به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 07:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-27
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف سنی و تاهل ،

    سلام . مشکلی دارم که نمیتونم حلش کنم. مرد جوانی که 15 سال از من کوچکتر است از چند سال گذشته شدیدا بمن ابراز علاقه میکند و هربار که سعی کردم اورا از خودم دور کنم، نتوانستم ... .تمام زندگیمان شده موش و گربه بازی- از او تلاش و اصرار از من انکاروفرار. در کنارتفاوت سنی مسئله اصل اینه که او متاهل است. و با اینکه به اوتذکر دادم که این عین خیانت به همسر و فرزند و خانواده است ، ولی بیفایده بوده.
    به عشق و علاقه او هیچ شکی ندارم . از چند سال گذشته تا حالا این علاقه بیشتر شده که کمتر نشده ... اختلافاتی که در زندگی خصوصی اش دارد ، فشارهایی که از اطراف بر او وارده ، و از همه مهمتر سرد برخورد کردن من با او ، از او فردی بسیار عصبی ، با احساسات هیجانی ساخته. گاهی آنچنان مهربان و عاشق ، که فکر میکنی از این مهربانتر در دنیا وجود نداره.. گاهی هم با کوچکترین اشاره آتشفشان خشم و کینه و نفرت است که اختیار و کنترل زبان و عملش را ندارد.. طوری که باورم نمیشه یک آدم با این همه تناقض و تضاد رفتاری ممکنه وجود داشته باشد. گاهی انتقام سالهایی که بدنبالم بوده و من ازخودم دورش کردم را میگیره و محکومم میکنه و میگه مرا نادیده گرفتی ، اصلا عاطفه نداری، خشک و بی تفاوت هستی . در صورتیکه دقیقا بخاطر اینکه دوستش دارم ازش فرار میکنم. بخاطر اینکه برام مهمه ، آینده اش مهمه، امروز تب تند عاشقی ، دو سه سال بعد عین پشیمانی و ندامت..... اون زمان من هستم که بازنده ام ....من را در حالی که سرخورده ام رها خواهد کرد..
    برام مهمه که باعث و بانی از هم پاشیدن کانون خانواده اش نباشم...برام مهمه که همسرش در آرامش باشه و خیانتی از شوهرش نبینه.... برام مهمه که روی اصول قدم بردارم و برآن پافشاری هم بکنم. .... آبرو و شرفم از هرچیز مهمتره..
    چند وقت پیش از یک مشاور کمک گرفتم ، پیشنهاد داد که ارتباطم را کمی نزدیک تر کنم وصمیمانه تربرخوردکنم ولی رابطه ام را تعریف کنم....رابطه دوستی و رفاقت ، رابطه خواهر برادری....تا بمرور زمان تب تند عاشقی شکل دوستی صادقانه وعاقلانه را بخودش بگیرد...ولی نشد...جالب اینجاست که اصلا حاضر هم نیست بامن رو در رو شود.... این از همه عجیب تره....حاضره ساعتها جلوی محل کارم بایسته ولی اگر بیرون بیام بدون کلمه ایی ازم دور میشه ....بارها ازش خواستم جایی مثل کوه در حال پیاده روی باهم صحبت کنیم ولی قبول نکرد....میخواستم از نزدیک چین و چروک های صورتم را ببیند و باور کند که بدردش نمیخورم... بخاطر بیماری های سختی که در گذشته داشتم ، یائسگی زود رس و بیماری های دیگری که برجانم افتاده ، اصلا به ازدواج فکر نمیکنم.....
    اما اعتراف میکنم که بهش علاقمندم .... دوستش دارم ..یعنی مگه میشه دوستش نداشت ، با این کارهایی که برام کرده و میکنه. اصلا نمیتونم علاقه ام را بهش نشان بدم.. بدلیل حساسیت شدیدش این حساسیت انقدر شدیدو افراطی شده که اگر در مورد چیزی اظهار نظر کنم ازآن مسئله برداشت شخصی میکنه و دوباره دلخوری و جار و جنجال .....دقیقا بخاطر خودش ازش فرار میکنم... دوست داشتن من از روی عقل و منطقه ، نوعی عشق مادرانه ، دلسوزانه ....... نمیخوام دیوانه وار دوستم داشته باشه...نمیخوام عاشقم باشه.. بگید چکار کنم که ازم متنفر بشه ... ازم بیزار بشه ...ازم فاصله بگیره ویا راه حل دیگری پیش پایم بگذارید... این همه علاقه و این حالتهای جنون آمیزش مرا به نگرانی و انداخته مبادا اتفاقی براش بیفته... چکار کنم.؟؟؟...

  2. کاربر روبرو از پست مفید رستاک تشکرکرده است .

    مه و خورشيد 75 (دوشنبه 28 فروردین 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    دوست عزیز بسیار مسئله ساده ایی هستش

    دو تا اختلاف بزرگ و پررنگ

    فاصله سنی بیش از حد مجاز

    متاهل بودن

    این دو تا کافیه برای اینکه لحظه ای درنگ نکردن و قطع رابطه

    بقیه چیزها اعم از عذاب وجدان - حس علاقه - ترس از اینکه بلائی سر خودش بیاره - وابستگی - و ... همه اینها رو بریزید دور و برید سراغه زندگی خودتون .. موندن تو این رابطه هر ثانیه اش ضرره

  4. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    هستی۲۳ (جمعه 30 تیر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.