به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آذر 99 [ 23:51]
    تاریخ عضویت
    1394-10-05
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    5,702
    سطح
    48
    Points: 5,702, Level: 48
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 44 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانواده دختر خانم ناراضیند

    سلام به همه دوستان

    قبل از هر چیزی یه معرفی مختصر از خودم داشته باشم تا دوستان بیشتر با من آشنا بشن:
    ۲۵ سالمه ، دانشجوی ترم اخر مهندسی

    و اما اصل مطلب:
    ماجرا از عید امسال شروع شد.عمه ام با هماهنگی عمه دختر خانم تصمیم گرفتن که ما رو با هم آشنا کنن.دفعه اول به اتفاق خانواده پدری (بدون پدر و مادرشون) تشریف آوردن و به بهانه عید دیدنی من و دختر خانم هم همدیگر رو ملاقات کردیم. شب همون روز هم خبر دادند که دختر خانم پسندیده و بهتره یک جلسه با هم صحبت کنند

    چون دختر خانم و خانواده اش ساکن شهر دیگری بودند ، پدرم پیشنهاد داد که به خانه ما بیایند تا با هم صحبت کنیم.فردای اون روز دختر خانم به همراه عمه هایش به خانه ما اومدن و نزدیک به یک ساعت توی اتاق من ،با هم صحبت کردیم.هر دو راضی بودیم و جواب مثبت بود.

    قرار بر این شد که پدر من با پدر دختر خانم صحبت کنند تا همه چیز رسمی شود. دو روز بعد پدرم با پدر ایشون تماس گرفتند و قضییه خواستگاری رو مطرح کردند.پدر ایشون که از اقوام پدرم هستن بعد از کلی تعارف گفتند که اجازه بدین چند روز فکر کنیم و بعد جواب بدیم.سه روز بعد تماس گرفتند و اعلام داشتن که دختر من پسندیده و خودم و خانومم هم راضی هستیم.

    دو هفته بعد پدر ایشون بدون خانومشون و به اتفاق پدر و مادرشون تشریف آوردن خانه ما و کلی با هم گپ زدیم.راضی راضی بودن.

    من طی این مدت از طریق تلگرام و تلفن با دختر خانم ارتباط داشتم و هر روز عمق این رابطه بیشتر و بیشتر میشد و بیشتر از قبل به هم وابسته میشدیم.

    هفته پیش به همراه پدر و مادرم رفتیم شهر محل زندگیشون و چند روزی مهمان خانه اون ها بودیم.شب اول رفتارشون با ما خیلی خوب بود و انگار منو به عنوان دامادشون پذیرفته بودند.صبح روز بعد هم به خوبی و خوشی سپری شد . مادر دختر خانم برای بعد از ظهر اون روز اقوامشون رو دعوت کرده بودند و قرار بود ما انگشتری رو که به عنوان نشان به همراه آورده بودیم دست دختر خانم کنیم.

    همه چیز تا اینجای کار خوب پیش رفته بود. شب که مهمان ها رفتند خونه خودشون ، من و دختر خانم هم رفتیم پارک سر کوچشون. وقتی که ما خونه نبودیم مادر دختر خانم به مادر من گفته بودن که طلاها پیش ما امانت میمانند.از اون موقع به بعد رفتارشون با ما به خصوص با من 180 درجه تغییر کرد.

    ظهر روز بعد دختر خانم به من گفتن : خیلیا هستن که میخوان ما رو از هم جدا کنن و ...

    با این حرف دختر خانم بغض گلومو گرفت و اشک توی چشمام حلقه زد.تازه فهمیده بودم که چقدر دوسش دارم.

    فردا صبح زود به سمت شهر خودمون حرکت کردیم.میانه های راه بودیم که به دختر خانم پیام دادم نظر مامان بابات چیه؟ چند دقیقه بعد پیام داد که بابام میگه ما شرایطمون بهم نمیخوره و خدانگهدار.از متن پیام کاملا مشخص بود که این نوشته ها کار شخص دیگری به غیر از خود دختر خانم است

    پیام دختر خانم رو به بابا و مامانم نشان دادم و بی آنکه خودم بخواهم بغضم ترکید و زدم زیر گریه
    سه ساعت مسیر باقی مونده تا شهرمون به اندازه ده سال گذشت

    بعد از ظهر پدر دختر خانم با پدر بنده تماس گرفتن که پدرم گوشی رو به دست خودم داد تا با خودم صحبت کنن.ایشون اذعان داشتند که خود دختر خانم به تنهایی این تصمیمو گرفته و خودشون هیچ نقشی در این تصمیم گیری نداشته.من هم که برام پذیرفتن چنین حرفی غیر ممکن بود ازش خواستم که برای اثبات حرفش به جون پسرش قسم بخوره که ایشون از این کار امتناع کردند.بهشون گفتم که من میدونم دختر خانم هیچ نقشی در این تصمیم گیری نداشته و این تصمیم در نتیجه صحبت های خواهر خانم های ایشون گرفته شده.حتی برای اثبات اینکه دختر خانم نظرش کاملا مثبت بوده چند مدرک دیگر هم رو کردم . ولی ایشون همچنان روی حرفش ایستاد و گفت که نه این تصمیم تصمیم خود دختر خانمه و دنیای شما دو نفر با هم متفاوته.

    فردا صبح پدرم با پدر دختر خانم تماس گرفتن و ازشون خواستن که برای اثبات حرفشون خود دختر خانم با من تماس بگیره و بگه که با این ازدواج مخالفه

    چند دقیقه بعد خود دختر خانم به من زنگ زدند و گفتند که پدرم درست میگه من خودم اینجوری خواستم.

    ولی من از طریق یکی از دوستای دختر خانم متوجه شدم که این تماس تلفنی با اجبار پدر و مادرشون بوده و خود ایشون هنوز به بنده علاقه دارن.

    چندین بار دیگر پدر و مادر بنده با پدر دختر خانم به طرق مختلف تماس گرفتند که متاسفانه پدر ایشون برخورد مناسبی با پدر و مادر بنده نداشتن و حتی یک مرتبه گوشی رو روی پدرم قطع کردند.

    با وجود همه این قضایا من هنوزم که هنوزه خیلی این دختر خانمو دوس دارم و مطمئنم که ایشون هم منو خیلی دوس دارن.ممنون میشم بنده رو راهنمایی کنید تا بهترین تصمیم ممکن رو بگیرم.

    در ضمن دختر خانم ۱۹ سالشونه و دانشجو هستن

    ممنون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام بامداد عزیز
    چند مسئله برای شما مطرح هست که با دقت مطالعه بفرمایین.
    ۱. اول خودتون که ۲۵ ساله هستین و در ترم آخر مهندسی قرار دارین، وارد شدن به قضیه ازدواج باعث میتونه روی گرفتن مدرکتون و امتحانات شما تأثیر منفی بگذاره. فکر درگیر و پراکنده نمیتونه تمرکز خوبی داشته باشه. حداقل یک سال دیگر برای ازدواج صبر میکردین تا در این مدت حداقل
    از نظر تحصیلی و فکری به آرامش برسین.
    ۲. دختر خانم های ۱۹ ساله عموماً از روی خیالات و توهمات تصمیم برای ازدواج میگیرن، دخترها از
    سن۱۷ و ۱۸ تا ۲۵. سال افکاری پراکنده دارن و در تخیلات سیر میکنن، برای همین قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارن و به همسر بچشم یک دوست خوب نگاه میکنن، درصد نسبتاً زیادی از اونها بعد از گذشت دو‌،‌ سه سال یا کمتر ابراز پشیمانی میکنن و مدام در فکر فرار از زندگی مشترک هستن، چون به دوستان مجردشون نگاه میکنن و میبینن اونها از دنیای مجردی لذت میبرن و مسئولیتی نداران و‌ میخوان تحصیل کنن و ....
    ۳. لطفا در خانواده های شلوغ قدم نگذارین!! ببینین هنوز هیچی نشده عمه و خواهر فلانی و ... فرداها تمام این افراد در زندگی شما نظر خواهند داد و سایه سنگین افکار دیگران بر زندگی مشترکتون مانع از رشدتون میشه، باید باب میل دیگران زندگی کنین و تصمیم بگیرین، مادرم چی گفت ،پدرم فلان گفت، عمم چی میگه.... این که نمیشه مردم بیان روی حرف کسی حساب کنن و بر نگشته بگن دختر راضی نیست!!خودتون پرده از سخن برداشتین و‌ میگین
    دخالت دیگران. بله دیگران برای شما تصمیم خواهند گرفت و دختر اجرا خواهد کرد.
    ۴.
    بی احترامی و نداشتن ثبات در تصمیم گیری، اینکه برای امر مهمی نظیر ازدواج یکبار جواب مثبت و یکبار منفی باشه اصلا خوب نیست و نشونه ی خوبی نمیتونه براتون باشه. منظور شما رو از طالاها نفهمیدم ! اما اگر انگشتری هست که مهم نیست باید دست دختر بمونه. اما اگر منظوری دیگر دارین بعضی خانواده ها اهل معامله هستن و وقتی از نظر مثبت پسر و خانوادش مطمئن میشن برانامه ی خودشونو شروع میکنن، دویدن بدنبال اونها و التماس و اصرار قیمت دختر رو بالا میبره و شرایط ازدواجشو تغییر میده که باید بسیار هشیار باشین. اگر این اتفاق بیافته متضرر میشین و تا قرون آخر تعهداتونو باید بپردازین.
    ۴. شما ایشونو نشون کردین پس تحرکات بیشتر لازم نیست، باید متوجه شن افراد عواطف و برنامه ریزی دارن و اینکه یک روز موافق و فردا مخالف باشن اصلا کار انسانی نیست، اونها حتی اجازه ندادن شما برگردین و از وسط راه بهتون پیغام دادن.(خانواده در ازدواج نقش مهمی داره و بدونین اول با خانوادش ازدواج میکنین بعد با خودش! خانواده های منفی، آشفته ، منفعت طلب، نفقشه کش بدرد شما نمیخورن.
    دختر مناسب شما سنش بالای بیست و چهار سال هست و به بلوغ فکری رسیده، دختر مناسب شما اگر در شهر خودتون باشه خیلی بهتر هست تا اینکه یک عمر در جاده برین و بیاین. دختر مناسبتون با تغییر آفتاب و مهتاب تصمیم خودش و خانوادش تغییر نخواهد کرد.
    لطفا ازدواج رو سرسری نگیرین اخلاق ، ایمان و فرهنگ و بلوغ فکری و خانواده ها بسیار بسیار مهم هستن و صرفا نمیشه با دوسش دارم جلو رفت.
    شما برای بار آخراز طریق واسطه تماس بگیرین و بگین آیا ایشون قصد ازدواج دارن یا نه؟ اگر داشتن با شروطی پا پیش بذارین که برای آیندتون تضمیین زندگی مشترکتون باشه اگر گفتن نه، بگین لطفا انگشتری رو پس بدن و برین دنبال دختری و خانواده ای مناسب و با فرهنگ بالا.
    مؤید باشین

  3. 7 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 30 اردیبهشت 96), nardil (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), tonal (دوشنبه 15 خرداد 96), نیکیا (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), سرشار (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), غبار غم (شنبه 30 اردیبهشت 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    با تمام احترامی که برای بانو، یار مهربان قائل هستم و خودم خیلی وقت ها از مطالبشون بهره بردم و زیر دینشون هستم؛ با این مورد از حرفشون موافق نیستم.
    شما با این حرفتون آقایون رو ناامید می کنید و سن ازدواج دختران رو تا ۲۵ سالگی و بیشتر بالا می برید و به تعویق میندازید! اتفاقا اگه انخاب همسر به درستی صورت بگیره؛ سن پایین خیلی هم خوبه! درسته شاید مهارت های زندگی رو یه دختر بیست و یکی دو ساله یا یه کم سن کمتر و بیشتر ندونه؛ اما در کنار همسرش رشد میکنه. با هم زودتر کنار میان چون هنوز جنبه هایی از شخصیتش تثبیت نشده. خاطره های بیشتری با همسرش داره و بیشتر درکش میکنه
    تا یه خانوم و آقای تو رِنج ِ سنی سی که خلق و خو هاشون تثبیت شده است و خیلی کم حاضر به تغییرن؛ و ...
    البته ازدواج، به شرط انتخاب درست همسر تو هر سنی خوبه و میتونه آدمو به آرامش خوبی برسونه به نظرم
    آقای محترم
    شما مشخص نکردید دلیل تغییر موضع یکباره خانواده اون خانوم چیه؟
    چه دلیلی دارن، چی تو تحقیق از شما متوجه شدن که نظرشون برگشت و به قول خودتون دختر خانوم رو هم وادار کردن که نه بگن؟
    اگه دختر خانوم، شایستگی های لازمو دارن و با هم تناسب دارید؛ به خصوص که می گید علاقه دوطرفه هم هست؛ حیفه از دستشون بدید
    یا مردانه و تماما سعی خودتونو کنید که به دستشون بیارید یا اگه با دلایل موجه به هم نمی خورید کنار بکشید و دنبال دختر دیگه ای بگردید

  5. کاربر روبرو از پست مفید Hildaa تشکرکرده است .

    بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hildaa نمایش پست ها
    سلام
    با تمام احترامی که برای بانو، یار مهربان قائل هستم و خودم خیلی وقت ها از مطالبشون بهره بردم و زیر دینشون هستم؛ با این مورد از حرفشون موافق نیستم.
    شما با این حرفتون آقایون رو ناامید می کنید و سن ازدواج دختران رو تا ۲۵ سالگی و بیشتر بالا می برید و به تعویق میندازید! اتفاقا اگه انخاب همسر به درستی صورت بگیره؛ سن پایین خیلی هم خوبه! درسته شاید مهارت های زندگی رو یه دختر بیست و یکی دو ساله یا یه کم سن کمتر و بیشتر ندونه؛ اما در کنار همسرش رشد میکنه. با هم زودتر کنار میان چون هنوز جنبه هایی از شخصیتش تثبیت نشده. خاطره های بیشتری با همسرش داره و بیشتر درکش میکنه
    تا یه خانوم و آقای تو رِنج ِ سنی سی که خلق و خو هاشون تثبیت شده است و خیلی کم حاضر به تغییرن؛ و ...
    البته ازدواج، به شرط انتخاب درست همسر تو هر سنی خوبه و میتونه آدمو به آرامش خوبی برسونه به نظرم
    د
    سلام عزیرم
    ببین الان با زمان گذشته خیلی فرق داره.‌در گذشته دختران به میزان فعلی در اجتماع نبودن و در خیلی از محدودیت ها زندگی کردن. بیشتر خونه بودن و از پدر و مادر و فرهنگ ها و سنن تبعیت میکردن همینم بنیان خانواده رو محکم میکرد.
    الان من تنها چیزی که از دختران کم سن میبینم هیجانات زودگذر و احساسات لحظه ای هست.
    سعی در کشف دنیا و بدست آوردن بهترین ها و شرایط ویژه و خواسته های نامتعارف
    کمتر دختری پیدا میشه که واقعا از فرهنگ و اخلاق و خانواده تبعیت کنه ... پس این مسلتزم گذشت زمان و بالا رفتن سن و تجربه های زیاد هست.
    اینکه بگیم با شوهرش رشد میکنه کاملا اشتباه هست، ما نمیتونیم شخصیت افراد رو تغییر بدیم، دختری که همسن و سالش تو گروههای مجردی و تفریحی هستن ولی اون باید برای شوهرش شام درست کنه و شب مهمون داری کنه، دچار ناراحتیا و غم های متعدد و افسردگی میشه و روحیه پرخاش گری و طغیانش بیش از پیش میشه.
    آقایی اومدن تالار که حتی زنشون رابطه ی جنسی باهاشون نداشتن و خانم که سنش کم بود اظهار میکرد اندامش خراب میشه. اون توسط دوستان مجردیش تشویق به عدم تمکین میشد و شوهرش بشدت ناراحت بود . این زندگی چطور آدماش میخوان با هم بزرگ شن..ادامه امکان نداره تا وقتی که فرد تجربه کسب کنه و سنش بالاتر بره که در اون صورت احتمالا دو سال پیش ها جدا شدن !
    من بارها مشاهده کردم، خانم سنش کم بوده؛
    خیانت کرده
    شوهر داری و مسایل زناشویی رو بلد نبوده و نخواسته یاد بگیره
    مسئولیت ناپذیر بوده
    خانه داری بلد نبود و‌خونش بسیار کثیف بوده بدون آشپزی و رسیدگی
    بسیار بی پروا و گستاخ بوده
    احترام عزت براش جایگاه صد داشته و پول جایگاه یک
    شوهر کردن براش حکم یک سرگرمی شاد رو داشته و به رخ کشیدن اون به دیگران تا زندگی مشترک
    اصول زندگی مشترک رو بلد نبود و ...این برای خون به دل کردن شوهر کافی هست.(این مسایل در بزرگسالانم هست ولی در افراد بسیار جوان بیش از پیش)
    وارد شدن با فردی کم سن در زندگی پذیرش، اتفاقات گوناگون، غیر قابل پیش بینی، مسایل و مشکلات متعدد و غیره هست.
    شما بخودتون نگاه نکنین تالار میاین و با مشاورین صحبت میکنین ، خیلی ها در این مملکت هستن که خودشون مشاور خودشونن و متأسفانه همین ها آمار طلاق رو بالا بردن. زندگی رو باید عاقلانه شروع کرد
    ویرایش توسط yarmehrban : چهارشنبه 27 اردیبهشت 96 در ساعت 13:41

  7. 4 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 30 اردیبهشت 96), tonal (دوشنبه 15 خرداد 96), بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), حیاط خلوت (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96)

  8. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم یار مهربان
    این دید اشتباه که ما علت
    خیانت کرده
    شوهر داری و مسایل زناشویی رو بلد نبوده و نخواسته یاد بگیره
    مسئولیت ناپذیر بوده
    خانه داری بلد نبود و‌خونش بسیار کثیف بوده بدون آشپزی و رسیدگی
    بسیار بی پروا و گستاخ بوده
    احترام عزت براش جایگاه صد داشته و پول جایگاه یک
    شوهر کردن براش حکم یک سرگرمی شاد رو داشته و به رخ کشیدن اون به دیگران تا زندگی مشترک

    علت اینها رو فقط زن بدونیم
    به نظرم این تفکر اشتباه
    در یک زندگی مشترک هر دو مقصر هستند در به وجود اومدن این اتفاقات و اگر مرد مدیریت درستی داشته باشند به راحتی میتوانند از این اتفاقات جلو گیری کنند
    بله یک زن بیست ساله
    نمیتونه مثل زن چهل ساله که تجربه بیست سال زندگی رو داشته در خانه ظاهر بشه
    چه بسا بعضی وقتها بهتر از اون هم عمل میکند
    و در اخر انصاف نمیدانم اگر بگیم متاسفانه اقا پسر هام سن بلوغ فکری شون و مسئولیت پذیریشون رفته بالا
    یا شایدم اینگونه نیست یعنی زمان قدیم چرا طلاق نمیگرفتن از هم چون زن همیشه نیم من بود
    بله اینجور نبود که روابطشون خیلی خوب هم باشه ولی زن همیشه کوتاه میومد در مقابل خواسته های مرد
    ولی در زمان حال با بالا امدن علم زن دیگر سر تسلیم بر خواسته های شوهر پایین نمیاورد
    برای همین بر چسب
    افکاری پراکنده دارن و در تخیلات سیر میکنن میخورن
    قبول کنید که مرد هم به زنی که سنش بالاتر باشه مثلا 30 سال به بالا احترام بیشتری میزاره و از خواسته های خودش کمی کوتاه میاد
    ویرایش توسط خادم رضا : چهارشنبه 27 اردیبهشت 96 در ساعت 14:52

  9. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 30 اردیبهشت 96), بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اسفند 96 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1396-2-27
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    857
    سطح
    15
    Points: 857, Level: 15
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    لطفا،خواهش میکنم،اینقدر رو عدد سن مانور ندید! ازدواج حقه همست.دختر...پسر...هر کس،هر زمانی که همکف و مناسبش رو پیدا کرد. روی عدد اختلاف سنی هم نباید زیاد بحث داشت.من خودم،۳۱سالمه و الان، والدین خواستگار من(که یسال از من بزرگتره)،بخاطر سنم و موقعیت مالی پایینتر از اونها ،با ازدواجمون موافقت نمیکنن.شنیدن این حرفا منو ناامید و نسبت به زندگی سرد کرده.

  11. 3 کاربر از پست مفید ترانه خانوم تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 30 اردیبهشت 96), Ramin231 (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yarmehrban نمایش پست ها
    سلام بامداد عزیز
    چند مسئله برای شما مطرح هست که با دقت مطالعه بفرمایین.
    ۱. اول خودتون که ۲۵ ساله هستین و در ترم آخر مهندسی قرار دارین، وارد شدن به قضیه ازدواج باعث میتونه روی گرفتن مدرکتون و امتحانات شما تأثیر منفی بگذاره. فکر درگیر و پراکنده نمیتونه تمرکز خوبی داشته باشه. حداقل یک سال دیگر برای ازدواج صبر میکردین تا در این مدت حداقل
    از نظر تحصیلی و فکری به آرامش برسین.
    ۲. دختر خانم های ۱۹ ساله عموماً از روی خیالات و توهمات تصمیم برای ازدواج میگیرن، دخترها از
    سن۱۷ و ۱۸ تا ۲۵. سال افکاری پراکنده دارن و در تخیلات سیر میکنن، برای همین قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارن و به همسر بچشم یک دوست خوب نگاه میکنن، درصد نسبتاً زیادی از اونها بعد از گذشت دو‌،‌ سه سال یا کمتر ابراز پشیمانی میکنن و مدام در فکر فرار از زندگی مشترک هستن، چون به دوستان مجردشون نگاه میکنن و میبینن اونها از دنیای مجردی لذت میبرن و مسئولیتی نداران و‌ میخوان تحصیل کنن و ....
    ۳. لطفا در خانواده های شلوغ قدم نگذارین!! ببینین هنوز هیچی نشده عمه و خواهر فلانی و ... فرداها تمام این افراد در زندگی شما نظر خواهند داد و سایه سنگین افکار دیگران بر زندگی مشترکتون مانع از رشدتون میشه، باید باب میل دیگران زندگی کنین و تصمیم بگیرین، مادرم چی گفت ،پدرم فلان گفت، عمم چی میگه.... این که نمیشه مردم بیان روی حرف کسی حساب کنن و بر نگشته بگن دختر راضی نیست!!خودتون پرده از سخن برداشتین و‌ میگین
    دخالت دیگران. بله دیگران برای شما تصمیم خواهند گرفت و دختر اجرا خواهد کرد.
    ۴.
    بی احترامی و نداشتن ثبات در تصمیم گیری، اینکه برای امر مهمی نظیر ازدواج یکبار جواب مثبت و یکبار منفی باشه اصلا خوب نیست و نشونه ی خوبی نمیتونه براتون باشه. منظور شما رو از طالاها نفهمیدم ! اما اگر انگشتری هست که مهم نیست باید دست دختر بمونه. اما اگر منظوری دیگر دارین بعضی خانواده ها اهل معامله هستن و وقتی از نظر مثبت پسر و خانوادش مطمئن میشن برانامه ی خودشونو شروع میکنن، دویدن بدنبال اونها و التماس و اصرار قیمت دختر رو بالا میبره و شرایط ازدواجشو تغییر میده که باید بسیار هشیار باشین. اگر این اتفاق بیافته متضرر میشین و تا قرون آخر تعهداتونو باید بپردازین.
    ۴. شما ایشونو نشون کردین پس تحرکات بیشتر لازم نیست، باید متوجه شن افراد عواطف و برنامه ریزی دارن و اینکه یک روز موافق و فردا مخالف باشن اصلا کار انسانی نیست، اونها حتی اجازه ندادن شما برگردین و از وسط راه بهتون پیغام دادن.(خانواده در ازدواج نقش مهمی داره و بدونین اول با خانوادش ازدواج میکنین بعد با خودش! خانواده های منفی، آشفته ، منفعت طلب، نفقشه کش بدرد شما نمیخورن.
    دختر مناسب شما سنش بالای بیست و چهار سال هست و به بلوغ فکری رسیده، دختر مناسب شما اگر در شهر خودتون باشه خیلی بهتر هست تا اینکه یک عمر در جاده برین و بیاین. دختر مناسبتون با تغییر آفتاب و مهتاب تصمیم خودش و خانوادش تغییر نخواهد کرد.
    لطفا ازدواج رو سرسری نگیرین اخلاق ، ایمان و فرهنگ و بلوغ فکری و خانواده ها بسیار بسیار مهم هستن و صرفا نمیشه با دوسش دارم جلو رفت.
    شما برای بار آخراز طریق واسطه تماس بگیرین و بگین آیا ایشون قصد ازدواج دارن یا نه؟ اگر داشتن با شروطی پا پیش بذارین که برای آیندتون تضمیین زندگی مشترکتون باشه اگر گفتن نه، بگین لطفا انگشتری رو پس بدن و برین دنبال دختری و خانواده ای مناسب و با فرهنگ بالا.
    مؤید باشین
    سلام...
    ماجرای نویسنده عزیز و نظرات دوستان رو مطالعه کردم...

    احتراما،
    در مورد اینکه برای این آقا، این دختر مناسب بوده یا خیر، نمیشه به راحتی نظر داد.
    سن مناسب دختر برای ازدواج، بالای 24 یا 25 نیست! اتفاقا زیر این عدد برای دختر بهتره...
    حتی برای یک پسر، سن مناسب از 22 شروع میشه... سنی برای پخته شدن، برای شروع شادی در ازدواج، فوران احساسات و انرژی، تمرکز روی زندگی و ...
    این دوست عزیز هم که 26 هستند، برای ازدواج اصلا زود نیست و حتی نباید فکر کنیم احساسات ممکنه روی امتحانات یا درس تاثیر بگذاره. به هرحال 26 سال سن کمی نیست و به اندازه‌ای پختگی وجود داره که اصلا قابل مقایسه با یک فرد 18 تا 21 ساله که هنوز احساسات رو در تمام مسائل تاثیر میده، نیست.
    ================================================== ===

    در پاسخ به نویسنده تاپیک:
    شما یک اشتباه بزرگ داشتید: طولانی و عمیق کردن ارتباط قبل از نامزدی...
    درسته که فرد به دل شما نشست اما نباید در تخیل به پرورش احساسات بپردازید تا جایی که با گرفتن پاسخ منفی در سن 26 سالگی، اشک از چشمانتون جاری بشه...

    با اشک ریختن مشکل بزرگتر خواهد شد... واسطه گری خانواده هم درصورتی که مرحله به مرحله و حضوری اقدام بشه بهتره...
    شما زیاد سخت نگیرید، اگه براتون مقدوره، بیشتر تلاش کنید و حتما حضوری اقدام کنید. برای این مشکل قطعا ریشه ای وجود داره و تبر مناسب باید براش استفاده بشه. اگر این مشکل واقعا بخاطر اقوام دختر خانم ایجاد شده نه خودشون، تلفنی خیلی سخت میشه پاسخ رو تغییر داد...حضوری بهتره.
    درصورتی که تلاش کردید اما واقعا حرمت ها شکسته شد، ارزش خودتون رو کم نکنید.
    یادتون باشه اگر ده قدم برای دخترخانم برداشتید، باید انتظار داشته باشید ایشون حداقل یک قدم برای شما بردارند. درغیر این صورت، باید در انتخابتون تجدید نظر کنید...

  13. 5 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    ...zahra (شنبه 30 اردیبهشت 96), بامداد روشنایی (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), جوادیان (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), سرشار (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), غبار غم (شنبه 30 اردیبهشت 96)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آذر 99 [ 23:51]
    تاریخ عضویت
    1394-10-05
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    5,702
    سطح
    48
    Points: 5,702, Level: 48
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 44 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ... امیدوارم حال همگی خوب باشه

    از همه دوستان مخصوصا خانم یار مهربان و رامین عزیز متشکرم

    من تا به الان از هیچ تلاشی فرو گذار نکردم ولی متاسفانه هر چه تلاش میکنم نتیجه عکس میگیرم

    متاسفانه دختر خانم تسلیم حرف پدر و مادرش شده.بهتر بگم میترسه بر خلاف رایشون تصمیم بگیره.دیگه هیچ راه چاره ای برام وجود نداره.

    رامین جان متاسفانه من به ایشون و خانوادش دسترسی ندارم که بخوام حضوری باهاشون صحبت کنم.اگر چه میدونم اگه حضوری هم صحبت کنیم هیچ نتیجه مثبتی عایدم نمیشه.
    دختر خانم قدم های زیادی به سمت من تا حالا برداشته اما پدر و مادرش هیچ رقمه زیر بار حرفش نمیروند.
    میدونید من بیشتر از اینکه از جواب منفی ناراحت باشم از دلیل این جواب منفی ناراحتم.چرا که نظر دختر خانم مثبته ولی خانوادش حاضر نیستن حتی به خاطر دخترشون هم که شده بیشتر صحبت کنن و بیشتر رفت و آمد کنیم تا شاید .............


    خانم یار مهربان بنده معتقدم ازدواج در سن پایین یکسری مزایا داره و یکسری معایب . که خب این مزایا و معایب برای هر فردی نسبت به فرد دیگر متفاوته.البته باید اعتراف کنم که رفتار و برخورد این دختر خانم بسیار کمتر از سنشونه و در حد یک دختر بچه چهارده پونزده ساله است.البته گاهی اوقات هم به گونه ای برخورد میکردن که آدم حس میکرد داره با یک زن پخته و دنیا دیده صحبت میکنه . در کل به نظرم میشد در کنار هم رشد کنیم و به اون بلوغ مد نظرمون برسیم.اما صد حیف که .....
    به نظر بنده یک دختر خانم ۲۴ ساله یکسری از جذابیت های ظاهری خودشو از دست داده و بهتر بگم یک دوره سنی(هیجده تا بیست و پنج) رو از سر گذرانده. من به شخصه ترجیح میدم با کسی ازدواج کنم که سنش بین هیجده تا بیست سال باشه.حتی اگه به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده باشه.

    خانم هیلدا بنده از پدر دختر خانم خواستم که دلیل منطقی بیاورند اما ایشون طفره رفتن و به دروغ گفتن که خود دختر خانم چنین خواسته
    علاقه بین من و دختر خانم دو طرفه است ولی خانواده ایشون کاملا مخالفن با این ازدواج.حس میکنم که مادر ایشون همیشه دوس داشتن دامادی داشته باشن که بتونن اونو تو سر اعضای فامیلشون بکوبن و متاسفانه خصوصیات و ویژگی های من چندان خاص و چشمگیر نیست.
    در ضمن تحقیق خاصی هم از من به عمل نیاوردن و خیلی غیر منطقی و سرسری تصمیم گیری کردن.

    یک بار دیگر از همه دوستان تشکر میکنم
    ویرایش توسط بامداد روشنایی : چهارشنبه 27 اردیبهشت 96 در ساعت 22:41

  15. کاربر روبرو از پست مفید بامداد روشنایی تشکرکرده است .

    Ramin231 (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بامداد روشنایی نمایش پست ها
    سلام ... امیدوارم حال همگی خوب باشه

    از همه دوستان مخصوصا خانم یار مهربان و رامین عزیز متشکرم

    من تا به الان از هیچ تلاشی فرو گذار نکردم ولی متاسفانه هر چه تلاش میکنم نتیجه عکس میگیرم

    متاسفانه دختر خانم تسلیم حرف پدر و مادرش شده.بهتر بگم میترسه بر خلاف رایشون تصمیم بگیره.دیگه هیچ راه چاره ای برام وجود نداره.

    رامین جان متاسفانه من به ایشون و خانوادش دسترسی ندارم که بخوام حضوری باهاشون صحبت کنم.اگر چه میدونم اگه حضوری هم صحبت کنیم هیچ نتیجه مثبتی عایدم نمیشه.
    دختر خانم قدم های زیادی به سمت من تا حالا برداشته اما پدر و مادرش هیچ رقمه زیر بار حرفش نمیروند.
    میدونید من بیشتر از اینکه از جواب منفی ناراحت باشم از دلیل این جواب منفی ناراحتم.چرا که نظر دختر خانم مثبته ولی خانوادش حاضر نیستن حتی به خاطر دخترشون هم که شده بیشتر صحبت کنن و بیشتر رفت و آمد کنیم تا شاید .............


    خانم یار مهربان بنده معتقدم ازدواج در سن پایین یکسری مزایا داره و یکسری معایب . که خب این مزایا و معایب برای هر فردی نسبت به فرد دیگر متفاوته.البته باید اعتراف کنم که رفتار و برخورد این دختر خانم بسیار کمتر از سنشونه و در حد یک دختر بچه چهارده پونزده ساله است.البته گاهی اوقات هم به گونه ای برخورد میکردن که آدم حس میکرد داره با یک زن پخته و دنیا دیده صحبت میکنه . در کل به نظرم میشد در کنار هم رشد کنیم و به اون بلوغ مد نظرمون برسیم.اما صد حیف که .....
    به نظر بنده یک دختر خانم ۲۴ ساله یکسری از جذابیت های ظاهری خودشو از دست داده و بهتر بگم یک دوره سنی(هیجده تا بیست و پنج) رو از سر گذرانده. من به شخصه ترجیح میدم با کسی ازدواج کنم که سنش بین هیجده تا بیست سال باشه.حتی اگه به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده باشه.

    خانم هیلدا بنده از پدر دختر خانم خواستم که دلیل منطقی بیاورند اما ایشون طفره رفتن و به دروغ گفتن که خود دختر خانم چنین خواسته
    علاقه بین من و دختر خانم دو طرفه است ولی خانواده ایشون کاملا مخالفن با این ازدواج.حس میکنم که مادر ایشون همیشه دوس داشتن دامادی داشته باشن که بتونن اونو تو سر اعضای فامیلشون بکوبن و متاسفانه خصوصیات و ویژگی های من چندان خاص و چشمگیر نیست.
    در ضمن تحقیق خاصی هم از من به عمل نیاوردن و خیلی غیر منطقی و سرسری تصمیم گیری کردن.

    یک بار دیگر از همه دوستان تشکر میکنم
    دوست خوبم،
    برخورد این افراد، هیچوقت بخاطر نبودن ویژگی خاص در شما نیست...
    ویژگی خاص یا ارزش رو ما با نگاهمون میسازیم. هر خانواده ای دنبال ویژگی مدنظر خودش هست و این ربطی به ویژگی های شما نداره. به عبارتی جملتون اگه به شکل زیر ویرایش بشه به مراتب بهتر و با عزت تره:
    متاسفانه خصوصیات و ویژگی های مدنظر این خانواده، با ویژگی های ما منطبق نیست.

    هر دختری و خانواده‌اش این حق رو دارند که معیار های خود رو تعیین و سپس خواستگار رو بررسی کنند.
    اما درمورد این خانواده که شرح دادین، خود شما احساس نمیکنین کمی ناپخته بودند؟ خواستگار بازیچه نیست که با حرف و مشورت کوچکی از اقوام، تمام رفتار ها و تصمیمات در موردش رو عوض کنیم...
    شاید این خواستگاری به حدی برای این خانواده زود بود که هنوز معیار خاصی تعیین نکرده بودند و این موضوع، ضعفی براشون تلقی میشه...
    این رو نقصی از جانب خود ندونین و اگر از خودتون مطمئن هستید، به این هم یقین کنید که این خانواده و خود دختر خانم هستند که از این موضوع ضرر میکنند نه شما...

  17. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    بامداد روشنایی (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96), سرشار (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بامداد روشنایی نمایش پست ها
    سلام ... امیدوارم حال همگی خوب باشه
    از همه دوستان مخصوصا خانم یار مهربان و رامین عزیز متشکرم
    خانم یار مهربان بنده معتقدم ازدواج در سن پایین یکسری مزایا داره و یکسری معایب . که خب این مزایا و معایب برای هر فردی نسبت به فرد دیگر متفاوته.البته باید اعتراف کنم که رفتار و برخورد این دختر خانم بسیار کمتر از سنشونه و در حد یک دختر بچه چهارده پونزده ساله است.البته گاهی اوقات هم به گونه ای برخورد میکردن که آدم حس میکرد داره با یک زن پخته و دنیا دیده صحبت میکنه . در کل به نظرم میشد در کنار هم رشد کنیم و به اون بلوغ مد نظرمون برسیم.اما صد حیف که .....
    به نظر بنده یک دختر خانم ۲۴ ساله یکسری از جذابیت های ظاهری خودشو از دست داده و بهتر بگم یک دوره سنی(هیجده تا بیست و پنج) رو از سر گذرانده. من به شخصه ترجیح میدم با کسی ازدواج کنم که سنش بین هیجده تا بیست سال باشه.حتی اگه به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده باشه.
    سلام بامداد عزیز
    خداروشکر که به زبان خودت میگی و واقفی دختر خانم رفتار و برخوردش بسیار کمتر از سنشون بوده.
    ببینین از شما بعید هست که اینطور صحبت کنین، این اصلا درست نیست بگیم طرفمون ۲۴ سالشه جذابیت ظاهریشو از دست داده!! با هیچ منطقی همخوانی نداره. میدون میوه تره بار نیست، بگیم این میوه تازه چینه؟ ! انتخاب همسره و افراد با تجربه، شایسته و با ثبات میخواد.
    هر انتخاب غلط برابر با تحمل یک زندگی سخت و تلخ هست.
    زندگی همین عشق و عاشقی نیست، یک مسیر متفاوت هست که آدمی میخواد از عهدش بر بیاد. عشق برای تحکیم روابطه اما دانسته ها و آگاهی ها برای ادامه ی زندگیه.
    زندگی کردن با یک فرد کم سن و سال فقط مرد رو پیر میکنه، اونقدر مشکل زیاده که طرف مقابل بارها از زندگی خودش ابراز بیزاری میکنه.
    من عرض کردم دختران در این محدوده ی سنی پایین بسیار احساسی تصمیم میگیرن و مدتی بعد پشیمان میشن.در همین تالار من نمیخوام نام ببرم چون کار درستی نیست، اما دختر خانمهایی هستن زیر ۲۵ سال که خیلی تو زندگیشون مشکل دارن، اگر بزرگتر میبودن داناتر و عاقل تر ظاهر میشدن. واقعا کافیه یک برگه بیارین و بنویسین یا آقا شاکیه یا دختر خانم ناراضیه که واقعا ساعت ها بوده من یا دوستان محترم براشون وقت گذاشتیم و راهنماییشون کردیم، اینا همه آفت پا گذاشتن در مسیر نادرست هست.
    همیشه عرض کردم بلوغ فکری در ازدواج مهم هست ، اما بلوغ فکری نیازمند زمان هست، مثل اینکه از طفل یکساله انتظار داشته باشیم برامون بنویسه!
    زمان بر روی افراد تأثیر میگذاره و اونها رو رشد میده، من ۵ سال پیش یک جور فکر میکردم و الان وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم بسیار از تصمیماتم بر پایه احساسات بود نه تدبیر.
    خانمی هجده سالگی با آب و تاب ازدواج کرد خیلی شوهرشو دوست داشت و این فقط ظاهر قضیه بود. شب عروسی بحثی شد که پدر و مادر دختر گفتن همینجا تمومش کنین و ما دختر نمیدیم، با پا در میانی دیگران عروسو خونه بردن.
    شوهرش ثروتمند و جوان و بسیار شاد و پر انرژی بود، خانم بچه ای بدنیا آورد و در سن بیست و سه سالگی و ... احساس کرد اشتباه کرده و کاش زود شوهر نمیکرد. ایشان بعد مدتی بخاطر تنوع طلبی خیانت مستقیم کردن و دستشون برای همسرشون رو شد اما همسرش نتونست اثبات کنه، خانم خونه رو ترک کرد در حالی که دو‌فرزند داشت و هر دو رو رها کرد. هفت سال شوهرش و بچه هاش در راهروی دادگاه اومدن و رفتن، هفت سال تمام شوهرش تلاش کرد خانمش برگرده... و آخرشم خانم شهرشو ترک کرد و رفت.
    فرد کم سن و سال بعد از مدتی تازه به خودش میاد و میبینه یکسری تند روی ها داشته که میشد زمان بهشون بده.شما داخل ماجرایی عشقی هستی و حرف زدن براتون آسان و سادس. اما در جریان زندگی که قرار بگیری و از همسرت توقع داشته باشی اون مثل یه دختر نوجوان رفتار کنه، که بسیار شکسته میشی.
    ما معلم و استاد همسرمون نیستیم که تعلیمش بدیم، ما در کنار همیم که با هم تکمیل بشیم و خوبی ها و مسیرهای درست رو‌ پی بگیریم.
    خانم مورد پسند شما اگر سن بالاتری داشت با پدر و مادرش صحبت میکرد و میگفت که اینها زحمت کشیدن اومدن و من رو نشون کردن و من به ایشون علاقه دارم. حتما مقاومت میکرد و برای داشتنون میجنگید. اما چون سنش پایینه و دچار ترس و تردید و تهدید شده، گفته تصمیم خودمه، برای شما از این قضیه چی موند؟ یک خاطره نصفه و‌ یک طعم تلخ و تجربه ی بد
    من نمیدونم شما بر چه اساسی فکر میکنین اما بدونین زندگی مشترک نیازمند ابن هست دو‌فرد با آمادگی و هوشیاری وارشدش بشن و این مستلزم رشد عقلی هست که اونم در طی زمان کسب میشه . سن کم برای ازدواج دختر چون نقطه ی مرکزی خانه هست ریسک بزرگی محسوب میشه.
    تو‌ مو‌ میبینی و من پیچش مو
    ....................
    در پاسخ هیلیا جان، امید جان و رامین عزیز؛
    ۱. من هرگز نمیگم این مشکل در زنان هست و مرد و زن به یک میزان در بسیاری از اتفاقات دخیل هستن.
    ۲. خوب هست که برای امر مهمی نظیر ازدواج اجازه بدیم زمان ما رو رشد بده و آموخته هامون افزایش پیدا کنه،
    زیر بیست و‌پنج سال برای دختر و پسر چندان مناسب ازدواج نیست. آدمها باید بدونن از زندکی چی میخوان و وظایف و مسئولیت های اونها چی هست. این تماما حاصل تجربه ی شخصی من و دیده ها و شنیده هام هست.
    ۳. معیارهای افراد با رشد سنی اونها تغییرات بزرگی میکنه که اگر بعد ازدواج این تغییرات بروز کنن و فرد خودش رو در منگنه حس کنه زندگی مشترک تحت تأثیر قرار میگیره.
    ۴. اکثر بحث ها و جدل ها و مسایل ساده در خانواده ها بخاطر کمبود سن و تجربه ی پایین هست من مثالش رو از همین تالار بر میدارم اما ذکر نام نمیکنم؛
    ۱) من با خانمم فقط شب عروسیمون رابطه نصفه داشتیم ،اجازه نمیده حیف از این زیبایی من سهمی ندارم
    ۲) خانمم رو میبینم با فامیلشون که پسره صحبت میکرد تا منو دید بهش گفت برو و من رو شکاک کرده، به خانوادش گفتم ولی....
    ۳) من و دوست پسرم مدتها دوست بودیم ، من خیلی دوستش داشتم ، اما همسر فعلیم هم آدم خوبیه.
    ۴) من چهار سال با دختر خانمی دوست بودم ولی اون خیانت کرد و رفت الان قرص میخورم. براش زیاد خرج کردم
    ۵) شوهر من اصلا نمیفهمه، منو درک نمیکنه، من اینو رو دوست دارم اون یه چیز دیگرو....
    ۶) من چند وقته دنبال دختر مناسب میگردم ولی اونها توقعشون چیز دیگست که من نمیتونم بپذیر م، چرا چون سنشون پایینه

    ۵. بله آقای رامین، در برهه ای که به گرفتن مدرک نزدیک هستیم و امتحاناتی در پیشه، قضیه ازدواج تأثیر منفی خودش رو نشون میده، الان فکر بامداد روشنایی تا مدتی درگیر این ماجراست و تمرکز کافی نخواهد داشت . حتی اگر ازدواجم میکرد باز بخاطر قرار گرفتن در مسیر ازدواج ترم آخری رو خراب میکرد. هر
    چیزی زمان مناسب خودش رو میطلبه و من در این قضیه مقصر اصلی رو خانواده میبینم که فرزندشونو راهنمایی نمیکنن.
    از حوصله خارج هست اما من تأکید نمیکنم افراد با سن بالاتر همیشه عالین ولی هر چقدر بلوغ فکری بیشتر بشه، میزان تجربه ی شخصی ما رو زباد کنه، معیارهامون تغییر کنه، بزرگتر بشیم قطعا زندگی موفق تری رو تجربه خواهیم کرد.

    مؤید باشین ، در پناه خدا
    ویرایش توسط yarmehrban : پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 در ساعت 07:40

  19. 2 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    tonal (دوشنبه 15 خرداد 96), بامداد روشنایی (پنجشنبه 28 اردیبهشت 96)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.