداد 96)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    دخترت که دیگه بزرگه می تونی بزاریش مهد
    به نظرم برو سرکار هم دستت تو جیب خودته هم منت کسی رو سرت نیست (کار خاصی بلد نیستی کارخونگی بگیر)
    به هیچ وجه از مامانت پول نگیر
    وقتی ببینه نیازهات برطرف میشه خوب از خداشه
    متاسفانه بعضی ها اعتقاد دارن حالا که ارث زنها نصف مردها پس هر چی از خانواده همسر بگیریم بازم کمه

    می تونی خریدهای خونه رو بر عهده بگیری و از صرفه جویی خریدهای خونه مبالغی رو پس انداز کنی
    یا اینکه بهش بگو ماهانه یه مبلغی برای خرج خودت بده

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 مهر 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-12-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,263
    سطح
    35
    Points: 3,263, Level: 35
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    365

    تشکرشده 236 در 117 پست

    Rep Power
    35
    Array
    یار مهربان عزیزم از کجا میدونستی من عاشق شکوفه گیلاسم؟.....قبول! من شدم شکوفه گیلاس.....می خواستم نام کاربریمو عوض کنما یکم سرم شلوغ بود.....ممنون به خاطر نوشته های همیشه قشنگت

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1392-7-30
    نوشته ها
    154
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    30
    Array
    چند روزي به اينترنت دست رسي نداشتم ببخشيد
    يار مهربون تمام گفته هاي شما درست و منم خيلي سعي كردم رعايت كنم ولي جواب نميده چون يه نفر بايد خودش بخواد تا تغيير كنه و يا اعتماد كنه شوهر من اصلا نميخواد از چهارچوب و افكار غلطش دست بردار واسه همين تمام كاراي من نه به چشمش مياد نه تقدير ميكنه هميشه جوري بر خورد ميكنه كه وظيفم. واقعا از زندگيم خيلي سرد شدم وقتي ميبينم نه باهام حرف ميزنه از سر كار مياد يه سلام همين خوبي و خسته نباشيد من اگه نگم حتي حالمم نميپرسه مياد ميشينه هيچ حرفي نميزنه چندين بارها گفتم چرا حرف نميزني ميگه چي بگم من شروع ميكنم به حرف زدن هميشه اخرش يا دعواس يا حرفاي شكننده هميشه هم بلا استثنا بعد حرفي پاي خانواده من ميكشه. ميريم مهموني همش خودش ميگيره حرف نميزنه هيچ واكنشي نشون نميده واقعا خجالت ميكشم. نه مسافرتي ميريم نه تفريح دو نفره هيچييييي. همش جوري بر خورد ميكنه انگار از من بي زاره از من بدش مياد به خودشم گفتم ميگه نه اين فكر تو هستش من از تو بيزار نيستم ولي اگه كسي كسي دوست داشه باشه بهش توجه ميكنه شاديش غمش براش مهم نه اينكه من دراز بكشم بميرم نمياد بپرسه چي شده مردي زنده اي نه خواسته هام براش مهم نه نيازم. پولم كه نميده اين مسيله پول داره داغونترم ميكنه. همش دوست داره من در مقابل خانوادش خورد كنه هميشه خانوادش ببينن اين اصلا به زنش اهميت نميده تا بلكه راحت بشن با وجود تمام اينا رفته رفته محبت من نسبت به شوهرم و زندگيم داره كم ميشه و همش افسوس اين ميخورم كه چرا انتخاب اشتباهي كردم چرا عاشق شوهرم نيستم چرا مردم و اكثر زوجها با هم خوبن هواي هم دارن برا همديگه مهمن ولي ما نه و صد افسوس كه الان يه دختري دارم كه به خاطر اون و ايندش هيچ كاري نميتونم بكنم با تمام اينا چه جوري بشينم الكي تعريف كنم الكي بگم دوست دارم و هزار تا حرف ديگه البته كردم تعريفشم كردم همه جوره خودم تغيير دادم ولي فايده اي نداشت.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احساس ترس و زندگی پوچ
    توسط alireza45 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 29 خرداد 95, 03:08
  2. اصلا دلم نمیاد واسه نامزدم پول خرج کنم
    توسط مینا 66 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 بهمن 94, 12:23
  3. شوهرم بیکارشده هیچ پولی نداریم
    توسط مرمر تنها در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 اسفند 92, 12:55
  4. باخت پول
    توسط Vampier در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 25 مرداد 92, 19:08
  5. پوچی
    توسط memul در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 25 دی 89, 04:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.