به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 تیر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1396-1-27
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    537
    سطح
    10
    Points: 537, Level: 10
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون انیتا جان از پاسخ شما
    دیشب مهمونی شوهرم برگزار شد و من هم خونه موندم و رفتم تو اتاق! البته همسر یکی از دوستانش به همراه بچه کوچیکشون هم اومدن پیش من و تنها نبودم!

    .......

    یه موضوعی رو یادم رفته بود بگم ، از آخرین دعوامون که مربوط به تقریبا یک ماه پیش میشه ، شوهرم من رو بلاک کرده ، تو تلگرام و واتس و ...
    و هنوز من رو از بلاک در نیاورده ، جالب اینجاست توی تلگرام و ... پیام خاصی هم بهش نمیدادم
    حالا بنظرتون به روش بیارم که میدونم بلاکم کرده، اصلا اشاره ای بکنم؟

    ......

    اینقدی که میگه تو باید باهام رفیق باشی و حرف هات بیای به شوهرت بزنی! این چه رسم رفاقته که زن بترسه با شوهرش حرف بزنه، از طرفی توقع داره من راحت حرف هام باهاش بزنم ، از طرفی هم جوری جبهه میگیره که من الان یه ترس درونی دارم برای کوچیکترین حرفی که بخوام بهش بزنم


    .....


    خب دارم سعی میکنم خیلی بهش بها بدم و تاییدش کنم
    وفعلا بقول شما دارم سعی میکنم فرض کنم فعلا باید محبت کردنم یک طرفه باشه ، دقیقا مثل مادری که یه بچه نق نقو و پر سروصدا داره و بازم محبتش میکنه!


    .....


    کلا اخلاقای خاصی دارن ، مثلا بابای من چند وقت پیش بعد از مدت زیادی گوشیش رو عوض کرد ، یعنی قبلش ازین گوشی دکمه ای ها داشت که به سختی میشد مطلب خوند توی صفحش! خب واسه تولدش رفتن گوشی گرفتن!
    حالا اَد شوهر من دیروز رفته واسه پدر شوهرم عیییین گوشیه بابا من گرفته! خندم میگیره
    چشونه اینا؟
    از طرفی اینقد با بابای بی سروصدای من دشمنن ، از طرفی باهاش رقابت دارن
    خب حالا اینا اصلا واسه من مهم نیست ولی اگر مثلا بابای من رفته بود یه گوشی مثل بابای شوهرم خریده بود ، خانوادش یا خودش حتماااا یه تیکه مینداختن و بعد میگفتن تو بی ظرفیتی و شوخی کردیم!


    ...


    خب به مساله دیگه، شوهرم یه دوستی داره که قبلا واستون تعریف کردم باهاشون خیلی آمد و رفت داریم و خانمشونم دیشب اومدن پیش من، چند روز پیشام شب پیشمون موندن
    خب این دوست شوهرم یخورده اخلاقش مشکل داره و اینقد چاپلوسیه شوهرمو میکنه که همه حرفاش رو باور داره، حتی اگر بگه رنگ ماست همیشه سیاه بوده شوهرم باور میکنه، این آقا سرو گوششم میجنبه یعنی با خانم های زیادی ارتباط برقرار میکنه و مشکوک هست که کسی رو صیغه داشته باشه ، چون خانومش توی ماشین شوهرش وسایل آمیزشی پیدا کرده و همش چکشون میکرده و هر چند وقت تموم میشدن و برای خودشونم استفاده نمیشدن! این یه دلیل محکمه
    حالا من یخورده هم از ارتباط شوهرم با ایشون نگرانم ولی جبهه نگرفتم تا حالا به صورت جدی که نکنه ارتباطاتش رو ازم پنهون کنه
    شوهرم ازین بابت هم خیلی طرف دوستشو میگیره و میگه حتما تو زندگیشون یچیزی کمه که شوهر میره دنبال این کارا...
    خلاصه من کاری به علتش ندارم ، نگران این موردم واسه شوهرم

    .....
    شوهرم اینقدر حرفای دوستش رو قبول داره که بارها دیدم حرف های دوستش رو تکرار میکنه و اصلا به دروغ بودن یا راست بودنشون اهمیت نمیده

    لطفا تجربیاتتون رو در این موارد در اختیارم بذارین

  2. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    در رابطه با صحبت درباره خرید لباس من فکر می کنم این برخورد مناسب باشه
    با یه لحن ملایم و مهربون که فقط جنبه نظرخواهی داره به همسرت بگو به نظرت با همین لباسها بریم مراسم یا بریم یه دست لباس بگیریم؟
    اگر لباسهای خود شوهرت هم کهنه یا نامناسب هست به اونها هم اشاره کن و بگو به نظرم لباسهای شما هم زیاد مناسب نیست

    یه جورایی هم مستقیم اشاره کن به موضوع و هم اختیار بده و هم نظرخواهی کن

    اگر نظر شما رو پرسید بگو با توجه به اینکه عید هم لباس جدید نگرفتیم فکر می کنم لازم باشه ولی بازم بستگی به شرایط مالیمون داره اگر فکر می کنی بهتره خرید نکنیم من هم موافق هستم

    زمستونی عزیز یادت باشه شما باید کمی تحمل کنی و به قول خودت ملاحظه و محبت یک طرفه داشته باشی تا جایگاه لازم رو در نظر شوهرت پیدا کنی پس مراقب باش برای این موارد جزیی جوری حرف نزنی که زمینه یه دلخوری فراهم بشه

    بعد از اینکه دسترسی به جایگاه مناسب، میتونی کمی راحت تر صحبت کنی

    در رابطه با دوست همسرت، اگر احیانا حرفی پیش اومد بگو ان شا الله که اینها توهمات همسرشه و اشتباه می کنه چون مردی که در تعهد با همسرش هست و بهش خیانت می کنه رو درسته که میشه با مهریه و این جور چیزا تنبیه کرد و نذاشت آب خوش از گلوش بره پایین ولی در هر صورت اون زندگی دیگه برای اون زن زندگی نمیشه، پس هر دو طرف لطمه میخورن و این اصلا خوب نیست یعنی برای هر دو طرف باخت به همراه داره، این بازی برنده ای نداره

    یعنی هم دعای خیر کن که این حرفها اشتباه باشه و هم یه جورایی خیلی نرم و لطیف همسرت بفهمه که در چنین شرایطی زن هم زیاد کوتاه نمیاد

    در رابطه با خانواده همسرت، به نظرم حداقل با یکیشون رابطه خوب برقرار کن مثلا با مادرشوهر یا پدر شوهرت

    درسته که حرفهایی که شنیدی دلگیرت کرده ولی خوب دیدگاهشون رو نسبت به خودت سعی کن عوض کنی و یه جایگاهی توی خانوادشون برای خودت پیدا کنی

    حتما یکیشون هست که پتانسیل ارتباط مناسب رو داشته باشه یه جورایی بهش نزدیک شو

    مثلا گاهی که شوهرت هم نیست یه سر برو پیش مادرشوهرت و اگر یه نوع غذا رو خوب درست می کنه دستور پختش رو بگیر یا مثلا ازش بخواه گاهی بیاد با هم برید بیرون قدم بزنید یا برید پیاده روی

    جوری که فکر کنه به خاطر خودش رفتی پیشش نه با زور شوهرت

    یه مدت بدون توقع تلافی و جبران سعی کن تلاش کنی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : شنبه 16 اردیبهشت 96 در ساعت 07:26

  3. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 96 [ 12:17]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 46.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    81

    تشکرشده 99 در 49 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zemestooni نمایش پست ها
    سلام ممنون tanhaی عزیز و hanie خانوم
    ممنون که رهنماییم میکنین ، الان ظهر که شوهرم اومد واسه نهار تحویلش گرفتم و اون هم بهتر شده بود کمی رفتارش
    بعد فردا عصر یک دوره با دوستانش داره که میان خونمون ، و نوبت شوهر منه، امروز عصر هم که الآن رفت مغازه و تا شب نمیاد ، منم تو خونه فقط یه جارو کردن دارم و گردگیری، بقیه کارا واسه فرداست ، خرید رو هم فردا انجام میده ، پس عملا امروز کار خاصی نمیتونم بکنم و از الان تا شب تنهام
    و تقریبا الان ۵ هفته ای میشه که خونه مامانم نرفتم ، و هروقت گفتم حالا دوتایی باهم میریم ، میگه من یکبار گفتم دیگه نمیام ، پس خودت تنهایی باید بری، و بهم گفت هروقت بگی میبرمت یا آژانس بگیر
    حالا عصر که داشت میرفت مغازه بهش گفتم دلم هوس خونه مامانم کرده چکار کنم میگی

    گفت امروز کارهات رو انجام بده و فردا وقتی من مهمون دارم برو شب هم بخواب تا صبح روز بعدش!!!
    بعد بهش گفتم چرا شب بخوابم؟ از این حرفش ناراحت میشم وقتی میگه برو شب هم خونه مامانت بخواب! من اگر میخواستم خونه مامانم بخوابم که دیگه ازدواج نمیکردم! هیچی میگفت امروز نرو و فردا برو! آخه فردا دوستاش بعد مغرب میان تازه ، منم احتمالا از صبح دارم کار میکنم تا عصر ، و حسابی خسته میشم و اصلا بجایی نمیرسم
    دلمم نمیخواد شب خونه نباشم و شوهرم ولگرد بشه بره خونه مامانش و صبحشم که صبح جمعه هست خوش بحالش بشه اصلا انگار نه انگار زنی داره!!
    حالا بنظر شما اینکه میگه فردا برو و شب هم بخواب ، من نباید ناراحت بشم؟
    ....

    و اینکه من اصلا نمیتونم با شوهرم حرف بزنم ، میترسم ، بنظرتون خوبه هرچی میخوام رو در قالب به نامه واسش بنویسم؟ الان یکسال گذشته و شوهرم هنوز گوشیش رو ازم مخفی میکنه و رمز میذاره وقتی میپرسم رمز چی گذاشتییی اصلا بروی خودش نمیاره چی میگم
    بعد اصلا نمیدونم موجودیش چقدره ، چقدر حقوق میگیره ، درامدش چقدره ، و کارش هم ازاده الان حتما پول دراورده و من واسه نیمه شعبان جشن دعوتم پیش روی همه فامیل! تازه دوتایی دعوتیم ، جشن خیلی بزگ حدودا هزار نفری، حالا هیچی ندارم بپوشم ‎:(‎ اصلا چطوری بهش بگم؟ اگر واسه عید خرید کرده بودم همونارو میپوشیدم
    اصلا دارم دیوونه میشم ، تا تو خونه بابام بودم همه چیز فراهم بود ، راحت میرفتم خرید ، پول تو جیبیم مشخص بود ، همش ازم سوال میشد که نیاز خاصی ندارم ، در حد توان رسیدگی میشد
    چکار کنم اصلا حیرون شدم
    از یه طرف شما میگید این کارهای شوهرم یعنی دوستم داره یا میگین داره خط میده
    ولی چرا میگه شب هم برو خونه بابات
    اعصابم رو خورد میکنه
    خونه بابام مگر یه شهر دیگست؟ کلا ۲۰ دقیقه راهه با ماشین ‎:|‎ چه کاریه شب بمونم
    میخوام از دستش خود زنی کنم وقتی اینجوری میگه ، گریم میگیره
    به نظر منم کار درستی کردی رفتی خونه مادرت اینا و خودت هم آژانس گرفتی. من اگه جات بلشم و همسرم نخواد خودش بیاد ترجیه میدم اژانس بگیرم برم وقتایی که نیست البته با اطلاعش. ولی خودش نرسوندم. اینجوری حس بهتری دارم.
    کلا بخوام جایی برم.

    ولی این تفکر و جمله ت اشتباه "خوش بحالش بشه اصلا انگار نه انگار زنی داره"

    شما چرا فکر میکنی خوش بحالش میشه اصلا نه انگار زنی داره. تازه خیلی هم باید ناراحت شه. وقتی خودت باور داشته باشی که با نبودن شما نه تنها ایشون خوش بحالش نمیشه بلکه ناراحتم میشه همین حس رو به همسرتون هم القاع میکنید.. خودتو بیشتر دوس داشته باش

    یه موضوع دیگه من برای لباس یکم مستقیم تر میگفتم. با گفتن جمله شما همسر من حس میکنه دارم گولش میزنم (البته شاید فقط همسر من اینجوری باشه)
    من میگفتم عزیزم راستی نیمه شعبان جشن داریم یادت هست!! من یه نگاهی به لباسام انداختم دیدم عید هم لباس نو نگرفتم لباس خیلی مناسبی ندارم برای اون روز یه مقدار هم برام مهمه که خوب دیده شیم. تو لباسات مناسب هست؟

  4. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 تیر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1396-1-27
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    537
    سطح
    10
    Points: 537, Level: 10
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون فکور عزیز و تنها ی عزیز
    امروز موضوع لباس رو تونستم بگم
    یعنی شوهرم خودش گفت که منتظرم پولی بیاد دستم و بریم تا فروشگاه لباس یسری بزنیم
    بعد خب منم گفتم که اره اتفاقا چقد احتیاج دارم، واسه نیمه شعبان دلم میخواست لباسم نو باشه
    بعد ازم پرسید که تقریبا چقد احتیاج دارم
    و بهم گفت برم بگردم و یه لباس خوشگل پیدا کنم و ببینم کجا مناسب تر و قشنگ تره که بریم بخریم
    بنظرتون راست گفت؟ من که شوکه شدم!!!
    چند روزی هم هست که فقط محبت میکنم بهش و کلا ملایم حرف میزنم
    به خودشم پیشنهاد دادم که بریم کت و شلوار بگیریم واسش ، کفش و... گفتم فلان جا دیدم رد میشدیم آف زده بود و جنساشم خوبن...
    گفت حالا ببینیم چی میشه و رفت دیگه بیرون

    ....

    فقط مونده تلگرام ، که بلاکم کرده!
    به نظرتون خودم برم یواشکی خودم رو از بلاک در بیارم؟
    اصلا اشاره ای بکنم بهش؟
    ......

    در مورد کارای مغازشم داره کم کم بهم پیشنهاد میده کمکش کنم، مثلا امروز گفت بگردم یه نوشیدنی خیلی خوشمزه پیدا کنم و درستش کنم

    ....

    در مورد اینکه دستش خالیه هم یکم گفت ، گفت دارم هزینه وسایل جدیدی که واسه مغازه خریدم رو میدم

    ....

    کلا به نظرتون اینا چیزای مثبتی هستن؟ یعنی دارم کم کم جواب میگیرم؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید zemestooni تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 20 اردیبهشت 96)

  6. #35
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام زمستونی عزیز

    در رابطه با پیشنهاد شوهرت در رابطه با همکاری با ایشون به نظرم خیلی انرژی بذار
    هم برای خودت سرگرم کننده است و هم اینکه وجوه مشترک خودت و همسرت رو افزایش میدی وقت بیشتری با هم میگذرونید رابطتون قویتر میشه یه جورایی یه مقدار تکیه گاه عاطفی همدیگه میشید وقتی در همه زمینه ها هر حمایتی از دستت برمیاد برای همسرت انجام بدی و البته برای زندگی مشترکتون


    اصلا از خودت براش تعریف نکن که من که آشپز خوبی هستم از من استفاده کن و ...
    بگو دوست دارم کمی هدفمند باشم و خیلی خوشحال میشم بتونم کاری برای زندگی مشترکمون بکنم

    اگر موضوع بلاک تلگرام برات خیلی مهم هست یه مطلب خیلی جالب برای شوهرت توی تلگرام بفرست بعدش بگو مطلبی که برات گذاشته بودم چطور بود دوست دارم نظرت رو بدونم

    بعدش بالاخره یا میگه نرسیده دوباره بفرست یا میگه بیار توی گوشی خودت ببینم
    بالاخره سر حرف باز میشه و یه چیزی میگه
    و در هر صورت اصلا به روی خودت نیار که میدونی بلاک شدی


    نمیدونم وقتی یه نفر بلاک میشه میتونه مطلبی برای فرد مورد نظر بفرسته یا نه
    اگر نمیشه بفرستی
    بگو امروز یه مطلبی میخواستم بفرستم برات نشد نمیدونم برنامه گوشیم مشکل پیدا کرده یا علتش چیه اگه میشه گوشیمو یه نگاه بنداز ببین مشکلش چیه

    ولی خودت نرو سر گوشی و خودت رو از بلاک خارج نکن

    اصلا سعی کن اهمیتی به این موضوع ندی اگه همسرت زیاد راغب نبود حرفی در این باره بزنه


    تغییرات رو توی زندگیت خودت میتونی قضاوت کنی که به چه صورت بوده ولی زیاد انتظار نداشته باش با یکی دو هفته تغییر رویه همه چیز در حد عالی بشه

    شما باید رابطه عاطفی قوی با همسرت پیدا کنی این هم زمان بر هست هنوزم نباید توقعت زیاد باشه هنوزم احتمال تنشهای کوچک هست که باید مدیریت کنی

    ولی خوبیش اینه که زندگیت پتانسیل بهبود رو داره
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : یکشنبه 17 اردیبهشت 96 در ساعت 10:31

  7. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    tanha67 (یکشنبه 17 اردیبهشت 96), بارن (یکشنبه 17 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 20 اردیبهشت 96)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این اخلاق بابام و شرایط خواهرم چکار کنم؟ ( بابام میگه اتیشتون میزنم)
    توسط ابی اسمان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 آبان 94, 16:40
  2. دختری که لاک میزنه میشه نتیجه گرفت که کلا اهل نماز و اینا نیست؟
    توسط yekidota در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 اردیبهشت 93, 01:42
  3. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  4. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.