به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 18 از 20 نخستنخست ... 891011121314151617181920 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 196
  1. #171
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام از همه تون ممنون
    چقد خوشحالم که این دفعه تو یه تاپیک شاد می بینمتون
    دوست داشتم وقتی این بار میام با خبرای خوب بیام و شما رو در جریان بذارم شمایی که پا به پای من تو مشکلاتم بهم دلداری می دادین و باهام همدلی می کردین
    ممنونم از همتون
    بچه ها من نشستم با خودم فکر کردم وراهم رو انتخاب کردم
    من همیشه آدم شاد بودم تا قبل از ازدواج و دوست نداشتم ازین به بعد بخوام با ناراحتی و غم و افسردگی یا احساس شکست زندگی کنم
    دو تا راه داشتم یا همه چیو تموم کنم و یه زندگیه جدید بسازم
    یا همین زندگی رو ترمیم کنم و یه زندگی رو از طلاق نجات یدم و یه بچه ی طلاق به جامعه اضافه نکنم
    تصمیم گرفتم قهرمان زندگیه خودم باشم
    بلند شدم ایستادم،
    گریه رو قطع کردم سعی کردم شاد باشم هم برای خودم، هم مادر شادی برای دخترم هم همسر شادی برای شوهرم
    سختی های زیادی هم داشت اما چون هدفم رو مشخص کرده بودم و تصمیمم رو گرفته بودم ، بین راه نمی موندم
    سعی می کردم اگه ناراحتی پیش اومده ازش بگذرم
    دخترم رو می بردم پارک ، با هم شنا می رفتیم
    تو مشکلات با آرامش بیشتری برخورد می کردم
    حتی اگه مسافرتی بود که با خانواده خودم پیش میومد می رفتم و خوش هم می گذروندیم و وقت برگشتن می دیدم که دل شوهرم تنگ شده بود از رفتاراش متوجه می شدم
    یه برنامه هم ریختم برای پرداخت کامل بدهی هام که ان شاالله زودتر تموم شه
    حرفهای آقای مدیر خیلی روم تاثیر گذاشت
    اینکه باید قوی باشم و اعتمادم به خدا بیشتر باشه






  2. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 18 آبان 96), paiize (دوشنبه 29 آبان 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), بی نهایت (شنبه 20 آبان 96), باغبان (پنجشنبه 18 آبان 96), عشق آفرین (دوشنبه 29 آبان 96)

  3. #172
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    مغازه رو که جمع کردم جگری مشتری های خاص داشت پولش بدرد ما نمیخورد ضرر کردم ولی بهتر از این بود که پول مشکلدار ببرم برای خانومم و دخترم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 7 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 18 آبان 96), mohamad.reza164 (پنجشنبه 18 آبان 96), paiize (دوشنبه 29 آبان 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), بی نهایت (پنجشنبه 18 آبان 96), باغبان (پنجشنبه 18 آبان 96), عشق آفرین (دوشنبه 29 آبان 96)

  5. #173
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    دلیل ازدواج من: پر بودم از احساس عشق و محبتی که دوست داشتم نثار همسرم کنم و همچنین اون عشق و محبتی که فقط مختص همسرم بود رو ازش دریافت کنم.یه جور احساس نقص و نیاز به بودنش.

    ایده آل نگر و آرمانگرا بودم ؛تئوریم قوی بود اما بدون محک و آزمایش مونده بود.ازدواج به من این فرصت رو داد که آموخته هام رو عملی اجرا کنم.میدانی بود برای تمرین بزرگتر شدن من. میدانی که چالش هاش با دوران مجردی فرق داره. تو زندگی متاهلی با حرکات اشتباه نتیجه اش رو میبینی؛خونه پدر نیست که هرطور باشی کارها پیش بره.
    تو زندگی متاهلی اگر گل بگی گل میشنوی و اگر دادبکشی داد میشنوی.اگر زودرنج باشی سخت میگذره و اگر رها و آرام باشی خوب میگذره. اگر اعتماد به نفس نداشته باشی از درون می پاشی و اگر با اعتماد به نفس باشی از زندگی لذت میبری. تو متاهلی جایی برای فرار از ویژگی های منفی نداری.اگر میخوای زندگی خوبی داشته باشی باید ایستادگی کنی و درس بگیری و درس بگیری و درس هاتو عمل کنی.
    یادمه یه بار تاپیکی باز کرده بودم و از ویژگی های مثبتم گفته بودم و گفتم که من چطور میتونم همسری با این ویژگی ها پیدا کنم درحالیکه سخت پیدا میشه؟ مشاورین تالار اومدند و کلی به من خندیدند و گفتند تو مثل کسی هستی که تنهایی تو زمین فوتبال هست و به دروازه خالی 100تا گل میزنه . این ویژگی ها رو باید تو سختی ها و مشکلات سنجید نه وقت خوشی. خیلی حرفشون برام سخت بود اما واقعیت داشت.

    آیا زندگی مشترک می ارزید به مجردی؟

    من زندگی متاهلی رو دوست دارم هرچند الان که به مجردیم نگاه میکنم میبینم مجردی خیلی خوبی داشتم . من زندگی مجردیم رو هم دوست داشتم منتها خلا وجود عشقی شایسته رو حس میکردم.

    ما میتونیم یه متاهل خوشحال باشیم اگر و تنها اگر بلد باشیم یه مجرد خوشحال باشیم. چون شادی امری نسبتا درونی هست و شادی که دیگران به آدم میدن موقتی هست اما شادی که در درون ماست و میتونیم خلقش کنیم منبعی نامحدود و درونی داره.
    بیایم با خودمون رو راست باشیم ؛وقتی نتونیم حال خودمون رو خوب کتیم چطور توقع داریم یکی دیگه بیاد حالمون رو خوب کنه؟ یا چطور توقع داریم بتونیم حال همسرمون رو خوب کنیم؟ چه کسی مارو بیشتر ازخودمون میشناسه؟
    گاهی تو متاهلی لازمه خودت به عشق خودت شادی خلق کنی و آرامش کسب کنی. بدون اتکا به هیچکس حتی همسر .چون لحظاتی هست که هیچکس از لحاظ عاطفی در دسترس نیست. اتفاقا گاهی برای زندگی مشترک لازمه که خودت باخودت وقت بگذاری و خلوت کنی و لذت ببری تا بتونی انرژی بیشتری برای باهم بودن ها خرج کنی.

    تو زندگی متاهلی هم گاهی تنهایی هست غم هست طرد شدن هست بی توجهی هست خودخواهی هست ؛ گاهی باید بلد بود تو زندگی متاهلی هم مجردی کرد تا آرام بود. همیشه آویزون بودن و دیگری رو عامل ناخوشی دونستن خوب نیست ؛منظورم اینه گاهی باید فقط به خودت اتکا کنی .
    وقتی همسر عامل ناخوشی ات شد پس مدتی با خودت خلوت کن تا حالت خوب بشه ؛ پس این همه خشم و اعصاب خوردی چرا؟ شاید چون بلد نیستیم به درون خودمون پناه ببریم و آرام بشیم.

    مجردهای عزیز از مجردیتون لذت ببرین و ازفرصت استفاده کنین تا بلد بشین حال خودتون رو به روش های مختلف خوب کنین ؛ چه تو مجردی چه متاهلی تنها کسی که همیشه باهاته خودت هستی پس تا وقت داری یادبگیر که به خودت عشق بورزی و حالت با خودت خوب باشه.

    متاهل های عزیز از متاهلی تون لذت ببرین و به روزهایی فکر کنین که همیشه دنبال چنین روزی بودین. هر وقت اختلافی پیش اومد که داره شدید میشه مدتی از همسر فاصله بگیرین و تو خلوت خودتون سعی کتید حال خودتون رو خوب کنین و بعد حل مساله رو به یه روز دیگه موکول کنین.

    امیدوارم همه مجردها و متاهل ها حالشون خوب باشه.

    این پست را اگر می شد به قول شیدا چندین بار لایک می زدم خیلی از خوندنش لذت بردم.

  6. 6 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 02 آذر 96), paiize (دوشنبه 29 آبان 96), tavalode arezoo (شنبه 19 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), باغبان (یکشنبه 20 اسفند 96), عشق آفرین (دوشنبه 29 آبان 96)

  7. #174
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    این پست در پاسخ به این سوال دوستمون می باشد که
    من نياز دارم كسي رو دوست داشته باشم. يه رابطه عاطفي قوي ميخوام.

    یک پاسخ جامع ، قوی و صحیح.




    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    پرسش های شما چند بخش مجزا داره.
    1. مورد عاطفی
    2. سوء تعبیر
    3. مهارت ارتباطی

    * مورد عاطفی: انسان ها به اقتضای ذات هم به دریافت محبت و هم به بخشش اون احتیاج دارند. اما هیچ قانونی وجود نداره که حتما این محبت روی یک شخص خاص سرمایه گذاری بشه. میتونه تمامی افرادی باشه که شخص به گونه ای باهاشون در ارتباطه. یعنی یک فرد با عزت نفس و سلامت روحی مایله این احساس عظیم رو در پکیج های متناسب با جایگاه هر فرد با او سهیم بشه. تمایل به ازدواج امری طبیعی و نرمال هست. اما نه در حدی که شخص در عواطف اش دچار بحران بشه. (این پارامتر وابستگی و وابسته سازی هست) اگر شخصی احساس کرد تحت فشار عواطفش هست، به گونه ای که طبیعت زندگیش مختل شده یعنی مشکل جای دیگری هست. مشکل آنجاست که فرد در هدف گذاریش دچار مشکل و سردرگمیه. مشکل اینه که فرد بر مبنای هیجاناتش عمل میکنه و به این هیجانات با تخیلاتش روزانه بال و پر میده. مشکل اینه که در روابط اجتماعیش به عنوان یک موجود اجتماعی دچار مشکله و عزت نفس کافی نداره.

    * سوء تعبیر: آنچه که من از متن شما متوجه شدم این هست: " من ازدواج نکردم چون جذاب نیستم و جذاب نیستم چون محدودیت دینی، فرهنگی و ارتباطی دارم"
    {جذابیت با جلب توجه متفاوته. برای اینکه فردی شخصیت جذاب داشته باشه نیاز نیست جلب توجه کنه. نیاز نیست متانت خودش رو خدشه دار کنه، یا کانون توجه باشه. شخص جذاب عزت نفس، متانت، دانش، نگرش و مهارت ارتباطیش او رو جذاب کرده. نه ارتباطات بی قید و شرطش}

    * مهارت ارتباطی: مهارت ارتباطی با توانایی برقراری رابطه متفاوته. هرچند از اون جدا نیست. این که بتونی با آقایی گفت و گو کنی صرفا به معنای مهارت ارتباطی نیست. ارتباط میتونه بدون کلام اتفاق بیوفته. تعبیر مهارت ارتباطی بیشتر به کنترل، نظارت و هدایت یک رابطه اشاره داره. چقدر در یک رابطه احترام هست؟ چقدر درک هست؟ رابطه با کی و چه حد از رابطه صحیح هست؟ چقدر نجابت هست؟ چه اندازه کلام و رفتار ممانع از تنش هست؟ چه مقدار کلام و رفتار تاثیر گذار و در آن منطق و انصاف و رعایت حقوق هست و غیره. یعنی بیشتر تاکید بر عزت نفس هست. نه اینکه فرد با همه بی هیچ محدودیتی رابطه بگیره یا دلبری و عامیانه تر مخ زنی کنه.
    کسی که در ارتباطش مهارت داره، خودشه، صادقه و سعی داره ضعف های رفتاریش رو بهبود ببخشه، نه اینکه نقش یک فرد پررو یا با اعتماد به نفس رو بازی کنه. ضمن اینکه رابطه گرفتن با جنس مخالف برای دوست یابی مناسب تره تا ازدواج!
    یک رابطه سالم اجتماعی با جنس مخالف، هدف و محدودیت داره. هدفش مثلا درسه، کاره، خریده، نه ازدواج و روابط هم به همان ها محدود میشه نه بیشتر. تو همین هم مهم اینه که انسان خودش رو فریب نده.

    اگر قصد ازدواج دارید بهتره روی مهارت های رفتاری، اعتماد بنفس، عزت نفس، صبر و شکیبایی، هدف گذاری ها، حوصله و زبر و زرنگی و خویشتن داری و غیره سرمایه گذاری کنید. روی فعالیت های اجتماعی ، نوع دوستی، خدمت، انرژی مثبت، شادمانی و طراوت، تعامل. این که شما ایده آل گرایانه یک مدینه فاضله از زندگی مشترک در ذهنتون ترسیم کنید و درمان تمام مشکلات عاطفی و تنهایی و کاستی های زندگیتون بدونید و هی تخیل اش کنید نه تنها کمکی به شما نمی کنه، بلکه گمراهتون هم می کنه و لطمه ای به انتخابتون هست.

    شما روزی آماده ازدواج هستید که شناختتون از خودتون و خواسته هاتون کامل شده باشه و قبل از ازدواج به تنهاییتون و عواطفتون پاسخ مناسب داده باشین و آرامش رو در گرو ازدواج نبینید.

  8. 5 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Eram (پنجشنبه 02 آذر 96), paiize (دوشنبه 29 آبان 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), باغبان (یکشنبه 20 اسفند 96), عشق آفرین (دوشنبه 29 آبان 96)

  9. #175
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 03 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    مطلبی تامل برانگیز و تاثر برانگیز به مناسبت روز مادر ، روز زن و هدیه های آنروز

    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    سلام. میلاد حضرت فاطمه رو به تمامی اعضای تالار و روز زن رو به تمامی بانوان محترم همدردی تبریک میگم.

    کاش هر روز تولد حضرت فاطمه بود. کاش هر روز بانویی مانند فاطمه متولد میشد و کاش هر روز مقام زن گرامی داشته میشد.

    باعث خوشبختی است که یک روز هست مقام و جایگاه زن، هم به زنان و هم به مردان یادآوری بشه و گاهی هم جای تاسف داره که چرا فقط یک روز؟
    چرا هر روز نه؟

    امروز اون راننده ای که تو خیابون ناموس همه رو به فحش و ناسزا میبنده، گل گرفته ببره واسه خانومش
    امروز لیدر های سکو های مثلا ورزشی و پیروانشون که صدا و سیما مجبوره به خاطر برخی واژه های عمدتا ناموسیشون صدای استادیوم رو قطع کنه، گل و کادو گرفتن، بوسه بر پای مادر میزنن که خرابتم مادر، تقدیم با عشق!
    امروز تولیدکنندگان جک های ناموسی تولید پیام تبریک روز زن رو عهده دار شدن.
    امروز همان فرزندی که مادرش با زانودرد تو صف نونه، همون که ظرف های روی کابینت رو گذاشته واسه مادرش، همون که خانومش تو خیابان بدمسیر گرفتار تاکسیه، همون که وایساده سر کوچه به هر مونثی رد شد از 12 تا 120 ساله تیکه میندازه، یه شاخه گل دستشه، پیش به سوی خانه.

    آه...
    امروز فردا سلیبریتی ها چنان بازار روز زن رو گرم کنن، از دیالوگ ماندگار تا تولید حدیث جدید!!!! چه شلوغ بشه خانه سالمندان! ولی... دیگه این داستان برای مادر ها و زن ها تکراری شده. چون دو روز دیگه فوتباله و یکی هست دروازه خالی رو دقیقه نود بزنه بیرون!

    امروز قبل کادو هامون احترام رو به خونه ببریم و دیگه هم پس اش نگیریم.
    و اینکه هر زنی محترمه، نه نوامیس خودمون!

    عشق آفرین! دیگه هیچوقت سر مادرت داد نزن. دیگه هیچ وقت ظرف کثیفت رو رو کابینت واسه مادرت جا نذار!



    همچنین در همین رابطه بخوانید:
    مادرم عزیز دلم

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  10. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    m.reza91 (شنبه 19 اسفند 96), فکور (یکشنبه 20 اسفند 96), گیسو کمند (شنبه 19 اسفند 96), zolal (دوشنبه 13 فروردین 97), باغبان (یکشنبه 20 اسفند 96), رنگین (چهارشنبه 20 شهریور 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 آبان 97), عشق آفرین (یکشنبه 20 اسفند 96), صبا_2009 (شنبه 19 اسفند 96)

  11. #176
    تمنای عشق
    مهمان
    سلام

    چقدر پست خانم نیکیا رو دوست داشتم انگار از زبان حال خودم نوشت

    خودمون رو دوست داشته باشیم نسبت به دیگران هم حس خوبی داریم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکیا نمایش پست ها
    سلام
    از زندگیتون چقدر راضی هستید؟
    منظورم نمایش بیرونی زندگی نیست... از خودتون چقدر راضی هستید؟
    خونواده ی همسر من هم اوایل رفتارهای نادرستی داشتند بعد از چند سال به این نتیجه رسیدم که زمان هایی که از خودم و درون زندگیم راضی نیستم نسبت به اون ها هم خشم بیشتری احساس میکنم و زمانی که از خودم راضی هستم خشم کمتری رو تجربه میکنم فلشم الان دیگه سمت خودمه نه سمت اونها...
    ویرایش توسط تمنای عشق : جمعه 10 فروردین 97 در ساعت 08:02

  12. کاربر روبرو از پست مفید تمنای عشق تشکرکرده است .

    zolal (دوشنبه 13 فروردین 97)

  13. #177
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 03 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط طاهره نمایش پست ها
    برادر نازنینم سلام،
    اجازه بدید ابتدا دوباره و چندباره تحسینتون کنم. شما مرد خوبی هستید. علیرغم همه ی پستی و بلندی هایی که باهاش مواجه اید اما پشت به مشکلات نمی کنید بلکه باشجاعت تمام سینه به سینه با اونها روبرو می شید و از تمام توانتون استفاده می کنید برای حل مسائل.

    این ذهن ناقص من به من میگه مشکل عمده ما آدمها در بسیاری از موارد اینه که همیشه خودمون رو برحق می دونیم ،علاقه ای به شناسایی ایرداتمون نداریم و به تبع مقاومت می کنیم در برابر تغییر اما شما اینطور نیستید. کم هستند انسانهایی که اینقدر جدی توجه می کنند به این موضوع به حدی که حتی اگه در مسیر با سنگلاخ هم مواجه بشن دستاز تلاش برندارند..


    و اما ..

    با نظر برخی از دوستان کاملا موافقم که همسرتون باید نقش همسری خودش رو بپذیره و باور کنه ازدواج کرده و در برابر شما و زندگی مشترک مسئولیتهایی رو به عهده داره ، اما چه کنیم .. ما به ایشون دسترسی نداریم، ضمن اینکه شناخت ما از ایشون صرفا بر پایه ی اطلاعاتی ست که شما از ایشون به ما می دین ، در واقع ما ایشون رو از دریچه ی نگاه شما می بینیم.. چه بسا اگر پای صحبت ایشون بنشینیم ، ببینیم که ایشون هم در حد توان و ظرفیت خودشون فداکاریها و همراهی هایی با شما داشته اند که چشم شما و به تبع ما نیومده به همون اندازه که ایشون درک نزدیکی از حجم تلاش شما برای بهبود زندگی و بویژه حمایت ها و احساسی که نسبت به ایشون دارید، ندارند.

    چرا؟چون به نظر میرسه نگاه ،طرز تلقی و تعریف ذهنی هر دوی شما از مفاهیم پایه زندگی و کارکرد عمیق این مفاهیم در زندگی مشترک اساسا متفاوت هست .. طبیعتا اگر شما یا ما فکر کنیم که در این شرایط به هم ریخته همسر شما حالشون خوبه و هیچ مشکلی ندارند در اشتباه هستیم. مطمئن باشیم که مواجهه با این تفاوتها روح و جسم او رو هم به اندازه ی کافی به هم می ریزه..


    در چنین شرایطی طبیعی ست که زور و ارعاب و تهدید و کنترل و زد و خورد و خط کشی و وضع قوانین کمکی به تغییر اوضاع نمی کنه بلکه اون رو پیچیده و پیچیده تر و فاصلهها رو بیشتر می کنه .. و این چیزی ست که نه تنها شما بلکه هیچ کدوم از ما هم نمیخواهیم اتفاق بیفته ..


    حالا سوال اصلی اینجاست : چطور میشه این نقصان رو که واقعا هم هر دو طرف رو علیرعم علاقه ای که به هم دارند به شدت رنج میده برطرف کرد؟ و اصولا چه باید کرد؟


    به نظر من راه حل مساله در خود مساله نهفته است. یعنی باید تلاشها به سمتی هدایت بشه که نزدیکی فکری ایجاد بکنه بین دو نفر که تا این حد از هم دور هستند.. واین به هیچ وجه کار آسانی نیست..



    البته شخصا فکر می کنم شما در حال حاضر در این مسیر قرار دارید چون
    اولا متوجه شدید که یه جای کار می لنگه .
    دوما با دقت و مسئولیت پذیری دنبال پیدا کردن اشکال رفتید.
    سوما متوجه شدید بخشی از مشکلات به خاطر ناآگاهیها و بعضا اشتباهات شماست.
    چهارما پذیرفتید که صرف نظر از همسرتون لازم هست که شما تغییراتی در خودتون ایجادکنید.
    و پنجما مجدانه دارید تلاش می کنید برای بهبوذ اوضاع از طریق کار روی خودتون..



    و تمام اینها واقعا آفرین و دست مریزاد داره ..

    هر چند خیلی حیفه که همسر شماکنار شما نیست و شما دست تنها دارید در این مسیر گام بر میدارید که خودش باعث میشه سرعتتون پایین بیاد و گاهی حتی احساس شکست بکنید چون احساس می کنید تلاش شما یک جانبه ست و اونجور که مایل هستید نتیجه ای عایدتون نمیشه .. ولی واقعیت این نیست.. شما در حال تغییر هستید حتی اگر خودتون متوجه نباشید و حتی اگر کند و ملایم و گاهی نشدنی به نظر برسه .. و این فوق العاده ست..



    البته این به این معنی نیست که فقط شما باید تغییر کنید و ایشون هیچ نقشی نداره.. نه .. اینطور نیست .. اما معتقدم نقش شما پر رنگ تره چون شما تشخیص دادید که نیاز هست چیزهایی تفییر کنه و بالاخره این شما هستید که به نوعی ابتکار عمل رو به دست گرفتید ..


    از طرفی وقتی دیدگاه ما در مورد مسائل بویژه شروع به تغییر می کنه ناخودآگاه در ذهن ما ، ماهیت مسائل هم تغییر شکل میدن ، در نتیجه رفتار و عملکرد ما هم تغییرمی کنه .. و این در نهایت تغییر واکنش سایرین در پاسخ به کنش ما رو به دنبال خواهد داشت که البته حصول نتیجه درفرایندی تدریجی و زمان بر اتفاق خواهد افتاد و ما باید به این موضوع آگاه باشیم..

    نکته ی مهمی که باید مورد توجه قرار بگیره این هست که در فرایند اصلاح رفتارها،اگر فقط نقش بازی کنیم و باور و اعتقاد لازم رو به ایحاد تغییر نداشته باشیم اینهمه زحمت و تلاش بی نتیجه خواهد بود. ضمن اینکه اگر انتظار داشته باشیم که با شروع گامهای اولیه از طرف ما ، طرف مقابل پا به پای ما بیاد و روی این موضوع حساب باز کنیم، بیشتر رنج خواهیم برد چون درک این همدلی و همراهی در افراد مختلف متفاوت است..
    و چون مساله ی شما و همسرتون تفاوت طرز تلقی از زندگیست درصد احتمال اینکه ایشوناین حرکت شما رو متوجه نشوند و واکنشی خلاف انتظار شما داشته باشند بالاست، درنتیجه این انتظار شما بیشتر باعث ناامیدی تون خواهد شد.


    پس
    کاهش توقع از طرف مقابل و پرهیز از فشار آوردن به ایشون و در عوض افزایش تمرکز روی خودمون عملا می تونه از اتلاف انرژی و ایجاد تنش های مضاعف جلوگیری کنه.

    رفتار شما با خانمتون چگونه باید باشد؟


    1. نمی دونم رابطه ی شما با قدردانی ، سپاسگذاری و تشکر چطوره بویژه در ارتباط با همسرتون؟ هم اینکه واکنش ایشون به تشکر چیه؟ اما می خوام بدونید قدردانی از هر کار کوچکی که زوجین در ارتباط با هم انجام میدن، گاهی اثری شبیه به معجزه داره .. اگر همسران بدونند ارزشگذاری و قدردانی از امور ریز و درشتی که درزندگی مشترک صرفا به عنوان وظیفه ی زن و شوهری برچسب می خوره تا چه حد در تقوبت احساس محبت طرفین به هم و استحکام زندگیشون اهمیت داره هیچوقت فرصت تشکر رو از هم دریغ نمی کردند و به تبع شاید با کمتر مشکلی در زندگی مواجه میشدند..

    شما ببینیداگر همسر شما اندکی از تلاشهای صادقانه شما رو می دید و قدردانتون بود باور کنیدشما الان احساس پادشاهی داشتید ..و متقابلا ..


    خاطرتون هست پرسیده بودید در مورد روشهای سرمایه گذاری روی نقاط قون همسرتون؟
    قدر کوچکترین کارها رو دانستن یکی از موثرترین ابزار سرمایه گذاری روی نقاط قوت همسران در زندکی مشترک هست.


    مثلا همین که گفته بودید همسرتون صبحها با شما بیدار میشده و صبحانه درست می کرده یا اینکه موقع ورودتون به منزل ازشما استقبال می کرده و .. موارد مشابهی که از طرف ایشون صورت گرفته و می گیره (که البته ضمن اینکه اصلا هم کم اهمیت نیستند بلکه اتفاقا کاملا قابل ارزشگذاری و قدردانی هستند) .. همه ی اینها می تونه محل سپاسگذاری قرار بگیره و تقویت کنه مسئولیت پذیری ایشون رو در رابطه با شما و زندگی مشترکتون..


    به عبارت دیگه جایگزین کردن «رفتار انتقاد آمیز از مواردی که مورد دلخواه وتایید شما نیست و تلاش مستقیم برای تغییر اون رفتار» ، با «رفتار تشکر آمیز ازمواردی که محل خوشحالی و تایید شماست و تلاش غیر مستقیم در جهت تشویق و تقویترفتار مناسب» ..



    2. سعی کنید نقشتون رو از ظاهر یک ناظم سخت گیر و خط کش به دست یا یک حاکم زورگو (عذر میخوام به خاطر این عناوین) تغییر بدین به نقش یک دوست همراه و همدل .. شاید ندونید در اغلب زندگی های موفق، ارتباط همسران بیشتر از هر چیزی همدلانه و دوستانه ست .. به روابط خودتون با صمیمی ترین دوستانتون دقت کنید .. چه چیزهایی باعث و ضامن دوستی و صمیمیت شماست؟ و در لطفا درمورد همدلی و مصادیقش فکر کنید.



    3. همسرتون رو محدود نکنید ،به ایشون اعتماد کنید و به جای ایشون تصمیم نگیرید. اگر اشتباهی مرتکب شدبه جای انتقاد و سرزنش، او رو ببخشید و با او مثل یک دوست رفتار کنید. توجه داشته باشید که اینگونه رفتارها بیش از اینکه او رو نزدیک شما نگه بداره ، از شما دورترخواهد کرد.

    و ....


    حالا من از شما می پرسم :

    امیر عزیز ، با توجه به همه ی مطالب بالا پذیرش همسرتون همونجوری که هست یعنی چی؟
    ............................................



    خیلی سعی کردم طولانی نشه اما ببخشید نشد از این حد جمع و جورتر بنویسم.

    در مورد بحث کمال کرایی و خطاهای شناختی هم حتما چیزهایی که به ذهنم میرسه رو درچند روز آینده براتون می نویسم.


    دوستتون دارم و برای موفقیتتون دعا می کنم.
    لینک مطلب


  14. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 20 خرداد 97), باغبان (شنبه 29 اردیبهشت 97), عشق آفرین (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  15. #178
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    یکی دیگه هم تعریف کنم.

    چند وقت پیشا روی یه کاغذ کوچولو، جدا جدا برای مامانم و بابام و داداشم یه یادداشت کوچولو نوشتم. مثلا نوشتم سلام بابا جون. روز خوبی داشته باشید و گذاشتم توی پاکت چایی که گفته بود براش بذارم ببره سر کار. برای مامان و داداشم هم گذاشتم توی کیف پولاشون. هر سه تا شون عکس العملاشون جالب بود. بابا که کلا با اینکه خیلی احساساتیه ولی در بروزش خیلی مغروره. ولی از سر کار که برگشت و رفتم سلام کنم و دست بدم، دستمو ول نمیکردم و همانطوری که دستمو گرفته بود روی دستم بشکن میزد. مامان هم وقتی اومد خیلی خوش برخورد بود و بغلم کرد و بوسم کرد. داداشم هم شب که اومد، با اینکه همیشه اول میرفت با بابا دست میداد، اون روز مستقیم اومد طرف من و پیشونیم رو بوس کرد و گفت خودت روز پر پولی داشته باشی، پام شکست امروز از بس مشتری اومد.

    بذل عاطفه با خلاقیت های غافلگیرانه آن هم برای اعضاء خانواده ..... اکسیری برای حال خوب بخشیدن به خود و دیگران است

    آفرین برتو پوی عزیزم

  16. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 06 تیر 97), بی نهایت (چهارشنبه 06 تیر 97), عشق آفرین (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  17. #179
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alm-snz نمایش پست ها

    من با توجه به مطالبی که خوندم یکسری کارهایی که باید و نباید رو لیست کردم:
    باید به خودم بیشتر توجه کنم: کلاس ورزش برم، استخر، با دوستام بیشتر قت بگذرونم
    باید حمایتش کنم: تو کارش، تو تصمیمات کاری که میگیره
    باید در مورد مسائل مشترک زندگی باهاش مشورت کنم و نظرش برام مهم باشه، نه اینکه مشورت کنم آخرش تصمیم خودم باشه.
    باید در مورد کارهایی که برای من یا خونه میکنه مشتاق باشم و تشویقش کنم
    باید بتونم عصبانیت خودمو کنترل کنم
    باید تو جمع ازش تعریف کنم
    باید در مورد خرج و مخارج شخصی خودم ازش به طور غیر مستقیم پول بگیرم (مثلا بخوام طلا بخره برام- تا حالا نه من خواستم نه اون خریده)
    خیلی وقت ها صبر کنم خودش بیاد سمتم (البته نباید منتظر اون باشم، باید برام نهادینه شه که اصلا منتظر توجه اون نباشم)
    نباید اصلا پیش قدم بشم برای مسائل مهم و اصلی زندگی مثل خرید خونه و ماشین و سرمایه گذاری باید مسائل مالی براساس پیشنهاد و تلاش اون و همکاری من باشه
    باید قبل از حرف زدن باهاش فکر کنم
    نباید به هیچ وجه این احساسو بهش بدم که من دارم زندگی رو مدیریت میکنم یا اونو کنترل میکنم
    باید روی خودم خیلی کار کنم که وابسته اون نباشم (مهمترین کاری که باید بکنم اینه(
    باید عزت نفس خودمو بالا ببرم




    نباید خیلی بهش زنگ بزنم،
    نباید بهش خیلی توجه کنم تو پرو پاش باشم
    نباید ازش گدایی محبت کنم (شامل خیلی چیزا ازش بپرسم دوستم داری، از غذا خوشت اومد، از مسافرت لذت بردی، رفتیم سینما دوست داشتی و ...)
    نباید زود از کوره در برم و عصبانی بشم
    تو عصبانیت بهش زنگ نزنم
    نباید خیلی بهش توجه کنم
    نباید نشون بدم که بهش وابستگی دارم
    نباید بهش تیکه بندازم
    باید قبل از حرف زدن فکر کنم
    نباید وقتی میخواد چیزی برام بخره، نزارم یا خیلی تعارف کنم بگم لازم نیست و ممنون (آخه من خیلی این کارو میکنم)
    نباید نسبت به خانواده ام حساسیت ایجاد کنم مخصوصا نسبت به مادرم
    و ...

    ...

  18. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    عشق آفرین (چهارشنبه 10 مرداد 97)

  19. #180
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام دوستان

    آدم ها تازه وقتی امیدشون از همه چیز و همه کس ناامید میشه، راه حل های جدید به ذهنشون میاد و شروع میکنند به ساختن راه جدید و زندگی جدید.

    پس اگر هنوز امیدی به وضع موجود و آدم های فعلی و باورهای قبلی تون دارید، اوضاع واسه تون همین طور باقی می مونه ولی اگر رسیدین به نقطه صفر امید وحشت نکنید، اینجا همون نقطه عطف زندگی هست و نمودار قراره تغییر مسیر بده و به صورت صعودی بره بالا.

    از حرفهای تکراری که فلان گروه و فلان قشر و ... مقصر هستند که بگذریم می رسیم به اینکه مردم ما باید به بلوغ فکری برسند، بلوغ سیاسی، بلوغ اخلاقی و بلوغ احترام به هم نوع، بلوغ اینکه هیچ برتری به هیچ ملتی نه تنها که ندارند پر از کاستی هم هستند وقتی همه این بلوغ ها حاصل شد، برای اونایی که باور دینی دارند امام زمان ظهور میکنه (یعنی مردم زمینه های ظهور رو فراهم کردن) و برای غیرمذهبی ها هم اوضاع به شرایط نرمال نزدیک میشه.

    تا اون زمان فقط از خدا صبر بخوایم و در جهت افزایش درایتمون و تلاش برای دستیابی به بلوغ خودمون و چند نفر دور و برمون تلاش کنیم.



    هر کس ذره ای از صبا شناخت داشته باشد می داند اینها شعار نیست که می گوید بلکه درک و باوریست که لمس می کند ... امیدی که در وجودش جریان دارد ... و صبا از پیشکسوتهای تالار است و او هم مشکلات خاص خودش را داشته و دارد و با آن دست و پنجه نرم کرده و می کند و من می دانم و می فهمم و در وارای حرفها و نظراتش می بینم که همین دست و پنجه نرم کردنها و نگاه پویا به مشکلاتش این باورها را در وی ساخته ... پس سخنش را که از دل بر آمده با دل بشنوید و بپرسید صبا چطور به اینجا رسیده ای که این شرایطی که ما سخت می بینیم و نگرانیم و برآشفته امان می کند تو اینگونه می بینی ..... و امید داری

    این مهم است

  20. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    عشق آفرین (سه شنبه 09 مرداد 97)


 
صفحه 18 از 20 نخستنخست ... 891011121314151617181920 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.