موضوع: اینبار جوراب های دخترم فاجعه آفرین شد

کسانی که تجربه ازدواج دارن به خوبی درک میکنن که هیچ زندگی مشترکی بدون صبر و فداکاری و تحمل رنج وجود نداره و جزوی از زندگی مشترکه...
مطمئن باشید اگر نخواین تحمل کنین 10 بار هم ازدواج کنین به بن بست میخورین .

خانوم نشاط بنظر من شما خودتون هم از ابتدا به تشدید رفتارهای شوهرتون کمک کردین و قاطع نبودین . شما هم نقطه ضعف های زیادی دارین که شااااااید اگر در یک زندگی دیگه ای هم میبودین از خودتون ضعف نشون میدادین پس بهتره اول دنبال بر طرف کردن اون ضعف ها باشین تا بعدش اگر درست نشد به دنبال عیب های همسرتون باشین.
لازم نیست الان این زندگی رو کنار بذازین بلکه ترس هاتون رو کنار بذارین .. شما باید حتما به متخصص و مشاور مجرب مراجعه کنین اینجا به نتیجه نمیرسین ...
ما متخصص نیستیم که نسخه تجویز کنیم و حل مشکلات زندگی شما به تخصص احتیاج داره .. حتی اگر به جدایی هم فکر کنید باید با وکیل صحبت کنید بعد تصمیم بگیرین .

با سلام

دو نکته
اولا این خانم تکلیف شون با خودشون معلوم نیست؟ نمی دونند هدف شون از پست گذاردن در اینجا چی است تا بشه بر همان تصمیم و هدف راهنمائی شان کرد.
دوم، مدیر محترم درست می فرمایند تا جائی که بتوان باید کمک به ادامه و بهبود زندگی افراد کرد. و اینکه کاربر شاید تمایل به حفظ زندگی فعلی داشته باشد (در این مورد خاص خیلی معلوم نیست حتی برای خودشان) ولی یک نکته وجود دارد و اینکه بعضی افراد به دلیل
* ناآگاهی از عواقب ادامه وضعیت فعلی (فرضا امکان وجود خطر جانی، ...) و یا
* ترس از تلافی جوئی مثلا جدا کردن فرزند، ترس از آینده ...
* عدم آشنائی با حقوق قانونی و انسانی خود
* تریدی ناشی از ضعف اراده
....
نمی توانند تصمیم صحیح رو بگیرند. به نظرم اینجور مواقع مشورت دهنده براساس تشخیص خود باید راه درست را مطرح کند ولو خلاف میل شخص باشد.

در مورد این خانم من ابتدا فرض رو بر این گذاشتم که اعمال شوهر ایشان به دلیل وجود بعضی مسائل داخلی بین ایشان و خانم شان بوجود آمده و آقا تمایل به خرج کردن برای خانم نداره و یا شاید اینطوری تلافی جوئی مشکلات بین خودشان رو می کنه. حتی در مورد نمونه مطرح شده یعنی جوراب همین فرض رو ادامه دادم. چون خانم به نوعی یک طرف قضیه بود.
ولی در مورد خرید توت فرنگی که بچه تقاضا کرده بود به دلایل زیر این فرض رو متفی دانستم
1. بی نوجهی به درخواست کودکانه فرزند
2. سعی در "توجیه و فریب" کودک مبنی بیر مضر بودن آن میوه. ببینید این نکته مهمی است. طرف بهانه رایج بی پولی رو عنوان نمی کنه که بگیم دلش نمیاد خرج کنه. داره برای یک بچه که اصلا توضیح و استدلال متوجه نمیشه اسمان و ریسمان می بافه. شاید در واقع خودش رو هم گول میزنه. به نظر من این فرد مشکل روحی داره.
3. احتمال آزار فرزند برای آزار دادن مادر (شاید این هم مزید ب بقیه موارد باشد؟)

ولی آنچه که مهم است عدم تمایل ایشان به درمان خود و تاثیر آن بر روی خانم و فرزند فعلی واحتمالا فرزندان بعدی است که در بهترین حالت آن ها دچار کمبود و عقده خواهند شد و در بدترین حالت هر چیزی امکان داره. فقط کمبود پول که نیست. حاشیه هم حتما داره. دادوبیداد. فحاشی. تحقیر و ....

به هرحال ما هنوز خیلی از جزئیات زندگی این خانم رو نمی دونیم. اینکه این خساست چه درجه ای از سختی معیشتی رو به همراه داشته؟ واکنش کودک نسبت به رفتارهای پدر چگونه است؟ سایر جنبه های اخلاقی آقا چگونه است؟ ....

به همین دلایل و جون خود خانم بهتر از هرکسی شرایط داخلی خانه را میداند باید خودش تصمیم بگیرد و مشاور براساس همان تصمیم به او کمک کند.

موفق باشید

نوشته اصلی توسط *nastaran

سلام آقای مدیر، مشعوف شدم از زیارتتون!
خیلی از افراد ، نه صرافاً اینجا، اینا زندگیشون وقتی به بن بست خوره دیگه فاتحه ی زندگیه خوندس.
همین الان تاپیک خانم زمستونیو ببینین، من که در جریان نبودم اما یکی از اعضا گفته بود شما که خوب شده بودین.... ببینین چه بی اثر و بی فایدس!! (جالبه فوش بخوری ، قصد قتلت رو بکنن و بخوان بندازنت بیرون صرفا برای اینکه شوهر داشته باشی)
این راهکارهای روانشناسانه و غیره برای این مسایل فقط مسکنه ، حالا ممکنه دردت یکبار باشه و برای همیشه خوب بشه، ممکنه دردت بمونه ، ممکنه تبدیل به سرطان بشه!
بیایم صادق باشیم، یکبار رفتم داروخونه دندون درد داشتم گفتم دارویی، مسکنی بدین تا فردا برم پیش پزشک ، گفت من خوشحال میشم دارومو بفروشم اما میدونم اگر بهت بدم فردا نمیری دندونتو بکشی واسه همین برو حوله بذار روش، سردی نخور تا صبح بری پیش دکتر تصمیم نهاییو بگیره.
ببخشید جناب شما مردین و در جایگاه یک مرد صحبت میکنین
من دخترم و میفهمم کتک و بی توجهی و خساست و بی مهری و خیانت و ... چقدر بد و غیر قابل تحمله.
وقتی میفهمم قرار نیست با این چیزا درست بشه از اول خیال طرفو راحت میکنم، اگر راهی بود حتما میگفتم.
بعضی از اونایی که در تالار بودن و گفتن زندگیمون خوب شده ، عذر میخوام فقط دارن تحمل میکنن، فوش بخورن ساکتن، تحقیر شن ساکتن، چیزی نداشته باشن ساکتن، یعنی نقش یک مُرده رو بازی میکنن و در جایی دیگه نقش یک فردی که نیازهای جنسی دیگری رو برطرف میکنه.
اینا تو زندگی هیچ جایی ندارن، نه معشوقن و نه عاشق دلباخته، نه انتطاری دارن و نه توقعی فقط میدونن باید ادامه بدن.اینم که میگن خوبیم صرفاً جهت دلخوشی الکیه!
چرا چیزای بد رو تموم نمیکنیم،والا این خفت هست که بخوای هی تحمل کنی و طرف مقابلت مثل چی پیش بره.
آقای مدیر چرا مردم هند میزان پایین طلاق رو دارن و همه از زندگیشون راضین؟
بریم ببینیم ...
آره مردمش دستشون تنگه، جمعیتشون خیلی زیاده، به سختی کار میکنن اما شادن اما از کنار هم بودن لذت میبرن. اما میدونن تو زندگی هدف آرامشه ... انقدر این عشقه رو در مردم دنیا گسترش دادن که همه میدونن بالیوود فیلماش نصفش عشقیه و نصفش کارای خارق العاده بامزه... نشدین میگن طرف کردش فیلم هندی..
ما چی هستیم؟
فقط حرف خالی....حرف خالیم که باد هواس
الان خیلی از مردا هستن سنشون بالاس یا همسرشون فوت کرده یا متارکه کردن، آدمن و دوست دارن زندگی جدیدی داشته باشن . چه عیبی داره بعضی از خانمهایی که در زندگی دارن فقط یک تنه جلو میرن با اونا ازدواج کنن، نمونش فامیل خودم. خانمی رو گرفت که شوهرش معتاد بود و یه بچه هم داشت . خانم طلاق گرفت شوهر کرد فامیل ما... کاش بعنوان تحقیق کاری یه سر به زندگی این فامیل ما میزدین ، هیچی کم ندارن جز ستاره آسمون.
من مخالف زجر کشیدن و تحقیر شدنم و از آدمایی که زجر رو تحمل میکنن واقعا اعلام برائت میکنم.
ببخشین ممنون

با سلام مجدد
نسترن خانم لطفا این تاپیک و تاپیکهای دیگر صاحب تاپیک زیر را مطالعه کنید در این صورت نظر شما تغییر خواهد کرد. خیلی وقتها صاحبان تاپیکها مهارتهایی را اینجا آموزش می بینند که باعث تغییر روند زندگیشان می شود

http://www.hamdardi.net/thread-36205.html

آقای مدیر در صورت امکان بعد از مشاهده کاربر مورد نظر این پست را حذف بفرمایید

با سلام و درود
من پستهای نسترن خانم و کتایون جان رو مطالعه کردم
اما به نظرم یه کم تامل بیشتری کنید
آدمها بخصوص مردها تو یه دوره از زندگی اخلاقیاتشون تند می شه به دلایل مختلف که یکی از اونا می تونه فشارهای اقتصادی باشه با دلیلش کاری ندارم اما اتفاقیه که می افته
در همین حین خانمها هم به خاطر اطلاعات کم و کم تجربگی عکس العملهای مناسب نشون نمی دن و زندگیشون دچار تنش می شه
کافیه اشخاص منفی مثل بعضی از دوستان آقا یا خانم یا حتی پدر و مادر نادانی هم داشته باشند که به عمق فاجعه کمک کنه
حالا تو این شرایط اگر با راهنمایی های مناسب و بالا بردن مهارت های زندگی بشه این زندگیه پرتنش رو تبدیل به یه زندگیه خوب و با کیفیت کنیم چه ایرادی داره؟؟
ما نسلی هستیم اکه اکثرا طعم گرم خانواده رو چشیدیم محبت پدر و مادر رو در کنار هم داشتیم . چرا این رو از بچه هامون دریغ کنیم
شما می دونید جدایی چه بر سر عواطف و احساسات بچه ها میاره؟؟
من خودم به عنوان شخصی که زندگیم رو خیلی عاقلانه عاشقانه و خوب شروع کردم و زندگیم بعد از چند سال با تنشهای خیلی خیلی خیلی زیادی روبرو شد و تقریبا می تونم بگم جزو تاپپیکهایی بود که اکثرا تموم کردن اون زندگی رو ترجیح می دادن به ادامه دادنش وو کمتر کسی تو این سایت با اون همه مشکل روبرو بود اما خدا رو شکر که درست شد درست کردیم
من تصمیمم رو گرفتم که بمونم و بسازم
چرا که رفتن و خراب کردن خیلی آسونه
مهم اینه که بتونی خراب شده ها رو بسازی از نو و بهتر از قبل
بدون تصمیممت غیر از خودت به آینده چند نفر مرتبط میشه همسرت فرزندت و حتی خانوادت
نباید خودخواه بود
من معتقدم هر زندگی و هر مشکلی یه راه حلی داره
اگه خانم xیا اقای y میاد مشکلش رو میگه متوجه اشتباهات خودش نیست چه بسا که همین اشتباهات زندگی رو خراب تر می کنه، فقط اشتباهت طرف مقابل رو میگن منم همینطور بودم
زندگی از وقتی شیرین تر میشه که هر کسی اول اشتباهات خودش رو پیدا کنه و رفع کنه
اگه اعتماد به نفس نداره باید اعتماد به نفسش تقویت کنه
اگه خونه داریش ضعیف باید بهتر بشه و همینطور تمام مهارتهای زندگی داری
طرزبرخورد با همسر حتی عشوه گری ، مهربونی ، انتقاد پذیری ، درخواست کردن و خیلی موارد دیگه
که قبول کنیم تو خیلی از موارد کامل نیستیم
یا نوسانی عمل می کنیم بیست روز خوبیم یهو همه چیو خراب می کنیم
باید بگیریم که خودمون باشیم با اعتماد به نفس و صبور ... از کوره در نریم و نتیجه زحماتمون رو خراب نکنیم
در همین پیچ و خمها این سایت تشکیل شده آقای مدیر خیلی عالی و دلسوزانه راهنمایی می کنن و خیلی از اساتید دیگه که از همه ممنونم
بیاید استفاده کنیم از این فضا و انرزی مثبت ساطع کنیم
چرا که خانواده های من و شما و دوستان اینده این کشور و آینده فرزندان ما رو می سازن
کمی صبورتر باشیم

اما یک مطلبی خاص تاپیک شما و آن هم جوراب های دخترتان، برای آن دسته از دوستانی که گفتند جوراب مگر چقدر قیمت داره

من هم همین نظر را داشتم تا اینکه دو روز پیش رفتم برای اولین بار برای دخترم یک جفت جوراب شلواری گرفتم سرم سوت کشید یک جفت جوراب فسقلی 20 هزار تومان بعد هم مگه چند بار از این جوراب می تونه استفاده کنه که چند جفت هم زمان براش بگیرم واسه همین سفید گرفتم تا بتونم با همه لباس هاش ست کنم.

وقتی هم که آمدم خونه دیدم کوچک هستند مجبور شدم به خاطر یک جفت جوراب این همه مسیر را برگردم تا اون رو تعویض کنم. بله فقط به خاطر یک جفت جوراب

بدون در نظر گرفت حساسیت همسرتون روی مسایل مالی شما اشتباه کردید که دو جفت جوراب را بسته هاش را پار ه کردید در مرحله بعد من خودم را می زارم جای همسرم که خیلی هم ولخرجه اگه چنین حالتی برای ما پیش بیاد و من بر خلاف درخواست ایشون مبنی بر انتخاب یکیشون ، دو تا را بر می داشتم ، ایشون هم ناراحت می شد وبا من برخورد می کرد چه برسد به همسر شما که می دانید روی این مسایل اینقدر حساسند.