سلام
هم از خانم شیدا و هم از خانم زلال تشکر می کنم ... امیدوارم این دعا در حق همه ما اجابت شود
برای نفر بعد دعا میکنم که :
هیچوقت امیدش را به خدا از دست ندهد و هر چه زودتر گره از مشکلات زندگیش باز شود
آمین یا رب العالمین
تشکرشده 764 در 211 پست
سلام
هم از خانم شیدا و هم از خانم زلال تشکر می کنم ... امیدوارم این دعا در حق همه ما اجابت شود
برای نفر بعد دعا میکنم که :
هیچوقت امیدش را به خدا از دست ندهد و هر چه زودتر گره از مشکلات زندگیش باز شود
آمین یا رب العالمین
dooo (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), miss seven (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), mohamad.reza164 (جمعه 05 خرداد 96), zolal (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), آرامش خیال (جمعه 29 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (جمعه 29 اردیبهشت 96)
تشکرشده 1,405 در 461 پست
سرشار گرامی ممنونم از دعای خوبتون. خیلی محتاجم به دعا.
شیدا جان خوشحالم که دعای من مناسب حال شما بوده. من فکر میکنم اینکه چه کسی نفر بعدیه مهم نیست.
به امید اینکه خدا نظری کنه به شما و همه دوستان که دعاهای هممون اجابت بشه.
برای نفرات قبلی، شما، آقای سرشار، خودم و نفر بعدی، خدایا کمکش کن صبح ها از شروع روزی تازه و بیدار شدنش خوشحال باشه. پر از امید و آرامش ذهن.
خدایا تو به حالش از خودش بهتر آگاهی.فقط به تو امید داره.
خدایا به حق لطف و مهربانی و بزرگواریت همه دعاهای خوب رو برآورده به خیر کن.
آمین.
به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.
ویرایش توسط zolal : پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 در ساعت 13:51
dooo (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), miss seven (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), آرامش خیال (جمعه 29 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), سرشار (دوشنبه 01 خرداد 96), شیدا. (جمعه 29 اردیبهشت 96)
تشکرشده 2,945 در 958 پست
سلام دوستان عزیز همدردی
بالأخره بعد از کلنجار رفتن با خودم که بنویسم یا نه تصمیم گرفتم نظر شما دوستان را هم درباره این موضوع بدونم... با من صحبت کنید تا انگیزه بگیرم دوباره... موضوع من اینه که :
به مدت 2 سال هست که حاجتی رو از خداوند میخوام و خیلی در این زمینه تلاش کردم... دعا...نماز گریه و التماس به خدا و تمامی ائمه و یه عالمه کارهایی که هر جا میخوندم نوشته بود خیلی حاجت دهندست و من انجام میدادم... نذر ها کردم ولی تا کنون به اجابت نرسیده... الآن که دارم برای شما مینویسم و نظرتون رو میخوام اینه که دیگه دارم نسبت به خواستم و حاجتم دیگه سرد میشم و اهمیتش رو داره برام از دست میده افسردگی گرفتم و حال روحی مناسبی ندارم... مرتب با خودم قول میدم که چهل شب مثلا این نماز رو بخونم که بلکه حاجتم رو بگیرم ولی دیگه هیچ انگیزه ای ندارم که انجام بدم ... هنوز امیدوارم ولی میخوام حاجتم دیگه بدون اینکه اینقدر سختی بکشم و دعا و ... به اجابت برسه. از یه طرف عذاب وجدان شدیدی گرفتم و با خودم میگم چرا اینقدر بی تفاوت دارم میشم نسبت به حاجتم؟ من که اینقدر شوق انجامش رو داشتم حالا چرا اینقدر بی انگیزه ؟ و اعصابم بهم میریزه ... البته ناگفته نماند که چون افسردگی گرفته بودم به روانپزشک هم مراجعه کردم و یک سری قرص هر روز میخورم... دوستان عزیز همدردی:
آقای باغبان ، خانم شیدا و زلال عزیز و هر دوست عزیزی که این متنو خوندی و میتونی با حرف هات کمکم کنی تا دوباره انگیزه ام را دوباره بدست بیارم ممنون میشم نظرتون رو بگید... اگر هم شما هم حاجتی داشتین که به اجابت نمیرسیده آیا عملی بوده که انجام بدین و حاجت بگیرین...ممنون میشم به من هم بگین ... چون شعله های امید داره توی وجودم از بین میره و نمیخوام این اتفاق پیش بیاد.ممنون دوستان
تشکرشده 2,945 در 958 پست
تشکرشده 512 در 186 پست
سلام عزیزم
من خودم بنده گناهکار و روسیاهم ...
اما از خدا میخوام حاجتت رو بهت بده و موانع استجابت دعات رو خودش به لطفش برداره
اگرم نمیده بهتر از اون چیزو بهت بده
امیدوارم امید و عشق و رشد به قلبت برگرده و شاهد اتفاقای خوب باشی
من خودم دلم گرفته که اینو برات مینویسم انشالله تو هیچ وقت دیگه دلت غم و ناامیدی رو دیگه نبینه.
.......
نفر بعد الهی که خوشبخت و خوش حال و سلامت باشی و روزای خوبی رو ببینی...
dooo (شنبه 30 اردیبهشت 96), Hildaa (شنبه 30 اردیبهشت 96), miss seven (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (یکشنبه 31 اردیبهشت 96)
تشکرشده 133 در 54 پست
خانم یار مهربان ازتون ممنونم. راستشو بگم؟ یه کوچولو ناراحت شده بودم از اینکه تاپیک قبلی منو به عنوان زندگی ناموفق به خاطر سن کمم مثال زده بودید اما ابدا به دل نگرفتم خواستم بدونید که خیلی دوستتون دارم و تا قیامت بابت راهنمایی های سازنده تون توی تاپیکم ازتون ممنون و متشکرم. نادیده عزیزید و بسیار بزرگوار و قابل احترام امیدوارم امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشید یه وقت
شما فروتنی می کنید وگرنه مطمئنم از بنده های خوب خدایید که بهتون نظر کرده و گره بعضی بنده هاش رو با پست ها و راهنمایی های شما باز میکنه و به واسطه شما بهشون امید و آرامش میده.
برای شما، نفر قبل از شما و نفر بعد از خودم و هرکس که این پست رو می بینه؛ از خدای بزرگ و مهربان و بر همه کار توانا میخوام که یه اتفاق خوب؛ یه حال خوب معنوی؛ یه معجزه ی کوچیک یا بزرگ، تو همین ماه عزیز شعبان و قبل از اینکه به ماه مهمانی خدا بریم رقم بزنه تا با احسن الحال بتونیم به پیشواز رمضان مبارک بریم
ویرایش توسط Hildaa : شنبه 30 اردیبهشت 96 در ساعت 19:22
dooo (شنبه 30 اردیبهشت 96), miss seven (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), yarmehrban (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (یکشنبه 31 اردیبهشت 96)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
ممنون هیلدای عزیز و
"7" عزیز،
شاید این همه تمرکز و مصر شدن شما، باعث شده ازتون دور بشه. نمی دونم چقد برات ممکنه، اما اگه دو سال خواهش کردی و نشده، به نظر من یه مدت رهاش کن، شاید با انرژی مثبت خودت و توکل به خدا درست بشه. یه شب تصمیم بگیر بشینی با خدا حرف بزنی، حرفهات را بزن، سبک که شدی، موضوع را بسپار به خودش و رهاش کن ... انشالله که حاجتت روا بشه.
این چیزی بود که به نظر من می رسه. امیدوارم به آرامش برسی
برای نفر بعد دعا می کنم به زودی سفری را که مدتها دلش می خواسته جور بشه و بره
سفری برای زیارت
برای دیدن عزیزان
برای تفریح و آرامش و تمدد اعصاب
به هر دلیل و مقصدی
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
Hildaa (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), miss seven (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), yarmehrban (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), سرشار (دوشنبه 01 خرداد 96)
تشکرشده 2,289 در 742 پست
خیلی خیلی ممنونم خانم شیدا
به امید اجابت دعای خوبتون رو برمیدارم.
سفری که تا حالا نرفتم...سالهاست دلم میخواد....هم ارامش داره هم تمدد اعصاب...
پابوسی امام رضا
دعا میکنم به زودی زود گره از کارتون باز شه و حاجت روا بشید ان شاالله
برای نفر بعد دعا میکنم خدا شیرینی درک حقایق رو بهش بده چون اینطوری از زندگیش لذت میبره
به نظر من خیلی دنبال اینکه چه عملی انجام بدین نباشین
من حاجت ضروری دارم که سالهاست ...اونجور که من میخام اجابت نمیشه!
میدونید فک میکنم ما نمیتونیم بگیم حاجتمون مستجاب نشده...
در هر حال با ایتکه سالهاست دعا میکنم ولی به لطف خدا ناامید نشدم
برعکس حال معنویم هم از روز اول خیییلی بهتره...
فک میکنم از قوانین تالار اینکه تابیک جدا باز کنید
امیدوارم هممون در کنار داشتن همه ارامش ها به مراد دلمون برسیم
ویرایش توسط الهه زیبایی ها : یکشنبه 31 اردیبهشت 96 در ساعت 11:34
miss seven (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)
تشکرشده 2,945 در 958 پست
سلام یار مهربان عزیز
واقعا خیلی ممنونم از دعایی که در حقم کردین ... انشاءالله خیرش رو شما هم تو زندگیتون
ببینید. از خداوند متعال بهترین هارو براتون خواهانم. سلامت باشین
.................................................. .................................................. .................................................. ...........
سلام هیلدا خانوم از شما هم بابت دعای زیباتون نهایت تشکر رو دارم
.................................................. .................................................. .................................................. ............
سخن شیدا خانوم
"7" عزیز،
شاید این همه تمرکز و مصر شدن شما، باعث شده ازتون دور بشه. نمی دونم چقد برات ممکنه، اما اگه دو سال خواهش کردی و نشده، به نظر من یه مدت رهاش کن، شاید با انرژی مثبت خودت و توکل به خدا درست بشه. یه شب تصمیم بگیر بشینی با خدا حرف بزنی، حرفهات را بزن، سبک که شدی، موضوع را بسپار به خودش و رهاش کن ... انشالله که حاجتت روا بشه.
این چیزی بود که به نظر من می رسه. امیدوارم به آرامش برسی
سلام شیدا خانوم عزیزم
میدونی حقیقت چیه که منو داره به شدت آزار میده؟ اینه که من دوسال با چه اشتیاقی حاجتم رو از خدا میخواستم .. یعنی تلاشی به نظرم نیست که من نکرده باشم... چه گریه هایی که میکردم و... نمیدونم به خاطر قرص های اعصابی هست که میخورم اینه که دیگه مثل قبل اینقدر برای حاجتم مصر نیستم و بیتفاوت شدم در حالیکه نهایت دو سال دیگه بیشتر فرصت ندارم تا حاجتم مستجاب بشه وگرنه دیگه هیچ امیدی به استجابتش نیست.... من قبلا خیلی با خدا صحبت هامو کردم ولی حالا بعد نماز هام دیگه بیتفاوت زود سجاده رو جمع میکنم و میرم دنبال کارم... از این حالتای خودم متعجبم که چرا اینطوری شدم در حالیکه میدونم اگه به حاجتم نرسم خیلی بهم میریزم و ممکنه افسردگیم شدت پیدا کنه... عذاب وجدان زیادی پیدا کردم حس میکنم حاجتم رو خدا نمیخواد مستجاب کنه و خدا از اینکه میبینه من دیگه نسبت به حاجتم دارم سرد میشم میگه ولش کن این که دیگه انگیزه نداره پس چرا حاجتش رو برآورده کنم... نمیدونم چه حالیه ولی خیلی بده... مثل مرده متحرک شدم اینو مامانم بهم گفت که چرا مثل بقیه ی هم سن و سالات نیستی... مثل مرده متحرک شدی شاد نیستی اصلا...
دیشب بعد از نماز مغرب به خدا گفتم خدایا فریاد های منو هیچکی نمیفهمه ... با این حالم دیگه نخواه اینقدر حاجتم رو بگم چون واقعا نمیتونم به زبون بیارمش مثل قبلا... تو از روی سکوتم بدون که دیگه چی میخوام ازت...
یا مثلا وقتی سر به سجده میزارم تا دعا کنم و حاجتم رو تو سجده به خدا بگم یه حالت بیتفاوتی و بی انگیزگی بهم دست میده و زود سرم رو از سجده بر میدارم و هیچی نمیگم.
مثلا میخواستم تو ماه رمضان هر شب نماز شب برای حاجتم بخونم ولی اصلا انگیزه ندارم و نمیدونم چرا اینطوری شدم و همین حالتای روحی منو عذاب میده.
.................................................. .................................................. .................................................. ............
خانوم الهه زیبایی ها ممنونم از صحبت هاتون... انشاءالله به حق ذات مقدس پروردگار حاجتمون مستجاب بشه و همینطور برامون خیر در پیش داشته باشه من همیشه به خدا میگم خدایا حاجتم رو به من بده ولی خودت هم کاری کن که برام خوب باشه و بدی به همراه نداشته باشه.
شاید اگر مشکلم حل نشد یک تاپیک بزنم ...
ویرایش توسط miss seven : یکشنبه 31 اردیبهشت 96 در ساعت 12:39
Hildaa (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), yarmehrban (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), باغبان (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)
تشکرشده 6,796 در 2,396 پست
......................
سلام خانم 7
به نظرم تو بحث حاجت گرفتن و دعا ،،،اولین چیزی که خیلی مهمه این هست که معرفت ما به خداوند واقعی باشد،،،
یعنی بدانیم در برابر چه عظمتی دست رو به دعا بر می داریم ،،
و باور به اینکه خداوند درد و دل ما را میشنوه ،،،،،
پس به این درد و دل شک نکنیم و بهش باور واقعی داشته باشیم .
و اینکه اگر دعای ما برآورده نشد هم فکر نکنیم،،، آدم بدی هستیم و یا خداوند صدای مار ا نمی شنوه ،،،،،بلکه به حکمت خدا هم ایمان داشته باشیم
...........
در مورد حکمت :
ببنید من ِ باغبان الان تونایی دارم با مشت بزنم مانیتور جلوم را بشکنم :)
من توانایی این کار را دارم ،،،ولی این با حکمت باغبان سازگار نیست :)
می خوام بگم خداوند قدرت دارد ،،،هر چیزی که تو بخوای برات فراهم کند ،،،،،درسته خدا تواناست ولی خداوند حکمت هم دارد !
بعضی موقع ها درخواست ما از خداوند به گونه ای هست،،، مانند مثال زیر :
-> میریم سمت شمال ،،،،بعد به خدا میگیم چرا جنوب نیستم ! ،،،،چرا حاجت جنوب رفتنم برآورده نمیشه!
خدایا من چرا الان جنوبم ،،،،،من که می خواستم برم شمال ،
مثلا درس نمی خونیم ،،،شب کنکور به خدا میگیم ،،خدایا یه رتبه دو رقمی به حق 14 تا معصوم به من عنایت کن
من اگر جای خدا بودم یه رعد و برق می فرستادم کار طرف را می ساختم :)
بعضی از دعاهای ما این گونه است »
مثلا طرف میره هندونه میکاره ،،،،بعد به خدا میگه خدایا ،،،کاشکی محصولم گوجه سبز باشه :)
خداوند توانایی این کار را داره ،،،،ولی حکمت خدا این نیست!
دنیا بر اساس یه قوانین و یه حکمتی طراحی شده ،،،،،
زن و شوهر مراعات یه مسائلی را نمی کنند ،،،،مثلا بچه ناقص به دنیا می یاد،،،
درسته بچه ی متولد شده گناه و تقصیر نداره ،،،،به من بگو تقصیر خدا چیه ؟
منظورم اینکه عمل و رفتار ما هم نقش داره !
نوع درخواست ما
باور ما
.....................................
تا حالا شده خدا را برای خدا بودنش عبادت کنیم
تا حالا شده خدا را برای حاجت خودمون صدا نکنیم
تا حالا شده نماز شب را فقط برای لذت عبادت بخونیم و اینکه داریم با کی حرف می زنیم
.......................................
آزادگی واقعی در رهایست !
وقتی بالن ،،،سبک بشه ،،،به پرواز در می یاد
وابستگی ها مون ،،،غرور و منیت هامون ،،،،چیزهایی هستند که بالن را سنگین می کند و نمی ذاره بالن پرواز کنه
دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگوییم: “سهم منو بده…”
دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به ما خواهد گفت: “سهم منو بده…”
و ما در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شویم.
اما اگر به دنیا بگوییم : “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟…”
دنیا هم به ما خواهد گفت: “چه خدمتی برایتان انجام دهم؟ !!!!
..........................................
برای نفر از خداوند می خواهم :
دغدغه ای که او را ناراحت کرده ،،،،حل بشه
می خوام اینقدر قوی باشه نذاره سختی ها و دغدغه های مسیر زندگیش ،،،آرامشش را کم کنه
می خوام این قدر قوی باشه که ،،، مایه آرامش دیگران باشه ،،،و این انرژی را به دیگران هدیه بده
آمین ،،،ای پروردگار جهانیان.
ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 31 اردیبهشت 96 در ساعت 17:23
Hildaa (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), miss seven (یکشنبه 31 اردیبهشت 96), شیدا. (دوشنبه 01 خرداد 96)
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)