به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشاجره من وشوهرم كدام مقصر هست؟راه حل چيست؟

    باسلام
    ديشب من وهمسرم بعدازيك روزكاري وپرمشغله اومديم خونه...شام خورديم...وبعدپاي تلوزيون نشستيم پاي سريال مورد علاقه من...حين تماشا يه صحنه توي فيلم بود...كه زن نامزدش داره ميجنگه اون مياد كه ازنامزدش دفاع كنه ولي شوهرش حواسش بهش پرت ميشه وباعث ميشه دشمن اون رو زخمي كنه...من باديدن اين صحنه عصباني شدم وبه نقش ن اون فيلم بدوبيراه گفتم...كه همسرم خنديد ومحكم بادستش پشت گردنم زد وگفت ببين زنا چقدر خنگن...ولي چنان محكم زد...كه حس كردم گردنم شكست...سرم گيج شد دردش غيرقابل تحمل بود...بااينكه قصدش شوخي بود....خيلي ازدستش عصباني شدم...محكم رودستش زدم و گفتم چته تو نزديك بود من ناقص كني...چندباربهت گفت بامن اين شوخيا نكن...بدنم ضعيفه نميتونم تحمل كنم...خلاصه شوهرم باخنده بامن بگو ومگو كرد ودوباره من محم هل داد ومن سمت سيني استكان واپن اشپزخانه پرت شدم ونزديك بود همه چيزبشكنه....اون لحظه خيلي ازدستش عصباني شدم كه بازچرا حواسش جمع نمكنه....بقدري عصباني شدم كه محكم بهش سيلي زدم وعينكش ازصورتش افتاد ....كه اون همون لحظه خنده از روي لباش رفت وبدجوري عصباني شد وگفت صد دفعه بهت گفتم من نزن...وبلندشد چندتاسيلي بهم زد وچند تالگد موهامو كشيد....ومن كشون كشون برد تادراتاق وگفت برو اتاق نميخوام ببينمت...كه من بلندنشدم برم..خواست دوباره من بزنه كه من جيغ وهمينطور دورخودم گرفتم وصورتم پوشوندم كه به صورتم چيزي نزنه كه ديگه دست كشيد...ازشدت عصبانيت سيگارش گرفت ورفت توي تراس ونيم ساعت اونجانشست
    مقصركيست؟من ياشوهرم؟
    شوهرم تاحالا اينطورمن كتك نزده...تاپيش اومده كه جزئي من بزنه...ياباشوخي...ولي به طور جدي نه
    پيش اومده من شوهرم بزنم وقتي عصباني بشم
    درحال حاضر قهريم
    بااين مشاجره هيچ تنفري بهش ندارم...وخيلي دوستش دارم...ولي اون رونميدونم
    چيكاربايد بكنم؟
    درضمن من خيلي مغرورم...شوهرم بارهااينوگفته
    ویرایش توسط tanin_eshgh : سه شنبه 26 اردیبهشت 96 در ساعت 08:50

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,421
    امتیاز
    287,175
    سطح
    100
    Points: 287,175, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,081 در 7,003 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    در مورد یافتن مقصر می توانید مقاله ذیل را مطالعه فرمایید.
    http://www.hamdardi.net/thread-136.html

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  3. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    tanin_eshgh (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیز

    به نظر من 90 درصد مقصر شمایید البته توجیهی برای دست بلند کردن شوهرتو روی شما نیست اصلا. ایشون حق نداشتن این کار رو بکنند اما من روی صحبتم با شماست و مثل یه خواهر می خوام بهت بگم ما مسئول طرز فکر یا تربیت دیگران نیستیم اما خودمون مسئولیم که مشخص کنیم چطور باهامون رفتار شه.

    درسته عصبانی بودی و ناراحت بودی و خسته بودی ولی دلیل نمی شه که کنترل خشم نداشته باشی اونم وقتی اوضاع آرومه و عشقولانه نشستید فیلم می بینید. خیلی تعجب می کنم چطور توانایی این رو داری که شوهرت رو بزنی حتی سیلی. شاید درد هم نداشته برای اون اما خورد شده. حس پسر بچه 5 ساله رو داشته که مامانش بزنتش . بعدشم شما خانمومشی پر از ظرافت و لطافت زنانه ای مرد جنگجو نیستی که بزنی کسی رو. تو باید با زبون و سیاست مدیریت کنی عزیزم

    بهترین راه این بود که با زبون حتی بچه گانه و لوس کردن خودت مب گفتی فلانی دردم گرفت اینجوری زدی بابا من لطیفم انگشتتم به من بزنی دردم می گیره حتی با لوس بازی می گفتی اصلا قهرم ... باید از دلم در بیاری . (اینارو منظورم اینه که با لحن عشقولانه و لوس بازی می گفتی.) .

    حالا می گی عصبانی بودم اینم چه چیزایی از من می خواد تو اون لحظه به ذهنمم نمی رسید اولا که باید تمرین کنی که خواسته هات رو با خشم بیان نکنی دوما می تونستی هم بگی فلانی واقعا دردم گرفت می رم روی اونیکی مبل می شینم که دور از دسترس تو باشم و مجبوری دیگه دور از هم بشینیم فیلم ببینیم اگه قرار باشه از این شوخیا کنی آخه خیلی خیلی درد گرفت ...

    بگذریم الان کاری که می تونی بکنی اینه که اولا مهارت های ارتباطی و زنانگیت رو ببر بالا. لوس بازی و ناز و ادا و ... . و برو از شوهرت عذر خواهی کن غرور توی مسائل زناشویی معنایی نداره الان شما دوتا یکی هستید هرکدوم هرچقدر غرورش رو بشکنه نشون می ده فداکارتر و عاشق تره. یه کادوی خوب واسه شوهرت بخر یه شاخه گل و شام مورد علاقه اش رو بپز که وقتی اومد خونه غافلگیر شه. اگر زودتر از شما میاد خونه مرخصی بگیر یه ساعت زودتر بری و قبل از اون برسی و غافلگیری رو هم انجام بده و عذرخواهی کن چون با توجه به چیزی که تعریف کردی شوهرت هم به نظرم از کارش ناراحت شد که رفت سیگار کشید.

    و همین جا به خودت قول بده دیگه مراقب رفتارت باشی و نگذاری کار به اینجا بکشه . تا حدی هم بهت حق می دم. خستگی و کار و فشار محیط بیرون از خونه زن ها رو خیلی خسته می کنه اما تو هر جا کارمند باشی تو خونت مدیر هستی و باید روابطت رو با شوهر و بعدها هم بچه هات مدیریت کنی. همونطور که مسائل خونه رو سر کارنمی بری خستگی و خوی مردانه کار رو هم خونه نیار

    امیدوارم موفق و شاد باشید.

  5. 2 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    tanin_eshgh (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (سه شنبه 26 اردیبهشت 96)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام
    منظورتون از زدن همین شوخی های فیزیکی هست راستیتش؟
    اگه آره مشکلش اینه به سبک پسرونه با زنش شوخی میکنه اینو بهش بگو یه چیزی که تو جمع پسرا خنده داره دلیل نیست تو جمع دخترا هم باشه و این کارش آزار دهندست البته وقتی آروم شد بگو

  7. کاربر روبرو از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده است .

    tanin_eshgh (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 08:57]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    10,650
    سطح
    68
    Points: 10,650, Level: 68
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    72
    Array
    سلام دوست عزیز
    دنبال مقصر نباش
    دنبال پیدا کردن راهی باش که به مشاجره و بحث و کتک کاری ختم نشه
    راهکار دوستمون مریم جون به نظرم عالی بود وقتی با ناز و عشوه از درد شوخی که باهات شد اعتراض کنی شوهرت رو هم مجاب میکنی که از دلت در بیاره و این موضوع کاملا عشقولانه حل میشد ...
    یک زن باید با کنترل خشم، صبر و حوصله زندگیش رو آروم کنه
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  9. 4 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    maryam.mim (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), tanin_eshgh (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), جوادیان (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام
    دنبال مقصر که نباش چون جفتتون مقصرین حالا یکی بیشتر یکی کمتر ...
    شوهرت احتمالا ازوناست که عادت داره به اصطلاح شوخی دستی کنه ...
    احتمالا شما هم عادتشو میدونستی شمام به نظر خیلی حساس شدی رو این کار

    برام جالب بود که زیر گوشش زدی و خودتم میگی من اینکارو قبلا میکردم ولی اون نه ... خیلی مرد بود که تا حالا زیر گوشش میزدی اون نمیزد ولی خب هر کسی تا یه حدی تحمل داره
    در واقع از درون شکستیش ... اقتدارشو از بین بردی ... ازین به بعدم اگر ادامه بدین به این روند زدن براش یه کار عادی میشه ... در واقع باب زدن رو خودت آغاز کردی . حالا دیگه اونم میزنه .
    من اگه جات بودم یا ساکت میشدم و یه مدت باهاش حرف نمیزدم یا ناخوداگاه گریم میگرفت یا خودمم به شوخی مثل خودش میزدمش اما اروم نه اینکه دردش بیاد
    کلا بهتر بود خشمتو کنترل کنی .
    بنظرم با هم صحبت کنین و اینبار همدیگرو ببخشین اما بهم قول بدین که دیگه تکرار نکنین .
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  11. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    tanin_eshgh (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقاي سنگ تراشان
    مطلبي كه گذاشتين من قبلا خونده بودم...همش روقبول دارم...متاسفانه ماتمام مهارتها رو ازبر بلديم ولي حين حادثه هيچ بلدنيستيم عمل كنيم
    من تمام رفتارامو قبول دارم كه بعضي جاها اشتباه ميكنم
    بارها شده من حين عصبانيت وبحث شوهرم رو زدم
    خيلي مغرورم...بلدنيستم عذرخواهي بكنم...زبونم بدمياد وحس ميكنم دارم شخصيتم له ميكنم...حاضرنيستم كوتاه بيام...ياوقتي باشوهرم سريه چيزي بحث بكنم ببينم برداشت غلط بكنه ياقضاوت بكنه تا مقصود رونرسونم دست برنميدارم
    شوهرم خيلي باهام شوخي كنه....مثلا به شوخي دستم ميپيچونه خيلي بهش گفتم ناخوادآگاه من نزن بدنم بهش شوك واردميشه
    چندبارباخودم عهد بستم باشوهرم باآرومي حرف بزنم...ديگه نزنمش...سرش دادنزنم...يه بارتمرين كردم خيلي خوب اثركرد وشوهرم خوب شد ولي دوروز بعدش من شدم همون آدم غرغرو وسگي
    ديشب وقتي خوابيدم تصميم گرفتم تاپا جلونزاره نميرم سمتش براش غذادرست نميكنم كلن محلش ندم...ولي الان كه سكارم خيلي دلتنگشم....ناراحت شدم بابت ديشب...دوست دارم عكسش رو روي پروفايل واتس اپم بزارم وبنويسم عشقم دوستت دارم ولي يه غروري جلوي من روميگيره
    شايد برم خونه وبراش غذادرست كنم بشم همون زن خوب..ولي حرف نميزنم باهاش تازماني كه اون بياد دستم بگيره وبام حرف بزنه
    ولي خيلي دوستش دارم ديشب كه پيشم خواب بود وميديدم حواسش هشت كه پاش نخوره به پام ديوونه شدم گفتم من چيكاركردم باخودم
    مريم جان حرفات خيلي خوب بودن وبهم انرژي مثبت وانگيزه دادن

  13. کاربر روبرو از پست مفید tanin_eshgh تشکرکرده است .

    maryam.mim (سه شنبه 26 اردیبهشت 96)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    اگر شما تا حالا چند بار به ایشون ضربه زدی خوب قاعدتا میشه به ایشون حق داد که جواب شما رو بده
    پس مقصر اصلی میشی شما

    در نظر داشته باش مردها کلا حرکاتشون محکم هست حتی شوخیای فیزیکیشون دردآوره اگر داری با یه مرد زندگی می کنی و میخوای در کنار یه مرد بمونی باید این خصوصیت رو بپذیری

    وقتی خیلی عصبانی هستی حداقل با حرفهات اعتراض کن برای چی می زنی آخه؟

    باید یه تجدید نظر توی برخوردهات بکنی
    اگر فکر می کنی علتش خستگی کار هست کارت رو کمتر کن
    ولی بعید هست

    قاعدتا شوهرت هم باید یه عکس العملی داشته باشه وگرنه میشه تو سری خور شما
    نمیشه که
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  15. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    tanin_eshgh (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    الان من فقط اینجوریم
    دختر خوب خوشی زده زیر دلت من نمیدونم چرا اگر مردی خوبه اکثرااااااازنهاشون ظرفیت ندارن و خودشون باعث میشن مردا تو ذهنشون بره نباید به زن رو داد و باید هراز گاهی پرخاش کرد!!!!!!!
    من قبلا هم تو تاپیکهای قبلی گفتم همسرت اوایل زندگی هست فعلا تحمل میکنه چند وقته دیگه ایشونم میشه مثل خودت اونوقت میای تاپیک میزنی بچهها چیکار کنم ........
    دختر خوب ادم مغرور اتفاقا کاری نمیکنه که کسی بهش بی احترامی کنه!!!!
    نه اینکه چون غرور داری همیشه با غرغر و زدن حرفترو به کرسی بشینونی به این میگن پرخاشگر!!!!!
    فردا بچت هم از شما یاد خاهد گرفت که حرفش رو اینطور بزنه
    از یه خانوم نحصیلکرده و شاغل که در اجتماع هست اینکارها بسیااااااار بعیده
    لطفا بیشتراینجا مطالعه کن چرا زندگیت رو با دست خودت میپاشونی؟؟؟؟؟
    احترام در زندگی مهمترین اصله شما اگر غرور داری نباید اجازه بدی با رفتارت کسی بهت توهین کنه
    من اگه جایشما بودم همسرم اون کار رو میکرد محل ضربه رو دست میذاشتم روش و مثل یه بچه ناراحتیم بصورت مظلومانه نشون میدادم اونوقت همسرم با اینکه شوخی کرده بود اما وقتی میدید اینقدر دردم اومده ولی ساکتم خودش کلی ازدلم درمیاورد منم میگفتم عزیزم میدونم شوخی میکنی ولی من نازکم قیافم بچهگونه میکردم
    خوب نتیجتا ایشون دفعه بعد خیییللی هواسش رو جمع میکرد اینکار رو نکنه و اگر باز تکرار میشد سری بعد مطمین بودم از دستشدررفته و بازم همون رفتار.......
    تا کم کم عادت از سرش بره
    زندگی مگه میدون جنگه ......یا شما اقاپسری!!!!!!!
    خانوم باید ظرافت داشته باشه نه که برا خودش یه پا مرد باشه
    اگر حرفام تند بود چون توقعم از شما که یک ساله توسایتی این رفتارها نیست!!!!
    ویرایش توسط ستاره زیبا : چهارشنبه 27 اردیبهشت 96 در ساعت 06:33

  17. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    tanin_eshgh (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خدمت آنيسا جان فكورجان ترمه جان وستاره زيبا مريم جان و آقا مهدي
    ديروز كه سركاربودم وبراتون اين پستهاروگذاشتم...بعدش رفتم توي واتس آپ عكسش گذاشتم ونوشتم كه بعضيها حتي اگه پيشمون هستن بازدلتنگشون ميشيم...بعدش رفتم خونه ديدم هنوز ازسركارنيومده...خواستم ناهاردرست بكنم ...واحتمال بدم بياد ولي مردد بودم چون خيلي وقتهاشوهرم يه سر تاشب ميموند...پس احتمال دادم امروز ازهمون روزهاباشه...چون ازپسرهمسايه پرسيدم گفت شوهرتون همين يكي دوساعت پيش رفت سركار....براي همين احتمالش دادم تاشب بمونه...رفتم يه دوش گرفتم خواستم ساندويچ بخورم كه خسته بودم وموكولش كردم براي يه نيم ساعت ديگه.....روي تخت درازكشيدم...كه يدفه صداي در اومد ....شوهرم بود...تعجب كرد...مستقيم اومد توي اتاق....من بهش نگاه نكردم ورفتم زيرپتو...رفت حمام...دل توي دلم نبود...خواستم بهش اسمس كنم كه ناهارخوردي؟ چون روم نميشد باهاش حرف بزنم....توي همين فكرهابودم....كه همون لحظه خوابم برد...غرق خواب بودم كه ديدم يكي دماغم ميكشه وميگه ناهارنميخواي؟....شوهرم بود باورم نميشد...خنديدم وگفتم بله...بلندشدم ديدم ناهار درست كرده چه ناهاري...بقدري خوشمزه بود حتي بهترازغذاي خودم....باتمام علاقه وخوشحالي ميخوردم وتعريفش ميكردم وبهش ميگفتم آخه اينوچطورپختي كه اينقدرخوشمزه شده...وخودش ميخنديد...خيلي ازش تشكر كردم بوسيدمش...غرق بوسه كردمش....ازش عذرخواهي كردم وبهش گفتم منوببخش كه اينطوربهت پرديم...بهش گفتم كجازدمت همونجاروغرق بوسه كردم
    توي دلم گفتم شايد پروفايلم ديدكه اخلاقش عوض شده ولي چك كردم ديدم اون نديده....
    بچه ها مرسي ازحرفهاتون..ستاره زيبا حرفهات تند نيستن...اتفاق يه تكوني به من ميدن...من منتظر اعتراض شيداهستم...دوست خوبم شيدا بعضي حرفهاش تندوجدي هستن...ولي خيلي من تكون ميدن وبيدارميشم...وهمه حرفاش دوست دارم....فكورجان ومريم جان ازخستگي كارنبود كه من اينطور پرخاشگر شدم ....خداروشكربعدازازدواجم چون يك شيفت شدم خييييييييلي كارم سبك شدم وموجب آرامشم شده...احتمال ميدم بخاطر مشكلات هورموني وخوردن قرصهاي هورموني من اينقدرعصبي شدم...عصبانيت من بي سابقه هستش...وخيلي شدت پيداكرده اين اواخر
    ولي تمام سعي ام اين شده كه درلحظه عصبانيت عضق وعلاقم روفراموش نكنموصبروحوصله وتحملم روببرم بالا
    .

  19. کاربر روبرو از پست مفید tanin_eshgh تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 27 اردیبهشت 96)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: جمعه 17 دی 95, 17:44
  2. هدف از ازدواج چيست؟
    توسط AbtinAsk در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 خرداد 91, 20:06
  3. اولين قدم ازدواج چيست؟
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 15 مرداد 90, 15:33
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 خرداد 88, 21:59
  5. خود ادم کيست؟
    توسط رميسا در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 آذر 86, 14:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.