به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array

    بعد از 9 ماه خانواده همسرم زنگ زدن که ما میخوایم برای آشتی بیایم!!!!!بنظرتون چکار کنم؟

    سلام دوستان
    دوستانی که پست های قبلی منو خوندن در جریان مشکلات من هستن....
    بعد از تمام مشکلاتی که با همسرم داشتم و همسرم وکالت حق طلاق رو بهم داد و رفت...
    منم رفتم دنبال وکیل ومشاوره و دادگاه و...(با هزینه از خودم)
    و الانم حکم طلاق رو از قاضی گرفتم...فقط باید برم محضر خطبه طلاقم خونده بشه و طلاقم ثبت بشه....
    چند روز پیش خواهر همسرم زنگ زد به مامانم و گفت که ما میخوایم بیایم برای آشتی و هر تعهدی هم لازم باشه رو میدیم....منم اصلا نمیدونم چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تمام فامیل ما میدونن که ما طلاق گرفتیم ....
    و از یه طرفم با چند نفر در مورد برگشت شوهرم حرف زدم ولی اونا خیلی مخالف بود...خودمم نمیدونم چکار کنم؟؟؟؟؟؟از یه طرف هم شوهرم خودش هیچ زنگی به من نزده که بگه میخاد جبران کنه....و آبجی من میگه شوهرت به زور خانواده اش داره برمیگرده وگرنه خودش باید زنگ میزد؟؟؟؟؟؟؟کسی هست که راهنمایی ام کنه؟؟؟بهشون بگم که بیان یا نه؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید haniye68 تشکرکرده است .

    زن ایرانی (دوشنبه 01 خرداد 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    کم و بیش تاپیکهاتونو خوندم

    اولا همون طور که نوشتین ایشون شخصا به شما مراجعه نکرده واسه ادامه دادن و سفارش این و اون برا شما سودی نداره

    حتی اگه شما بخواهید دوباره با ایشون باشید بازم باید زیر نظر وکیلتون این کارهارو انجام بدید

    دوما باید مطمئن بشید که ایشون سر کار میرن حتما ,

    سوما باید تعهد بگیرید که رفیق بازیرو تعطیل کنند و دست رو شما بلند نکنند

    چهارما به حرف خونوادتون گوش بدید چون اونا صلاحه واقعیه شما رو میخوان.. نمیخوام بترسونمتون ولی اگه رفتید و دوباره شکست خوردید شاید حمایت خونوادتون مثله الان دگ نباشه

  4. 7 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    *nastaran (دوشنبه 01 خرداد 96), haniye68 (چهارشنبه 03 خرداد 96), Hildaa (دوشنبه 01 خرداد 96), نیکیا (دوشنبه 01 خرداد 96), Ye_Doost (پنجشنبه 04 خرداد 96), بارن (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، آقای جوادیان درست میگه

    بنظر منم شما باید اون همه رنج و سختی رو بیاد بیاری و ببینی اصلا ارزشش رو داره!
    وقتی تاپیک زدی ظاهرا بدتم نیومده اینو شنیدی! لطفا خودتو سبک نکن.
    باید معذرت خواهی بصورت رسمی و با جلسه ای بین خانواده ها باشه و شروط های مهمی که ایشون تعهدشو بشما بدن.
    شایدم اونا از دست پسرشون خسته شدن و هولش میدن به سمت شما!
    در هر حال دوری ، سردی و نفرت میاره. کسی که بتونه دوریو تحمل کنه اینبار ده سال دیگه میاد.
    باید جلوی همه به اشتباهاتش در قبال شما اعتراف کنه و کتباً قول بده.
    اینبار برای خودتون حقوقی تعریف کنین که در صورت برگشتن ایشون به روال قبلی بتونین مطالبش کنین و مانعی براش باشه.
    اینبار سست نباشین و در گرفتن تصمیم بسیار مغرور و محتاط باشین، جوری که به داشتنون بندازه نه بگه تا زنگ زدن اومد از خداش بود.
    در پایان از اونی که زنگ زده بخواین خودش زنگ بزنه و با خانوادش خدمتتون برسه! یا علی

  6. 5 کاربر از پست مفید *nastaran تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 03 خرداد 96), نیکیا (دوشنبه 01 خرداد 96), بارن (دوشنبه 01 خرداد 96), جوادیان (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام هانیه جان.خوبی؟

    فکر میکنم خودت جواب سوال خودت رو میدونی. وقتی میگی خودش حتی یه زنگ هم نزده........ یادت بیاد به همه سختی هایی که کشیدی و عاقلانه و قاطعانه تصمیم

    بگیر.

  8. 6 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 03 خرداد 96), khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96), نیکیا (سه شنبه 02 خرداد 96), میس بیوتی (چهارشنبه 03 خرداد 96), بارن (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  9. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    هانیه جان

    اگر اون آقایی که شما توصیف کردید (در حدی که من از حرفهاتون می شناسمش) برادر من بود، حتما حتما برای برگشتن همسرش تماس می گرفتم و پیشقدم می شدم.
    نگران بیکاری و اعتیاد و رفیق بازی و بی خانمانی برادرم می شدم و می گفتم اقلا هانیه بیاد یه کمکی باشه که جمعش کنیم.

    اما این که شما چه جوابی بدی بستگی به خودت و شرایطت داره.
    واقعا شرایطت اینقد بد هست که بودن در کنار همچین مردی، از نبودنش برات بهتر باشه؟

    این مدت که از هم دور بودید شرایط روحی و روانی و ... چطور بود؟
    چقد روی خودت کار کردی؟ چقدر آرامش داری؟

    چرا بازم نگران حرف مردمی؟ همه فامیل می دونن ما جدا شدیم یعنی چی ... به فامیل چه ربطی داره !!
    مهم خودتی و زندگیت ...
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 03 خرداد 96), khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96), نیکیا (سه شنبه 02 خرداد 96), جوادیان (سه شنبه 02 خرداد 96), حیاط خلوت (سه شنبه 02 خرداد 96), غبار غم (سه شنبه 02 خرداد 96)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    من یه سر به تاپیکهای قبلیت زدم نمی خوام نظرم رو مستقیم بدم ولی این رابطه تموم شدست. فقط و فقط بهت توصیه می کنم خودت هم برگردی عقب و تاپیکهات و حرفهایی که نوشتی رو بخونی بعد ببینی واقعا دلت می خواد برگردی؟ یعنی واقعا با این همه اتفاق دودل هم می شه شد ؟

    به نظرم یه جواب رد محکم بده و منتظر یه شوهر بهتر و مسئولیت پذیرتر باش. عشق و عاشقی با همچین آدمایی رو بریز دور... فکر می کنی بعد از 9 ماه چی تغییر کرده؟ به بلوغ فکری رسیده ؟ واقعا من با خوندن تاپیکهای قبلیت برام سوال پیش اومده که چه جوری هنوز دو دلی ؟ تازه راحت شدی. مادرت تقریبا پذیرفته . همه فامیل که تقریبا می ترسیدی از فهمیدنشون ، همه چیزو فهمیدن . به فکر خودت و یه آینده بهتر باش. اشتباه گذشتت رو دوباره تکرار نکن. من اگه جای تو بودم خودشم می اومد به دست و پام می افتاد و خونه و ماشین هم به نامم می زد دیگه بر نمی گشتم. عزت نفست رو حفظ کن و خودتو انقدر خوار و خفیف نکن دختر خوب. ماشالا برای خودت کسی هستی. درس خوندی کار می کنی و مطمئنا فضایل اخلاقی زیادی داری پس قدر خودتو بدون و زیر بار تحقیر اون مرد نرو فقط چون باید شوهر کنی.

  12. 5 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 10 خرداد 96), نیکیا (سه شنبه 02 خرداد 96), میس بیوتی (چهارشنبه 03 خرداد 96), بهاره جون (سه شنبه 02 خرداد 96), شیدا. (سه شنبه 02 خرداد 96)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    کم و بیش تاپیکهاتونو خوندم

    اولا همون طور که نوشتین ایشون شخصا به شما مراجعه نکرده واسه ادامه دادن و سفارش این و اون برا شما سودی نداره

    حتی اگه شما بخواهید دوباره با ایشون باشید بازم باید زیر نظر وکیلتون این کارهارو انجام بدید

    دوما باید مطمئن بشید که ایشون سر کار میرن حتما ,

    سوما باید تعهد بگیرید که رفیق بازیرو تعطیل کنند و دست رو شما بلند نکنند

    چهارما به حرف خونوادتون گوش بدید چون اونا صلاحه واقعیه شما رو میخوان.. نمیخوام بترسونمتون ولی اگه رفتید و دوباره شکست خوردید شاید حمایت خونوادتون مثله الان دگ نباشه
    »ممنون از راهنمایی ات
    مامانم میخواد که من آشتی کنم....مادر من یک زن قدیمی هست که حرف فامیل براش اولویت داره.....و فقط و فقط بخاطر حرف فامیل دوست داره که من آشتی کنم....

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array
    وااااااای هانیه جان ! اینکارو نکن!
    کم نکشیدی تو این مدت! این اقا اگه تغییر کرده بود و تمایلی داشت خودش بهت زنگ میزد و خواستش رو میگفت! معلومه از دستش خسته شدن دنبال یکی میگردن بارشو بندازن رو دوشش ،ترو خشکش کنه و به راه بیارتش!

  15. 2 کاربر از پست مفید میس بیوتی تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 03 خرداد 96), بارن (چهارشنبه 03 خرداد 96)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    هانیه جان

    اگر اون آقایی که شما توصیف کردید (در حدی که من از حرفهاتون می شناسمش) برادر من بود، حتما حتما برای برگشتن همسرش تماس می گرفتم و پیشقدم می شدم.
    نگران بیکاری و اعتیاد و رفیق بازی و بی خانمانی برادرم می شدم و می گفتم اقلا هانیه بیاد یه کمکی باشه که جمعش کنیم.

    اما این که شما چه جوابی بدی بستگی به خودت و شرایطت داره.
    واقعا شرایطت اینقد بد هست که بودن در کنار همچین مردی، از نبودنش برات بهتر باشه؟

    این مدت که از هم دور بودید شرایط روحی و روانی و ... چطور بود؟
    چقد روی خودت کار کردی؟ چقدر آرامش داری؟

    چرا بازم نگران حرف مردمی؟ همه فامیل می دونن ما جدا شدیم یعنی چی ... به فامیل چه ربطی داره !!
    مهم خودتی و زندگیت ...
    شیدا جان من تو این 9 ماهی که همسرم نبوده ....180 درجه تغییر کردم....این تغییراتم از همه لحاظ بوده....ظاهری و باطنی و روحی و روانی....البته دوران سختی رو گذروندم...ولی سعی کردم خودمو بکشم بالا....خدا رو شکر وضعیتم خیلی بهتر از زمانی هست که همسرم بود....زندگیم به روال خوبی رسیده....ولی فقط حس میکنم که یه مردی باید تو زندگیم باشه....نه یه مرد مثل همسر قبلیم...حس تنهایی درونم وجود داره با اینکه خیلی حالم بهتر شده....نمیدونم شایدم بخاطر همین حس تنهایی هست که دوست دارم به همسرم یه وقتی بدم!!!!!!!!!!!1دوست و آشنا دور و برم زیاد هستن....تنهایی ام بخاطر وجود یک مرد رو منظورمه

  17. کاربر روبرو از پست مفید haniye68 تشکرکرده است .

    khaleghezey (چهارشنبه 24 خرداد 96)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم حالا که تغییر کردین، آرامش دارین و حالتون بهتر شده، حیف نیست با فرصت دادن به کسی که خودش قدر این فرصت و نمیدونه؛ روح و اعصاب و زندگی خودتون و فرسایش بدین جوری که ممکنه دیگه نتونین خودتونو بازیابی کنید؟
    مطمئنا اگه همسرتون هم تغییرات اساسی کرده بود و دلش می خواست یه شانس دوباره برای زندگی با شما داشته باشه به این کار تشویقتون می کردیم
    اما حالا...
    به نظرم صبور باشید و به خدا توکل کنید . بالاخره مردی که لیاقت شما رو داشته باشه و قدرتونو بدونه پیدا میشه حتما

  19. 4 کاربر از پست مفید Hildaa تشکرکرده اند .

    haniye68 (چهارشنبه 10 خرداد 96), maryam.mim (چهارشنبه 03 خرداد 96), بارن (چهارشنبه 03 خرداد 96), شیدا. (جمعه 05 خرداد 96)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. یک زن از مردش چه توقعاتی داره. خواهشا کمک کنید. زندگیم داره از هم می پاشه.
    توسط majid_majid در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 67
    آخرين نوشته: جمعه 04 اردیبهشت 94, 04:22
  3. کی مشکلاتم با شوهرم تموم میشه و می تونم طعم خوشبختی رو حس کنم؟
    توسط LilaWithoutHope در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: سه شنبه 27 اسفند 92, 20:17
  4. از وقتی ماشینم رو فروختم حالم بد شده....باید چی کار کنم به نظرتون؟
    توسط شوکا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 05 اسفند 90, 00:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.