به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 68
  1. #41
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    آقای بهنام من تاپیک شمارو از اول دنبال میکردم هم براتون ناراحت میشدم هم عصبانی بودم از دست همسر سابقتون هم امیدوار بودم زندگیتون درست بشه هم ناامید بودم هزار تا حس مختلف که نمیدونستم کدوم راه درسته به همین خاطر هم نظری ندادم به نظرم هیچ کسی مثل خود شما نمیتونه مطمعن بشه که همسرتون چقدر با شما صادقه و چقدر میشه بهش برای برگشت و تحمل سختیهای راه اطمینان کرد اما اگه واقعا مطمعن هستید برمیگرده و پای سختیهاش میمونه و زندگی شادی در پیش رو دارید اول بهش بگید نامزدیشو با اون بنده خدا به هم بزنه فعلا اسمی از شما پیش خانوادش نیاره بگه اون بنده خدا رو دوست نداره بعد که اوضاع آرومتر شد و خانوادش ارامتر شدن یواش یواش زمینه رو برای برگشت به شما فراهم کنه امیدوارم هر چه خیر باشه سر راهتون قرار بگیره

  2. کاربر روبرو از پست مفید آرام 10 تشکرکرده است .

    behnam2020gh (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)

  3. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرام 10 نمایش پست ها
    آقای بهنام من تاپیک شمارو از اول دنبال میکردم هم براتون ناراحت میشدم هم عصبانی بودم از دست همسر سابقتون هم امیدوار بودم زندگیتون درست بشه هم ناامید بودم هزار تا حس مختلف که نمیدونستم کدوم راه درسته به همین خاطر هم نظری ندادم به نظرم هیچ کسی مثل خود شما نمیتونه مطمعن بشه که همسرتون چقدر با شما صادقه و چقدر میشه بهش برای برگشت و تحمل سختیهای راه اطمینان کرد اما اگه واقعا مطمعن هستید برمیگرده و پای سختیهاش میمونه و زندگی شادی در پیش رو دارید اول بهش بگید نامزدیشو با اون بنده خدا به هم بزنه فعلا اسمی از شما پیش خانوادش نیاره بگه اون بنده خدا رو دوست نداره بعد که اوضاع آرومتر شد و خانوادش ارامتر شدن یواش یواش زمینه رو برای برگشت به شما فراهم کنه امیدوارم هر چه خیر باشه سر راهتون قرار بگیره
    بسیار ممنون از لطفتون ...دقیقا این همون چیزیه که باید انجام بده ...باید ثابت کنه اگه منو میخواد باید پام وایسه ....من میتونم یک طرفه بازم اقدام کنم ..ولی دیگه همچین کاری نمیکنم ...باید به خودش جرات بده و بتونه در مقابل سختی ها وایسه ...باید خودش خانواده شو راضی کنه ...اگه نمیتونه یا جرات نداره ..پس نمیشه بهش بازم اعتماد کنم ...چون ثابت میکنه بازم موندنی نمیشه و با کوچیک ترین سختی میذاره میره ...
    البته تا همین دقیقه که دارم مینویسم به نظر میاد جرات نداره ...و تسلیم خانواده ش میشه ...دیگه تا ببینیم چی میشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده است .

    آرام 10 (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  5. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه نتونست بر ترسش غلبه کنه ...میگه نمیتونم برگردم چون از خیلی چیزا می ترسم ..چون خانواده م هیچ وقت راضی نمیشن ...و خیلی بهانه های دیگه ...به من هم میگه اگه تو بیای خواستگاریم باز ...حتی من جلوی خانواده م روی خوش بهت نشون نمیدم ...فکر کنم منظورش اینه که تو باید همه ی سختی ها رو باز عهده بگیری ...منم گفتم متاسفم ...یک بار با تمام وجود برای به دست آوردنت جنگیدم ولی خودت ول کردی رفتی ...فکر نکنم بخوام دو بار از یه سوراخ گزیده بشم ...در نهایت فکر کنم همه چیز تموم شده باشه ...نه اون جرات داره اقدامی بکنه نه من به تنهایی این بار عملی انجام میدم ...

  6. 2 کاربر از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده اند .

    szd (دوشنبه 04 اردیبهشت 96), بارن (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  7. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط behnam2020gh نمایش پست ها
    متاسفانه نتونست بر ترسش غلبه کنه ...میگه نمیتونم برگردم چون از خیلی چیزا می ترسم ..چون خانواده م هیچ وقت راضی نمیشن ...و خیلی بهانه های دیگه ...به من هم میگه اگه تو بیای خواستگاریم باز ...حتی من جلوی خانواده م روی خوش بهت نشون نمیدم ...فکر کنم منظورش اینه که تو باید همه ی سختی ها رو باز عهده بگیری ...منم گفتم متاسفم ...یک بار با تمام وجود برای به دست آوردنت جنگیدم ولی خودت ول کردی رفتی ...فکر نکنم بخوام دو بار از یه سوراخ گزیده بشم ...در نهایت فکر کنم همه چیز تموم شده باشه ...نه اون جرات داره اقدامی بکنه نه من به تنهایی این بار عملی انجام میدم ...
    سلام داداش بهنام
    شما چشمتو روی حرف هایی که من بشخصه، جدا از همه ی دوستانم زدم بستی.
    هر دفعه که تاپیکت اومد بالا گفتم یه تصمیم مردونه گرفت و خواست زندگیشو روی یه رویه جدید آغاز کنه.
    باور کنین خسته شدم از این پشتکار شما/ یعنی اگر این پشتکارو تو زمینه علمی داشتین الان از اساتید برجسته دانشگاه بودین.
    دوست دارین خودتونو گول بزنین، وقتی یکی یه روی خوش بهتون نشون میده بال های شما باز میشه، دیگه یادتون میره چه نصیحت هایی شنیدین و چه زجرهایی کشیدین، یادتون میره ، همه چیو...
    اگر دور از جونتون دختر بودین میگفتیم درگیر احساساتین، خواستگار نداربن، تو فشار افکار عمومی و خانواده این. اما پسرین و این اصرار یکجانبه رو نمیفهمم.
    خانومتون مشکل شخصیتی دارن و باید درمان بشن و شما هنوز نفهمیدین.
    من تأسف میخورم از این سستی و ضعف ... هر کسی بود یه خانم باوقار و زیبا کنار دستش میگذاشت تا اونهایی که زجرش دادن ببینن بعد از اونا نمرد، نابود نشد...
    چقدر میاین و میرین و چقدر تلاش بی فایده. ساعت ها مشورت و مشاوره بی فایده... زنی که داره شما رو بازی میده و مردی که دوست نداشت تغییر کند...


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾

    مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾

    وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾

    وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿۴﴾

    وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾

    ویرایش توسط yarmehrban : دوشنبه 04 اردیبهشت 96 در ساعت 17:00

  8. کاربر روبرو از پست مفید yarmehrban تشکرکرده است .

    behnam2020gh (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  9. #45
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظر من شما بهترین کار رو در حال حاضر دارید انجام میدید، اگر دختری کسیو واقعا بخواد تلاششو میکنه و اصلا حاضر نمیشه با کسی دیگه ازدواج کنه، این از احساسات دخترونه هستش و نمیتونه شخص دیگریو به عنوان همسر بپذیره
    شما خودتو کنار بکش بزار ایشون یکم واسه این رابطه مایه بزاره
    موفق باشین، بهترینارو از خدا براتون میخوام

  10. 4 کاربر از پست مفید بارن تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (دوشنبه 04 اردیبهشت 96), maryam.mim (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96), szd (دوشنبه 04 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (سه شنبه 05 اردیبهشت 96)

  11. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yarmehrban نمایش پست ها


    سلام داداش بهنام
    شما چشمتو روی حرف هایی که من بشخصه، جدا از همه ی دوستانم زدم بستی.
    هر دفعه که تاپیکت اومد بالا گفتم یه تصمیم مردونه گرفت و خواست زندگیشو روی یه رویه جدید آغاز کنه.
    باور کنین خسته شدم از این پشتکار شما/ یعنی اگر این پشتکارو تو زمینه علمی داشتین الان از اساتید برجسته دانشگاه بودین.
    دوست دارین خودتونو گول بزنین، وقتی یکی یه روی خوش بهتون نشون میده بال های شما باز میشه، دیگه یادتون میره چه نصیحت هایی شنیدین و چه زجرهایی کشیدین، یادتون میره ، همه چیو...
    اگر دور از جونتون دختر بودین میگفتیم درگیر احساساتین، خواستگار نداربن، تو فشار افکار عمومی و خانواده این. اما پسرین و این اصرار یکجانبه رو نمیفهمم.
    خانومتون مشکل شخصیتی دارن و باید درمان بشن و شما هنوز نفهمیدین.
    من تأسف میخورم از این سستی و ضعف ... هر کسی بود یه خانم باوقار و زیبا کنار دستش میگذاشت تا اونهایی که زجرش دادن ببینن بعد از اونا نمرد، نابود نشد...
    چقدر میاین و میرین و چقدر تلاش بی فایده. ساعت ها مشورت و مشاوره بی فایده... زنی که داره شما رو بازی میده و مردی که دوست نداشت تغییر کند...


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾

    مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾

    وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾

    وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿۴﴾

    وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾

    سلام بر شما ...ببینید من حرفاتونو کامل قبول دارم ...ولی خودمم نمیدونم چرا اینقدر سست شدم در مقابل احساساتم ...به خداوند قسم جزوه بهترین و نابغه ترین دانشجو ها بودم ...از اساتید گرفته تا دانشجوها ..اینو میگفتن ..متاسفانه و صد متاسفانه به خاطر این دختر کلا دیگه حوصله نداشتم ادامه بدم ..همیشه ذهنم در گیر این احساساته مسخره ست ...خودمم دیگه خسته شدم ...ولی مطمینم که من خودم دارم اولا خودمو بی ارزش میکنم و دوما به کسی بیش از حدش دارم بها میدم ...خدا کمکم کنه به خودم بیام ...واقعا دارم احساس حقارت میکنم دیگه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بارن نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من شما بهترین کار رو در حال حاضر دارید انجام میدید، اگر دختری کسیو واقعا بخواد تلاششو میکنه و اصلا حاضر نمیشه با کسی دیگه ازدواج کنه، این از احساسات دخترونه هستش و نمیتونه شخص دیگریو به عنوان همسر بپذیره
    شما خودتو کنار بکش بزار ایشون یکم واسه این رابطه مایه بزاره
    موفق باشین، بهترینارو از خدا براتون میخوام
    ببینید از اون روز که اینا رو گفت بهم ..دقیقا تصمیم گرفتم خودمو بکشم کنار ....میتونستم یک طرفه اقدام بکنم و برم خواستگاریش ...ولی این کارو نمیکنم دیگه ...دیگه بیش از حد ممکن خودم کوچیک کردم براش ..دیگه نمیخوام با یه آدم ضعیف رو به رو باشه که هر دقیقه بخواد بتونه به دستم بیاره و هر دقیقه بخواد پرتم کنه....
    اصلا میخوام بره کلا از زندگیم بیرون ...بذار بره با هر کسی دوس داره زندگی کنه ...فقط واقعا از خدا میخوام اینبار فقط و فقط کمکم کنه که بتونم فراموشش کنم و بهم ارامش بده ...بذار اون بره به خیال خودش آدم بهتر از من گیره بیاره ...بذار روزگار بهش ثابت کنه که فکرش خطا و غلط بوده ... این بار دیگه میخوام کلا حذفش کنم از زندگیم حتی اگه برگرده و به پام بیافته ...امیدوارم خدا کمکم کنه که قوی باشم ....به خدا قسم از روزی که اینا از دهنش شنیدم به یک باره آتش عشقش تو دلم خاموش شد...
    وقتی برگشت منتظر بودم بیاد معذرت بخواد که به خاطر چند تا چیز جزیی ترکم کرده رفته ..ولی وقتی اومد نه تنها اینا رو نگفت بلکه از نامزد و پیشرفت هاش گفت ....اگه قصد حرص دادن و نابود کردن منو نداره اصلا چرا باید اینجوری برگرده ؟
    حالا هم که اعتراف میکنه دوسم داره پس چرا حاضر نیست کاری بکنه ؟
    عشقش تو دلم خیلی کم شده ...انگار دیگه برام مهم نیست ..نمیدونم شاید موقتی باشه این حس و حالم ولی میدونم تا حالا همچین حسی نداشتم ...امیدوارم بتونم قوی باقی بمونم ...هر چند با خودم عهد بستم و قسم خوردم که اگه این بار هم برگرده و حتی به پام هم بیافته حتی نگاش هم نکنم

  12. 3 کاربر از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده اند .

    sia518 (سه شنبه 05 اردیبهشت 96), yarmehrban (دوشنبه 04 اردیبهشت 96), بارن (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  13. #47
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام دوست عزيز
    فكر ميكنم شما خودت تكليفت با خودت روشن نيست هنوز.... اگه ميخايش بايد خودت رو براي دادن مهريه آماده كني ..... اين خانم رسما شما رو به بازي گرفته!!!!خودتم دچار توهم شدي كه ميشه از نو شروع كرد(مثل فيلم هنديا)به نظر من اين خانم نسبتا محترم رو به زباله دان تاريخ بسپارش....
    مگه نميگه نامزد داره و قراره ازدواج كنه!!!!!پس سراغ تو آمده كه چي بگه؟ نزار با احساساتت بازي كنه!!!!!
    اگه هم همو ميخايد واقعا كه اين رفتارها اين خانم بي معني هستش....

  14. 2 کاربر از پست مفید sia518 تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (چهارشنبه 06 اردیبهشت 96), maryam.mim (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96)

  15. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array

    Pencil

    نقل قول نوشته اصلی توسط behnam2020gh نمایش پست ها
    سلام بر شما ...ببینید من حرفاتونو کامل قبول دارم ...ولی خودمم نمیدونم چرا اینقدر سست شدم در مقابل احساساتم ...به خداوند قسم جزوه بهترین و نابغه ترین دانشجو ها بودم ...از اساتید گرفته تا دانشجوها ..اینو میگفتن ..متاسفانه و صد متاسفانه به خاطر این دختر کلا دیگه حوصله نداشتم ادامه بدم ..همیشه ذهنم در گیر این احساساته مسخره ست ...خودمم دیگه خسته شدم ...ولی مطمینم که من خودم دارم اولا خودمو بی ارزش میکنم و دوما به کسی بیش از حدش دارم بها میدم ...خدا کمکم کنه به خودم بیام ...واقعا دارم احساس حقارت میکنم دیگه
    - - Updated - - -
    سلام به شما، عیدتون مبارک
    ده دقیقه عشق و محبت رو کنار بگذارین و خودتونو با این خانم زیر یک سقف فرض کنین.‌
    آیا اتفاق خاصی میافته؟ آیا قراره براتون کار شگفت انگیزی انجام بده؟ آیا عشق زلیخایی داره؟ نه اینطور نیست فقط یک آدم عادیه که ازدواج کرده ، همین و بس.
    عشق و حرارت فقط برای اوایل ازدواجه بعد اون آدمها برای هم تا حد زیادی عادی میشن، نمیگم عشق از بین میره اما در حد اوایل آشناییم نیست.
    من با این توصیفاتی که تا امروز از ایشون کردین به این نتایح رسیدم؛ با عذر خواهی از شما
    آقای بهنام با این خانم مجدداً ازدواج میکنه و در نظر اطرافیان خانم یک فرد ضعیف، سست و زیر دست هست که باصطلاح عامیانه میزنن تو سرش. دیگر اون ارزش قبلی رو نخواهد داشت و اقتدارش بعنوان یک مرد کاملا از دست میره.
    ایشون در زندگی برای حفظش، مجبوره خیلی از رفتا ها و حرف ها رو نشنیده بگیره، مجبوره تحمل کنه اگه دلشو بشکنن، که آره من خواستگارم فلان بود و تو اومدی و باز منو خام کردی چه اشتباهی کردم برگشتم. بهنام مجبوره سکوت کنه تا برای بار دوم زندگیش از دست نره، اینبار دیگه نمیتونه از نظر روحی و حیثیتی خودشو بسازه.‌واکنش جامعه به نفع خانمش و به ضرر اون خواهد بود.مردم قبول نمیکنن بهنام مرد خوبی باشه.
    صاحب فرزند شده اما این فرزند فشاری برای آقا بهنامه واگر بخواد دست از پا خطا کنه خودش میمونه و یه بچه که نمیدونه باید چکارش کنه، کی بهش زن میده؟ اونم به مردی که دوبار سابقه ی عقد یک خانم و طلاقشو تو‌ پرونده داره؟ تازه بچه هم داره...
    بهنام یا باید بشینه خونه و بچه داری کنه یا باید بره سر کار یا بندازه گردن مامان و بابا...
    این دفعه میگه برو سهمت و ارثتو زودتر بگیر بیار، بهنام چیکار میتونه بکنه؟ خانوادشو که پدر و مادرشن آواره کنه؟ یا بذاره مرکز سالمندان؟
    حیف که اینجا سایته و اختیارات محدود و اعضا مؤظف به تبعیت از قوانین، اما واقعا اگر میشد چون خودم دخترم براتون بهترین دختر ها رو برای ازدواج معرفی میکردم تا بدونین خانواده با خانواده و دختر با دختر چقدر فرق داره.
    چند سال پیش فامیل من قصد ازدواج داشت و رفت سراغ یه دختر خانم ۲۰. ساله، خانواده خیلی بروز و پدر دکتر و ...
    همه ی کاراشونو پیش پیش کردن، کلی مخارج و کرایه سالن و ... فقط مونده بود برگه سلامت خانم
    وقتی رفتن ، دکتر صداشون میزنه ، میگه متأسفم ایشون دختر نیستن . سکوت سنگینی فضا رو میگیره و خانواده دوماد جمع میشن میگن آقا نزنین بهم اگر اینکارو بکنین آبرومون میره ، مهمون دعوت کردیم، خرج کردیم خرابش نکنین.دومادم دوستش داره.
    به روی دختر نمیارن و عقدش میکنن و عروسی
    خانم بعد از ده سال زندگی مشترک با سه فرند کوچک ، عاشق یک پسر کارگر شد و طلاق گرفت و رفت و فرزندانش در سختی نبود مادر زندگی کردن، خدا میدونه فامیل ما چی کشید تو این ده سال پول پنج تا خونه شد هزینه سفره و‌ خوش گذرانی زنش و آخرشم این شد. بعد دو سال بچه هاش بی قراری کردن و برای همیشه پدرشونو تنها گذاشتن و رفتن پیش مادر. این خانم از چهار سال طول کشید تا جدا شد، چهار سال این مرد واقعا تلاش کرد اما اون یکروزم برنگشت لااقل بخاطر بچه هاش. خونواده خوب قبلا عرض کردم فضایل اخلاقی زیادی دارن و افراد معتقدی هستن،
    خواهش میکنم به خودتون بیاین قبل از اینکه با تازیانه روزگار سیاه و‌ کبود بشین و راه علاحتون رفتن از این دنیا باشه. برین دنیا رو ببین و دخترها و خانواده های معتقد و مودب و متین و با اخلاق.
    ایشنو بندازین دور و تمام.
    آیا مرد این عمل هستین؟
    .
    ویرایش توسط yarmehrban : سه شنبه 05 اردیبهشت 96 در ساعت 08:06

  16. 3 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (چهارشنبه 06 اردیبهشت 96), sia518 (سه شنبه 05 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (سه شنبه 05 اردیبهشت 96)

  17. #49
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    26
    Array
    بهنام عزیز من دو تا برادر دارم که یکیشون متاهل و دومی مجرد و در سن ازدواج هستش هر وقت تاپیک شما رو میخونم و فکر میکنم اگه کسی این رفتارو با برادر من داشت خیلی حرص میخورم اخه برادر عزیز من درک میکنم که شما اون دختر دوستش دارید و عاشقش هستید اما بالاتر از عشق و زیبایی و موقعیت مالی و تحصیلی و ... به نظر من شخصیت طرف مقابل هست باور کنید حتی اگه با تمام وجود عاشق یک نفر باشید و اون زیباترین دختر روی کره زمین هم باشه وقتی زیر یک سقف برید و ببینید با یک ادم ضعیف و دمدمی مزاج ازدواج کردید که هر روز یه بهانه جدید داره و شریک زندگیتون نیست بلکه شما مجبورید تمام مدت خواسته های بی سروته اون انجام بدید و در مقابل هیچ وظیفه ای هم در مقابل شما نداره و همین که لطف کرده شما رو قبول کرده بالاترین منت سر شما گذاشته عشقتون به مرور تبدیل به نفرت میشه اخه چرا باید بیاد از پیشرفت نامزدش برای شما بگه ؟!! این جور شخصیتی بزگترین عشقها رو به نفرت تبدیل میکنن هرچه شما تلاش کنید اون به باد میده
    وقتی میبینید کوچکترین ارزشی برای این همه احساس شما قایل نیست بسپاریدش به خدا و سرنوشت
    خودتون آروم کنید عزت نفستون حفظ کنید هیچ کسی حق نداره با شما اینجوری رفتار کنه و زندگی و احساسات شما رو به بازی بگیره میدونم خیلی سخته مخصوصا برای کسی که خواسته با اولین عشقش ازدواج کنه و رابطه دیگه ای نداشته باشه اما شما هیچ گناهی مرتکب نشدید و حق دارید با هر دختر دیگه ای هم که وارد زندگیتون میشه به قصد ازدواج تا مطمعن بشید که لیاقت شما رو داره و همون کسی هست که همه جوره از نظر شخصیتی و زیبایی و خانوادگی و... دنبالش هستید صحبت کنید و بیرون برید و ارتباط سالم داشته باشید و هیچ کسی نمیگه شما مرتکب گناه و اشتباه شدید مطمعن باشید بعد از اینکه این خانوم فراموش کردید و آروم شدید بازم عاشق میشید اما لطفا این دفعه با چشم باز و اول به خاطر زیباییهای روح اون دختر باشه مطمعن باشید اگه این دفعه درست انتخاب کنید یک زمانی به این عشق آتشین بدون پایه که به هیچ بنده میخندید دعا میکنم خدا کمکتون کنه

  18. 4 کاربر از پست مفید آرام 10 تشکرکرده اند .

    behnam2020gh (چهارشنبه 06 اردیبهشت 96), maryam.mim (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96), بارن (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (چهارشنبه 06 اردیبهشت 96)

  19. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرام 10 نمایش پست ها
    بهنام عزیز من دو تا برادر دارم که یکیشون متاهل و دومی مجرد و در سن ازدواج هستش هر وقت تاپیک شما رو میخونم و فکر میکنم اگه کسی این رفتارو با برادر من داشت خیلی حرص میخورم اخه برادر عزیز من درک میکنم که شما اون دختر دوستش دارید و عاشقش هستید اما بالاتر از عشق و زیبایی و موقعیت مالی و تحصیلی و ... به نظر من شخصیت طرف مقابل هست باور کنید حتی اگه با تمام وجود عاشق یک نفر باشید و اون زیباترین دختر روی کره زمین هم باشه وقتی زیر یک سقف برید و ببینید با یک ادم ضعیف و دمدمی مزاج ازدواج کردید که هر روز یه بهانه جدید داره و شریک زندگیتون نیست بلکه شما مجبورید تمام مدت خواسته های بی سروته اون انجام بدید و در مقابل هیچ وظیفه ای هم در مقابل شما نداره و همین که لطف کرده شما رو قبول کرده بالاترین منت سر شما گذاشته عشقتون به مرور تبدیل به نفرت میشه اخه چرا باید بیاد از پیشرفت نامزدش برای شما بگه ؟!! این جور شخصیتی بزگترین عشقها رو به نفرت تبدیل میکنن هرچه شما تلاش کنید اون به باد میده
    وقتی میبینید کوچکترین ارزشی برای این همه احساس شما قایل نیست بسپاریدش به خدا و سرنوشت
    خودتون آروم کنید عزت نفستون حفظ کنید هیچ کسی حق نداره با شما اینجوری رفتار کنه و زندگی و احساسات شما رو به بازی بگیره میدونم خیلی سخته مخصوصا برای کسی که خواسته با اولین عشقش ازدواج کنه و رابطه دیگه ای نداشته باشه اما شما هیچ گناهی مرتکب نشدید و حق دارید با هر دختر دیگه ای هم که وارد زندگیتون میشه به قصد ازدواج تا مطمعن بشید که لیاقت شما رو داره و همون کسی هست که همه جوره از نظر شخصیتی و زیبایی و خانوادگی و... دنبالش هستید صحبت کنید و بیرون برید و ارتباط سالم داشته باشید و هیچ کسی نمیگه شما مرتکب گناه و اشتباه شدید مطمعن باشید بعد از اینکه این خانوم فراموش کردید و آروم شدید بازم عاشق میشید اما لطفا این دفعه با چشم باز و اول به خاطر زیباییهای روح اون دختر باشه مطمعن باشید اگه این دفعه درست انتخاب کنید یک زمانی به این عشق آتشین بدون پایه که به هیچ بنده میخندید دعا میکنم خدا کمکتون کنه
    سلام بر شما و ممنون از حرفاتون ....میدونی کجای یک رابطه برای آدم خیلی درد داره ...اونجا که تمام وجود و احساساتت رو میذاری وسط برای کسی که دوستش داری ....و اون هم ادعای دوس داشتن دارد ولی در عمل فقط برای خورد کردنت آمده است ....
    من روز اول که دوباره پیام داد اصلا نمیخواستم جوابشو بدم ..ولی وجدانم نذاشت ...هی میگفتم نکنه خیلی داغونه ..نکنه کسی رو نداره که به من پناه آورده ..نکنه از طلاقش پشیمانه و اومده زندگیشو پس بگیره ..و هزاران چیز دیگه ....گفتم حالا که اومده باید گذشته ها رو فراموش کرد و دوباره آغاز کرد ...ولی فقط آمده بود زندگیمو بهم بزنه ...فقط میتونم بگم واقعا برای خودم متاسفم که اینقدر ساده ام ...
    واقعا روزهای سختی رو دارم میگذرونم ....

  20. 2 کاربر از پست مفید behnam2020gh تشکرکرده اند .

    آرام 10 (شنبه 09 اردیبهشت 96), بارن (پنجشنبه 07 اردیبهشت 96)


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.