به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    فرشته ی عزیز قطعا دیدگاه من توی زندگی با شما و خیلی از خانم های محترم این تالار تفاوت داره و هی دارم مینویسم و پاک میکنم تا حرف برخورنده ای نزنم و سر جر و بحث و به حاشیه رفتن تاپیکتو باز نکنم.. ولی واقعا تاپیکت اعصابمو بهم ریخته! مطمئنم که کارتو به آسونی به دست نیاووردی و مثل خودم حسابی براش زحمت کشیدی! تو این جامعه ی مردسالار همین که الان میتونیم تو جامعه باشیم و کار کنیم واقعا راحت به دست نیومده! واقعا چطور کسی میتونه با وقاحت تمام برگرده بگه اگرم کار میکنی ببر بده به شوهرت و دوباره دستتو جلوی شوهرت دراز کن و ازش پول بگیر که اقتدراش حفظ شه!!! بخدا اصلا نمیتونم اوج وقاحتی که پشت این حرفه رو درک کنم و عجیب تر از اون جیغ و سوت و هورای خانوما برای این آقاست و پیشنهاد فایلاش به همدیگه! خب فکر کنین یه خانومی یه فایل صوتی بده به نام کلید زن! بعد توش بگه خانوما خیلی حساس و ظریفن و نباید مردا صداشون رو روشون بلند کنن و هر چی خواستن سریع انجام بشه و هر روز براشون کادو بخرن و عشقشونو نشون بدن و .... بعد یه مردی خودشو ملزم به انجام همه ی این موارد بدونه و صد در صد زندگیش گل و بلبل میشه! کدوم مردی زیر بار همچین چیزی میره آخه؟؟؟ برای خودت، جنسیتت و البته عشقت احترام قائل شو عزیزم
    میدونم الان حرفامو شعاری میدونی و فکر میکنی داری در راه عشقت و زندگیت فداکاری میکنی، ولی مهم تر از اقتدار و غرور شوهرت، شخصیت و عزت نفس خودته
    حرفای هانیه رو که تجربشو داشته جدی بگیر

  2. 3 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 09 اردیبهشت 96), sanjab (جمعه 08 اردیبهشت 96), فرشته اردیبهشت (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array
    ببخشید نظر شخصیم را میگم من نظرات و صحبتهای این آقای دکتر حبشی را کامل گوش ندادم

    ولی این قسمتش که دوستان اینجا گذاشتند برام هم خنده داره و هم گریه آور بود

    خنده برای اینکه یک آقای دکتر از خانمها میخواد خودشون را گول بزنند و نقش بازی کنند تا اقتدار مردشون حفظش بشه و این جامعه مردسالار با سرعت سریعتر به طرف مردان و تمایلاتشون همگرا بشه.

    گریه آور که چقدر خانمهای جامعه ام عزت نفس و حرمت نفس ندارند که خودشون را باید نفر دو و شخص دوم در خانواده بکنند تا نکنه خدای نکرده به غرور مردشون بربخوره و از اون بدتر و زجر آورتر اینه که

    خیلی از خانمها مرتب این فایل را دست به دست می کنند برای اینکه زندگیشون چهار روز بیشتر دوام بیاره. زندگی که به قیمت خورد شدن و شکستن تمام احساسات و عواطف ظریف زنان و وابسته تر شدن و حقیرتر شدن موجودیست که باید اشرف مخلوقات باشه

    و مادر و الگوی فرزندان این جامعه.

    برای همین هست که مدتهاست بسیاری از زنان ایرانی موفق در خارج از ایران اوج گرفتند مثل انوشه انصاری- مریم میرزاخانی و .... و زنان خارجی مثل خانم مرکل صدراعظم آلمان- ترزا می نخست وزیر انگلیس و .... دارند دنیا را فتح می کنند.

    ببخشید قصد توهین نداشتم فقط خواستم تاکید کنم

    ای کاش ما هم رو به تعادل و توازن پیش بریم و نه مردسالاری یا زن سالاری صرف.

    ای کاش مردان ما یاد بگیرند به زنان و حقوقشون احترام بزارند.

    ای کاش زنانمون یاد بگیرند به قدر وسع و توان مرد درخواست داشته باشند و اگر در زندگی کمکی کردند بدون منت باشه.

    ای کاش به فرزندان پسر و دخترمون یاد بدیم محبت و عشق را به یک قسمت بین هم تقسیم کنند.
    ویرایش توسط sanjab : جمعه 08 اردیبهشت 96 در ساعت 09:56

  4. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 09 اردیبهشت 96), sara 65 (جمعه 08 اردیبهشت 96), فرشته اردیبهشت (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    فرشته عزیز حقیقت این هست که یک نسخه رو نمیشه برای همه زندگیها پیچید
    نمیشه بگی حرف دکتر حبشی صد درصد درسته یا غلطه

    راستش من هم اینو نمی پذیرم
    با منطق من جور نیست
    من اگر جای شما بودم هزینه ای که نهایتا خرج خونه میشه رو کارت به کارت می ریختم براش تا ایشون خرج کنه و تک تک نخواد از من پول بگیره که اینجوری قشنگ نیست

    ولی کل حقوق رو نمی ریختم به قدری می ریختم که یه زندگی با حداقل امکانات رو بشه اداره کرد
    زیاد از حد هم مایه نمیذاشتم (و یه پس انداز قطعا برای خودم نگه میداشتم)

    فرشته جان در رابطه با ماشین که نوشته بودی راستش من اگر جای شما بودم به همسرم میگفتم زندگیمون مشارکتی هست و ماشین رو هم نصف نصف به نام بزنیم و این پروسه را توی منزل جا می انداختم که با حقوق ایشون هم اگر چیزی خریداری بشه باید نصف نصف به نام زده بشه

    بالاخره گردش روزگار هست
    اگر مثلا خونه ای با پول زحمتکشی زن و مرد خریداری بشه و کاملا به نام مرد بشه و مرد خدای نکرده در اثر سانحه ای از دنیا بره فقط یک هشتم اون به زن میرسه که در این شرایط ظلم آشکار هست

    پس منصفانه ترین حالت نصف نصفه
    حالا میخواد با اقتدار مرد منافات داشته باشه یا اینکه با این جامعه مردسالار ما در تضاد باشه

    ما خودمون هستیم که اجازه مردسالار شدن جامعه رو دادیم دیگه

    من خودم توی ایام عید شاهد مکالمات برخی از مردهای فامیل با خانمهاشون بودم
    مثلا یه خانمی گوشیش رو بچه اش برداشت و از دستش افتاد همسرش بهش گفت بیا این گوشیت رو بردار اگه این گوشی رو خراب کنی من دیگه برات گوشی نمی خرم

    خداییش این چه لحنی هست؟
    (البته باز هم موارد دیگه از مردای دیگه در رابطه با همسرانشون دیدم که به نظر من تحقیر آمیز بود)
    این یکی از مردای خیلی خانواده دوست در اطراف من هست

    اقتدار مرد باید حفظ بشه ولی هر چقدر به شعور و شخصیت زن اهانت بشه مهم نیست

    من راستش فکر می کنم زن باید استقلال اقتصادی داشته باشه تا از این اهانت ها نشنوه
    در عین حال سیاست و ظرافت لازم برای تحقیر نشدن مرد رو هم داشته باشه
    یعنی نه تحقیر بکنه و نه اجازه تحقیر شدن بده
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  6. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    maryam.mim (شنبه 09 اردیبهشت 96), sara 65 (جمعه 08 اردیبهشت 96), فرشته اردیبهشت (جمعه 08 اردیبهشت 96), میس بیوتی (دوشنبه 08 خرداد 96)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام دوستان عزیزم

    ورود به ماه عزیز شعبان رو بهتون تبریک میگم
    خوشحالی خاصی درون ادم رو میگیره در این ماه.


    ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و هرکسی از دیدگاه خودش نوشت البته بعضی ها هم خیلی انعطاف داشتن از همه ممنونم ..انعطاف یعنی از همه زوایا بشه قضیه رو تحلیل کرد از همه هم نشد حداقل از دیدگاه زندگی استارتر .

    من تعصبی نیستم ادم مادی ای هم نیستم ولی یکسالی هست بعد از اتفاقی که خیلی عجیب و وحشتناک بود همه معادلاتم بهم خورد و انگار خودمو گم کردم نمیتونم همون فرشته سابق رو کامل رو کنم .
    فرشته ای که هیچ حساب کتابی تو رسیدگی به نزدیکانش نداشت و لذت میبرد ازین حال ولی وقتی مشکلی برام پیش اومد میتونم بگم سخت ترین و بزرگترین نقطه عطف زندگیم که فقط مدیر همدردی خبر داشتن همه اون ادم ها کسی که من فکر می کردم نبودند و به طرز عجیبی تنهام گذاشتند ....

    گیج و منگ بودم دلم داشت می ترکید از این همه نامردی انگار تو کما بودم نه میتونستم حرف بزنم نه بنویسم بارها میومدم پست بزارم اما خبری از حرف هام نبود ...
    -همین که الان تونستم موضوعی رو بنویسم نشونه خوبی بود -

    اون اتفاق ها رو خیلی خیلی دوست داشتم بیام اینجا بنویسم ولی نتونستم ...
    من حساب و کتابی تو عشق نداشتم یجورایی دیوانه بودم آزاد و رها بودم به بچه هاشون محبت میکردم ولی الان خیلی عادی محبت میکنم و این دردم رو زیاد میکنه چون خودم نیستم و فیلتر دار شدم.
    اما اون ها من رو تو تنها مشکل زندگیم که هر بشری رو میتونست نابود کنه تنها گذاشتند

    شاید ازمونی بود تا من تبدیل به ادم کینه ای و بدی بشم ولی نشدم به جسم و روحم فشار اومد ولی خیلی بد نشدم
    فقط تجدید نظر کردم یعنی دارم می کنم فعلا به دیدگاه ثابتی نرسیدم ...

    شاید تاپیکی بزنم راجع به این موضوع ...

    خلاصه این رفتارها باعث شد فرشته درون من بفهمه من داشتم دنیا رو از دید خودم می دیدم و چقدر قشنگ بود ،
    اینه که یکم وارد حساب و کتاب شدم .

    در این رابطه :
    این رو بگم همین الانش و قبل ازین ها هم من با همسرم جدا نبودیم و نیستیم کارت هامون دست همن هرچی دستش میاد دوست داره خرج من کنه
    وقتی میریم فروشگاه هیچ وقت من حساب نمیکنم این کار پیش همسر من ؟!!!! یعنی اگر قرار بر خریدی با حساب من باشه کارتم رو قبلا بهش میدم

    اصلا هم با روش مشارکتی که گفتین موافق نیست میگه از نظر مالی زن نقشی نداره و مرد هست که بار مالی باید به دوشش باشه از دید شریکی متنفره ...

    راستش من خیلی دوست داشتم تو زندگی زناشویی بی قید و بند محبت کنم ولی باز عقل میاد سر راهم رو میگیره البته قبل از عقل کج فهمی ها ناسپاسی ها ست که ادم رو مردد میکنه ...وگرنه خود پول به تنهایی برام مساله نیست

    به پست ها دقت کنید انگار همه به خودشون چسبیدن به منافع خودشون زن رو از مرد جدا کردن ...
    وابستگی مرد به زن رو عار دونستن در حالی که من اگه عاشق کارم نبودم ترجیح میدادم زن خانه داری باشم و مردم نیاز های منو تامین کنه و این رو کسر شان نمیدونستم هیچ لذت هم میبردم ولی چه کنم شاغل شدم ...
    همین حالا هم گاهی میرم بهش میچسبم و میگم باید برام مثلا مانتو بخری با این که میدونم پولش کمه ولی لازم میدونم و میدونم که اون هم لذت میبره
    فکر کنید با وجود نداشتن خوشحال میشه برای خانمش خرید کنه پس این عیب نیست و نیاز ذاتی زن وهم مرد هست .

    ولی همسرم من رو کامل نمیشناسه ازدواج خیلی عجیبه دو تا ادم کنار همن و فقط جنبه های مشترکشون باهم در ارتباطن که موجب عشقه و گاه جنبه های خیلی متفاوتشون که به شکل دعوا بروز میکنه به جرات میتونم بگم اون از هشتاد در صد درون من خبر نداره چون مشابه آن قسمت هشتاد در صد من ،در درون اون نیست و این عشقه که مشترکه
    و متاسفانه این بحث های منم منم مال من مال تو این عشق رو شاید بتونه کمرنگ کنه وهیچ مال و منالی نمیتونه حتی یک لحظه ارامش حضور و اغوش همسر یا عزیزی رو پر کنه

    اگر همسرم بیشتر منو میشناخت زیباتر زندگی میکردیم...

    بهر حال به هردلیلی ناخوداگاه بخواهی نخواهی وارد این برنامه ریزی ها میشی در این جامعه ...که بد هم نیست

    چیزی که دلم میخواد اینه که کاملا از هرچه دارم بگذرم و بسپارم به همسرم و ازین اعتماد لذت ببرم انگار دوست دارم سبک باشم

    ولی باز ذهن وارد کار میشه و نامردی ها و تلخی ها و اتفاق هار و بهت یاداوری میکنه مثل همین مطالب و هشدارهایی که اینجا عنوان شد:
    اگر در اینده ...بشه .... چه؟
    اگر ........ بشه ....چه ؟
    اگر.....
    اگر......

    و این ها روح ازادم رو به بند میکشه
    و نمیتونیم اون حالت ایده ال رابطه رو در این دنیا تجربه کنیم .

    من خیلی محتاط شدم و با تاخیر تصمیم میگیرم این تعلل به خاطر همون تجدید نظری است که گفتم و تغییراتی که داره در من بوجود میاد.






    ببخشین دوستان خیلی حرف زدم شاید مستقیما به این موضوع ربط نداشت..

    در مورد این تاپیک هم تصمیمی گرفتم که فردا(البته الان در فردا قرار داریم :) ) با بررسی پست های شما انشالا اینجا قرار میدم.


    ممنون

  8. 3 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    m.reza91 (شنبه 09 اردیبهشت 96), میس بیوتی (دوشنبه 08 خرداد 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام منم موافق شما هستم فرشته جان بعضی همونطور که درپستها دیده میشه انگار میخان پول روبه دشمن خونیشون بدن یا اگه شان و اقتدار مرد رو نگه دارن میشن زن تو سری خور این افراد چون خوب متوجه نشدند زن بودن و مرد بون یعنی چه؟؟؟
    وقتی ما با کسی زندگی میکنیم این فرد هم خونه ای ما نیست که کار ما به خودمون مربوط باشه کار اونا بخودشون بلکه هرکدوم وظایفی داریم و بالاتر از اون شناخته ازهم که باعث بشه طوری زندگی کنیم که از دید یکدیگر به مسائل نگاه کنیم
    دوستی که فرمودند تا کی میخاهیم مرد سالاری داشته باشیم و زن توسری خور و زنان ازاد مثل ..... نداشته باشیم ناشی از خطای شناختی ماست
    من خودم یک ادم کاملا مستقل از لحاظ فکری و روحی هستم چه قبل مجردی چه بعد اون اما حالا که با همسرم زندگی میکنم طوری رفتار میکنم که همسرم حس تکیه گاه بودن کنه و تصور کنه من بهش وایسته ام چون این برای خودم بهتره چرا که دارم در مسیر طبیعت مرد پیش میرم نه خلاف اون!!
    بااید دفترچه راهنمای رفتار با همسرم رو خوووب بلد د باشم که چطوری ایشون در عین اینکه خودش ریس خونه میبینه اما من هم استقلالم حفظ بشه وتوسری خور نباشم .....
    دقیقا اکثراوقات حرف من اجرا میشه بدون اینکه دلخوری پیش بیاد یا زور بگم و....ودرعین اینکه سعی میکنم جایگاه همسرم حفظ بشه!!!!!!!
    پس نه تو سری خورم نه همسرم مردسالار کردم!!!!نه خودم شدم زن سالار
    من ازین افکاری که بعض دارن ما نباید به مردها باج بدیم یا ما باید حقمون ازشون بگیریم مخالفم اونها دقیقا نمیدونن چهطور باید با یه مرد رفتار بشه
    من همیشه نظرم این بوده وقتی زن کارمنده پولش باید مال خودش باشه و قیقا وقتی برادرم خاستگاری میرفت این رو بهش یاد اوری کردم و گفتم اگر زن پولش رو داد لطف کرده و....
    اما در زندگی چیزی فراتر ازینها باید باشه که این همون عشقه یعنی خانوم خونه وقتی میبینه همسرش فعلا کارنداره کارتش رو میده همسرش و اصلا به روی خودش نمیاره کمااینکه همسر هم ادمه میفهمه این مورد برای زمانی که همسر کارنداره!!!!
    اما زمانی که مرد هم کارداره هم زن باز اگر مرد اونقدر درامدش خوبه که نیاز به پول زن نداشته باشه که چه بهتر اصلا پول زن کامل دست خودش اما وقتی با اوضاع الان درامد مرد کفاف زندگی رو نمیده زن هم باید مقداری رو به اشتراک بذاره چرا که از وظایف و خانه داریش زده بچه داریش زده رفته کار پس اگر قرارنباشه هیچ کمک حالی باشه پس این وسط میشه خودخواهی!!!!
    ما داریم زندگی مشترک صحبت میکنم نه اززندگی مجردی!!!!!
    حتی بشدت در دانشگاه میدیدم چقدر دخترها سرکلاس حتی سر جای صندلی با پسرها کل کل میکنن و انگارمیخان پسرهارو بچزونن واقعا تعجب میکردم
    چون برای من مرد وزن یک تعریف انسان داشت تا تعریف جنسیتی
    الانم همیشه سعی میکنم از دید همسرم به قضیه نگاه کنم تا خوب درکش کنم وبدونم الان چه باید بکنم هرچند همه چیز 100%نیست!!!!
    من خودم قبل تجربه استاد دانشگاه و تدریس رو داشتم اما بعد تصمیم گرفتم خانه داری کنم چون خودم لذت مبردم واینطوری به مسرم و زندگی بهتر میرسیدم
    بنابراین اینطور نیست که زنها اگر خانهدار باشن بهشون ظلم میشه و....
    ویرایش توسط ستاره زیبا : شنبه 09 اردیبهشت 96 در ساعت 02:57

  10. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 09 اردیبهشت 96)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    فرشته عزیز سلام

    راستش همه دوستان راهنمایی ها رو کردن و به خوبی هم نظراتشون و کمک هاشون رو ارائه دادن. حرفی نمی مونه فقط می خواستم بگم منم مثل شما ترس بزرگی تو زندگیم دارم و این به دلیل نامردی ها و قدر نشناسی هایی هست که دیدم و وقتی پستتون رو در این باره خوندم یاد خودم افتادم . منم بی حساب و کتاب عشق می ورزیدم و خودم رو خیلی دوست داشتم اما بعد از ازدواج بر خلاف میلم حساب و کتاب اومد وسط اون هم به دلیل اینکه خانواده همسرم و خودش البته به شدت مادی بودند. خیلی از خودم بدم می اومد که انقدر باید نقشه بکشم یا حساب و کتاب کنم. اما بالاخره با یه صحبت جامع با همسرم به نتیجه ای که برات نوشتم رسیدیم و خیلی از مسائل حداقل برای خودم حل شد

    ببین من با ستاره زیبا موافقم هر چند اگر مادرم بود به شدت با ایشون مخالفت می کرد مادرم مثل خیلی از خانوم های دیگه اعتقاد داره مرد خونه باید همه هزینه ها رو بده و زن نباید به پولش دست بزنه مگر موقع خریدن خانه یا ماشین. اما من وقتی می بینم شوهرم نداره (شاید هم داشته باشه و حتی به دروغ بگه ندارم) نمی تونم چشمام رو ببندم یا به خودم سختی بدم که یه میلیون بیشتر تو حسابم باشه پیش خودم می گم چند بار این لحظه این سن و این جوونی رو تجربه می کنم که بخوام با حساب و کتاب و انتقام یا کمک نکردن به دهن خودم تلخش کنم. پیش خودم می گم قراره در آینده انقدر وضعمون خوب باشه که چیزی از این سختیها یادم نمونه پس چرا با کمک نکردن و پول ندادن تلخ تر و سخت ترش کنم . (با اینکه می دونم خانوادش پول دارن و به پسرشون کمک نمی کنن حتی گاهی ازش پول هم می گیرن و با اینکه شوهرم خرج آنچنانی برام نکرده) شایدم اشتباه باشه اما من نه دکترم و نه کارشناس من فقط حال خودم رو می شناسم و می خوام بهترین حال رو برای خودم داشته باشم.

    زندگی مشترکه و همونطور که همسرم برای کار کردن و درس خوندنم اذیتم نمی کنه و نهایت همکاری رو داره باید بتونه رو کمک من حساب کنه. چون من رو از نظر پس انداز کردن و توانایی جمع کردن پول نمی شناسه تصمیم گرفتم همون ماهیانه کمک کنم که هم به چشمش بیاد هم نگه تو سختیها یه قدم بر نداشتم. بگذریم که پدر و مادر مادیش چقدر خوشحال می شن که یه قرون خرج عروس نکردیم اومد خونه پسرمون داره خرجشم خودش می ده .

    می خوام بگم مهمترین چیز در زندگی اول آرامش خودته و بعد همسرت و بچه هات. بقیه حرفها و حتی گاهی سنت ها اصلا مهم نیست. امیدوارم این حرفم کمکت کنه تو نیاز به یه جلسه صحبت جدی با همسرت داری و باید شفاف و روشن و با جرات باهاش حرف بزنی. اینکه چجوری خرج کنی و شوهرت چه انتظاری ازت داره خیلی مهمه. مثال می زنم من بعد از ازدواج بی حساب و کتاب به شوهرم کمک می کردم مثلا برای خودم لباس می خریدم بدون کمترین تقاضا از اون و یا هر خرج دیگه ای که وظیفه شوهرم بود رو خودم متقبل می شدم اما در نهایت همسرم برگشت و گفت من هیچ کمکی نمی کنم یعنی هیچ کدوم به چشمش نمی اومد. انتظارش این بود من ماهیانه یه مبلغی رو کنار بذارم و همه خرجها رو از اون انجام بدیم. تازه من بعد از 8 ماه فهمیدم چی می خواد. الان هم اون راضیه هم من آرامش دارم هم مهمتر از همه پس انداز دارم و این خیلی خوبه. تازه خونواده مادیشم راضین و زندگیم رو بهم نمی ریزن

    می خوام بگم اول صحبت کن مثل دو تا آدم بالغ و فهمیده . مشکلات و انتظارات و توقعات هر دو تاتون رو در بیارید رو کاغذ بنویسید. در مورد خریدن خونه و ماشین به همسرت بگو همه چی نصف نصف این حق مسلم همه است و شوهرت انقدر فهمیده هست که این رو قبول کنه وقتی خودش می گه همه اش به نام تو باشه. ولی همش به نام تو باشه هم دردسر خودش رو داره (فامیل بشنون انقدر توی گوش شوهرت می خونن که زندگیت تلخ می شه). باهاش صحبت کن خیلی دوستانه بگو توقعت اینه . صبح زود بلند می شی می ری سر کار با 1000 تا آدم سروکله می زنی (نمی خواد اشاره کنی کارتو دوست داری) بگو کی بدش میاد تو خونه باشه همه چیز رو سر فرصت و با عشق برای شوهرش آماده کنه . هر چند بعید می دونم لازم باشه چون همسر فهمیده ای داری.

    ببخشید طولانی شد. فقط خواستم بگم مطالعه و مشورت خوبه اما در نهایت لم زندگیت رو خودت باید بدست بیاری شوهر من با شوهر شما مثل هم نیستن که ما بگیم این کار رو کن پررو نمی شه و ... . هر کسی یه دیدگاهی داره و تایه اندازه می شه محبت کرد ظرفیت شوهرت رو فقط تو می دونی. محبت کن خیلی خوبه اما زیادی فداکاری نکن که دوماه بعد به خودت بیای ببینی خودت رو به کل فراموش کردی . و همیشه برای روز مبادای شخص خودت (نه زندگی مشترکت) یه پس انداز داشته باش که احتیاط شرط عقله.
    با برنامه ریزی همه چی حل می شه عزیزم .

  12. کاربر روبرو از پست مفید maryam.mim تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 09 اردیبهشت 96)

  13. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام مجدد
    فرشته جان همونطور که در پست قبل گفتم یک دستورالعمل خاص برای همه زندگی ها جواب نمیده و شما باید دستورالعمل مناسب برای زندگی خودت رو پیدا کنی

    شاید یه مردی با حضور پول زن توی زندگی تنبل بشه و خیالش راحت بشه و دنبال تامین خانواده نباشه (و توی امور داخل منزل هم هیچ مشارکتی نکنه) شاید هم یه مرد باشه که وقتی می بینه همسرش برای خودش یه جایگاه اجتماعی داره و از اون جایگاه کسب درآمد هم می کنه تلاشش رو بیشتر کنه و در امور منزل هم مشارکت کنه و ...

    خوب نوع برخورد با مرد اولی با نوع برخورد با مرد دومی فرق می کنه دیگه

    اینکه همسر شما به مشارکت توی زندگی اعتقاد نداره یه مقدار کارو سخت می کنه یعنی شما رو توی این موضع قرار میده که حداقل درآمد خودت مال خودت باشه

    من روزی که رفتم سر کار همه خانمهای شاغل فامیل بهم گفتن پولت رو وارد خونه نکن
    ما تا اون روز یه خونه و یه ماشین داشتیم که بیشترش از درآمد همسرم بود و من فقط پول بورسم توی اون چیزهایی که داشتیم وجود داشت هم خونه و هم ماشین به نام من بود (البته دلایلی داشت این نوع به نام زدن هر کدومش به علتی شد مثلا ماشین رو با وام می خواستیم بگیریم قبلا همسرم وام خودرو گرفته بود و نمیشد دوباره بگیره)

    من پیش خودم گفتم وقتی همسرم اهل حساب کتاب نیست و هر چی داره به نام من هست چرا من باید این کارو بکنم

    هیچ حساب و کتابی به زندگیم وارد نکردم

    همسرم مثلا حوصله نداشت که بره یه حساب سرمایه گذاری باز کنه من رفتم این حسابو باز کردم هر ماه از حقوق همسرم هرچی می موند میریخت به حساب من، خودم هم پولمو می ریختم به همون حساب

    بعدش با برادر شوهرام، با همون پول و همینطور با وام هایی که با بدبختی ضامن جور کرده بودیم گرفته بودیم و تا چند سال آینده من شخصا بیشتر حقوقم رو باید بابت اقساط وام ها می دادم (و البته همسرم هم همینطور) به همراه پولی که اونا (برادرشوهرام) آورده بودن یه خونه شریکی گرفتیم
    برادر شوهرم رفت توی اون خونه زندگی کرد و خواهرشوهرم اصرار داشت که ما اون خونه رو به مادرشون ببخشیم
    اینکه من برای شما میگم برای شما این تصور رو ایجاد نکنه که ما از خانواده همسرم حمایتی نمی کنیم همسر من و برادرهاش هم برای مادرشون آپارتمان خریدن و هم هر ماه بهش پول میدن اونی که من نوشتم یه زیاده خواهی و خودخواهی محض بود

    اینجا من به خودم اومدم و با صحبتهایی که شده بود و دیدگاههایی که از همسر دیدم به این نتیجه رسیدم که ما باید برای پولها حساب کتاب داشته باشیم
    همسرم باید بدونه دقیقا این مقدار از پول مربوط به من هست و به خانوادش اجازه نده راجع به پولی که توی زندگی ماست نظر بدن

    البته من کلا زیر بار پیشنهادشون نرفتم ولی چند ماهی اعصابم به شدت خرد شد و همش در حال مبارزه بودم
    البته همسرم هم با این موضوع موافق نبود ولی قاطعانه نظرشو نمی گفت و توی دیدگاههاش دیدم که زیاد هم در نظرش نیست که من هم مشارکتی داشتم توی اون پول و اینکه تا چند سال آینده هم دیگه حقوقی برام نمی مونه

    اون دوران برام تلخ بود یک سری چیزها به هم خورد
    ولی از همسرم خواستم حسابی به نام خودش باز کنه و دیگه پولی به حساب من نریزه
    من هیچوقت به همسرم نمی گفتم پول من یا پول تو، همیشه می گفتم اون پول یا پول ما
    البته من چون همسرم شاغل بود و درآمد خوبی هم داشت و داره، معمولا کاری به خریدها نداشته و ندارم مگر اینکه بیرون باشم و چیزی رو مناسب ببینم و بخوام بخرم یا مثلا رفتم برای شهریه مدرسه بچه ام که گفتن همین امروز باید بریزید، من رفتم ریختم و هیچ وقت هم به همسرم نمیگم که مثلا فلان پولو دادم باید بهم پس بدی و ...
    یعنی هنوزم پول من پول تو ندارم
    فقط در حدی هست که حدود حسابها مشخصه

    دو سال پیش برادرشوهرم توی ایام عید به همسرم زنگ زده بود گفته بود 40 میلیون میخوام همسرم گفته بود چنین مبلغی ندارم گفته بود شما دو نفر زن و شوهر کار می کنید چطور یه همچین پولی ندارید؟
    همسرم هم گفته بود خانمم شاید داشته باشه اگر میخوای زنگ بزن ببین داره یا نه

    یعنی یه جورایی دیگه خانوادش خودشونو صاحب درآمد ما نمی بینن


    با توجه به روحیاتی که از همسرت گفتی بعید نیست از این داستانها برای شما هم پیش بیاد
    بالاخره داستانی که برای هر کسی اتفاق می افته یه مدلیه ولی آدمو به خودش میاره

    پیشگیری بهتر از درمان است

    و البته شما خودت باید شرایط زندگیت رو ببینی و راه حلی رو داشته باشی که هم به روابط دو نفرتون آسیبی نرسه و هم خودت در آینده آسیبی نبینی

    ****من نظر کاربر قبلی رو ندیده بودم زمانی که اینها رو نوشتم
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  14. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 09 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    والا من نظر شخصیم اینه و هیچوقتم تغییرش نمیدم.کاری به خانومای دیگه ندارم اونا میدونن و مشکلاتشون.
    از زمانی که خودم رو واقعا فهمیدم و تو سن ازدواج پا گذاشتم تا الان...هیچ وقت پنج دقیقه هم تصور نکردم خرج خونه بدم.الحمدالله مشکلی هم حس نکردم.
    زنای جامعه ی ما چون شبیه اروپاییا نبودن خواستن بجوری حصارها رو بشکنن ،‌اما نفهمیدن که به خودشون ظلم میکنن.
    دوران صنعتی در اروپا زنان کار میکردن و از طرفی بخاطر جاذبه های جنسی مورد توجه بودن ، واسه همین ارزش و جایگاه زنانگی خودشونو از دست دادن . تا حدی که الان در بعضی مشاغل که واقعا نیروی مرد میخواد خانمهای شاغل در اون مورد تعرض قرار میگیرن، که طبق آمارهای رسمی در دادگاههای مختلف زنان زیادی دچار آسیب جسمی و عاطفی شدن.
    هیچ وقت به اینکه سر کار برم تا همسرم کارشو بکنه یا درسشو بخونه فکر نکردم، بخودم گفتم کسی که میاد زن میگیره اولین وظیفش طبق شرع و عرف آوردن خرجی برای زن و بچشه حالا میخواد یه قرون باشه.
    اینکه پول در بیاریم و آخرشم بگیم فلانی گفته پوله رو بدین شوهره تا احساس بدی نکنه .. وافعا مسخرس و فقط تو ایران همچین چیزایی رو میشه به خورد افکار مردم داد.
    یعنی چی _؟ کار کنیم، پولم بدیم دست شوهر اونم برامون تو خونه ملیله دوزی کنه!
    والا خوبه کاش مرد میشدیم. زن بهمون میدادن، سر کارم نمیرفتیم، غر هم میزدیم، دستمزدشونم میذاشتن جیبمون. آخ جون!
    کسی که درس داره اشتباه میکنه زن میگیره، اول درسش تموم شه ، دستش تو جیبش بره بعد زن بگیره یا حداقل تو عقد بذاره بمونه.
    فامیل خود من یه پسر 24. ساله بود گفت من مردم و‌ خیلی دلم میخواد زن بگیرم اما کارد میزنم به دلم و اول وضعیت درآمدیم رو درست میکنم بعد زن میگیرم، من کسر شانمه جلو زنم دست دراز کنم. واقعا مرد تا مرد داریم.
    زنی که کار میکنه دیگه تیر خلاصو به خودش زده تا روزی که شصت و چند سالش بشه شوهرش همیشه ازش انتظار خواهد داشت.
    والا ما تو این جامعه دیونه نشیم خوبه. ببخشید موفق باشی
    ویرایش توسط *nastaran : شنبه 09 اردیبهشت 96 در ساعت 07:40

  16. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی نهایت نمایش پست ها
    گرچه این پستم یک سری توضیحات است در برابر پست دوست عزیز خانم هانیه 68 اما شاید به درد بقیه و خانم فرشته اردیبهشت نیز بخورد.
    باهاتون کاملا موافقم اکثر خانم های شاغل از کار کردن و شرایط سختی که در پس اون با آن مواجه هستند ناراحتند، اما این را هم بگم هیچ زنی مجبور نیست به دلیل درآمد کم همسر سر کار برود .

    همین شاغل شدن خانم ها و اشغال جای آقایون در مشاغل مورد نظر می تونه یکی از دلایل کم درآمدی آقایون، تغییر فرهنگ و تجمل گرایی ها باشد.

    زمانی که یک خانم در نقشی که از پیش برای آن تراشیده شده است وظیفه اش را به خوبی انجام بدهد ، مرد هم با انگیزه ای مضاعف برای کسب درآمد تلاش می کند چند شیفته کار می کند تا رفاه خانواده اش را تامین کند.

    زمانی که یک زن بتونه در خانه قهرمان زندگی اش شود مرد را به تکاپو ی ندازه که عقب نیفته.

    معمولا زمانی که کمبود های مالی را خانم ها جیران می کنند نا آگاهانه آقایون را راکد می کنند ، اونو از حرکت و پویایی می اندازند .

    این را هم بگم من نفسم از جای گرم بلند نمی شه که این حرف ها را می زنم.

    دوستان قدیمی تالار شرایط زندگی من رو خوب می دونند.

    از لحاظ مالی زندگی مشترک من با همسرم به دو دوره تقسیم می شه

    1- زمانی که شاغل بودم ، همه چیز برنامه ریزی شده ، منظم و مرتب بود در رفاه بودیم اما شاد نبودم و مشکلات زیادی با همسرم داشتم که موجب دوری هر چه بیشتر ما از همدیگه می شد.

    2- زمانی که شاغل نیستم ، در حداقل رفاه هستیم، اما همسرم با اینکه تمام تلاشش را کرد اما ورشکست شد ، در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مالی هستیم ، اما از اونجایی هر کسی در نقش خودش داره ایفای نقش می کنه ، بیشتر از هر زمانی احساس رضایت و شادی می کنم و فکر می کنم همسرم هم با این همه مشکلاتی که داره زمانی که خانه هستند احساس شادی و رضایت دارند.

    می شناسم افرادی را که رفاه اجتماعی بالایی دارند ، خانم و آقا شاغل هستند اما با این همه زرق و برقی که زندگیشون داره اما باز هم از وضع مالی زندگی شون ناراضی هستند.
    دنیا ونعمت های دنیا نا محدوده ، سطح توقعات آدم ها هم نامحدوده.

    البته یک سری مشاغل هست که با ذات و سرشت خانم ها سازگاری داره مخصوصا مشاغل درون خانه ،از قبیل کارهای هنری (چرم دوزی ، گل سازی ، شیرینی پزی ، خیاطی ، .....) یا تدریس در منزل ، ترجمه( به شرط اینکه محدودیت زمان نداشته باشد که موجب استرس شود و از وظایف اصلیش باز بمونه)و نمونه مشاغلی از این دست.

    که اگر خانمی بخواهند کمک خرج باشند بهترین روشش به این شکل است و در آمد اون هم بهتره برای پس انداز وانجام خرید های سنگین مثل ماشین ، خانه ، یا یک وسیله منزل سنگین قیمت استفاده شود اون هم با ظرافتی که منتی بر سر مرد خانواده نباشد.
    سلام دوست عزیزم
    نمیشه این موضوع رو که شما اشاره کردی ،برای همه آقایون مناسب دید....همسر سابق خودم رو میگم: در زمان نامزدی بهم گفتن از کار شرکت استعفا بده و من تامینت میکنم....منم استعفا دادم تا اینکه به گفته شما مرد اون حس بد سراغش نیاد....عقد کردیم و دو سال از بیکاری من گذشت و دریغ از تامین این آقا....هر چی درخواست میکردم ازش...میگفت پول ندارم.....از اون طرف هم میرفت تو بازار و برای خودش شلوار و لباس و کفش مارک و گرون می خرید و اصلا پیش خودش فکر نمیکرد که من به خانمم گفتم سر کار نرو و تامینت میکنم حداقل چیزهای ارزونتر بخرم تا بتونم واسه اونم خرید کنم..................و خیلی چیزهای دیگه....تمام این دو سال من از مادرم تامین شدم و این آقا به روی خودش نیوورد....منم به این نتیجه رسیدم بدترین کار ممکن رو کردم که ترک کار کردم...................نمیشه همه رو با هم مقایسه کرد...آدمها متفاوتند....

  17. کاربر روبرو از پست مفید haniye68 تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (شنبه 09 اردیبهشت 96)

  18. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام

    اگر احساساتی ازین قبیل داری که مسئولیت همه چیز با تو هست و اگر چیزی خوب نباشه تقصیر تو ، میتونه ازین مسئله نشئت بگیره؛ بنابراین ناخودآگاه می خوای انجام همه ی کار ها رو به عهده بگیری.
    ممنون محمد رضا ...باز منو روانکاوی کردی؟

    قبل از ازدواج همیشه همین ترسو داشتم که جلو شوهرم مثل مردی ظاهر بشم از بس پسر ها سوسول تشریف داشتند یکیشون که جواب رد دادم جلو روم گریه کرد و گفت عاشقتم میمیرم مسلما اگه با اون ازدواج میکردم مردی برای خودم میشدم

    ویژگی منحصر به فرد همسرم همین بود مرد بود واقعی در حین رمانتیک بودن برای بار اول کنارش احساس زن بودن کردم ولی باعث شد اون اول ها ساده ترین کارهارو هم به دوشش بگذارم کارهایی که خستم کرده بودند من نمیخواستم مرد باشم ولی تو خانواده مون مجبور بودم ... از همون اول بهم گفت نگران نباش من هستم درستش میکنم انقدر حمایتم کرد تا عقد کردیم ...

    برای همین ایشون خیلی میارزند که نمیخوام با این چیزا ذره ای از حمایتش رو از دست بدم منی که بجای پدر و برادر و ... فقط همین همسرم رو دارم .

    این جمله خیلی خطرناکه. چون تو الان داری حمایتگر میشی. بعد به حالت زورگویانه ی این جمله دقت میکنی؟
    اخه برادر جان این جمله رو اینجا ایجوری نوشتم .من به صورت پنهانی حمایتگرم در ظاهر ایشونه


    ا
    ز توضیحاتی که نوشتی حدس میزنم تا حدی درونگرا باشه. چون مثلا سر قضیه ی ماشین تو تا زمانی که اخم هاش شروع میشه ( رفتار پرخاشگری انفعالی) هیچ چیزی متوجه نمیشی. در حالی که اون مدت زیادی داشته مکالمه ی درونی
    با خودش انجام میداده. پس اینجا لازمه بیشتر روی احساساتش دقت کنی.
    من درونگراییم بیشتره و ایشون بیرون گراییش .. اما در این موارد حرف نمیزنه و زیر پوستی اقدام میکنه .

    میدونم الان حرفامو شعاری میدونی و فکر میکنی داری در راه عشقت و زندگیت فداکاری میکنی، ولی مهم تر از اقتدار و غرور شوهرت، شخصیت و عزت نفس خودته
    سارا خانم نمیدونم از کجا برداشت کردی عزت نفس من در خطره ؟ دیدمون خیلی متفاوته . عزت جاش امنه چون از خطوط قرمز منه


    گریه آور که چقدر خانمهای جامعه ام عزت نفس و حرمت نفس ندارند که خودشون را باید نفر دو و شخص دوم در خانواده بکنند تا نکنه خدای نکرده به غرور مردشون بربخوره و از اون بدتر و زجر آورتر اینه که

    خیلی از خانمها مرتب این فایل را دست به دست می کنند برای اینکه زندگیشون چهار روز بیشتر دوام بیاره. زندگی که به قیمت خورد شدن و شکستن تمام احساسات و عواطف ظریف زنان و وابسته تر شدن و حقیرتر شدن موجودیست که باید اشرف مخلوقات باشه

    و مادر و الگوی فرزندان این جامعه.

    برای همین هست که مدتهاست بسیاری از زنان ایرانی موفق در خارج از ایران اوج گرفتند مثل انوشه انصاری- مریم میرزاخانی و .... و زنان خارجی مثل خانم مرکل صدراعظم آلمان- ترزا می نخست وزیر انگلیس و .... دارند دنیا را فتح می کنند.
    سنجاب عزیز من از موفقیت چیزی نگفتم اتفاقا همین الانش سر اینکه من ادامه تحصیل بدم بحث داریم میگه تو نگران نباش و ادامه بده میگم شاید نی نی بدنیا بیاد و میگه من کمکت میکنم ولی تو کارت موفق باش و اظلاعاتت رو بروز کن بحث مالی چه ربطی به موفقیت داشت
    چرا شما اینقدر جبهه دارین؟
    برای من حفظ شادی و بنیان خانواده مهم تر از رفتن به فضا ست
    چون دارم فکر اینده خونمون رو میکنم که بچه هامون به دنیا میان میخوام خانواده اصیل داشته باشیم با پدری مقتدر .

    خانه داری هم خیلی دوست دارم محیطی گرم برای لذت بردن


    من اگر جای شما بودم هزینه ای که نهایتا خرج خونه میشه رو کارت به کارت می ریختم براش تا ایشون خرج کنه و تک تک نخواد از من پول بگیره که اینجوری قشنگ نیست

    ولی کل حقوق رو نمی ریختم به قدری می ریختم که یه زندگی با حداقل امکانات رو بشه اداره کرد
    زیاد از حد هم مایه نمیذاشتم (و یه پس انداز قطعا برای خودم نگه میداشتم)
    ممنو ن فکور عزیز از نظراتت استفاده کردم موافقم البته با یه کم بومی سازی برای شرایط خودم همین کارو میکنم که هم برای خودم حفظ بشه هم کمکم معلوم بشه.


    فرشته جان در رابطه با ماشین که نوشته بودی راستش من اگر جای شما بودم به همسرم میگفتم زندگیمون مشارکتی هست و ماشین رو هم نصف نصف به نام بزنیم و این پروسه را توی منزل جا می انداختم که با حقوق ایشون هم اگر چیزی خریداری بشه باید نصف نصف به نام زده بشه
    خودش میدونست منطقیه که به اسم من بزنه برای همین هم این پیشنهادو داد چون سه چهارم پول رو من گذاشته بودم .
    در مورد ناراحتیم باهاش حرف زدم و گفتم این پیشنهادت چقدر خوشحالم کرد و گفتم چقدر شوهرم به فکرمه ولی بعدش اخمات معنی دیگه ای دادن ...

    گفت واقعا تو اینطوری میبینی .... اگه بخاطر عشق و حمایت من باشه من به اصرار خودم همه چیمو به اسمت میزنم چه الان چه در اینده ...
    و در مورد اخم گفت وقتی که تو موافقت کردی گفتم شاید کاملا به من اعتماد نداری ....من هم یاداوری کردم که بحث اعتماد خیلی در رابطه ما پیش پا افتاده است فقط اینی که گفتی من رو غرق حمایت خودت کرد ... خلاصه به قول محمد رضا درون گرایی و ذهن خوانیست که رابطه ها رو خراب میکنه.


    اما زمانی که مرد هم کارداره هم زن باز اگر مرد اونقدر درامدش خوبه که نیاز به پول زن نداشته باشه که چه بهتر اصلا پول زن کامل دست خودش اما وقتی با اوضاع الان درامد مرد کفاف زندگی رو نمیده زن هم باید مقداری رو به اشتراک بذاره چرا که از وظایف و خانه داریش زده بچه داریش زده رفته کار پس اگر قرارنباشه هیچ کمک حالی باشه پس این وسط میشه خودخواهی!!!!
    ممنون ستاره عزیز واقعیتش این هست که پول به تنهایی برای من معنی نداره چون هرچی داریم باهم استفاده میکنیم خونه ماشین تفریح مسافرت اهل تک خوری هم نیستیم پس این جدل ها بیخوده و فقط یه مدیریت ساده میخواد.


    ولی همش به نام تو باشه هم دردسر خودش رو داره (فامیل بشنون انقدر توی گوش شوهرت می خونن که زندگیت تلخ می شه).
    مریم عزیز هم برای من هم برای اون مسخره است همه چی رو به نصف تقسیم کنیم حداقل در مورد ماشین باز در مورد خونه منظقیه
    از طرفی از مزایای اقتدار ایشون اینه که کسی نقشی در زندگی ما نداشته و نداره و حتی حرفش رو هم نمیتونن بزنن و با من هم رابطه خوبی دارند .
    به اونا گفته برا خانمم خریدم :)


    فکور جان ممنون که تجربه ات رو دقیق نوشتی حتما بهشون فکر میکنم .
    و البته همه دوستان هرچند با دیدگاهی متفاوت .


    خلاصه سرتون رو درد نیارم پیشنهاد دادن مسایل مالیم رو به ایشون دادم قبول نکردن بعد از بحث بررسی هرچند قبلا خودش اشاره ای کرده بود ولی گفت من ازت دورم و سرم گرم کارهامه گفت وظیفه منه همه چی رو بگیرم ولی ببخش که کاملا نمیتونم البته همه وسسایل خونه و خرید ها رو خودش انجام میده در مورد لباس و این چیزا که ولخرجم خودم بیشتر خرج میکنم

    اا نکته ای که هست من خیلی برای ایشون کادو میگرفتم خیلی خیلی ولی الان کمترش کردم تا بتونیم هماهنگ شیم و کادوهای اون بیشتر بشه و جذاب تر جلوه تر کنه .
    هرچند که گاهی جلو خودم رو نمیگیرم و باز اضافه تر میگیرم .

    خلاصه تصمیم گرفتم اون قسمتی که همیشه کم میاد و من خرج میکنم بریزم به حسابش و این کمک من به شوهر دانشجوم باشه .
    البته به خودش نگفتم ولی اجراش میکنم با این توضیح که
    "همسر عزیزم دوست دارم در کنار حمایت هایی که تو با این شرایط شلوغت و کار زیادت از من میکنی من هم کمکی به زندگیمون کنم . "

    در مود ماشین هم که مرحله نهایی به نام زدنش مونده بهش گفتم که هیچ فرقی نداره برای من یا تو باشه و من ترجیح میدم به اسم تو باشه و خودت بری کارهاشو انجام بدی گفت نه از اول گفتم برای خودته اینجا فهمیدم که خیلی از مشکلات از موضع گیری میاد اگه حوصله داشته باشیم و با محبت خواسته امون رو بگیم شاید بهتر حل بشه و درست برنامه ریزی کنیم

    و این گونه زندگی شیرین میشود .


    دوستان بازهم ممنون از همگی

  19. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), m.reza91 (شنبه 09 اردیبهشت 96), maryam.mim (یکشنبه 10 اردیبهشت 96), میس بیوتی (دوشنبه 08 خرداد 96)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. "چادر" بهتر است از "مانتو"، ولی همسر آدم باید به دل هم بنشیند!
    توسط PesareGol در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مهر 93, 14:12
  3. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.