موضوع: خانواده دختر خانم ناراضیند

نوشته اصلی توسط Hildaa

خانم یار مهربان، از نتیجه گیری شما تعجب کردم! یعنی خیانت اون خانوما به دلیل سن کمشون بوده؟ اگه کسی خائن باشه، ربطی به سن نداره. تو هر موقعیتی که براش پیش میاد خیانت میکنه... اگه هم پاکدامن باشه که تحت هر شرایطی به همسرش و از اون مهمتر به اخلاقیات خودش پایبنده.
یعنی زن سی ساله یا چهل ساله به شوهرش خیانت نمیکنه یا شیوع خیانت بینشون کمتره؟ من که اصلا این فکرو قبول ندارم
شعور و بلوغ فکری تا یه حدی به سن ربط داره . نه بیشتر! ممکنه دختری نوزده ساله باشه اما فهمیده تر از زن سی ساله رفتار کنه تو زندگیش.
به همه خانوم و آقاها بگیم صبر کن ۲۵ و ۲۶ سالت بشه بعد به شعور ازدواج می رسی و ازدواج کن که سنگ رو سنگ بند نمیشه! تازه درست هم نیست چون ممکنه کسی پنج سال قبلش به این شعور و بلوغ وتوانایی رسیده باشه کسی ده سال بعد هم نرسه

از روی مثال ِ این خانوم نوزده ساله که کمتر از چهارده ساله ها می فهمه و اون آقایی که خانومش اجازه رابطه نمی داد و من و امثال من، نمیشه استنتاج کلی کرد و قانون درآورد و به همه تعمیم داد. من میتونم براتون مثال بیارم که کجاها عاقلانه تر از سنم رفتار کردم اما دلیلی برای خودنمایی نمی بینم. می تونید پست آخرم توی تاپیک خانومی که سر اختلاف فرهنگ و تحصیلات با شوهرش به مشکل خورده بود رو بخونید و شاید تازه متوجه بشید تمام ماجرای من؛ اونطور که شما از تاپیکم برداشت کردید نبوده!
این حرفتون که زن و شوهر کنار هم تکمیل میشن کاملا قبول دارم و اتفاقا حرف من بود که باهم می تونن به رشد برسن و شما قبول نکردید

عزیزم
ببین خیانت وجود داره در هر سنی ، این فقط یک مثال بود!
ماییم که درصد یک اتفاق ناخوشایند رو کم میکنیم، هر چه به استقبال موارد پر خطر بریم باید منتظر وقوع یکسری اتفاقات باشیم.
سنین پایین به دلیل هیجانات بالا و تصمیم گیری های احساسی، ریسک پذیری و آگاهی پایین گاهی نمیدونن که چه اشتباهاتی مرتکب میشن.
یک چیزهایی با مرور زمان حاصل میشه و تقریبا برای همه یکی هست، چه کسی که رشد عقلی خوبی داره و چه کسی که معمولی هست... افراد باید ببینن و بشنون و بخونن، مطالعه کنن، سطح دانایی خودشونو بالا ببرن، زوج ها رو ببینن و در سطح جامعه قرار بگیرن، مشکلات زندگی رو لمس کنن و فولادی بشن. اونوقت میتونن برای ورود به زندگی جدید و مسئولیت پذیری اعلام آمادگی کنن.
یک مثال؛
الان شما در مقطع دبیرستان فرضاً تو خیابون بلند میخندیدی و با دوستات از مدرسه میومدی خونه، الان اگر مجبورتم کنن اصلا کار نابهنجار یا غیر عادی تو مردم انجام نمیدی، اگر اون موقع بهت میگفتن عصبی میشدی و موضع میگرفتی. اما الان شاید اصلا از اون رفتار متنفر باشی.
زمان دادن برای بهتر زندگی کردنه. هنوز هم میگم ازدواج بالای بیست و پنج سال برای دختر و پسر بهتر هست و اونها میتونن تصمیمات بهتری بگیرن.
از نظر شخصی بنده زمانی سنگ روی سنگ بند نمیشه که مردم بخاطر خاطرات تلخ و اشتباهات مکرر در زمینه مسایل عشقی، به ازدواج های نامتعارف روی میارن ، که اینجا و در جای عمومی نمیشه ازش صحبت کرد ، همون سبک ازدواج های غربی، دوستی های بی پایه و اساس خیابانی. اگر واقعا پشت اینها تفکر بود و افراد به خودشون زمان میدادن الان شاهد خیلی پیامدها نبودیم و اونها هم در ازدواج خوشبخت تر میبودن.

نوشته اصلی توسط omid12

خانوم یار مهربان عزیز بهتره با امار کلی کشور صحبت کنیم
البته من با بعضی از قسمتهای صحبتهایتان موافقم
میانگین سن طلاق مردان 35 سال و زنان 30 سال بوده است.

آخرین آمار ازدواج، طلاق، جمعیت و... در کشور

بله عزیز
ازدواج هایی که حاصل تفکرات اشتباه، سطحی نگری و تصمیمات هیجانی هست.
سطحی نگری از این بدتر که دختر بسیار جوان و نا آگاه به مسایل مهم زندگی مشترک رو به دختری پخته تر و با ثبات تصمیم گیری بهتر ترجیح بدیم؟
در حقیقت این افراد کسانی بودن که دیگه نمیتونستن همدیگرو تحمل کنن بعد دو سال، پنج سال، ده سال از هم جدا شدن. ما پیشگیری میکنیم که این آمار رو پایین بیاریم اگر گوشی برای شنیدن، چشمی برای دیدن و ذهنی برای تفکر باشه.
موفق باشین

سلام

میشه احساس کرد که شما چقد برای رسیدن به این دختر خانم مشتاق هستید , ولی اینو هم باید در نظر بگیرید که پدر و مادر ایشون نوزده سال زحمت کشیدن برا ایشون و دوس دارن خواستگار باب میلشون باشه, سوای اینکه
شما خودتون هم گزینه مناسبی بودین براشون لکن زیاد اصرار کردن در این مورد باعث خواهد شد شما تو مشکلات و مسائل بعد از ازدواج با ایشون کمی تو بعضی چیزها عقب نشینی داشته باشید که خود باعثه

بوجود اومدنه مشکلات دیگری بشود

پس بهتره یکی دو ماه صبر کنید و فکر و تمرکزتونو از این دختر خانم بردارید تا ذهنتون باز بشه

و برید سراغه گزینه دیگری که مشتاقانه از شما استقبال کنند ..بعدا خودتون بخاطر این پافشاری بیهوده تاسف خواهید خورد چون هنوز وارد فضای متاهلی نشدید تا تجربه کنید حرفامو

موفق باشید و به گزینه های زیادی که میتونید انتخاب کرده و خوشبخت بشید فک کنید

یادتون باشه بینه این خواستگاری و خواستگاری بعدی یه فاصله دو ماهه بندازید و تا عقد جاری نشده احساساتتونو
کنترل کنید

سلام

از همه دوستان تشکر میکنم. ممنون که زحمت کشیدیدن و نظرتون رو به اطلاع بنده رساندید.امیدوارم عوض خیر ببینید.

رامین جان ممنون . ببین دوست عزیز اگه بنده دکتر بودم یا مثلا فلان ماشین زیر پام بود و یا توی فلان نقطه شهر خانه داشتم احتمال شنیدن این جواب چند درصد بود؟ از نظر خودم صفر درصد . منظور من از ویژگی های خاص صرفا مواردی نظیر این هاست و لا غیر .
من به شخصه فکر نمیکنم که دختر خانم یا خانوادشون معیار خاصی برای انتخاب داماد آیندشون داشته باشن.چرا که اگر اینگونه بود باید خیلی زودتر از این حرف ها به من جواب منفی میدادن.مادر دختر خانم آدم دهن بینی بودن و طبق فرمایش دیگران برای آینده دخترش تصمیم گیری کردن.
من اگر با ایشون وارد فاز احساسات شدم به این دلیل بود که فکر میکردم جواب دختر خانم و خانوادشون مثبت و قطعی است.
به نظرم شما خیلی خوب میتونید حال منو درک کنید.


خانم یار مهربان بله حق با شماست . به نظرم سن پایین ایشون اگر چه دلیل اصلی این جواب منفی نیست ولی مزید بر علت شده است. ایشون باید بر خواسته خودشون اصرار و پافشاری میکردن که متاسفانه به دلیل ترس از والدین عقب کشیدن و خیلی راحت صحنه رو خالی کردن.
حتی اعتراف میکنم که بیشتر رفتارها و برخورد های ایشون کاملا نابالغانه و از سر بچگی بوده است
اما باید خدمتتون عرض کنم که این رفتارهای کودکانه و نابالغانه از طرف ایشون برای بنده جذابیت به خصوصی داشته است.
در ضمن از نظر من یک دختر خانم بیست و چهار ساله به اندازه یک دختر خانم هیجده ساله جذاب نیست. نه از نظر ظاهر ، نه از نظر برخورد و رفتار ، نه از نظر ابعاد شخصیتی و ... شما باید یک مرد باشید تا بتونید متوجه حرف من شوید.تا وقتی که از جایگاه یک زن به قضییه نگاه میکنید از خواسته های یک زن سخن میگویید.
خیلی ممنون و متشکر


خانم coastmelody ممنون به خاطر نظرتون.ولی با عرض معذرت باید عرض کنم که نظر شما کاملا مغرضانه و از روی قضاوت نادرست میباشد.مسئله من چیز دیگری است. من از دید خودم میگم. برای بنده نوعی یک دختر خانم بیست و چهار ساله جذابیت رفتاری و ظاهری کمتری دارد.شاید برای شخص دیگری بر عکس این موضوع صدق کند. مثلا من کسی رو میشناختم که همیشه دوس داشت با خانم های سن بالا رابطه دوستی برقرار کنه.اصلا ممکنه یک خانم بیست و چهار یا حتی سی ساله از یک دختر خانم هیجده ساله زیباتر باشه ولی انتخاب من صد در صد اون دختر خانم هیجده ساله است.چون تمایلات درونیم منو به سمت اون دختر خانم هیجده ساله سوق میده.هر کسی برای خودش یکسری هیجانات و احساسات غیر قابل کنترل دارد که اگر با قوه منطق سرکوب شوند ممکن است در آینده دوباره فوران کنند و آثار سو بیشتری رو به دنبال داشته باشد.
من نمیدونم شما چند سالتونه و چرا تحمل نظر من تا این اندازه براتون سخته ، اما بنده فقط عقیده خودم رو عرض کردم نه عقیده کل مردان جامعه رو . شما بگذارید پای عدم بلوغ فکری.


آقای جوادیان ممنون از پست مفیدتون.من با حرفای شما کاملا موافقم.شما درست میگید پدر و مادر ایشون نوزده سال برای ایشون زحمت کشیدن و حقشونه که انتظاراتشون برآورده بشه. اما آیا به نظرتون این درسته که هر روز یک فکری بکنن و یک نقشه ای بکشن. مردم بیکار نیستن که از عمر و زندگی و احساس خودشون مایه بذارن و بعد سرانجامش ......... . به نظرتون آیا درسته از همه اهل فامیل و خاندان و طایفه نظر سنجی کنن ؟ آخه دهن بینی هم حدی داره دیگه .به نظرتون اگه من قرار باشه روی نظر خاله و دایی و عمه و عموم تکیه کنم همه اونها این دختر خانمو تایید میکنن ؟ به نظرتون آیا این درسته بدون دلیل کسی رو رد کنیم و یا از گفتن دلیل اصلی امتناع کنیم؟ به نظر شما آیا این درسته که از اول تموم معیارها رو بررسی نکنیم که کار به جای باریک بکشه؟ به نظرتون من حق نداشتم در دوران نامزدی در حالی که چند بار جواب مثبت شنیدم به همسر آیندم ابراز محبت و احساسات کنم؟ به نظرتون آیا درسته به ما بگن نشان بیاورید بعد بزنن زیر همه چیز ؟ به نظرتون آیا درسته که هفتصد کیلومتر ما رو بکشونن دنبال خودشون و بعد خیلی نسنجیده و غیر اصولی جواب منفی رو به اطلاع ما برسونن؟ به نظرتون آیا درسته وقتی نظر دختر مثبته بگن نظر دختر ما منفی بوده ؟ من با اینها مشکل دارم.وگرنه هر کسی حق داره معیار تعیین کنه و بر اون معیارها تاکید داشته باشه
ممنون از شما آقای جوادیان